ترجمه در زبان و ادبیات عربی
حسام حاج مومن
چکیده
این مقاله با تمرکز بر ترجمۀ شعر کلاسیک عربی به شعر کلاسیک فارسی، تأثیرات متقابلی را بررسی میکند که در این نوع ترجمه میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر جریان مییابد تا در نهایت محصول ترجمه، هم مضمون شعر عربی را منتقل کند و هم شکل شعری کلاسیک خود را شبیهسازی کند. پرسشها از این قرارند که در این نوع ترجمه تعامل میان ساخت بیانی ...
بیشتر
این مقاله با تمرکز بر ترجمۀ شعر کلاسیک عربی به شعر کلاسیک فارسی، تأثیرات متقابلی را بررسی میکند که در این نوع ترجمه میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر جریان مییابد تا در نهایت محصول ترجمه، هم مضمون شعر عربی را منتقل کند و هم شکل شعری کلاسیک خود را شبیهسازی کند. پرسشها از این قرارند که در این نوع ترجمه تعامل میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر چه تأثیراتی بر رابطۀ محصول ترجمه با شعر اصلی دارد؟ و تعامل این دو ساخت به چه شکلهایی در محصول ترجمه نمود مییابد؟ از مطالعۀ مجموعهای از ترجمههای موجود با روش تحلیلی- توصیفی، نتیجه گرفته میشود که در این نوع ترجمه، شعر فارسی بهلحاظ ساخت موسیقایی، مستقل از شعر عربی پدید میآید؛ رعایت الزامات موسیقایی غالباً موجب میشود ساخت بیانی در شعر فارسی از ساخت بیانی شعر عربی فاصله بگیرد. همچنین گاه باعث میشود شعر فارسی در نحوۀ تنظیم سخن در قالب مصرعها و بیتها با شعر عربی متفاوت شود. رابطۀ شعر فارسی با شعر عربی بهلحاظ ساخت بیانی در صورتی محقق میشود که تغییرهای بیانی در ترجمه در راستای انتقال مضمونهای شعر عربی و قابل فهم باشند. این در حالی است که قافیهپردازی غالباً موجب تغییرهای بیانی در محصول ترجمه میشود. در نهایت سه گرایش غالب در این نوع ترجمه نشان داده میشود: بازآفرینی صوری، بازآفرینی پویا و بازآفرینی آزاد.