علی اصغر شهبازی؛ مصطفی پارسایی پور
چکیده
مثنوی مولانا در آن سوی مرزهای زبان و فرهنگ فارسی بازتابی گسترده داشته و مخاطبان بسیاری را شیفتۀ خود ساخته است. این اثر فاخر در میان کشورهای عربی نیز از توجه ویژهای برخوردار بوده است. ادبای عرب -در قالبهای نظم و نثر- به ترجمه و شرح این شاهکار ادبی- عرفانی پرداختهاند که در این میان، ترجمههای منظوم دو شاعر معاصر عراقی، عبدالعزیز ...
بیشتر
مثنوی مولانا در آن سوی مرزهای زبان و فرهنگ فارسی بازتابی گسترده داشته و مخاطبان بسیاری را شیفتۀ خود ساخته است. این اثر فاخر در میان کشورهای عربی نیز از توجه ویژهای برخوردار بوده است. ادبای عرب -در قالبهای نظم و نثر- به ترجمه و شرح این شاهکار ادبی- عرفانی پرداختهاند که در این میان، ترجمههای منظوم دو شاعر معاصر عراقی، عبدالعزیز جواهری و محمد جمال هاشمی در معرفی مثنوی به مخاطبان عرب نقشی برجسته ایفا کرده است. آشنایی این دو مترجم با چارچوب اندیشه سراینده مثنوی و قرابت فرهنگی دو زبان، فضای روحانی اشعار را در تعریب این اثر نمایان میسازد. در مقالۀ حاضر پس از بیان ویژگیهای این دو ترجمۀ منظوم، برگردان داستان آغازین مثنوی، یعنی «شاه و کنیزک» را با تکیه بر هفت راهبرد ترجمۀ «وینی» و «داربلنه» مورد ارزیابی قرار دادیم. این بررسی بیانگر آن است که تعریب جواهری به دلیل بهرهگیری پربسامد از الگوهای ترجمۀ مستقیم و به طور ویژه ترجمۀ لغوی به متن مبدأ نزدیکتر است. ضمن آنکه وفاداری به متن و رعایت امانت از ویژگیهای مثبت این ترجمه بهشمار میآید. درحالی که در ترجمۀ منظوم هاشمی، ساختارهای نحوی و معنایی زبان مقصد بیشتر جلوه دارد. این مترجم به جای تعریب دقیق ابیات به تصریح معانی ضمنی داستان پرداخته است تا درک داستان برای خوانندۀ زبان دوم آسان شود. در میان راهبردهای هفتگانۀ ترجمه نیز جابهجایی و تعدیل در ترجمۀ هاشمی، فراوانی قابل توجهی نسبت به دیگر مراحل دارد.