ترجمه در زبان و ادبیات عربی
سعداله همایونی؛ مریم فولادی
چکیده
توجه به محدودیتهای زمینهای، فرهنگی و شناختی در ترجمه به عنوان یک فرآیند چند بُعدی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ بنابراین، تحلیل صورتبندیهای زبانی از این منظر، تأثیر بسزایی در ارتقای کیفیت ترجمه خواهد داشت. از آنجاییکه ساختارهای شناختی از طریق صورتبندی مقولههای مفهومی، محتوای مفهومی مورد نظر را تعیین میکنند؛ از این ...
بیشتر
توجه به محدودیتهای زمینهای، فرهنگی و شناختی در ترجمه به عنوان یک فرآیند چند بُعدی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ بنابراین، تحلیل صورتبندیهای زبانی از این منظر، تأثیر بسزایی در ارتقای کیفیت ترجمه خواهد داشت. از آنجاییکه ساختارهای شناختی از طریق صورتبندی مقولههای مفهومی، محتوای مفهومی مورد نظر را تعیین میکنند؛ از این رو، بررسی این استعارهها به عنوان یکی از پرکاربردترین صورتبندیهای زبانی که نقش بسزایی در القای مفاهیم و اندیشههای هر زبان دارند، بسیار ضروری است. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی– مقابلهای ضمن بررسی نمونههایی از استعارههای مفهومی در زبان فارسی، عربی و انگلیسی، بار معنایی هر یک از این استعارهها و نحوة ترجمه برابر یا نابرابر آن را مورد بحث قرار دهد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که استعارههای مفهومی در زبانهای مذکور، فرهنگ بنیاد و مطابق با تجربههای زیستة گویشوران آن زبانها شکل گرفته و تأثیر قابل توجهی در مفهومسازیها داشته است. بنابراین، ترجمهای هم که برای انتقال معنای صورتبندیها در نظر گرفته میشود باید ترجمهای نابرابر و مطابق با فرهنگ و تجربة زیستة گویشوران زبان مقصد باشد. به طورکلی، میتوان گفت اهتمام به مقولههای شناختی در ترجمه و مفهومسازی پیام براساس مبانی فکری و فرهنگی دو زبان مبدأ و مقصد، موجب درک درستی از جهانهای معنایی در دو زبان و به تبع آن ارائه ترجمهای مناسب میشود. بر این اساس، مترجم بیآنکه خود را ملزم به تعادل در ترجمه کند باید با توجه به نظام دانایی، معرفتی، فرهنگ و جهانبینی زبان مقصد به انتقال مفاهیم بپردازد.
عدنان طهماسبی؛ سعدالله همایونی؛ شیما صابری
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1392، ، صفحه 151-176
چکیده
جُستار حاضر به این اصل اساسی میپردازد که در فرآیند ترجمه رابطه و پیوند زبان و معنا، چه رابطه و پیوندی است؟ به عبارتی آیا این زبان است که با ظرافتهای خاص، ابعاد و دایرۀ معانی را تعیین میسازد یا اینکه زبان همچون مرکبی برای معانی بهشمار میرود؟در حوزۀ مطالعات ترجمه بحثهای فراوانی پیرامون ترجمۀ تحتاللفظی، فرا تحتاللفظی، ...
بیشتر
جُستار حاضر به این اصل اساسی میپردازد که در فرآیند ترجمه رابطه و پیوند زبان و معنا، چه رابطه و پیوندی است؟ به عبارتی آیا این زبان است که با ظرافتهای خاص، ابعاد و دایرۀ معانی را تعیین میسازد یا اینکه زبان همچون مرکبی برای معانی بهشمار میرود؟در حوزۀ مطالعات ترجمه بحثهای فراوانی پیرامون ترجمۀ تحتاللفظی، فرا تحتاللفظی، ارتباطی، معنا گرا، آزاد و ... صورت گرفته است که هر کدام از منظری خاص، ترجمه و فرآیند آنرا مدّ نظر قرار داده است. نگارندگان در این پژوهش ضمن بررسی سطوح مختلف زبانی- واژگانی، دستوری، معنایی- بافت بیرونی و دیگر عوامل تاثیرگذار بر فرآیند ترجمه، در تلاشند که نشان دهند برای ارئۀ یک ترجمۀ روان (ارتباطی)، ودقیق (معنایی)، مترجم علاوه بر شناخت کامل زیر و بمهای سه سطح مختلف زبانی در زبان مبدأ و مقصد؛ بایستی با فرهنگ، زبان و تفکرات مردمان زبان مبدأ آشنایی کافی داشته باشد بهطوریکه بتواند به زبان آنان بیندیشد، به خوبی متن ترجمه شده را درک کرده و با توانش زبانی خود و دقت در سطوح مختلف معنایی، واژگانی، ترکیبی و دستوری واحدهای زبان و عبور آن از شبکههای پیچیده و در هم تنیدۀ ترجمه، آنرا به سر منزل مقصود (زبان مقصد) منتقل کند.