محمود واعظی؛ قاسم فائز؛ محمدرضا رسولی راوندی
چکیده
قرآن کریم مشتمل بر انواع روشهای تأکید از جمله قَسَم است. قَسَم با شیوههای گوناگونی بیان میشود که در این بین، ساختار «لا أقسم» موردی است که به لحاظ ساختاری، محل تضارب آراء است. بررسی این ساختار به عنوان یک مقولة نحوی ـ تأکیدی در ترجمههای انگلیسی قرآن میتواند اختلاف و نارسایی معادلهای آنها را بر اساس نظریات موجود در ...
بیشتر
قرآن کریم مشتمل بر انواع روشهای تأکید از جمله قَسَم است. قَسَم با شیوههای گوناگونی بیان میشود که در این بین، ساختار «لا أقسم» موردی است که به لحاظ ساختاری، محل تضارب آراء است. بررسی این ساختار به عنوان یک مقولة نحوی ـ تأکیدی در ترجمههای انگلیسی قرآن میتواند اختلاف و نارسایی معادلهای آنها را بر اساس نظریات موجود در این علم نشان دهد. با توجه به موقعیت و کارکرد این ساختار در زبان مبدأ، نقد و ارزیابی معادلهای آن بر اساس الگوی متنگرایی هاوس میتواند راهگشای ترجمهای دقیقتر در این زمینه باشد. از بین شش وجه تفسیری ذکر شده برای این ساختار، احتمال اینکه اکثر مترجمان «لا» را زائد و «أقسم» را قَسَم، و یا کلّ ساختار «لا أقسم» را به عنوان یک صیغة قَسَم در نظر گرفته باشند، بیشتر از وجوه تفسیری دیگر است؛ زیرا نوع معادلیابی آنها هماهنگ با نظرات مفسّران این دو نظریه است. اما به طور کلّی، علیرغم عملکرد بهتر در زمینة ایجاد تعادل واژگانی، نقص عمدة معادلهای اکثر مترجمان با گرایشهای مختلف تفسیری، نداشتن همارزگرایی ساختاری و معادلیابی تأکیدی خود جملة قَسَم (أقسم) است که در اکثر موارد، با ساختار تأکیدی دستور زبان مقصد مطابقت ندارد. گرچه اعجاز بیانی قرآن، تفاوتهای دستوری دو زبان و نقش خود مترجم در ترجمة متعادل و یا نامتعادل این ساختار، تأثیر مشهودی دارد، اما با توجه به موقعیت زبانی این ساختار در متن مبدأ، میتوان با استفاده از روش ترجمة آشکار هاوس و عبارت «I do swear by» برگردانی همارز با متن مبدأ ارائه نمود.