Document Type : Research Paper
Authors
1 M. A. in Arabic Translation, University of Kashan, Isfahan, Iran
2 Associate Professor, Department of Arabic Language and Literature, University of Kashan, Isfahan, Iran
Abstract
Language is a translation of imagination and mental concepts, so the connection between language and translation is an irrefutable fact. Applicability as a subbranch of morphology studies examines some of the speeches inside context. Speech act is one of the most important applicability concepts, which is somehow related to discourse analysis since discourse is a series of speech acts. Because of the importance of this topic, writers want to compare the translation of speech acts in Maryam Surah based on translations of 5 different translators, Ghomshei, Khorramshahi, Fouladvand, Saffarzadeh and Makarem Shirazi by a descriptive-analytic method. One of the results of this research is that translators did well in translating direct speech act like direct and true imperative action and promissory act, but in the translation of declarative, emotional, persuasive, and especially interrogative actions, which sometimes deviate from their original meaning due to rhetorical reasons, they performed poorly and in some cases did not even convey the meaning to the reader and just paid attention to the syntactic structure of the verse. The other result is that these translations didn’t pay attention to the context and important elements in speech like speaker, audience and message and time, and place and also didn’t use important ways of transmitting speech act, especially indirect speech acts such as punctuation marks and some syntactical and musical norms of the Qur'an.
Keywords
Main Subjects
زبان در اصل ترجمهای از تصورات و مفاهیم ذهنی انسان است؛ بنابراین، ارتباط زبان و ترجمه، حقیقتی انکارناپذیر است. با نگاهی کلی میتوان پژوهشهایی که در حوزة ترجمه انجام شده است در دو گروه بزرگ تقسیم کرد: نخست؛ ترجمههایی که با نگاه فرمالیستی صورت پذیرفته است. مترجم در این سطح با توجه به چهارچوب نظام بستة زبانی دست به ترجمه میزند. این مترجمان به خاطر نگاه لاهوتی و مجردی که به متن قرآن دارند، قادر نیستند ترجمهای رسا و پویا از این متن شریف ارائه دهند، چراکه با این دیدگاه مکانیسم معنا شکافی و معنایابی از متن قرآن به خوبی انجام نمیپذیرد و مترجم قادر به ارائه ترجمهای شسته رفته و خواندنی و دقیق نیست. دوم، مترجمینی که با نگاه گفتمانی به ترجمه روی میآورند. اینان علاوه بر جنبههای مختلف بافت به مطالعۀ ارتباط میان صورتهای زبانی و کاربران آن نیز میپردازند (بلبع، 2008: 37). در حقیقت این دست از مترجمان باید همة عناصر، لوازم و شرایطی را که در تولید و ایجاد یک متن دخیلند -مثل عناصر شخصی (فرستنده[1] و گیرنده[2])، زمان[3]، مکان، نوع پیام[4]- فرادید خویش قرار دهد تا بتواند معنا را بیکم و کاست به زبان مقصد منتقل کنند.
بافت و سیاق، سنگ زیربنا در معناشناسی و زبانشناسی اجتماعی است و این نشاندهنده اهمیت این مسأله در دریافت معنای حقیقی و معنای مطمح نظر گوینده متن است. بنابراین، مترجم نه تنها به کلمات و جملات قبل و بعد باید توجه داشته باشد، بلکه نگاهش از متن و فرامتن را نباید دور بدارد.
برای آنکه مترجمین در تفسیر بافت موقعیتی دچار تعدد نگاه نشوند باید هم به بافت زبانی و هم به بافت غیرزبانی اهتمام داشته باشند. برای تبیین این موضوع به این سخن ابن انباری تمسک میجوییم که میگوید: «کلام عرب همدیگر را تصحیح مینمایند. آغازش با فرجامش در ارتباط است. دستیابی به معنای گفتمان صرفاً از طریق استیفای تمامی حروف حاصل میشود» (محامدیه، 2013: 49). برای تبیین هر چه بیشتر این مسأله به این آیة 4، سورة فیل توجه کنید: ﴿ترمِیهِم بِحجارةٍ مِن سجیلٍ﴾. در این آیه 11 بار از کسره استفاده شده است تا شکست سپاهیان ابرهه برای مخاطبین تصویرسازی شود. تکواژههای آیة 4 از همخوان «م» و «ن» خالی نیست. «م» و «ن» جزو حروف خیشومی و غنه است. حروف خیشومی با توجه به بافت؛ یا معنای عزت میدهد و یا معنای ذلت و خواری. چنان که در تعابیر عرب آمده است: «فلان شامخ الأنف» یعنی فلانی با مناعت است. «فلان أرغم أنفه» یعنی فلانی پوزهاش را به خاک مالید. در اینجا با توجه به بافت زبانی به این دریافت میرسیم که خداوند با ارسال پرندگان و پرتاب کلوخ سفت شده، شکست سختی بر سپاهیان ابرهه تحمیل کرد.
یکی از موضوعاتی که در تحلیل گفتمان مطرح میشود «کنش گفتار» یا «کارگفت» است که فیلسوفان زبانشناسی همچون آستین[5] (1960) و سرل[6] (1932) با توجه به بُعد ارتباطی زبان آن را مطرح کردهاند.
قرآن به عنوان یک متن تأثیرگذار آکنده از «کنشهای گفتاری» است. با نگاهی به ترجمة موجود قرآن درخواهیم یافت که برخی از مترجمان به دلیل آنکه خواستهاند به اصطلاح ترجمهای «امین و وفادار به متن» ارائه دهند، نتوانستهاند معانی ضمنی برخی از آیات قرآن را به مخاطب و خواننده قرآن منتقل کنند. در پرتو اهمیت مسأله، نگارندگان در این مقال به دنبال آنند که با در پیش گرفتن روش تحلیل گفتمان به بررسی ترجمة کنشهای گفتاری سورة «مریم» با تکیه بر ترجمههای رایج الهیقمشهای، فولادوند، مکارمشیرازی، خرمشاهی و صفارزاده بپردازند تا میزان موفقیت هر یک از این مترجمان در کنشهای گفتاری را نشان دهند.
در این جستار از میان ترجمههای رایج قرآن کریم، مترجمینی انتخاب شدهاند که سبک ترجمة آنها با یکدیگر متفاوت است؛ به عنوان مثال، فولادوند ترجمهای هنگین ارائه میدهد و سبک ترجمة وی تحتاللفظی- ارتباطی است. سبک ترجمة صفارزاده ساده است و خرمشاهی سعیاش بر آن است که ترجمهای معادل به خواننده با حفظ بافت زبان مبدأ ارائه دهد. مضاف بر آن، نگارندگان دست به انتخاب مترجمینی زدهاند که ترجمة آنان در یک بازه تاریخی نسبتاً طولانی به زیور چاپ آراسته شده است؛ به عنوان مثال، الهیقمشهای جزو قدیمیترین مترجمها است و خرمشاهی و صفارزاده در زمرة مترجمین جدید.
سؤالهایی که در این پژوهش در پی پاسخ به آنها هستیم به قرار زیر است:
- چگونه میتوان کنشهای گفتاری قرآن را با حفظ زیبایی کلام الهی و با در نظر گرفتن مؤلفههای فرهنگی موجود ترجمه کرد؟
- بُعد و فاصله زمانی میان مترجمان چه تأثیری در ترجمة کنشهای گفتاری دارد؟
- کدامیک از مترجمان مورد مطالعه، مخاطب محورترند؟
در راستای پرسشهای مذکور سه فرضیه به شرح زیر مطرح شده است:
- با در نظر گرفتن بافت و شرایطی که آیات تحت تأثیر آنها نازل شدهاند، میتوان ترجمهای مناسب و رسا از آیات دارای کنشهای گفتاری ارائه داد.
- ترجمههایی که در فاصلة زمانی دورتری نسبت به زمان کنونی انجام پذیرفته از تعدیلات زبانی بیشتری برخوردار است.
الهیقمشهای و مکارمشیرازی به دلیل اینکه مُبلغ مذهبی بودهاند، اساساً به زبان عامه مردم تمایل بیشتری داشتهاند و در سرتاسر ترجمه، مخاطبین خود را از نظر دور نداشتهاند.
- پیشینة پژوهش
با نگاهی به پایگاههای علمی د مییابیم که پژوهشهایی با تکیه بر نظریة کنشهای گفتاری به سراغ متون دینی رفته است که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میشود.
ساجدی (1381) در مقالهای با عنوان «نظریة کنشگفتاری جان آستین و فهم زبان قرآن» به تبیین کاربرد کنشهای گفتاری گزارههای دینی پرداخته است. وی اشتباهات برخی دینپژوهان غربی در بُعد اخباری گزارههای دینی و واقعنمایی گزارههای اخباری و انشایی دینی را بیان کرده است.
عباسی (1392) در تحقیقی به بررسی کنشهای گفتاری در ترجمة جزء سی قرآن کریم براساس نظریة آستین و سرل پرداخته است. نمونة مورد مطالعه در این پژوهش، ترجمة محمدرضا صفوی است. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که بسامد کنشهای گفتاری ترجمة آیات جزء سی قرآن کریم یکسان نیست. در ترجمة آیات جزء سی، «کنش ترغیبی» بیشترین کاربرد (5/38 درصد) و «کنش تعهدی» کمترین (5/8 درصد) کاربرد را دارد. «کنش اعلامی» (38 درصد) و «کنش عاطفی» (15 درصد) دیگر کنشها را تشکیل میدهند.
نوریزاده (1394) در مقالهای به بررسی کنشهای گفتار در ترجمة سورههای یاسین و الرحمن براساس نظریه کنشگفتارآستین و سرل پرداخته است. این پژوهش با هدف شناخت توان فرهنگی و زبانی در ترجمة متون فارسی و انگلیسی به عنوان متن مبدأ و مقصد برای کنشهای گفتار در این سورهها صورت گرفته است.
با نگاهی به پژوهشهای یادشده درمییابیم که عباسی و نوریزاده پا به عرصه گفتمانکاوی و ترجمه گذاشتهاند، اما پیکرةجستار پیشرو متفاوت از پیکرة این دو پژوهش است.
پیش از ورود به اصل موضوع، بایسته است که معنا و مفهوم «کنشگفتاری» برای خوانندگان تشریح شود تا ابعاد موضوع برای خوانندگان بیشتر تبیین شود.
کاربردشناسی یا منظورشناسی که در زبان عربی با اصطلاحات مختلفی نظیر «التداولیة»، «البراغماتیة»، «البراجماتیة»، «النفعیة» و «الذرائعیة» شناخته میشود، یک مفهوم چندجانبه و چندشاخه است که فراتر از مطالعات معنایی است و رابطة عناصر زبانی را نسبت به بافت و موقعیت آنها بررسی میکند.
یول (1947) کاربردشناسی را «مطالعۀ ارتباط میان صورتهای زبانی و کاربران آنها» میداند. کاربردشناسی در دهه 70 قرن بیستم بود که توسط فیلسوفان زبانشناس دانشگاه آکسفورد از جمله «آستین» و «سرل» توسعه یافت. این دو فیلسوف زبانشناس به مفهوم توانش ارتباطی در برابر توانش زبانی پرداختند و به بعد ارتباطی زبان نظر داشتند (ن. ک: صلحجو، 1377: 11).
کنشگفتار که معادل آن در زبان عربی «الأفعال الکلامیة» و «الأفعال الإنجازیة» است از جمله موضوعاتی است که در حوزة کاربرد شناسی زبان مورد بحث قرار میگیرد تا آنجا که عنوان «کاربردشناسی کوچک» را بر آن اطلاق کردهاند (صحراوی، 2008: 40).
آستین برخلاف ویتگنشتاین[9] که کارکرد زبان را توصیف جهان پیرامون انسان میدانست به این دریافت رسید که زبان علاوه بر توصیف واقعیتهای جهان، کارکردهای مختلفی دارد که وی نام بازیهای زبانی[10] را بر آنها اطلاق کرد و هر کاربردی از آن را یک بازی نامید؛ زیرا زبان دارای قوانینی است که توسط کاربران وضع شده است؛ همانطور که بازیکنان در یک بازی طبق قوانین آن بازی میکنند (بغورة، 2009: 105). آستین اثبات کرد که در کنار جملات توصیفی، جملههایی وجود دارد که هدف از آنها توصیف وقایع خارج نیست؛ مانند این جملات که به شما توصیه میشود نصف مالت را برای خیریه بگذار یا زمانی که عاقدی، عقد یک زوج را اعلام میدارد، یا زمانی که از دوستتان تشکر میکنید. شما با بیان این دست از جملهها در حقیقت یک کاری انجام دادهاید (نحلة، 2006: 62). آستین، سخنانی که منجر به انجام عملی میشوند و قابل صدق و کذب نیستند را «کنشگفتاری» نام نهاد (طباطبایی، 1994: 6).
پژوهش حکایت از این دارد که «آستین» نتوانست نظریة واحد و یکپارچهای دربارة کنشهای گفتاری ارائه دهد. نظر وی از کفایت لازم برخوردار نبود و بر پایة یک روش واضح و مشخصی بنا نهاده نشده بود و میان افعال و معنای آنها نوعی تعارض و دوگانگی دیده میشد (نحلة، 2006: 62). تا اینکه شاگرد وی «سرل» کنشهای گفتاری را به پنج دسته تقسیم کرد:
1- کنش اظهاری: در این نوع کنش فرد آنچه را در جهان واقع روی میدهد، بیان و نظر خویش را دربارة صحت آن اعلام میکند. به عنوان مثال، وقتی شخص الف به شخص ب اظهار میدارد که شخص ج به اُپرا رفته در حقیقت عقیدهاش را مبنی بر اینکه ج به اُپرا رفته است، بیان میکند (ر. ک: حجی الصرّاف، 2010: 205).
2- کنش ترغیبی: گوینده با استفاده از این کنش از شنونده میخواهد کاری را انجام دهد. همچنین این کنش گاهی در قالب درخواستها صورت میپذیرد.
3- کنش تعهدی: در این کنش گوینده خود را متعهد میکند کاری انجام دهد و بدین منظور گاهی از افعال کنشی مرتبط به قول دادن، سوگند یاد کردن بهره میگیرد.
4- کنش عاطفی: در این کنش گوینده احساسات خویش را در برابر وقوع رویدادها بیان میکند. این کنش بیانگر حالت روحی روانی گوینده است.
5- کنش اعلامی: گوینده با بهرهگیری از این کنش شرایط جدیدی را به مخاطب اعلام میکند. پس از آنکه این شرایط اعلام میشود، تغییرات خاصی در جهان واقع روی میدهد.
سرل با توجه به صریح و ضمنی بودن سخنان، مبحث کنشهای گفتاری مستقیم و غیرمستقیم را پیش میکشد؛ اگر مقصود و منظور متکلم از ظاهر سخنان دریافت شود، کنشگفتاری مستقیم بر آن اطلاق میشود، اما آن دسته از سخنانی که منظور گوینده از صریح جمله فهمیده نمیشود و به تأویل و تفسیر نیاز دارد، کنشگفتاری غیرمستقیم نامیده میشود؛ مانند سخنانی که به شکل استعاری یا کنایی بیان میشود (نحلة، 2006: 98).
زبانشناسان بر این باورند که انسانها در برقراری ارتباط با دیگران بیشتر از کنشهای گفتاری غیر مستقیم استفاده میکنند تا کنشهای گفتاری مستقیم (همان: 83)، چراکه کنشهای گفتاری مستقیم در هر موقعیتی، معنای منظور شده از آنها صریح است، اما کنشهای غیرمستقیم تنها بهوسیله بافت است که معنا و مقصود آن فهمیده میشود.
اهداف کنشهای گفتاری غیرمستقیم تنها با فرآیند استدلال ذهنی پیچیده حاصل میشود، اما کنشهای گفتاری مستقیم از طریق صورت ظاهری کلام قابل درکند و نیازی به استدلال ندارند (حجی الصراف، 2010: 98-99). بیگمان کنشهای گفتاری مستقیم در قضایای حقوقی و دعاوی کاربرد دارد، چرا که بهکار گرفتن کنشهای گفتاری غیر مستقیم منجر به سردرگمی و درنهایت از بین رفتن حق و حقوق انسانها میشود.
- بافت موقعیتی سورة مریم و بررسی ترجمة کنشهای گفتاری آن
سورة مریم نوزدهمین سورة در جزء شانزدهم قرآن جای دارد. این سورة مکی از نظر محتوا داراى چندین بخش است؛ پس از آیة اول که حروف مقطعه است با داستان حضرت زکریا (ع) و دعای او برای فرزنددار شدن آغاز شده است (آیات 15-2)، سپس داستان بارداری حضرت مریم و چگونگی وضع حمل ایشان بیان شده است (آیات 40-16). آیات بعدی سوره، داستان پیامبران و مواجهه مردم با ایشان است (آیات 60-41). ترسیم بهشت به مثابه پاداش بندگان پرهیزگار، تبیین مستدل رستاخیز و برانگیخته شدن قطعی و حتمی پارسایان و تبهکاران در قیامت و پاداش و عذاب اخروی آنها در آیات بعدی بیان شده است (آیات 69-60). آخرین آیات این سوره مربوط به بشارت خداوند به یاری پیامبران اسلام و اشاره به سرانجام و سرنوشت هلاکت بار کافران است (آیات 98-97).
برای آنکه به شکل نظاممندتر و روشمندتری به بررسی کنشهای گفتاری در این سوره و نقد و بررسی ترجمة مترجمان از کنشهای گفتاری موجود در این سورة مبارکه بپردازیم باید همة عناصر و مؤلفههای شکلگیری یک گفتمان که از آن با عنوان کاربردشناسی بزرگ یاد میشود در نظر بگیریم آنگاه به نقد و بررسی ترجمة کنشهای گفتاری موجود در آیات اقدام کرد. ملاک و معیار دستهبندی کنشهای گفتاری موجود در این سوره، همان تقسیمبندی «سرل» است.
3-1. کنشهای ترغیبی
همچنان که در قبل گفته شد در این نوع کنش، مخاطب جهت انجام کاری ترغیب میشود و برای تکلیف یا اجبار انجام عملی قرار میگیرد. گوینده تلاش میکند، کاری کند که چیزی انجام شود و جهان را با محتوای گزارهای که دربرگیرنده عمل آتی شنونده است، تطبق دهد (حجی الصراف، 2010: 62). در اینجا نمونههایی از کنشهای گفتاری ترغیبی سورة مریم بیان شده و سپس به نقد و بررسی ترجمه مترجمان پرداخته میشود.
آیة 2: ﴿ذِکْرُ رَحْمَةِ رَبکَ عَبْدَهُ زَکَرِیا ﴾
الهیقمشهای- در این آیات پروردگار تو از رحمتش بر بنده خاص خود زکریا سخن میگوید.
خرمشاهی- این بیان رحمت پروردگارت در حق بندهاش زکریاست.
فولادوند- [این] یادى از رحمت پروردگار تو [دربارة] بندهاش زکریاست
صفارزاده- (ای پیامبر) این یک یادآوری است از رحمت آفریدگار- پروردگار تو نسبت به زکریا بندة برگزیدة خداوند
مکارمشیرازی- این یادی است از رحمت پروردگار تو نسبت به بندهاش زکریا.
همسنجی ترجمهها: گفتهپرداز در این آیه، خداوند متعال و گفتهیاب پیامبر بزرگ اسلام است. هر چند ظاهر آیه کنشگفتاری مستقیم و خبری است، اما خداوند با کنشگفتاری غیرمستقیم، پیامبرش را به یادآوری داستان زندگی زکریا امر میکند. برخی از مفسرین «ذکر» را در معنای «أذکر» گرفتهاند (ابن عاشور، 1420: 8-16) و برخی مصدر «ذکر» را جانشین فعل امر «ذکر» میدانند (زمخشری، 2009: 631). با توجه به اینکه آیة ماقبل آن از حروف مقطعه (کهیعص[11]) است، نظر ابن عاشور و زمخشری به صواب نزدیکتر است. بنابراین، برای رساندن مفهوم این آیه در ذهن مخاطب لازم است آن را به صورت امر ترجمه کرد، اما هیچیک از پنج ترجمة بالا به معنای ضمنی آیه که خطاب امرگونه از طرف خداوند به پیامبرش است، اشاره نکردهاند. قمشهای آن را به صورت مضارع استمراری و سایر مترجمان به صورت مصدری ترجمه کردهاند؛ بنابراین، در رساندن مفهوم ضمنی آیه موفق عمل نکردهاند.
مترجمان برای انتقال هر چه رساتر پیام، خودشان را در چهار چوب متن آیه اسیر نکرده و هر کدام کم و زیاد تعدیلاتی به متن داشتهاند. «ذکر رحمة ربک» -که متضمن کنشگفتاری است- مکارمشیرازی، صفارزاده، فولادوند و خرمشاهی در ترجمة خود تکواژة «این» گنجاندهاند. از این جهت نمیتوان بر آنان خرده گرفت که چرا ترجمة آنان عیناً اصل نیست؟ در جواب باید گفت که هیچ ترجمهای بدون تعدیلات زبانی انجام شدنی نیست و هیچ ترجمهای عیناً اصل نیست.
ترجمه پیشنهادی: ای پیامبر، بخشایش و رحمت پروردگارت در حق بندهاش زکریا را یادآوری کن.
آیة 8: ﴿قَالَ رَب أَنى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیا﴾
الهیقمشهای- زکریا (از فرط شوق و شگفتی و برای حصول اطمینان) عرض کرد: الها، مرا از کجا پسری تواند بود درصورتیکه زوجة من نازاست و من هم از شدت پیری خشک و فرتوت شدهام؟!
فولادوند- گفت: پروردگارا، چگونه مرا پسرى خواهد بود و حالآنکه زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شدهام؟
مکارمشیرازی- گفت: پروردگارا! چگونه فرزندی برای من خواهد بود درحالیکه همسرم نازا است و من نیز از پیری افتاده شدهام؟!
خرمشاهی- گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى باشد، حالآنکه همسرم نازا است و خود نیز از پیرى به فرتوتى و فرسودگى رسیدهام.
صفارزاده- زکریا عرض کرد: «ای آفریدگار-پروردگار من! چگونه من میتوانم صاحب پسری باشم، درحالیکه زنم نازاست و من از شدت پیری فرتوت شدهام؟»
همسنجی ترجمهها: در آیة (8)، گوینده حضرت زکریا است و مخاطب وی خداوند باری تعالی است. نوع پیامی که قرار است منتقل شود تعجب زکریا از بشارتی است که خداوند از فرزنددار شدنش به او میدهد که در قالب کنشگفتاری استفهامی آمده است. برخی از مفسران، استفهام زکریا را دلالت بر تعجب ایشان و دلالت بر شکرگزاری وی از این هدیة گرانبهای خداوند دانستهاند (ابن عاشور، 1420: 4-16). علامه طباطبائی معتقد است که این پرسش زکریا از یک سو بر اظهار تعجب او از وعدة الهی دلالت دارد و از سوی دیگر نشان میدهد که او در صدد آن است که از حقیقت این وعده و کیفیت تحقق آن آگاه شود تا به اطمینان قلبی برسد. د. ت: ج14، 38)
بنابر آنچه گفته شد تمامی مترجمان در ترجمة کنش غیرمستقیم آیه که همان اظهار تعجب و شگفتی زکریا از فرزنددار شدن زن نازایش است، موفق بودهاند. از میان آنان، الهیقمشه ای با آوردن جملة «از فرط شوق و شگفتی و برای حصول اطمینان» در داخل پرانتز در انتقال پیام به مخاطب توفیق بیشتری نسبت به دیگر مترجمین داشته است و ترجمة وی پختهتر و آمادهتر به نظر میرسد. ممکن است در اینجا به ترجمة الهیقمشهای خرده گرفته شود که وی اصل «کمیت[12]» گرایس[13] را در ایجاد ارتباط نادیده گرفته است. در دفاع از الهیقمشه ای میتوان دلایل عدیدهای اقامه داشت: اول اینکه ترجمه در ذات خود، انتقالی تعدیلی شده است. دوم اینکه هیچ ترجمة لفظ به لفظی قادر به انتقال تمام پیام و مفهوم نیست. سوم اینکه الهیقمشهای جزو پیشقراولان نهضت ترجمة قرآنی در دورة معاصر است. معمولاً ترجمههایی که در فاصله زمانی بیشتری نسبت به زمان کنونی انجام شده، تعدیلات بیشتری در آنها انجام شده است. در این زمینه صلحجو (1377) آورده است: عامل زمان را در تعیین حد و حدود تعدیل نمیتوان از نظر دور داشت؛ «تعدیلاتی که چهل سال پیش در ترجمهای شده با معیارهای کنونی بسیار زیاد به نظر خواهد آمد، همچنانکه اگر کسی فرضاً بتواند از زمان جلو بیفتد و تعدیلات ترجمهای فرضی متعلق به سی سال بعد را اندازهگیری کند از میزان کم تعدیلات در آن بسیار تعجب خواهد کرد. متنهای ترجمهای سی سال بعد کلماتی خواهند داشت که اکنون بدون تعدیل نمیتوان آنها را ترجمه کرد، اما در آینده میتوان.
بنا بر آنچه در فوق گفته شد، میتوان ادعا کرد ترجمههای امروزین نسبت به ترجمههای قدیمیتر دارای تعدیلات کمتری هستند، چرا که در عصر جهانی شدن، زبانها و صورتهای زبانی مدام به یکدیگر نزدیک و نزدیک تر میشوند. در پرتو این مهم است که انگل[14] میگوید: «دنیا همچون نارنج پلاسیدهای، چروک میخورد و کوچک میشود و تمام مردم از فرهنگهای گوناگون به یکدیگر نزدیک و نزدیکتر میشوند» (صلحجو، 1377: 92).
آیة 66: ﴿وَیَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِت لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیا﴾
الهیقمشهای- و انسان (بیچاره در امر معاد شک کند و) گوید: آیا چون من بمیرم باز به زودی مرا از قبر بیرون آورده و زنده خواهند کرد؟!
خرمشاهی- و انسان [منکر] گوید آیا چون مردم بهزودی زنده برانگیخته خواهم شد؟
فولادوند- و انسان میگوید آیا وقتى بمیرم راستى زنده [از قبر] بیرون آورده میشوم؟
صفارزاده- شخص کفرپیشه میگوید:«آیا پس از مرگ، دوباره زنده از قبر بیرون میآیم؟»
مکارمشیرازی- انسان میگوید: آیا پس از مردن در آینده زنده (از قبر) بیرون خواهم آمد؟
همسنجی ترجمهها: سرل، استفهام را جزوی از افعال توجیه میداند؛ در حالیکه فاندرلیج[15] (1980) آن را یک کنشگفتاری جداگانه به حساب میآورد (بلخیر، 2013: 173). کنشگفتاری در سرتاسر این پارهگفت، بیانگر انکار، شک و تردید انسان در برانگیخته و زنده شدن پس از مرگ است؛ فعل «یقول» در معنای «یظن» یعنی شک و گمان بهکار رفته است. گفتهپرداز برای بیان برانگیخته و زنده شدن پس از مرگ -«أءذا ما مت»- از اصوات «مد» و فتحه بهره گرفته است. بنابراین، لایههای معنایی این آیه متشکل از «استفهام»، «شک» و «انکار» است.
الهیقمشهای با آوردن کلمة شک کردن در داخل پرانتز بهگونهای به معنای ضمنی آیه اشاره کرده، اما به معنای انکار معاد هیچ اشارهای نکرده است. خرمشاهی با افزودن صفت منکر برای انسان در داخل پرانتز به کنشگفتاری غیرمستقیم این آیه که همان انکار است، اشاره کرده است. این مترجم با کمک گرفتن از نشانه سجاوندی (؟) در پایان جمله، توانسته است غرض استفهام را در پیام خود بگنجاند.
در ترجمة فولادوند و مکارمشیرازی، معنا و مفهوم «منکر» دیده نمیشود. این دو مترجم نتوانستهاند پیام را به طور کامل به خواننده منتقل کنند. صفارزاده با گنجاندن تکواژه «کفرپیشه» در ترجمة خود به معنای ضمنی «منکر» نزدیک شده است، اما معنای تعجب در ترجمة وی دیده نمیشود و از نشانة سحاوندی (!) برای انتقال این پیام بهره نگرفته است تا بتواند ترجمة خود را اثرگذارتر کند.
هر پنج مترجم، تعدیلاتی در ترجمههای خود داشتهاند که برخی از آن تعدیلات در پرانتز گذاشته شده و برخی خیر. اگر بخواهیم یکی از این پنج ترجمه را انتخاب کنیم، نگارندگان مقاله بنابر این نظر نایدا[16] (2011) -که میگوید: ترجمه باید طوری باشد که بر خوانندة ترجمه همان تأثیر را بگذارد که متن اصلی بر خوانندة زبان اصلی گذاشته است (صلحجو، 1377: 74)- ترجمة الهیقمشهای را بر دیگر ترجمهها ترجیح میدهند.
ترجمه پیشنهادی: انسان منکر از روی شک و تردید میگوید: آیا پس از مرگ، دوباره زنده از قبر بیرون آورده خواهم شد؟!
آیة 5: ﴿وَإِنی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیا﴾
الهیقمشهای- و من از این وارثان کنونی (که پسرعموهای من هستند) برای پس از خود بیمناکم (مبادا که پس از من در مال و مقامم خلف صالح نباشند و راه باطل پویند) و زوجه من هم نازا و عقیم است، تو از لطف خاص خود فرزندی به من عطا فرما.
خرمشاهی- و من پس از خویش از وارثان بیمناکم و همسرم نازا است، پس از پیشگاه خود به من وارثى عطا فرما.
فولادوند- و من پس از خویشتن از بستگانم بیمناکم و زنم نازاست پس از جانب خود ولى [و جانشینى] به من ببخش.
صفارزاده- «و از خویشاوندانم در بیم هستم (که نتوانند بعد از مرگم بهجای من به خدمات الهی ادامه دهند) زنم نازاست، پس به کرم و لطف خودت وارثی و جانشینی به من عنایت فرما».
مکارمشیرازی- و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسداری از آئین تو را نگاه ندارند) و همسرم نازا است، تو به قدرتت جانشینی به من ببخش
همسنجی ترجمهها: گفتهپرداز در این آیه حضرت زکریاست و خطاب کلام وی به خداوند است. در این آیه چون امر از دانی به عالی است، فعل امر «هب» دارای کنشگفتاری غیرمستقیم بوده که همان «دعا» است. اصوات و آوای بهکار رفته در این آیه به خوبی مؤید این گفته است. زکریا برای بیان شکایت از درد و مصیبت خود از کسره که دلالت بر انکسار و «آ» که تداعی بخش معنای آه و ناله است در واژگانی نظیر «ورائی»، «الموالی»، «کانت»، «إمرأتی»، «عاقرا»، «لی» و «ولیا» بهره جسته است. همچنین زکریا از خداوند میخواهد لطف و کرمش را شامل حال او کند و به او فرزندی عطا فرماید؛ این لطف و کرم از کلمة «لدن» مشخص میشود. «لدن» به معنای خلق و خوی نرم، لطیف و خوشخوی (معلوف، 1387: 1669) است. اینجا با توجه به سیاق آیه معنای «لطفم از آن مورد توجه است، چراکه غرض از امر، دعاست.
الهیقمشهای و صفارزاده با آوردن کلمة «لطف» در ترجمة خود به معنای ضمنی آن اشاره کردهاند و در تعادل ترجمهای موفقتر بودهاند، اما خرمشاهی آن را به «پیشگاه» و فولادوند به «جانب خود» ترجمه کردهاند؛ یعنی معنای غیرهستهای آن را در نظر گرفتهاند؛ پس در رساندن معنای دعا ناقص عمل کردهاند. مکارمشیرازی آن را به «قدرت» ترجمه کرده است که بیشتر اشاره به قادر و توانا بودن خداوند دارد، اما لطف او را نمیرساند و میتوان گفت در رساندن معنای ضمنی کنشگفتاری ضعیف عمل کرده است.
ترجمه پیشنهادی: من از وارثان کنونی برای پس از خود بیمناک و همسرم هم نازاست، تو از لطف خاص خود فرزندی به من عطا فرما.
در نگاه کلی و پس از همسنجی نمونهها میتوان چنین برداشت کرد که ترجمة الهیقمشهای، مکارمشیرازی و صفارزاده بیش از دیگر ترجمهها زیر بار توضیح رفته است. اصولاً این سه مترجم نسبت به سایر مترجمان مورد مطالعه، بیشتر مخاطبگرا هستند و فهم متن از سوی مخاطب برایشان اهمیت بیشتری دارد. دیگر آنکه مترجمانی که در کسوت مُبلغ دینی هستند نظیر الهیقمشهای و مکارمشیرازی به زبان عامه مردم تمایل بیشتری دارند از این رو در ترجمه «پیام» را بر «صورت» و «فرم» ترجیح میدهند.
3-2. کنشهای تعهدی
کنش تعهدی، کنشی است که گوینده خود را نسبت به انجام عملی در آینده متعهد میداند (Searle, 2006: 14) مانند: قسم خوردن، قول دادن، تعهد دادن، ثابت کردن و... . بررسی و همسنجی ترجمهها القاگر این امر است که مترجمان در ترجمه بسیاری از این کنشها موفق بودهاند، اما در برخی از موارد توفیق چندانی نداشتهاند که به چند مورد آنها پرداخته میشود.
آیة 79: ﴿کَلا سَنَکْتُبُ مَا یَقُولُ وَنَمُد لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدا﴾
الهیقمشهای- هرگز چنین نیست، ما البته آنچه گوید خواهیم نوشت و سخت بر عذابش خواهیم افزود.
خرمشاهی- چنین نیست، گفتهاش را باز مىنویسیم و به عذاب او مىافزاییم.
فولادوند- نه چنین است به زودى آنچه را میگوید مینویسیم و عذاب را براى او خواهیم افزود.
صفارزاده- چنین نیست! ما حرفهای او را در پروندهاش ثبت خواهیم کرد و (به کیفر دروغهایش) عذاب ما بر او شدیداً افزوده خواهد شد.
مکارمشیرازی- هرگز چنین نیست ما بهزودی آنچه را او میگوید مینویسیم، و عذاب را بر او مستمر خواهیم داشت!
همسنجی ترجمهها: گفتپرداز در این آیة مبارک؛ خداوند متعال است و خطاب سخن به «عاصی بن وائل» است. خداوند در این آیه به کفر عاصی بن وائل پاسخ میدهد و او را به امتداد و زیادی در عذابش وعده میدهد (طباطبایی، د. ت: 14، 175). وعده به عذابی مستمر و پایدار، کنشگفتاری غیرمستقیمی است که از فعل «سنکتب» دریافت میشود. مصوت کشیده «آ» در کلماتی نظیر «کلا، ما، العذاب، مدا و ما» بیانگر استمرار خشم خداوند است. از نظر معناشناختی کنشگفتاری «مد» به معنای «جَرَ شَیءٍ فی طولٍ و اتصال شیء بشیء فی استطالة» به معنای چیزی را توسط چیزی دیگر کشیدن و متصل کردن است (بندرریگی، 1387: 2، 1762-1763). بنابراین تفسیر، میتوان دریافت که در این آیه وعده به استمرار عذاب سخت است و نه شدت عذاب. همانطور که مشاهده میکنیم تنها مکارمشیرازی به استمرار عذاب اشاره کرده و سایر مترجمان به افزودن عذاب اشاره داشتهاند. بنابراین، مکارم توانسته است ترجمه ای محکمهپسندتری ارائه دهد.
ترجمه پیشنهادی: هرگز چنین نیست! ما حرفهای او را ثبت و در قیامت عذابی سخت را بر او مستمر خواهیم کرد.
آیة 59: ﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصلَاةَ وَاتبَعُوا الشهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیا﴾
الهیقمشهای- سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوتهای نفس را پیروی کردند و اینها بهزودی کیفر گمراهی را خواهند دید.
خرمشاهی- ولى پس از آنان جانشینان ناخلفى بازماندند که نماز را فروگذاشتند و از شهوات پیروى کردند و زودا که با زیان و ذلت رودررو شوند.
فولادوند- آنگاه پس از آنان جانشینانى به جاى ماندند که نماز را تباه ساخته و از هوسها پیروى کردند و به زودى [سزاى] گمراهى [خود] را خواهند دید.
صفارزاده- اما بعد، فرزندان ناخلفی جانشین آنها شدند که ترک نماز کردند و از شهوات پیروی نمودند پس آنها به زودی سزای گمراهی خود را خواهند دید.
مکارمشیرازی- اما بعد از آنها فرزندان ناشایستهای روی کارآمدند که نماز را ضایع کردند و پیروی از شهوات نمودند و بهزودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید.
همسنجی ترجمهها: در این آیه خطاب خداوند به گمراهان است. خداوند ملتهای بعد از آدم، نوح و ابراهیم را به سبب گمراهیشان و عبادت بتها و ترک عبادت خداوند به عقابی وعده میدهد.کنش غیرمستقیم در عبارت «فسوف یلقون غیا» برای تهدید کردن و وعده عذاب به امتهایی است که به سبب گمراهی، پرستش بتها و ترک عبادت پروردگار به این سرنوشت دچار خواهند شد. بنابراین، ترجمه به شکل آینده برای ابلاغ پیام آیه لازم است که مترجمان نیز به همین شکل ترجمه کردهاند.
آیة 68: ﴿فَوَرَبکَ لَنَحْشُرَنهُمْ وَالشیَاطِینَ ثُم لَنُحْضِرَنهُمْ حَوْلَ جَهَنمَ جِثِیا﴾
الهیقمشهای- قسم به خدای تو که البته آنها را با شیاطین در قیامت محشور میگردانیم، آنگاه همه را احضار خواهیم کرد تا گرد آتش جهنم به زانو درآیند.
خرمشاهی- سوگند به پروردگارت که آنان و شیاطین را گرد مىآوریم سپس همهشان را پیرامون جهنم به زانو درافتاده حاضر مىگردانیم.
فولادوند- پس به پروردگارت سوگند که آنها را با شیاطین محشور خواهیم ساخت سپس درحالیکه به زانو درآمدهاند آنان را گرداگرد دوزخ حاضر خواهیم کرد.
صفار زاده- (ای پیامبر) سوگند به آفریدگار- پروردگارت که محققا کافران را همراه با شیاطین محشور خواهیم فرمود بعد هم آنها را درحالیکه به زانو درآمدهاند دورتادور جهنم حاضر خواهیم کرد.
مکارمشیرازی- سوگند به پروردگارت که همه آنها را همراه با شیاطین محشور میکنیم، بعد همه را گرداگرد جهنم درحالیکه به زانو درآمدهاند حاضر میسازیم!
همسنجی ترجمهها: «قسم» از کنشهای گفتاری تعهدی است که متکلم به انجام فعلی در آینده تعهد میدهد. بافت موقعیتی آیه حکایت از آن دارد که ضمیر «هم» در «لنحشرهم و لنحضرنهم» به کافران برمیگردد. در ترجمه شایستهتر است که به خود واژه کافران به جای ضمیر (هم) اشاره میشد. همانطور که مشاهده میشود تنها صفارزاده آن را به کافران ترجمه کرده است و سایر مترجمان آن را به صورت ضمیر ترجمه کردهاند.
3-3. کنشهای اظهاری
در کنش اظهاری، فرد آنچه را در جهان واقع روی میدهد، بیان و نظر خویش را درباره صحت آن اعلام میکند. در ذیل به تناسب مجال چند آیه که دربردارنده کنش اظهاری است، آورده میشود و به همسنجی ترجمهها پرداخته میشود.
آیة 4: ﴿قَالَ رَب إِنی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنی وَاشْتَعَلَ الرأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَب شَقِیا﴾
الهیقمشهای- عرض کرد که پروردگارا، استخوان من سست گشت و فروغ پیری بر سرم بتافت و با وجود این من از دعا به درگاه کرم تو خود را هرگز محروم ندانستهام.
خرمشاهی- گفت پروردگارا استخوانم سستى گرفته و برف پیرى بر سرم نشسته است، و پروردگارا هرگز در دعاى تو سختدل نبودهام.
فولادوند- گفت پروردگارا من استخوانم سست گردیده و [موى] سرم از پیرى سپید گشته و اى پروردگار من هرگز در دعاى تو ناامید نبودهام.
صفارزاده- (و عرض کرد:) آفریدگار- پروردگارا من در اثر پیری استخوانهایم سست شده و موی سرم سفید گشته و هرگز دعای مرا بینصیب نفرمودهای.
مکارمشیرازی- گفت پروردگارا! استخوانم سست شده و شعله پیری تمام سرم را فراگرفته و من هرگز در دعای تو از اجابت محروم نمیشدم.
همسنجی ترجمهها: گوینده این سخن حضرت ذکریا و مخاطب آن خداوند باری تعالی است؛ زکریا در مناجات با پروردگارش او را از حالتی که به او رسیده است، با خبر میکند که استخوانهایم ضعیف و موی سرم سفید شده است. کنش اظهاری این آیه به توصیف شرایط جسمانی زکریا میپردازد. حضرت ذکریا از کنشگفتاری غیرمستقیم و با استفاده از کنایه برای بیان ناتوانی و ضعف ناشی از پیری و خوردسالگی بهره میجوید. «سستی استخوانها و سفیدی موی سر، هردو کنایه از پیریست که زکریا از آن رنج میبرد» (قطب، 1983: 2302).
کنایات به عنوان بخشی از زبان و فرهنگ نقش بسزایی در برقراری ارتباطات ایفا میکنند و از آنجا که یکی از اهداف ترجمه، ایجاد ارتقای ارتباط بین فرهنگها است، نادیده گرفتن جنبههای فرهنگی متون در ترجمه، ممکن است موجب کاهش ارزشهای علمی و فرهنگی و در نتیجه کاهش رساندن مفهوم کنشهای گفتاری غیر مستقیم شود.
مترجمان در ترجمة کنایه اول -وَهَنَ الْعَظْمُ مِنی– یعنی «سستی استخوان» خوب عمل کردهاند، چون در دو زبان مبدأ و مقصد مطابقت شکلی و مفهومی دارد، اما در ترجمة کنایه دوم -وَاشْتَعَلَ الرأْسُ شَیْبًا– یعنی پیر شدن، فولادوند و صفارزاده توفیق بیشتری داشتهاند و با شم زبانی ما بیشتر جور در میآید. الهیقمشه ای برخلاف رویه معمول خود در ترجمه که مخاطبین خود را انسانهای عادی و معمول در نظر میگرفت در ترجمه این آیه همانند خرمشاهی ترجمه ادبی آورده و در ترجمة تعبیر کنایی «اشتعل الرأس شیبا» از واژگان غیرهستهای استفاده کرده است.
ترجمه پیشنهادی: زکریا اینچنین در برابر پروردگارش اظهار ضعف میکند، میگوید: پروردگارا! من در اثر پیری استخوانم سست و موی سرم سفید شده، درحالیکه تو هیچگاه مرا از امیدت ناامید نکردهای.
آیة 7: ﴿زَکَرِیا إِنا نُبَشرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیا﴾
الهیقمشهای- ای زکریا همانا تو را به فرزندی که نامش یحیی است و از این پیش همنام و همانندش (در تقوا) نیافریدیم بشارت میدهیم.
خرمشاهی- فرمود اى زکریا ما تو را به پسرى که نامش یحیى است و تاکنون همنامى برایش قرار ندادهایم، مژده مىدهیم.
فولادوند- اى زکریا ما تو را به پسرى که نامش یحیى است، مژده میدهیم که قبلاً همنامى براى او قرار ندادهایم.
صفارزاده- خداوند فرمود: «ای زکریا! ما تو را به پسری که نام او یحیی است مژده میدهیم، پیشازاین فردی به این نام، به پیامبری مبعوث نفرمودهایم».
مکارمشیرازی- ای زکریا! ما تو را به فرزندی بشارت میدهیم که نامش یحیی است، پسری همنامش پیشازاین نبوده است.
همسنجی ترجمهها: گفتهپرداز در این آیه، خداوند است و گفتهیاب حضرت زکریاست. در اینجا زکریا وعده فرزنددار شدن را از خداوند دریافت میکند. خداوند در این آیه، خبر از به دنیا آمدن کودک میدهد و سپس برای آنکه اراده خویش را برای نامگذاری به زکریا اعلام بدارد، میگوید: «نام این فرزند یحیی است». ظاهر این عبارت، خبری است؛ یعنی کنش بیانی و مستقیم آن نشانگر خبری بودن آن است، اما کنش غیرمستقیم (فراگفتاری، فرابیانی) آن امری است. در این آیه، کنش غیرمستقیم، اطمینان نسبت به اجرای فرمان است و اینکه زکریا حق ندارد نام دیگری برای این فرزند انتخاب کند. در واقع، در آیه فوق چون خداوند متعال از به دنیا آمدن فرزند اطمینان دارد و میداند که این اتفاق روی خواهد داد و به این نکته آگاه و اطمینان کامل دارد که دستورش از سوی مخاطب اجرا میشود، از این روش برای امر کردن استفاده میکند.
در ترجمه این آیه تمامی مترجمان آن را بهصورت خبری ترجمه کردهاند و در انتقال این مفهوم به شکلی ناقص عمل کردهاند.
ترجمه پیشنهادی: ای زکریا ما تو را به پسری بشارت و فرمان میدهیم، اسم او را یحیی بگذارکه قبل از او همنام او را قرار ندادهایم.
3-4. کنشهای عاطفی
کنش عاطفی بیان حالت روانی گوینده دربارهی اوضاع و شرایطی است که در محتوای گزارهای مشخص شده است. این کنش در تبریک گفتن، سپاسگزاری کردن، عذرخواهی کردن، تمجید کردن، اظهار تأسف کردن و ... استفاده میشود. در ذیل مواردی از این کنشها آورده میشود.
آیة 18: ﴿ قَالَتْ إِنی أَعُوذُ بِالرحْمَنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیا﴾
الهیقمشهای- مریم گفت: من از تو پناه به خدای رحمان میبرم اگر مرد پرهیزکاری هستی.
خرمشاهی- [مریم] گفت من از تو اگر پرهیزگار باشى به خداى رحمان پناه مىبرم.
فولادوند- [مریم] گفت اگر پرهیزگارى من از تو به خداى رحمان پناه میبرم.
صفارزاده- مریم گفت: از تو به الرحمن پناه میبرم، (نزدیک نیا) اگر خداترس هستی.
مکارمشیرازی- او (سخت ترسید و) گفت من به خدای رحمن از تو پناه میبرم اگر پرهیزگار هستی.
همسنجی ترجمهها: گفتهپرداز در این آیه حضرت مریم است. «وقتی مریم، جبرئیل را به شکل انسان ناآشنایی میبیند، خطاب به او میگوید: به خداوند رحمان پناه میبرم و با این کنشگفتاری اظهاری، او را از هرگونه تعرض، هشدار میدهد و به ترس وامیدارد. سپس با جمله شرطی در آخر آیه، شدت این ترس و هشدار را برای او بیشتر میکند» (طوسی، بیتا). «در این آیه جواب شرط، مقدم شده است؛ زیرا مریم بلافاصله بعد از رویارویی با فرستاده الهی و قبل از بیان شرط، جواب شرط یعنی پناه بردن به خدای رحمان را مطرح میکند که حکایت از ترس و اضطراب او دارد» (زمخشری، 2009: 638).
براساس دستور زبان فارسی اگر بافت و سیاق جمله ایجاب کند، بند پایه میتواند پیش از بند شرطی به کار رود (وحیدیان کامیار، 1364: 44). بنابراین، برای تاکید بر مفهوم کنشگفتاری غیرمستقیم در این آیه که همان تحذیر، هشدار، ترس و اضطراب است، بهتر آن است که اول بند پایه ترجمه شود بعد بند شرطی.
با نگاهی گذرا به ترجمهها به این دریافت میرسیم که خرمشاهی و فولادوند جمله را براساس ساختار معمول؛ یعنی ابتدا به ترجمة جملة شرط و سپس به ترجمة جواب آن پرداختهاند و این از زیبایی و بار معنایی کنشگفتاری غیرمستقیم کاسته است. هرچند ترجمههای آن دو درست به نظر میرسد، اما برای بازگفتن معانی به بیانی روشنتر باید بند پایه و شرط را جابهجا کرد. الیهقمشهای و صفارزاده آن را براساس سازمان بلاغی متن آیه ترجمه کردهاند تا مفهوم و پیام ترس و اضطراب را به رسایی هر چه بیشتر بیان کنند. مکارمشیرازی نه تنها به جنبة بلاغی آیه و تاکید بر مفهوم ترس اشاره داشته، بلکه با آوردن قید «سخت» در داخل پرانتز در انتقال مفهوم کنشگفتاری غیرمستقیم موفقتر عمل کردهاند؛ بنابراین، ترجمة ایشان به تعادل ترجمهای نزدیکتر به نظر میرسد.
ترجمه پیشنهادی: مریم از شدت ترس گفت: من از تو به خدای رحمان پناه میبرم اگر خداترس هستی.
آیة 23: ﴿فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِت قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیا﴾
الهیقمشهای- آنگاه درد زاییدن او را به کنار درخت خرمایی کشانید (و از شدت حزن و اندوه با خود) گفت: ایکاش من از این پیش مرده بودم و از صفحه عالم بهکلی نامم فراموش شده بود.
خرمشاهی- آنگاه درد زایمان او را به پناه تنة درخت خرمایى کشانید گفت ایکاش پیش از این مرده بودم و از یاد رفته بودم و فراموش شده بودم.
فولادوند- تا درد زایمان او را به سوى تنة درخت خرمایى کشانید گفت ایکاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموششده بودم.
صفارزاده- آنگاه درد زایمان او را به کنار درختی کشاند (که به آن تکیه کند) درحالیکه میگفت: ایکاش پیش از این مرده بودم و بهکلی از اذهان مردم فراموش شده بودم.
مکارمشیرازی- درد وضع حمل او را به کنار تنة درخت خرمایی کشاند، (آنقدر ناراحت شد که) گفت ایکاش پیش از این مرده بودم و بهکلی فراموش شده بودم.
همسنجی ترجمهها: وقتی مریم روز ولادت فرزندش فرارسید، ناراحت بود و آرزوی مرگ میکرد؛ طوری که مرگ را بر خود راحتتر میدید. با وجود اینکه ولادت حضرت عیسی معجزه بود، اما او از پاسخ به قومش هراسان و ناراحت بود (طباطبایی، د.ت: 14، 82) . معنی صریح کنشگفتاری در این آیه، تمنی است در حالی که غرض اصلی آن بیان حزن حضرت مریم است. الهیقمشهای و مکارمشیرازی با گنجاندن کلمة ناراحتی و حزن در داخل پرانتز به مفهوم کنشگفتاری غیرمستقیم آن اشارهکردهاند. هر چند خرمشاهی و فولادوند ترجمة لفظ به لفظ را در پیش گرفتهاند، اما نتوانستهاند معنای دقیق را به خواننده منتقل کنند و پر کردن خلأهای درون مطلب را به خود خواننده واگذار کردهاند.
آیة 89: ﴿لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئًا إِدا﴾
الهیقمشهای- (ای کافران) همانا شما سخنی بسیار زشت و منکر بر زبان آوردید.
خرمشاهی- بهراستیکه ادعاى شگرفى پیش آوردید.
فولادوند- واقعاً چیز زشتى را [بر زبان] آوردید.
صفارزاده- شما مشرکان چه حرف زشت و سخیفی میزنید.
مکارمشیرازی- چه سخن زشت و زنندهای آوردید.
همسنجی ترجمهها: گفتهپرداز در اینجا خداوند است و مخاطب وی کافران و مشرکان هستند. این آیه متضمن کنشگفتاری اظهاری خبری است که مقصود از آن توبیخ کافران است. «خداوند در این آیه از کافران که برای خداوند فرزند قرار میدهند، خبر میدهد که آنها در کفری بزرگ افتادهاند و این خبر برای این است که آنها را توبیخ کند؛ توبیخی صریح بدون هیچ التباسی تا آنها را آگاه کند» (ابنعاشور، 1420: 16-31). این توبیخ از کلمه «إدا» مشخص میشود. الهیقمشهای «إدا» را به «سخنی زشت و منکر»، صفارزاده «حرف زشت و سخیف»، مکارم «سخن زشت و زننده»، خرمشاهی «ادعای شگرف» و فولادوند به «چیز زشتی» ترجمه کرده اند. به هر روی، با توجه به بافت و سیاق، ترجمة الهیقمشهای، صفارزاده، مکارم و فولادوند بهتر از خرمشاهی است، چراکه مفهوم کنشگفتاری غیرمستقیم آن که همان توبیخ است از ترجمه آنان دریافت میشود.
3-5. کنشهای اعلامی
این کنشها شامل کنشهایی هستند که به محض بیان آنها در جهان بیرون تغییراتی واقعی ایجاد میشود (Searle, 2006: 17). افعال کنش اعلامی مانند: انتصاب کردن، آغاز کردن، پایان دادن، اعلام کردن، نام گذاردن، عقد ازدواج درآوردن و... . در ادامه به تناسب مقاله به نمونهای از آن اشاره میشود.
آیة 48: ﴿وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ وَأَدْعُو رَبی عَسَى أَلا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبی شَقِیا
الهیقمشهای- من از شما و بتانی که به جای خدا میپرستید دوری کرده و خدای یکتایم را میخوانم و امیدوارم که چون او را بخوانم از درگاه لطفش محروم نمانم (و مرا از شر مشرکان حفظ کند).
خرمشاهی- و از شما و آنچه به جاى خداوند مىپرستید کناره مىکنم و پروردگارم را مىخوانم، باشد که در دعاى پروردگارم سختدل نباشم
فولادوند- و از شما و [از] آنچه غیر از خدا میخوانید کناره میگیرم و پروردگارم را میخوانم امیدوارم که در خواندن پروردگارم ناامید نباشم.
صفارزاده- و من از شما و آنچه غیر از خدا میپرستید دوری اختیار میکنم و به خداوند توسل میجویم و امید دارم که دعای من نزد آفریدگارم غیر مقبول نباشد.
مکارمشیرازی- و از شما و آنچه غیر از خدا میخوانید کنارهگیری میکنم، و پروردگارم را میخوانم و امیدوارم دعایم در پیشگاه پروردگارم بیپاسخ نماند.
همسنجی ترجمهها: گویندة سخن در اینجا حضرت ابراهیم و مخاطب او پدر و قومش هستند؛ هنگامی که ابراهیم، پدرش را به ترک بتپرستی و پرستش خداوند دعوت میکرد، پدرش دعوت او را با خشم و تهدید پاسخ داد. ابراهیم نیز اعلام کرد که او از پدر و قومش و بتهایشان دوری میجوید. عبارت «أدعو ربی» این پیام را به قومش اعلام میدارد که نه تنها ابراهیم از آنها و بتهایشان دوری میجوید، بلکه موقعیت جدیدی از اعتقاد دینی ابراهیم را اعلام میدارد (ابن عاشور، 1420: 16-51). بخش پایانی آیه «عَسَى أَلا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبی شَقِیا...» علاوه بر اینکه استجابت دعای ابراهیم را به طرز مستقیم اعلام میکند با کنش غیرمستقیم و درقالب تعریض نشان میدهد که قوم او از دعا در برابر بتهایشان به سعادت و نصیبی نمیرسند (همان).
ترجمه الهیقمشه ای بیش از دیگر مترجمان تن به توضیح داده است و اصل «کمیت» گرایس[17] را در ایجاد ارتباط نادیده گرفته است و مترجم با انجام تعدیلات زیادتر نسبت به ترجمه دیگر و دستکاری در صورت دست به یک ترجمه پویا[18] زده است. دیگر مترجمان از قالب صوری متن خارج نشدهاند و تعدیلات زبانی در ترجمههای آنان یا صورت نگرفته است. تطابق صوری[19] در ترجمة خرمشاهی در این آیه به حد اعلای خود رسیده است تا آنجا که اگر ترجمه این مترجم را ترجمة معکوس[20] بنامیم از جاده صواب به دور نماندهایم. نکته دیگر اینکه جز خرمشاهی، سایر مترجمان در ترجمة بخش پایانی آیه «عَسَى أَلا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبی شَقِیا...» «معنای نقشی» را بر «معنای صوری» ترجیح دادهاند.
بحث و نتیجهگیری
نتایجی که از همسنجی ترجمههای مترجمان مورد مطالعه این جستار حاصل میشود به این قرار است: بهترین ترجمه، ترجمهای است که در عین پایبندی به متن مبدأ باید بتواند تمام مفاهیم ومعانی زبان مبدأ را در قالب زبان مقصد بریزد. با توجه به اینکه نشانهگذاری (علایم سجاوندی) در ترجمه، بخشی از معنا و بار هنری آن را حمل میکند، مترجم باید برای رساندن مفهوم و حس و حال و لحن موثر کنشهای گفتاری، خصوصاً کنشهای گفتاری غیرمستقیم به ذهن مخاطب، آنها را دست کم نگیرد تا در انتقال معنا و رساندن مفهوم اصلی کنشهای گفتاری به ذهن مخاطب توفیق بیشتری داشته باشد.
از میان مترجمان منتخب این جستار، الهیقمشهای، صفارزاده و مکارمشیرازی با انجام تعدیلاتی که نه مخل باشد و نه ممل در انتقال پیام توفیق بیشتری داشتند. دیگر اینکه تفاوتهای فرهنگی قابل ملاحظه و برجستهای در کنشهای گفتاری حیطه مورد بحث دیده نمیشودکه منجر به نوعی کژتابی زبانی شود؛ این موضوع شاید ریشه در این مسأله داشته باشد که زبان فارسی و عربی دارای وجوه اشتراکات فرهنگی زیادی هستند و فرم و صورت زبانیشان به یکدیگر نزدیک است.
ترجمههایی که در فاصله زمانی دورتری نسبت به زمان کنونی انجام پذیرفته است، دارای تعدیلات زبانی بیشتری هستند؛ ترجمة الهیقمشهای چون جزو اولین ترجمههای دوره معاصر است در قیاس با سایر ترجمهها، بیشتر تن به توضیح داده است تا آنجا که در برخی از موارد کار وی به شرح نزدیک تر میشود تا ترجمه.
مترجمان در ترجمة کنشهای گفتاری مستقیم مانند کنشهای امری حقیقی و کنشهای اعلامی و تعهدی در اکثر موارد صحیح عمل کردهاند، اما در ترجمة کنشهای اظهاری، عاطفی، ترغیبی و خصوصاً استفهامی که گاهی از معنای اصلی خود خارج میشوند، ضعیف عمل کردهاند و در مواردی حتی مفهوم را به ذهن مخاطب منتقل نکردهاند و بیشتر توجهشان به ساختار نحوی آیه بوده است. در میان پنج مترجم، مکارمشیرازی و الهیقمشهای بیش از سایرین به دلیل اینکه مبلغ مذهبی بودهاند، اساساً به زبان عامه مردم تمایل بیشتری داشتهاند و در سرتاسر ترجمه، مخاطبین خود را از نظر دور نداشتهاند. الهیقمشهای، صفارزاده و مکارم بیش از دیگران ترجمهای بافتمحور به دست دادهاند. میزان موفقیت مترجمان به صورت نمودارهای (1) و (2) به ترتیب در کنشهای گفتاری غیرمستقیم و کنشهای مستقیم است. همچنین نمودار (3) درصد موفقیت مترجمان در انواع کنشهای گفتاری را نمایش میدهد.
نمودار 1. درصد موفقیت مترجمان در ترجمة کنشهای گفتاری غیرمستقیم
نمودار 2. درصد موفقیت مترجمان در ترجمة کنشهای گفتاری مستقیم
نمودار 3. درصد موفقیت مترجمان در انواع کنشهای گفتاری
براساس بررسیهای صورت گرفته، الهیقمشهای با 65 درصد، خرمشاهی 53 درصد، فولادوند و مکارم 50 درصد و صفارزاده با 46 درصد در ترجمة کنشهای گفتاری غیرمستقیم و در ترجمة کنشهای گفتاری مستقیم، الهیقمشهای، صفارزاده و مکارمشیرازی با 90 درصد و خرمشاهی و فولادوند با 80 درصد که بیشتر شامل کنشهای گفتاری امر مستقیم است، موفق عمل کردهاند.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
[1]. «فرستنده» در زبان عربی از آن با عناوینی چون «مرسل» و «ملقی» یاد میشود. باورها و اعتقادات «فرستنده» از جمله پارادایمهای معناساز متن هستند. از آنجا که مترجم به منزلة پدیدآورنده اصلی متن است؛ بنابراین، باید تمامی شرایط و احوال گوینده و فرستنده را در متن فراهم آورد.
[2]. «گیرنده» در زبان عربی از آن با عنوان «متلقی» و «مرسلالیه» یاد میشود. گیرنده متن هنگام تولید گفتمان باید در ذهن فرستنده و مترجم حاضر باشد. این گیرنده است که به گوینده و مترجم نحوة انتخاب استراتژیهای گفتمان اعطاء میکند.
[3]. با توجه به اینکه هر پیامی در یک بستر زمانی خاصی ایجاد میشود؛ بنابراین، هر مترجمی باید سبک ترجمة خود را متناسب با آن بستر زمانی فراهم آورد.
[4]. مترجم باید به بار عاطفی، رسمی، سیاسی، اجتماعی و یا فرهنگی پیام توجه داشته باشد.
[5]. Austin, J.
[6]. Searle, J.
[7]. Pragmatics
[8]. Speech Act
[9]. Wittgenstein
[10]. Language games
[11]. حروف مقطعه، رمزی است میان خدا و پیامبر اکرم است.
.[12] این اصل می گوید: در ارتباط و مکالمه با دیگران تنها اطلاعات مفیدی که لازم است را به اشتراک بگذارید (صیادینژاد، 1398: 41)
[13]. Grice, P.
[14]. Angel, G.
[15]. Lidge, F.
[16]. Nida, E.
[17]. Grice, P.
[18]. Dynamic translation
[19]. Formal correspondence
[20]. Back translation