فرشید ترکاشوند؛ نسرین ناگهی
دوره 3، شماره 9 ، دی 1392، ، صفحه 55-70
چکیده
بافت زبانی به عنوان بستری که معنای دقیق واژگان و جملات را مشخّص میکند یکی از مباحث مهم در پژوهشهای زبانی، بهویژه علم معناشناسی به حساب میآید. در مباحث سنّتی نحو و بلاغت، مؤلّفههایی چون «قرینة لفظی» و «قرینة معنوی» زیرمجموعة مقولة گستردة بافت زبانی به حساب میآیند. بافت زبانی در علم معناشناسی از آفاق گستردهای ...
بیشتر
بافت زبانی به عنوان بستری که معنای دقیق واژگان و جملات را مشخّص میکند یکی از مباحث مهم در پژوهشهای زبانی، بهویژه علم معناشناسی به حساب میآید. در مباحث سنّتی نحو و بلاغت، مؤلّفههایی چون «قرینة لفظی» و «قرینة معنوی» زیرمجموعة مقولة گستردة بافت زبانی به حساب میآیند. بافت زبانی در علم معناشناسی از آفاق گستردهای برخوردار است. این نوع بافت در سطح روابط همنشینی واژگان و بهویژه در روابط معنایی مانند هممعنایی، چندمعنایی و اضداد یا حتّی در سطوح گستردهتری چون پاراگراف و متن به خواننده کمک میکند تا به معنای دقیق و مشخّص کلام برسد. در این مقاله با روش استنادی ـ تحلیلی به ویژگیها، سازوکارها و کارکردهای این نوع بافت و قرینة لفظی و معنوی در فهم متن پرداخته شده است. نگارندگان در پایان و از رهگذر تحلیل مقایسهای بافت و قرینه به نتایجی رسیدهاند که مهمترین آنها حاکی از این است که قدما نگاهی جزئی به بافت زبانی داشتهاند و این نوع بافت را بیشتر در محدودة قرینه بررسی کردهاند. این نگرش بیشتر با نحو درآمیخته است و در سطح جمله محدود شده، در حالیکه بافت زبانی در مباحث معناشناسی جدید، علاوه بر سطح جمله، در حدّ پاراگراف، متن یا حتّی ارتباط متون با یکدیگر نیز مطرح است.