هر فرهنگ، ویژگی و رویکرد ویژة خود را نسبت به جهان پیرامون دارد و تفسیری که از پدیدهها نیز ارائه میکند، به دلایل گوناگون، متفاوت است. نوع نگاه و قریحة ایرانی، حتّی از فرهنگهای شرقی و مجاور نیز به کلّی متمایز است. از این رو، مفاهیم گرفته شده از فرهنگ و ادب عربی، در فضا و موقعیّت فرهنگی جدید به مرور تغییر مییابد و با روحیّات خاصّ ...
بیشتر
هر فرهنگ، ویژگی و رویکرد ویژة خود را نسبت به جهان پیرامون دارد و تفسیری که از پدیدهها نیز ارائه میکند، به دلایل گوناگون، متفاوت است. نوع نگاه و قریحة ایرانی، حتّی از فرهنگهای شرقی و مجاور نیز به کلّی متمایز است. از این رو، مفاهیم گرفته شده از فرهنگ و ادب عربی، در فضا و موقعیّت فرهنگی جدید به مرور تغییر مییابد و با روحیّات خاصّ آن متناسب شده است. پژوهش حاضر به رویکرد ایرانیان در پذیرش برخی از معانی و مفاهیم زبان و ادبیّات عربی در قالب مصداقهای گوناگون اهتمام خواهد داشت. تحوّل مدلولها، تطوّر نمادها و جلوههای فرهنگ عربی در زبان و ادبیّات فارسی با تکیه بر روش توصیفیـ تحلیلی مدّ نظر است. به نظر میرسد شرایط اقلیمی، تاریخ، نظام عقیدتی و اجتماعی، مناسبتهای قدرت و غیره در شکلگیری این جهانبینی و شیوة تفکّر، تأثیر داشته است؛ به عبارت دیگر، ایرانیان و عربها در پذیرش مفاهیم از یکدیگر، منفعل عمل نکردهاند و در قبول و ترجمة آن به تناسب ذوق و قریحة خویش دستکاریها کردهاند. بسیاری از این دگردیسیها، آرامآرام و به صورت ناخودآگاه در ترجمه از عربی به فارسی و بالعکس صورت گرفته است که امروزه میتواند آگاهانه در ترجمههای ارتباطی مورد توجّه قرار گیرد. این طیف پژوهشها ظرافتهای زبانی و قومی را به مترجمان میآموزد که توجّه نکردن بدان ممکن است از رسایی و دلنشینی اثر بکاهد و رنگ و بوی ترجمه به آن بدهد.