Editorial
Authors
Abstract
Metonymy is an important and influential expressive device and structure in rhetoric and plays an important role in the aesthetics and sense of the Quranic context. Thus, the translation of it is also very important. In the paper, a methodology of translating types of metonymy is provided and the performances of translators of the Qur'an are reviewed.
Scholars have identified two methods of translating metonymy - and all other texts. One is ‘semantic’ (translation to metonymy) and the other is ‘communicative’ (translation to reality). However, the authors of the present paper propose an integrated ‘semantic-communicative’ method for translating metonymies in the Qur'an. It seems that the said method, which is a combination of the semantic and communicative method, is the proper and effective method for translating metonymy. However, a review of different translations of the Qur'an shows that translators have used different methods, which has led to a high level of coherence in their translations. Therefore, these translations are based on preference rather than scientific approach.
Keywords
یکی از رویکردهای جذاب در شناخت زوایای ناپیدای قرآن، رویکرد زبانشناختی به این متن مقدس است. نظر به این که بیان زبان قرآن کریم در چهارچوب تعابیر و الفاظ موجود در ذهن بشر انجام شده است، کلام الهی برای انتقال مفهوم از راههای متنوعی همچون تعابیر کنایی و مجازی بهره جسته تا بتواند قابلیت و کارکرد زبان محدود بشری را به میزان نامحدودی افزایش دهد و از ذکر یک کلمه، چندین تصور ذهنی ایجاد شود. از زمان نزول وحی الهی همواره شاهد تلاشی گسترده در جهت تحلیل و فهم زبان آن بودهایم و به دلیل گستردگی طیف صوری به کارگیری مجاز در قرآن، امروزه مطالعه و تحلیل گفتمان قرآن- به منزلة اثری ادبی که دارای ویژگیهای بلاغی بیهمتایی است- درصدر مطالعات قرآنی قرار گرفته است.
«مجاز»1 استعمال لفظ در غیر معنای حقیقی آن همراه با مناسبتی به نام «علاقه» میان معنای اول و دوم آن است که ذهن را به سمت معنای مجازی میکشاند. بنابراین گاهی بافت بیرونی2 که خواننده را بهسمت معنای آشکار واژگان سوق میدهد، به دلیل وجود واژهای در قالب مجاز در ابهام3 معنایی فرو میرود و در این حالت واژگان در ذهن خواننده تداعی میشوند و درصدد ابهام معنا برمیآیند. بنابراین بیان واژه در قالب مجاز بار معنایی جمله را دو چندان میکند. نکتة قابل توجه در فرایند به کارگیری ساختار مجاز به جای حقیقت، وجود نکات بیانی و اهداف بلاغی است که در نهایت به کشف جنبهای از وجوه اعجاز بیانی قرآن کریم میانجامد و معانی بسیار لطیفی را به ذهن مخاطب انتقال میدهد. با توجه به این امر مهم، اهمیت و حساسیت ترجمۀ الفاظ مجازی موجود در قرآن نمود بیشتری پیدا میکند و نیاز مترجم به شناخت دقیق از مفاهیم علم بلاغت و به کارگیری مناسبترین روش درترجمة آنها احساس میشود.
لذا مهمترین سؤالهای مطرح در این تحقیق عبارتند از این که: روشهای ترجمة انواع مجاز کدامند و مناسبترین روش در ترجمة مجازهای قرآن کدام روش است؟ عملکرد مترجمان قرآن در ترجمۀ انواع مجاز در آیات چگونه بوده و ایشان چه روشهایی در این مورد به کار بستهاند؟ آیا مترجمان قرآن در ترجمۀ مجازها روش یکسانی داشتهاند و آیا یک مترجم روش واحدی در ترجمۀ انواع مجاز قرآن به کار برده است؟
با بررسی ترجمههایی که تاکنون از قرآن شده است، جهت انتقال معنا سه روش دیده میشود که عبارتند از روش «معنایی»، «ارتباطی» و «معنایی- ارتباطی» که به نظر میرسد روش سوم یعنی شیوة تلفیق دو روش معنایی و ارتباطی مناسبترین روش برای ترجمة مجاز باشد.
دربارۀ مبحث بلاغت الفاظ، به خصوص در مقولة بلاغت در آیات قرآن، از گذشته تاکنون مطالب فراوانی بیان شده، از جمله میتوان به کتابهای «معانی القرآن» أبوزکریاء فرّاء (قرن دوم هجری) و «مجاز القرآن» أبوعبیدة معمّر بن مثنی(قرن سوم هجری) و نیز بسیاری از آثار دیگر همچون «أسرار البلاغة» و «دلائلالإعجاز» جرجانی (407) اشاره کرد. البته در مورد اقسام دیگر بلاغت بیانی، همچون استعاره و کنایه مطالبی در قالب مقاله نگاشته شده است؛ مانند «چگونگی معادلیابی استعارههای قرآنی در فرایند ترجمه»4 و «روششناسی ترجمة کنایه در ترجمههای قرآن»5. همچنین در نشریۀ تخصصی «ترجمان وحی» طی سلسله مقالاتی به بحث پیرامون مجاز پرداخته شده6، اما در این نوشتارها آن گونه که باید حق مطلب در خصوص روشهای ترجمۀ مجاز ادا نشده است. به ویژه آن که در این مقالات نیز همچون آثار گذشتگان نگاهی سنتی به مقولة مجاز و در نتیجه ترجمۀ آن دیده میشود.
2. مفهوم ترجمه و وظیفة مترجم
واژۀ «ترجم» در لغت مصدر رباعی از فعل «تَرْجَمَ» به معنای انتقال کلام از زبانی به زبان دیگر است (فیومی، 1405، ج1: 92). در اصطلاح نیز عبارت است از یافتن نزدیکترین معادل یک کلام در زبان مقصد، اول از جهت مفهوم و بعد از لحاظ سبک (بی آزار شیرازی، 1376: 31). به عبارت دیگر میتوان ترجمه را فرایند جایگزینی عناصر متنی زبان مبدأ به وسیلة عناصر متنی زبان مقصد دانست که طی آن مترجم تلاش میکند
با این عمل جایگزینسازی خود، زمینهای را فراهم آورد که در آن نویسندۀ
اصلی و خوانندۀ متن ترجمه با هم به تعامل و تأثیر متقابل بپردازند (لطفی پور
ساعدی، 1387: 70). لذا ضروری است که مترجم در هر دو زبان مبدأ و مقصد
متبحر باشد و هر کلمه را در موضع معین خود بگذارد و به اسالیب و خصایص
هر دو زبان کاملاً آگاه باشد و ترجمه را به جمیع معانی و مقاصد مربوط به متن
به نحو مطمئن ایفا نماید (سلماسی زاده، 1369: 4). به عبارت دیگر وظیفۀ مترجم برقراری معادل عناصر متنی زبان مبدأ 7 در زبان مقصد8 است. در واقع آنچه مترجم باید منتقل کند، حقیقت مفهوم در سخن است نه حقیقت خارجی، زیرا گویندة سخن با انتخاب واژهها در حقیقت مقصود خودش را با مفهوم واژه ارتباط داده است و مفهوم حقیقی واژه، مرزی است برای کشف مقصود گوینده که نباید از آن فراتر رفت. در قرآن نیز اگر واقعاً مقصود خداوند این بوده که آنچه را مترجم باور دارد در ترجمۀ آیه بیاورد، ضرورتی نداشت که جمله یا واژه را ابهامآمیز و در قالب مجاز ذکر کند و میتوانست واژه را صریح و نه مجازگونه بیان کند. در ترجمۀ قرآن باید به ساختارهای مختلف زبانی، یعنی لغوی، صرفی، آوایی، نحوی و بلاغی- به ویژه ساختار «مجاز» که از مهمترین ساختارهای بلاغی به شمار میرود- به عنوان یک اصل نگریسته شود. وجود این ساختارهای زبانی و ادبی، قدرت تأثیرگذاری فوق العادهای به قرآن بخشیده است که در فرآیند ترجمه به لحاظ ساختار زبانی متفاوت، میان زبان مبدأ و زبان مقصد به طور طبیعی از این تأثیرگذاری تا حدودی کاسته میشود. اما لازم است مترجم قرآن روش کارآمد و مناسب را در ترجمه و برگردان انواع ساختارهای زبان قرآن در پیش گیرد تا حتی الامکان بتواند ترجمهای معادل و نزدیک به متن اصل ارائه دهد؛ امری که متأسفانه تاکنون مورد غفلت بسیاری از مترجمان بوده است و از نقاط ضعف اساسی ترجمههای موجود از قرآن به شمار میرود. به عبارت دیگر این امر موجب گشته تا مهمترین اصل ترجمه یعنی اصل «تعادل ترجمهای» میان متن اصلی و متن ترجمه دچار ضعف و خلل شود.
3. انواع متون و روشهای ترجمه آن
انواع متون را بر حسب بارزترین نقش زبان میتوان به دو دستة کلی تقسیم کرد:
1. متنهای اطلاعاتی که هدف آنها صرفاً انتقال اطلاعات است. در این گونه متنها، زبان ابزاری است برای بیان نیازها و گزارش رویدادها. از بارزترین این نوع متون، قراردادها، اخبار و مقالههای علمی و فنی میباشند.
2. متنهای توصیفی که در آنها، زبان ابزاری است برای توصیف حادثه و هدف آن ایجاد احساسی خاص در خواننده است که میتواند ویژگیهای بسیار دقیق و جزئی مربوط به صحنه را در ذهن خود مجسم کند. بارزترین نمونة متنهای توصیفی، متون ادبی است (فرح زاد، 1387: 20 و23 و26).
با توجه به این که قرآن کریم متنی است که از ساختارها و روشهای بیانی ادبی استفاده فراوان نموده است، از این حیث در ردیف متون توصیفی قرار میگیرد. مترجمی که نوع متن و هدف اطلاع رسانی و توصیف بخشهای مختلف آن را تشخیص بدهد، شناخت و برداشت درستی از ترجمه دارد و در انتقال معنا یا تأثیر متن به مخاطب خویش موفق است. امروزه براساس تقسیمبندی فوق دو روش نیز در ترجمۀ انواع متون وجود دارد:
1. «ترجمۀ معنایی» که مفهوم متن مبدأ را بدون تغییرات لغوی و با نزدیکترین ساختهای دستوری و معنایی زبان مقصد منتقل میکند. از این نوع برای ترجمۀ متون توصیفی یا عناصر توصیفی متنهای اطلاعاتی استفاده میشود.
2. «ترجمۀ ارتباطی» که پیام متن مبدأ با متداولترین عبارات و ساختهای دستوری به زبان مقصد برگردانده میشود و مترجم تلاش میکند براساس معنای کلمه در بافت متن معادلیابی کند. البته متون اطلاعاتی در متنهای توصیفی به شیوة ارتباطی ترجمه میشوند (ناظمیان، 1386: 4).
در واقع ترجمۀ معنایی به روش ترجمۀ تحت اللفظی قرآن و ترجمۀ ارتباطی به ترجمههای آزاد و تفسیری شباهت و نزدیکی دارد. با توجه به نوع متن قرآن کریم به نظر میرسد در ترجمۀ الگوهای بلاغی از جمله مجاز، روش نخست یعنی ترجمۀ معنایی از کارآیی بیشتری برخوردار باشد. البته میتوان در کنار ترجمۀ معنایی از روش ترجمۀ ارتباطی نیز بهره جست تا خوانندگان ترجمه به درکی بهتر و کاملتر از آیات قرآن برسند که آن را روش تلفیقی «معنایی-ارتباطی» مینامیم.
4. مفهوم، کارکرد و انواع مجاز
«مجاز» از ریشه «جوز» مصدر و به معنای عبور کردن از مکانی است
(راغب اصفهانی، 1412: 211). نیز میتوان آن را بر وزن «مَفعَل» و مشترک
میان صیغههای اسم مکان و زمان و مصدر میمی دانست (ابن منظور، 1363، ج 5: 326). مجاز در زبان متقدمان و حتی قبل از نزول قرآن و در اشعار جاهلی معنای عامی داشته و به هر گونه معنایی که در ورای لفظ اراده میشد، اطلاق میگشت؛ اما از زمان متأخران در معنای محدودتری به کار رفت و در مقابل حقیقت قرار گرفت که به عنوان نمونه عبدالقاهر جرجانی (473) مجاز را این گونه تعریف میکند: «هر کلمهای که از آن معنایی جز آن چه واضع وضع کرده است، اراده شود و مناسبت (علاقة غیر مشابهت) میان معنای دوم و معنای اول باشد، مجاز است» (جرجانی، 1377: 325). سکاکی نیز در تعریف مجاز وجود قرینه را اضافه نموده که مانع از ارادة معنای حقیقی میشود (سکاکی، 1999: 170). تعریف اکثر بلاغیون از مجاز نیز همان بیان جرجانی بوده که به طور کلی مجاز استعمال لفظ در غیرمعنای حقیقی است که برایش وضع شده، به لحاظ وجود قرینة صارفه (خطیب قزوینی، 1425: 186؛ تفتازانی، 1411 :218) و شرط نقل معنای صریح9 به معنای مجازی10 یا دلالت ضمنی، وجود تناسبی است بین آن دو که به آن «علاقه» میگویند.
از جمله مبانی به کار گیری مجاز در قرآن، به عنوان یکی از صنایع بلاغی11، بهرهگیری از زبان ادبی زبان عرب و زیباییآفرینی زبان قرآن، شمول معنایی و تأثیر مجاز در فهم معارف بلند قرآن است. زیبا بودن مجاز یکی از لحاظ زیبایی ساختار صوری متن است و دیگری زیبایی معنای متن که در صورت آن پنهان شده و یک گام جلوتر از ظاهر حرکت میکند و خوانندة متن را به سوی معنایی عمیقتر میکشاند. سومین جهت زیبایی آن، روند کسب معنا است که ذهن را به چالش میاندازد و وقتی به پروژة رمز گشایی12از مجاز وادار میشود، با اندیشدن در قرائن و علایق میان معانی حقیقی و مجازی، به واقعیت فراسوی مجاز پی میبرد. بنابراین واگذاری روند معنایابی، پیام متکلم را در ذهن مخاطب ماندگارتر میسازد و این چالشها شوق مضاعفی در مخاطب ایجاد میکند و به اصطلاح «أوقع فی النفوس» است.
مجاز خود بر دو نوع است:
1- مجاز عقلی که در سطح کلام (میان مسند و مسندالیه) جاری است.
2- مجاز لغوی که در سطح کلمه جریان دارد.
به مجاز عقلی مجاز مرکب و به مجاز لغوی مجاز مفرد نیز اطلاق میشود (خطیب قزوینی، 1425: 189). به تعبیر جرجانی اگر مجاز در اثبات واقع شود از طریق عقل، و اگر در مثبت واقع شود از طریق لغت به دست میآید (جرجانی، 1377: 364). حال اگر مناسبت (علاقه) میان دو معنای منقولعنه و منقولالیه از باب تشابه دو معنا باشد، آن مجاز را «استعاره» و اگر علاقه ملابست (غیر مشابهت) باشد، آن را «مجاز مرسل» میگویند (تفتازانی، 1411: 218). این قسم از مجاز (مجاز لغوی یا مفرد مرسل) دارای علاقهها و انواع بسیاری است که مهمترین آنها عبارتند از: به اعتبار ماکان، به اعتبار مایکون، جزئیه، کلّیه، حالیه، محلیه، سببیه، مسببیه، لازمیه، ملزومیه، اطلاق اسم خاص بر عام، اطلاق اسم عام بر خاص، حذف، زیاده و قلب.
به هر حال توجه به کارکردهای مختلف زیباشناختی و معناسازی مجاز، این نکتة مهم باز یادآور میشود که مترجم قرآن کریم بایستی اهتمام و عنایت خاصی به این صنعت مهم بلاغی و بیانی داشته باشد و تلاش نماید تا روشی مناسب در ترجمۀ این ساختار در پیش گیرد، تا در واقع خوانندۀ ترجمه نیز همچون خوانندۀ متن اصلی قرآن کریم، بتواند به گونهای شایسته و در تعامل با متن ترجمه به دریافت و درک عناصر زیباشناختی و معناآفرینی قرآن راه یابد.
5. نمونههایی از مجاز در قرآن و نقد ترجمهها
در ترجمۀ انواع مجاز سه روش پیش روی مترجم قرار دارد که عبارتند از:
1- ترجمۀ معنایی که همان ذکر معنای لغوی و مجازی واژگان است، مانند ترجمۀ عبارت ﴿یَدُ اللهِ فَوْقَ أَیْدِیهِم﴾ (فتح، 10) به «دست خداوند بالای دستهای آنان است».
2- ترجمۀ ارتباطی که بیان مقصود و مراد مجاز است. مانند «قدرت خداوند فوق قدرت آنان است» در ترجمۀ عبارت قبل.
3- ترجمۀ معنایی- ارتباطی که در آن ابتدا معنای مجازی و سپس منظور از مجاز ذکر میشود. یعنی: «دست خداوند بالای دستهای آنان است (قدرت خداوند فوق قدرت آنان میباشد)». که البته بهترین روش در ترجمۀ انواع مجاز همین روش تلفیقی معنایی- ارتباطی میباشد، زیرا از یک سو تعبیر مجازی ذکرشده در آیه را به مخاطب منتقل میسازد و به او این فرصت و امکان را میدهد تا همانند رویارویی با متن اصل به مطالعه و بررسی مجاز بپردازد و از کارکردهای مختلف آن بهره مند شود، و از سوی دیگر با ذکر معنای حقیقی و مفهوم و مقصود مجاز به او در دستیابی به مراد آیه یاری میرساند؛ در حالی که هر یک از دو روش قبل به تنهایی ناقص و بعضاً نارسا خواهد بود.
اکنون به بیان چند نمونه از مجازها درآیات قرآنی پرداخته، عملکرد تعدادی از مترجمان را مورد بررسی و نقد قرار میدهیم.
1-5. ﴿وَسئلِ الْقَرْیَةَ الَّتىِ کُنَّا فِیهَا. . .﴾(یوسف، 82)
ذکر واژه «الْقَرْیَةَ» در این آیۀ شریفه، بیان یکی از اقسام مجاز یعنی اطلاق اسم محل (ظرف) بر حال (مظروف) است (سیوطی، 1973، ج2: 38). البته نظر برخی از مفسران چنین است که مضاف (اهل) حذف شده و مضاف الیه (الْقَرْیَةَ)در جایگاه مضاف قرار گرفته و سؤال کردن از «قریة» عبارت است از پرسیدن از اهل آن (طوسی، لا. ت، ج6: 180). حال این پرسش مطرح میشود که اگر منظور خداوند تنها سؤال از اهل قریه بود، چرا واژة «اهل» را به کار نبرد؟ با توجه به فصاحت و بلاغت کلام متکلم متعال، میتوان این نظر را بیان کرد که مقصود خداوند آن است که به محض ورود به آن شهر، همه چیز حتی غیر انسان هم گواه بر حقیقت است (فخر رازی، 1420، ج 18: 495). لذا همچنان که برخی از مفسران عقیده دارند احتیاجی به مقدر کردن مضاف و حذف آن نیست و «القریة» مجاز لغوی (مفرد مرسل) از تمام موجودات و اشیاء و هر آنچه در شهر دیده میشود، است (سیدرضی، لا. ت: 173؛ ابن عطیة، 1422، ج3: 271؛ ابن عاشور، لا. ت، ج 12: 106؛ آلوسی، 1415، ج 7: 37).
ردیف |
مترجم |
ترجمه |
روش ترجمه (مجاز) |
1 |
دهلوی |
و بپرس از دهى که بودیم درآن ... |
معنایی |
2 |
معزی |
و بپرس شهرى را که در آن بودیم ... |
معنایی |
3 |
آیتی |
از شهرى که در آن بودهایم بپرس ... |
معنایی |
4 |
مکارم شیرازی |
از آن شهر که در آن بودیم سؤال کن ... |
معنایی |
5 |
الهی قمشهای |
و از مردم آن شهر حقیقت را جویا شو ... |
ارتباطی |
6 |
فولادوند |
و از [مردم] شهرى که در آن بودیم ... |
ارتباطی |
7 |
مشکینی |
و از آن مجتمعى که ما در آن بودیم (مردم مصر) بپرس ... |
ارتباطی |
8 |
انصاریان |
حقیقت را از شهرى که در آن بودیم [و در و دیوارش گواه است] بپرس. |
معنایی-ارتباطی |
9 |
نوبری |
از اهل مصر این قصه را بپرس ... |
معنایی-ارتباطی |
10 |
سراج |
و بپرس از مردم شهرى که بودیم در آن ... |
معنایی-ارتباطی |
همچنان که ملاحظه میشود مترجمان در ترجمۀ مجاز موجود در این آیه
از سه روش معنایی، ارتباطی و معنایی- ارتباطی بهره جستهاند که به نظر
نگارندگان مقاله، بهترین وجه آن است که مجاز آیه را به صورت «معنایی– ارتباطی» ترجمه کنیم تا بیانگر حقیقت اصلی آیه باشد. زیرا آیه تنها مردم را شاهد و گواه نمیگیرد. بنا براین پیشنهاد میشود این آیه چنین ترجمه شود: «[حقیقت را] از شهری که در آن بودیم (که علاوه بر مردم، در و دیوار و هر آن چه در شهر است هم شاهد میباشد) بپرس».
2-5. ﴿وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرینَ﴾(شعراء، 84)
در این آیۀ شریفه نیز از شیء با اسم ابزارش نام برده شده و «لسان صدق» که در لغت به معنی «زبان راستی» است، در معنای «ثنای نیکو» آمده است، به طوری که زبان، آلت و ابزار آن میباشد (سیوطی، 1973، ج2: 38). به گفتة ابوعبیده «لسان صدق» در این آیه یعنی «ثناءً حسناً فی الآخرین» (ابوعبیدة، 1381، ج2: 87). صاحب معالم التنزیل به نقل از القتیبی آورده که واژة «لسان» به طریق مجاز بهجای لفظ «قول» آمده است؛ زیرا قول به وسیلة لسان صورت میگیرد (بغوی، 1420، ج3: 471). همچنین صاحب مجمع البیان نیز بیان نموده که عرب لفظ لسان را در جای «قول» و «لغت» استفاده میکرده است و اضافه لسان بر صدق اشاره دارد به زبانی که جز به راستی سخن نمیگوید (طبرسی، 1372، ج7: 304).
ردیف |
مترجم |
ترجمه |
روش ترجمه (مجاز) |
1 |
اشرفی |
بگردان برایم زبان راستى در پسینیان |
معنایی |
2 |
شعرانی |
بگردان مر مرا زبان راستى در آخران |
معنایی |
3 |
مصباح زاده |
بگردان برایم زبان راستى در پسینیان |
معنایی |
4 |
معزی |
قرار ده براى من زبان راستى در آخران |
معنایی |
5 |
آیتی |
ذکر جمیل مرا در دهان آیندگان انداز |
ارتباطی |
6 |
الهی قمشهای |
نامم بر زبان اقوام آتیه نیکو، و سخنم دلپذیر گردان |
ارتباطی |
7 |
انصاریان |
براى من در آیندگان نامى نیک و ستایشى والا مرتبه قرار ده |
ارتباطی |
8 |
فولادوند |
براى من در [میان] آیندگان آوازه نیکو گذار |
ارتباطی |
9 |
برزی |
براى من در میان آیندگان زبان راستین [شهرت نیکو و ذکر جمیل] قرار بده |
معنایی-ارتباطی |
10 |
رضایی اصفهانی |
براى من در (امتهاى) پسین زبان راستین (و آوازهاى نیک) قرار ده |
معنایی-ارتباطی |
با بررسی ترجمههای مترجمان مشهور پیشین و امروزین درمییابیم که ایشان از روشهای مختلفی در ترجمۀ مجاز این آیه استفاده کردهاند. برخی «لسان صدق» را به روش معنایی، عدهای به روش ارتباطی و دستهای دیگر از مترجمان نیز آن را به روش معنایی- ارتباطی ترجمه کردهاند که جامع میان دو روش قبل است. ترجمۀ پیشنهادی نیز به همان روش معنایی- ارتباطی است: «برای من در [میان] آیندگان گفتار حق و راستی (ذکر نیکو) قرار بده».
3-5. ﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّی أَرانی أَعْصِرُ خَمْراً... ﴾(یوسف، 36)
یکی دیگر از اقسام مجاز لغوی به اعتبار علاقۀ آن، نام بردن از شیء به لحاظ حالتی است که در آینده به آن منجر میشود. اهل بلاغت این نوع مجاز را «اعتبار مایکون» مینامند. از جمله در این آیة شریفه که اطلاق «خمر» بر «عنب» به لحاظ فرجام فشردن انگور است که به تهیة شراب منتهی میشود (سیوطی، 1973، ج2: 37). از زجاج و ابن انباری نقل شده رسم عرب چنین بوده که شیء را به نام آنچه در آینده بدان مبدل خواهد شد، بخوانند. مثلاً به جای «خشت میپزد» میگویند «آجر میپزد» (طبرسی، 1372، ج5: 356). ولی بهتر است برای ترجمۀ لفظ «خمر» در آیه، همان معنای مشهور آن یعنی «شراب» ذکر شود و برای رساندن مفهوم رساتر، واژه «انگور» به صورت غیر مستقیم و در پرانتز نوشته شود تا لطمهای به اصل معنای واژه وارد نشود.
ردیف |
مترجم |
ترجمه |
روش ترجمه (مجاز) |
1 |
شعرانی |
من دیدم خود را در خواب که میفشردم شراب را. |
معنایی |
2 |
گرمارودی |
من در خواب مىدیدم که شراب مىاندازم. |
معنایی |
3 |
آیتی |
درخواب، خود را دیدم که انگور مىفشارم. |
ارتباطی |
4 |
پاینده |
به رؤیا خویش را دیدم که انگورى میفشارم. |
ارتباطی |
5 |
سراج |
من دیدم در خواب خویشتن را که مىفشارم خوشة انگور را. |
ارتباطی |
6 |
معزی |
همانا به خواب دیدم خویش را که انگورى مىفشارم. |
ارتباطی |
7 |
الهی قمشهای |
من در خواب دیدمى که انگور براى شراب مى افشرم. |
معنایی- ارتباطی |
8 |
انصاریان |
من پى در پى خواب مىبینم که [براى] شراب، [انگور] مىفشارم. |
معنایی- ارتباطی |
9 |
فولادوند |
من خویشتن را [به خواب] دیدم که [انگور براى] شراب مىفشارم. |
معنایی- ارتباطی |
10 |
مکارم شیرازی |
من در خواب دیدم که (انگور براى) شراب مىفشارم. |
معنایی- ارتباطی |
جدول فوق نشان میدهد که روشهای مختلفی از سوی مترجمان در ترجمۀ مجاز موجود در آیه به کار بسته شده است، که از میان آنها روش معنایی- ارتباطی میتواند روش مناسب و کامل باشد. لذا پیشنهاد میشود همچون ترجمۀ آیتالله مکارم شیرازی یا مرحوم فولادوند ارائه شود: «من خویشتن را (در خواب) دیدم که (انگور برای) شراب میفشارم».
4-5. ﴿هُوَ الَّذی یُریکُمْ آیاتِهِ وَیُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً...﴾(غافر، 13)
در این آیۀ شریفه مقصود از «رزق» سبب رزق یعنی «باران» است. بنابراین نوع
مجاز در آن اطلاق مسبب بر سبب میباشد (سیوطی، 1973، ج2: 37). به عقیدۀ
اکثر مفسران نیز منظور از «رزق» نزول باران است (رازی، 1408، ج 17: 17؛ بغوی، 1420، ج4: 108؛ جرجانی، 1377، ج 8: 202). همچنین علامه طباطبائی (ره) اشاره دارد که
رزق دادن به بندگان، یکی از شئون ربوبیت است که شامل همه نوع رزقی میشود و
با توجه به آیۀ 21 «حجر»، مراد از نازل شدن آن از جانب آسمان، آمدن رزق از غیب
به شهود است (طباطبائی، 1417، ج17: 317). و جناب طیب بیان داشته منظور آن
فقط باران نیست که در نتیجه سبب رویاندن میوه و انبات شود، بلکه «رزق اعم از
مأکول و مشروب است» و شامل حیات، علم، قدرت و ایمان و... میشود، چون اینها
هم از نعم الهی هستند، تمامشان را تقدیر فرمود و گفت از عالم بالا نازل فرموده و
شاهد بر آن، جملة «وَماتوعَدوُن» در آیة 22 «ذاریات» میباشد (طیب، 1378، ج11: 360). ولی در تفسیر نمونه گفته شده این گونه تفاسیر مخالف ظاهر آیه است و هیچ الزامی
بر آن وجود ندارد. پس از نظر ایشان مصداق رزق از آسمان «نزول باران، نور آفتاب
و هواست. زیرا این سه امر مهمترین وسیلة حیات هستند، بقیه فرع بر آن هستند» (مکارم شیرازی، 1374، ج20: 50). صاحب منهج الصادقین بیان داشته علاوه بر معنای
باران، ممکن است «منظور ملائکهای باشند که با نزولشان به تدبیر ارزاق اشتغال مینمایند» (کاشانی، 1336، ج8: 134) که در این صورت هم اطلاق مسبب بر سبب
است. به نظر ابن عطیه منظور از رزق علاوه بر تنزیل باران، «نزول غذا و حکم میباشد. یعنی آنچه انسان در تجارت امید رسیدن به آن دارد» (ابن عطیة، 1422، ج4: 550). لذا برخی از مفسران «رزق» را تنها مجاز از باران و عدهای نیز آن را مجاز از باران و دیگر نعمتهای الهی میدانند.
ردیف |
مترجم |
ترجمه |
روش ترجمه (مجاز) |
1 |
آیتی |
و برایتان از آسمان روزى فرستاد. |
معنایی |
2 |
انصاریان |
و از آسمان براى شما روزى نازل مىکند. |
معنایی |
3 |
گرمارودی |
و از آسمان براى شما روزى فرو مىفرستد. |
معنایی |
4 |
معزی |
فرستد براى شما از آسمان روزى. |
معنایی |
5 |
فولادوند |
براى شما از آسمان روزى مىفرستد. |
معنایی |
6 |
مکارم شیرازی |
از آسمان براى شما روزى (با ارزشى) مىفرستد. |
معنایی |
7 |
طاهری |
براى شما [با نزول باران] از آسمان روزى مىفرستد. |
معنایی-ارتباطی |
8 |
نوبری |
براى شما از آسمان باران (وسیلة روزى) مىفرستد. |
معنایی-ارتباطی |
9 |
سراج |
فرود مىآورد برایتان ازآسمان (اسباب) روزى را. |
معنایی-ارتباطی |
10 |
مجتبوی |
براى شما از آسمان روزى- باران- فرو مىفرستد. |
معنایی-ارتباطی |
چنان چه ملاحظه میشود مترجمان محترم این واژه را یا به صورت تحت اللفظی (معنایی) ترجمه کردهاند، که در این صورت معنایی عام را شامل میشود و گویا نیست؛ مانند ترجمۀ آقایان معزی، فولادوند و مکارم و...، یا تلفیقی از معنای لفظی و آزاد است که اگر معنای لفظ آن به طور مستقیم و معنای آزادش مختصراً در پرانتز ذکر شود، تصویر زیباتری به خواننده القا میکند؛ مانند ترجمۀ آقایان مجتبوی و نوبری. بنابراین ترجمۀ پیشنهادی چنین است: «برای شما از آسمان (به وسیله باران) روزی نازل میکند» و یا «برای شما از آسمان روزی (باران و ...) نازل میکند» که به صورت معنایی- ارتباطی میباشد.
5-5. ﴿وَما أَصابَکُمْ مِن مُصِیبَـةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ. . .﴾(شوری، 30)
در این آیة شریفه مقصود از «کسب دستان» اعمالی است که انسان آنها را انجام میدهد و مجاز آن از باب اطلاق اسم جزء (دست) بر کل (تمام اعضاء و جوارح) میباشد و این شامل معاصی و مکافات کردار آدمی است که به دست خود انجامش میدهد (آلوسی، 1415، ج13: 40؛ کاشفی، 1369: 1090). و سرّ این که در آیه مصیبت را به عمل دستان نسبت میدهد، این است که انسانها اغلب اعمال خود را با دستانشان انجام میدهند (سیوطی، 1973، ج2: 37). البته منظور از اعمال در این جا فقط اعمال زشت و گناهان میباشد (طباطبائی، 1417، ج 18: 59).
ردیف |
مترجم |
ترجمه |
روش ترجمه (مجاز) |
1 |
دهلوی |
... پس به سبب گناهى است که به عمل آورد دستهاى شما. |
معنایی |
2 |
شعرانی |
... پس به آن است که کسب کرد دستهاى شما . |
معنایی |
3 |
مجتبوی |
... به سبب کارهایى- خطاها و گناهانى- است که دستهایتان کرده. |
معنایی |
4 |
آیتی |
... به خاطر کارهایى است که کردهاید. |
ارتباطی |
5 |
انصاریان |
... به سبب اعمالى است که مرتکب شدهاید. |
ارتباطی |
6 |
بروجردی |
... نتیجه رفتار و کردار ناشایستة خود شماست. |
ارتباطی |
7 |
گرمارودی |
... از کردار خود شماست. |
ارتباطی |
8 |
مشکینی |
... به خاطر گناهانى است که خود کسب کردهاید . |
ارتباطی |
9 |
الهی قمشهای |
... همه از دست (اعمال زشت) خود شماست. |
معنایی-ارتباطی |
10 |
فولادوند |
... به سبب دستاورد خود شماست. |
معنایی-ارتباطی |
با نگاهی به ترجمههای مشهور گذشته و معاصر درمییابیم که همة انواع روشهای ترجمه در آنها به کار گرفته شده است. اما ترجمۀ آقایان فولادوند، الهی قمشهای و مشکینی با توجه به حفظ نظم آیه و چینش صحیح کلمات و بیان مفهوم اصلی مقصود، رساتر از دیگر ترجمهها است. البته ترجمههایی مانند ترجمۀ آقای شعرانی در این میان مفهوم رسایی ندارد، چون کاملاً تحت اللفظی (معنایی) بیان شده است. در نتیجه ترجمۀ پیشنهادی آیه به صورت معنایی- ارتباطی و چنین است: «به سبب کارهایی است که با (اعضاء و جوارح و به ویژه) دستهایتان انجام دادهاید».
6-5. ﴿حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها﴾(محمد، 4)
در این آیۀ شریفه اسناد «تضع: به زمین نهادن» به «حرب: جنگ» غیر حقیقی
است. زیرا جنگ شخصیت حقیقی ندارد که بتواند فاعل فعل «تضع» باشد و این نوعی
از اقسام مجاز عقلی است که در آن «تضع» به صورت مجازی و «حرب»
بهصورت حقیقی به کار رفته است (سیوطی، 1973، ج2: 36). در حقیقت «أوزار الحرب» بهمعنای اسلحه جنگجویان است و مراد از وضع آن به طور کنایه «تمام شدن جنگ» میباشد (طباطبائی، 1417، ج 18: 225). البته مفسران در تفسیر آن، نظرات دیگری
نیز بیان کردند؛ از جمله ابن عباس گفته: تا آن گاه که دیگر از مشرکین کسی باقی
نماند و به نظر مجاهد، تا آن گاه که دینی غیر از اسلام باقی نماند (طبرسی، 1377، ج 9: 148).
ردیف |
مترجم |
ترجمه |
روش ترجمه (مجاز) |
1 |
ارفع |
تا جنگ، بار سنگین خود را بر زمین گذارد. |
معنایی |
2 |
الهی قمشهای |
تا در نتیجه جنگ سختیهاى خود را فرو گذارد. |
معنایی |
3 |
انصاریان |
تا آنجا که جنگ بارهاى سنگینش را بر زمین نهد. |
معنایی |
4 |
مکارم شیرازی |
تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد. |
معنایی |
5 |
آیتی |
تا آن گاه که جنگ به پایان آید. |
ارتباطی |
6 |
خواجوی |
تا جنگ فروکش کند. |
ارتباطی |
7 |
فولادوند |
تا در جنگ، اسلحه بر زمین گذاشته شود. |
ارتباطی |
8 |
کاویان پور |
تا وقتى که کافران سلاح خود را به زمین بگذارند (و تسلیم شوند). |
ارتباطی |
9 |
برزی |
تا اهل جنگ بارهایش [سلاحهاى خویش] را بر زمین گذارد. |
معنایی- ارتباطی |
10 |
مجتبوی |
تا جنگ بارهاى خود را بنهد- بهپایان رسد. |
معنایی- ارتباطی |
چنان که در ترجمهها ملاحظه میشود این آیه بیشتر به صورت معنایی ترجمه شده، در حالی که باید مفهوم حقیقی آن نیز در ترجمه لحاظ شود و برگردان آن به صورت معنایی- ارتباطی باشد تا ترجمهای کامل پیش روی خواننده قرار گیرد: «تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین بگذارد (به پایان رسد)». بنابراین ترجمة آقای مجتبوی مناسبتر به نظر میرسد.
7-5. ﴿یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شیباً﴾(مزمل، 17)
در این آیه «یجعل شیباً» یعنی پیر کردن به «یوم» نسبت داده شده است،
درحالیکه «یوم» فاعل حقیقی نیست، بلکه ظرف زمانی برای پیر شدن کودکان است (سیوطی، 1973، ج2: 36). و این مجاز بدان معناست که شدت هول و هراس آن روز، کودکان را به هیئت پیران درمیآورد (طوسی، لا. ت، ج 10: 168؛ طبرسی، 1372، ج 10: 573).
بررسی ترجمههای مشهور از این آیه نشان میدهد ترجمههایی که به صورت معنایی- ارتباطی آمده است، حق مطلب را ادا نمودهاند. بنابراین ترجمة آقایان خسروی، سراج و مشکینی کاملتر میباشند. ترجمة پیشنهادی نیز چنین است: «روزی که (شدت هول و سختی آن) فرزندان کوچک را پیر میگرداند»
6. نتیجهگیری
با بررسی یکی از شیوههای به کارگیری بلاغت در بیان، با عنوان مجاز در سطح آیات قرآنی به همراه دلالت بلاغی آن، میتوان گفت هر گونه تغییر در لفظ و اختصارگویی در بیان، حاوی پیام لطیفی است تا از این رهگذر مقصود خاص متکلم به صورتی عمیقتر به ذهن مخاطب خطور کند .
مجاز تلاشی است جهت ارتقاء و تنوع اسالیب زبان و بیان زیباشناختی آن.
بنابراین مترجم باید عارف به لطایف و ظرایف معنایی زبان باشد و نسبت به،
بهکارگیری روش مناسب و کارآمد در ترجمۀ نکات بلاغی التفات کامل داشته باشد، چراکه بیان نکات نهفته در متن، نقش مهمی در پیام رسانی و تأثر و تحول روحی مخاطب ایفا میکند.
در این نوشتار نمونههایی از آیات قرآنی در بردارندة این نوع بیان بلیغ در
حیطة ترجمههایی که از گذشته تا کنون ارائه شده، همراه با ذکر رویکرد
لغزشی مترجمان محترم مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه آن که در ترجمۀ انواع مجاز
که یکی از بهترین مظاهر اعجاز بیانی آیات قرآن به شمار میآید، پیشنهاد میشود روشی مورد استفاده قرار گیرد که در بردارندة معنای حقیقی لفظی که اشاره به
مجاز دارد، باشد و علاوه بر آن به صورت مختصر و البته غیر مستقیم و داخل پرانتز مفهوم اصلی و مقصود از مجاز نیز ذکر شود. این روش را میتوان روش تلفیقی «معنایی- ارتباطی» نامید. اما بررسی ترجمههای مختلف ارائه شده از قرآن کریم -چه در گذشته و چه در دورة حاضر- نشان از به کارگیری روشهای مختلف از سوی مترجمان دارد، به طوری که مترجمان گاهی از روش معنایی، گاهی از روش ارتباطی و گاهی نیز از روش معنایی- ارتباطی بهره جستهاند که البته خود موجب نوسانات زیادی در ترجمهها و خروج آنها از روشمندی و علمی بودن شده است. از سوی دیگر بررسی یک ترجمة واحد نیز نشان میدهد که برای ترجمة مجاز در آن از روشهای مختلفی استفاده شده است. این امر نیز میتواند به عنوان یکی از ضعفها و اشکالات ترجمههای ارائه شده از قرآن باشد.
7. پی نوشتها
1. Metonymy
2. Context
3. Ambiguity
4. نوشتۀ رضا امانی و یسرا شادمان. (1391). «مجلة مطالعات قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (ع)». سال پنجم. ش 2. صص139-168.
5. نوشتۀ سید محمد رضی مصطفوی نیا و محمد مهدی طاهر، ترجمان وحی، سال چهاردهم، بهار 1389.
6. مقالاتی با عنوان «معانی مجازی در قرآن مجید» نوشتۀ یعقوب جعفری که از شماره 25 تا 31 در فصلنامه ترجمان وحی به جاپ رسیده است.
7. Source language
8. Target language
9. Denotative meaning
10. Connotative meaning
11. Rhetorical figures
12. Decoding
الثقافیة.
التراث العربی.
اقبال.