جواد گرجامی
چکیده
ترجمۀ ضربالمثلها، ترجمهای فرهنگی است. در این میان، تفاوت نشانههای فرهنگی زبان مبدأ و مقصد و متغیّرهای چندگانه آنها، فرآیند ترجمۀ ضربالمثلها را به یکی از اساسیترین چالشهای پیش روی مترجم تبدیل کرده است. نادیده گرفتن این مهم، نارسایی ترجمه و کارکرد ارتباطی آن را به دنبال داشته، به شکاف میان متن مبدأ و مخاطبین ...
بیشتر
ترجمۀ ضربالمثلها، ترجمهای فرهنگی است. در این میان، تفاوت نشانههای فرهنگی زبان مبدأ و مقصد و متغیّرهای چندگانه آنها، فرآیند ترجمۀ ضربالمثلها را به یکی از اساسیترین چالشهای پیش روی مترجم تبدیل کرده است. نادیده گرفتن این مهم، نارسایی ترجمه و کارکرد ارتباطی آن را به دنبال داشته، به شکاف میان متن مبدأ و مخاطبین متن مقصد انجامیده و در نهایت، گسست گفتمانی دو زبان مبدأ و مقصد را در سطح کلی ارتباط موجب میشود. پژوهش حاضر سعی دارد تا با اتخاذ رویکردی توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی مقوله گسست گفتمانی برآمده از متغیرهای فرهنگی در ترجمۀ مَثَلهای فارسی و عربی به ارائه راهکاری کاربردی در جهت ترجمهای تعاملمحور و ناظر بر پیوستار فرهنگی میان دو زبان بپردازد. در همین راستا، راهکار پیشنهادی مقالۀ حاضر «چرخش نشانههای فرهنگی» ساختار تمثیلی دو زبان در چارچوب «سپهرنشانهای» است که با توجه به الگوی «ترجمۀ بینانشانهای» رومان یاکوبسن و الگوی مبتنی بر «مثلث نشانهشناسی» آلفرد شوتز تبیین میشود. در فرآیند «چرخش نشانههای فرهنگی» در چارچوب «سپهرنشانهای»، نشانههای فرهنگی مَثَلهای زبان مبدأ بهعنوان نشانههای برونسپهری و نامتعارف با ورود به فضای درونسپهری نشانههای فرهنگی مَثَلهای زبان مقصد و تعامل و گفتوگومندی با سایر نشانههای فرهنگی حاضر بهعنوان نشانۀ فرهنگی پذیرفته و بومی شده در نظام سپهرنشانهای فرهنگی آن (زبان مقصد) درآمده و بدین ترتیب به پیوستار فرهنگی مَثَلهای دو زبان میانجامد.
زهره گرجی؛ انسیه خزعلی؛ دلال عبّاس
چکیده
در جریان ترجمة داستان، ضربالمثلها و کنایهها از عناصر فرهنگی مهم و کلیدی هستند که مفاهیم و پیامهای متن اصلی را به خواننده انتقال میدهند.مشکل عمدة مترجم در این مسیر، روش برخورد صحیح با این عناصر است. در این چالش، معادلها یکی از عوامل مهمی هستند که کمک شایانی به مترجم میکنند. معادل خوب باید نه تنها معنا، بلکه روح، حس ...
بیشتر
در جریان ترجمة داستان، ضربالمثلها و کنایهها از عناصر فرهنگی مهم و کلیدی هستند که مفاهیم و پیامهای متن اصلی را به خواننده انتقال میدهند.مشکل عمدة مترجم در این مسیر، روش برخورد صحیح با این عناصر است. در این چالش، معادلها یکی از عوامل مهمی هستند که کمک شایانی به مترجم میکنند. معادل خوب باید نه تنها معنا، بلکه روح، حس و تجربة نویسندة ادبی را به مخاطب منتقل کند. این پژوهش، در نظر دارد شیوة ترجمة یکی از آثار پرمخاطب ادبیات پایداری با نام «یادت باشد» را با بهکارگیری الگوی نیومارک، به بوتة نقد بنشاند. نیومارک در مدل خود، مؤلفههای فرهنگی را مدنظر قرار داده و آنها را در پنج گروه (بومشناسی، فرهنگ مادی، فرهنگ اجتماعی، نهادها، آداب و رسوم و مفاهیم و حرکات، اشارات و زبان بدن) تقسیمبندی کرده است. پژوهش حاضر با تمرکز بر گروه چهارم به بررسی کیفیت ترجمة مفاهیم، شامل کنایهها و ضربالمثلها پرداخته و آنها را با تطبیق بر روشهای ترجمة فرهنگی نیومارک، تحلیل میکند. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی، پس از بررسی نمونههای متعدد و تطبیق آنها با راهکارهای نیومارک مشخص شد که مترجم با بهرهگیری از شیوه معادل کارکردی در ترجمة مفاهیم کتاب موفق عمل کرده است. وی بیشتر از ترجمة معنایی، مدد جسته و گاه نیز معنای ضربالمثل یا کنایه به خوبی درک نشده و در نتیجه معادلی اشتباه در متن وارد شده است.