بررسی همسانیها و تفاوتهای ادبیات عربی و فارسی، همچنین تأثیرپذیری این دو ادبیات از یکدیگر همواره دستمایهی بسیاری از پژوهشهای حوزهی ادبیات تطبیقی بوده است.
از آنجا که در دهههای اخیر ارتباط این دو ادبیات کاهش چشمگیری یافته است، به نظر میرسد توجه به اشتراکات فرهنگی این دو، از یک سو، و نیز تأثیری که از غرب به عنوان خاستگاه ...
بیشتر
بررسی همسانیها و تفاوتهای ادبیات عربی و فارسی، همچنین تأثیرپذیری این دو ادبیات از یکدیگر همواره دستمایهی بسیاری از پژوهشهای حوزهی ادبیات تطبیقی بوده است.
از آنجا که در دهههای اخیر ارتباط این دو ادبیات کاهش چشمگیری یافته است، به نظر میرسد توجه به اشتراکات فرهنگی این دو، از یک سو، و نیز تأثیری که از غرب به عنوان خاستگاه نقد ادبی نوین گرفتهاند، از سوی دیگر، زمینه را برای بررسی نمونههای نقد عملی در حوزههای مختلف فراهم آورد و خلأ ناشی از فقدان یا کمبود ارتباط مستقیم میان ادبیات عربی و فارسی را پُر کند.
در این بررسیها همچنین تفاوت دیدگاه ایرانی و عربی و نیز اختلاف نظر در برداشت از نظریات غربی و نِمود آن در آثار نویسندگان ایرانی و عرب، میتواند در نوع نگاه منتقدانه به این دو حوزه مؤثر باشد.
در پژوهش حاضر شماری از نقدهای عملیِ صورت گرفته در ایران و سوریه، به عنوان بخشی از حوزهی گستردهی ادبیات عربی، در ادبیات داستانی (به ویژه داستان کوتاه) به منظور آشنایی با شباهتها و تفاوتهای نگاه منتقدان ِ هر دو حوزه به نقد ادبیات داستانی بررسی شده است و میزان موفقیت هر کدام از منتقدان با توجه به نوع پرداختن به داستان کوتاه و روند آن در ایران و سوریه مورد ارزیابی قرار گرفته است.