احمد حیدری؛ علی اصغر قهرمانی مقبل؛ ناصر زارع؛ مسلم زمانی
چکیده
نظریهپردازان از ترجمة شعر به عنوان دشوارترین نوع ترجمه یاد کردهاند. اصطلاح «ترجمهناپذیر» عنوانی است که گویای وجود چالشی عمیق در ترجمة این نوع اثر ادبی است. این چالش به دلیل تغییرات عمدهای است که در شکل و ساختار ترجمة شعر اتفاق میافتد و آن را از متن اصلی بیگانه میکند. ظرافت و ریزهکاریهای ادبی موجود در شعر، نظریهپردازان ...
بیشتر
نظریهپردازان از ترجمة شعر به عنوان دشوارترین نوع ترجمه یاد کردهاند. اصطلاح «ترجمهناپذیر» عنوانی است که گویای وجود چالشی عمیق در ترجمة این نوع اثر ادبی است. این چالش به دلیل تغییرات عمدهای است که در شکل و ساختار ترجمة شعر اتفاق میافتد و آن را از متن اصلی بیگانه میکند. ظرافت و ریزهکاریهای ادبی موجود در شعر، نظریهپردازان ترجمه را بر آن داشته تا به ارزیابی ترجمه از دریچة برابری و تعادل از حیث شکل و ساختار بپردازند و به صورتهای متفاوت زبانشناختی دو زبان (مبدأ و مقصد) در فرایند ترجمه، توجه ویژهای داشته باشند. در این جستار، به روش توصیفی ـ تحلیلی و مقابلة متن مبدأ و مقصد به بررسی اصل کمّیت به عنوان یکی از اصول مهم در ایجاد تعادل و برابری میان متن مبدأ و مقصد میپردازیم. سپس ارزیابی مفهوم «کمّیت» را در ترجمة نونیة ابوالفتح بُستی (قرن چهارم) از عربی به فارسی مورد توجه قرار میدهیم. این قصیده را بدرالدّین جاجرمی ـ به شیوة نیمهآزاد ـ در قرن هفتم به زبان فارسی برگرداندهاست. نتایج نشان میدهد که با وجود تلاش مترجم در حفظ کمّیت، ویژگیهای نظام زبانی مقصد موجب روی آوردن به افزایش کمّی از سوی مترجم شدهاست. افزایش کمّی در دو سطح واژگانی و معنایی در ترجمه آشکار است.