Document Type : Research Paper

Authors

1 Ph.D. Candidate of Arabic Language and Literature, University of Isfahan, Isfahan, Iran

2 Associate Professor of Arabic Language and Literature, University of Isfahan, Isfahan, Iran

3 Assistant Professor of English Language, University of Isfahan, Isfahan, Iran,

Abstract

Humor is one of the interesting aspects of language dealing with cultural, political, and social issues indirectly. Due to escaping criticism and filtering, humor is drawn on to establish a close relationship with the audience. With the advent of new communication tools, the translation of humorous expressions, especially in short and long films and series, began to take on new aspects. Accordingly, the present study aimed at evaluating the translator’s performance in translation of humorous expressions. To achieve this aim, in the research procedures, the data obtained from the Persian dubbing of the "general manager's" series (in Syrian accent) which was broadcasted from Islamic Republic of Iran Broadcasting (IRIB) were evaluated. In fact, 215 humorous expressions were extracted from the series and the frequency of using translation strategies proposed by Gottlieb (1992) was determined. The findings revealed that "paraphrasing" and "dislocation" were among the most frequently used strategies of the translator. Furthermore, cultural restrictions not only have led to the "condensation" of the expressions but also to omission of some sequences of the movie.

Keywords

زبان عاملی است که فرهنگ‌های مختلف را به هم متصل می‌کند و شیوه‌ای برای بیان احساسات و عقایدی محسوب می‌شود که افراد سعی در انتقال آن دارند. حال این ترجمه است که به کمک زبان و فرهنگ زبان مبدأ می‌آید و نقشی حیاتی در معرفی آن در زبان مقصد ایفا می­کند. شاید بتوان گفت منتقل کردن طنز و ترجمۀ آن در زبان مقصد از جمله دشوارترین انواع ترجمه است؛ این دشواری به دلیل وابستگی طنز به فرهنگ و زبان مبدأ بوده و عدم آشنایی مترجم با فرهنگ مبدأ یا عدم تشخیص موارد طنزآمیز که ممکن است در فرهنگ و زبان مقصد نامأنوس باشد در انتقال تأثیر طنز موفق عمل نکند و چه بسا مخاطب زبان مقصد به اندازه مخاطب زبان مبدأ از اثر بهره نبرد. البته «از مترجمان بومی بیش از مترجمان غیربومی توقعِ آن می­رود که با ظرایفِ فرهنگ سرزمین خود» آشنا باشند تا با چالش کمتری در این خصوص مواجه شود (افروز، 1395: 42).

پر واضح است که ترجمه به عنوان پل ارتباطی میان زبان‌ها و فرهنگ‌های متعدد، مرزهای بین فرهنگ‌های مختلف را امری مسلم می‌داند و مترجم به احتمال زیاد از این مرزها و محدودیت‌های غیرقابل اجتناب در انتقال آن‌ها آگاه است؛ از جمله مرزها و محدودیت‌ها می‌توان به محدودیت‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و برخی تابوها اشاره کرد. در این میان ارزیابی موفقیت مترجم و سنجش میزان درستی و کاربردی بودن آن و نیز مطابقت با معیارها و اصول ترجمه بسیار مهم است. از آنجا که از چندین سال قبل شاهد موج ترجمة رسانه‌ای به ویژه در بخش فیلم و سریال بین دو زبان فارسی و عربی هستیم به نظر می‌رسد ارزیابی علمی و فنی  ترجمه‌ها به ویژه دوبله و زیرنویس امری ضروری است.

فرآیند معادل­گزینی در ترجمۀ متأثر از عوامل متعدد از جمله راهبردهای منتخب مترجمان است (افروز، 2019). هدف این پژوهش شناسایی و معرفی راهکارهای انتخابی مترجم در ترجمۀ عبارت‌های طنزآمیز عربی با توجه به نظریه گاتلیب (Gatlib) و نیز بررسی میزان فراوانی به‌کارگیری آن‌ها توسط مترجم و موفقیت وی در ارائه ترجمه است. همچنین با توجه به اختلافات فرهنگی مؤثر در فرآیند ترجمه، این موضوع بررسی خواهد شد که مترجم زبان عربی به فارسی جهت ارائه ترجمۀ خود برای محدودیت‌های فرهنگی زبان مبدأ و مقصد، چه چاره‌ای می‌جوید و تا چه اندازه انتخاب‌های خود را تحت تأثیر فرهنگ مبدأ یا مقصد انجام خواهد داد و اینکه این دست محدودیت‌ها و آزادی‌های هر فرهنگ بر فراوانی به‌کارگیری راهبردها چگونه تأثیر خود را نشان می‌دهد.

اهمیت پژوهش را می‌توان در لزوم بررسی کاربردی نظریه‌های ترجمه و معرفی الگویی مناسب برای ترجمۀ طنز رسانه‌ای در قالب دوبله و زیرنویس و همچنین تأثیر محدودیت‌های فرهنگی در این دست ترجمه‌ها دانست.

پژوهش حاضر در پی پاسخ­گویی به سؤالات زیر است:

- مترجم کدام‌یک از راهبردها را از سایر موارد برای ترجمه سریال «مدیر عام» مناسب‌تر دانسته است؟

- محدودیت‌های فرهنگی چه تأثیری بر راهبردهای انتخابی مترجم داشته است؟

- مترجم با توجه به راهبردهای گاتلیب تا چه اندازه در ارائه ترجمه خود موفق بوده است؟

 

1. روش‌های ترجمۀ طنز

برخی محققان بر این باورند که ترجمۀ طنز از لحاظ کیفیتی متفاوت از سایر انواع ترجمه است. جی.وندایل نظریه‌های جاری را به طور مؤثر خلاصه و چهار تفاوت اصلی را شناسایی می‌کند؛ اول، ترجمۀ طنز شامل دستیابی به یک اثر طنزآمیز (خنده یا لبخند) است و این کار برای مترجم دشوارتر از ضرورت‌های متون دیگر است. دوم، تولید طنز از درک طنز متفاوت است و به نظر نمی رسد که یک مهارت آموختنی باشد. سوم، ممکن است شوخ‌طبعی مترجم در تضاد با نویسنده باشد؛ بنابراین مشکل این است که چگونه به طور مؤثر یک عبارت طنزآمیز که با ارزش، اما خنده‌دار نیست را  ترجمه کنیم. چهارم، اثر لفظی طنز ممکن است تا حد زیادی بر مترجمان غلبه کند و مانع تحلیل عقلانی شود (دمیری و احمدی، 2010: 57).

در پژوهش پیش رو به ارزیابی ترجمۀ طنز و میزان موفقیت آن در رساندن پیام زبان مبدأ می‌پردازیم که این ارزیابی در چارچوب راهبردهای گاتلیب[1] (1998) انجام خواهد گرفت. با این مقدمه باید گفت در ترجمۀ طنز به صورت دوبله با دیدگاه‌های متعددی در نحوه و مدل ترجمه و مدل‌های ارزیابی روبه‌رو هستیم؛ معصوم و مرادی (1390) در مقالة خود از میان مدل‌های ترجمۀ طنز، مدل پانک (2009) را معرفی می‌کنند؛ پانک روش‌های ترجمۀ طنز را این‌گونه دسته‌بندی می‌کند: فشرده‌سازی، کوتاه‌سازی، حذف، دگرنویسی، نوواژه، فرانهش، دگرگون‌سازی، جانشینی، ترجمه تحت‌اللفظی (معصوم و مرادی،1390: 110).

آتردو[2] (2002) پیشنهاد می‌کند که اگر مطلبی در زبان مقصد برای طنز در دسترس نباشد، یک راه‌حل خوب این است که فقط جایگزینی برای وضعیت نامناسب یافت شود. هرچند او از حد مجاز فراتر نمی رود. اگر بتوان گفت میزان  پیشروی در طنز، ذاتی است و مرزها در مکان و زمان متغیر هستند، این امر، فرآیند ترجمه را بیش از پیش دشوار  می‌کند. برخی از محققان بر این باورند که ترجمۀ طنز از لحاظ کیفیتی، متفاوت از سایر انواع ترجمه است.

حال از میان مدل‌های گوناگون، راهبرد گاتلیب از مدل‌هایی است که به صورت ویژه به ارزیابی زیرنویس و دوبله پرداخته است و به این دلیل در این پژوهش، از راهبردهای مدل گاتلیب  استفاده خواهد شد. وی برای این نوع ترجمه‌ها 10 راهبرد پیش رو می­گذارد: بسط[3]، تبدیل[4]، دگرنویسی [5]، بدل‌سازی[6]، رونویسی[7]، جابه‌جایی[8]، فشرده‌سازی[9]، کوتاه‌سازی[10]، حذف بخشی از متن[11] و واگذاری[12] (دهباشی و سهرابی، 2015: 80) که هر یک به صورت زیر تعریف می‌شوند:

* بسط:  هنگامی استفاده می‌شود که متن اصلی به توضیحی نیاز داشته باشد و به دلیل برخی تفاوت‌های فرهنگی، قابل بازیابی در زبان هدف نیست.

* تبدیل: در مواردی به‌کار می‌رود که متن اصلی را نمی‌توان به همان روش نحوی زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل کرد.

* دگرنویسی: عبارت است از انتقال به طور کامل و دقیق از زبان مبدأ به زبان مقصد.

* بدل‌سازی: مترجم، نام افراد و مکان‌ها را عیناً از زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل می‌کند.

* رونویسی: در مواردی استفاده می‌شود که یک اصطلاح غیرمعمول در زبان مبدأ توسط زبان سومی به زبان مقصد منتقل می‌شود.

* جابه‌جایی: وقتی صورت می‌گیرد که مترجم برای افزایش تأثیرپذیری مخاطب به ترجمة خود جلوه‌ای ویژه اعم از آهنگ، افکت و... اضافه می‌کند.

* فشرده‌سازی: عبارت است از حذف بخش‌هایی از متن مبدأ در فرآیند ترجمه که نقشی در انتقال معنا ندارد.

* کوتاه‌سازی: عبارت است از کوتاه کردن متن مبدأ طی ترجمه به زبان مقصد.

* حذف بخشی از متن: مترجم بخشی از متن را حذف می‌کند.

* واگذاری:  هرگاه مترجم هیچ ترجمة مناسبی برای انتقال به متن مقصد نمی‌یابد، ناگزیر به حذف کامل می‌شود که خود منجر به از دست رفتن معنا نیز می‌شود (گاتلیب، 1992: 166).

 

1-1. ترجمه شنیداری- دیداری، ترجمه‌ای بین فرهنگی

امروزه با فراگیر شدن فناوری در رسانه‌های نوین و تبادل سرسام‌آور اطلاعات در زمینه‌های مختلف خبری، فرهنگی، سیاسی، طنز و لطیفه با پدیدة ترجمة چندرسانه‌ای برای ایجاد ارتباط میان زبان‌ها و آن هم در شاخه ارتباط فرهنگی مواجه هستیم. ترجمه در جای جای جهان ارتباطات حضور دارد و در حقیقت رسانه‌ها ماشین‌های عظیم ترجمه­اند. برای مثال، خبرنگاری که در روزنامه و یا بخش‌های خبری فعالیت دارد ناگزیر در ارتباطات خود از ترجمه و ابزارهای آن استفاده می‌کند. در این بین، طنز در شمار یکی از مقوله‌های جذاب زبان قرار دارد که به مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به‌گونه‌ای نامحسوس می­پردازد که به دلیل در امان ماندن از انتقادات و فیلتر‌های موجود در جامعه و نیز جهت برقراری رابطه‌ای نزدیک با مخاطبان از آن استفاده می‌شود. در این میان ما با دو مقوله ترجمه شنیداری - دیداری و تفاوت‌های فرهنگی روبه‌رو هستیم.

ترجمة شنیداری- دیداری عبارت است از ترجمة­ فرآورده‌هایی که صوت و تصویر در آن‌ها ترکیب می‌شوند؛ برای نمونه فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی. ترجمة چندرسانه‌ای عنوان دیگری است که گاه به این مفهوم اطلاق می‌شود. زیرنویسی، دوبله، صدای شاهد و توصیف شنیداری از انواع ترجمة دیداری- شنیداری هستند. زیرنویسی و دوبله دو شکل اصلی این دست ترجمه‌ها به شمار می‌روند (فرح‌زاد و کریم‌زاده، 1391: 11-10).

یکی از مباحث عمده در ترجمه به عنوان عامل برقراری ارتباط بین فرهنگی، تفاوت بین مقولات فرهنگی جامعه مبدأ با مقولات فرهنگی جامعه مقصد است. از آنجا که ترجمه با دو فرهنگ متفاوت و در برخی موارد ارتباط آن‌ها متضاد هم هستند، مترجم نیز در حین ترجمه گاه با مشکلاتی مواجه می‌شود. در این حالت، وی به عنوان واسطه بین دو فرهنگ مختلف باید به‌گونه‌ای عمل کند که از یک سو، محتوا و پیام متن مبدأ را منتقل کند و از سوی دیگر، ترجمة متن و مقولات فرهنگی موجود در آن در تضاد و تقابل با دیدگاه فرهنگی جامعه مخاطب قرار نگیرد. بر این  اساس، مترجم باید به فرهنگ‌های مبدأ و مقصد اشراف کافی داشته باشد و علاوه بر ویژگی «دو زبانی» دارای ویژگی «دو فرهنگی» نیز باشد، یعنی هم زمان که زبان و فرهنگ مقصد و مخاطبان خود را می‌شناسد باید از شناخت کافی نسبت به زبان و فرهنگ مبدأ نیز برخوردار باشد (حقانی، 1386: 186-184).

 

2. پیشینه پژوهش

پژوهش پیش روی حاصل بررسی جمله‌ها و عبارت‌های طنزآمیز سریال عربی «مدیر عام»، ارزیابی عملکرد مترجم، شناسایی و معرفی راهبردهای انتخابی وی خواهد بود. موضوعات انجام شده و مرتبط با این پژوهش تاکنون فقط در زبان انگلیسی و فرانسه و تنها روی نمونه­های ترجمه شده به فارسی صورت گرفته است و در زبان عربی فاقد این دست بررسی‌ها هستیم. بنابراین، در این بخش به مطالعات کم و بیش مرتبط با موضوع اشاره­ای خواهیم داشت.

دمیری و احمدی (2010) در مقاله خود با عنوان «راهبردهای استفاده شده در ترجمۀ طنز»، دو کتاب طنز و ترجمه فارسی آن را مورد بررسی قرار داده‌اند. نتایج پژوهش نشان داده پرکاربردترین راهبردها در ترجمۀ طنز به ترتیب ترجمۀ طنز متن مبدأ به صورت طنز در زبان مقصد و حذف متن مبدأ در متن مقصد هستند. این مقاله به بررسی کم‌بسامدترین راهبردها؛ یعنی تکنیک­های ویرایشی و ترجمة تحت‌اللفظی طنز متن مبدأ در متن مقصد نیز پرداخته است.

وثوقی و صبا (1384) در مقاله «مشکلات ترجمۀ طنز در زیرنویس فیلم­ها» به بررسی ترجمه­های طنزی با شیوه­ای پژوهشی توصیفی می­پردازند که در زیرنویس فیلم­ها به‌کار رفته­اند. مؤلفان تلاش کردند به این پرسش که در ترجمة فارسی طنزهای گوناگون در زیرنویس فیلم­های انگلیسی، گرایش مترجم بیشتر به سمت زبان هدف است یا مقصد پاسخ دهند. همچنین به توضیح راهبرد‌های کاربردی مترجمان اشاره کرده­اند. داده‌های مورد بررسی عبارت‌اند از دو فیلم نمادین آمریکایی که هر دو دارای زیرنویس‌های ترجمه شده به زبان فارسی است.

معصوم و مرادی (1390) در مقاله «بررسی شیوه‌های ترجمه عبارت طنزآمیز در زیرنویس انگلیسی مجموعه­های طنز تلویزیونی» به ارزیابی عملکرد مترجم در برخورد با موارد اشکال­ برانگیز در ترجمه زیرنویس پرداخته‌اند. پژوهشگران با استخراج عبارت­‌ها و جملات طنز­آمیز، میزان کاربرد روش‌های ترجمۀ طنز را براساس طبقه‌بندی نیومارک[13] (1988) بررسی کرده­اند. یافته‌های این پژوهش نشان می‌­دهد از میان شیوه‌های ترجمۀ طنز «دگرنویسی» پرکاربردترین شیوه مترجم بوده که شیوه‌ای ناکارآمد در انتقال طنز کلامی و فرهنگی معرفی شده است.

جوادی (1389) در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان«بررسی ترجمۀ طنز کارتون­های دوبله شده انگلیسی به فارسی»، به بررسی ترجمۀ طنز در چهار کارتون دوبله شده در ایران، پرداخته است تا کارایی راهکارهای متفاوت مترجمان در ترجمۀ طنز موجود در این آثار را بررسی کند. محقق بر آن بوده است که مشخّص کند کدام‌یک از راهبرد‌ها بیشترین استفاده را داشته‌اند و آیا مترجمان با به کار بردن آن‌ها در انتقال طنز موفق بوده‌اند یا خیر که ابتدا به استخراج موارد طنز در کارتون­ها و معادل‌های برگزیده از سوی مترجمان پرداخته و سپس بر‌اساس الگوی وینی و داربلنه (1995)، انتخاب‌های مترجمان در ترجمه این موارد تعیین شده است که نتیجه آن، این بوده که مترادف‌سازی و معادل‌سازی پرکاربردترین راهبردهای مورد استفاده مترجمان در ترجمه عبارات طنز‌آمیز بوده­اند.

افتخاری (1388) در پایان‌نامه کارشناسی ارشدخود «بررسی راهبردهای ترجمه اصطلاحات محاوره­ای زیرنویس­ انگلیسی فیلم­های ایرانی بعد از انقلاب»، شیوه­‌های ترجمه زیرنویس فیلم را از دیدگاه محاوره بررسی کرده است. محقق با در نظر گرفتن وفاداری مترجم به متن مبدأ، طبیعی بودن ترجمه، تأثیرات پیش‌بینی شده روی مخاطبان و روان بودن ترجمه به عنوان معیارهای ارزیابی ترجمه برای مقایسه اصطلاحات محاوره‌ای در فیلم‌های ایرانی با ترجمه انگلیسی آن­ها، ثابت می­کند که رایج­ترین استراتژی­های به‌کار برده شده مترادف‌سازی و اقتباس بوده است.

 

3. جامعه آماری

جامعه آماری این پژوهش مجموعة تلویزیونی طنز «مدیر کل» با نام کامل خاطرات مدیر کل (به عربی: یومیات مدیر عام)، تولید سال ۱۹۹۵ سوریه است که نوروز سال ۱۳۸۲ در ایران روی آنتن رفت. نگارش فیلم‌نامه این مجموعه تلویزیونی از «زیاد الریس»، مونتاژ آن با «خالد دُهنی» و کارگردانی آن با «هشام شربتچی» است.

سریال «مدیر کل» داستان پزشکی است که وزیر به او پیشنهاد می‌دهد مدیرکل یک شرکت دولتی شود؛ هرچند او ابتدا از قبول این سمت سر باز می‌زند، اما با پافشاری خانواده و اطرافیان بالاخره می‌پذیرد. مدیر این اداره با بازی کردن در نقش‌های متعدد به صورت ناشناس به بخش‌های مختلف اداره سر می‌زند، روند و جزئیات اتفاقات را در محیط اداری از نزدیک رصد می‌کند و بعد از شناسایی تخلف‌های صورت گرفته در هر بخش و یا سطح اداری، اقدامات لازم را انجام می‌دهد. «مدیر کل» از جمله مجموعه­هایی است که با استقبال گسترده‌ای از جانب مخاطب روبه‌رو شد تا آنجا که در پخش چندین باره‌‌اش همچنان بیننده‌های مشتاقی دارد. این سریال با ترسیم محیط آشفته یک اداره و با به نمایش گذاشتن معضلات عدیده آن برای تماشاگر ایرانی که با این دست مشکلات از نزدیک برخورد داشته، بسیار قابل باور و ملموس به‌شمار می‌آید.

سازندگان مدیرکل با زیرکی چگونگی روایتشان را تنها به محیط اداره محدود نکردند، بلکه به روابط خانوادگی شخصیت‌ها نیز پرداخته‌اند و این خود موجب شد که «مدیرکل» به جرأت به عنوان بهترین سریال عربی در حافظة تماشاگر ایرانی ثبت شود. دوبلة سریال به طور کامل با فضای طنز و جنس بازی اغراق‌آمیز، اما دوست ‌داشتنی هنرپیشه‌ها، تطابق دارد و یکی از عوامل مهم جذب مخاطب به سریال است.

 

4. روش پژوهش

داده‌های این تحقیق در دو مرحله گردآوری شده‌اند: در مرحله اول، جمله و عبارت­های طنزآمیز سریال عربی «مدیرعام»، و در مرحله دوم ترجمه این عبارت‌ها از سریال دوبله شده فارسی استخراج و نگاشته شدند. در آخر عبارت‌های طنز و دوبله آن با توجه به دسته‌بندی راهبردهای گاتلیب شناسایی و تقسیم‌بندی شدند و سپس مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. در بخش تحلیل داده‌ها به میزان به‌کارگیری هر یک از این راهبرها از سوی مترجم، پرداخته خواهد شد.

 

5. تحلیل داده‌ها

پیش از آنکه به تحلیل داده‌ها بپردازیم لازم است به سؤال احتمالی مخاطب این پژوهش در مورد معیار انتخاب جمله‌ها و عبارت‌های طنزآمیز پاسخ داده شود؛ چراکه این عبارت‌ها به تنهایی و خارج از متن و فضای سریال، خاصیت طنز خود را تا حدود زیادی از دست می‌دهند. باید در نظر داشت که سیاق در انتخاب داده‌ها تأثیر بسزایی دارد؛ فضای کلی سریال، زبان بدن و تن صدای بازیگران، موسیقی متن و سایر موارد، همه در خلق طنز و مخابره کردن آن به مخاطب بسیار مؤثر است که در این پژوهش عبارت‌ها با توجه به این نکات مهم انتخاب شده‌اند. بدیهی است هنگامی که ما لطیفه‌ای را تعریف می­کنیم در آن با به‌کارگیری ابزاری نظیر حرکات دست، تن صدا و گاه خندیدن تلاش می‌کنیم فضای طنز مؤثری را برای مخاطب خود ترسیم کنیم؛ حال اگر این لطیفه را بنویسیم و در حقیقت همه این عوامل تأثیرگذار را به اقتضای نوشتار حذف کنیم، نتیجه آن داده‌هایی می‌شود که در این پژوهش به صورت مکتوب درآمده و به دلیل جدا شدن از طنز حاکم بر سریال، عبارت‌های عادی به نظر برسند و میزان طنز بودن آن از دست برود. شاید بتوان گفت تبدیل گفتارهای طنزآمیز به نوشتار از جمله مشکلات جدی این نوع پژوهش‌ها به شمار می‌رود. پژوهشگران با در نظر گرفتن همه این عوامل به استخراج داده‌ها و معادل‌هایشان در زبان فارسی و سپس به طبقه‌بندی آن‌ها اقدام کرده‌اند. البته، غالباً در مباحثات راجع به انواع معادل، برقراری «تعادل کامل» موضوعیت ندارند (افروز و شاهی، 2019: 3).

در این پژوهش تعداد 215 جمله و عبارت از سریال عربی «مدیر عام» گردآوری و همراه با ترجمه‌ها در ذیل راهبردهای گاتلیب قرار گرفتند. نتایج اولیه بررسی این داده‌ها نشان‌دهنده بیشترین و کمترین میزان کاربرد راهبردها از سوی مترجم است؛ به ترتیب دگرنویسی با 04/38  درصد وجابه‌جایی با 37/28 درصد بیشترین میزان کاربرد را نشان می‌دهد (جدول (1)).

 

 

جدول (1): تعداد و درصد راهبردهای به کار رفته در ترجمه

راهبردهای ترجمه

تعداد

درصد

بسط

13

04/6

تبدیل

*

*

دگرنویسی

83

04/38

بدل‌سازی

*

*

رونویسی

-

-

جابه‌جایی

61

37/28

فشرده‌سازی

حذف90 دقیقه

-

کوتاه‌سازی

5

32/2

حذف بخشی از متن

5

32/2

واگذاری

15

97/6

   منبع: یافته‌های پژوهش

 

«دگرنویسی» به عنوان ابزاری برای رساندن پیام و مفهوم طنز، برای ترجمة جملات و عبارت­هایی که پیچیدگی ندارند، گزینه مناسبی است، از این رو، بالاترین درصد از بین انتخاب‌های مترجم را به خود اختصاص داده است؛ مترجم در عین حالی که ترجمه‌ای ساده و گاه لفظ به لفظ ارائه می‌دهد آن عبارت یا مؤلفه همچنان بار طنزی خود را حفظ کرده و با روانی به مخاطب منتقل می‌شود. این راهبرد در عبارت‌ها و جمله‌هایی به‌کار گرفته می‌شود که مترجم از تأثیرگذاری آن در زبان مقصد به همان میزان که در زبان مبدأ مشاهده می‌شود، اطمینان حاصل کند؛ زیرا نتیجه عدم دقت در انتخاب این راهبرد چیزی جز ارائه ترجمة معروف به تحت‌اللفظی، نامأنوس و القای طنزی بی‌معنا به مخاطب زبان مقصد نخواهد بود.

در مثال‌های زیر دگرنویسی به خوبی قابل ملاحظه است:

أنا الیوم مخی ما عم بیجمّع شی: من امروز مغزم درست کار نمی‌کنه.

المسابقه مثل قلّتها: بود و نبود مصاحبه استخدامی فرقی نداره.

انا الان بکامل انخجالی: من به قدر کافی شرمنده‌ام.

یخرب بیتک وین رایح بالباقی؟: خونه خراب شی. پس بقیه‌شو کجا بردی؟

مین بدک تنتف؟: پر کیو میخوای قیچی کنی؟

قوم لحلح: بجنب بریم.

همان‌طور که در معادل‌ها می‌بینیم مترجم به این نتیجه رسیده است که تنها با ترجمة مؤلفه طنزی زبان عربی موفق خواهد شد فضای طنز را منتقل کند.

پس از «دگرنویسی»، درصد‌ها نشان‌دهنده بیشترین استفاده از راهبرد «جابه‌جایی» از سوی مترجم است؛ چراکه همان‌گونه که در تعریف گاتلیب از جابه‌جایی آمده، مترجم تلاش می‌کند بیشترین تأثیر را در مخاطب ایجاد کند. علاوه بر افکت‌ها و جلوه‌های ویژه به‌کار گرفته شده در سریال، مترجم برای انتقال فحوای طنزآمیز که پیچیدگی بیشتری دارد از این راهبرد استفاده کرده است؛ در حقیقت راهبرد جابه‌جایی برای انتقال طنزی است که در آن تلفیقی از عبارت‌های طنزآمیز خاصِ زبان مبدأ، زبان بدن، موسیقی و سایر جلوه‌های ویژه مشاهده می‌شود. به‌عنوان مثال، می‌توان ضرب المثل‌ها، عبارت‌های کوتاه طنزآمیز رایج در زبان مبدأ و برخی حاضر جوابی‌ها را در این دسته قرار داد. در ادامه به مثال‌هایی از جابه‌جایی اشاره می‌شود که مترجم در آن اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های طنز عربی را با نمونه‌های رایج در زبان فارسی جایگزین کرده است:

و ساعتها مافی یا امی إرحمینی: اون موقع ننه من غریبم بازی در نیاریا.

بالله شو؟: اِ؟ نه بابا؟

الله یبعت لک عریس: خدا خیرت بده.

فی إنّ: یه کلکی تو کاره.

ولا لسانک أکله القط؟: چی شد؟ نکنه موش زبونتو خورده؟

الشرکة مطبولة طبل بهالخبر:  این خبر مثل بمب تو شرکت ترکیده.

در مثال‌ها مشاهده می‌شود اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های عربی (رایج در لهجه سوریه‌ای) با موارد کاربردی در زبان فارسی جایگرین شده‌اند؛ مانند: «الله یبعت لک عریس» ( خدا برات خواستگار بفرسته!) که با جمله (خدا خیرت بده) به زبان فارسی منتقل شده است. «ولا لسانک اکلها القط» نیز وقتی به زبان فارسی آمده جمله (نکنه گربه زبونتو خورده) به (نکنه موش زبونتو خورده) تبدیل شده است.

در مورد راهبرد «واگذاری»، سومین انتخاب مترجم، عملکرد بدین صورت بوده است که برخی از عبارت‌ها و ضرب‌المثل‌ها را به این دلیل که در فارسی کاربرد ندارد و یا معادل مناسبی برایش نیافته، کاملاً حذف کرده است. مثال‌های زیر نمونه‌هایی هستند که در سریال عربی به‌کار گرفته شده‌اند، اما طی فرآیند ترجمه و دوبله به زبان فارسی حذف شده‌اند؛

فالِج ولا تعالِج[14].

شغلة بتعلّ القلب[15].

نبحت علیّ مثل العادة[16].

فیها دربکة بترقّص[17].

و های ذقنی[18].

إنزت وولا[19].

در مورد چگونگی این حذف‌ها دو احتمال وجود دارد: یکی آنکه مترجم این سریال عربی اصالتاً عرب بوده و فارسی را به اندازه‌ای نمی‌دانسته است که بتواند این جزئیات را درک و معادل کاربردی آن را در زبان فارسی شناسایی کند و به‌کار گیرد و دیگر اینکه مترجم فارس بوده و با نوع و کاربرد این عبارات در لهجه روزمره سوریه‌ای آشنایی عمیق و کاملی نداشته که بتواند جمله‌ها و عبارت‌های جایگزین در زبان فارسی را بیابد که در هر دو صورت مترجم ترجیح می‌دهد از این عبارات آن هم با تصور اینکه معادلی در زبان مقصد ندارد، چشم‌پوشی کند و راهبرد «واگذاری» را برای رویارویی با این چالش برگزیند (اطلاعی در مورد نام و ملیت مترجم یا مترجمان این سریال وجود ندارد و شبکه پخش‌کننده فیلم در این رابطه همکاری نکرد).

راهبرد «بسط» در رده چهارم انتخاب‌های مترجم قرار گرفته است. در مواقعی که مترجم برای ارائه ترجمة بهتر، عبارت یا جمله‌ای را نیازمند به توضیح بداند از این راهبرد استفاده می‌کند؛ این توضیح‌ها گاه ساده و تنها برای منتقل کردن موفق‌ترِ فضای طنز به‌کار برده می‌شود که نمونه‌های آن در این سریال و دوبله آن آمده است؛ به عنوان مثال، مترجم سه جمله طنز عربی را در چهار جمله به مخاطب زبان فارسی منتقل کرده است. گاه مترجم به مواردی ازجمله موارد فرهنگی نظیر آداب و رسوم و اتفاقاتی منحصر به فرهنگ بومی زبان مبدأ برخورد می‌کند که وی را به این نتیجه می‌رساند که توضیح و بسط آن در زبان مقصد ضروری است و اگر به ترجمه‌ای ساده و لفظ به لفظ بسنده کند چه بسا میان مخاطب و پیام موردنظر زبان مبدأ به دلیل عدم شکل‌گیری ارتباط لازم، فاصله جدی خواهد افتاد؛ از این رو، «بسط» را به عنوان بهترین و کاربردی‌ترین راهبرد- که توصیه اغلب قریب به اتفاق نظریه‌پردازان است- برای این چالش به‌کار می­گیرد. در جامعه آماری این تحقیق به علت فضای کمدی ملموس و ساده، نوع دوم بسط به کار گرفته نشده و مترجم تنها به اضافه کردن جملات و عبارت‌هایی شبیه به آنچه در سریال عربی آمده اکتفا کرده است. در ادامه به نمونه­هایی از راهبرد بسط اشاره می­کنیم:

کلامک مو کلام واحد امیّ، انت معک شهادة؟: داری دیوونه‌ام می‌کنی؛ حرفات حرفای یه آدم بیسواد نیست؛ تو مدرکی چیزی داری؟

قوم تلحلح، ضیّفنا شی: حالا تو پاشو یه چیزی بیار بخوریم. دو ساعته نشستی.

إشلونی معک؟: چطور بودم؟ دَک شد یا نه؟

فریرة برجع لک: می‌رمُ عین قرقی برمی‌گردم.

إنزت ع الذاتیة بسرعة: فقط زود برو ذاتیه و برگرد. معطل نکنیا.

در معادل‌های به‌کار گرفته شده برای عبارت‌های عربی مشاهده می‌شود که مترجم با هدف کمدی‌تر کردن فضا برای مخاطب ایرانی از جمله‌های کمکی استفاده کرده است. مثلاً در نمونه آخر در ادامه جمله «فقط زود برو ذاتیه و برگرد» عبارت «معطل نکنیا» را هم اضافه کرده است که از انتقال کامل طنز اطمینان پیدا کند.

پس از راهبردهای پربسامد در این پژوهش به راهبرد «کوتاه‌سازی» که کار برد کمتری داشته است، اشاره می‌کنیم؛ در تعریف گاتلیب از این راهبرد آمده است که متن مبدأ طی فرآیند ترجمه به زبان مقصد کوتاه‌تر می‌شود. این کوتاه‌تر شدن متن، تأثیری بر انتقال پیام به مخاطب ندارد و تنها با توجه به عواملی چون تفاوت‌های صرفی و نحوی، نوع جمله‌بندی و سلیقه و تشخیص مترجم در انتخاب این راهبرد صورت پذیرفته است. در ادامه به نمونه‌هایی از کوتاه‌سازی اشاره می‌کنیم:

لأن رجلی ورجلک فی الفلکة سوی:  پای هر دومون گیره.

الله لا ینقز لک قلب محب: برای چی باید بترسی؟

أنا شو الله جابرنی کل یوم آکل هالبهادل؟: من مأمورمو معذور.

در این مثال، مترجم به جای آنکه ترجمة جملة عربی را به زبان فارسی منتقل کند به آوردن عبارتی با همان مضمون، اما کوتاه‌تر اکتفا می‌کند: (مگه من مجبورم هر روز این‌طوری آلاخون بالاخون بشم؟) را با (من مأمورمو معذور) جایگزین کرده است.

دو راهبرد «تبدیل» و «بدل‌سازی» که در جدول (1) با ستاره علامت‌گذاری شده‌اند نیاز به توضیح بیشتری دارد؛ همچنان که در تعریف‌ها آمده تبدیل در مواردی به‌کار می‌رود که متن اصلی را نمی‌توان به همان روش نحوی زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل کرد. اختلاف صرف و نحو زبان عربی و زبان فارسی بر هیچ‌کس پوشیده نیست و این بدین معنا است که هر مترجمی دست به ترجمه‌ای میان این دو زبان می‌زند، لاجرم از راهبرد تبدیل استفاده خواهد کرد؛ بر این اساس، ترجمه و دوبله این سریال نیز از این قاعده مستثنی نبوده است و می‌توان گفت راهبرد کلی ترجمه بین زبان عربی و فارسی و آن هم در هر زمینه اعم از متون سیاسی، فرهنگی، علمی، طنز، ادبی و... راهبرد «تبدیل» است.

در راهبرد «بدل‌سازی» مترجم نام افراد و مکان‌ها را از زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل می‌کند. در دوبله این سریال نیز مترجم نام شهرها، خیابان‌ها، پول رسمی و شخصیت‌ها را بجز چند مورد، همه از زبان مبدأ به مقصد بدون اعمال تغییر منتقل کرده است؛ مترجم تنها نام شخصیت خانم «أمیره» را به «حمیده» و نام شخصیت آقا «أکرم» را به «أقدم» تغییر داده است؛ چراکه امیره در زبان فارسی نامأنوس بوده و اکرم نامی زنانه است که با توجه به اختلاف فرهنگِ نام‌گذاری بین دو زبان، مترجم اقدام به این تغییر کرده است.

مترجم از راهبرد «رونویسی» -که هنگام نیاز به زبان واسطه یا سوم برای انتقال معنا به‌کار گرفته می‌شود- در هیچ کجای متن استفاده نکرده است و هر یک از راهبردهای «کوتاه‌سازی»، «حذف بخشی از متن» در مقایسه با کل متن به دفعات بسیار کمتری استفاده شده که تأثیری در انتقال فحوای طنز و روایت سریال نداشته است.

 

5-1. راهبرد جدید

مترجم در این بخش از کار خود، اقدام به حذف 90 دقیقه از سریال عربی کرده که با انواع حذف‌های تعریف شده در راهبردهای گاتلیب متفاوت است؛ در میان 10 راهبرد گاتلیب، 4 راهبرد به نحوی به راهکار «حذف» اشاره کرده‌اند؛ کوتاه‌سازی، فشرده‌سازی، حذف بخشی از متن و واگذاری و دلیل هریک از حذف‌ها را نیز مشخص کرده است. در کوتاه‌سازی، مترجم متن را طی فرآیند ترجمه کوتاه‌تر از آنچه در زبان مبدأ آمده، منتقل می‌کند و یا در واگذاری وقتی معادلی برای متن نمی‌یابد ناگزیر به حذف شده که خود موجب از دست رفتن معنا و پیام می‌شود. در فشرده‌سازی چیزی حذف می‌شود که در مخابره پیام یا معنا تأثیری ندارد و حذف بخشی از متن بنا بر تشخیص مترجم از دیگر کاربردهای حذف به‌شمار می‌آید.

با توجه به بررسی گزینه‌های مختلف حذف، ملاحظه می‌شود حذف 90 دقیقه از سریال عربی، زیرمجموعه هیچ‌یک از انواع ترجمه‌های تعریف شده قرار نمی‌گیرد؛ چرا‌که بجز واگذاری که مترجم مجبور به حذف کامل می‌شود در سایر حذف‌ها، متن مبدأ کاملا حذف نمی‌شود.

با توجه به بررسی دقایق حذف شده سریال مدیر عام به این نتیجه رسیدیم که مجموعه‌ای از عوامل در این حذف تأثیرگذار بوده‌اند که شبیه به حذف‌های پیشنهادی گاتلیب نبودند؛ عوامل فرهنگی، تابوها، سیاست‌های کلی صداوسیما و قوانین متعددی که هریک به سهم خود در چنین تصمیم گیری‌هایی مؤثر واقع شدند.

در اینجا با توجه به محدودیت‌های مترجم، می‌توان «حذف فرهنگی» را به 10 راهبرد گاتلیب، اضافه کرد؛ حذف‌هایی که به دلیل برخی تابوها صورت می‌پذیرد، عدم امکان پخش تصاویر بازیگران با پوشش‌های مغایر با آداب، رسوم، دین و فرهنگ عمومی مردم، عدم پخش برخی گفت‌وگوها که با سیاست کلی کشور همخوانی ندارد و مباحث سیاسی نمونه‌هایی از دلایل اعمال حذف به شمار می‌روند. این مسأله را در دوبله سریال‌هایی که در داخل تولید و از صداوسیمای ملی پخش می‌شود، شاهد نیستیم؛ چراکه این سریال‌ها از فیلترهای فرهنگی، سیاسی، قوانین و... عبور کرده سپس مجوز پخش در صداوسیما را اخذ کرده‌اند.

 

نتیجه‌گیری

ترجمة طنز از جمله ترجمه‌های دشواری است که مترجم را با چالش‌های متعدد و جدی روبه‌رو می‌کند؛ از محدودیت‌های فرهنگی گرفته تا طنزهای فرازبانی و مشکلات انتقال بار فرهنگی و همچنین حذف برخی عبارات. در این میان اگر مترجم علاوه بر ویژگی دو زبانی بودن، دو فرهنگی نباشد، یقیناً در انتقال فضای طنز زبان مبدأ به مخاطب زبان مقصد موفق نخواهد بود؛ چراکه مخاطب به دلیل عدم درک طنز و نیز عدم برقراری ارتباط از تماشای این نوع سریال‌ها و مجموعه‌های طنز دلسرد می‌شود.

حال با توجه به نتایج پژوهش می‌توان گفت عملکرد مترجم در انتقال فضای طنز نسبتاً موفقیت‌آمیز بوده است؛ در ترجمه و دوبله هیچ خطایی مشاهده نشده و انتخاب‌های مترجم مأنوس و جا افتاده در زبان مقصد (فارسی) ارزیابی می‌شود.

مترجم در فرآیند ترجمة خود از میان 10 راهبرد گاتلیب به ترتیب از این 4 راهبرد بیشتر استفاده کرده است: دگرنویسی (04/38)، جابه‌جایی (37/28)، واگذاری (97/6) و بسط (04/6). این نتایج می‌تواند به عنوان الگویی مناسب برای انتخاب روش‌های پربسامد در ترجمه‌های طنز رسانه‌ای از زبان عربی به زبان فارسی پیشنهاد و در حوزه آموزش دانشجویان رشته مترجمی به‌کار گرفته شود.

از دیگر دستاوردهای این پژوهش، تعریف راهبرد حذف به دلایل تفاوت‌های فرهنگی- اجتماعی است. گاتلیب 4 نوع حذف را به مترجم پیشنهاد می‌کند که حذف 90 دقیقه‌ای صورت گرفته از سوی مترجم این سریال، ذیل هیچ‌یک از آن حذف‌ها قرار نمی گیرد. راهبردها و انتخاب‌های مترجم تحت تأثیر محدودیت‌هایی که ما نامش را فرهنگی می‌گذاریم، قرار گرفته و وی ناگزیر به حذف‌هایی خارج از چارچوب پیشنهادی گاتلیب برای دوبله و زیرنویس شده است. این دلایل اعم از سیاسی، مذهبی، تابوها، قوانین صداوسیما و قوانین حاکم بر جامعه و کشور، هر یک به‌نوبه خود در انتخاب‌های مترجم دخیل بوده‌اند.

از آنجا که داده‌های به دست آمده از سریال و معادل‌های آن در دوبله پیکره اصلی بررسی و تحلیل‌ها را تشکیل می‌دهند «دگرنویسی» عنوان اولین راهبرد انتخابی مترجم معرفی شد. حال آنکه اگر دسته‌بندی میزان کاربرد را خارج از چارچوب گاتلیب در نظر بگیریم «حذف» بیشترین میزان کاربرد مترجم را به خود اختصاص داده است.

 

مراجع

دوبله فارسی سریال «مدیر کل». کارگردان هشام شربتچی. دوبله و پخش در شبکه دو سیمای ملی.

سریال عربی «مدیر کل». کارگردان: هشام شربتچی. تولید کشور سوریه. سال تولید: 1995.



[1]. هنریک گاتلیب استاد انگلیسی دانشگاه کپنهاگ.

[2]. سالوادور آتردو، استاد تمام دانشگاه تگزاس و سردبیر مجله (humor) انجمن بین المللی تحقیقات طنز.

[3]. Expansion

[4]. Paraphrase

[5]. Transfer

[6]. Imitation

[7]. Transcription

[8]. Dislocation

[9]. Condensation

[10]. Decimation

[11]. Deletion

[12]. Resignation

1. پیتر نیومارک استاد ترجمه دانشگاه سارِی (surrey)، یکی از چهره‌های شاخص در بنیان‌گذاری مطالعات ترجمه در زبان انگلیسی.

[14]. این ضرب‌المثل معادل ضرب‌المثل فارسی «مشت بر سندان کوبیدن» است؛ اما با توجه به اینکه در سریال‌های طنز معمولا از این تعبیر ادبی استفاده نمی‌شود، می توان به جای آن عبارت‌هایی نظیر «خودتو اذیت نکن، فایده نداره» یا «بیخودی زور نزن، درست بشو نیست» را به‌کار گرفت.

[15]. معنای این جمله در حقیقت این است: کاری است که قلب را به درد می آورد؛ که ما در زبان فارسی این‌گونه به‌کار می‌بریم: کاریست که آدمو خون به جگر می‌کنه یا کاریست که فقط جگرخونی دنبالشه.

[16]. معادل: عین همیشه سرم نق می‌زنی یا عادت همیشگی ات اینه سرم واق واق کنی.

[17]. این جمله به صورت تعریض در یکی از سکانس‌ها آمده است که مدیر می‌خواهد صدای ضبط شده یکی از کارمندان  را با محتوای اخذ رشوه برای وی پخش کند. کارمند وقتی می‌پرسد این چیست؟ مدیر پاسخ می‌دهد: صدای دربوکا (نوعی تنبک) است، گذاشتم برقصی! 

[18]. معنای دقیق این جمله عبارت است از «این ریش من اگر تو فلان کار رو کردی ...یا نکردی..» که در فارسی روزمره می گوییم: «اسممو عوض می‌کنم اگر ...».

[19] . جمله «إنزت وولا» جمله‌ای دستوری و غیرمودبانه معادل : هوی! راه بیافت ببینم. یا آهای! گمشو ببینم.

افروز، محمود. (1395). «بررسی تطبیقی-تحلیلی نقش مترجمان بومی و غیربومی در حفظ هویت ملی». مطالعات زبان و ترجمه. ش 49 (1). 41-55.
پالامبو،گیزنه. (1391). اصطلاحات کلیدی در مطالعات ترجمه. ترجمة فرزانه فرح زاد و عبداله کریم­زاده. چ 1. تهران: نشر قطره.
حقانی، نادر. (1386). نظرها و نظریه‌های ترجمه. چ 1. تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر.
ماندی، جرمی. (1394). معرفی مطالعات ترجمه نظریه­ها و کاربردها. ترجمة علی بهرامی و زینب تاجیک. چ 2. تهران: انتشارات رهنما.
ـــــــــــــــــ .  (1389). درآمدی بر مطالعات ترجمه، نظریه و کابردها. ترجمة الهه ستوده‌نما و فریده حق بین. چ 1. تهران: نشر علم.
معصوم، سیدمحمدحسین و معصومه مرادی. (1390). «بررسی شیوه­های ترجمه عبارت­های طنزآمیز در زیرنویس انگلیسی مجموعه­های طنز تلویزیونی». فصل­نامه مطالعات زبان و ترجمه. ش 1. ص 117-97.
نصیری، حافظ. (1390). روش ارزیابی و سنجش کیفی متون ترجمه شده از عربی به فارسی. چ 1. قم: انتشارات یاران.
نیومارک، پیتر. (1382). دوره آموزش فنون ترجمه .ترجمة منصور فهیم و سعید سبزیان. چ 1. تهران: انتشارات رهنما.
ونوتی، لارنس. (1374). استراتژی‌های ترجمه. فصلنامه مترجم. ش 20.
هاوس، جولیان. (2010). مقدمه‌ای بر مطالعات زبان و ترجمه. ترجمة علی بهرامی. چ 1. تهران: انتشارات رهنما.
Afrouz, Mahmoud, and Shahi, Mohammad. (2019) Translation after Wittgenstein, Perspectives, DOI: 10.1080/0907676X.2019.1634881
Afrouz, M. (2019). How Different Muslim Translators Render the Holy Qur’an into English? The Case Study of Sunni, Shia and “neither Sunni nor Shia” Translators. SKASE Journal of Translation and Interpretation.12 (1). 1-14.
Damiri, S, Ahmadi A. (2010). Strategies Used in Translating Humor. Translation Stadies.Vol. 8 (31). 5-71.
Dehbashi Sharif, F., & Sohrabi, A. (2015).  To what extent the strategies that Gottlieb offered in his subtitling typology are applicable into the Persian-to-English subtitling? ELT Voices. 5 (3). 73-87.
Eftekhari, N. (2009). Contrastive Study of the Translation Strategies of Colloquialism in the English Subtitles of Post-Revolution Iranian Films. M.A. Dissertation, University of Isfahan.
Gottlieb, H. (1992). Subtitling: A new university discipline. In: C. Dollerup & A. Loddegaard (Eds.). Teaching translation and interpreting: training, talent and experience (pp.161-170). Amsterdam/Philadelphia: John Benjamins.
Javadi, P. (2010). Study of Translation of Humor in English-Persian Dubbed Cartoons. M.A. Dissertation, University of Isfahan.
Vossoughi, H, Saba L. (2005). Problems of Translating Humor in Subtitling. Translation Stadies. Vol.3 (10). 9-28.