غلامحسن محبی؛ بتول علوی
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1392، ، صفحه 79-104
چکیده
جمال الدین بن هشام انصاری (761م) در تاریخ نحو عربی و تحول و پیشرفت و احیای این علم، سهمی بسزا و نقشی عظیم دارد. او که خالق اثر «مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب» است، نحوی مبتکر و صاحبنظری است که در فهم، بررسی، مقایسه، استنباط و بیان مسائل و قضایای نحوی از شیوهها و اسلوبهای بدیع و منحصربهفرد خود استعانت میگیرد. حرف جر «باء» ...
بیشتر
جمال الدین بن هشام انصاری (761م) در تاریخ نحو عربی و تحول و پیشرفت و احیای این علم، سهمی بسزا و نقشی عظیم دارد. او که خالق اثر «مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب» است، نحوی مبتکر و صاحبنظری است که در فهم، بررسی، مقایسه، استنباط و بیان مسائل و قضایای نحوی از شیوهها و اسلوبهای بدیع و منحصربهفرد خود استعانت میگیرد. حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام دارای چهارده معناست که یک معنای آن زائد و سایر معانی غیر زائد است. از جملۀ این معانی میتوان به الصاق، تعدیه، استعانت، سببیت، مصاحبت، ظرفیت، بدل، مقابلة، مجاوزت، استعلاء، تبعیض، قسم، غایت، تفدیة و تأکید اشاره نمود. نگارندگان در این مقاله میکوشند به بررسی و نقد مقولۀ حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام انصاری از طریق قرائن مقالیه و حالیه بپردازند.
ابراهیم فلاّح
دوره 4، شماره 10 ، تیر 1393، ، صفحه 79-96
چکیده
قرآن کریم، این معجزة جاودانة الهی و یگانه کتاب ممتاز عالم وجود، از دیرباز همواره مورد اهتمام و در کانون تفکّر و توجّه صاحبان دانش و فرهنگ از مسلمانان و غیرمسلمانان بوده است. حاصل و ثمرة این نگاهها و اندیشهورزیها، میراث بزرگی از آثار گرانسنگ علمی است که در قالب مکتوبات تفسیری، علوم قرآنی و بالأخص ترجمههای گوناگون ارزنده، به ...
بیشتر
قرآن کریم، این معجزة جاودانة الهی و یگانه کتاب ممتاز عالم وجود، از دیرباز همواره مورد اهتمام و در کانون تفکّر و توجّه صاحبان دانش و فرهنگ از مسلمانان و غیرمسلمانان بوده است. حاصل و ثمرة این نگاهها و اندیشهورزیها، میراث بزرگی از آثار گرانسنگ علمی است که در قالب مکتوبات تفسیری، علوم قرآنی و بالأخص ترجمههای گوناگون ارزنده، به ساحت فرهنگ دینی و اسلامی عرضه شده است. یکی از این ترجمهها که نقطة عطف مهمّی در ترجمههای قرآن در حوزة اهل سنّت شبهقارّه هند بوده، ترجمة قرآن به فارسی از شاه ولیالله دهلوی است. از آنجا که این ترجمه، تحتاللّفظی است، همانند سایر ترجمهها، قابل نقد و دارای نقاط قوّت و ضعف میباشد. این پژوهش با عنوان «نقد و بررسی ترجمة شاه ولیالله دهلوی» با روش توصیفی ـ تحلیلی و جمعآوری اطّلاعات به شیوة فیشنگاری و با هدف دستیابی به ترجمة دقیقتر و صحیحتر در صدد کنکاش در آسیبشناسی فنّی ـ ادبی ترجمة شاه ولیالله دهلوی است. لذا نگارنده در این مقاله قصد دارد با ارائة شواهد و ترجمة پیشنهادی خود به نقد و بررسی ترجمة قرآن دهلوی بپردازد. دستاورد حاصل از این تحقیق نشان میدهد که ترجمة شاه ولیالله دهلوی دارای اشتباه و خطاهایی در حوزة صرف و نحو، ترجمة واژگان، عربیزدگی در کاربرد واژگان و ... بوده که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
علی نظری؛ سمیه اونق
چکیده
فاروق جویدة الشاعر و الصحافی المصری (1946م) قد أجاد الجمع بین المذهبین المختلفین فی شعره، فقصائده تتردد بین المذهبین الرومانسی و الواقعی، هو بوصفه شاعراً یصف العالم من منظر عالمه النفسی و یصوّر علاقة الإنسان بالعالم الباطن و المعنویات و الأحاسیس. و إلی جانب هذا الأمر بوصفه صحافیا ینظر إلی عالم الواقع و ما یجری فیه من القضایا السیاسیة ...
بیشتر
فاروق جویدة الشاعر و الصحافی المصری (1946م) قد أجاد الجمع بین المذهبین المختلفین فی شعره، فقصائده تتردد بین المذهبین الرومانسی و الواقعی، هو بوصفه شاعراً یصف العالم من منظر عالمه النفسی و یصوّر علاقة الإنسان بالعالم الباطن و المعنویات و الأحاسیس. و إلی جانب هذا الأمر بوصفه صحافیا ینظر إلی عالم الواقع و ما یجری فیه من القضایا السیاسیة و الإجتماعیة و المعیشیة و یصف موقع الإنسان من العالم الحاضر. فعلی هذا، اختیرت أشعار فاروق جویدة محوراً لدراسة اجتماع الرومانسیة و الواقعیة فیها.
قد درس المقال، المذهب الرومانسی فی أشعار فاروق ضمن مضامین الحبّ، و الألم و الحزن، و الحلم و الأمل. و الواقعیة قد تجلّت ضمن دعوة الشاعر إلی القیام و النهوض فی البلاد الإسلامیة- العربیة، ووصفه ظروف الشعوب والمقاومة و الوطن، و فی نهایة المطاف یصل إلی القاسم المشترک بین المذهبین و هو استخدام مظاهر الطبیعة.
الأسلوب المتّبع فی هذا البحث هو الوصفی - التحلیلی بالترکیز علی دواوین فاروق جویدة الشعریة.
احمد پاشازانوس؛ علی خالقی
دوره 3، شماره 8 ، مهر 1392، ، صفحه 81-120
چکیده
این پژوهش به بررسی و نقد موضوع سبک و ساختار ترجمة عبدالوهّاب عزّام و خدمات ترجمهای او در زبان و ادب فارسی و عربی میپردازد و برای جامع و کاملتر بودن نقد و بررسیها، آثار برگزیدة ترجمة عزّام مورد بررسی قرار گرفته است و نیز برای تبیین دقیق این موضوع، دیدگاهها و سبک ترجمهای عزّام، ترجمة قصاید شاعران نامور پارسیگوی همچون حافظ، ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی و نقد موضوع سبک و ساختار ترجمة عبدالوهّاب عزّام و خدمات ترجمهای او در زبان و ادب فارسی و عربی میپردازد و برای جامع و کاملتر بودن نقد و بررسیها، آثار برگزیدة ترجمة عزّام مورد بررسی قرار گرفته است و نیز برای تبیین دقیق این موضوع، دیدگاهها و سبک ترجمهای عزّام، ترجمة قصاید شاعران نامور پارسیگوی همچون حافظ، مولوی، اقبال لاهوری، نظامی، عطّار نیشابوری از زبان فارسی به عربی و تألیفات بین زبانی او در زبانهای شرقی آورده شده است. در این جستار از روش تحلیلی ـ توصیفی استفاده شده، بدین گونه که نخست آثار نادر ترجمهای عزّام به زبان عربی را یافته، سپس اسلوب و ساختار ترجمة او در میان مقالات نقدی و تألیفهای بین زبانی وی مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت، به بررسی و نقد آثار ترجمه شدة عزّام در زبان فارسی و عربی پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این مطلب است که عبدالوهّاب عزّام به عنوان یکی از طلایهداران ترجمه در کشور مصر، در ترویج و انتقال ادب و فرهنگ و تمدّن فارسی به زبان عربی از طریق ترجمه، تلاش و اقدامات شایان ذکری را انجام داده است و با فراگیری اصول ترجمه و با بهرهمندی از قریحة شاعری خود ـ طبق نظر بسیاری از نظریّهپردازان جهان عرب ـ در ترجمة آثار فارسی به عربی موفّق ظاهر شده است. ساختار شاعرانة ترجمههای وی و انتقال این عاطفه و احساس در کنار لفظ و معنا به ترجمههای عزّام ارج و اهمیّت فراوانی داده است.
ابراهیم ابراهیمی؛ اصغر طهماسبی بلداجی؛ باب الله محمدی نبی کندی
دوره 4، شماره 11 ، دی 1393، ، صفحه 83-112
چکیده
سبک بیانی قرآن به گونهای است که ارائة معانی و مفاهیم ژرف آن جز با افزودن عبارتهای تفسیری مقدور نیست و نمیتوان به فهم کاملی در این زمینه دست پیدا کرد. از این رو، با همة تلاشی که نویسندگانو مترجمان کردهاند، باز هم پاسخگوی خوانندگان نمیباشند. دلیل این امر، وجود آیات مجملی است که دلالت آنها روشن نیست. بنابراین، مترجمان برای تبیین ...
بیشتر
سبک بیانی قرآن به گونهای است که ارائة معانی و مفاهیم ژرف آن جز با افزودن عبارتهای تفسیری مقدور نیست و نمیتوان به فهم کاملی در این زمینه دست پیدا کرد. از این رو، با همة تلاشی که نویسندگانو مترجمان کردهاند، باز هم پاسخگوی خوانندگان نمیباشند. دلیل این امر، وجود آیات مجملی است که دلالت آنها روشن نیست. بنابراین، مترجمان برای تبیین برخی آیات، افزودههای نمایانی در ترجمة خویش به کار بردهاند. اغلب این افزودهها با استناد به تفاسیر و کتابهای اسبابالنّزول و یا مباحث کلامی و اصولی انجام گردیده است. مقالة حاضر افزودههای تفسیری برخی از آیات سورة اسراء را از شش مترجم معاصر، یعنی الهی قمشهای، خرّمشاهی، صفّارزاده، فولادوند، مشکینی و مکارم شیرازی با توجّه به تفاسیر و روایات، تحلیل و بررسی مینماید با این روش که ابتدا آیات و ترجمة آنها استخراج گردید، سپس نظریّههای تفسیری برای تبیین کار مترجم آورده شده است و در پایان نیز تحلیل و بررسی بر اساس تفاسیر در هر آیه انجام گرفته است. افزودههای تفسیری نقش مهمّی در فهم آیه ایفا میکنند که توجّه شایسته به این مهم، راهگشای ترجمههای معاصر خواهد بود که میتوانند مفاهیم عالیة قرآن کریم را در ترجمه بیان کنند
یوسف نظری
چکیده
ابهام به دو نوع زبانی و ادبی تقسیم میشود. ابهام نحوی که با عنوان ابهام دستوری مطرح میشود و برخی آن را ایهام ساختاری نامیدهاند، یکی از وجوه ابهام زبانی به شمار میرود که به دو نوع گروهی و ساختاری تقسیم شده است. مقصود از این نوع ابهام آن است که گاه زنجیرة کلام به گونهای چیده میشود که وجوه معنایی متفاوتی را متبادر میسازد. این معانی ...
بیشتر
ابهام به دو نوع زبانی و ادبی تقسیم میشود. ابهام نحوی که با عنوان ابهام دستوری مطرح میشود و برخی آن را ایهام ساختاری نامیدهاند، یکی از وجوه ابهام زبانی به شمار میرود که به دو نوع گروهی و ساختاری تقسیم شده است. مقصود از این نوع ابهام آن است که گاه زنجیرة کلام به گونهای چیده میشود که وجوه معنایی متفاوتی را متبادر میسازد. این معانی میتواند قابل جمع باشد. اضافة مصدر به فاعل یا مفعولٌبِه، مرجع ضمیر، عطف به مضاف یا مضافٌإلیه، خبریه یا انشائیه بودن جمله، متعلق شبهجمله، قابلیت تعدد در صاحب حال، تشابه نقشهای حال، مفعول مطلق، مفعولٌله، مفعولٌفیه و مفعولٌبه، امکان مقول قول یا استینافیه بودن، تشابه عطف و استیناف، تشابه تابع و خبر، تعدد معانی حروف جر، از جمله وجوه ابهام نحوی است که در این پژوهش بدان توجه شده است و در ترجمههای قرآن کریم تأثیرگذار بوده است. توجه به بافت زبانی و غیرزبانی کلام میتواند تا حد چشمگیری مشکل فهم معنا را برطرف سازد، اما مشکل آنجاست که قراین کافی و یا مستدل برای یک معنا وجود نداشته باشد و از سوی دیگر، نتوان میان معانی مختلف جمع کرد.
محمد امیری فر؛ کبری روشنفکر؛ خلیل پروینی؛ عالیه کرد زعفرانلو
چکیده
بسیاری از نظریهپردازان ترجمه به نقش باهمآیی در ترجمه اذعان کردهاند و در بخشی از مطالعات خود، نقش این پدیدة زبانی در ترجمه را بررسی نمودهاند، اما در حوزة ترجمة قرآن، هنوز این مسئله بررسی نشدهاست و با چالشهای زیادی روبهروست. در پژوهش حاضر با تکیه بر دیدگاههای نیومارک، بیکر و لارسون از یک طرف، و ترجمة قرآن از طرف دیگر، ...
بیشتر
بسیاری از نظریهپردازان ترجمه به نقش باهمآیی در ترجمه اذعان کردهاند و در بخشی از مطالعات خود، نقش این پدیدة زبانی در ترجمه را بررسی نمودهاند، اما در حوزة ترجمة قرآن، هنوز این مسئله بررسی نشدهاست و با چالشهای زیادی روبهروست. در پژوهش حاضر با تکیه بر دیدگاههای نیومارک، بیکر و لارسون از یک طرف، و ترجمة قرآن از طرف دیگر، یک تقسیمبندی جدید از چالشهای ترجمه در باهمآییهای قرآنی، فارغ از تقسیمبندی نحوی آن، ارائه شدهاست و با استخراج شواهدی برای این چالشها از ده ترجمة معاصر قرآن، راهکارهایی برای حل این چالشها پیشنهاد میکند. جامعة آماری این پژوهش شامل صد باهمآیی قرآنی است که بر اساس معیار بسامد از قرآن استخراج شدهاند و مواردی از باب نمونه در این مقاله به بحث گذاشته شدهاست. پنج چالشی که در باهمآییهای قرآنی فراروی مترجم است، عبارتند از: 1ـ برداشت نادرست از یک باهمآیی. 2ـ تفاوت بین درست بودن و طبیعی بودن معادلها در زبان فارسی. 3ـ تفاوت ترتیب قرار گرفتن باهمآییها در زبان مبدأ و مقصد. 4ـ رعایت وحدت معادل. 5ـ یکسانسازی و هماهنگی در معادلها و ترجمة واحد از باهمآییهای مختلف در قرآن. با عنایت به این چالشها و راهکارهای پیشنهادی نگارندگان، میتوان ترجمهای شیواتر و رساتر از قرآن ارائه کرد.
اویس محمدی
چکیده
مسألۀ زبان زنانه در نظریههای بسیاری از فمینیستها مطرح شده است. براساس آن، نگارش زنان -به شکلی جوهری- با نگارش مردانه متفاوت است. به همین منظور، نظریهپردازان فمینیست، تلاش کردند که سبک زنانه را در نوشتار بپرورند و در این مورد، آرای پراکنده و متکثری را بیان کردند. با گسترش نظریههای نقدی فمینیستی، بسیاری از زنان نویسنده و شاعر ...
بیشتر
مسألۀ زبان زنانه در نظریههای بسیاری از فمینیستها مطرح شده است. براساس آن، نگارش زنان -به شکلی جوهری- با نگارش مردانه متفاوت است. به همین منظور، نظریهپردازان فمینیست، تلاش کردند که سبک زنانه را در نوشتار بپرورند و در این مورد، آرای پراکنده و متکثری را بیان کردند. با گسترش نظریههای نقدی فمینیستی، بسیاری از زنان نویسنده و شاعر از آن تأثیر پذیرفتند و آثارشان را با زبانی زنانه نوشتند و سرودند. شاعر و نویسندۀ سوری، غادة السمّان به سبب تحصیل در غرب و آشنایی با جنبشهای زنانه، توانست نگارش زنانۀ یگانهای را در نوشتههایش خلق کند. برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه شدهاند. عبدالحسین فرزاد در «غمنامهای برای یاسمنها» و «علیه تو اعلان عشق میدهم» گزیدهای از شعرهای او را به فارسی ترجمه کرده است. در پژوهش حاضر سعی شده تا با استناد به آرای ارائه شده درخصوص نگارش زنانه، ترجمههای فوق نقد شود. برای این منظور، ابتدا آرای متکثری که ناقدان فمینیست در مورد نگارش زنانه مطرح کردهاند، فهم و استخراج و با در نظر گرفتن آن، ترجمههای مدنظر بررسی شده است. نتیجههای تحلیل بیانگر این است که در ترجمههای مورد بحث به مواردی چون واژگان زنانه، سیالیت، انحراف از ساختارهای حاکم بر جمله، شیوۀ نگارش، ساختارشکنی و وارونهسازی ارزشهای مردانه دقت نشده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
امیر مسگر
چکیده
رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی نوپاست که پیدایش آن به اواخر قرن بیستم بازمیگردد. این رویکرد امکانات مختلفی را در زمینة تحلیل متن در اختیار خواننده قرار میدهد تا بتواند از طریق بهکارگیری آنها به فهم بهتر یا دقیقتری از متن یا گفتمان دست یابد. از آنجایی که شرط داشتن ترجمة خوب و بینقص فهم درست متن اصلی است، امکانات این ...
بیشتر
رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی نوپاست که پیدایش آن به اواخر قرن بیستم بازمیگردد. این رویکرد امکانات مختلفی را در زمینة تحلیل متن در اختیار خواننده قرار میدهد تا بتواند از طریق بهکارگیری آنها به فهم بهتر یا دقیقتری از متن یا گفتمان دست یابد. از آنجایی که شرط داشتن ترجمة خوب و بینقص فهم درست متن اصلی است، امکانات این رویکرد میتواند کمک شایانی را به مترجمان جهت فهم متن ارائه دهند. از این رو، در این مقاله برآن شدیم تا با بهکارگیری این رویکرد دست به تحلیل داستان تحتالمظلة نوشتة نجیب محفوظ بزنیم تا فهم بهتری از ایدئولوژی و پیامهای داستان داشته باشیم و در ادامه نیز با کاربست این نظریه، ترجمة این داستان را که توسط شمسآبادی و شاهرخ صورت گرفته است، مورد بررسی قرار دادیم و دریافتیم که مترجمان درک خوبی از این داستان نداشتهاند وبه تبع آن ترجمة خوبی را به مخاطب خود ارائه ندادهاند. این در حالی است که با استفاده از نظریة تحلیل گفتمان انتقادی میتوانستند حوزههای معنایی و همچنین کلمات کلیدی را درک کنند و ترجمة بهتری از خود به جای بگذارند. علاوه بر این، نویسنده این مقاله با تکیه بر مرحلة توصیفِ نظریة تحلیل گفتمان انتقادی که توجه خاصی به بار ایدئولوژیک کلمات محوری دارد به بررسی ترجمة این داستان پرداخت و به این نتیجه رسید که عدم معادلیابی صحیح در ترجمة کلمات و حوزههای معنایی این داستان باعث شده که ایدئولوژی اصلی داستان که از نظر نویسنده این سطور، هرج و مرج و تغییر است به مخاطب منتقل نشود.
علی گنجیان خناری
چکیده
ترجمة متن ادبی، سختترین نوع ترجمه است و با چالشهای ویژهای روبهروست که باعث دشواری بیش از پیش ترجمه میشود. این نوع از ترجمه، نیازمند بحثهای نظری است تا راهکارهایی برای ترجمة بهتر و توفیق بیشتر مترجمان ارائه دهد. در این راستا، پژوهش پیش رو بر آن است تا با روشی توصیفیـ تحلیلی به ویژگیهای این نوع متون و چالشهایی بپردازد که ...
بیشتر
ترجمة متن ادبی، سختترین نوع ترجمه است و با چالشهای ویژهای روبهروست که باعث دشواری بیش از پیش ترجمه میشود. این نوع از ترجمه، نیازمند بحثهای نظری است تا راهکارهایی برای ترجمة بهتر و توفیق بیشتر مترجمان ارائه دهد. در این راستا، پژوهش پیش رو بر آن است تا با روشی توصیفیـ تحلیلی به ویژگیهای این نوع متون و چالشهایی بپردازد که مترجم در ترجمه با آنها سروکار دارد. از رهگذر این بررسی مشخص شد که هر مترجم ادبی با سه چالش کلّی و بنیادین روبهرو است که عبارتند از: «چالش نوع متن»، «چالش خواننده»، «چالش اجزای متن». از این میان، چالش اجزای متن را میتوان به «چالش الفاظ»، «چالش اصطلاحات و تعابیر اصطلاحی»، «چالش ساختار جمله و ترکیب» و... تقسیم کرد. از این رو، مترجم باید به این چالشها و راههای برونرفت از آنها توجه داشته باشد تا در ترجمة خود گرفتار بهکارگیری الفاظ ناشناخته و غریب و نیز ساختارهای نامأنوس نشود که منجر به تضعیف سطح ترجمه و کاهش میزان اثرگذاری آن گردد. از جمله راهکارهایی که برای زدودن آن چالشها ارائه شد، گردآوری همة معانی در چارچوب بافتهای متعدد، مراجعه به پژوهشهای جدیدی که در حوزة اصطلاحات جدید صورت میگیرد، توسعهبخشی مفهوم ضمنی و... میباشد.
شهریار نیازی؛ انسیه سادات هاشمی
چکیده
تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای ارزیابی ترجمة قرآن طراحی نشده است. به منظور دستیابی به چنین الگویی میتوان ابتدا کارآمدی الگوهای ارزیابی موجود را بررسی کرد. در همین راستا، مقالة حاضر به بررسی کارآمدی الگوی گارسس در ارزیابی ترجمة قرآن پرداخته و از میان چهار سطح این الگو، سطح نحوی- واژهساختی این الگو را مورد مطالعه قرار داده است. با ...
بیشتر
تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای ارزیابی ترجمة قرآن طراحی نشده است. به منظور دستیابی به چنین الگویی میتوان ابتدا کارآمدی الگوهای ارزیابی موجود را بررسی کرد. در همین راستا، مقالة حاضر به بررسی کارآمدی الگوی گارسس در ارزیابی ترجمة قرآن پرداخته و از میان چهار سطح این الگو، سطح نحوی- واژهساختی این الگو را مورد مطالعه قرار داده است. با توجه به اینکه الگوی گارسس به متن مقصد توجه دارد و اولویت را به مخاطبِ ترجمه میدهد، ترجمة مکارم شیرازی که در این دیدگاه با الگوی مورد نظر همراستا است به عنوان مطالعة موردی انتخاب شده است. دادههای تحقیق را ترجمة سورههای انفال، توبه، احزاب، حجرات و تحریم تشکیل میدهند که فضای گفتمانی مشابهی دارند و به تاریخ اسلام مربوط میشوند. مطالعة کارآمدی این سطح در ارزیابی ترجمة قرآن نشان میدهد که سطح نحوی-واژهساختی الگوی گارسس با توجه به تفاوتهای ساختاری زبان فارسی و عربی و ضرورت ایجاد تغییرات نحوی در ترجمة قرآن در ارزیابی ترجمة قرآن کارآمد است، اما تقسیم کلی مؤلفهها به مثبت و منفی باید با توجه به جایگاه و ضرورت آنها مورد بازبینی قرار گیرد. از میان مؤلفههای این سطح «تغییر نحو»، «تغییر مقوله» و «بسط معنایی» بیشترین کارکرد را در ترجمة قرآن دارند. «جبران» با توجه به گسترة صنایع بلاغی در قرآن، مؤلفة کارآمدی برای سنجش میزان موفقیت مترجم در انتقال زیباییهای قرآن است. مؤلفههای منفی «ترجمة تحتاللفظی» و «تلویح، تقلیل و حذف» و تکنیک خنثای «تغییر نوع جمله» در ترجمة مکارم به عنوان نمونة یک ترجمة مقصدگرا کمترین کارکرد را داشتهاند.
فرشید ترکاشوند؛ نجمه قائمی
چکیده
بافت فرهنگی از جمله مباحث مطرح در معناشناسی است که در فهم متن، بهویژه متون ادبی کارایی بسزایی دارد. هر متنی برخاسته از اندیشه و فرهنگ فردی و جمعی است و در این میان، برخی واژگان موجود در آن، گفتمان فرهنگی خاصی دارند که چالشهای اساسی در ترجمه ایجاد میکنند. گفتمان و نگرش گفتمانی متن را در کنار بافت و عناصر تشکیلدهندة آن، بهویژه ...
بیشتر
بافت فرهنگی از جمله مباحث مطرح در معناشناسی است که در فهم متن، بهویژه متون ادبی کارایی بسزایی دارد. هر متنی برخاسته از اندیشه و فرهنگ فردی و جمعی است و در این میان، برخی واژگان موجود در آن، گفتمان فرهنگی خاصی دارند که چالشهای اساسی در ترجمه ایجاد میکنند. گفتمان و نگرش گفتمانی متن را در کنار بافت و عناصر تشکیلدهندة آن، بهویژه عناصر فرهنگی در نظر میگیرند. در این پژوهش به دنبال آن هستیم تا به جستجو و تحلیل واژگان گفتمانمدار در گلستان سعدی و ترجمة عربی آن از محمد الفراتی بپردازیم. بنابراین، با روش توصیفیـ تحلیلی به واژگان مورد نظر از منظر بافت و گفتمان فرهنگی توجه میکنیم. در گلستان سعدی، واژگانی را میتوان یافت که در شکلگیری معنا و هویت معنایی متن نقش کلیدی دارند. در جستار پیش رو، واژگانی چون «رند»، «درویش»، «پارسا»، «اعیان»، «خداوند جهان» و «قلندر» با توجه به بافت و گفتمان فرهنگی گلستان سعدی به نوعی نقش القاکنندة معانی عمیق برخاسته از فرهنگ فردی وی را دارند.
حسن گودرزی لمراسکی؛ مصطفی کمالجو
دوره 2، شماره 5 ، دی 1391، ، صفحه 100-83
چکیده
پارناس که معادل آن در زبان عربی «الفن للفن» یا «البرناسیه» و در زبان فارسی «هنر برای هنر» میباشد یکی از مکتبهای نقد ادبی و حد اعتدال میان رومانتیسم و سمبولیسم است که نه مانند رومانتیک شعر را فدای احساسات شخصی کرده و آن را وسیلهای برای بیان احساسات و ذوق درونی شاعر قرار میدهد و نه مانند سمبولیسم دارای ابهام و پیچیدگی ...
بیشتر
پارناس که معادل آن در زبان عربی «الفن للفن» یا «البرناسیه» و در زبان فارسی «هنر برای هنر» میباشد یکی از مکتبهای نقد ادبی و حد اعتدال میان رومانتیسم و سمبولیسم است که نه مانند رومانتیک شعر را فدای احساسات شخصی کرده و آن را وسیلهای برای بیان احساسات و ذوق درونی شاعر قرار میدهد و نه مانند سمبولیسم دارای ابهام و پیچیدگی است؛ بلکه معتقد است خود شعر هدف است نه وسیلهای برای رسیدن به هدف؛ بهعبارت دیگر، شعر، خودبهخود و بهخاطر خودش زیباست و باید به آن ارج نهاده و برایش ارزش قائل شویم. این جستار بر آن است تا این مکتب را در اندیشهی یکی از شاعران برجستهی لبنانی، امین نخله، بررسی کرده و جنبههای گوناگون آن را تبیین نماید. در این تحقیق، هدف، بیان اهداف شعر از نگاه امین نخله است چراکه وی بهعنوان یک شاعر پارناسی بر آن است که شعر فقط باید زیبا باشد و نباید در آن به دنبال هدف خاصی جز زیبایی باشیم. در این مقاله که برخی از قصاید او چون «البلبل» و «الشلاّل» و «الحبیب الأول» بررسی شده است به این نتیجه میرسیم که امین نخله شاعری ساختارگرا و کلاسیک است که به شکل و فرم اهمیت خاصی میدهد و به چگونگی گفتار توجه میکند نه چیستی آن همچنین شعر او، ادبیات برج عاجی است که در آن به مسائلی چون عشق و بلبل و مانند آن میپردازد.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
علی صیادانی؛ سامان رحیم خانی؛ سمیه آقامحمدی
چکیده
طی دهههای مختلف، زبان و ترجمه ارتباط گسترده و متقابلی باهم داشته و ترجمه با بهرهگیری از علم زبانشناسی و مدنظر قرار دادن بافتهای زبانی در برقراری ارتباطی پویا و ملموس با مخاطب به پیشرفتهای بسیاری دست یافته است. کریستین نورد (۱۹۷۷) نظریهپرداز حوزه مطالعات ترجمه با ارائه مؤلفههای الگوی نقش زبانی خاص خود سبب بهبودی هرچه ...
بیشتر
طی دهههای مختلف، زبان و ترجمه ارتباط گسترده و متقابلی باهم داشته و ترجمه با بهرهگیری از علم زبانشناسی و مدنظر قرار دادن بافتهای زبانی در برقراری ارتباطی پویا و ملموس با مخاطب به پیشرفتهای بسیاری دست یافته است. کریستین نورد (۱۹۷۷) نظریهپرداز حوزه مطالعات ترجمه با ارائه مؤلفههای الگوی نقش زبانی خاص خود سبب بهبودی هرچه بیشتر ارتباط میان گوینده و شنونده یا نویسنده و مخاطب شده است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی درصدد است دو ترجمه رضا عامری و عطاءالله مهاجرانی از رمان موسم الهجرة إلى الشمال را بر اساس الگوی کریستین نورد موردنقد و بررسی قرار دهد تا به میزان بازتاب نقشهای زبانی مدل نورد و تأثیر آنها در ترجمههای موردبررسی دست یابد و سطح کیفی عملکرد هرکدام از مترجمان را مشخص سازد. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که ترجمه رضا عامری در زمینه نقش ارجاعی و نقش بیانی بیشترین بازتاب را داشته و همینطور عملکرد رضا عامری در مقایسه با عطاءالله مهاجرانی در ترجمه رمان موسم الهجرة إلى الشمال مقبولتر بوده است.
علی اکبر نورسیده؛ مسعود سلمانی حقیقی
چکیده
«انسجام» یک مفهوم معنایی است که به روابط معنایی موجود در متن اشاره دارد و آن را به عنوان یک متن از غیر متن متمایز و مشخص مینماید. انسجام بالقوّه در ابزارهای نظام زبانی، همچون ارجاع، حذف، جانشینی و... نهفتهاست که در خودِ زبان قرار دارد. نظر به ضرورت اصل تعادل و برابری در فرایند ترجمه، بازتاب هر یک از عوامل فوق در ترجمه، در راستای ...
بیشتر
«انسجام» یک مفهوم معنایی است که به روابط معنایی موجود در متن اشاره دارد و آن را به عنوان یک متن از غیر متن متمایز و مشخص مینماید. انسجام بالقوّه در ابزارهای نظام زبانی، همچون ارجاع، حذف، جانشینی و... نهفتهاست که در خودِ زبان قرار دارد. نظر به ضرورت اصل تعادل و برابری در فرایند ترجمه، بازتاب هر یک از عوامل فوق در ترجمه، در راستای حرکت همسو با متن اصلی اهمیت بسزایی دارد. از آنجا که صحیفة سجادیه به عنوان متنی منسجم شامل گونههای مختلف انسجامبخش است، انتظار میرود ترجمههای موجود از آن نیز این عناصر انسجامبخش را در خود بازتاب دهند. این مقاله با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و تطبیق مؤلفههای انسجام دستوری غیرساختاری در متن دعای دوازدهم صحیفة سجادیه و چهار ترجمه میپردازد. در این جستار، میزان پایبندی مترجمان به بازتاب این مؤلفههای انسجامبخش بررسی و این نتیجه حاصل شد که در میان انبوه مؤلفههای یادشده، برخی از مترجمان در سایة حرکت همارز و برابر با متن اصلی و نیز با گزینش برابرنهادهایی مناسب، انسجام موجود در متن اصلی را بهطور کامل در ترجمههای خود انعکاس دادهاند. در مواردی نیز مترجمان از این اصل غافل ماندهاند که این غفلت میتواند ناشی از عواملی چون سبک خاص مترجم و ظرفیت زبانی دستوری متن مقصد باشد.
الهام سیدان
چکیده
این پژوهش، نقدی بر ترجمههای فارسی «الأجنحة المتکسّرة» اثر جبران خلیل جبران است. ترجمههای متعدّدی از این اثر در دست است و نظر به اینکه ناهمسانیهایی در میان ترجمههای این اثر با متن مبدأ مشاهده میشود، در این مقاله به بررسی و مقابلة شش ترجمه (انصاری، حبیب، ریحانی و هانی، شجاعی، طباطبائی و نیکبخت) با متن اصلی پرداخته میشود. ...
بیشتر
این پژوهش، نقدی بر ترجمههای فارسی «الأجنحة المتکسّرة» اثر جبران خلیل جبران است. ترجمههای متعدّدی از این اثر در دست است و نظر به اینکه ناهمسانیهایی در میان ترجمههای این اثر با متن مبدأ مشاهده میشود، در این مقاله به بررسی و مقابلة شش ترجمه (انصاری، حبیب، ریحانی و هانی، شجاعی، طباطبائی و نیکبخت) با متن اصلی پرداخته میشود. این پژوهش با روش توصیفیـ تحلیلی و با هدف دستیابی به برگردانی نزدیکتر به متن اصلی، به بررسی و نقد تقابلی ترجمههای فارسی الأجنحة المتکسّرة با متن مبدأ میپردازد. مقابله و ارزیابی نمونهها در این نوشتار، در چهار سطح «واژگان»، «معنا»، «بافت کلام» و «تأثیر ادبی» انجام میشود. یافتههای تحقیق نشان میدهد که بیشترین ناهمسانیها در حوزة واژگان، معنا، بافت کلام و ادبیّت متن در ترجمة شجاعی مشاهده میشود. روی آوردن به اطناب و تفصیل غیرضروری در ترجمة ریحانی و هانی، بیش از ترجمههای دیگر است. صرف نظر از برخی لغزشها در حوزة گزینش واژگان، ترجمة انصاری محاسن درخور توجّهی دارد که آن را از دیگر ترجمههای این اثر متمایز میکند. این ترجمه از منظر انتقال معنا، توجّه به بافت کلّی کلام و ادبیّت متن، نزدیکترین ترجمه به متن مبدأ است.
سجاد احمدی؛ حسین گلی
چکیده
استعاره به عنوان یکی از وجوه زیباشناختی کلام، بهویژه در اثر ادبی مانند قرآنکریم، همواره مورد توجه اهل فن و ادب واقع شدهاست و یکی از پرکاربردترین وجوه بلاغی به حساب میآید. برگردان استعاره، در نگاه برخی افراد چنان ناممکن مینماید که گویی امری ناشدنی است. البته نظریهپردازان بزرگی چون نیومارک، تعریف دقیقی برای ترجمة استعاره ...
بیشتر
استعاره به عنوان یکی از وجوه زیباشناختی کلام، بهویژه در اثر ادبی مانند قرآنکریم، همواره مورد توجه اهل فن و ادب واقع شدهاست و یکی از پرکاربردترین وجوه بلاغی به حساب میآید. برگردان استعاره، در نگاه برخی افراد چنان ناممکن مینماید که گویی امری ناشدنی است. البته نظریهپردازان بزرگی چون نیومارک، تعریف دقیقی برای ترجمة استعاره پیشنهاد کردهاند که امروزه کاربست آن را از سوی مترجمان مختلف، بهویژه در علوم دینی شاهد هستیم. در این جستار، پس از نگاهی گذرا به تعریف کلی استعاره و بیان ساختارها و چارچوبهایی که نیومارک برای ترجمة استعاره پیشنهاد میکند، به بررسی مقایسهای سبک ترجمة فولادوند و حلبی از استعارههای جزء یک قرآن کریم میپردازیم. هدف از این مقاله آن است که جهانبینی جدیدی از ترجمة استعاره را پیش روی مخاطب خود بگشاید. روشی که در مقاله اتخاذ شده، بر آن است که از رهگذر تفاسیر مختلف به بررسی سبک ترجمة دو مترجم مذکور پرداخته، در پایان نیز شرح داده خواهد شد که دو مترجم از کدام چارچوب نظری بیشتر بهره گرفتهاند و دلیل بسامد بالا یا پایین برخی از این چارچوبها در کار دو مترجم چیست. هرچند در ترجمههای قدیم، پایبندی مترجم به بازتولید برای حفظ زبان مبدأ نمود دارد، اما امروزه از شیوههای مختلفی برای ترجمة استعاره استفاده میشود که هر یک هدفی خاص را دنبال میکند.
علیرضا نظری؛ زهره اسدپور عراقی
چکیده
تداخل زبانی یا به عبارتی، آمیختگی دو زبان از ویژگیهای متمایز ارتباط زبان فارسی با زبان عربی است. ورود اسلام به ایران، نوع عمیقی از ارتباط بین دو زبان فارسی و عربی را ایجاد نمود؛ ارتباطی که منجر به تأثیرگذاری بین آن دو، بهویژه از جنبة واژگانی گردید؛ بدین معنا که واژگان دخیل یا وامواژههای بسیاری بین دو زبان مبادله شد که سهم وامواژههای ...
بیشتر
تداخل زبانی یا به عبارتی، آمیختگی دو زبان از ویژگیهای متمایز ارتباط زبان فارسی با زبان عربی است. ورود اسلام به ایران، نوع عمیقی از ارتباط بین دو زبان فارسی و عربی را ایجاد نمود؛ ارتباطی که منجر به تأثیرگذاری بین آن دو، بهویژه از جنبة واژگانی گردید؛ بدین معنا که واژگان دخیل یا وامواژههای بسیاری بین دو زبان مبادله شد که سهم وامواژههای عربی در فارسی به مراتب بیشتر و قابل توجّه است. واژگان متعدّدی که علیرغم حفظ فرم واجی و نوشتاری، تعداد فراوانی از آنها در طول قرنها دچار تحوّل معنایی و کاربردی شدهاند، بهطوری که در برخی مواقع، فقط صورت نوشتاری یکسانی دارند و دو نشانة زبانی کاملاً متفاوت محسوب میگردند. این مسئله در ترجمة بین دو زبان مشکلاتی را برای مترجمان به وجود میآورد. در این جستار، با روش تحلیلی و آزمایش میدانی موضوع تلاش میشود با ارائة دستهبندی جدید و کلّی واژگان دخیل عربی، جنبههای اثرگذار هر دسته، در ترجمه را مشخّص نموده است و نشان داده شود که ترجمه از عربی با وجود واژگان دخیل فراوان، گرچه از سویی ممکن است یاریگر باشد، امّا با توجّه به تحوّلات معنایی بسیاری از این واژگان و تفاوت کاربردی و یا تفاوت ابعاد نشانداری دستة دیگر، میتواند باعث کجروی در معادلیابی شود.
حسین خانی کلقای؛ کوثر حلال خور
دوره 5، شماره 12 ، شهریور 1394، ، صفحه 132-97
چکیده
یکی از اصول ضروری در ترجمههای وفادار و مطلوب ایجاد یا برقراری تعادل میان ساختارهای زبان مبدأ و مقصد است. ساختارهای زبانی، بهویژه ساختار نحوی نقش بنیادی در فرایند ترجمه و تحلیلهای بین زبانی دارد. مفعول مطلق از نقشهای نحوی است که در زبان فارسی شباهت ساختاری ندارد و باید بر مبنای معادل ساختاری آنکه در زبان فارسی قید با انواع مختلف ...
بیشتر
یکی از اصول ضروری در ترجمههای وفادار و مطلوب ایجاد یا برقراری تعادل میان ساختارهای زبان مبدأ و مقصد است. ساختارهای زبانی، بهویژه ساختار نحوی نقش بنیادی در فرایند ترجمه و تحلیلهای بین زبانی دارد. مفعول مطلق از نقشهای نحوی است که در زبان فارسی شباهت ساختاری ندارد و باید بر مبنای معادل ساختاری آنکه در زبان فارسی قید با انواع مختلف معادلیابی گردد تا پیام کتاب مقدّس قرآن هرچه دقیقتر و صحیحتر در اختیار تشنگان معرفت وحیانی قرار گیرد. کمتوجّهی به این امر باعث شده که ترجمة مفعول مطلق از لغزشگاههای ترجمههای فارسی قرآن کریم گردد.با این مبنا، ترجمة استاد فولادوند مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاصله نشان میدهد این ترجمه در یافتن معادل برای انواع مختلف مفعول مطلق نسبت به بیشتر ترجمههای معاصر موفّق عمل کرده است، بهگونهای که در یافتن معادل ساختاری برای مفعول مطلق تأکیدی بیشترین توفیق را داشته است و همة مفعول مطلقهای تأکیدی سورة نساء بر مبنای معادل ساختاری به درستی ترجمه شده است.
رضا ناظمیان؛ زهره قربانی
دوره 3، شماره 9 ، دی 1392، ، صفحه 85-102
چکیده
معادلیابی واژگانی یک فعّالیّت ذهنی است که در لایههای مختلف ذهن صورت میگیرد. معادلیابی و ترجمه در سطح اوّلین لایة ذهن، کارمترجم نوآموزی است که هنوز در کار ترجمه تجربهای نیندوخته است و تحت تأثیر ترجمة متون کهن یاد گرفته که معنای هر کلمه را زیر آن کلمه بنویسد و هراس دارد که معنای کلمه را به دقّت وارسی کند و مترادفهایی را که به ...
بیشتر
معادلیابی واژگانی یک فعّالیّت ذهنی است که در لایههای مختلف ذهن صورت میگیرد. معادلیابی و ترجمه در سطح اوّلین لایة ذهن، کارمترجم نوآموزی است که هنوز در کار ترجمه تجربهای نیندوخته است و تحت تأثیر ترجمة متون کهن یاد گرفته که معنای هر کلمه را زیر آن کلمه بنویسد و هراس دارد که معنای کلمه را به دقّت وارسی کند و مترادفهایی را که به ذهنش میرسد، در متن ترجمه بیاورد. این مقاله در پی آن است تا راهکارهایی را برای روان و شیوا کردن متن ترجمه در عین صحّت و دقّت آن به دست دهد، بهطوریکه پیچیدگیها و ناآشناییها و ابهامهای به وجود آمده در نثر ترجمه را بزداید و خوانندة ترجمه همان لذّت را از خواندن متن ترجمه ببرد که خوانندة متن اصلی از آن میبرد. از مهمترین این راهکارها میتوان به تبدیل ساختار اسمی به فعلی و برعکس، تبدیل فعل به قید، ترکیب وصفی به اضافی، جز به کُل و برعکس، مثبت به منفی و بیان ساده به تصویری و تصویری به تصویری و... اشاره کرد.هدف از شیوههای معادلیابی ارایه شده در این مقاله آن است که سلطه و سیطرة متن اصلی بر خواننده تا حدّ ممکن کم شود.
محمدرضا عزیزی
چکیده
الغزل بو صفه غرضا فی الادب العربی و نمطا فی الادب الفارسی یتشابک فی هذین الادبین بسائر الاغراض منها المقاومه فی فلسطین و الحرب فی ایران فیبعث شذا الحب بلغته الناعمه علی الروعه و الجمال الفنی فی شعر کل من محمود درویش و قیصر امین پور. فیستسیغ المقاتل و المتلقی الابیات هذه فی ساحه الحرب و غیرها.
بیشتر
الغزل بو صفه غرضا فی الادب العربی و نمطا فی الادب الفارسی یتشابک فی هذین الادبین بسائر الاغراض منها المقاومه فی فلسطین و الحرب فی ایران فیبعث شذا الحب بلغته الناعمه علی الروعه و الجمال الفنی فی شعر کل من محمود درویش و قیصر امین پور. فیستسیغ المقاتل و المتلقی الابیات هذه فی ساحه الحرب و غیرها.
سید محمدرضا ابن الرسول؛ محمد رحیمی خویگانی
دوره 3، شماره 6 ، فروردین 1392، ، صفحه 91-112
چکیده
یکی از مباحث مهم دستور زبان فارسی که نقش به سزایی در روند کار ترجمه بین دو زبان فارسی و عربی، بازی میکند، چندگونگی «ی» در این زبان است. شاید کمتر زبانی را بتوان یافت که در آن یک حرف تا این حد دارای کارکردهای متنوع و مختلف باشد؛ کارکردهایی که غالباَ کمترین همپوشی را با هم داشته و کاملاَ با هم متفاوتند. پژوهش حاضر بر ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم دستور زبان فارسی که نقش به سزایی در روند کار ترجمه بین دو زبان فارسی و عربی، بازی میکند، چندگونگی «ی» در این زبان است. شاید کمتر زبانی را بتوان یافت که در آن یک حرف تا این حد دارای کارکردهای متنوع و مختلف باشد؛ کارکردهایی که غالباَ کمترین همپوشی را با هم داشته و کاملاَ با هم متفاوتند. پژوهش حاضر بر آن است تا با ذکر چگونگی مشکلآفرینی این تنوع در نمونههای واقعی ترجمه، تمامی انواع «ی» را ذکر کرده و معادل عربی آنها را مشخص کند، کاری که به نظر میرسد تا به امروز مورد غفلت واقع شده است. مهمترین یافتههای این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی نگاشته شده است بیانگر آن است که تنوع «ی» در زبان فارسی دشواریهایی را در امر ترجمه به وجود میآورد که بیشتر ناشی از خلط انواع «ی» و عدم تمییز بین آنها است.
بیژن کرمی
دوره 1، شماره 1 ، دی 1390، ، صفحه 95-114
چکیده
محمد الماغوط، نویسنده، شاعر، نمایشنامه نویس، روزنامه نگار، هنرمند تئاتر و تلویزیون، یکی از مطرحترین شخصیتهای فرهنگی معاصر ادبیات عربی است که تأثیر قابل توجّه و شگرفی در دنیای ادب و فرهنگ معاصر عربی به جای نهاده است.
این شخصیت برخلاف دیگر نامداران ادبیات معاصر عربی هم چون نزار قبانی، بدر شاکر السیاب، البیاتی، ادونیس، محمود درویش ...
بیشتر
محمد الماغوط، نویسنده، شاعر، نمایشنامه نویس، روزنامه نگار، هنرمند تئاتر و تلویزیون، یکی از مطرحترین شخصیتهای فرهنگی معاصر ادبیات عربی است که تأثیر قابل توجّه و شگرفی در دنیای ادب و فرهنگ معاصر عربی به جای نهاده است.
این شخصیت برخلاف دیگر نامداران ادبیات معاصر عربی هم چون نزار قبانی، بدر شاکر السیاب، البیاتی، ادونیس، محمود درویش و … و با وجود هم عصر بودن با آنان و نوآور بودن در شعر سپید عرب و . . . متاسفانه در مجامع فرهنگی و دانشگاهی ایران چندان شناخته شده نیست. آنچه در این نوشته خواهد آمد، تلاشی است برای آشنایی با شعر و شخصیت و مراحل تطور فکری و هنری و آثار این شاعر هنرمند تأثیرگذار1.
مرضیه آباد؛ رسول بلاوی
چکیده
لقد حظی البحث عن الموتیف باهتمام واسع فی النقد الأدبی الأوربی باعتباره عنصراً فعالاً فی النقد و تحلیل النصوص الأدبیة. أصل کلمة «الموتیف» فرنسوی، و یعنی فی الأدب، الفکرة الرئیسیة أو الموضوع الذی یتکرر فی النتاج الأدبی أو المفردة المکرّرة. و الموتیفات فی شعر الشاعر تحمل دلالات و إیحاءات رمزیة وثیقة الصلة بنفسیة الشاعر و توجهاته ...
بیشتر
لقد حظی البحث عن الموتیف باهتمام واسع فی النقد الأدبی الأوربی باعتباره عنصراً فعالاً فی النقد و تحلیل النصوص الأدبیة. أصل کلمة «الموتیف» فرنسوی، و یعنی فی الأدب، الفکرة الرئیسیة أو الموضوع الذی یتکرر فی النتاج الأدبی أو المفردة المکرّرة. و الموتیفات فی شعر الشاعر تحمل دلالات و إیحاءات رمزیة وثیقة الصلة بنفسیة الشاعر و توجهاته و آرائه.
و قد ظهرت الموتیفات فی شعر الشاعر العراقی المقیم بإسترالیا یحیی السماوی ضمن أشکال و محاور مختلفة منها المضامین و المفردات و الرموز و استدعاء الشخصیات التراثیة و الدینیة؛ و من أهم موتیفاته التی تحمل دلالات وثیقة الصلة بحیاته و نفسیته «استدعاء شخصیة أبی ذر الغفاری» بحیث إن هذا الموتیف ورد فی شعره بکثافة و قد انزاح عن معناه الحقیقی لیحمل دلالات و رؤی جدیدة؛ فأبوذر رمزٌ خالدٌ للحریة و التضحیة و الفداء من أجل المبدأ، و رمز الخصب و الانبعاث، و الباحث عن العدالة و نُصرة المستضعفین.. وهو بمثابة ملاذ آمن للشاعر، یحاوره ویخاطبه راجیاً أن یجد فیه بریق الخلاص والطمأنینة.
عدنان طهماسبی؛ صدیقه جعفری
دوره 4، شماره 10 ، تیر 1393، ، صفحه 97-118
چکیده
اصل معادلیابی در حقیقت چیزی است که بخش اعظم از فرایند ترجمه در آن خلاصه میشود. مترجم از ابتدا تا انتهای ترجمه سرگرم یافتن معادلهای مناسب و صحیح از زبان مقصد برای واژهها، مفاهیم و جملههای متن مبدأ است. نظر به اهمیّت این مسئله، مقالة حاضر با دقّت در معادلیابیهای معنایی رمان السّکریّة نجیب محفوظ و تلاش برای حفظ برابری زبان ...
بیشتر
اصل معادلیابی در حقیقت چیزی است که بخش اعظم از فرایند ترجمه در آن خلاصه میشود. مترجم از ابتدا تا انتهای ترجمه سرگرم یافتن معادلهای مناسب و صحیح از زبان مقصد برای واژهها، مفاهیم و جملههای متن مبدأ است. نظر به اهمیّت این مسئله، مقالة حاضر با دقّت در معادلیابیهای معنایی رمان السّکریّة نجیب محفوظ و تلاش برای حفظ برابری زبان مبدأ و مقصد طیّ فرایند ترجمه، در صدد است که با ارائة ترجمهای ارتباطی ـ معنایی، متنی پویا و مأنوس را به خوانندة فارسی زبان ارائه نماید. در این راستا، کوشش بر این است تا گویاترین و درستترین معادلیابی از نظر معنایی صورت پذیرد، بهگونهایکه خوانندة زبان مقصد به سان خوانندة زبان مبدأ با متن رمان تعامل برقرار کند و جمله علاوه بر دقیق بودن در سطح واژگانی، در سطح معنایی نیز از همان رسایی پیام متن اصلی برخوردار باشد. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی بر آن است تا فرایند ترجمه و معادلیابی واژگانی، اصطلاحی، ادبی و نیز معادلیابی اشتراکات لفظی را با دقّت در اصول معادلیابی همچون آحاد معنایی، تنوّع و حذف مورد بررسی قرار دهد.