Document Type : Research Paper
Author
Assistant Professor of Arabic Language and Literature, University of Tehran;
Abstract
This paper seeks to put forward a new meaning of the word "rahū" in the verse “وَاتْرُکِ الْبَحْرَ رَهْوًا"(44:24). There are two meanings, "calm" and "cloven", mentioned for this word in dictionaries and interpretations of Quran.In this respect, the present article benefits from lexicons and dictionaries such as Lisan al-Arab, Taj al-Arus, Al-Mufradat fi Gharib Al-Quran as well as many important interpretations of Quran in Islamic world from the first interpretation Tafsir Moqatil Soleyman to Tafsir of Nemune and Al-Mizan. However, the author of this paper first proposes that this word has a different meaning in this context then argues that it is foreign (non-Arabic) word and belongs to the language of Semitic family. Hence he has searched for its meaning in Hebrew, Aramaic and Syriac lexicons and dictionaries and has given other meanings that are more consistent with the context of the verse.
Keywords
ترجمة قرآن کریم فرایندی پیچیده و هزار تو است که در هر گام آن نیاز به علوم مختلف احساس میشود. قرنها محقّقان و دانشمندان به مفاهیم قرآنی اندیشیدهاند و کتب تفسیری بسیاری در این حوزه به رشتة تحریر درآوردهاند. حوزه قرآنپژوهی پیشینهای بسیار گسترده، عمیق و طولانی دارد. دانشمندان مسلمان با مشربهای فکری، عقیدتی، فرقهای و فلسفی گوناگون دربارة متن قرآن به اظهار نظر پرداختهاند و در این حوزه اثرپذیری آنان از علوم دینی و مباحث سنّتی زبان عربی مانند صرف، نحو و بلاغت، بسیار وسیع و غیرقابل انکار بوده است. از همان دوران اوجگیری تحقیقات و تلاشهای علمی در اوائل خلافت عبّاسیان، دانشمندانی به مسیرهای جدید در فهم قرآن کریم گام نهادند و موضوع واژگان غیرعربی را طرح کردند که جوالیقی (در کتاب المعرب مِن الکلام الأعجمی) از میان متقدّمین و سیوطی از میان متأخّرین (در کتاب الإتقان فی علوم القرآن) از آن جملهاند. امّا غالب آرای مفسّران مبتنی بر روایات و احادیث ضعیف و قوی بوده است و برخی مفسّران همچون علاّمه طباطبایی نیز رایت ترجمة قرآن با قرآن را برافراشتند. در این میان، باید به این نکته دقّت داشت که عموم مفسّران قرآن کریم با وجود تسلّط بر علومی چون اصول فقه، فقه، حدیث، صرف و نحو، بلاغت و ... با واژگان دخیل آشنایی اندکی داشتهاند و آنچه در این باب گفتهاند، نقل از محقّقان خارج حوزة قرآنپژوهی بوده است و از سوی دیگر، به زبانهای همخانوادة عربی، بهویژه عبری و آرامی نیز المام و اهتمامی نداشتهاند. بر این اساس، آنان هر واژة غریب را با محک صرف و نحو سنّتی میسنجیدند و تلاش میکردند با ریشهیابی و مراجعه به اشعار قدیم عرب، معنای آن را دریابند. امّا اکنون پس از گذشت قرنها و انجام شدن تحقیقات قرآنی بسیار در شرق و غرب عالم و به بار نشستن پژوهشهای مرتبط با زبانهای سامی و تبیین و ارتباط آنها با زبان عربی، دریچهای جدید به سوی فهم قرآن کریم گشوده شده است.
یکی از رایجترین و مناسبترین روشها برای یافتن معنای واژه در زبان عربی، روش ریشهیابی است؛ زیرا چنانکه میدانیم، عربی زبانی اشتقاقی است. مثالهای زیادی میتوان آورد و نشان داد که چگونه با یافتن ریشة یک واژه میتوان به معنای اصلی و صحیح آن پی برد که البتّه این امر بر محقّقان پوشیده نیست و هدف نگارندة این مقاله بیان امور آشنا و بدیهی برای پژوهشگران این حوزه نمیباشد. امّا ما در متن قرآن کریم گاه با واژههایی مواجه هستیم که فقط یک بار به کار رفتهاند. از جملة این واژهها، «رهو»، «تسنیم»، «سلسبیل» و... است. گاهی نیز واژهای بارها در قرآن کریم به کار رفته، امّا معنای آن در همة موارد یکسان نیست؛ مانند «ولی»، «امر»، «کفر»، «هلک» و... . در این دو موقعیّت (تکواژهها و کاربردِ متفاوتِ گهگاهی) از روش ریشهیابی نمیتوان استفاده کرد؛ زیرا در باب نخست، به احتمال زیاد واژه جامد است و در مورد دوم، واژه از معنای معمول خود خارج شده یا آنکه معنای معمول آن معنایی جدیدتر در تاریخ واژه است. از طرفی، تفسیر قرآن به قرآن نیز به ما کمکی نمیکند. در این موارد، راهی که پیش روی محقّق واژهشناس باقی میماند، ورود به تاریخ واژه و مشاهدة نحوة کاربرد آن در زبانهای همخانواده عربی یا زبانهای سامی قدیمیتر از عربی است، بهویژه عبری و آرامی که تاریخ زبانهای سامی و مطالعة این زبانها نشان میدهد قرابت ویژهای با زبان عربی دارند. محقّقان عموماً این واژگان را «دخیل» نامیدهاند. امّا نکتة بسیار قابل توجّه در این زمینه آن است که بخش اعظم واژگان زبان عربی با دیگر زباهای سامی، از جمله عبری، آرامی، اکدی، بابلی، حبشی و... مشترک است. بنابراین، نگارنده در باب اطلاق نام «وامواژه» یا «دخیل» به این واژهها تردید دارد. بسیاری مواقع، این واژگان مشترک، معنای نزدیک به عربی دارند، نه مطابق عربی. موضوع دیگر آن است که گاه در زبان عربی نیز معنای قدیمتر این واژهها به کار رفته است؛ یعنی همان معنایی که در دیگر زبانهای سامی، بهویژه آرامی کاربرد دارد. از جملة این موارد، واژة «الکفّار» در آیة بیستم از سورة مبارکه حدید است که بسیاری مترجمان به درستی آن را «کشاورزان» معنا کردهاند. این معنا دقیقا حاصل تحقیق در تاریخ واژه و مشاهدة نحوه کاربرد آن در زبانهای سامی قدیمتر از عربی است، نه استفاده از روش ریشهیابی. ما در این مقاله دربارة واژة «رهو» نیز همین رویکرد را پیگیری میکنیم، بدین معنا که این واژه در قرآن یک بار وارد شده است، در عربی قدیم نیز کاربردی اندک داشته که میتوان آنها را ملاحظه کرد. امّا معنای کهنتر آنکه در دیگر زبانهای سامی کاربرد داشته است و برای ترجمة آیه شریفة مدّ نظر ما مناسبتر میباشد.
1ـ هدف پژوهش
هدف نگارندة مقالة حاضر، طرح معنایی جدید برای واژة «رهواً» در آیة شریفة ﴿وَاتْرُکْ الْبَحْرَ رَهْوًا...﴾ (الدّخان/24) است. در کتب مختلف لغت و تفسیر به این واژه پرداخته، دو معنای عمده برای آن ذکر شده است. این دو معنا اصولاً برگرفته از روایات و احادیث نیست. همچنین این معانی حاصل کمک گرفتن از متن قرآن نبوده است؛ زیرا این واژه تنها یک بار در قرآن کریم وارد شده است. لغویان این واژه را بر اساس اشعار قدیم عرب معنا کردهاند و آنگاه مفسّران از حاصل کار لغویان استفاده کردهاند و آن معانی را در تفسیر آیة شریفه به کار بستهاند. امّا ما در اینجا در پی بیان معنایی دیگر هستیم.
2ـ طرح مسئله
واژة «رهو» یا به سخن دیگر، ریشة «ر هـ و» در ادب عرب بسیار کمکاربرد است. همچنین در خارج از لغتنامهها و قاموسها از این ریشه هیچ اشتقاقی دیده نمیشود و عموم محقّقان حوزة زبان و ادب عربی، واژگانی همچون «رها»، «رهو»، «راهی»، «مرهو» و... را ندیدهاند و تجربه نکردهاند. بنابراین، پرسشی که اینجا مطرح میشود آن است که آیا نبود اشتقاقهای این واژه نشان نمیدهد که واژة «رهو» عربی نیست؟! چرا محقّقان قدیم و جدید این حوزه برای معنا کردن چنین واژهای که هیچ اشتقاقی ندارد، باید در جستجوی ریشة آن باشند؟
گذشته از این محقّقان، لغویان و مفسّران این واژه را عموماً دو گونه معنا کردهاند: «دریا را ترک کن، در حالیکه آرام است»، «دریا را ترک کن، در حالیکه شکافته است». امّا اگر نگاهی به سیاق این آیة شریفه بیندازیم، متوجّه خواهیم شد که احتمالاً این واژه معنایی دیگر دارد. خداوند متعال میفرماید: ﴿فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاء قَوْمٌ مُّجْرِمُونَ * فَأَسْرِ بِعِبَادِی لَیْلًا إِنَّکُم مُّتَّبَعُونَ* وَاتْرُکْ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُندٌ مُّغْرَقُونَ: (آنها هیچ یک از این پندها را نپذیرفتند و موسى) به پیشگاه پروردگارش عرضه داشت: اینها قومى مجرم هستند! * (به او دستور داده شد:) بندگان مرا شبانه حرکت ده که شما تعقیب مىشوید! * (هنگامى که از دریا گذشتید،) دریا را آرام و گشاده بگذار (و بگذر) که آنها لشکرى غرقشده خواهند بود!﴾ (الدّخان/ 22ـ24).
خوانندة این آیة شریفه بیگمان درمییابد که فرمان خداوند به حضرت موسی(ع) به اینکه «بندگانم را شبانه حرکت بده» و اطّلاع دادن این مطلب که «سپاه فرعون در حال آمدن از پی شما هستند و از دریا بگذر... که آنها قطعاً سپاهی غرقشده خواهند بود»، نشان میدهد این آیه بیانگر غضب الهی است. این بهویژه در جملة ﴿...إِنَّهُمْ جُندٌ مُّغْرَقُونَ﴾ نمایان است. در این زمینه کافی است همین آیة شریفه را با آیة دیگری از قرآن کریم مقایسه کنیم که سیاق آن نیز بیانگر «غضب الهی» است: ﴿وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ: و (اکنون) در حضور ما و طبق وحى ما، کشتى بساز! و دربارة آنها که ستم کردند شفاعت مکن که (همة) آنها غرقشدنى هستند!﴾ (هود/ 37).
نگارنده با این دو باور که اوّلاً این واژه عربی نیست، ثانیاً در سیاق آیه، چنین معانی مناسب نمینماید، در پی ارائة نگاه دیگری است. بر این اساس، این مقاله در پی پاسخ به پرسشهای زیر است:
1ـ اگر واژة «رهو» را غیرعربی و دخیل بدانیم، معانی این واژه در زبان اصلی خود چیست؟
2ـ این آیة شریفه با توجّه به معنای اصلی واژة مزبور، چگونه ترجمه خواهد شد و چه معنای جدیدی خواهد یافت؟
3ـ فرضیّههای پژوهش
واژة «رهو» در زبانهای سامی کهنتر از عربی وجود دارد و در معانی دیگری به کار رفته است. در شعر عربی قدیم، این واژه بسیار اندک به کار رفته که در آنها معانی متفاوتی نسبت به معنای عبری و آرامی خود داشته است. امّا در قرآن کریم در معنای خانوادة سامی خود به کار رفته است، نه در معانی که در شعر قدیم عرب ملاحظه میشود؛ به دیگر سخن، «رهو» به عنوان واژة دخیل در شعر قدیم عرب به کار رفته است و معنای متفاوتی یافته، امّا قرآن آن را در معنای نخستین خود به کار برده است. نگارنده در این مقاله نشان میدهد که معنای اصلی این واژه در سیاق آیه مناسبتر میباشد.
4ـ پیشینة پژوهش
آنچه تاکنون دربارة این آیة شریفه گفته شده، در واقع، همان نظرات و دیدگاههای مفسّران و لغویان قدیم و جدید است که در این پژوهش نیز مورد استناد قرار گرفته است و در این باره، مقالة مستقلّی به قلم محقّقان جهان اسلام و نیز مستشرقان نوشته نشده است. حتّی در کتب مربوط به واژههای دخیل نیز، «رهو» به عنوان دخیل ذکر نشده است. کتاب مشهور آرتور جفری با عنوان واژگان دخیل در قرآن نیز به این واژه اشارهای نکرده است.
5ـ روش پژوهش
در این پژوهش، برای نشان دادن آرای لغویان و مفسّران متقدّم و متأخّر در باب واژة «رهو»، با انبوهی از کتب لغت و تفسیر روبهرو بودیم. به همین دلیل، معتبرترین این کتب انتخاب شد تا در این مجال اندک، از سویی، درازگویی نشود و از سوی دیگر، در ارائة آرای مشابه از تکرارهای ملالآور پرهیز شود. بنابراین، از میان کتب لغت، معتبرترین آنها یعنی لسانالعرب ابنمنظور، تاجالعروس زبیدی، المفردات فی غریب القرآن راغب اصفهانی و از میان کتب تفسیر، تفسیر طبری، المیزان علاّمه طباطبایی، مجمعالبیان طبرسی، أطیبالبیان طیب اصفهانی، البرهان فی تفسیر القرآن هاشم بحرانی، انوار التّنزیل و اسرار التأویل بیضاوی و تفسیر نسفی استفاده شده است. پس از بررسی آرای لغویان و مفسّران دربارة این واژه، در فرهنگ لغتهای معتبر عبری و سریانی معنای آن را جستجو میکنیم و پس از بیان آنها، سرانجام با این معانی جدید، آیة شریفه را ترجمه خواهیم کرد.
6ـ نظر لغویان
در لسانالعرب، ذیل مادّة «ر هـ و»، با استناد به اشعار گوناگون، قریب به دَه معنا برای واژة «رهو» ذکر شده است. ابنمنظور بر اساس روش خود که ذکر معانی مذکور در همة لغتنامههای پیش از خود است، بسیار مفصّل به معانی این واژه پرداخته است و چنان معانی گوناگونی را طرح کرده که خواننده به این تصوّر میرسد که «این واژه معانی مبهم، چندپهلو و غیررایج داشته است و بنابراین، معنای مشخّص و معیّنی برای آن وجود ندارد». در اینجا به دلیل ضیق مجال مقاله، از ذکر استنادها و استشهادهای شعری ابنمنظور خودداری میگردد و فهرستوار به معانی مذکور در لسانالعرب اشاره میشود:
ـ «رها البحر؛ أی سَکَنَ: دریا آرام و ساکن شد».
ـ «تفرّق الماء: شکافته شدن آب.
ـ «قال الزّجّاج: رهواً فی الآیةِ؛ أی یَبَساً: زجّاج میگوید در آیة مذکور، این واژه به معنای «خشک» است».
ـ الرّهو فی السّیر هو اللّین مع دوامه: حرکت آهسته و پیوسته».
ـ «قال خالدبن جنبة: رهواً أی دمثاً و هو السّهل الّذی لیس بَرملٍ و لاحَزنِ: یعنی زمین نرم، و آن زمین همواری است که ریگزار یا سنگلاخ نباشد».
ـ «الرّهو أیضاً الکثیر الحرکة: پرحرکت».
ـ «والرّهو أیضاً السّریع: سریع و پرشتاب».
ـ «قیل متتابعة: پیاپی».
ـ «هو سیرٌ سهلٌ مستقیم: نرم، آهسته و مستقیم».
ـ «رها بین رِجلیه، یرهو رهواً: گشود پاهایش را».
ـ «ثوبٌ رهوٌ: رقیق: لباس نازک».
ـ «الرّهو مِن الطّیر و الخیل السِّراع: حرکت شتابندة پرنده و اسب» (ابنمنظور، بیتا، ج 4: 249).
چنانکه ملاحظه میکنیم، معانی مذکور در این واژهنامه چنان پراکنده، متضاد، گوناگون و نامرتبط است که پژوهشگر را به فرض بالا نزدیک و نزدیکتر میکند. همچنین لازم به ذکر است که فعل «رها یرهو» که در اینجا ذکر شده، ساختة این لغوی است و در اشعار دیده نمیشود.
در تاجالعروس عین همة مطالب و معانی مطرح در لسانالعرب وارد شده است (ر.ک؛ زبیدی، بیتا: 160ـ 161) و در معجم العین و معجم مقاییساللّغه هیچ اشارهای به این واژه نشده است. در کتاب المفردات فی غریب القرآن آمده است: «أی ساکنا و قیل سعةً مِنَ الطّریق و هو الصّحیح و منه الرّهاءُ للمفازة المستویّة و یقال لکلّ حَومة مستویّة یجتمع فیه الماء رهوٌ و منه قیل لا شُفعَةَ فی رَهوٍ» (اصفهانی، بیتا: 204ـ 205).
لغتنامههای زیادی در زبان عربی وجود دارد، امّا نقل آراء و نظرات نویسندگان همة این لغتنامهها در این مجال تنگ ممکن نیست و گذشته از این، دیگر لغتنامهها نظری متفاوت در این زمینه ندارند.
7ـ نظر مفسّران
شگفتی نگارندة مقاله از آن است که مفسّران ارجمند قرآن کریم برای فهم این واژه، تنها راهی را که پیمودهاند، رجوع به نظرات لغویانی بوده است که خود در فهم آن متحیّر بودند. در این مجال، به بررسی نظرات مهمترین مفسّران میپردازیم. در تفسیر نسفی آمده است:
«﴿وَاتْرُکْ الْبَحْرَ رَهْوًا...﴾ (الدّخان/24) ساکناً أراد موسی علیهالسّلام لما جاوز البحر أن یضربه بعصاه فینطبق فأمر بأن یترکه ساکناً علی هیئته قارّا عَلَی حاله مِن انتصاب الماء و کَون الطریق یبساً لایضربه بعصاه و لا یغیّر منه شیئاً لیدخله القبط فإذا حصّلوا فیه أطبقه الله علیهم قیل الرّهو: الفجوة الواسعة أی أترکه مفتوحاً عَلَی حاله منفرجاً» (نسفی، بیتا: 129).
ابوالفتوح رازی در تفسیر روحالجنان با زبان ویژة خود که آمیزهای از واژگان عربی و فارسی است، در این باره چنین میگوید:
«﴿وَاتْرُکْ الْبَحْرَ رَهْوًا...﴾ (الدّخان/24) و دریا را رها کن به حال خود؛ و قوله «رَهوًا» عبارات مفسّران در او خلاف شد. عوفی گفت از عبدالله عبّاس: رهواً أی سمتاً: رها کن به حال خود. کعب گفت طریقاً، ربیع گفت سهلاً، ضحّاک گفت دمثاً أی سهلاً. عکرمه گفت جدداً یبساً: رهی خشک. قتادة گفت: طریقاً یابساً: هم رهی خشک، و اصل کلمه در کلام عرب سکون باشد. قال الشّاعر:
«کأنّما أهلُ حُجر ینظرون متی |
|
یَرَونَنی خارجاً طَیرٌ یَبادیدٌ |
در تفسیرهای نمونه (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 1384، ج 21: 175ـ 176)، کشفالأسرار (ر.ک؛ میبدی، 1331، ج 9: 99)، منهجالصّادقین (ر.ک؛ کاشانی، بیتا: 208)، أطیبالبیان فی تفسیر القرآن (ر.ک؛ طیّب اصفهانی، 1241ق.: 85ـ 86)، أحسنالحدیث (ر.ک؛ قرشی بنابی، 1387، ج 10: 78)، المیزان (ر.ک؛ طباطبایی، بیتا، ج 18: 140)، مجمعالبیان (ر.ک؛ طبرسی، 1373، ج 9: 97)، مفاتیحالغیب (ر.ک؛ فخر رازی، 1371، ج 27: 659ـ660)، البرهان فی تفسیر القرآن (ر.ک؛ بحرانی، بیتا، ج 5: 14)، أنوارالتّنزیل و أسرارالتّأویل (ر.ک؛ بیضاوی، 1384، ج 5: 101)، جامعالبیان فی تفسیر القرآن (ر.ک؛ طبری، 1972م.، ج 25: 72ـ73)، الدّرّ المنثور فی تفسیر المأثور (ر.ک؛ سیوطی، 2007 م.، ج 6: 29ـ30) و الکشّاف عن غوامض حقائق التّنزیل (ر.ک؛ زمخشری، 1373، ج 4: 276) تنها معانی مذکور در باب این واژه، «آرام»، «ساکن» و یا «شکافته» است؛ بدین معنا که «ای موسی! دریا را «آرام» و یا «شکافته» پشت سر گذار». فقط در تفسیر مقاتلبن سلیمان معنایی متفاوت وارد شده است. او میگوید: «وَاترُکِ البَحرَ رَهواً، أی صُفُوفاً» (ابنسلیمان، 2002 م.، ج 3: 821).
8ـ «رهو» از دریچة زبانهای عبری و آرامی
چنانکه در قسمت طرح مسئله و فرضیّه نیز گفته شد، پذیرفتن اینکه واژة «رهو» عربی است، به سادگی میسّر نیست، چراکه اوّلاً در متون معاصر تقریباً متروک شده است و در متون قدیم عرب نیز بسیار کمکاربرد بوده است. ثانیاً هیچ اشتقاقی از آن دیده نمیشود و سرانجام آنکه در قرآن مجید نیز تنها یک بار وارد شده که آن هم مربوط به داستان حضرت موسی(ع) است.
بر محقّقان و قرآنپژوهان روشنبین پوشیده نیست که خداوند در داستانهای انبیای بنیاسرائیل، غریبترین واژهها را آورده که عموماً با مراجعه به زبانهای سامی میتوان معنای دقیق آنها را دریافت. از آن جمله میتوان به واژههایی چون سِفر، یَم، احمد، متکّأ، رحمن و... اشاره کرد. واژة «رهو» نیز در داستانهای انبیای بنیاسرائیل طرح شده است. بدین سبب، نگارندة مقاله با توجّه به سیاق آیة شریفه درصدد برآمد تا معنای آن را در لغتنامههای مختلفی از زبانهای عبری، آرامی و سریانی جستجو کند.
در واژهنامة سریانیـ انگلیسی پاین، ذیل واژة ܪܗܐ آمده است:
»To watch closely esp. from alurking-place, to spy out, be on the look out for« (Payne, 1902, P.530).
یعنی: «از نزدیک نگاه کردن، بهویژه نگریستن از یک کمینگاه، کشف کردن، سر درآوردن، مراقب چیزی بودن، چشم به چیزی داشتن».
بر این اساس، معنای آیه عبارت خواهد بود از: «دریا را پشت سر گذار که از کمینگاه به آنان مینگرد و آنان سپاهی غرقشده خواهند بود»، «دریا را پشت سر گذار، در حالیکه چشم به آنان دوخته است و آن سپاه را غرق خواهد کرد».
در لغتنامةThe complete Hebrew-English Dictionary، زیر واژة רהב آمده است:
»Arrogance, haughtiness, boastfulness, conceit, superciliousness« (Alcalay: p 2412).
یعنی: «تکبّر و غرور، تکبّر و تفرعن، خودستا و لافزن، خودبینی، پرافادگی و تکبّر».
بر این اساس، معنای آیه بدین گونه خواهد بود: «دریا را پشت سر گذار، در حالیکه سرشار از غرور است و آنان را غرق خواهد کرد».
امّا در اینجا به سه واژهنامه اشاره میکنیم که معنای همین واژه را در کتابهای انجیل و تورات ارائه دادهاند. در واژهنامة Hebrew and Aramaic Dictionary of Old Testament در زیر واژة רהב آمده است:
»Assail, importune, chaos monster« )Stone, 1973: p. 566(.
یعنی: «حملهور شدن و هجوم بردن، اصرار کردن و مصرّانه خواستن، غول آشفته» که بر اساس آن، ترجمة آیه بدین ترتیب خواهد بود:
«دریا را رها کن و پشت سر گذار، در حالی که چون غول آشفتهای درصدد حمله به آنان است و آن سپاهیان را غرق خواهد کرد».
در واژهنامةHebrew and English Lexicon of Old Testament در ذیل همین واژه آمده است:
»Act stormily, boisterously, arrogantly, be alarmed, frightened, Trembling, hastening« (Gesenius,1972: P. 923).
یعنی: «توفانی، پُر سر و صدا، متکبّرانه، ناراحت و دلخور، وحشتزده و هراسان، لرزان، شتابان و سریع». بر این اساس، معنای آیة شریفة مزبور بدین شیوه خواهد بود: «دریا را پشت سر گذار، در حالیکه پُر سر و صدا، توفانی و پرشتاب است و آن سپاه به زودی غرق خواهد شد».
«و سرانجام در لغتنامه سریانیـ عربی عظیم باربَهلول که معتبرترین لغتنامة سریانی است، در ذیل واژة ܪܗܐ نوشته شده است:
«یرصّد، ینظر، یتوقّع» (BarBahlul, 1888, vol2, p.1876)؛ یعنی: «در کمین است و انتظار میکشد».
بر این مبنا، معنای آیة شریفه بدین گونه خواهد بود: «دریا را پشت سر گذار، در حالیکه در کمین است یا در انتظار است و آنان سپاهیانی غرقشده خواهند بود».
چنانکه ملاحظه میکنید، در دو واژهنامة نخست که عام هستند، دو معنای اصلی «از کمین نگریستن» و «تکبّر و غرور» برجسته میباشد. امّا در سه واژهنامة بعدی که در واقع، شرح واژگان عهد قدیم و عهد جدید است، علاوه بر معنای «کمین کردن و انتظار کشیدن» معنای «خشم»، «توفانی شدن»، «هراسان و لرزان بودن»، «شتابان بودن» نیز وجود دارد. با دقّت دوباره به آیة شریفة مذکور و سیاق آن که دربارة آن سخن گفتیم، متوجّه میشویم مجموع معانی ذکر شده در این فرهنگها، برای فضای «خشم الهی» و «سرعت نزول عذاب» و «غرق شدن کافران و مستکبران» مناسبتر است. نگارندة مقاله در اینجا به دنبال ارائة یک واژة واحد به عنوان معنای قطعی واژة «رهو» نیست، امّا تاکید دارد با توجّه به اینکه این واژه غیرعربی است و در زبان عربی نیز رواج چندانی ندارد و میتوان آن را از بقایای دیگر زبانهای سامی دانست که در عربی به جا مانده است و مناسبتر آن است که برای درک معنای واقعی این واژه، وارد فضای زبانهای سامی قدیم شویم و روش ریشهیابی را وانهیم.
نتیجهگیری
با توجّه به آنچه گفته شد، مشخّص میشود که واژة «رهو» در آیة شریفه به معنای ذکر شده در لغتنامههای رایج عربی و تفاسیر نیست، چراکه لغویان با روش ریشهیابی سراغ واژهای نادر رفتهاند و سعی کردند با این روش ناکارآمد دربارة واژگان غریب، به معنای آن پی ببرند و مفسّران نیز از نتیجة کار لغویان استفاده کرده، این آیة شریفه را با بهرهگیری از همین یافتهها، «آرام» یا «شکافته» معنی کردهاند. امّا نگارنده معتقد است که این واژه دخیل میباشد و معنای کمکابردتر آن، «تکبّر و غرور» و معناهای متقنتر آن در واژهنامههای سریانی، عبری و آرامی، عبارت از «کمین گرفتن»، «شتابان و لرزان بودن» و «حملهور شدن» است. بر این اساس، میتوان این ترجمهها را برای این آیة شریفه پیشنهاد داد: ﴿وَاتْرُکْ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُندٌ مُّغْرَقُونَ﴾ (الدّخان/ 24):
ـ «دریا را در حالی پشت سر گذار که کمین گرفته است و آنان سپاهی غرقشده خواهند بود».
ـ «دریا را در حالی پشت سر گذار که شتابان و لرزان است و آنان سپاهی غرقشده خواهند بود».
ـ «دریا را در حالی پشت سر گذار که درصدد حمله است و آنان سپاهی غرقشده خواهند بود».