ترجمه در زبان و ادبیات عربی
سمیه سلمانیان؛ کیوان احسانی
چکیده
در نهج البلاغه گاه با تعابیر و اصطلاحاتی برمیخوریم که میتوان آن را تعابیر نفرین آمیز نامید. این تعابیر دارای دو کارکرد هستند برخی جنبه نفرین و دشنام دارند و برخی دیگر ظاهری نفرینآمیز دارند؛ اما معنایی کنایی و غیر نفرینی افاده میکنند. شناخت پیشینۀ تاریخی این تعابیر و بافت متنی و موقعیتی آن در تشخیص معنای مورد نظر امام ...
بیشتر
در نهج البلاغه گاه با تعابیر و اصطلاحاتی برمیخوریم که میتوان آن را تعابیر نفرین آمیز نامید. این تعابیر دارای دو کارکرد هستند برخی جنبه نفرین و دشنام دارند و برخی دیگر ظاهری نفرینآمیز دارند؛ اما معنایی کنایی و غیر نفرینی افاده میکنند. شناخت پیشینۀ تاریخی این تعابیر و بافت متنی و موقعیتی آن در تشخیص معنای مورد نظر امام (ع) بسیار ضروری و کارساز است. در پژوهش حاضر که با روش تجویزی (prescriptive) سامان یافته چهارده نفرین جمعی در نهج البلاغه شناسایی و کوشش شده عملکرد پنج مترجم شامل فیض الاسلام، شهیدی، فقیهی، دشتی و انصاریان که هرکدام سبکی متفاوت در ترجمه را نمایندگی میکنند در معادلیابی این لعن و نفرین ها مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. برآیند پژوهش نشان داد برخی از این تعابیر به ظاهر نفرینآمیز کاربرد نفرینی نداشته اند بلکه در موقعیت های مختلف برای مدح، اظهار شگفتی، تعجب، تنبیه و... به کار رفته اند. مترجمان یادشده به این موضوع توجه نداشته و به ترجمه تحت اللفظی از این تعابیر دست زده اند یا معادل کارکردی غیر دقیقی برای آنها ارائه داده و نتوانسته اند به درستی این تعابیر را معادل یابی کنند. از میان سبک های ترجمه نیز به ترتیب سبک وفادار و سبک تحت اللفظی امکان بهتری را برای برگردان این نوع از قالب های ثابت زبان فراهم کردهاند.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
حامد صدقی؛ سید عدنان اشکوری؛ سعداللّه همایونی؛ زهرا مهدوی مهر
چکیده
ساختِ اطلاع و نشانداری از مباحث مهم در زبانشناسی نقشگرا بهشمار میآید که توجه نظریهپردازان ترجمه را به خود جلب کرده است. از جمله ساختارهای نحوی نشاندار، مبتداسازی وکانونیسازی است که در آنها سازة مبتدا وکانون از جایگاه اصلی خود در جمله خارج شده و در جایگاه دیگر مثلاً ابتدای جمله قرار میگیرند. از آنجا که از منظر ...
بیشتر
ساختِ اطلاع و نشانداری از مباحث مهم در زبانشناسی نقشگرا بهشمار میآید که توجه نظریهپردازان ترجمه را به خود جلب کرده است. از جمله ساختارهای نحوی نشاندار، مبتداسازی وکانونیسازی است که در آنها سازة مبتدا وکانون از جایگاه اصلی خود در جمله خارج شده و در جایگاه دیگر مثلاً ابتدای جمله قرار میگیرند. از آنجا که از منظر ساخت اطلاعی، جابهجایی در عناصر جمله و نشانداری، بار معنایی بیشتری را ایجاد میکند، درک این موضوع خصوصاً در ترجمه متون دینی از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و نیازمند دقت بیشتر مترجم و شناخت و رعایت ساختار دو زبان مقصد و مبدأ است؛ زیرا ممکن است دو گزاره به لحاظ ظاهری، معنای یکسانی داشته باشند، اما به لحاظ ارتباطی و کلامی معانی متفاوتی داشته باشند. پژوهش حاضر با شیوة تحلیل محتوا و با رویکرد تطبیقی با تکیه بر نظریة لمبرکت، ترجمة موسوی گرمارودی از خطبة جهاد را از حیث ترجمة ساختارهای نشاندار مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان میدهد مترجم به طور کلی در ترجمة این ساختارها چندان موفق عمل نکرده و اکثر این ساختارها را به صورت بینشان در فارسی ترجمه کرده است. البته این امر به روانی ترجمۀ وی لطمه نزده است، اما بدون شک از منظر ساخت اطلاعی به دلیل تغییر ساختارها از نشانداری به بینشانی، انتقال دقیق بخشی از معانی ارتباطی کلام میسر نشده است.