سید اسماعیل حسینی اجداد نیاکی؛ شهرام دلشاد
چکیده
جولان آزاد زبان مترجم و بهکارگیری مؤلفههای بازنویسی یکی از مهمترین علل پیدایش رویکرد ترجمۀ تألیفی در ادبیات فارسی و عربی کلاسیک است. مترجمان در این شیوه به مانند شیوۀ آزاد و ارتباطی از ترجمۀ برابر، معادل و طوطیوار که اغلب گنگ و نامفهوم است، اجتناب میکنند. شیوه بازنویسی در ترجمۀ کهن فارسی از عربی به دلیل عدم رعایت قوانین ...
بیشتر
جولان آزاد زبان مترجم و بهکارگیری مؤلفههای بازنویسی یکی از مهمترین علل پیدایش رویکرد ترجمۀ تألیفی در ادبیات فارسی و عربی کلاسیک است. مترجمان در این شیوه به مانند شیوۀ آزاد و ارتباطی از ترجمۀ برابر، معادل و طوطیوار که اغلب گنگ و نامفهوم است، اجتناب میکنند. شیوه بازنویسی در ترجمۀ کهن فارسی از عربی به دلیل عدم رعایت قوانین و معیارهای علمی ترجمه و مقاصد آرمانگرایانه به طرز وسیعی بهکار گرفته شد و مترجم بدون رعایت امانتداری با تکیه بر مقوله بازنویسی و سازوکارهای آن به تغییرات متعددی در متن ترجمه در قیاس با متن اصلی میپرداخت. پژوهش حاضر در تلاش است مفهوم و جلوههای بازنویسی را در چهار اپیزود از تاریخ بلعمی (نحوۀ کشته شدن سیاوش، بنای شارستان کاووس، به آسمان رفتن کاووس، ترک فرمانروایی توسط کیخسرو) با توجه به مبحث بازنویسی «آندره لفور» مورد بررسی قرار دهد تا به جلوهها و کارکردهای شیوه بازنویسی در ترجمۀ بلعمی دست یابد. نتیجه نشان میدهد یکی از علل ماندگاری ترجمۀ بلعمی که به اسم مترجم شناخته میشود نه نویسنده بهخاطر وجود جلوههای متواتر مفهوم بازنویسی است و مترجم با شیوههایی نظیر اقتباس، تعدیلات ساختاری، حذف و فشردهسازی و گاهی اطناب اثری متفاوت از طبری خلق کرده است.
شهرام دلشاد؛ سیّد مهدی مسبوق؛ صلاحالدّین عبدی
چکیده
ژان رنه لادمیرال نظریهپرداز نامدار فرانسوی، مؤلّفههایی را برای رویارویی با مشکلات ترجمه برمیشمارد که مترجم باید آنها را بشناسد و به آنها عمل کند. این نظریهپرداز مقصدگرا معتقد است که محدود نمودن ترجمه به رمزگردانی ساده نادرست است و ترجمه باید با بازنویسی همراه باشد و مترجم در آن به تولید معنا یا آفرینش مجدّد بپردازد. جستار ...
بیشتر
ژان رنه لادمیرال نظریهپرداز نامدار فرانسوی، مؤلّفههایی را برای رویارویی با مشکلات ترجمه برمیشمارد که مترجم باید آنها را بشناسد و به آنها عمل کند. این نظریهپرداز مقصدگرا معتقد است که محدود نمودن ترجمه به رمزگردانی ساده نادرست است و ترجمه باید با بازنویسی همراه باشد و مترجم در آن به تولید معنا یا آفرینش مجدّد بپردازد. جستار پیش رو میکوشد که با روش توصیفیـ تحلیلی، ترجمة تسوجی را از داستان بنیادین هزار و یک شب بر اساس نظریة کاربردی لادمیرال نقد و بررسی نماید و نحوة عملکرد مترجم را در برگردان متن مبدأ ارزیابی نماید. نگارندگان این مقاله با پذیرش این اصل که مناسبترین شیوه برای برگردان کتاب هزار و یک شب، شیوة مقصدگرا و آزاد است که به معنا و مفهوم توجه میکند نه به واژگان و عبارتها، نظریة لادمیرال را منطبقترین نظریه با این اصل دانستهاند. بنابراین، مؤلفههایی را که لادمیرال برمیشمارد، معیار اصلی بررسی و سنجش نقاط ضعف و قوّت ترجمة تسوجی قرار دادهاند. نتیجة پژوهش نشان میدهد که ترجمة تسوجی مطابق با این اصل، همسویی چشمگیری با نظریة لادمیرال دارد و مترجم توانسته ضمن توجه به بازآفرینی و زایش معنا ـ جز در موارد اندکی ـ اثری زیبا و متناسب با بافت فرهنگی زبان مقصد ارائه نماید.