رضا ناظمیان؛ صادق خورشا
چکیده
نثر ترجمه در حوزة کتابهای دینی، فرهنگی، داستانی و نیز در رسانهها و متنهای اطلاعاتی که اهداف آموزشی، سرگرمی و اطلاعرسانی را دنبال میکنند، اهمیت بسزایی دارد. ازاینرو، باید علاوه بر تأکید بر آموزش صحیح ترجمه، در پالایش ترجمهها نیز تلاش کرد و به راهکارهایی اندیشید که نثر ترجمه را از ساختارهای طولانی، نامفهوم، بدون انسجام ...
بیشتر
نثر ترجمه در حوزة کتابهای دینی، فرهنگی، داستانی و نیز در رسانهها و متنهای اطلاعاتی که اهداف آموزشی، سرگرمی و اطلاعرسانی را دنبال میکنند، اهمیت بسزایی دارد. ازاینرو، باید علاوه بر تأکید بر آموزش صحیح ترجمه، در پالایش ترجمهها نیز تلاش کرد و به راهکارهایی اندیشید که نثر ترجمه را از ساختارهای طولانی، نامفهوم، بدون انسجام و فاقد زیبایی و روانی برهاند؛ راهکارهایی که مترجمان نوآموز با فراگیری و بهکارگیری آنها بتوانند ترجمهای روان و سلیس ارائه دهند. این مقاله در پی آن است که با مرزبندی شیوههای ترجمه، برخی از مهمترین این راهکارها را در قالب ترجمة ارتباطی ارائه دهد. تبدیل ساختار اسمی و فعلی، افزودن کلمات توضیحی، ویرایش زمان و تقطیع جمله، اظهار مرجع ضمایر و تقدیم جملة پیرو و ذکر معنای ثانوی فعل و معادلیابی برای تعابیر و به لفظ درآوردن برخی اشارهها و تلویحها، از جمله مهمترین این راهکارها به شمار میآیند.
صادق خورشا؛ محمد هادی مرادی؛ حسام حاج مؤمن
چکیده
این مقاله میکوشد نظم حاکم بر کاربست عناصر زبانی در متن سورة کافرون را کشف کند. با این هدف، سؤال این است که متن سورة کافرون بهمثابة یک اثر ادبی در قالب چه ساختار زبانی تنظیم شده است و معانی موجود در این متن، در چه ساختاری ارائه شدهاند؟ برای پاسخ به این سؤال، متن سوره از دیدگاه نظریة ساختارگرایی، با استفاده از ایدة تقابلهای دوگانه ...
بیشتر
این مقاله میکوشد نظم حاکم بر کاربست عناصر زبانی در متن سورة کافرون را کشف کند. با این هدف، سؤال این است که متن سورة کافرون بهمثابة یک اثر ادبی در قالب چه ساختار زبانی تنظیم شده است و معانی موجود در این متن، در چه ساختاری ارائه شدهاند؟ برای پاسخ به این سؤال، متن سوره از دیدگاه نظریة ساختارگرایی، با استفاده از ایدة تقابلهای دوگانه و محورهای همنشینی و جانشینی مطالعه میشود. روش مطالعه، تحلیلیـ تطبیقی خواهد بود. در بخش اول، تحلیلی کاربردی از روش ساختارگرا برای مطالعة یک متن خاص ارائه میشود. در بخش دوم، سورة کافرون با تطبیق روشی که در بخش اول ارائه شده، تحلیل میگردد. در نتیجة این تحلیل، مشخص میشود که سورة کافرون بر اساس سه تقابل دوگانة اصلی، از سه سازة اصلی، و سازة دوم نیز بر اساس سه تقابل دوگانة فرعی از چهار سازة فرعی تشکیل شده است. یکی از این سازههای فرعی، عیناً دو بار در متن به کار رفته است که یک بار دلالت ایجابی و یک بار دلالت سلبی دارد. عناصر زبانی در متن بهگونهای تنظیم شدهاند که سازههای سوره را همزمان از هم جدا میکنند و به یکدیگر پیوند میدهند تا از این طریق، ساختار کلی متن شکل بگیرد. این جدایی و پیوند هم در سطح معنایی سوره به طور عینی نمود دارد و هم در سطوح واجی و واژگانی و نحوی. این مطالعه با تحلیل ساختار سورة کافرون نشان میدهد که چگونه معانی مدّ نظر در سوره، از طریق روابط جانشینی و همنشینی میان سازههای سوره در چارچوبی منسجم ارائه شدهاند.