عدنان طهماسبی؛ سعدالله همایونی؛ شیما صابری
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1392، ، صفحه 151-176
چکیده
جُستار حاضر به این اصل اساسی میپردازد که در فرآیند ترجمه رابطه و پیوند زبان و معنا، چه رابطه و پیوندی است؟ به عبارتی آیا این زبان است که با ظرافتهای خاص، ابعاد و دایرۀ معانی را تعیین میسازد یا اینکه زبان همچون مرکبی برای معانی بهشمار میرود؟در حوزۀ مطالعات ترجمه بحثهای فراوانی پیرامون ترجمۀ تحتاللفظی، فرا تحتاللفظی، ...
بیشتر
جُستار حاضر به این اصل اساسی میپردازد که در فرآیند ترجمه رابطه و پیوند زبان و معنا، چه رابطه و پیوندی است؟ به عبارتی آیا این زبان است که با ظرافتهای خاص، ابعاد و دایرۀ معانی را تعیین میسازد یا اینکه زبان همچون مرکبی برای معانی بهشمار میرود؟در حوزۀ مطالعات ترجمه بحثهای فراوانی پیرامون ترجمۀ تحتاللفظی، فرا تحتاللفظی، ارتباطی، معنا گرا، آزاد و ... صورت گرفته است که هر کدام از منظری خاص، ترجمه و فرآیند آنرا مدّ نظر قرار داده است. نگارندگان در این پژوهش ضمن بررسی سطوح مختلف زبانی- واژگانی، دستوری، معنایی- بافت بیرونی و دیگر عوامل تاثیرگذار بر فرآیند ترجمه، در تلاشند که نشان دهند برای ارئۀ یک ترجمۀ روان (ارتباطی)، ودقیق (معنایی)، مترجم علاوه بر شناخت کامل زیر و بمهای سه سطح مختلف زبانی در زبان مبدأ و مقصد؛ بایستی با فرهنگ، زبان و تفکرات مردمان زبان مبدأ آشنایی کافی داشته باشد بهطوریکه بتواند به زبان آنان بیندیشد، به خوبی متن ترجمه شده را درک کرده و با توانش زبانی خود و دقت در سطوح مختلف معنایی، واژگانی، ترکیبی و دستوری واحدهای زبان و عبور آن از شبکههای پیچیده و در هم تنیدۀ ترجمه، آنرا به سر منزل مقصود (زبان مقصد) منتقل کند.