عادل آزاددل؛ جواد گرجامی؛ معصومه بهره ور
چکیده
بافت زبانی مجموعهای از عناصر درونمتنی است که در ارتباط با یکدیگر زمینة دلالتمندی متن را فراهم میکنند و در نتیجه، به انتقال صحیح مفهوم کلام و دریافت گفتمان کلّی متن میانجامد. بافت زبانی، مفهوم کلّی است که چهار لایة لغوی، دستوری (صرفیـ نحوی)، بلاغی و آوایی را شامل میشود. توجه به بافت زبانی حاکم بر آیات قرآن کریم به فهم پیام مقصود ...
بیشتر
بافت زبانی مجموعهای از عناصر درونمتنی است که در ارتباط با یکدیگر زمینة دلالتمندی متن را فراهم میکنند و در نتیجه، به انتقال صحیح مفهوم کلام و دریافت گفتمان کلّی متن میانجامد. بافت زبانی، مفهوم کلّی است که چهار لایة لغوی، دستوری (صرفیـ نحوی)، بلاغی و آوایی را شامل میشود. توجه به بافت زبانی حاکم بر آیات قرآن کریم به فهم پیام مقصود از آنها کمک میکند. سورة «القارعه» از جمله سورههایی است که به دلیل بافت زبانی ویژهای که دارد، مدلولهای خاصی را از حادثة عظیم قیامت بیان میکند. ترجمههای مختلفی که از این سوره انجام شدهاست، در اغلب موارد به بافت زبانی آن به عنوان عنصر دلالتمند در انتقال معنای آیات آن دقت کافی را نداشتهاند. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد تحلیلی و مقایسة دو نمونه از ترجمههای قرآن کریم (فولادوند و مکارم شیرازی) از سورة القارعه را بر اساس اصل همارزی بافت زبانی در متن مبدأ و مقصد بررسی میکند و در پایان، ترجمة پیشنهادی ناظر بر بافت زبانی بر پایة سه عنصر لغوی، صرفی ـ نحوی و بلاغی ارائه میدهد. در نهایت، نتایج پژوهش نشانگر آن است که بهرغم اینکه برخی از مؤلفههای بافت زبانی در بازگردانی تعدادی از آیات مورد توجه قرار گرفته، ولی در مجموع، انتقال دلالتهای ضمنی برخاسته از بافت زبانی کلّ سوره در ترجمة بسیاری از آیات مغفول ماندهاست.
علی اصغر شهبازی؛ مصطفی پارسایی پور
چکیده
مثنوی مولانا در آن سوی مرزهای زبان و فرهنگ فارسی بازتابی گسترده داشته و مخاطبان بسیاری را شیفتۀ خود ساخته است. این اثر فاخر در میان کشورهای عربی نیز از توجه ویژهای برخوردار بوده است. ادبای عرب -در قالبهای نظم و نثر- به ترجمه و شرح این شاهکار ادبی- عرفانی پرداختهاند که در این میان، ترجمههای منظوم دو شاعر معاصر عراقی، عبدالعزیز ...
بیشتر
مثنوی مولانا در آن سوی مرزهای زبان و فرهنگ فارسی بازتابی گسترده داشته و مخاطبان بسیاری را شیفتۀ خود ساخته است. این اثر فاخر در میان کشورهای عربی نیز از توجه ویژهای برخوردار بوده است. ادبای عرب -در قالبهای نظم و نثر- به ترجمه و شرح این شاهکار ادبی- عرفانی پرداختهاند که در این میان، ترجمههای منظوم دو شاعر معاصر عراقی، عبدالعزیز جواهری و محمد جمال هاشمی در معرفی مثنوی به مخاطبان عرب نقشی برجسته ایفا کرده است. آشنایی این دو مترجم با چارچوب اندیشه سراینده مثنوی و قرابت فرهنگی دو زبان، فضای روحانی اشعار را در تعریب این اثر نمایان میسازد. در مقالۀ حاضر پس از بیان ویژگیهای این دو ترجمۀ منظوم، برگردان داستان آغازین مثنوی، یعنی «شاه و کنیزک» را با تکیه بر هفت راهبرد ترجمۀ «وینی» و «داربلنه» مورد ارزیابی قرار دادیم. این بررسی بیانگر آن است که تعریب جواهری به دلیل بهرهگیری پربسامد از الگوهای ترجمۀ مستقیم و به طور ویژه ترجمۀ لغوی به متن مبدأ نزدیکتر است. ضمن آنکه وفاداری به متن و رعایت امانت از ویژگیهای مثبت این ترجمه بهشمار میآید. درحالی که در ترجمۀ منظوم هاشمی، ساختارهای نحوی و معنایی زبان مقصد بیشتر جلوه دارد. این مترجم به جای تعریب دقیق ابیات به تصریح معانی ضمنی داستان پرداخته است تا درک داستان برای خوانندۀ زبان دوم آسان شود. در میان راهبردهای هفتگانۀ ترجمه نیز جابهجایی و تعدیل در ترجمۀ هاشمی، فراوانی قابل توجهی نسبت به دیگر مراحل دارد.
مریم حاجی زاده؛ احمدرضا صاعدی؛ منصوره زرکوب؛ محمود افروز
چکیده
طنز در شمار یکی از مقولههای جذاب زبان قرار دارد که به شکل نامحسوسی به مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی میپردازد و به دلیل در امان ماندن از انتقادات و فیلترهای موجود در جامعه و نیز جهت برقراری رابطهای نزدیک با مخاطبان از آن استفاده میشود. در این میان با ورود ابزارهای ارتباطی تازه، جنبههای نوینی به مباحث ترجمۀ طنز افزوده شده است ...
بیشتر
طنز در شمار یکی از مقولههای جذاب زبان قرار دارد که به شکل نامحسوسی به مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی میپردازد و به دلیل در امان ماندن از انتقادات و فیلترهای موجود در جامعه و نیز جهت برقراری رابطهای نزدیک با مخاطبان از آن استفاده میشود. در این میان با ورود ابزارهای ارتباطی تازه، جنبههای نوینی به مباحث ترجمۀ طنز افزوده شده است به ویژه در ترجمۀ طنزهایی که در قالب فیلم کوتاه، بلند و سریال عرضه میشوند. هدف از نگارش مقاله پیش رو، ارزیابی عملکرد مترجم در رویارویی با عبارتهای طنزآمیز بوده و فرآیند تحقیق مبتنی بر بررسی دادههای به دست آمده از مجموعه طنز عربی «مدیر عام» به لهجۀ شامی (سوریهای) و دوبله فارسی آن که از صداوسیما پخش شده، است. بدین منظور 215 عبارت و جمله طنزآمیز استخراج شده است و میزان بهکارگیری راهبردهای ترجمه، طبق نظریۀ هنریک گاتلیب (1992) تحلیل شد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد «دگرنویسی» و «جابهجایی» به ترتیب بیشترین انتخابهای مترجم در ارائۀ ترجمه بوده است. همچنین عوامل و محدودیتهای فرهنگی نه تنها موجب بالا رفتن میزان استفاده از «کوتاهسازی» عبارتهایی توسط مترجم شده است که در بخشهایی از سریال شاهد حذف سکانسهای متعدد و نیز قسمتهایی از مجموعه هستیم.
رضا ناظمیان؛ صادق خورشا
چکیده
نثر ترجمه در حوزة کتابهای دینی، فرهنگی، داستانی و نیز در رسانهها و متنهای اطلاعاتی که اهداف آموزشی، سرگرمی و اطلاعرسانی را دنبال میکنند، اهمیت بسزایی دارد. ازاینرو، باید علاوه بر تأکید بر آموزش صحیح ترجمه، در پالایش ترجمهها نیز تلاش کرد و به راهکارهایی اندیشید که نثر ترجمه را از ساختارهای طولانی، نامفهوم، بدون انسجام ...
بیشتر
نثر ترجمه در حوزة کتابهای دینی، فرهنگی، داستانی و نیز در رسانهها و متنهای اطلاعاتی که اهداف آموزشی، سرگرمی و اطلاعرسانی را دنبال میکنند، اهمیت بسزایی دارد. ازاینرو، باید علاوه بر تأکید بر آموزش صحیح ترجمه، در پالایش ترجمهها نیز تلاش کرد و به راهکارهایی اندیشید که نثر ترجمه را از ساختارهای طولانی، نامفهوم، بدون انسجام و فاقد زیبایی و روانی برهاند؛ راهکارهایی که مترجمان نوآموز با فراگیری و بهکارگیری آنها بتوانند ترجمهای روان و سلیس ارائه دهند. این مقاله در پی آن است که با مرزبندی شیوههای ترجمه، برخی از مهمترین این راهکارها را در قالب ترجمة ارتباطی ارائه دهد. تبدیل ساختار اسمی و فعلی، افزودن کلمات توضیحی، ویرایش زمان و تقطیع جمله، اظهار مرجع ضمایر و تقدیم جملة پیرو و ذکر معنای ثانوی فعل و معادلیابی برای تعابیر و به لفظ درآوردن برخی اشارهها و تلویحها، از جمله مهمترین این راهکارها به شمار میآیند.
علی بشیری؛ زهرا هادوی خلیل آباد
چکیده
نقد ترجمه به تحلیل و ارزیابی کیفیت ترجمه از طریق بیان نقاط مثبت و منفی میپردازد. یکی از شیوههای نقدی بهکارگیری نظریهها است. نظریهای که در این پژوهش برای نقد ترجمة رمان «فرانکشتاین فی بغداد» نوشتة احمد سعداوی بهکار گرفته شده، نظریة گارسس است. این نظریه در سال ۱۹۹4 توسط کارمن گارسس اسپانیایی پیشنهاد شده که مبتنی بر ...
بیشتر
نقد ترجمه به تحلیل و ارزیابی کیفیت ترجمه از طریق بیان نقاط مثبت و منفی میپردازد. یکی از شیوههای نقدی بهکارگیری نظریهها است. نظریهای که در این پژوهش برای نقد ترجمة رمان «فرانکشتاین فی بغداد» نوشتة احمد سعداوی بهکار گرفته شده، نظریة گارسس است. این نظریه در سال ۱۹۹4 توسط کارمن گارسس اسپانیایی پیشنهاد شده که مبتنی بر چهار سطح «معنایی- لغوی»، «نحوی- واژهساختی»، «گفتمانی- کارکردی» و «سبکی- عملی» است که هر سطح دارای زیرگروههای مرتبط به خود است. در این الگوی پیشنهادی با کمک این زیرگروهها میتوان افزایش، مانش (حفظ) و کاهش اطلاعات زبان مبدأ در زبان مقصد و همچنین ویژگیهای مثبت و منفی ترجمه را بررسی کرد. در نهایت طبق نظریة گارسس بررسی کفایت و مقبولیت هر ترجمه، بستگی به ویژگیهای مثبت و منفی آن دارد. در واقع هرچه تعداد ویژگیهای مثبت ترجمهای بیشتر باشد، ترجمه از کفایت و مقبولیت برخوردار است. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به ارزیابی همة بخشهای ترجمة أمل نبهانی از رمان «فرانکشتاین فی بغداد» در هر چهار سطح نظریة گارسس پرداخته است. طبق بررسیهای این پژوهش که با جایگذاری نمونههای قابل تطبیق ترجمه با زیرگروههای نظریة گارسس به دست آمده در سطح اول (معنایی- لغوی) و سطح دوم (نحوی- واژهساختی) نظریه، بیشترین نمونهها از ترجمة این رمان یافت شد و به دلیل داشتن ویژگیهای مثبت که پرشمارتر از ویژگیهای منفی است این ترجمه ازکفایت و مقبولیت برخوردار است.
عسگر بابازاده اقدم؛ بیژن کرمی میرعزیزی؛ ابراهیم نامداری؛ فاطمه مهدی پور
چکیده
رویکردگستردۀ عالمان فارسی زبان به ترجمة قرآن کریم در چند دهۀ اخیر حیات و نشاطی دو چندان به خود گرفته است به گونهای که نکتهسنجان و منتقدان بسیاری موفق به ارائه الگوی نقد ترجمه شدهاند تا با این الگوی نقد، ترجمههای متون مختلف قرآن کریم را که آثار ارزشمندی هستند به صورت موشکافانه و دقیق بررسی کرده و با این شیوه باب نوینی در پژوهشهای ...
بیشتر
رویکردگستردۀ عالمان فارسی زبان به ترجمة قرآن کریم در چند دهۀ اخیر حیات و نشاطی دو چندان به خود گرفته است به گونهای که نکتهسنجان و منتقدان بسیاری موفق به ارائه الگوی نقد ترجمه شدهاند تا با این الگوی نقد، ترجمههای متون مختلف قرآن کریم را که آثار ارزشمندی هستند به صورت موشکافانه و دقیق بررسی کرده و با این شیوه باب نوینی در پژوهشهای قرآنی به عنوان «نقد ترجمههای قرآن کریم» باز کنند. از جمله این الگوها، مدل پیشنهادی کارمن گارسس است که در 4 سطح مطرح شده است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا ترجمه حدادعادل، معزی و انصاریان را با گزینش آیاتی از جزءهای 29 و30 قرآن کریم طبق مدل یاد شده با تکیه بر سطح دستوری- واژگانی، مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. مهمترین یافتههای این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی است، یکی آن است که طبق الگوی گارسس تنها ترجمۀ معزی به صورت یک به یک است. دیگر آنکه ترجمة انصاریان و حدادعادل تنها به صورت توضیح و بسط معنا است و در بقیه موارد هر سه مترجم طبق الگو پیش رفتهاند.
زهرا کرم زادگان
چکیده
عوامل انسجام متن به عنوان یکی از دستاوردهای زبانشناسی نقشگرا، از ابزارهای کاربردی برای سنجش و تحلیل متن به شمار میآید. از جمله متونی که از دیرباز مورد توجة جامعة بینالمللی واقع شدهاست و در عین حال، به دشواری و دیرفهمی شهره یافته، الکتاب سیبویه است. نظر به اهمیت این اثر در مطالعات زبانشناسی و ضرورت فهم دقیق و درست آن از یک ...
بیشتر
عوامل انسجام متن به عنوان یکی از دستاوردهای زبانشناسی نقشگرا، از ابزارهای کاربردی برای سنجش و تحلیل متن به شمار میآید. از جمله متونی که از دیرباز مورد توجة جامعة بینالمللی واقع شدهاست و در عین حال، به دشواری و دیرفهمی شهره یافته، الکتاب سیبویه است. نظر به اهمیت این اثر در مطالعات زبانشناسی و ضرورت فهم دقیق و درست آن از یک سو، و اما و اگرهای موجود برای بازگردان این اثر به زبان فارسی از سوی دیگر، این پژوهش میکوشد با روش توصیفیـ تحلیلی و با تکیه بر برشهایی از جلد اول الکتاب، به کمک ابزارهای انسجام دستوری متن، به شناسایی عوامل سازندة ابهام در این کتاب بپردازد. سپس نحوة بررسی انتقال این عوامل را در ترجمة موجود از جلد اول بررسی و تحلیل نماید. یافتههای پژوهش حاکی از این است که استفادة حداکثری از پتانسیل زبان عربی در بهکارگیری ضمایر و عبارتهای اشاری و حذفهای مکرر، آن را تبدیل به یک شاخصة سبکی نزد سیبویه کردهاست و دیریابی مرجوعات در ارجاعات درونمتنی با اسباب مختلف، از جمله چندمرجوعی، احتیاج به دانش پیشزمینهای، تغییر جنسیت مرجوع، وجود فاصلة زیاد بین ارجاع و مرجوع آن و... از سوی دیگر، بسامد بالای ارجاعت برونمتنی و حذفیات به قرینههای معنوی که خود مستلزم حرکت رو به جلو در متن، دانش پیشزمینهای و... است، کتاب سیبویه را تبدیل به یک متن دشوار و سراسر مبهم کردهاست. در فرایند ترجمه، این صورتهای زبانی با مرجوعات آنها جایگزین و از ابهام آن کاسته میشود، هرچند این رویکرد منجر به محو کردن شاخصة سبکی سیبویه در متن مقصد میگردد.
مریم بخشی؛ کبری ظفری؛ سپیده باقری
چکیده
نقد و ارزیابی ترجمه، بخش مهمی از کار ترجمه است که به رشد و تکمیل آن منجر میشود. نظریۀ ارزیابی کیفیت ترجمۀ گارسس (1994) به دلیل دارا بودن معیارهای میزان قابلیت و کیفیت متون ترجمه در تشخیص سطح کیفی ترجمهها بسیار کارآمد است. کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» استاد مطهری از جمله کتابهای برجسته در زمینۀ تاریخ، فرهنگ و سیاست است ...
بیشتر
نقد و ارزیابی ترجمه، بخش مهمی از کار ترجمه است که به رشد و تکمیل آن منجر میشود. نظریۀ ارزیابی کیفیت ترجمۀ گارسس (1994) به دلیل دارا بودن معیارهای میزان قابلیت و کیفیت متون ترجمه در تشخیص سطح کیفی ترجمهها بسیار کارآمد است. کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» استاد مطهری از جمله کتابهای برجسته در زمینۀ تاریخ، فرهنگ و سیاست است که با عنوان «الإسلام و إیران»، به زبان عربی ترجمه شده است. در پژوهش حاضر، تعریب این کتاب با تکیه بر الگوی «کارمن والرو گارسس» و در چهار سطح واژگانی، دستوری، گفتمانی و سبکی و به روش توصیفی- تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای پژوهش، بیانگر آن است که این تعریب -با توجه به تکنیکهای منفی بیشتر- تنها از کفایت برخوردار است نه مقبولیت. مترجم در دو سطح «معنایی- لغوی» و «نحوی- صرفی» نسبت به سطوح دیگر مدل گارسس موفقتر عمل کرده و در سطح «گفتمانی- کارکردی» و «سبکی- عملی» نیازمند بازنگری است. از عیوب اساسی ترجمه، حذفهای مخل و نابجا است که شامل حذف واژه، جمله، پاراگراف و صفحات متعدد است. در کنار حذف، شاهد پدیدۀ بسط یا پرگویی بیش از اندازه هستیم که گاه منجر به تحریف متن میشود.
علی سعیداوی؛ سید هیمن مهدى
چکیده
تفاوتهای فرهنگی بین جوامع مختلف و نگرشهای گوناگون نسبت به دنیای پیرامون، نه تنها موجب تفاوت در آداب و رسوم و عادات میشود، بلکه در واژگان و ساختار دستوری زبان نیز تأثیرگذار است. این موضوع در زبانشناسی نوین تحت عنوان نسبیت زبانی مطرح و از آن بهعنوان نظریه ساپیر- وورف تعبیر میشود. ترجمه یکی از مباحثی است که میتوان آن را در چارچوب ...
بیشتر
تفاوتهای فرهنگی بین جوامع مختلف و نگرشهای گوناگون نسبت به دنیای پیرامون، نه تنها موجب تفاوت در آداب و رسوم و عادات میشود، بلکه در واژگان و ساختار دستوری زبان نیز تأثیرگذار است. این موضوع در زبانشناسی نوین تحت عنوان نسبیت زبانی مطرح و از آن بهعنوان نظریه ساپیر- وورف تعبیر میشود. ترجمه یکی از مباحثی است که میتوان آن را در چارچوب نسبیت زبانی مورد بحث و بررسی قرار داد. مترجم به منظور هماهنگ کردن ترجمه خود با زبان مقصد باید تفاوتهای واژگانی یا دستوری را مدنظر قرار دهد، چراکه عدم توجه به این تفاوتها در دو زبان مبدأ و مقصد ممکن است باعث ابهام در ترجمه و یا حتی لغزش شود. در این جستار نویسندگان بحث نسبیت زبانی را در ترجمة رمان الشحاذ یکی از آثار برجسته نویسنده نامدار مصری، نجیب محفوظ در دو موضوع تقسیم اوقات شبانهروز و جنسیت مورد بررسی قرار دادهاند. نمونههای ارائه شده در این جستار نشان میدهد که محمد دهقانی در برگردان برخی عبارتهای حاوی اوقات شبانهروز و نیز ساختار جنسیت، نسبیت زبانی را مدنظر قرار نداده است و در نهایت باعث شده ترجمة وی در برخی موارد مبهم و در مواردی دیگر دچار لغزش شود.
مینا عربی؛ رقیه رستم پور ملکی
چکیده
آموزش، موضوع مهمی است و روشهای آموزشی برای تحقق اهداف ترسیمشده باید پیوسته بهروزرسانی و آسیبشناسی شود. یکی از زمینههای موجود در این حیطه، آموزش ترجمه به دانشجویان رشتههای زبان خارجی و از جمله زبان عربی است. در این زمینه، کاربست نظریات زبانشناسی در امر شناخت و تحلیل مشکلات آموزش زبان بسیار کارآمد مینماید. در مقالة پیش ...
بیشتر
آموزش، موضوع مهمی است و روشهای آموزشی برای تحقق اهداف ترسیمشده باید پیوسته بهروزرسانی و آسیبشناسی شود. یکی از زمینههای موجود در این حیطه، آموزش ترجمه به دانشجویان رشتههای زبان خارجی و از جمله زبان عربی است. در این زمینه، کاربست نظریات زبانشناسی در امر شناخت و تحلیل مشکلات آموزش زبان بسیار کارآمد مینماید. در مقالة پیش رو، پژوهشگران درصددند با تکیه بر روش توصیفیـ تحلیلی «تحلیل خطا» (ETA)، آموزش ترجمه در رشتة زبان و ادبیات عربی را تحلیل و بررسی نمایند. در این راستا، در بخش توصیف خطا از روش برگزاری آزمون و در بخش ارائة راهکار از روش میدانی (پرسشنامهای) استفاده، و نتایج حاصله تحلیل شدهاست. نتایج بررسیها نشان میدهد که لازم است نسبت بین اهداف آموزشی ترسیمشده برای دروس ترجمه و زمان اختصاصیافته به این دروس، مناسبسازی شود. بررسیها ضمن تأیید نسبت تقریباً مستقیم بین توفیق در یادگیری نحو و متون نثر و موفقیت در انواع ترجمه، از اختصاص بیشترین درصد خطا از نوع خطاهای میانزبانی و واژگانی در ترجمة متون ادبی از عربی به فارسی، خطاهای نحوی و لغوی میانزبانی در بخش ترجمة فارسیـ عربی و خطاهای لغوی میانزبانی و مشخصاً خطای وامگیری، در ترجمة متون مطبوعاتی گزارش میدهند. در بخش راهکارها، یافتهها حاکی از توصیة متخصصان به تدوین برنامة جامع و راهبردی شامل منبع تدریس استاندارد در گروههای آموزشی، اتخاذ روش تدریس مناسب و فعالیت استاد ترجمه در زمینة ترجمه، خوانش متون مفید و مؤثر در کلاس و تمرین درونکلاسی، نگاهی معنامحور به موضوعات درسی، آموزش روش نگارش انواع جملة عربی، و توجه به آموزش اصطلاحات و تعابیر عربی و جملهنویسی بر مبنای آنهاست.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
جواد اصغری؛ حسین جوکار
چکیده
تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای نقد واحد ترجمه در ترجمۀ قرآن طراحی نشده است. به منظور دستیابی به چنین الگویی میتوان ابتدا کارآمدیِ مؤلفههای واحد ترجمه را مورد بررسی قرارداد. به همین جهت، در این پژوهشِ نو تلاش شده است تا مقولۀ واحد ترجمه در ترجمۀ قرآن کریم بررسیشود. در این جستار ابتدا به شرح واحدهای ترجمه از نظر ...
بیشتر
تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای نقد واحد ترجمه در ترجمۀ قرآن طراحی نشده است. به منظور دستیابی به چنین الگویی میتوان ابتدا کارآمدیِ مؤلفههای واحد ترجمه را مورد بررسی قرارداد. به همین جهت، در این پژوهشِ نو تلاش شده است تا مقولۀ واحد ترجمه در ترجمۀ قرآن کریم بررسیشود. در این جستار ابتدا به شرح واحدهای ترجمه از نظر نظریهپردازان حوزۀ ترجمه پرداخته شده است. سپس با مقایسۀ واحدهای ترجمه که مترجمان قرآن در ایران به کار گرفتهاند به نقد و تحلیلِ میزانِ کارآمدیِ واحدهای ترجمه در ترجمۀ قرآنکریم پرداخته شده است. در این تحقیق علاوه بر استفاده از واحدهای ترجمه که نظریهپردازان غربی مطرح کردهاند از یک واحد ابداعی دیگر -واحد کمتر از کلمه- استفاده شده که هنوز از طرف هیچ یک از نظریهپردازان ترجمه در غرب به عنوان واحد ترجمه مطرح نشده است. در این مقاله، تحلیل براساس واحد ترجمه و با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و ترجمههایی که مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند، عبارتند از: ترجمۀ معزی، پاینده، مکارمشیرازی و انصاریان. نتایج پژوهش گویای آن است که با توجه به بافت خاص هر آیه و تفاوت در نگاه مترجم، در ترجمۀ قرآنکریم میتوان از واحد کلمه، واحد جمله، واحد اندیشه، واحد متن، واحد فرهنگ و واحد کمتر از کلمه استفاده کرد. درصد استفاده از واحد جمله نزد مترجمان مورد اشاره بیش از واحدهای دیگر بوده است. همچنین با توجه به یافتههای این پژوهش و از آنجا که در ترجمۀ قرآن هرگونه دخل و تصرف در محتوای متن از سوی مترجم جایز نیست، واحدِ ترجمهایِ پیشنهادی برای ترجمۀ قرآن کریم، واحد جمله است و بیشترین کارآیی را دارد.
رجاء ابوعلی؛ بهزاد اسبقی گیگلو
چکیده
ترجمة متن ادبی، سختترین نوع ترجمه است و با چالشهای ویژهای روبهرو است که باعث دشواری بیش از پیش ترجمه میشود. این نوع از ترجمه، نیازمند بحثهای نظری است تا راهکارهایی برای ترجمة بهتر وتوفیق بیشتر مترجمان ارائه دهد. «آنتوان برمن» مترجم، نظریهپرداز، فیلسوف و تاریخ نگار علم ترجمه است که تحت تأثیر فلسفه، نگاهی نو به مطالعات ...
بیشتر
ترجمة متن ادبی، سختترین نوع ترجمه است و با چالشهای ویژهای روبهرو است که باعث دشواری بیش از پیش ترجمه میشود. این نوع از ترجمه، نیازمند بحثهای نظری است تا راهکارهایی برای ترجمة بهتر وتوفیق بیشتر مترجمان ارائه دهد. «آنتوان برمن» مترجم، نظریهپرداز، فیلسوف و تاریخ نگار علم ترجمه است که تحت تأثیر فلسفه، نگاهی نو به مطالعات ترجمه داشت. برمن در جایگاه مترجم و نظریهپرداز، توجه ویژهّای به متن اصلی دارد و به وفاداری مترجم در ترجمه معتقد است. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی از نوع انتقادی سامان یافته است، ترجمة «فاطمه جعفری» بر رمان اعترافات «ربیع جابر» را براساس هفت مؤلفه از مؤلفههای ریختشکنانۀ متن «آنتوان برمن» شامل منطقیسازی، تطویل یا اطناب کلام، تفاخرگرایی، غنازدایی کیفی، غنازدایی کمّی، تخریب ضرب آهنگهای متن، تخریب عبارات و اصطلاحات خاص زبان نقد و بررسی کرده است. برآیند پژوهش نشان میدهد در بین مؤلفههای یادشده، اطناب کلام و تخریب ضرب آهنگ متن از پربسامدترین عوامل تحریف متن در ترجمة فاطمه جعفری است و این مؤلفهها در تفاخرگرایی نیز تأثیر گذاشته و در مواردی شاهد افزایش مؤلفۀ تفاخرگرایی در ترجمه او هستیم. از جهت انتقال ساختار و محتوا نیز در مجموع، ترجمهای وفادار به متن اصلی ارائه کرده و در حوزههای منطقیسازی، غنازدایی کیفی، غنازدایی کمّی و تخریب عبارات و اصطلاحات خاص زبان، کمترین انحراف را از متن اصلی داشته است. بسامد هر یک از مؤلفههای ریختشکنانۀ موجود در ترجمة رمان اعترافات در قالب یک نمودار میلهای نمایش داده شده است.
سولماز غفاری؛ سید مهدی مسبوق؛ صدیقه زودرنج
چکیده
ترجمه، بازسازی و بازآفرینی یک متن در زبانی دیگر است که مستلزم تسلط کامل مترجم به عناصر و دلالتهای درون و برون زبانی متن مبدأ و نیز دلالتها و نشانههای متنی و غیرمتنی زبان مقصد است و به معادلیابی و انتقال واحدها و صورتهای زبانی محدود نمیشود. ارتباط تنگاتنگ میان زبان فارسی و عربی باعث دادوستدهای پرشماری بین این دو زبان ...
بیشتر
ترجمه، بازسازی و بازآفرینی یک متن در زبانی دیگر است که مستلزم تسلط کامل مترجم به عناصر و دلالتهای درون و برون زبانی متن مبدأ و نیز دلالتها و نشانههای متنی و غیرمتنی زبان مقصد است و به معادلیابی و انتقال واحدها و صورتهای زبانی محدود نمیشود. ارتباط تنگاتنگ میان زبان فارسی و عربی باعث دادوستدهای پرشماری بین این دو زبان شده که از جملۀ آنها ترجمۀ کتاب «مرزباننامه» سعدالدین وراوینی توسط ابن عربشاه در سدۀ نهم است. ابن عربشاه در ترجمۀ خود، رویکردی اقتباسی و آزاد اتخاذ کرده و کوشیده با ایجاد دگردیسی و بازآفرینی متن اصلی بر ترجمه خود، لباس تألیف بپوشاند. پژوهش پیشرو با تکیه بر الگوی وینه و داربلنه و با هدف ارزیابی و کیفیتسنجی ترجمۀ ابن عربشاه و تبیین میزان بهرهگیری او از مؤلفههای ترجمۀ اقتباسی سامان یافته است. با توجه به گستردگی حجم کتاب، باب پنجم آن به عنوان پیکرۀ پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. برآیند پژوهش نشان داد که «فاکهۀالخلفاء» ترجمهای اقتباسی از مرزباننامه است و مترجم با کاربست معادلهای همسو با زبان مقصد، جایگزین کردن عبارات ساده به جای ساختارهای پیچیده، افزایش و کاهش معنای واژگان، زبان ترجمه را عادی و طبیعی کرده است. در تطبیق ترجمۀ ابن عربشاه با الگوی وینه و داربلنه نیز مشخص شد که مترجم از رهگذر ترجمۀ غیرمستقیم و با بهرهگیری از تکنیکهای جابهجایی، تغییر بیان، معادلیابی و اقتباس، دگرگفتی دیگر از اثر گرانسنگ «مرزباننامه» ارائه داده است. مؤلفه جابهجایی پربسامدترین مؤلفه است و دو مقولة اطناب و افزودهسازی بیشتر در سطح عبارت و جمله بهکار رفته و اطنابگویی باعث شده در مجموع حجم فاکهۀالخلفاء نسبت به مرزباننامه افزایش یابد. مؤلفۀ تغییر بیان پس از جابهجایی، پرکاربردترین مؤلفه است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
محمدرضا عزیزی؛ عباس واعظ زاده
چکیده
دیوان حافظ بالعربیة شعراً برگردانی منظوم از 490 غزل حافظ شیرازی است. این پژوهش در نظر دارد موسیقی بیرونی یا همان وزن عروضی این ترجمه را با تکیه بر ظرافتهای عروض فارسی و عربی بررسی کند. عواملی مانند نوع اوزان، تفاوت شمار ارکان عروضی، تغییر وزن، ضرورتهای شعری، زحافات و افزودن یا کاستن واژهها به دلایل عروضی، نقد و ارزیابی شد. به ...
بیشتر
دیوان حافظ بالعربیة شعراً برگردانی منظوم از 490 غزل حافظ شیرازی است. این پژوهش در نظر دارد موسیقی بیرونی یا همان وزن عروضی این ترجمه را با تکیه بر ظرافتهای عروض فارسی و عربی بررسی کند. عواملی مانند نوع اوزان، تفاوت شمار ارکان عروضی، تغییر وزن، ضرورتهای شعری، زحافات و افزودن یا کاستن واژهها به دلایل عروضی، نقد و ارزیابی شد. به منظور تمرکز بیشتر بر 20 غزل نخست دیوان حافظ تکیه شد، اما برای اطمینان از یافتهها به سایر غزلیات به ویژه ملمّعات نیز توجه شد. روش پردازش دادهها توصیفی- تحلیلی با رویکرد علم عروض است. نتایج تحقیق نشان میدهد نحو و گاه حتی بلاغت شعر حافظ در این ترجمه تحت تأثیر موسیقی بیرونی قرار گرفته و زحافات و ضرورتهای شعری را در زبان مقصد به دنبال آورده است. تغییراتی که عروض شعر فارسی در گذر زمان مطابق ذوق و قریحة ایرانی یافته به آسانی در چنبرة ترجمه نمیگنجد. به نظر میرسد تغییر وزن غالب ملمّعات در جریان ترجمة حاضر، گواهی بر این مدعا باشد.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
نرگس خسروی سوادجانی؛ رقیه رستم پور ملکی
چکیده
شکل مصرعبندی شعر معاصر براساس هیچ قالب از پیشتعیینشدهای نیست و این شاعر است که ساختار نوشتاری آن را براساس معانی مدنظرش طراحی میکند. در نشانهشناسی فرهنگی اومبرتو اکو، میتوان تصاویر و اشکال را در قالب «سبکپردازی» و «ابداع» بررسی کرد. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه به آرای نشانهشناسانه اومبرتو ...
بیشتر
شکل مصرعبندی شعر معاصر براساس هیچ قالب از پیشتعیینشدهای نیست و این شاعر است که ساختار نوشتاری آن را براساس معانی مدنظرش طراحی میکند. در نشانهشناسی فرهنگی اومبرتو اکو، میتوان تصاویر و اشکال را در قالب «سبکپردازی» و «ابداع» بررسی کرد. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه به آرای نشانهشناسانه اومبرتو اکو به بررسی بازتابندگی شکل شعر معاصر عربی در ترجمة فارسی پرداخته است. دادههای پژوهش از مجموعه «الکتاب: گذشتة مکان اکنون» (1398) انتخاب شده که ترجمة امیرحسین الهیاری از «الکتاب: أمس المکان الآن» ادونیس است. شکل نوشتاری و قالبی که ادونیس برای نگارش اشعار در «الکتاب» انتخاب کرده است، دربردارنده معانی فراوانی است و در خدمت معانی متن شعری قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ادونیس با نگارش «الکتاب» به شیوة یک نسخه خطی و استفاده از هنجارگریزی در شکل نوشتاری، دست به ابداع و سبکپردازی زده است. الهیاری در موارد زیادی موفق به انتقال این دو شیوة تولید نشانه به متن مقصد نشده است. گاهی نیز بهمنظور انتقال بهتر محتوای شعر در شکل متن مقصد به تولید ابداعها و سبکپردازیهایی پرداخته است که در شعر اصلی بهکار نرفتهاند.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
کاوس روحی برندق؛ محسن فریادرس؛ علی نامداری خلیل آباد
چکیده
«مفرداتپژوهی» قرآنی بهعنوان یکی از مسائل بسیار مهم، همواره مورد اهتمام قرآنپژوهان بوده است. از آنجا که «روشی» مناسب در تبیین این مسأله وجود ندارد، غالباً معادلپژوهی با چالشهایی از جمله عدم دقت در معنایابی، ناقص بودن مفهوم و... روبهرو بوده است؛ از این رو، ارائة روش منسجم، کامل و منطقی برای این امر ضروری است. ...
بیشتر
«مفرداتپژوهی» قرآنی بهعنوان یکی از مسائل بسیار مهم، همواره مورد اهتمام قرآنپژوهان بوده است. از آنجا که «روشی» مناسب در تبیین این مسأله وجود ندارد، غالباً معادلپژوهی با چالشهایی از جمله عدم دقت در معنایابی، ناقص بودن مفهوم و... روبهرو بوده است؛ از این رو، ارائة روش منسجم، کامل و منطقی برای این امر ضروری است. مقالة حاضر با هدف ارائة این نوع از الگو، ابتدا روشی جامع و کامل را اظهار داشته، سپس با روش تحلیلی– توصیفی و بهرهگیری از همین روش به واکاوی معنای واژگان برگرفته از مادة «شری» به عنوان یکی از کلمات معرکةالآراء پرداخته، آنگاه برگردانهای فارسی معاصر قرآن (آیتی، الهیقمشهای، رضایی، شعرانی، صفارزاده، صفوی، فولادوند، فیضالإسلام، مشکینی، مصباحزاده، معزی و مکارم) را از جهت پایبندی دقیق آنها در آیات مشتمل بر این کاربرد، کاوش کرده است. برآیند پژوهش حاضر این شد که معنای اصلی این کلمه «مبادله» است که با توجه به سیاق آیه در معنای «دادن» یا «گرفتن» بهکار رفته است؛ امری که در برگردان مترجمان نامبرده عمدتاً نارسا است. با این همه، «آیتی، الهیقمشهای، شعرانی و فیضالإسلام» در پارهای از آیات با عباراتی مشابه به این معنا اشاره داشتهاند.
زهره گرجی؛ انسیه خزعلی؛ دلال عبّاس
چکیده
در جریان ترجمة داستان، ضربالمثلها و کنایهها از عناصر فرهنگی مهم و کلیدی هستند که مفاهیم و پیامهای متن اصلی را به خواننده انتقال میدهند.مشکل عمدة مترجم در این مسیر، روش برخورد صحیح با این عناصر است. در این چالش، معادلها یکی از عوامل مهمی هستند که کمک شایانی به مترجم میکنند. معادل خوب باید نه تنها معنا، بلکه روح، حس ...
بیشتر
در جریان ترجمة داستان، ضربالمثلها و کنایهها از عناصر فرهنگی مهم و کلیدی هستند که مفاهیم و پیامهای متن اصلی را به خواننده انتقال میدهند.مشکل عمدة مترجم در این مسیر، روش برخورد صحیح با این عناصر است. در این چالش، معادلها یکی از عوامل مهمی هستند که کمک شایانی به مترجم میکنند. معادل خوب باید نه تنها معنا، بلکه روح، حس و تجربة نویسندة ادبی را به مخاطب منتقل کند. این پژوهش، در نظر دارد شیوة ترجمة یکی از آثار پرمخاطب ادبیات پایداری با نام «یادت باشد» را با بهکارگیری الگوی نیومارک، به بوتة نقد بنشاند. نیومارک در مدل خود، مؤلفههای فرهنگی را مدنظر قرار داده و آنها را در پنج گروه (بومشناسی، فرهنگ مادی، فرهنگ اجتماعی، نهادها، آداب و رسوم و مفاهیم و حرکات، اشارات و زبان بدن) تقسیمبندی کرده است. پژوهش حاضر با تمرکز بر گروه چهارم به بررسی کیفیت ترجمة مفاهیم، شامل کنایهها و ضربالمثلها پرداخته و آنها را با تطبیق بر روشهای ترجمة فرهنگی نیومارک، تحلیل میکند. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی، پس از بررسی نمونههای متعدد و تطبیق آنها با راهکارهای نیومارک مشخص شد که مترجم با بهرهگیری از شیوه معادل کارکردی در ترجمة مفاهیم کتاب موفق عمل کرده است. وی بیشتر از ترجمة معنایی، مدد جسته و گاه نیز معنای ضربالمثل یا کنایه به خوبی درک نشده و در نتیجه معادلی اشتباه در متن وارد شده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
سید مهدی مسبوق؛ سولماز غفاری
چکیده
نظریة زیباییشناسی یکی از نظریههای مطرح شده در حوزۀ نقد ادبی است که تحت تأثیر مکتب پدیدارشناسی توسط پیروان مکتب کنستانس آلمان به وجود آمد. از آنجا که این نظریه، کانون توجه خود را بر خواننده و دریافت او از اثر متمرکز کرده درپی آن است که تعدد افقها در روند دریافت را براساس استراتژیهای مترجمان و تأویلهای آنها در خوانش متن مورد ...
بیشتر
نظریة زیباییشناسی یکی از نظریههای مطرح شده در حوزۀ نقد ادبی است که تحت تأثیر مکتب پدیدارشناسی توسط پیروان مکتب کنستانس آلمان به وجود آمد. از آنجا که این نظریه، کانون توجه خود را بر خواننده و دریافت او از اثر متمرکز کرده درپی آن است که تعدد افقها در روند دریافت را براساس استراتژیهای مترجمان و تأویلهای آنها در خوانش متن مورد بررسی قرار دهد. رمان «موسم الهجرة إلی الشمال» اثر الطیب صالح نویسندۀ سودانی از برترین رمانهای قرن بیستم به شمار میرود و از جایگاه ادبی بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد مقابلهای و با هدف تبیین عدم قطعیت معنا و فعال بودن مترجم به عنوان خواننده در خوانش متن سامان یافته، خوانشهای معنایی متعدد رمان یادشده را در پرتو نظریۀ زیباییشناسی دریافت در سه سطح واژه، ساختار و عبارت در سه ترجمة دیویس (عربی- انگلیسی)، غبرائی (انگلیسی- فارسی) و عامری (عربی- فارسی) مورد بررسی قرار داده و به تبیین چگونگی پذیرش متن به اعتبار تثبیت جایگاه هنری اثر در افقهای مختلف و غنای آن از مترجمی به مترجم دیگر پرداخته است. برآیند پژوهش نشان داد مترجمی که در واکنش به فضاهای سفید و خلأها، متن را به شکلی طبیعی تأویل و بهروزرسانی کند و متناسب با قواعد زبان مقصد، خوانشی صریح ارائه دهد، میتواند بر زیباییشناسی متن مقصد فائق آید. بر این اساس غبرائی به عنوان خواننده توانسته با پر کردن خلأها متناسب با روح یک فرهنگ از خوانشی ساده به دریافتی منتقدانه گذر کند. مشارکت وی در فرآیند خواندن با تکیه بر افق معنایی خود، هم باعث حفظ زیبایی متن مبدأ شده و هم بر مؤلفههای زیباییشناختی متن مقصد افزوده است.
رضا شیروانی دنیانی؛ رسول بلاوی؛ سید ناصر جابری اردکانی
چکیده
رباعیات خیام دربرگیرنده پرسشهای اساسی دربارۀ انسان و هستی است که توجه مخاطبان را به خود جلب کرده و باعث شده تا به زبانهای بسیاری ترجمه شود. محمد نورالدین از مترجمانی است که رباعیات خیام را به زبان عربی ترجمه کرده است. وی گاهی متأثر از باورها و اندیشههای موجود در جامعۀ خود در انتقال مفاهیم رباعیات به عربی به تغییرات ریختشکنانه ...
بیشتر
رباعیات خیام دربرگیرنده پرسشهای اساسی دربارۀ انسان و هستی است که توجه مخاطبان را به خود جلب کرده و باعث شده تا به زبانهای بسیاری ترجمه شود. محمد نورالدین از مترجمانی است که رباعیات خیام را به زبان عربی ترجمه کرده است. وی گاهی متأثر از باورها و اندیشههای موجود در جامعۀ خود در انتقال مفاهیم رباعیات به عربی به تغییرات ریختشکنانه روی آورده است. آنتوان برمن تأکید دارد که در ترجمۀ هر متن بیگانه باید حالت غریبگیاش در زبان مقصد را حفظ کرد و هرگونه حذف، اضافه و یا تغییر در آن، تحریف متن اصلی بهشمار میرود. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی گرایشهای ریختشکنانه در ترجمۀ محمد نورالدین از رباعیات خیام براساس نظریۀ آنتوان برمن پرداخته است و هفت گرایش ریختشکن که عبارتاند از: منطقیسازی، واضحسازی، اطناب، تفاخرگرایی، تضعیف کیفی متن، تضعیف کمی متن و تخریب شبکۀ معنایی زیرمتنی را بررسی کرده تا میزان پایبندی محمد نورالدین به متن مبدأ و موفقیت وی در انتقال مفاهیم و معنای کلمات را مشخص کند. یافتههای پژوهش نشان میدهد مترجم با ترجمه نکردن بعضی از کلمات یا انتخاب معادلی که از لحاظ غنای معنایی به سطح واژه مبدأ نمیرسد، باعث تضعیف کمی و کیفی متن شده و با تغییراتی که در ساختار جملات و علائم نگارشی به وجود آورده به منطقیسازی دست زده و با افزودن توضیحاتی به متن و گرایش به زیباسازی متن مقصد به واضحسازی و تفاخرگرایی روی آورده و با تغییراتی که در معنا و مفاهیم ایجاد کرده، اندیشههای عرفانی و اجتماعی خود را در آن جای داده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
سجاد اسماعیلی؛ محمد زنگویی
چکیده
مقوله های فرهنگی و عناصر غیرکلامی، یکی از اجزای مهم محتوایی در متنهای دیداری و شنیداری است که نقش مهمی در انتقال و القای مفاهیم اصلی به مخاطب دارند. درک، دریافت و انتقال صحیح این عناصر، یکی از دغدغه های اصلی مترجمان به ویژه مترجمان فیلم ها است. مترجم میتواند با استفاده از معادل های دقیق نوشتاری در زیرنویس فیلم، معنای ...
بیشتر
مقوله های فرهنگی و عناصر غیرکلامی، یکی از اجزای مهم محتوایی در متنهای دیداری و شنیداری است که نقش مهمی در انتقال و القای مفاهیم اصلی به مخاطب دارند. درک، دریافت و انتقال صحیح این عناصر، یکی از دغدغه های اصلی مترجمان به ویژه مترجمان فیلم ها است. مترجم میتواند با استفاده از معادل های دقیق نوشتاری در زیرنویس فیلم، معنای مقوله های فرهنگی و افزون بر آن، عناصر غیرکلامی موجود در فیلم را به مخاطب منتقل کند. بنابراین با توجه به اهمیت تمرکز مترجم بر انتقال معنای مطلوب مقوله های فرهنگی و عناصر غیرکلامی متنهای دیداری- شنیداری، این جستار بر آن است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بررسی تعریب زیرنویس فیلم سینمایی «ملودی» به چگونگی مواجه ی مترجم در ترجمۀ این عناصر بپردازد. به منظور دستیابی به یافته های دقیق تر از مقوله های فرهنگی پیشنهاد شده توسط پیتر نیومارک و راهبردهای گاتلیب برای ارزیابی ترجمه زیرنویس استفاده شد. مهمترین یافته های حاصل از بررسی ترجمۀ عربی زیرنویس فیلم ملودی بیانگر آن بود که رویکرد مترجم، بیشتر بر ترجمه ی معنایی استوار بوده و برای انتقال صریح معنا، سعی در باز تولید عناصر فرهنگی در زبان مقصد داشته است. از این رو، مترجم برای دستیابی به این مهم از میان 10 راهبرد مدنظر گاتلیب به ترتیب از سه راهبرد «دگرنویسی»، «بسط» و «تبدیل» استفاده بیشتری کرده است. همچنین مترجم در ترجمه عناصر غیرکلامی به دلیل برداشت مشترک مفهوم این عناصر در دو زبان مبدأ و مقصد، از ترجمه این عناصر صرف نظر کرده است و از این رو، ترجمهای مخاطبمحور ارائه کرده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
حسام حاج مومن
چکیده
این مقاله با تمرکز بر ترجمۀ شعر کلاسیک عربی به شعر کلاسیک فارسی، تأثیرات متقابلی را بررسی میکند که در این نوع ترجمه میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر جریان مییابد تا در نهایت محصول ترجمه، هم مضمون شعر عربی را منتقل کند و هم شکل شعری کلاسیک خود را شبیهسازی کند. پرسشها از این قرارند که در این نوع ترجمه تعامل میان ساخت بیانی ...
بیشتر
این مقاله با تمرکز بر ترجمۀ شعر کلاسیک عربی به شعر کلاسیک فارسی، تأثیرات متقابلی را بررسی میکند که در این نوع ترجمه میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر جریان مییابد تا در نهایت محصول ترجمه، هم مضمون شعر عربی را منتقل کند و هم شکل شعری کلاسیک خود را شبیهسازی کند. پرسشها از این قرارند که در این نوع ترجمه تعامل میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر چه تأثیراتی بر رابطۀ محصول ترجمه با شعر اصلی دارد؟ و تعامل این دو ساخت به چه شکلهایی در محصول ترجمه نمود مییابد؟ از مطالعۀ مجموعهای از ترجمههای موجود با روش تحلیلی- توصیفی، نتیجه گرفته میشود که در این نوع ترجمه، شعر فارسی بهلحاظ ساخت موسیقایی، مستقل از شعر عربی پدید میآید؛ رعایت الزامات موسیقایی غالباً موجب میشود ساخت بیانی در شعر فارسی از ساخت بیانی شعر عربی فاصله بگیرد. همچنین گاه باعث میشود شعر فارسی در نحوۀ تنظیم سخن در قالب مصرعها و بیتها با شعر عربی متفاوت شود. رابطۀ شعر فارسی با شعر عربی بهلحاظ ساخت بیانی در صورتی محقق میشود که تغییرهای بیانی در ترجمه در راستای انتقال مضمونهای شعر عربی و قابل فهم باشند. این در حالی است که قافیهپردازی غالباً موجب تغییرهای بیانی در محصول ترجمه میشود. در نهایت سه گرایش غالب در این نوع ترجمه نشان داده میشود: بازآفرینی صوری، بازآفرینی پویا و بازآفرینی آزاد.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
یسرا شادمان؛ مینا عربی
چکیده
نظریهپردازان حوزه ترجمه، الگوهای بسیاری را جهت ارزیابی میزان مقبولیت آثار ادبی در زبان مقصد ارائه دادهاند که هر یک میتواند شاخص مناسبی برای بررسی ترجمهها بهشمار رود. الگوی کارمن گارسس از اساسیترین نظریات در زمینة زبانشناسی است که به ارزیابی سطح کیفی ترجمهها در چهار سطح: (معنایی-لغوی)، (نحوی- صرفی)، (گفتمانی- کارکردی) و ...
بیشتر
نظریهپردازان حوزه ترجمه، الگوهای بسیاری را جهت ارزیابی میزان مقبولیت آثار ادبی در زبان مقصد ارائه دادهاند که هر یک میتواند شاخص مناسبی برای بررسی ترجمهها بهشمار رود. الگوی کارمن گارسس از اساسیترین نظریات در زمینة زبانشناسی است که به ارزیابی سطح کیفی ترجمهها در چهار سطح: (معنایی-لغوی)، (نحوی- صرفی)، (گفتمانی- کارکردی) و (سبکی- علمی) میپردازد که هر یک خود از زیرمجموعههایی تشکیل شدهاند. در این جستار، تلاش شده براساس الگوی پیشنهادی گارسس، ترجمة رمان «طشاری»، نوشتة «انعام کجهجی» با عنوان «تکهپارههای من» به تلاش «کریم پورزبید» مورد ارزیابی و نقد قرار گیرد. مهمترین یافتههای این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و آماری نگاشته شده، نشان میدهد که پورزبید به زبان مبدأ متکی نبوده و حتی در پارهای از موارد به مفاهیم اصلی داستان خلل وارد کرده است. همچنین در سطح (سبکی- علمی) بیشترین تراکم موردی را داشته و از آنجایی که زیرمجموعههای این سطح در قالب ویژگیهای منفی گنجانده میشوند، میتوان گفت که این ترجمه از کفایت و مقبولیت لازم برخوردار نیست.
سید اسماعیل حسینی اجداد نیاکی؛ شهرام دلشاد
چکیده
جولان آزاد زبان مترجم و بهکارگیری مؤلفههای بازنویسی یکی از مهمترین علل پیدایش رویکرد ترجمۀ تألیفی در ادبیات فارسی و عربی کلاسیک است. مترجمان در این شیوه به مانند شیوۀ آزاد و ارتباطی از ترجمۀ برابر، معادل و طوطیوار که اغلب گنگ و نامفهوم است، اجتناب میکنند. شیوه بازنویسی در ترجمۀ کهن فارسی از عربی به دلیل عدم رعایت قوانین ...
بیشتر
جولان آزاد زبان مترجم و بهکارگیری مؤلفههای بازنویسی یکی از مهمترین علل پیدایش رویکرد ترجمۀ تألیفی در ادبیات فارسی و عربی کلاسیک است. مترجمان در این شیوه به مانند شیوۀ آزاد و ارتباطی از ترجمۀ برابر، معادل و طوطیوار که اغلب گنگ و نامفهوم است، اجتناب میکنند. شیوه بازنویسی در ترجمۀ کهن فارسی از عربی به دلیل عدم رعایت قوانین و معیارهای علمی ترجمه و مقاصد آرمانگرایانه به طرز وسیعی بهکار گرفته شد و مترجم بدون رعایت امانتداری با تکیه بر مقوله بازنویسی و سازوکارهای آن به تغییرات متعددی در متن ترجمه در قیاس با متن اصلی میپرداخت. پژوهش حاضر در تلاش است مفهوم و جلوههای بازنویسی را در چهار اپیزود از تاریخ بلعمی (نحوۀ کشته شدن سیاوش، بنای شارستان کاووس، به آسمان رفتن کاووس، ترک فرمانروایی توسط کیخسرو) با توجه به مبحث بازنویسی «آندره لفور» مورد بررسی قرار دهد تا به جلوهها و کارکردهای شیوه بازنویسی در ترجمۀ بلعمی دست یابد. نتیجه نشان میدهد یکی از علل ماندگاری ترجمۀ بلعمی که به اسم مترجم شناخته میشود نه نویسنده بهخاطر وجود جلوههای متواتر مفهوم بازنویسی است و مترجم با شیوههایی نظیر اقتباس، تعدیلات ساختاری، حذف و فشردهسازی و گاهی اطناب اثری متفاوت از طبری خلق کرده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
حوریه کوکبی دانا؛ علی سعیداوی
چکیده
معنای ارجاعی به عنوان نخستین معنای هر واژه، پایه و اساس شناخت معانی دیگر است. از این رو، درک و شناخت معنای ارجاعی بر دیگر معانی رجحان دارد و بهنگام ترجمه نیز مترجم در صورتی مجاز است به معانی دیگر متوسل شود که معنای ارجاعی نتواند پیام و مفهوم را به درستی به زبان مقصد منتقل کند. با وجود این، در موارد بسیاری ملاحظه میشود مترجمان ...
بیشتر
معنای ارجاعی به عنوان نخستین معنای هر واژه، پایه و اساس شناخت معانی دیگر است. از این رو، درک و شناخت معنای ارجاعی بر دیگر معانی رجحان دارد و بهنگام ترجمه نیز مترجم در صورتی مجاز است به معانی دیگر متوسل شود که معنای ارجاعی نتواند پیام و مفهوم را به درستی به زبان مقصد منتقل کند. با وجود این، در موارد بسیاری ملاحظه میشود مترجمان در برگردان معنای ارجاعی که معنای واضح و روشن واژگان است، دچار لغزش میشوند. نگارندگان این جستار با بهرهگیری از روش مطالعۀ مقابلهای در نظر دارند با مقایسۀ ترجمة جلد دوم کتاب الأیام با متن اصلی به علل و عواملی بپردازند که منجر به لغزش مترجم در برگردان معنای ارجاعی شده است. برای این منظور نگارندگان این جستار، 69 مثال از ترجمه الأیام که به نظر میرسد خدیوجم در برگردان معنای ارجاعی آنها دچار لغرش شده، انتخاب کرده و مورد تحلیل و ارزیابی قرار دادهاند. بررسی این مثالها نشان میدهد سه عامل منجر شده که مترجم در گزینش معادل برای معنای ارجاعی برخی واژهها دچار لغزش شود که عبارتند از: 1- اشتباه خوانشی یا چشمی، 2- عدم توجه به فضای متن و 3- اعمال سلیقه.
فاطمه محمدنسب؛ فرشته افضلی
چکیده
در ترجمه میان زبان و فرهنگ، نقاط مشترک بسیاری وجود دارد، اما تفاوتهای فرهنگی، گاهی مترجم را وادار به تغییر در متن اصلی میکند. کاربرد زبان عامیانه به شکل شکستن واژهها، تخفیف و تکرار، ابدال، قلب، افزایش و کاهش واجواژه، واژگان محاورهای، دعا، سوگند، نفرین و... خود را نمایان میکند. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی سازمان ...
بیشتر
در ترجمه میان زبان و فرهنگ، نقاط مشترک بسیاری وجود دارد، اما تفاوتهای فرهنگی، گاهی مترجم را وادار به تغییر در متن اصلی میکند. کاربرد زبان عامیانه به شکل شکستن واژهها، تخفیف و تکرار، ابدال، قلب، افزایش و کاهش واجواژه، واژگان محاورهای، دعا، سوگند، نفرین و... خود را نمایان میکند. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی سازمان یافته است، برآنیم تا مؤلفههای زبان عامیانه در حوزۀ واژگان و نحو؛ یعنی اصطلاحات، کنایهها، همگونسازی، واژگان کوچهوبازاری، دشواژهها، دعا و نفرین، شکستهنویسی و... را در برابر هر یک از واژهها و تعبیرهای عربی در ترجمۀ فارسی آن، برابریابی و جایگزینسازی کنیم تا بتوانیم زبان نوشتار را به زبان گفتار شخصیتهای داستان نزدیک کنیم و باعث باورپذیری در حقیقتنمایی بیشتر آن شویم. با مطالعۀ آثار «نجیب محفوظ» نویسنده نامدار عرب، مجموعه داستان «الحب فوق هضبة الهرم» را برگزیدیم؛ زیرا یکی از بهترین داستانهایی بود که با خواندن متن آن دریافتیم میتوانیم بسیاری از مؤلفههای زبان عامیانه را همچون اصطلاحات، کنایه، همگونسازی، واژگان کوچهوبازاری، دشواژه، شکسته نویسی و... در ترجمۀ فارسی آن پیاده کنیم. نتایج نشان میدهد در پیادهسازی مؤلفههای بیان شده در ترجمه این مجموعه از «جملههای نیمهتمام» (آن هم به سبب وجود فراوانی اینگونه در متن مبدأ)، «جابهجایی ارکان جمله» و تعابیر و واژگان عامیانه بیشتر بهره بردیم. نتایج همچنین بیانگر آن است که از مؤلفههای «سوگندواژه» (به سبب کم کاربرد بودن آن در متن مبدأ) و «حذف» به میزان اندکی استفاده شد.