ترجمۀ ضربالمثلها، ترجمهای فرهنگی است. در این میان، تفاوت نشانههای فرهنگی زبان مبدأ و مقصد و متغیّرهای چندگانه آنها، فرآیند ترجمۀ ضربالمثلها را به یکی از اساسیترین چالشهای پیش روی مترجم تبدیل کرده است. نادیده گرفتن این مهم، نارسایی ترجمه و کارکرد ارتباطی آن را به دنبال داشته، به شکاف میان متن مبدأ و مخاطبین متن مقصد انجامیده و در نهایت، گسست گفتمانی دو زبان مبدأ و مقصد را در سطح کلی ارتباط موجب میشود. پژوهش حاضر سعی دارد تا با اتخاذ رویکردی توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی مقوله گسست گفتمانی برآمده از متغیرهای فرهنگی در ترجمۀ مَثَلهای فارسی و عربی به ارائه راهکاری کاربردی در جهت ترجمهای تعاملمحور و ناظر بر پیوستار فرهنگی میان دو زبان بپردازد. در همین راستا، راهکار پیشنهادی مقالۀ حاضر «چرخش نشانههای فرهنگی» ساختار تمثیلی دو زبان در چارچوب «سپهرنشانهای» است که با توجه به الگوی «ترجمۀ بینانشانهای» رومان یاکوبسن و الگوی مبتنی بر «مثلث نشانهشناسی» آلفرد شوتز تبیین میشود. در فرآیند «چرخش نشانههای فرهنگی» در چارچوب «سپهرنشانهای»، نشانههای فرهنگی مَثَلهای زبان مبدأ بهعنوان نشانههای برونسپهری و نامتعارف با ورود به فضای درونسپهری نشانههای فرهنگی مَثَلهای زبان مقصد و تعامل و گفتوگومندی با سایر نشانههای فرهنگی حاضر بهعنوان نشانۀ فرهنگی پذیرفته و بومی شده در نظام سپهرنشانهای فرهنگی آن (زبان مقصد) درآمده و بدین ترتیب به پیوستار فرهنگی مَثَلهای دو زبان میانجامد.