ترجمه در زبان و ادبیات عربی
احمد پاشازانوس؛ عبدالعلی آل بویه لنگرودی؛ محمد زنگویی
چکیده
یکی از سبکهای زیبای قرآنی برای بیان حقیقت، جلب توجه و آگاهی دادن به مخاطب، استفهام است. غالب استفهامهای قرآن دربر دارندة اغراض و اهدافی غیر از استفهام حقیقی است. عالمان علم بلاغت، معانی ثانویة متعددی را از جمله انکار، استهزاء، تعجب، تقریر، نفی و... برای استفهام برشمردهاند. تاکنون تئوریهای مختلف ترجمه به عنوان چهارچوبهایی ...
بیشتر
یکی از سبکهای زیبای قرآنی برای بیان حقیقت، جلب توجه و آگاهی دادن به مخاطب، استفهام است. غالب استفهامهای قرآن دربر دارندة اغراض و اهدافی غیر از استفهام حقیقی است. عالمان علم بلاغت، معانی ثانویة متعددی را از جمله انکار، استهزاء، تعجب، تقریر، نفی و... برای استفهام برشمردهاند. تاکنون تئوریهای مختلف ترجمه به عنوان چهارچوبهایی مدون برای ارزیابی ترجمههای قرآن مورد استفاده قرار گرفتهاند. از این میان، ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال ۱۹۵۸ کتابی با عنوان «سبکشناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند که بعدها به منبع مهمی برای ترجمهپژوهان تبدیل شد. وینه و داربلنه در این اثر به معرفی تکنیکهایی پرداختند. در نوشتار حاضر، پس از تبیین این تکنیکها و زیرشاخههای آنها با روش توصیفی تحلیلی و مقابلهای به کیفیت کاربست آنها در ترجمۀ معانی ثانویۀ استفهام چهار مترجم قرآن کریم (مکارم شیرازی، آیتی، انصاریان و الهی قمشهای) که به دلیل تفاوت در رویکرد، نگرش فقهی و شیوۀ ترجمهای که دارند، دارای تفاوتها، مزایا و معایبی نسب به همدیگر هستند، میپردازد و هدف از آن تبیین چگونگی و میزان کاربرد الگوی ترجمۀ وینه و داربلنه در ترجمههای مورد بررسی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد مترجمان با توجه به قداست متن قرآن و ویژگیهای زبانی خاص آن از ترجمۀ تحتاللفظی که یکی از مؤلفههای ترجمۀ مستقیم است، بیش از سایر مؤلفهها بهره بردهاند. علاوه بر این، تکنیک جابهجایی تغییر صورت -به عنوان یکی از مؤلفههای ترجمه غیرمستقیم- به سبب تفاوت ساختار دستوری دو زبان عربی و فارسی پس از ترجمۀ تحتاللفظی بیشترین بسامد را دارد؛ تکنیک غیرمستقیم همانندسازی نیز به سبب اشتراکات فرهنگی میان دو زبان و نیز ممنوعیت دخل و تصرف بیش از حد در قرآن نسبت به سایر مؤلفهها بسامد کمتری دارد.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
محمدنبی احمدی؛ یحیی بابایی
چکیده
هر یک از نظریهپردازان ترجمه کم و بیش توانستهاند با آثار و آرای خود بر تاریخ ترجمه مؤثر باشند. از این میان ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال 1958میلادی کتابی را با عنوان «سبکشناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند. این کتاب تکنیکهایی را معرفی میکند که هر مترجمی از آن بهره میبرد و با توجه به تأثیر چشمگیری که این اثر در ...
بیشتر
هر یک از نظریهپردازان ترجمه کم و بیش توانستهاند با آثار و آرای خود بر تاریخ ترجمه مؤثر باشند. از این میان ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال 1958میلادی کتابی را با عنوان «سبکشناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند. این کتاب تکنیکهایی را معرفی میکند که هر مترجمی از آن بهره میبرد و با توجه به تأثیر چشمگیری که این اثر در تاریخ ترجمه داشته به مرجع مهمی برای تکنیکهای ترجمه تبدیل شده است. در پژوهش حاضر پس از ارائۀ تعریفی گذرا برای هر یک از این تکنیکها برای هر کدام نمونههایی ذکر شده است. این نمونهها بعد از کاوش و مقایسۀ متن ترجمه با متن اصلی رمان مشهور «سیدات القمر» و متناسب با همان تکنیک انتخاب شده است تا به واکاوی ترجمۀ این رمان بپردازد که تألیف جوخه الحارثی (2010میلادی) است و محمد حزبائیزاده آن را با عنوان «بانوان ماه» ترجمه کرده است. این مقاله درصدد است که ترجمۀ این رمان را با استناد به آرای نظریهپردازان مشهور ترجمه ارزیابی کند و در یک پژوهش مسألهمحور با روش تحلیلی- توصیفی میزان گرایش و موفقیت مترجم را در بهکارگیری این تکنیکها بسنجد که در پایان نتیجه میگیرد مترجم به خاطر توجه ویژه به فهم خواننده و ارتباط با او، رویکردی مقصدگرایانه داشته است؛ بنابراین، برای خلق یک متن روان و قابل فهم، تکنیکهای مستقیم را کمتر به کار گرفته و بیشتر از روشهای غیرمستقیم بهره برده است تا در نهایت، ترجمهای خواندنی به زبان فارسی ارائه کند که عبارات و اصطلاحات آن برای مخاطبان فارسیزبان آشنا و خالی از ابهام و پیچیدگی بوده و با سطح خوانندگان یک رمان متناسب است.
حمیدرضا حیدری
چکیده
مفهوم تغییر بیان در ترجمه از سوی نظریهپردازن مختلفی مورد بحث قرار گرفتهاست و بیشتر ناظر بر تغییر ساختهای دستوری زبان مبدأ و برابریابی در سطح تعابیر و اسلوبهاست. وینه و داربلنه از نظریهپردازانی هستند که به لزوم انتقال پیام و مقولههای فرهنگی از طریق برابریابی و تغییر بیان به عنوان یک ضرورت کاربردیـ معنایی نگریستهاند. بر ...
بیشتر
مفهوم تغییر بیان در ترجمه از سوی نظریهپردازن مختلفی مورد بحث قرار گرفتهاست و بیشتر ناظر بر تغییر ساختهای دستوری زبان مبدأ و برابریابی در سطح تعابیر و اسلوبهاست. وینه و داربلنه از نظریهپردازانی هستند که به لزوم انتقال پیام و مقولههای فرهنگی از طریق برابریابی و تغییر بیان به عنوان یک ضرورت کاربردیـ معنایی نگریستهاند. بر این اساس، مترجم باید خود را از زنجیر ساختارهای زبان مبدأ و توالی و ترتیب واژگان و جملات آن برهاند و آزادانه به انتقال معنا و پیام و یا حتّی تأثیر متن مبدأ در متن مقصد بپردازد. در راستای اجرای این هدف، آشنایی با تعابیر و اصطلاحات زبان مقصد، امری ضروری و اجتنابناپذیر است. از سوی دیگر، در زبانی مانند عربی که زبانی اسلوبمحور است و مفاهیم در قالب اسلوبهایی نظیر نواسخ، حرف جر و موصول، تحذیر و... بیان میشوند، آشنایی با این اسلوبها، دست مترجم را برای تغییر بیان و بیان جایگزین باز میکند و با برخی از فنون تغییر بیان، از جمله: ارائة تعبیر پربسامد و جاافتاده، واژه یا تعبیر فرهنگی مشابه و آرایههای بلاغی مأنوس به همانندسازی جامة عمل میپوشاند.