ترجمه در زبان و ادبیات عربی
علی اصغر شهبازی
چکیده
ترجمة متون ادبی به طور عام و برگردان شعر به طور خاص، ناگزیر از انجام تغییر است که در بخشهای مختلف واژگانی، ساختاری، بلاغی و گفتمانی متن روی میدهد. فرآیند تعدیل، غالباً ناشی از تصمیم آگاهانه مترجم بوده و به ماهیت زبان مقصد بازمیگردد. یکی از نظریات برجسته در این حوزه، نظریة جی. سی کتفورد (1965) است که در دو گروه کلی و چهار زیرشاخه، ...
بیشتر
ترجمة متون ادبی به طور عام و برگردان شعر به طور خاص، ناگزیر از انجام تغییر است که در بخشهای مختلف واژگانی، ساختاری، بلاغی و گفتمانی متن روی میدهد. فرآیند تعدیل، غالباً ناشی از تصمیم آگاهانه مترجم بوده و به ماهیت زبان مقصد بازمیگردد. یکی از نظریات برجسته در این حوزه، نظریة جی. سی کتفورد (1965) است که در دو گروه کلی و چهار زیرشاخه، تغییرات واژگانی و دستوری را مورد بررسی قرار میدهد. در پژوهش حاضر تلاش شد با تکیه بر نظریة کتفورد، اقسام تعدیلهای عبدالمنعم و العطار در تعریب سرودههای مجموعة «تولدی دیگر» فروغ فرخزاد، مقایسه و تحلیل شود. نتیجه این بررسی بیانگر این است که تغییر طبقات دستوری، نسبت به دیگر اقسام تغییر در تعریب هر دو مترجم، فراوانی بالایی دارد. تعریب مریم العطار به دلیل تقید به زبان مبدأ و التزام به ترجمة تحتاللفظی از تعدیلات ساختاری کمتری برخوردار است که این امر باعث نامأنوسی ترجمه شده است. این درحالی است که ترجمة عبدالمنعم به دلیل معادلیابیهای مناسب و التزام به تصریح و تعدیل واژگانی و ساختاری، روانتر به نظر میآید. همچنین حذفها و افزودههای نابجا در تعریب العطار گاه موجب تغییرات معنایی و مفهومی ترجمة وی شده است.