صادق ابراهیمی کاوری
چکیده
بررسی این نکته که مترجم عملاً در متن بازنویسی یا «بازتولید»، تا چه اندازه توانستهاست مفاهیم مورد نظر نویسنده را در زبان مبدأ «درک» و به زبان مقصد منتقل کند، در تشخیص توفیق مترجم در کار ترجمه بسیار مهم است و نشانة سطح توانایی او در کار ترجمه است. در این مقاله، ترجمة برخی اشعار غادةالسمان به قلم عبدالحسین فرزاد که با نام ...
بیشتر
بررسی این نکته که مترجم عملاً در متن بازنویسی یا «بازتولید»، تا چه اندازه توانستهاست مفاهیم مورد نظر نویسنده را در زبان مبدأ «درک» و به زبان مقصد منتقل کند، در تشخیص توفیق مترجم در کار ترجمه بسیار مهم است و نشانة سطح توانایی او در کار ترجمه است. در این مقاله، ترجمة برخی اشعار غادةالسمان به قلم عبدالحسین فرزاد که با نام در بند کردن رنگینکمان منتشر شدهاست، بر اساس دیدگاه یکی از پژوهشگران ترجمه به نام «ولفرام ویلس» نقد و تحلیل میشود. وی ترجمه را پردازش متن اصلی و بازتولید آن میداند. سعی بر این است که بر مبنای محورهای پیشنهادی ویلس به بررسی طبیعی بودن و صحت متون ترجمهشدة اشعار غادةالسمان بپردازیم تا نشان دهیم آیا مترجم در فرایند پردازش و بازنویسی متن، توفیقی کسب کردهاست یا نه. این محورها عبارتند از: معادلیابی نادرست برای واژگان، توالی و ترتیب نامناسب جملهها و عبارتسازیهای بیشیرازه، ساختار و ترکیب متن، حذف و اضافههای غیرضروری، روان نبودن عبارات و ابهام در بازتولید متن، کاربردهای نامأنوس و غریب. نتیجه اینکه مترجم بهرغم تلاش برای معرفی ادبیات مدرن عربی به خوانندگان ایرانی، گاه در درک متن عربی و گاه در حوزة معادلیابی در بافت جمله و دریافت فضای کلی متن ناموفق بودهاست.