ترجمه در زبان و ادبیات عربی
کاوس روحی برندق؛ محسن فریادرس؛ علی نامداری خلیل آباد
چکیده
«مفرداتپژوهی» قرآنی بهعنوان یکی از مسائل بسیار مهم، همواره مورد اهتمام قرآنپژوهان بوده است. از آنجا که «روشی» مناسب در تبیین این مسأله وجود ندارد، غالباً معادلپژوهی با چالشهایی از جمله عدم دقت در معنایابی، ناقص بودن مفهوم و... روبهرو بوده است؛ از این رو، ارائة روش منسجم، کامل و منطقی برای این امر ضروری است. ...
بیشتر
«مفرداتپژوهی» قرآنی بهعنوان یکی از مسائل بسیار مهم، همواره مورد اهتمام قرآنپژوهان بوده است. از آنجا که «روشی» مناسب در تبیین این مسأله وجود ندارد، غالباً معادلپژوهی با چالشهایی از جمله عدم دقت در معنایابی، ناقص بودن مفهوم و... روبهرو بوده است؛ از این رو، ارائة روش منسجم، کامل و منطقی برای این امر ضروری است. مقالة حاضر با هدف ارائة این نوع از الگو، ابتدا روشی جامع و کامل را اظهار داشته، سپس با روش تحلیلی– توصیفی و بهرهگیری از همین روش به واکاوی معنای واژگان برگرفته از مادة «شری» به عنوان یکی از کلمات معرکةالآراء پرداخته، آنگاه برگردانهای فارسی معاصر قرآن (آیتی، الهیقمشهای، رضایی، شعرانی، صفارزاده، صفوی، فولادوند، فیضالإسلام، مشکینی، مصباحزاده، معزی و مکارم) را از جهت پایبندی دقیق آنها در آیات مشتمل بر این کاربرد، کاوش کرده است. برآیند پژوهش حاضر این شد که معنای اصلی این کلمه «مبادله» است که با توجه به سیاق آیه در معنای «دادن» یا «گرفتن» بهکار رفته است؛ امری که در برگردان مترجمان نامبرده عمدتاً نارسا است. با این همه، «آیتی، الهیقمشهای، شعرانی و فیضالإسلام» در پارهای از آیات با عباراتی مشابه به این معنا اشاره داشتهاند.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
فاطمه زارعی؛ علی افضلی؛ شهریار نیازی
چکیده
از جمله معضلات پیش روی مترجمان، تطبیق درجات نظامی است و دشواری کار مترجم زمانی دو چندان میشود که تعداد درجات نظامی زبان مبدأ و مقصد یکسان نباشد؛ در نتیجه این اصطلاحات در یکی از دو زبان بدون معادل باقی میماند؛ زیرا تفاوتهایی در ساختار نظامی نیروهای مسلح کشورها به چشم میخورد که نادیده انگاشتن آن میتواند مشکلاتی را برای مترجمان ...
بیشتر
از جمله معضلات پیش روی مترجمان، تطبیق درجات نظامی است و دشواری کار مترجم زمانی دو چندان میشود که تعداد درجات نظامی زبان مبدأ و مقصد یکسان نباشد؛ در نتیجه این اصطلاحات در یکی از دو زبان بدون معادل باقی میماند؛ زیرا تفاوتهایی در ساختار نظامی نیروهای مسلح کشورها به چشم میخورد که نادیده انگاشتن آن میتواند مشکلاتی را برای مترجمان پدید آورد. پژوهش حاضر پس از شرح درجات نظامی ایران و مقایسه آن با کشورهای عربی به بررسی واژهنامههای عمومی و تخصصی و چگونگی معادلیابی آنان با روشی توصیفی- تحلیلی و تطبیقی میپردازد. نتایج حاکی از آن است که اغلب واژهنامههای عمومی دانش کافی از حیطههای تخصصی نداشته و اصطلاحات این حوزه را با دقتنظر مورد بررسی قرار نداده و فرهنگلغتهای تخصصی نیز با توجه به اینکه نگارنده آن افراد نظامی بودند و اطلاعاتی از ساختار کشورهای عربی نداشتند، نتوانستند معادل دقیقی از درجات ارائه کنند. بهترین شیوة گزینش معادل برای اصطلاحات درجات نظامی «معادلگزینی پس از شناخت الگوی درجات نظامی ایران و کشورهای عربی» است.
عبدالعلی آل بویه لنگرودی؛ سریه شیخی قلات
چکیده
زبان مجموعهای از نشانههاست که برای پیامرسانی به کار میرود. برای آنکه این پیامها میان فرستنده و گیرنده بهراحتی انتقال یابد، گاهی با نشانههایی همراه میگردد تا گیرنده همان پیامی را دریابد که مورد نظر فرستنده است. یکی از این نشانهها در زبان عربی و فارسی، «تأکید یا توکید» نامید میشود و بر اساس نقشهای ششگانهای که ...
بیشتر
زبان مجموعهای از نشانههاست که برای پیامرسانی به کار میرود. برای آنکه این پیامها میان فرستنده و گیرنده بهراحتی انتقال یابد، گاهی با نشانههایی همراه میگردد تا گیرنده همان پیامی را دریابد که مورد نظر فرستنده است. یکی از این نشانهها در زبان عربی و فارسی، «تأکید یا توکید» نامید میشود و بر اساس نقشهای ششگانهای که یاکوبسن (Jakobsen) برای ارتباط کلامی بیان میکند، خود را بیشتر در نقش ترغیبی و ارجاعی زبان نشان میدهد. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفیـ تحلیلی و با رویکرد زبانشناختی، میکوشد ضمن ارائة کارکرد نشانههای تأکید در سه قسمت «ابزار»، «حرف» و «اسلوب» به بررسی کاربرد و نقش آن در زبان امروزین عربی بپردازد و معادلهای آن را در فارسی واکاوی کند. به همین منظور، دو کتاب «الأیّام» اثر طه حسین و «مقدّمة للشّعر العربی» اثر «أدونیس» و ترجمة آن دو را مورد بررسی قرار میدهد. این دو، از نویسندگان و ادیبان مطرح دورة معاصر هستند و نثر آنان به عنوان نثر معیار مورد قبول همة صاحبنظران است.یافتههای این پژوهش نشان میدهد که ابزارهای تأکید، کارکرد تأکیدی خود را در زبان امروزین عربی از دست دادهاند و تنها برای تقویت و استحکام بافت کلام به کار میروند. لذا در زبان فارسی نباید برای آنها معادلی در نظر گرفت. نقش تأکیدی برخی از حروف تأکید نیز مانند «قَدْ» کمرنگ شده است و تنها در تعیین نوع فعل نقشآفرینی میکنند. دستة دیگر از آنها نیز در متون معاصر کاربرد بسیار کمی دارند؛ مانند:«ن» تأکید. ولی اسلوبهای تأکید همچنان نقش تأکیدی خود را ایفا میکنند و بهراحتی در زبان فارسی معادلیابی میشوند.
مرتضی قائمی؛ رسول فتحی مظفری
دوره 4، شماره 11 ، دی 1393، ، صفحه 113-154
چکیده
یکی از چالشهای کنونی ترجمه، برگرداندن عبارتهای کنایی زبان مبدأ به زبان مقصد است. در حوزة مهارتهای زبانی، نقش بیبدیل آرایههای ادبی، بهویژه تصاویر خیالانگیزی مانند تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز و نیز اهمیّت این صنعتپردازیها در تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب، بر کسی پوشیده نیست. با این حال، مسئلة ترجمة عبارتهایی که معنای ...
بیشتر
یکی از چالشهای کنونی ترجمه، برگرداندن عبارتهای کنایی زبان مبدأ به زبان مقصد است. در حوزة مهارتهای زبانی، نقش بیبدیل آرایههای ادبی، بهویژه تصاویر خیالانگیزی مانند تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز و نیز اهمیّت این صنعتپردازیها در تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب، بر کسی پوشیده نیست. با این حال، مسئلة ترجمة عبارتهایی که معنای ضمنی دارند، نیازمند توجّه و عنایت ویژهای است. امروزه مترجم در رویارویی با چالشهای پیش رو، نیازمند تسلّط کامل بر هر دو زبان مبدأ و مقصد در ترجمه میباشد. خطبههای نهجالبلاغه نمونة کاملی از بهترین تعابیر ادبی و تصویرپردازیهای هنری هستند که در این جستار به واکاوی پنج ترجمة فارسی معروف نهجالبلاغه پرداختهایم که این ترجمهها عبارتند از: ترجمة مرحوم دشتی، آیتی، مکارم شیرازی، شهیدی و فیضالإسلام. در این مقاله، پس از آشنایی مختصر با مفاهیم کنایه و دیدگاههای ترجمه، به روشهای مختلف ترجمة عبارتهای کنایی میپردازیم و آنها را مورد مقایسه قرار میدهیم، سپس به بررسی تطبیقی ترجمة کنایههای «دنیا» بر اساس ترجمههای مذکور میپردازیم. نتایج نشان میدهد که به طور مطلق نمیتوان یک ترجمه را بر بقیّه ترجیح داد، بلکه به صورت موردی میتوان تا حدّی به علّت برتری ترجمة عبارتهای کنایی برخی ترجمهها نسبت به دیگر ترجمهها دست یافت، امّا اجمالاً میتوان گفت که مترجمان در ترجمة جملههای کنایه از صفت، به دلیل امکانات زبانی خاصّ زبان مقصد، بیشتر به ترجمة معنایی و تحتاللّفظی گرایش داشتهاند و در ترجمة واژههای کنایه از موصوف نیز اغلب به ترجمة تحتاللّفظی روی آوردهاند و به این وسیله، معادل مناسب و گویا را انتخاب کردهاند و در برخی موارد، به علّت عدم توجّه به ساختار نحوی و بلاغی جمله، ترجمة نسبتاً ضعیفی ارائه کردهاند.
علی صیادانی؛ رسول بازیار؛ الهام کاری
دوره 3، شماره 9 ، دی 1392، ، صفحه 37-54
چکیده
اصطلاحات «ساختار: Structure» و «ساختارگرایی: Structuralism» از جمله اصطلاحاتی هستند که در آثار معجم نویسان، ناقدان و زبانشناسان عربی، حجم وسیعی از معادلهای واژگانی را به خود اختصاص دادهاند که رایجترین آنها: «البنیویة، البنییة، البنائیّة، البنویّة، البنیانیّة، الهیکلیّة، الترکیبیّة و...» است. این نوع چالشهای ترجمههای ...
بیشتر
اصطلاحات «ساختار: Structure» و «ساختارگرایی: Structuralism» از جمله اصطلاحاتی هستند که در آثار معجم نویسان، ناقدان و زبانشناسان عربی، حجم وسیعی از معادلهای واژگانی را به خود اختصاص دادهاند که رایجترین آنها: «البنیویة، البنییة، البنائیّة، البنویّة، البنیانیّة، الهیکلیّة، الترکیبیّة و...» است. این نوع چالشهای ترجمههای در زبان عربی به دلایلی چون «برداشت متفاوت ناقدان و زبانشناسان عربی از مفاهیم نوین نقد غربی، عدم آگاهی نویسندگان از کارهای علمی یکدیگر و تعصّبات نژادی و زبانی بهوجود آمده است، چالشبرانگیزترین معادلهای این اصطلاحات در زبان عربی واژههای «البنییّة» و «البنیویة» است، نویسندگان و معجمنویسانی که این دو اصطلاح را در آثارشان بهکار بردهاند، بر اساس دو اصل دستور زبان عربی «البنییّة» و یا نظریّة رواج غلط مشهور (البنیویة) به این کار اقدام کردهاند. در این جستار برآنیم تا پس از واکاوی این اصطلاحات در معجمها، آثار نقدی، پژوهشهای زبانشناسی و دستور زبان عربی صحّت و سقم هر کدام را مورد بررسی قرار دهیم و مشخّص کنیم که این معادلیابیهای آشفته بر چه مبنایی شکل گرفته است.
رضا ناظمیان؛ زهره قربانی
دوره 3، شماره 9 ، دی 1392، ، صفحه 85-102
چکیده
معادلیابی واژگانی یک فعّالیّت ذهنی است که در لایههای مختلف ذهن صورت میگیرد. معادلیابی و ترجمه در سطح اوّلین لایة ذهن، کارمترجم نوآموزی است که هنوز در کار ترجمه تجربهای نیندوخته است و تحت تأثیر ترجمة متون کهن یاد گرفته که معنای هر کلمه را زیر آن کلمه بنویسد و هراس دارد که معنای کلمه را به دقّت وارسی کند و مترادفهایی را که به ...
بیشتر
معادلیابی واژگانی یک فعّالیّت ذهنی است که در لایههای مختلف ذهن صورت میگیرد. معادلیابی و ترجمه در سطح اوّلین لایة ذهن، کارمترجم نوآموزی است که هنوز در کار ترجمه تجربهای نیندوخته است و تحت تأثیر ترجمة متون کهن یاد گرفته که معنای هر کلمه را زیر آن کلمه بنویسد و هراس دارد که معنای کلمه را به دقّت وارسی کند و مترادفهایی را که به ذهنش میرسد، در متن ترجمه بیاورد. این مقاله در پی آن است تا راهکارهایی را برای روان و شیوا کردن متن ترجمه در عین صحّت و دقّت آن به دست دهد، بهطوریکه پیچیدگیها و ناآشناییها و ابهامهای به وجود آمده در نثر ترجمه را بزداید و خوانندة ترجمه همان لذّت را از خواندن متن ترجمه ببرد که خوانندة متن اصلی از آن میبرد. از مهمترین این راهکارها میتوان به تبدیل ساختار اسمی به فعلی و برعکس، تبدیل فعل به قید، ترکیب وصفی به اضافی، جز به کُل و برعکس، مثبت به منفی و بیان ساده به تصویری و تصویری به تصویری و... اشاره کرد.هدف از شیوههای معادلیابی ارایه شده در این مقاله آن است که سلطه و سیطرة متن اصلی بر خواننده تا حدّ ممکن کم شود.