Document Type : Research Paper
Authors
Abstract
After Balfour Declaration where the British government vowed to establish a Jewish government in the Palestinian territory, Jews assisted by Britain began to work out their plans. Among their actions was purchasing the lands owned by the Arabs and encouraging the world Jews to migrate to Palestine.
Some Arab poets and thinkers perceived this threat, and initiated their struggle to awaken the people about this case. Ibrahim Touqan is among the poets who played a major part in composing poems of resistance and vigilanceto awaken the people of the land. He has composed many poems against Jews and Zionist purposes. Touqan, in one of his odes, poetically reasons with a Jewish poet – Reuben*** – who has composed an ode in support of the offensives of Israeli soldiers against the Palestinian nation. Touqan challengesthe claims of the Jewish poet by using the Qur'an and Torah in explaining the historic records of the Jews.
This paper has utilized the descriptive-analytical method on the two odes in studying the poetic reasoning of Ibrahim Touqan against the Jewish poet.
Keywords
در ادبیات عربی نوعی شعر به چشم میخورد که در بین ادبا با نام نقایض شناخته شده است. در نقایض و یا معارضه قاعده بر این است که شاعر قصیدهای بسراید و
شاعر دیگری در قصیدهای با همان وزن و قافیه با او مقابله کند و خلاف ادعاهای او را ثابت نماید. منافراتی که از دیر باز در بین عربها وجود داشت، اولین شکل نقایض نزد آنان بهشمار میآید. علاوه بر این اعراب جاهلی با انواع دیگری از هجوهای فردی و یا سیاسی آشنا بودند که با ظهور اسلام هجوی دینی هم به آن اضافه شد(طه ، 2004، 166).
دیوان شاعران عرب مملو از انواع گوناگون هجوهای سیاسی واجتماعی است که فضای جدال و منازعه بین قبایل، حکام و پادشاهان را برای ما به خوبی به تصویر میکشد. طوقان از اسالیب این میراث غنی متاثر شده و همانند شعرای بزرگ تاریخ عربی، شعرش را در خدمت دین و ملت و دفاع از آنان به کارمیگیرد و ادعاهای بی اساس دشمنان را خنثی میسازد و با ویژگیهای شعری مخصوص به خود در صدد معارضه با طرف مقابل برمیآید.
آثار مقابلهی ابراهیم طوقان با ادبیات صهیونیستیدر اشعارش به وضوح دیده میشود. شاعری به نام رئوبین موسوم به شاعر یهود، در جریان درگیریهای بین اعراب و اسراییل (1928م)، به تعریف و تمجید از یهودیان و تحقیر عربها میپردازد. علاوهبراین، شاعر اسراییلی دیگری به نام کوهین در قصیدهای ادعا میکند که فلسطین بخشی از سرزمین اسرائیل شده است، طوقان با این دو شاعر یهودی مقابله کرده و مستقیماً وارد معارضه میشود(طه، 2004، 177).
مقابلهی ادبا و شعرا با ادبیات صهیونیستی بخشی از مقابله با اهداف و سیاستهای آنان به شمار میآید. بازتاب مقاومت و مبارزه با اهداف صهیونیستی کم و بیش در آثار شاعران قبل از طوقان نیز به وضوح دیده میشود. قسمت عمدهی مبارزهی شاعران فلسطینی در جهت آگاه کردن مردم از خطر یهود و اجرای نقشههای صهیونیستی بوده است. البته این مبارزات قبلاً شامل مقابله با انگلیس نیز میشد، به خصوص در آن زمان که انگلیس، رکن اصلی و اساسی صهیونیستها بود و مبارزه با سیاستها و عملکردهای آن بخشی از مبارزات مردم فلسطین به شمار میآمد.
از آنجا که این نوع مبارزه در دیوان ابراهیم طوقان به عنوان یک شاعر فلسطینی، بسیار به چشم میخورد و تاکنون نیز پژوهش مناسبی در این باره به جز اشارههای بسیار کوتاه و ناکافی در سایتهای مختلف فارسی و عربی و یا فقط آوردن قصیدهی عربی طوقان صورت نگرفته است.حتی کتابهایی که در بارهی طوقان نوشته شدهاند نیز تنها اشارهای گذرا به این موضوع داشتهاند. همین امر باعث شد که در این پژوهش یکی از برترین معارضههای طوقان با ادبیات صهیونیستی با قصیده ی شاعر یهودی مقایسه و بررسی گردد.
در مقالهی حاضر پس از ارائهی نمونههایی از مقابلهی شعرا با ادبیات و اجرای نقشههای صهیونیستی در اشغال سرزمین قدس، جلوهای از ویژگیهای شعری ابراهیم طوقان ارائه شده استکه هر دو مورد به منزلهی مقدمه و پیش درآمدی برای بررسی موضوع اصلی مقاله می باشند، سپس گزیدهای از اشعار رئوبین و معارضه ی ابراهیم طوقان با او با استناد به آیات قرآنی ارائه شده است.
در مورد شخصیت ابراهیم طوقان و شعر او، کتابها و مقالات فراوانی نوشته شده است که در این جا، به برخی از آنها اشاره میگردد:
- کتاب ابراهیم طوقان (دراسة جدیدة ومختارات) بکار، یوسف حسین، (2007) ، دار المناهل.
- کتاب حدائق ابراهیم طه المتوکل، ( 2004)، المؤسسة العربیة للدراسات و النشر.
- کتاب فلسطین و شعر معاصر عرب، نوشتهی خالد سلیمان، ترجمهی شهره باقری و عبدالحسین فرزاد، (1376)،نشر چشمه.
- مقالهی مقایسه ناسیونالیسم در اشعار ملی عارف قزوینی و ابراهیم طوقان از مهدی ممتحن، (1388)، در نشریهی ادبیات تطبیقی، سال سوم، شماره 10.
- مقالهی ابراهیم طوقان، پایه گذار شعر مقاومت از کبری روشنفکر، (1386)،در مجلهی الجمعیة الایرانیة للغة العربیة، شماره 8.
آنچه ذکر شد نمونههایی اندک از پژوهشهایی بسیاری است که تا کنون در بارهی شعر و شخصیت ابراهیم طوقان نگارش یافته است، اما در باب موضوع مقالهی حاضر، تا جایی که جستجو شد، به زبان فارسی کاری انجام نشده است. هر چند در ادبیات عربی، اشارههایی به این معارضهی شعری طوقان شده است، اما آنها بسیار گذرا و مختصر است.
مبارزهی شعرا با اهداف صهیونیستی
از همان اوایل طرح تشکیل یک دولت یهودی در فلسطین، متفکران و ادبای زیادی از اهداف صهیونیستها آگاه شده و به مبارزه با اجرای این نقشهها پرداختند. بنابراین
هر عالم و ادیب متعهدی سعی داشت تا مردم را از نقشههای شوم صهیونیستها آگاه کند.
فروش زمین به یهودیان یکی از خطراتی بود که سرزمین قدس را تهدید می کرد و باعث میشد که یهودیان بیش از پیش نقشههای خود را در تسلط بر این سرزمین عملی سازند.
نخستین شاعری که درباره ی خطر فروش زمین به یهودیان، هشدار داد، اسعاف نشاشیبی (1885- 1948) بود. این شاعر در قصیدهی الفلسطین و الاستعمار الأجنبی که روزنامهی النفائس العصریه در سال 1910م. آن را به چاپ رساند، ضمن ابراز بدبینی خود نسبت به آیندهی فلسطین فریاد سرمیدهد که وطن خود را دریابید وگرنه روزی خواهد رسید که یهودیان این سرزمین را به تاراج برند:
إِنَّ الاستعمارَ قدْ جـازَ المـدَی دُونَ أن یعــدُوهُ عَن سَیرٍ عَدَاءْ
إنَّ هذا الداءَ قدْ أمــسَی عیاءاً فَتَلاقـُوهُ سَرِیـعاً بِالـــدَّوَاءْ
إِنََّها أوْطــَانُکُم فَـاستَیقِظـُوا لا تَبِیعـُوهَا لِقـــومٍ دُخَـلاءْ
ترجمه:
«هان! استعمار را بنگرید که چه تکتاز است، بی آن که کسی بتواند غبارش را دریابد./
این درد، درمان ناپذیر شده است، برخیزید و با شتاب آن را چاره کنید./
هان! از خواب غفلت بیدار شوید، اینجا وطن شماست، آن را به بیگانگان نفروشید.»
(یاغی، 2001، 167)
شیخ سلیمان فاروقی (1882- 1958) شاعر دیگری است که در سال 1912م. به هنگام برگزاری بیستمین کنگرهی صهیونیزم در شهر بال سوئیس، در سرودهای پنجپاره به طور هوشیارانهای تهدید صهیونیستها را آشکار میسازد:
غرَّهُم صَبرُنا عَلیهِم زَمانـاً حَاوَلُوا سَلبَنا البِلادَ امْتِهانَا
فَإِذَا لَمنَمُت و لَم نَتَـفانَ وَ إذَا لـَم نَقُم لَهُم بُرهَانَا
سَلبُونَا وَاللهِ تلکَ البَقِیه
ترجمه:
«صبر ما آنان را مغرور کرده است، بیشرمانه میکوشند تا سرزمین ما را به تاراج ببرند/
اگر در راه وطن نمیریم و جانمان را نثار نکنیم و اگر بر آنان اقامه دعوا نکرده و قاطعانه برخورد ننماییم، به خدا قسم هرآنچه اکنون باقی مانده است را نیز از چنگمان خواهند ربود.»
(عبدالله عطوات، 1998، 103)
عبدالکریم کرمی (أبو سلمی) (1909-1980) یکی دیگر از شاعران فلسطینی، در اشعار خویش خطر تسلط صهیونیزم و لزوم مقابله با آن را گوشزد مینماید. او به دنبال فروش ناحیهی حاصلخیز وَادِی الحَوارِیث به یهودیان در سال 1933م. قصیدهای به نام حَمامُ الوَادِی (کبوتران وادی) در وداع با آن سرود که بیانگر تاسف عمیق او نسبت به از دست رفتن زمین مزبور است:
وَدِّعْ ظِلالَکَ یا حَـمامَ الوَادِی ألـوَی الزَّمانُ بِغُصْنِـکَ المَیـَّادِ
مِنْ بعْدِ سَرْحَتِهِ وَ عَذْبِ نَمِیـرِهِ نـَمْ فِی الهَجِیرِ وَ أنتَ طَاوٍ صَادِ
أرْسِل نُوَاحَکَ یَاحَمامُ وَ قُل لَّـنَا هَلْ فِی حِمَی الوَادِی حَـمامٌ شَادِ
(کرمی، 1989، 13)
ترجمه:
«ای کبوتر وادی! با آشیانه وداع کن. روزگار شاخسار سبزت را که برآن مینشستی شکسته است./
دیگر دوران چرخیدن میان درختان و نوشیدن آب گوارا بسر آمده است. باید با لبانی تشنه و گرسنه زیر آفتاب سوزان نیمروزی به خواب روی./
ناله کن! و به ما بگو که آیا هنوز کبوتری در دره باقی است تا آواز سردهد؟»
ابوسلمی و شخصیتهایی چون ابراهیم طوقان و عبدالرحیم محمود (1913م-1948م) در رأس گروهی هستند که در روشنگری افکار هموطنان خود تأثیر به سزایی داشته و آنان را برای پیکار با دشمن و انقلاب سال 1936م. علیه انگلستان و جنبش صهیونیستی آماده کردند.
اما در میان این شاعران، ابراهیم طوقان نقش مؤثرتری ایفا کرده است. او با زبانی آتشین و محکم، از عمیقترین احساسات فلسطینیها پرده برداشت و از این طریق
در دهههای بیست و سی، به شهرتی بزرگ دست یافت. استعداد شعری او در طول سالهای تحصیلش در دانشگاه آمریکایی، به واسطه ی دیدار با ادبا و شاعران عرب شکوفا شد. پس از بازگشت به فلسطین احساس مسؤولیت و تعهد نسبت به وطن در
او باعث شد تا با اشعارش به بیداری هموطنانش بپردازد. از جمله در قصیدهای تحت عنوان اشْتَرُوا الأرضَ تَشتَریکُم مِن الضَّیم عربها را به حفظ سرزمینهای خود تشویق میکند.
بَـارکَ اللهُ فِی حَرِیصٍ عَلَی الأرْ ضِ غَیوُرٍ یَنــهی إلَیْهَا اهْتِمـامُهْ
هُمْـحُمـاةُ البِلادِ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَهُمُ مَعْقِلُ الحِمَـــی وَدِعَـامُهْ
نَهَجُــوا مَنْهَجَ القَوِیِّ وَصَفُّـوا لِجِهـَادٍ مَنْصُـــورَةٍ أعْـلامُهْ
(طوقان، 1997، 296)
ترجمه:
«آفرین و مرحبا بر کسی که حافظ زمین خود است، غیرتمندی که به حفظ زمین توجه دارد./
آنان حافظان این سرزمین از هر شری میباشند و سنگر دفاع و ارکان مقاومت هستند./
آنان راه مردان قدرتمند و استوار را در پیش گرفتند و برای جهادی آماده شدند که پرچمهایش پیروز خواهد شد.»
او همچنین کسانی را که نادانسته و به خاطر دست یابی به ثروت، زمینهایشان را میفروشند سرزنش می کند و میگوید: آنان نمیدانند که زمین گرانبهاترین گنج است و با این کار به خود و آیندگان ستم روامیدارند.
به نظر احسان عباس، ابراهیم طوقان بیشک بزرگترین شاعری است که فلسطین تا پایان دهه ی چهارم قرن بیستم به خود دیده است (ولیم، 1984، 94).
اشعار ابراهیم طوقان
شعر طوقان به روانی، خوش لحنی و زیبایی پردازش کلمات معروف بوده و بر
تکرار مفاهیم و معانی جهت تاثیرگذاری بیشتر تکیه دارد. طوقان در اشعارش دارای
شور و احساسات صادقانهای بود و در عین حال میل به کنایه و انتقاد نیشدار
داشت. همین امر در انتشار شعر وی و سهولت حفظ و رواج آن نقش اساسی داشته است. نوشتههای او در نگهداری زمینها و آگاهی بخشیدن و بیدار کردن مردم نسبت به خطر نقشههای انگلیس و پرهیز از گرفتار شدن در دامهای سیاسی نقش به سزایی داشت.
هیچ کدام از ترفندهای سیاسی نتوانستند ابراهیم طوقان را قانع سازند و یا در آرامکردن او کاری از پیش ببرند. زیرا او با شناختی که از دولتهای استعمارگر داشت
و با سابقهای که آنان از خود به جای گذاشته بودند، نمیتوانست هیچ حسن ظنی نسبت به حکومت انگلیس و یا نسبت به گروهها و سازمانهای صهیونیستی داشته باشد. همه ی اهداف و نقشههای آنان کاملاً روشن بود، با این تفاوت که آنها را در قالب شعارهای پر زرق و برق نهاده بودند تا آسانتر بتوانند بر اهداف نامبارک خود دست یابند. تلاشهای انگلیس هم در این دوره کاملاً روشن بود، زیرا از هر جنایتی که رژیم صهیونیستی مرتکب میشد، حمایت میکرد و در ظاهر یک روپوش قانونی بر آنها میگذاشت.
اینجاست که شعر ابراهیم طوقان نقشههای انگلیس و صهیونیسم را برای جداکردن فلسطین از پیکره ی کشورهای عربی و اسلامی و بیرون راندن مردم آن سرزمین
از وطن خود برملا میسازد و با زبان و قلم خود در مقابل خواستههای آنان قد علم میکند.
طوقان خطاب به احمد شوقی میگوید :
فـِی مِصـْرَ یَطْمـَعُ أشْعَــبُ وَهُنـــا تُــنادِی أشْعَبَانِ
(حسن عبدالله، 2002، 292)
ترجمه:
«در مصر یک اشعب [مال پرست، مردی که ضرب المثل خست، حیله و بخل است]طمع میورزد و حال آنکه در اینجا دو اشعب گردهم آمدهاند.»
اشعب مصر انگلیس، و دو اشعب فلسطین، انگلیس و اسراییل میباشند که شرارت هیچکدام از آنان کمتر از دیگری نیست.
طوقان در قصیدهای که برای رد بر یک شاعر یهودی به نام کوهین (Cohen) سروده است، از ژانپل که به عنوان رهبر مسیحیت شناخته میشود، نام میبرد و از این طریق به انگلیس که یک کشور مسیحی است، اشاره میکند و میگوید:
إذَا کَانَ حَقِّی عِنْدَ کُوهِینَ ضَائعاً فَحَقِّی لَدَی"جُون بُولَ" یَا قَوْمُ أضْیَعُ
(طه، 2004، 171)
ترجمه:
«اگر حق من نزد کوهین [به عنوان یک یهودی]ضایع شده است، ای قوم، بدانید که حق من نزد ژانپل [به عنوان یک مسیحی] بیشتر ضایع شده است.»
طوقان از نقش انگلیس در همکاری با یهودیان در جهت تحقق اهداف صهیونیستی بیشتر از خود یهودیها احساس خطر میکند.
مُنْذُ احْتِلالِ الغَاصِبِینَ وَ نحْــنُ نَبْحَـثُ فِی السِّـیاسَه
شَأنُ الضَمِیرِ مَعَ السِّیاسَه کَالرَّقِیقِ مَـــعَ النَّــخَاسَـه
مَرَّت عَلَیْنا سِتَّ عَــشرَه کُــنَّ مَجْلَبَـهَ التَّـــعَاسَــه
(طوقان، 1997، 87)
ترجمه:
«از زمان اشغال غاصبان تا کنون است که ما میخواهیم از راههای سیاسی [فلسطین] را آزاد کنیم./
رابطه وجدان و عدالت با سیاست مثل رابطه برده و برده فروش است.[زیرا سیاست وجدان و عدالت را میفروشد و برای آن ارزشی قایل نمیشود.]/
شانزده سال بر ما گذشت، اما نتیجه آن چیزی جز هلاکت و خواری برای ما نبود.»
در هفتگانه ی - قطعه شعری هفت بیتی-أیها الأقویاء(ای قویها) نیز به مردان امپراتوری که در جنگ جهانی اول پیروز شده اند رو میکند و با زبانی تمسخرآمیز میگوید:
قَدْ شَهِدنَـا لِعَهدِکُمْ بِالعَـدالَه وَ خَتَمْنا لِجُنْدِکُمْ بــالبَسالَه
وَعَرفْنَا بِکُمْ صَــدِیقـاً وَفِیّـًا کَیفَ نَنسَی انْتِدابَهُ وَ احْتِلالَه
وَخَجِلْنا مِنْ لُطْفِکُــمْ یَومَ قُلْتُم وَعْدُ بَلْــفُورَ نَافِذٌ لا مُحَـالَه
ولَئِنْ سَاءَ حَالُنـــا فَـکَفانَا أنَّکُــم عِندَنا بِأحْسَنِ حَـالَه
غَـیرَ أنَّ الطَّریقَ طَالَتْ عَلَیْنَــا وَ علَیْکُم فَمَا لَنا وَ الإطَالَـه
أجَــلاءًا عَنِ البِلادِ تُـرِیدُونَ فَنَـجْلُوَ أمْ مَحْوَناوَ الإزَالَـه؟
(طوقان، 1997، 331)
ترجمه:
«ما به دادگری و عدالت در دوره ی شما اذعان نموده و شجاعت سربازانتان را تایید کردیم./
ما شما را به عنوان دوستانی وفادار شناختیم، چگونه قیمومیت و اشغالگریتان را از یاد میبریم! /
آن روز که گفتید پیمان بالفور بایستی به اجرا در آید، ما را شرمنده ی لطف خود کردید./
اگر ما حال خوبی نداریم مهم نیست، همین که شما نزد ما در وضعیت خوبی به سر میبرید برای ما کافی است./
اما این مسیر [هدف واقعی شما از اشغالگری و تکلیف ما] برای ما و شما بسی طولانی شده است، ما را چه به طول دادن[موضع خود را اعلام کنید تا ما تکلیف خود را روشن کنیم]./
آیا میخواهید از این وطن برویم تا بلافاصله راه بیفتیم و اینجا را ترک کنیم، و یا اصلاً قصد نابود کردن و از میان برداشتن ما را دارید؟.»
در هفتگانهای دیگر تحت عنوان مناهج، تلاشهای بریتانیا و اهداف صهیونیستها را برای یهودی سازی فلسطین به هم ربط میدهد و میگوید:
لَــنا خَصْمَانِ ذُو حَوْلٍ وَ طَوْلِ وَآخَرُ ذُو احْتِیالٍ وَ اقْتِنَاصِ
تَوَاصَــوْا بَینَهُم فَأتَی وَبَالاً وَ إذْلالاً لَنا ذَاکَ التَّوَاصِی
مَنَاهِجُ لِلإبَادَهِ وَاضِحَاتِوَبِالحُسْنَی تُنَفَّذُ وَالرَّصَاصِ
(طوقان، 1997، 353)
ترجمه:
«دو دشمن داریم، یکی نیرومند و قوی، دیگری یک شکارچی فریبکار./
آنان با هم تبانی کردند و این کار برای ما هلاکت و خواری به ارمغان آورد./
راههایی بس آشکار برای نابودی که با تظاهر به خیر خواهی و با گلوله به اجرا در میآیند.»
معارضه با شاعر یهود
موضعگیری و مقابله ابراهیم طوقان طی سالهای اولیه اشغال، در برابر انگلیس و دلالان زمین بیشتر از موضعگیری و مقابله با اهداف صهیونیستی به چشم میخورد، زیرا انگلیس را سبب اصلی اشغال و مبدا همه جنایتها میداند. تاثیر انگلیس در فریب خوردن و همراهی رؤسای قبایل با سیاستهای آن، فروش زمین و سستی در آزادسازی فلسطین بیشتر روشن میشود. اما خود یهودیها رویاهایی داشتند که بدون نقش آفرینی انگلیس و همراهی رؤسای قبایل با آنان نمیتوانستند آن را بیان و اعلام کنند. یهودیها که دارای رسانه و روزنامه بودند، تنها به مسایل داخلی خود نمیپرداختند، بلکه همیشه از دشمنی تاریخی خود با اعراب سخن میگفتند و اشتیاق خود را نسبت به بیرون کردن اعراب از فلسطین به طور صریح ابراز مینمودند ، علاوه بر این از طریق فرهنگ و ادبیات نیز برای مبارزه و ابراز دشمنی و همچنین تبلیغات علیه فلسطینیها اقدام میکردند. البته در بین ادبای عرب نیز کسانی بودند که به مقابله با آنان برمیخاستند.
از جمله نخستین تهاجمات ادبی که بسیار مشهود است از سوی رئوبین صورت گرفت. روزنامهی عبری زبان هدوأر، چاپ نیویورک در تاریخ 27/9/1928م. در شماره ی 41 خود، قصیدهای را از این شاعر با عنوان أنشُوده النَّصْر (سرود پیروزی) منتشر کرد. روزنامه یهودی دُوار هایومنیز در سال 1929م. مجدداً آن را منتشر ساخت.
قصیده ی شاعر یهودی، در ترجمه عربی با این ابیات شروع میشود:
عندَ ما تُسفَکُ دِماءُ الإسرَائیلیین وعندَ ما یَتَطوَّعُ شعبٌ-هذه أنشُودةُ النَّصْر»
(طه، 2004، 176- 181)
ترجمه:
«هنگامی که خون اسرائیلیها ریخته می شود/
و هنگامی که ملتی بسیج می شوند، این سرود پیروزی است »
شاعر سپس در بیانی تحقیر آمیز خطاب به عربها، با عنوان فرزندان اسماعیل و هاجر از آنها یاد میکند و میگوید:
حُثَالَةُ بَنِی إسمــاعِیل أبناءُ النُّبَلاءِ العَرَب
خُبــَثَاءٌ وَ حَـذِرُونَ ناجُونَ مِنَ الحَرْب
کَـم هُم قَتْلاکَ یا ابنَ هَاجَر!
(طه، 2004، 176- 181)
ترجمه:
«اشرار فرزندان اسماعیل / فرزندان طبقه ممتاز و شریف عرب /
پلید و هشیار هستند / از جنگ نجات مییابند /
چقدر زیادند کشتهشدگانت، ای پسر هاجر!»
حرکت این شاعر یهودی به دنبال درگیریها و زدوخوردهای خونینی بود که
بین اعراب و یهودیان به وقوع پیوست. رئوبین از این موقعیت استفاده کرده است، به طوری که از یک سو تجاوز سربازان یهودی را شجاعت و دلاوری میخواند و ملت یهود را تحسین میکند و از سوی دیگر با ندایی تحقیر آمیز به عیبجویی و بدگویی از عربها که به عنوان پسران هاجر و نژاد اسماعیل شناخته میشوند، میپردازد. ترس و ذلت، شکست و وحشیگری را به آنان نسبت میدهد، اما سربازان یهودی را به عنوان قهرمانان بیدفاع و مظلوم معرفی مینماید. همچنین عربها را به صورت انسانهای دزد و خائن و غارتگر معرفی میکند که اهل ظلم و تجاوز به جان کودکان، زنان و سالمندان هستند.
این قصیده را روزنامة فلسطین در آن زمان به عربی ترجمه و منتشر کرده است (طوقان، 1997، 293).
ابراهیم طوقان با این قصیده مقابله میکند و تمام توجه خود را بر گمانهای تاریخی یهود که عیب و نقص را به پسران هاجر نسبت می دهند و برای پسران ساره
ادعای کمالات و فضایل مینمایند متمرکز میکند و میگوید: تورات، همان کتابی
که آن را مقدس میشمارید، خود دلایل کافی برای زشتی و رسوایی شما را ارایه داده است.
قصیده - رد بر رئوبین شاعر یهود- شاعر را وارد فن نقایض میکند. ماده ی اصلی این شعر از تاریخ ملت و ادیان تشکیل شده است. از فن تلمیح زیاد استفاده می کند و از پیشینه ی آبا و اجدادی طرف مقابل نیز صحبت به میان میآورد.
شاعر، تبلیغات و شعارهای صهیونیسم در آن زمان را نقد کرده و زیر سوال میبرد. بنابراین شکل نمایشی قصیده، معارضهای مستمر بین ادعاهای رئوبین و آنچه طوقان در بررسیها و برداشتهای خود از این ادعاها دارد، میباشد. همچنین معارضهای است بین آن اهدافی که صهیونیستها ادعا میکنند و به دنبالش هستند و آن حقایقی که تورات درباره ی تفرق و بدکرداری آنان بازگو مینماید.
طوقان در راستای استناد برای گفتههایش، اشعار خود را با مفاهیم آیههای زیادی از قرآن آراسته میکند، وی در ابتدای قصیده خود به اصل و نسب ملتش اشاره میکند و اینکه مثل بنیاسراییل گذشته ذلتباری نداشتهاند. همچنین اشاره میکند به اینکه آنان برده بودهاند و حتی آثار آن هنوز هم بر چهرههایشان پیداست.
طوقان نیز قصیدهاش را با این ابیات شروع میکند:
«هاجَرٌ» أمُّنـــا ولـودٌ رؤومُ |
لا حسودٌ و لا عـجـوزٌ عقیـمُ |
هاجرٌ أُمّنا و منـها أبو العـُـرْ |
بِ، ومنها ذاک النبیُّ الکریـمُ |
نسبٌ لم یَضِـعْ و لا مزّقتــهُ |
بابلٌ أیهـــا اللــقیطُ اللئیمُ |
و دمٌ فی عروقنـا لم یُرِقْــهُ |
سَوطُ فرعونَ و العذابُ الألیمُ |
یعلم الدهرُ أیَّ أهرامِ مصــرٍ |
ذلّــُکم فی صُخـُورهِ مرقـومُ |
هَرَمٌ خالدٌ یُغـشّیه ظِلٌّ |
من عبــودیّةٍ لکم لا تریـمُ |
أیْ «رئوبینُ» غطِّ وجهَکَ حـتى |
لا یُرى الأنفُ أنَّه مهشــومُ |
(طوقان، 1997، 96)
ترجمه:
«هاجر مادر ماست، مادری زایا و مهربان، نه حسود است و نه پیرزنی نازا و
عقیم./
هاجر مادر ماست که پدر عرب از نسل اوست. همچنین این پیامبر کریم [حضرت محمد (ص)] نیز از نسل او میباشد./
ای پسربچه سرراهی و بدنهاد، [اصل ونسب ما] از نژادی است که بابل آن را از بین نبرده و پاره پاره نکرده است./
خونی در رگهای ماست که شلاقهای فرعون و شکنجههای دردناک، آن را نریخته است./
روزگار میداند که ذلت شما در صخرههای کدامیک از اهرام مصر نوشته شده
است./
هرمی جاودان که سایهای از بندگی شما آن را پوشانده است، این سایه هرگز کنار نرفته و از بین نمیرود./
ای رئوبین! صورت خود را بپوشان تا آن شکستگی [علامت بردگی] بینیات دیده نشود.»
طوقان بهمنظور مستندکردن گفتههایش، اشعار خود را با مفاهیم آیههای زیادی از قرآن آراسته کرده است، به طوری که در کل قصیده ی او فن تلمیح از قرآن را به وفور میتوان یافت.
طوقان در این ابیات خود از آیات زیر استفاده کرده است:
«وَ إِذْ نَجَّیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَ فِی ذَلِکُم بَلاءٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ» (بقره/ 49)
ترجمه:
«بهیاد آورید هنگامی که نجات دادیم شما را از ستم فرعونیان که از آنان
در شکنجه سخت بودید، تا به آن حد که پسران شما را میکشتند و زنانتان را برای کنیزی میگذاشتند، و در این سختی، بلا و امتحانی بزرگ بود که خدا شما را بدان میآزمود.»
رئوبین در ادامه قصیدهاش میگوید:
وَ حِــصارُ عِصَابَةٍ سَارقِــین مِـن کُـــلِّ مَنازلِهم اجتمعُوا
قَدِمُوا بالهِراوَاتِ و الخَنَاجـــِرِ مَن سَیُنــقِذُکُمْ یا فَنَّانِی الکَذِب
(طه، 2004، 176- 181)
ترجمه:
«محاصره گروهی راهزن / از همه خانههایشان گردهم آمدند /
با چماق (باتوم) و خنجر حمله کردند / چه کسی شما را نجات میدهد ای هنرمندان دروغگویی»
طوقان نیز در ادامهی قصیده با استدلالی محکم و با توجه به داستانهایی که قرآن از قوم یهود تعریف کرده است، به تحریف تورات و بخشهای مختلف کتاب مقدس از طرف یهودیان اشاره میکند و باز اشاره میکند به اینکه از دین حضرت موسی (ع) برگشته کفران نعمت کردند.
یا یهودیُّ کیف علمُکَ بالتَـو |
راةِ، قل لی، أم فاتکَ التعلیمُ؟ |
||
بینَ أسفارِها خلائقُ عنکـم |
مُبتَدَا هَا و مُنتَها هَـا ذَمِیمُ |
|
|
«یُوسُفُ» باعَهُ أبُوکُم «یَهُوذا» |
إنَّ حُبَّ الدینـَارِ فیکُـم قَدیمُ |
|
|
و کَفَرتُم بِنعمَةِ اللهِ حَتـَّى |
ضاقَ ذَرْعاً بالکُفرِ مُوسى الکَلیمُ |
|
|
یَشْهَدُ «التِّیهُ» أنَّکُم، شَعبُ إسْرا |
ئیلَ، شعبٌ منذ الخُروجِ أثیمُ |
|
|
یَشهَدُ «العِجْلُ» أنَّ ألواحَ موسى |
یومَ زُغْتم أصابَها التَّحْطـیمُ |
|
|
و بطونُ التاریخِ فیها عجیبٌ |
و غریبٌ بعارِکـم مــوسـومُ |
|
|
ترجمه:
«ای یهودی! به من بگو! آیا نسبت به تورات هیچ آگاهی داری؟ یا اینکه اصلاً تورات نخواندهای [و خواندن بلد نیستی ] در بین صفحات آن خویها و خصلتهایی از شما است که از اول تا آخرشان ناستوده میباشند./
پدرتان یهودا، یوسف را فروخت، همانا دوست داشتن پول و ثروت در بین شما سابقهای دیرین دارد./
نعمتهای خدا را کفران کردید تا اینکه موسای کلیم (ع) از کفرتان به ستوه آمد./
[سرگردانی در] بیابان شهادت میدهد که شما ملت اسراییل، از اول آفرینشتان [یا خروج از مصر] گناهکار و نافرمان بودهاید./
ماجرای گوساله سامری شهادت میدهد که نوشتههای حضرت موسی(ع) از همان روز منحرف شدنتان دچار تغییر و تباهی شدهاند/
برگهای تاریخ اخبار عجیب و غریبی در خود دارند که همه ی آن صفحات، در بردارنده ی رسواییهای شما است.»
خداوند در این باره میفرماید:
«فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ
عَنْ مَّوَاضِعِهِ وَنَسُوْا حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُوْا بِهِ وَ لاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ» (مائده / 13)
ترجمه:
«پس چون بنیاسرائیل پیمان شکستند، آنان را لعنت کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم [که موعظه در آن اثر نکرد]، کلمات خدا را از جای خود تغییر میدادند و از بهره ی آن کلمات که به آنان پند داده شد [در تورات] بخش بزرگی را از دست دادند، و دایم بر خیانتی [تازه] از آن قوم مطلع میشوی.»
در آیات دیگری نیز میفرماید:
«قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ» (مائده /26)
ترجمه: «[خدا به موسى] فرمود [ورود به] آن [سرزمین] چهل سال بر ایشان حرام شد [که] در بیابان سرگردان خواهند بود پس تو بر گروه نافرمانان [فاسقان] اندوه مخور»
«وَإذْ وَاعَدْنَا مُوسَی أرْبَعِینَ لَیلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ العِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أنْتُمْ ظَالِمُونَ» (بقره /51)
ترجمه:
«وبه یاد آورید زمانی را که به موسی -برای نزول تورات چهل شب
وعده دادیم- در غیبت او شما گوساله پرستی اختیار کردید و ستمکار و بیدادگر
شدید».
طوقان قصیدهاش را به این صورت پایهگذاری میکند، تا زمینهسازی باشد برای ابیات آخر قصیده که بگوید: این انحرافات و گناهان دست به دست هم دادهاند تا یهودی امروز را با این کارنامه ی سیاه در گذشته و حاضر به وجود بیاورند که هر جنایتی را به کمک انگلیس مرتکب میشود، سپس فریاد برمیآورد که ما ملت مظلوم و بیدفاعی هستیم، هم ضربه میزند و هم فریاد کمک سرمیدهد.
رئوبین در ابیات زیر نیز عربها را متهم به سرقت و جنایت و کردار زشت و ناپسند میکند:
صَعِدُوا وَ هَجَمُوا و اقْتَحَمُوا البُیُوت لِیَسْرِقُوا وَ یَقْتُلُوا
وَ یَتَقَدَّمُ سَفَّاکُوا الدِّمَاء
(طه، 2004، 176- 181)
ترجمه:
«بالا رفتند، هجوم بردند و وارد خانهها شدند /
تا دزدی و کشتار راه بیاندازند /
[قاتلان] و خونریزان راه میافتند».
طوقان نیز در ادامه ی قصیده خود میگوید:الواح برحق حضرت موسی(ع) را تحریف کرده و احکامشان را برعکس نمودید و مقدسات را زیر پا نهادید، زیرا زمان و مکان مقدس نزد شما هیچ ارزشی ندارد.
أَیْ رَئُوبینُ، أینَ ألوَاحُ مُوسَى |
والوَصَـایَا؟ فکلُّهُنَّ قویـمُ |
هُنَّ عَشْرٌ نَبَذْتُمُوها جَمیعاً |
و رَتَعْتُم فی الغَیِّ وَ هوَ وَخیمُ |
و نَقَضْتُم أحْکَامَها فَإذَا المَا |
لُ مَقامَ الإلهِ فیکُم یَقُـومُ |
وَ الرِّبا رَبُّکُم لَه صَنمُ الحِـرْ |
صِِ، مثالٌ أنتُم عَلیه جُثـُومُ |
و إذَا السَّبْتُ فِیهِ مَکْرٌ و غَدْرٌ |
أینَ فِیهِ التَّقدیسُ و التَّعظیـمُ؟ |
و عَکَسْتُم آیَاتِهَا فإذا القَتْـ |
ـلُ مُباحٌ و الفِسْقُ فیکُم عَمیمُ |
ترجمه:
«ای رئوبین! وصایای دهگانه و الواح حضرت موسی (ع) کجا هستند؟ همه ی آنها درست و برحق بودند./
آن وصیتها ده تا هستند که شما همه ی آنها را ترک کردید و به دور انداختید، و آشکارا در گناه و گمراهی رها شدید که کار مصیبت باری است./
از احکام وصیتها سرپیچی کرده و آنها را باطل نمودید. آنگاه مال و ثروت نزد شما جای خدا را گرفت./
ربا و زیادهخواهی، خدای شما گشته است و از حرصی که به مال و ثروت دارید، از ربا بتی ساخته و بر آن عاکف و عابد شدهاید./
زمانی که در [روز مقدس] شنبه، حیلهگری، ظلم و پیمان شکنی کنید، پس کجاست تعظیم و تقدیس مخصوص آن روز./
نشانهها و احکام وصیتها را تحریف کردید، در نتیجه قتل را مباح دانستید و فسق و گناه در بین شما شایع شد.»
طوقان در ابیات فوق ازآیات زیر استفاده کرده است:
«مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا
بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (5) قُلْ
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (6) وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ» (جمعه/7)
ترجمه:
«مثل کسانى که [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مکلف گردیدند] آنگاه آن را به کار نبستند همچون مثل خرى است که کتابهایى را برپشت مىکشد [وه] چه زشت است وصف آن قومى که آیات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمىنماید (5) بگو اى کسانى که یهودى شدهاید اگر پندارید که شما دوستان خدایید نه مردم دیگر پس اگر راست مىگویید درخواست مرگ کنید (6) و[لى] هرگز آن را به سبب آنچه از پیش به دستخویش کردهاند آرزو نخواهند کرد و خدا به [حال] ستمگران داناست (7)
به همین خاطر در این زمان جرثومه مالپرستی و زیاده خواهی شدهاید، جرم و جنایت نزد شما مباح و شایع گشته است، همان طور که خداوند میفرماید:
«وَ أخْذِهِمُ الرِّبَا وَ قَدْ نُهُوْا عَنْهُ وَ أکْلِهِمْ أمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَ أعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ مِنْهُمْ عَذَاباً ألِیمًا» (نساء / 161)
ترجمه:
«وهم بدین جهت –چیزهایی بر آنان حرام کردیم- که ربا میگرفتند، در صورتی که از خوردن آن نهی شده بودند و هم از آن رو که اموال مردم را به باطل-مثل رشوه و ضیافت و سرقت- میخوردند و ما برای کافران آنان، عذاب دردناکی آماده کردهایم»
«وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُوْنُوْا قِرَدَةً خَاسِئِینَ» (بقره/ 65)
ترجمه:
«این واقعه را محققاً دانستهاید، آن گروه را که در روز شنبه عصیان و تجاوز کردند [مسخ کردیم و] گفتیم بوزینه شوید [رانده شده از درگاه قرب و مقام انسانیت].»
«فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ» (مائده/13)
ترجمه:
«پس به [سزاى] پیمان شکستنشان لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم، آنان سخنان را تحریف مىکنند و بخشى از آنچه را [در تورات] بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند، و تو همواره بر خیانتى [تازه] از آنان آگاه مىشوى»
شاعر یهودی در ابیات دیگری میگوید:
هبَّ الأعداءُ مِن حـولِنا و أَطبَقُوا عَلیْنا- المدینهَ و القریهَ
جــاءَ الأعدَاءُ لِیُقاتِلُوا لیُقاتِلُوا عــندَ بَــوَّابَاتِ القُدس
احْرِسُوا یا حُرَّاسَ صَهیُون
(طه، 2004، 176- 181)
ترجمه:
«دشمنان پیرامون ما به حرکت در آمده و قیام کردند، شهرها و روستاهای ما را به محاصره خود در آوردند /
دشمنان آمدند تا بجنگند، آمدند تا در محل دروازههای قدس جنگ کنند /
حفاظت کنید ای نگهبانان صهیون [کوهی در نزدیکی قدس]»
طوقان نیز در ادامه ی قصیده ی خود به صفت حیلهگری یهودیان اشاره میکند که هم ظلم میکنند و هم داد مظلومی سرمیدهند. اگر چیزی به سودشان باشد به گناه بودن آن توجهی ندارند و حقوق همسایگی را رعایت نمیکنند و اهل خیانت و غدر میباشند. به خاطر اینکه کارنامه ی آنان از کارنامه ی هر امت دیگری سیاهتر است، هر عذابی نازل شود سزاوار است که بر آنان فرود آید. اگر قرار باشد ملتی مورد خشم خداوند قرار گیرد، یهودیان هستند که به آن گرفتار می شوند، و در صورتی که عذاب خدا نازل شود از آنان تجاوز نمینماید و در آخر میگوید ملتی که فرامیخوانی محکوم به نابودی و فنا هستند.
فَجَهِلْتُ آباءَکُــمْ فَغَدَوْتُـم |
وَاحْتِرَامُ الآبَاءِ فیکُمعَدیـــمُ |
وَهَضَمْتُم حَقَّ الجوَارِ وَصُحْتُم |
أیُّها النَّاسُ حَقُّنـَا مَهْضُـــومُ |
کُلُّکُم شَاهدٌ عَلى الحَـقِّ زُوراً |
هَل أتَاکُم من شَأنه تَحْریمُ!؟ |
حَسْبُکُم،-لا یُبارکُ اللهُ فیکُم- |
أنَّ شَیطانَ بَغْیِـکُم لَرَجیــمُ |
َلَو أنَّ النُّجُومَ أمْسَتْ رُجُوماً |
مَا عَدَتْکُم وَ اللهِ تلْکَ الرُّجُومُ |
أیْ «رَئُوبینُ»، أیَّ شَعْبٍ تُنادی؟ |
إنَّ ربّاً أبـَادَهُ لَـحَکیمُ |
ترجمه:
«پدران خود را از یاد بردید، و به صورتی درآمدید که احترام پدران در بین شما از بین رفت./
حق همسایگی را پایمال کردید، آنگاه فریاد برآوردید که حقمان پایمال شده
است./
همه شما شاهدان دروغین علیه حقیقت هستید، آیا درباره حرام بودن این کار حکمی بر شما نازل شده است؟/
خدا به شما خیر ندهد، همین که شیطان ظلم و تجاوز شما رانده شده است، شما را بس است./
اگر ستارهها به صورت تیر[شهابهای سنگسار و عذاب الهی]در بیایند. هیچکدام از آنها از شما تجاوز نمیکنند [بلکه به خاطر اینکه خیانتکارترین و جنایتکارترین مردم هستید، همه آنها بر سر شما فرود میآیند]»/
ای رئوبین! کدام ملت را صدا میزنی؟ همانا خداوندی که آن را از بین برد بسی حکیم و دانا بود.»
در این ابیات نیز میتوان گفت که طوقان از آیات زیر استفاده کرده است:
«وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا» (آلعمران/ 75)
ترجمه:
«و از اهل کتاب (یهود) کسانی هستند که اگر دیناری به رسم امانت بدیشان بسپاری آن را به تو بازپس نمیدهد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی»
«بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًالَّنَا أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوْا خِلاَلَ الدِّیَارِوَکَانَ وَعْدًامَّفْعُولاً» (إسراء / 5)
ترجمه:
«بندگان پیکارجو و توانای خود را بر شما برانگیخته داشتیم تا [شما را سخت در هم کوبند، آنان برای به دست آوردنتان] خانه ها را تفتیش و هر مکانی را جستجو کردند، و این وعده [غلبه و انتقام، حتمی و] انجام پذیرفتنی بود.»
طوقان در قسمت بعدی قصیده با تمجید از شکسپیر، نمایشنامهنویس بزرگ انگلیسی، به نمایشنامه ی تاجر تفنگ او اشاره می کند که یکی از قهرمانان این نمایشنامه، نقش یک یهودی رباخوار بیرحم را به اسم شیلُوخ (Shiloh) بازی کرده است.
طوقان میگوید: شکسپیر یک مسیحی است که در آن نمایشنامه چنین تصویری از یک یهودی ساخته است، اما مسیحیان فعلی و در رأس آنان انگلیس، حرف او را از یاد بردهاند که یهودیها چه کسانی هستند و از هر نظر با آنان همکاری میکنند.
أیْ رَئُوبِینُ هلْ قَرَأتَ«شِکِسْبِیـ |
ـرَ»؟ بلى، أنتَ شاعــرٌ مَشْؤُومُ |
و شکسبیرُ خالدُ القولِ فیکم |
أمرُ «شَیْلُوخَ» فِی الوَرَى مَعْلومُ |
غیرَ أنَّ الذینَ مِنهُـم شِکِسْبِیـ |
ـرُ، تَناسَوْا ما قالَ ذاک العَظیـمُ |
ترجمه:
«ای رئوبین! آیا از شکسپیر چیزی خواندهای؟ آری! تو شاعر نامبارکی
هستی./
سخنان شکسپیر دربارهی شما جاودان خواهد بود، ماجرای شیلوخ نیز در بین مردم معلوم و شایع است./
اما کسانی که شکسپیر از آنان است [انگلیسیها] آنچه این مرد بزرگ گفته بود را فراموش کردند.»
رئوبین آنجا که میگوید:
أبــناءُ النُّبَلاءِ العَرَب خُبَثَاءٌ وَ حَذِرُونَ
احْرِسُوا یا حُرَّاسَ صَهیُون
(طه، 2004، 176- 181)
ترجمه:
«فرزندان طبقه ممتاز و شریف عرب /
پلید و ترسو هستند/
حفاظت کنید ای نگهبانان صهیون [کوهی در نزدیکی قدس]»
طوقان نیز در قسمت بعدی قصیدهاش میگوید: ملت یهود در تمام دنیا سرگردان شدهاند. ملتی هستند که خداوند آن را پارهپاره و بدون سرزمین کرده است و به خاطر سرشت بد و زشتی که دارند هر جا که جرم و جنایتی وجود دارد، ردپایی از آنان دیده میشود.
شگفت اینکه این ملت به دنبال برپایی حکومت و وحدت و یکپارچگی قومشان هستند، در حالی که از بین رفتن و پراکنده شدنشان حتمی است و این وعده خداوند است. غضب خدا نیز همیشه بر آنان مسلط است، بنابراین پیمان بالفور در برابر وعده ی الهی محکوم به شکست است.
یا یهودیُّ، هل سمِعتَ بشعبٍ |
ضلَّ حتَّى فی کلِّ قُطرٍ یَهیمُ؟ |
|
||
شَعبُکم کالذُّبابِ فی کلِّ أرضٍ |
منه شیءٌ على القَذورِ یحومُ |
|
||
|
و عجیبٌ مِنَ العجائبِ أنْ یَطْـ |
ـلُبَ حُکْماً و دهرُه محکومُ |
||
|
وغریبٌ مِـنَ الغرائبِ أنْ یَجْــ |
ـمَعَ شَمْلاً شَتاتُـه محتومُ |
||
|
غَضَبُ اللهِ مـا یزالُ علیکُـم |
وعدُ بلفـورَ دونَه مهـزومُ |
||
ترجمه:
«ای یهودی! آیا ماجرای ملتی را شنیدهای که گمراه شد تا اینکه در همه جا سرگردان ماند؟./
ملت شما مثل مگس هستند، در هر مملکتی تعدادی وجود دارند که بر روی زبالهها میگردند و دور میزنند./
از شگفتیها اینکه، این ملت حکومت میخواهد، در حالی که روزگارش محکوم به فنا است./
عجیب است که این ملت پیوستگی و وحدتی به وجود بیاورد که از هم پاشیدنش حتمی شده است./
خشم خداوند برای همیشه بر شماست، پیمان بالفور نیز در برابر آن محکوم به شکست است.»
طوقان در ابیات فوق نیز از مفاهیم آیات زیر استفاده کرده است:
«وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ یَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ (167) وَقَطَّعْنَاهُمْ فِی الْأَرْضِ أُمَمًا» (اعراف/168)
ترجمه:
«[و نیز به یاد یهودیان بیاور] آن گاه را که پروردگار تو[توسط پیامبران به نیاکان ایشان] اعلام کرد که تا روز قیامت کسی را بر آنان چیره میگرداند که بدترین عذاب را به آنان میچشاند. بیگمان پروردگار تو هرچه زودتر مجازات میکند و او [نسبت به مطیعان] آمرزنده و مهربان است(167) آنان را در زمین به صورت گروههایى پراکنده ساختیم»
«فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوءُواوُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِیُتَبِّرُوامَا عَلَوْا تَتْبِیرً» (اسراء/7)
ترجمه:
«و هنگامی که وعده ی دوم [مجازات و عقاب فسادتان] فرا میرسد [دشمنانتان را بر شما مسلط میگردانیم] تا شما را بدحال و [پریشان روزگار] سازند و داخل مسجد [الاقصی] گردند همان طور که بار اول داخل شدند و بر هرچه دست یابند بکشند و درهمکوبند»
شاعر یهودی در ابیاتی از قصیدهاش قهرمانان یهود را صدا میزند:
احْرِسُوا یا حُرَّاسَ صَهیُون احْرِسُوا الطُّرقَات
ترجمه:
«حفاظت کنید ای نگهبانان صهیون[کوهی در نزدیکی قدس]/ ز این نظام و آیین حفاظت کنید»
و در ابیات دیگری ادعا میکند که عربها کودکان و مردم بیدفاع را میکشند:
أَبطَالٌ یَذبَحُونَ أُناسًا عُزَّلاً وَ یُحَطِّمُونَ جَمَاجِمَ الأَطفَال؟
ترجمه:
«قهرمانانی که مردم بی دفاع را میکشند/ و جمجمه کودکان را درهم میشکنند؟»
باز ادعا میکند که دیگران آنان را تحریک میکنند:
لَقَد حَرَّضَ المُحَرِّضُ فَاستَجَابُوا لَهُ
ترجمه:
«تحریک کننده آنان را تحریک کرد/آنان نیز حرفش را قبول کردند»
هرچند شاعر یهودی میخواهد خود را مظلوم و بیدفاع نشان دهد، اما در ابیاتی کینهی خود را بروز داده و پرده از چهره ی جنایتکارانه ی اسرائیلیها برمیدارد:
عِندَهَا هَبَّتْ «یَمین مُوشِی» وَ نَزَلَت
فَسَحَقَتْ جُمجُمَةَ بَنی إسماعِیل
کَم هُم قَتْلاکَ یا ابنَ هَاجَر!
(طه، 2004، 176- 181)
ترجمه:
«آنجا [در دروازه ی یافا] «یمین موشی» حرکت کرد وفرودآمد/
پس جمجمه پسران اسماعیل را در هم شکست و نابود کرد/
پس جمجمه پسران اسماعیل را در هم شکست و نابود کرد/
چقدر زیادند کشتهشدگانت، ای پسر هاجر!»
طوقان نیز در ادامه ی قصیده ی خود، در برابر رئوبین میگوید: برخلاف آنچه تصور میکنی که سربازانتان شجاع هستند، در عین حال بیدفاع میباشند، آنان به حقوق کسی تجاوز نمیکنند، بلکه مظلوم واقع میشوند، و در واقع دیگران هستند که به حقوق آنان تجاوز مینمایند، سربازان شما بسیار ترسو میباشند و بسیار نامردانه میجنگند. در حقیقت سربازان شما خائن و راهزن هستند، زیرا کمین کرده و کودکان بیدفاع را هدف قرار میدهند، همه ی این جنایات را نیز به کمک دیگران برنامهریزی کرده و اجرا میکنند.
نادِ أبطالَکَ الذَّین تَوارَوْا |
فی الشَّبابیکِ إنَّهم لَقُرومُ |
یَرقُبونَ الأطفالَ مِنَّا فإنْ لا |
حُوا، رَمَوْهُم، فَهَالکٌ وکَلیمُ |
فی یَدَیْهم سلاحُ قومٍ عَلیهِ |
«أسَدٌ» فی حَدیده مختـومُ |
نادِهم یَقذفُوا القنابلَ وَاصْرَخْ |
شعبُ صَهیونَ أعزلُ مظلومُ |
وَالعَنِ الإنکلیزَو احْمِلْ ظُباهم |
إنَّ نُکرانَ فَضلِهم لَـجسیمُ |
ترجمه:
«قهرمانان خود را که در پس روزنهها پنهان شدهاند صدا بزن، همانا آنان آقا و سرور هستند./
در کمین فرزندان ما مینشینند، منتظرند تا یکی از آنان ظاهر شود، آنگاه به سوی او تیراندازی میکنند، بعضی از آنان زخمی و بعضی دیگر شهید میشوند./
در دستانشان سلاح ملتی است که بر روی آهن آن [شیری] مهر زده شده است./
آنان را صدا بزن که با توپهایشان حمله کنند، سپس فریاد و شیون برآور که ملت صهیون مظلوم و بیدفاع هستند./
از طرفی انگلیس را نفرین کن و از طرف دیگر خنجر و اسلحه او را در دست بگیر، همانا که انکار برتری و احسان آنان به شما کار عجیبی است.»
طوقان در ابیات آخر قصیده صفات درندگان خونخوار را به طرف مقابل نسبت میدهد. او ظاهراً میخواهد بگوید که شما کل این کره ی خاکی را به این صورت درآوردهاید، میخواهید آن را مسموم کرده تسخیر نمایید و حکومت مطلق را نیز از آن خود میدانید:
لبنُ الأرضِ فاضَ سُمّاً زُعافاً |
و دَماً، فَانزِلوا بِها و أقیمُوا |
و اشربُوه ملءَ البطونِ هنیئاً |
هکذا تَشرَبُ الذِّئابُ الهِیمُ |
یا یهودیُّ لاعلیکَ سـلامٌ |
وَ إذا شئتَ لاعلیکَ «شَلومُ» |
ترجمه:
«شیرهای زمین لبریز از سم و خون شدهاند، پس به سوی آنها بیایید و کنار آن اقامت کنید./
تا شکمهایتان پر میشود از آن بنوشید، نوش جانتان! گرگهای بسیار تشنه به همین صورت میآشامند./
ای یهودی! بر تو سلام باد، و اگر خواستی شلوم[سلام] نیز بر تو نباشد.»
نتیجه
اسرائیلیها برای استمرار اشغالگری خود، همواره از هر شگردی استفاده کرده
و میکنند. آنان در کنار روشهای نظامی و سیاسی و جلب حمایتهای سیاسی
جهانی، از ابزارهای دیگری، از آن جمله شعر و ادبیات نیز بهره جستهاند. قصیده ی
شاعر یهودی رَئُوبین یکی از نمونههای این گونه تلاشهاست. این مساله از نظر شاعران
و اندیشمندان جهان عرب که در برابر سرنوشت جامعه خود احساس تعهد نمودهاند، مخفی نمانده است، ابراهیم طوقان پرچمدار شعر پایداری معاصر فلسطین از جملهی
این شاعران است. او، چنان که در این مقاله بیان شد، در این معارضه ی
شعری، ادعاهای شاعر یهودی را با زبان شعر به نقد و چالش میکشد، وی در اثبات مدعای خود، بارها به تورات اشاره میکند و نیز شواهدی از قرآن کریم در بیان سابقه ی تاریخی و بدنامی قوم یهود ذکر مینماید. او افکار و اعمال جنایتکارانه و سلطهگرانه ی آنان را یاد آور شده، از همکاری و پشتیبانی دولت استعمارگر انگلیس با آنها سخن میگوید.
پینوشتها
1- این بیت از قصیدهای بدون عنوان با این مطلع است:
سمعتُ بأبیاتٍ لکوهینَ مِلؤُهَا أکاذیبُ من سیفِ الحقیقةِ تُصرَعُ
این قصیده را مجله الدفاع در روز شنبه 25/4/1993م. در صفحه اول شماره 577، چاپ کرده است (طوقان، إبراهیم، الأعمال الشعریه الکامله، ص:96).