Document Type : Research Paper

Authors

1 Full Professor of Arabic Language and Literature, Allameh Tabataba’i University, Tehran (Corresponding Author);

2 Ph.D. Holder of Arabic Language and Literature, Allameh Tabataba’i University, Tehran;

Abstract

Language of journalism is the defending shield for standard Arabic, meaning that new word formations and grammar patterns which enter Arabic language from foreign languages, first pass through the press language and enter standard Arabic after being accepted by the media and the press. This paper attempts to mention those patterns and compare them with standard Arabic and analyze the impact these differences can have on translation. These negative impacts include expansion of derivation circle, emergence of special expressions, not paying attention to Arabic grammar, and a permission for borrowing foreign expressions, etc. which can lead translators astray. The major differences between journalism language and standard language can be divided in three categories: structures with less effort, imported structures, and structures obtained from spoken language. The impact of journalism language on translation can be better analyzed regarding structures with less effort and imported structures.

Keywords

اگر بپذیریم که بخش عمده‌ای از آموزش‌دهی و آموزش‌پذیری در خارج از کلاس درس صورت می‌گیرد، باید گفت که تلویزیون، مطبوعات، رادیو و سینما کار آموزش‌دهی به مردم را بر عهده گرفته‌اند و هرچند صاحبان و متولّیان این رسانه‌های جمعی و همگانی بر این امر واقف نباشند ،یا به اندازة کافی دقّت نکنند، حقیقت این است که کار تعلیم و تربیت از چارچوب انحصاری کتاب و معلّم خارج شده، مفهوم گسترده‌تری پیدا کرده است. به‌ طور کلّی می‌توان نام فراگیری مجازی را به این وسایل گستردة همگانی داد.

از سوی دیگر، زبان رسانه‌های همگانی توان آن را دارد که سطح زبان محاوره را بالا ببرد. زبان رسانه‌ها اگر از نظر واژگان و ساختار در سطح مطلوبی قرار داشته باشد، شایستة آن است که مدرسه‌ای برای زبان‌آموزی باشد؛ زیرا با استفادة مداوم از این رسانه‌ها، واژه‌ها و ساختارهای این زبان در اذهان نقش می‌بندد و به مرحلة پختگی می‌رسد و توانایی تقلید شکل می‌گیرد و مخاطبان این رسانه‌ها قدرت آن را پیدا می‌کنند که در نیازهای روزمرّة خود از این زبان استفاده کنند.

1. بیان مسئله

اهالی زبان مطبوعات و آنان که به زبان رسانه‌های جمعی می‌نویسند، معمولاً توجّه چندانی به زبان ندارند و هدف آنان این است که مفهوم مورد نظر خود را به ساده‌ترین و سریع‌ترین وجه به خوانندة خود منتقل کنند و در این میان، هیچ ابایی ندارند که از تعابیر عامیانه و یا واژگان و ساختار دستوری رایج زبان‌های بیگانه بهره بگیرند و همین امر باعث می‌شود زبان عربی معیار که یک زبان اسلوبی و ساختاری است، از ذات خود فاصله بگیرد و متن ترجمه دچار ناهماهنگی شود؛ به عبارت دیگر، زبان عربی معیار، ساختارهای ثابت و کلیشه‌ای دارد و یکی از دلایل ماندگاری زبان معیار عربی، همین ویژگی آن است. ساختار انواع نواسخ، انواع مفعول و یا اسلوب‌های تعجّب، استثناء، مدح، ذم و... بدنة زبان معیار عربی را تشکیل می‌دهند که زبان رسانه به‌تدریج از این اسلوب‌ها فاصله می‌گیرد و اسلوب، جای خود را به کلمه می‌دهد و زبان اشتقاقی عربی به زبان ترکیبی نزدیک می‌شود که زنگ خطری برای این زبان اصیل محسوب می‌شود. این تغییر که می‌توان از آن به «تغییر رفتار نحوی» تعبیر کرد، در ترجمه نیز انعکاس می‌یابد که مترجم باید با آگاهی از این ویژگی، در دام ساده‌نویسی زبان رسانه نیفتد و بتواند استواری ساختارهای زبان عربی را به متن ترجمه انتقال دهد.

2. پرسش‌های پژوهش

پرسش‌هایی که در این مقاله به دنبال پاسخ آن‌ها هستیم، به شرح زیر است:

الف) ویژگی‌های زبان مطبوعات چیست و تأثیرهای منفی آن بر زبان معیار چگونه ارزیابی می‌شود؟

ب) تفاوت‌های ساختاری زبان مطبوعات و زبان عربی معیار چیست؟

ج) تفاوت اسلوب و ساختار در دو زبان چه تأثیری بر ترجمه می‌گذارد؟

3. فرضیّه‌های پژوهش

الف) زبان مطبوعات، جملات کوتاه و پاراگراف‌های نه چندان بلند و شفّاف بودن عبارت است.

ب) شتابزدگی، کاربرد اصطلاحات عامیانه و خارجی، رعایت نکردن قواعد و... از جمله تأثیرهای منفی این زبان به شمار می‌رود. این تفاوت در اسلوب و ساختار بین دو زبان باعث می‌شود برخی از اسلوب‌های عربی و اسلوب‌های مطبوعات غربی وارد زبان فارسی شود که باید از هر دوی آن‌ها پرهیز کرد؛ مثل:

* اسلوب عربی: تعجّب کردم، تعجّب کردنی!

* اسلوب غربی: به‌شدّت متعجّب شدم!

* اسلوب فارسی: خیلی تعجّب کردم!

ج) تفاوت‌های ساختاری زبان مطبوعات با زبان معیار ذیل سه عنوان کلّی ساختارهای سهولت‌آمیز، ساختارهای وارداتی و محاوره جا می‌گیرد.

4. پیشینة پژوهش

کتاب لغة الصّحافة تا حدّی به ویژگی‌های زبان مطبوعات پرداخته است و چندین مورد از تفاوت‌های ساختاری این زبان با زبان معیار را بر شمرده است، امّا به تقسیم‌بندی این تفاوت‌های ساختاری و برشمردن نمونه‌های بیشتر نپرداخته است و کتاب المنهجیّةالعامّة لترجمة المصطلحات و توحیدها و تنمیطها اثر حمزاوی نیز به طور پراکنده چند نمونه از تأثیرهای منفی زبان مطبوعات بر زبان معیار را نام می‌برد. حسن ذوالفقاری نیز در دو مقالة خود به الگوهای نامناسبی که در زبان مطبوعات شیوع دارد، اشاره می‌کند و آسیب‌های آن را برمی‌شمارد. وجه تمایز مقالة حاضر با کتاب‌ها و مقالات این حوزه در این است که به‌دقّت و با ذکر جزئیّات، به تفاوت‌های این دو زبان می‌پردازد و با ذکر شاهد مثال از تأثیر این تفاوت‌ها در ترجمه سخن می‌گوید.

5. روش پژوهش

روش تحقیق در این مقاله، تحلیلی ـ توصیفی است؛ بدین معنا که تفاوت‌های کلّی بین دو زبان مطبوعات و زبان معیار و زیرمجموعه‌های آن‌ها استخراج شده است و با ذکر شاهد مثال به تحلیل آن‌ها پرداخته می‌شود.

6. زبان مطبوعات و ویژگی‌های آن

هرچند رسانه‌های گروهی بسیارند و رسانه‌های مجازی نیز به آن‌ها افزوده شده است، ولی هنوز مطبوعات، سرلوحة رسانه‌ها و مهم‌ترین و مؤثّرترین ابزار خبررسانی است. از این‌رو، برای بیان آسیب‌شناسی زبان رسانه‌ها و شناخت ویژگی‌های آن در این مقوله، به جای زبان رسانه‌ها از زبان مطبوعات استفاده می‌کنیم؛ زیرا با تصوّری که از نثر داریم، تناسب‌ بیشتری دارد.

تردیدی نیست که مطبوعات نقش مؤثّری در تغییر و تحوّل زبان عربی داشته است (ر.ک؛ خلیل، 2002م.: 37) و فاصله گرفتن زبان عربی معاصر از زبان خشک، جامد و بی‌تحرّک فصیح تا حدود زیادی مدیون مطبوعات است. در حقیقت، زبان مطبوعات حدّ فاصل بین زبان محاوره‌ای و زبان عربی معیار است. زبان مطبوعات، سهولت، صمیمیّت و همگانی بودن خود را از زبان محاوره‌ای می‌گیرد و استواری، توانمندی، عقل‌گرایی، اندیشه‌مداری و زیبایی‌های بیانی و تعبیری خود را از زبان عربی معیار می‌رساند. از این‌رو، زبان مطبوعات یا رسانه‌ها که آن را زبان و ادبیّات شتابزده نیز نامیده‌اند، ویژگی‌های خاصّ خود را دارد.

بی‌دقّتی و شتابزدگی در زبان مطبوعات باعث شده است که برخی اعتماد خود را نسبت به این زبان از دست بدهند (ر.ک؛ حیدرزاده، 1365: 513). به عنوان مثال، از کلمات مترادف که تفاوت‌های جزئی دارند، به جای یکدیگر استفاده می‌کنند و بین فعل‌هایی همچون «طالَبَ، طلَبَ، ناشَدَ، دَعا، التمس و...» فرق نمی‌گذارند، همچنان‌که بین فعل‌هایی چون «شجَبَ، نَدّدَ، استنکر، أَنکَرَ عَلَی و... (به معنای محکوم کردن)» و نیز بین «رکَّزَ، شدَّدَ، أَکَّد و... (تأکید کردن)» فرقی قائل نمی‌شوند.

7. تأثیرهای منفی زبان مطبوعات بر زبان عربی معیار

تأثیرهای منفی زبان مطبوعات بر زبان عربی معیار را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

الف) گسترش دایرة اشتقاق، بدون رعایت قوانین و ضوابطی که در این زمینه وجود دارد.

چنان‌که در منابع تخصّصی آمده است (ر.ک؛ حمزاوی، 1991م.: 103)، اشتقاق از جامد و اسم ذات فقط به هنگام ضرورت و در مواردی خاص تجویز شده است؛ مانند: «عَصرَنة: مدرنیسم»، «عَولَمة: جهانی شدن»، «بَستَر: پاستوریزه کردن» و... .

ب) پیدایش تعابیر و الفاظی خاص در مطبوعات با این استدلال که این الفاظ، گوش‌نوازترند و خواننده پذیرش بهتری نسبت به آن‌ها دارد و از معادل‌های عربی فصیح راحت‌تر پذیرفته می‌شوند؛ مثل رواج فعل «یشکل» به جای «یقف» و «یقوم» و کاربرد افعال با حروف جرّ جدید و... .

ج) کم‌توجّهی و بی‌اهمیّت شمردن قواعد زبان عربی؛ مثل متعدّی کردن فعل‌های لازم و... .

د) استفاده از الفاظ و عبارات عامیانه و غلبه دادن آن‌ها بر زبان معیار در رسانه‌های گروهی؛ مثل «عربون» به معنای «رهن، گرو و بیعانه» و... (خلیل، 2002م.: 68).

هـ) نوشتن اسلوب‌های جدید به تقلید از نگارش اروپایی و دور شدن از شیوه‌های عربی؛ مثل آوردن دو حرف نفی مربوط به دو زمان بر سر یک فعل و فقط یک واو در بین آن‌ها قرار دادن و و یا ذکر فاعل بعد فعل مجهول و... .

و) دادن اجازة ورود به اصطلاحات خارجی، با آنکه معادل عربی آن‌ها موجود است؛ مثل «سناریو» و... .

ز) تأکید به خطاهای شایع و بی‌توجّهی به تصحیح آن‌ها با این استدلال که غلط مشهور بهتر از صحیح مهجور است؛ مثل «تتابع اضافات و فاصله انداختن بین مضاف و مضافٌ‌إلیه» و... (ر.ک؛ ایرانی، 1375: 168).

ح) انتشار برخی از کلیشه‌های زبانی که به‌تدریج جا می‌افتد و همواره استعمال می‌شود؛ مانند آغاز کردن جمله با عباراتی چون «و هکذا...» یا «هذا و قَدْ صَرَّحَ...» یا به‌کارگیری ترکیبی همچون «و بالنّسبة لکذا» به جای «و أمّا کذا» و... .

8. سیر تحوّل مطبوعات

الف) در نخستین نثرهای مطبوعاتی، نوعی فاصله بین نویسنده و خواننده احساس می‌شد و جایگاه نویسنده کاملاً محفوظ می‌ماند. این فاصله به‌تدریج کمتر شده، نوعی صمیمیّت بین نویسنده و خواننده پدید می‌آید، به گونه‌ای که گویی نویسنده حرف دل خواننده را می‌زند. این ویژگی باعث شد زبان مطبوعات به سوی سادگی و صمیمیّت و دوری از آداب و تشریفات سوق پیدا کند.

ب) نویسندگان مطبوعات اغلب از رجال سیاسی و فرهنگی بودند که شهرت ایشان در زمینه‌های دیگری آشکار شده بود، این نویسندگان که اسم و رسمی در میان مردم داشتند، در مطبوعات قلم می‌زدند تا آبرو و اعتبار روزنامه یا نشریّه باشند. این ویژگی به‌تدریج از میان رفت و در سال‌های اخیر نویسندگان مطبوعات را بیشتر افراد گمنامی تشکیل می‌دهند که در دل مطبوعات شکل می‌گیرند و می‌توان گفت با نثر مطبوعاتی زنده می‌شوند، در هوای آن تنفّس می‌کنند و هویّت مطبوعاتی دارند. اینان شهرت خود را مدیون مطبوعات هستند.

ج) در آغاز نثرهای مطبوعاتی سرشار از تعبیرهای ادبی، تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه بود. نثر مطبوعاتی در واقع، نثر ادبی به شمار می‌آمد، با این تفاوت که موضوع آن، اجتماعی و سیاسی بود (ر.ک؛ شرف، بی‌تا: 36). به این مثال‌ها که از مطبوعات کشور اردن در پنجاه سال پیش انتخاب شده است، توجّه کنید:

* «إنّ الدّموع الّتی ذرفتْ فِی مَجاهل التّغرُّب...: اشک‌هایی که در بیابان‌های غربت فرو ریخت».

* «الحقّ الهضیم: حق پایمال شده».

* «لابدّ و أنْ تخرج ثمراً یانعاً فِی حقل الحیاة: ناگزیر باید به میوه‌ای رسیده در کشتزار زندگی بدل شود».

*«روحاً وثابة طاهرة تُرفرف فی العلا و تحلّق فی الأجواء و عزیمة ماضیة لاتعرف الخَورَ:روح بلندپرواز و پاکی که در بلندا بال می‌کشد و در پهنة آسمان اوج می‌گیرد و اراده‌ای استوار که سُستی نمی‌شناسد».

در حالی که یکی از ویژگی‌های زبان مطبوعات در سال‌های اخیر آن است که از آرایه‌های بیانی و تکلّف‌های بدیعی خالی باشد و مطلب را در کمترین زمان و در راحت‌ترین شکل به خواننده منتقل کند. نویسندة مطبوعات در دوران دهکدة جهانی، فرصت و فضایی برای اظهار فضل‌های بیانی و بدیعی ندارد و شاید مخاطبان نیز حوصلة تحمّل این فضل‌فروشی‌ها را نداشته باشند و این نوع فنّ نویسندگی را به اهل آن و موقعیّت مناسب آن واگذاشته‌اند.

د) نثرهای مطبوعاتی ابتدا آهنگین بود و کلمات مسجّع و جمله‌های کوتاه و حساب‌شده چنان ضرب‌آهنگی به آن می‌بخشید که مرز میان متن ادبی و مطبوعاتی گم می‌شد، امّا اندک‌اندک این ویژگی از متن‌های مطبوعاتی رخت بست و متن‌های مطبوعاتی به جای آنکه از پیش تعیین‌شده و برنامه‌ریزی شده باشند، به سمت و سوی بداهه‌نویسی و خلق‌السّاعة بودن پیش رفتند، به‌ طوری که دیگر این ذوق نویسنده نیست که کوتاهی و بلندی سطرها را مشخّص می‌کند، بلکه میزان اهمیّت مطلب و فراز و فرود آن است که شکل و شمایل سطرهای متن مطبوعاتی را تعیین می‌کند.

هـ) متن‌های مطبوعاتی به‌تدریج از نوع خطاب عام فاصله گرفته، شخصی شده‌اند؛ به سخن دیگر، می‌توان گفت متن‌های مطبوعاتی در سالیان اخیر، رنگ و بوی حالت‌های درونی نویسنده را به خود گرفته، به سوی جزئی‌نگر شدن پیش رفته است. استفادة مکرّر از ضمایر متکلّم در متون تفسیری و تحلیلی مطبوعاتی شاهدی بر این مدّعاست.

* «کانت هی المرّة الأولی فی حیاتی الّتی أتفائل بها بقدوم حکومة و أغادر قناعتی الرّاسخة بأنّ السّلطة مفسدة:این نخستین‌بار در زندگی‌ام بود که به آمدن یک دولت خوشبین بودم و این باور همیشگی‌ام را که قوّة مجریّه فسادآور است، کنار گذاشتم».

و) با دقّت و تأمّل در نوشته‌های مطبوعاتی سی سال اخیر درمی‌یابیم میزان مصادر منحوت که ساختگی هستند و باید با مجوّز فرهنگستان زبان به حوزة زبان نوشتار راه یابند، به‌تدریج افزایش یافته است. همچنان که کلمات عامیانه و معرّب جای خود را در نثرهای مطبوعاتی باز کرده‌اند (ر.ک؛ عبدالعزیز، بی‌تا: 42).

 

کتالوج  کاتالوگ

خارجی  دیمقراطیة  دمکراسی

اکشاک ج کُشک  باجه، دکّه، کیوسک

 

مصادر         استقطاب  جذب کردن، اشتقاق از واژة قطب

ساختگی  تعایش  همزیستی، اشتقاق از واژة عیش

                     تهوید  هویّت یهودی بخشیدن به جایی یا کسی، اشتقاق از واژة
                                   یهود

 

          شومات شومة: چماق، چوبدستی. مجازاً به معنای استوار و قوی

         عامیانه  عربون رهن، گرو، بیعانه

استفاده از چنین کلماتی در مطبوعات در سال‌های اخیر به جایی رسیده است که بیشتر روزنامه‌های بزرگ و معتبر یک راهنمای نویسندگی و رسم‌الخط را در اختیار نویسندگان خود قرار می‌دهند و کلاس‌های ویژه‌ای را در این زمینه تدارک می‌بینند تا نثر خود را از آسیب آفت‌های زبانی حفظ کنند؛ به عنوان مثال، روزنامه الرّأی با چاپ «الدّلیل المرشد إلی أسلوب موحّد فی الکتابة الصحفیة» سعی کرده است تا شیوه‌ای واحد را در نوشتار مطبوعاتی دنبال کند. کتاب‌ها و جزوه‌هایی که با عنوان غلط ننویسیم (أُکْتُبْ وَ لاَتَکْتُبْ ، قُلْ وَ لاَ تَقُلْ) در دسترس اهالی فرهنگ و زبان قرار می‌گیرد، شاهدی است بر اینکه مسئولان فرهنگی کشورهای مختلف در این زمینه احساس خطر می‌کنند. چنین کتابچه‌هایی در زبان عربی به چند چیز توجّه دارند:

الف) املا و رسم‌الخط که در فارسی با عنوان غلط ننویسیم شناخته می‌شود.

ب) مسائل دستوری که باعث می‌شود نویسنده از الگوهای نحوی بیگانه پیروی نکند.

ج) اسلوب‌های بیانی و ضعف و قوّت آن‌ها که باعث می‌شود تعبیرهای ضعیف به متن نویسنده راه نیابد.

د) کاربرد کلمات که به نویسنده نشان می‌دهد باید از کاربرد چه واژه‌هایی پرهیز کند.

9. زبان معیار و زبان مطبوعات

زبان نخستین متن‌های مطبوعاتی فاصلة چندانی با زبان معیار عربی نداشته است؛ زیرا اوّلاً نویسندگان مطبوعاتی از زبان و ادبیّات عربی بهره‌ای وافر داشتند و از ادیبان دورة خود به شمار می‌رفتند. ثانیاً ساز و کار ویرایش در پیکرة مطبوعات، تواناتر از زمان کنونی بود و دست‌اندرکاران امور مطبوعات در زمینة مسائل زبان حسّاسیّت بیشتری داشتند.

با گسترش نفوذ زبان انگلیسی که در مقایسه با زبانی عربی از ساختارهای زبانی و الگوهای دستوری ساده‌تری برخوردار بود و نیز با توسعة سواد و افزایش تعداد مطبوعات و نیاز مخاطبان به تسهیل متون مطبوعاتی، زبان مطبوعات به‌تدریج از زبان عربی معیار فاصله گرفت، به‌گونه‌ای که هم‌اکنون زبان مطبوعات هویّتی جداگانه یافته است و اگرچه زیرمجموعة زبان فصیح به شمار می‌رود، ولی تفاوت‌های واژگانی و ساختاری زیادی با زبان عربی معیار دارد.

برای وضوح بیشتر این موضوع و لمس تفاوت‌های ساختاری زبان مطبوعات با زبان عربی معیار، به نمونه‌هایی اشاره می‌کنیم که آن‌ها را ذیل سه عنوان زیر تقسیم کرده‌ایم: ساختارهای سهولت‌آمیز، ساختارهای وارداتی، و ساختارهای برگرفته از زبان محاوره‌ای.

9ـ1) ساختارهای سهولت‌آمیز

9ـ1ـ1) قرار گرفتن إلاّ در جواب «إِذَا»

در زبان فصیح، «فاء» در جواب «إذا» قرار می‌گیرد، امّا در زبان مطبوعات، «إلاّ» در جواب «إذا» می‌آید و «إذا» به معنای «وَ إِن» (هرچند، اگرچه) است:

* «إذا کان الجناة لایمثلون الصّورة الحقیقة لشباب بلادنا فإنّهم یضربون مثلاً صارخاً علی ما یمکن أن یصیب الشّباب:اگر جنایت‌کاران نمایانگر تصویر واقعی جوانان سرزمین ما نباشند، نمونه‌ای بارز از سرنوشتی را به تصویر می‌کشند که ممکن است گریبانگیر جوانان شود».

* «إذا کان الجناة لایمثلون الصّورة الحقیقة لشباب بلادنا إلاّ أنّهم یضربون مثلاً صارخاً علی ما یمکن أن یصیب الشّباب: هرچند جنایت‌کاران نشان‌دهندة تصویر واقعی جوانان سرزمین ما نیستند، امّا الگوی آشکاری را نشان می‌دهند که ممکن است جوانان گرفتار آن شوند».

چنان‌که در دو ترجمه مشاهده می‌شود، در متن رسانه که«إلاّ» در جواب «إذا» قرار گرفته، باعث شده است «إذا» از معنای شرط خارج شود و به معنای «هرچند» ترجمه گردد.

9ـ1ـ2) کاربرد «إذا» به جای «لو»

در زبان معیار، «لام» در جواب «لو» قرار می‌گیرد، ولی در متون مطبوعاتی، در جواب «إذا» می‌آید (ر.ک؛ عبدالعزیز، بی‌تا: 41).

* «و إذا استعرضنا کیفیّة إدارة المصانع فی القطاع العام لَتکشّف لنا العجب: اگر چگونگی ادارة کارخانه‌ها در بخش دولتی را بررسی کنیم، در شگفت خواهیم ماند».

* «و لو استعرضنا کیفیّة إدارة المصانع فی القطاع العام لَتکشّف لنا العجب: اگر چگونگی ادارة کارخانه‌ها در بخش دولتی را بررسی می‌کردیم، در شگفت می‌ماندیم».

چنان که مشاهده می‌شود، دو فعل مضارع التزامی (بررسی کنیم) و یک  فعل آینده (در شگفت خواهیم ماند) از «إذا» برداشت شده است که ساختار «لو» چنین اجازه‌ای را به مترجم نمی‌دهد یا ذهنش را به آن سو هدایت نمی‌کند.

9ـ1ـ3) الگویی نو برای ماضی نقلی

«قَدْ »بعلاوه فعل ماضی و «لمّا» بعلاوه فعل مضارع، الگوهای شایع ماضی نقلی مثبت و منفی بوده و هست. امّا به‌تازگی الگوی دیگری در زبان مطبوعات به‌کار می‌رود که شاید در متون گذشته نیز وجود داشته است، ولی شیوع کاربرد آن در متون مطبوعاتی چشمگیر است. این الگو از: «سبق + و + أن + فعل ماضی/ مضارع» تشکیل می‌شود (ر.ک؛ عبدالعزیز، بی‌تا: 188): «هل قَدْ تَحَدَّثْتَ معه؟: آیا با او سخن گفته‌ای؟»؛ «هل سبق و أن تَحدّثتَ معه؟: آیا در هنگام سخن گفتن با او از تو پیشی گرفت؟».

چنان‌که پیداست، تغییر اسلوب ماضی نقلی از ترکیب (قد + فعل ماضی) به (سبق + و + أن + فعل ماضی) باعث شده که مترجم بی‌تجربه به اشتباه بیفتد یا دست‌کم چنین ترجمه کند: «آیا سابقه داشت که با او سخن بگویی؟» که هر دوی این ترجمه‌ها معادل دقیق ماضی نقلی نیستند. به نظر می‌رسد که مناسب‌ترین ترجمه برای جملة دوم این باشد: «آیا تاکنون با او سخن گفته‌ای؟»؛ مانند این جمله: «لم یسبق (ما سبق) و أن أتحدّث معه:تا حالا با او سخن نگفته‌ام».

9ـ1ـ4) غلبه دادن جملة اسمیّه بر فعلیّه

برخلاف زبان‌های هندی اروپایی، مانند انگلیسی، فرانسه و فارسی که جملة اسمیّه بیشترین کاربرد را دارد، در زبان عربی هم جمله اسمیّه کاربرد دارد و هم جمله فعلیّه. امّا در زبان مطبوعات، بیشتر از جمله اسمیّه استفاده می‌شود؛ زیرا:

الف) جملة اسمیّه، توجّه خواننده را بیشتر جلب می‌کند.

ب) جملة اسمیّه در رساندن خبر به مخاطب، توانایی بیشتری دارد.

ج) جملة اسمیّه بر ذهن خواننده تأثیرگذارتر است و ماندگاری بیشتری دارد.

این در حالی است که در زبان معیار عربی، هیچ گاه به این اندازه بر جملة اسمیّه تأکید نشده است و شاید بتوان گفت روح زبان معیار عربی با جملة فعلیّه هماهنگی بیشتری دارد. با این همه، باید گفت حتّی در مقام خبررسانی موقعیّت‌هایی وجود دارد که نمی‌توان جملة اسمیّه را جایگزین جملة فعلیّه کرد؛ به عنوان مثال، به این خبر توجّه کنید که به دو صورت اسمیّه و فعلیّه بیان شده است:

* «الحرب بین أمریکا و روسیّا قامت علی أشدّها».

* «قامت الحرب علی أشدّها بین أمریکا و روسیّا».

محتوای این خبر و آنچه گوینده می‌خواهد در ذهن مخاطب بنشاند، این است که جنگ بین آمریکا و روسیه به اوج خود رسیده است. فرض این است که خواننده از این جنگ اطّلاع دارد و اکنون اوج این جنگ به اطّلاع او می‌رسد، در حالی که جملة اسمیّه بر موضوع جنگ تأکید دارد، نه بر شدّت آن. شاید بتوان گفت ترجیح جملة اسمیّه بر فعلیّه، نوعی تأثیرپذیری از زبان انگلیسی و فرانسه است.

9ـ1ـ5) متعدّی کردن فعل‌ها

برخی از فعل‌ها در عربی با حروف جرّ متعدّی می‌شوند، امّا برخی از نویسندگان مطبوعات بدون توجّه به قاعدة فوق، این فعل‌ها را بدون حرف جرّ متعدّی می‌کنند؛ مانند:

* مطبوعاتی: «صرّح أنّه سعد بلقاء الرّئیس».

* معیار: «صرّح بأنه سعد بلقاء الرّئیس».

ـ ترجمه: «وی تصریح کرد که به افتخار دیدار رئیس جمهور نائل آمده است».

در زبان معیار، برخی از فعل‌ها لازم هستند، امّا در زبان مطبوعات، متعدّی به‌کار می‌روند:

* مطبوعاتی: «شاط الکُرة: توپ را پرتاب کرد».

* معیار: «شاط الفرس:اسب به سوی جنگ دوید».

آوردن مفعول برای فعل‌های لازم منجر به ترجمة آن فعل‌ها به صورت گذرا می‌گردد. این در حالی است که آن فعل‌ها اصلاً گذرا نیستند.

9ـ1ـ6) متعدّی کردن فعل به مفعول نامشهور

برخی از افعال بر اساس معنای فرهنگنامه‌ای خود محدودیّت‌های دلالی دارند و باید با مفعول‌های خاصّی متعدّی شوند؛ مانند فعل «أعلَنَ» که برای اعلام خبر یا راز یا همانند آن به‌کار می‌رود. امّا در زبان مطبوعات با مفعول‌هایی چون «مدینة» یا «قریة» به‌کار می‌رود و یا حتّی دو مفعول می‌گیرد:

* «أعلنت الأمم المتّحدة مدینة کذا منطقة آمنة: سازمان ملل متّحد، فلان شهر را منطقه‌ای امن اعلام کرد».

در اینجا، فعل «أعلن» که باید با مفعولی از قبیل خبر یا راز (اعلام خبری یا فاش کردن رازی) می‌آمد، با دو مفعول «مدینة» و «آمنة» متعدّی شده است. دو تغییر این فعل از تک‌مفعولی به دومفعولی و مفعولی نامشهور گرفتن باعث شده است در ترجمه نیز تأثیر بگذارد و دو مفعول در ترجمة فارسی ذکر شود.

9ـ2) ساختارهای وارداتی

زبان مطبوعات ویژگی‌هایی دارد که آن را از زبان معیار و از زبان محاوره‌ای جدا می‌کند و هویّت مستقلّی به آن می‌بخشد. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های زبان مطبوعات، وجود واژه‌ها، ترکیب‌ها و ساختارهایی است که در زبان عربی سابقه نداشته، از زبان‌های خارجی وارد این زبان شده است (ر.ک؛ نجفی، 1375: 145) و ما نام ساختارهای وارداتی را بر آن نهاده‌ایم. ساختارهای وارداتی به دو بخش «واژگان و ترکیب‌ها» و «اسلوب‌ها» تقسیم می‌شوند که هر یک از این موارد را با مثال شرح می‌دهیم تا هویّت زبان مطبوعاتی و منابعی که از آن‌ها سرچشمه گرفته است، آشکارتر شود:

9ـ2ـ1) در سطح واژگان و ترکیب‌ها

زبان مطبوعات که برخی آن را زبان معاصر یا زبان روز نامیده‌اند (ر.ک؛ عنانی، 2009م.: 8)، سرشار از واژگان و ترکیب‌هایی است که به اقتضای نیازهای علمی و اجتماعی جامعه وارد زبان می‌شوند. برخی از این واژگان به‌ طور مستقیم از زبان‌های بیگانه وارد زبان عربی شده‌اند و برخی ترجمة یک مفهوم جدید هستند و گاه کلمات کهن معانی جدیدی به خود گرفته‌اند. در اینجا، به راهی که زبان مطبوعات یا زبان عربی معاصر پیموده است تا مفاهیم جدید را بپذیرد، به‌اختصار اشاره می‌کنیم:

9ـ2ـ1ـ1) اشتقاق از واژگان بیگانه

زبان عربی به دلیل ویژگی اشتقاقی که دارد، از واژة جدیدی که وارد زبان می‌شود، مشتقّات زیادی می‌سازد و در حقیقت، هویّت عربی به آن می‌بخشد. این کار، «نَحت: تراشیدن» نام دارد و به چنین کلماتی، مصادر «منحوت: ساختگی» گفته می‌شود؛ مانند: «تَلفَنَة: تلفن کردن»، «بَرمجَ: برنامه‌ریزی کردن» و... .

باب «فَعلَلَة» برای فعل‌های متعدّی و باب «تَفَعلُل» برای فعل‌های لازم، بیشترین کاربرد را در این زمینه دارد. همین کار در زبان فارسی از رهگذر ترکیب واژة جدید با یک واژة اصیل صورت می‌گیرد (ر.ک؛ ناظمیان، 1394: 102).

9ـ2ـ1ـ2) ترکیب‌ها

ترکیب‌سازی در زبان مطبوعات بسیار گسترده بوده و هست و بخش عمده‌ای از نیازهای زبانی را مرتفع می‌سازد. بر اساس تجربه و کنکاش در فرهنگ‌نامه‌ها، ترکیب‌ها را به چند نوع تقسیم کرده‌ایم:

الف) ترکیب‌هایی که در عربی معاصر معنایی دارد که با معنای قدیم آن متفاوت است؛ مانند ترکیب «ضرب أخماساً فی أسداسٍ: یک‌پنجم‌ها را در یک‌ششم‌ها ضرب کرد» که «در عربی قدیم، دربارة کسی گفته می‌شد که چیزی را نشان می‌داد و چیز دیگری را اراده می‌کرد، امّا در عربی جدید، دربارة کسی گفته می‌شود که در کار خود حیران است و نمی‌داند چه کند». این تفاوت و یا به عبارت دیگر، تحوّل معنایی، تأثیری مستقیم در درستی یا نادرستی ترجمه می‌گذارد و مترجم را به اشتباه خواهد انداخت.

ب) ترکیب‌هایی که عربی قدیم وجود داشت، ولی به سبب ثقیل بودن آن تغییر کرده است؛ مانند:

* قدیم: «ذَهَبَ فی السُّهَّی = وسط زمین و آسمان رفت».

* جدید: «ذَهَبَ وَرَاءَ الشَّمْس = به آن سوی خورشید رفت».

* مفهوم: «به دنبال چیزی که آن را نمی‌شناخت، رفت. به ترکستان رفت!».

ج) ترکیب‌هایی که به شیوة کنایه یا استعاره ساخته شده است و بر مفاهیم جدید دلالت دارد:

* «خفافیش الظّلام = خفّاش‌های تاریکی؛ گروه‌های جنایت‌کاری که شبانه فعّالیّت می‌کنند».

* «فاته القطار = به قطار نرسید؛  فرصت را از دست داد».

د) ترکیب‌هایی که مرکّب از یک واژة اصیل و یک واژة بیگانه‌اند:

* «سیناریو الأحداث = سناریوی حوادث؛ برنامه‌ریزی و نقشه کشیدن برای انجام کاری، احتمال».

هـ) ترکیب‌هایی که ترجمه‌ای از معادل خارجی است:

* «غسیل المُخ = شستشوی مغزی؛ Brain Washing».

و) ترکیب‌هایی که از اصطلاحات قماربازی گرفته شده است:

* «خلط الأوراق = مخلوط شدن ورق‌ها؛ مغالطه کردن، گمراه ساختن، پیچیده کردن».

* «الحصان الأسود = اسب سیاه؛ مانع بزرگ».

ز) ترکیب‌های مزجی (ر.ک؛ عبدالعزیز، بی‌تا: 47)، مرکّب از (لا + اسم یا صفت) و (ال + لا + اسم یا صفت) که تأثیرپذیری از زبان انگلیسی است:

* «لامنطقی: Illogical ـ اللاّمنطقیّة:اللاّمنطقی = بی‌منطقی».

ح) ترکیب مزجی مرکّب از دو اسم مبهم دلالت‌کننده بر ظرف مکان؛ مانند:

* «صواریخ أرض ـ جو: موشک‌های زمین به هوا».

ط) ترکیب مزجی مرکّب از «اسم + اسم+ یاء نسبت» یا مرکّب از دو اسم خاص:

* «العلاقات الأنجلو ـ مصریّة = روابط انگلیسی ـ مصری».

* «آفرو ـ آسیوی = آفریقایی ـ آسیایی».

* «مشکلة الأردن ـ فلسطین = مشکل اردنی ـ فلسطینی».

ی) ترکیب مزجی مرکّب از «اسم مبهم دلالت‌کننده بر مکان یا زمان + اسم+ یاء نسبت»:

* «فوق البنفسجیّة = ماوراء بنفش (فرابنفش): Ultra Violet».

* «تحت الحمراء= مادون قرمز: Infra -red».

* «تحت السّطحی = زیرپوستی: Sub-Surface».

گاهی الف و لام نیز به این ترکیب‌ها افزوده می‌شود: «العلاج بالأشعّة الفوق بنفسجیّة: درمان با اشعة فرابنفش».

به جز ترکیب‌های مزجی که اصطلاح محسوب می‌شوند و باید به معادل آن‌ها در فارسی مراجعه کرد، بقیّة ترکیب‌ها در طول زمان تحوّل یافته‌اند و این تحوّل معنایی غالباً در دامان مطبوعات پرورش یافته است. روشن است مترجمی که از این تحوّل آگاهی نداشته باشد، ترجمة درست و دقیقی ارائه نخواهد داد.

9ـ2ـ1ـ3) در سطح اسلوب‌ها

منظور از اسلوب‌ها، الگوهای نحوی هستند که از رهگذر ترجمه از زبان انگلیسی وارد زبان عربی شده‌اند. برخی از آن‌ها عبارتند از:

الف) کاربرد «أیّ»

در زبان معیار عربی، «أیّ» اسم مبهمی است که در مقام اسم استفهام یا موصول یا شرط یا صفت برای نکره قرار می‌گیرد، امّا رواج گستردة آن در زبان مطبوعات به معنای «هیچ»، چشمگیر است که ترجمة کلمة Any در انگلیسی است و در مقام فاعل، نائب فاعل یا مفعول می‌آید (ر.ک؛ همان: 56).

* «لایستطیع أن یتّخذ أیّ قرار: هیچ تصمیمی نمی‌تواند بگیرد».

* «لم یُقنعهم أیّ شیء ممّا قیل: هیچ یک از چیزهایی که گفته شد، آنان را قانع نکرده است».

چنان‌که مشاهده می‌شود، «أیّ» در این دو جملة رسانه‌ای به جای معنایی از قبیل «کدامیک، کسی که، چیزی که و چه» در ترجمه به معنای «هیچ» آمده است.

ب) کاربرد شرط به معنای استفهام

یکی از تأثیرپذیری‌های نثر جدید عربی از زبان انگلیسی، کاربرد شرط به جای استفهام است که به‌تازگی گسترش زیادی پیدا کرده، حتی به آثار نویسندگان مشهور عرب نیز راه یافته است.

نوعی «If» در انگلیسی وجود دارد که به معنای استفهام است و مترجمان معادل آن را در عربی، «إذا» و «إن» شرطیّه قرار داده‌اند و اگر مترجم عربی به فارسی با این الگو آشنا نباشد، ترجمة مبهم و نامأنوسی را ارائه خواهد داد. به این جمله‌ها و ترجمة فارسی آن‌ها دقّت کنید:

* «لا أدری إن کانت قد نجحتْ فی إمتحان الدّخول: نمی‌دانم در امتحان ورودی قبول شده است یا نه؟».

* «سأله إذا أحد جاء: از او پرسید آیا کسی آمده است یا نه؟».

* «لم نجد أیّ موقف حاسم یحدّد ما إذا کانت حملته الإنتخابیّه موضع قبل: ما شاهد هیچ موضع‌گیری قاطعانه‌ای نبودیم که نشان دهد آیا فعّالیّت (تبلیغات) انتخاباتی او پذیرفتنی (و مورد قبول) بوده است یا نه؟».

در این سه جملة مطبوعاتی، به جای اینکه «إن» و «إذا» به معنای شرط «اگر» ترجمه شوند، به صورت استفهام ترجمه شده‌اند و جملات از معنای شرطی به استفهامی درآمده‌اند و اگر مترجم از این ویژگی آگاهی نداشته باشد، به‌یقین راه خطا را خواهد پیمود.

ج) آوردن فعل مجهول به همراه ذکر فاعل

در زبان معیار عربی، فعل مجهول در صورتی به کار می‌رود که فاعل نامعلوم باشد، امّا در نثر مطبوعاتی، الگوی جدیدی شیوع پیدا کرده است که فعل مجهول می‌آید و فاعل به صورت مجرور به حرف جرّ یا مضافٌ‌إلیه کلمة «واسطه» یا «معرفة» ذکر می‌شود. به این مثال‌ها توجّه کنید:

* «أُبرمت هذه الإتّفاقیّة من الطّرفین: این قرارداد از سوی دو طرف امضا شد».

* «قد وُزّعت هذه الرّسائل بواسطة الطّلاب: این نامه‌ها از سوی دانشجویان توزیع شده است» (ذوالفقاری، 1386: 16).

* «قبض علی اللّصّ بمعرفة الشّرطة: با شناخت پلیس، دزد دستگیر شد».

ذکر فاعل در این جملات به همراه فعل مجهول باعث شده است تا فاعل به همراه افعالی همچون «شد» و «گردید» که در زبان فارسی، مجهول هستند، به‌کار رود. در ترجمة چنین جملاتی باید فعل مجهول به صورت معلوم و متعدّی ترجمه شود و فاعل سَرِ جای خود قرار گیرد؛ بدین صورت:

* «دو طرف، این توافقنامه را امضا کردند/ دانشجویان این نامه‌ها را توزیع کردند/ پلیس دزد را شناخت و دستگیر کرد».

د) وارد شدن دو حرف نفی بر سَرِ یک فعل

در عربی معیار، هر حرف نفی بر سَرِ یک فعل وارد می‌شود، امّا در زبان مطبوعاتی و در تأثیرپذیری واضح از زبان انگلیسی، دو حرف نفی مربوط به دو زمان مختلف بر سَرِ یک فعل می‌آیند و فقط یک واو بین آن‌ها قرار می‌گیرد:

* «قال بأنّه لا و لن یضیق بالمناقشات: وی اظهار داشت که نه اکنون و نه هیچ زمان دیگری از این جرّوبحث‌ها دلخور نخواهد شد (وی گفت که از این جرّوبحث‌ها دلخور نمی‌شود و در آینده نیز دلخور نخواهد شد)».

«لا»ی نفی بر سَرِ مضارع، یا نفی معنای حال می‌دهد و یا نفی استقبال و تکرار آن در کنار «لَنْ »در این جمله به این معناست که زمان حال مقصود آن است؛ چراکه اگر معنای مستقبل مقصود آن بود، دلیلی نداشت که با «لَنْ» بیاید که برای مستقبل است. پس در ترجمه، هرچند یک فعل در عبارت وجود دارد، امّا دو فعل منفی با دو زمان متفاوت باید آورده شود.

هـ) کاربرد «حتّی» در معنایی جدید

در عربی معیار، «حتّی» در مقام حرف عطف یا حرف جر یا حرف ابتداء قرار می‌گیرد، امّا در زبان مطبوعات، در معنایی جدید به کار رفته است (ر.ک؛ شرف، بی‌تا: 59): «لم یَفتح حتّی الخطاب: نامه را هرگز باز نکرد؛ He did not open even the litter».

«لم یَقبل الأستاذ حتّی القاء المحاضرة: The professor did not even the speech؛ استاد هرگز نپذیرفت که سخنرانی کند».

این «حتّی» در زبان مطبوعات معادل کلمۀ even در انگلیسی است.

از معانی «حتّی» در زبان معیار، «تا، تا اینکه و حتّی» است و ترجمة حتّی به صورت «حتّی» مستلزم آن است که «حتّی» بین دو چیزی بیاید که از نظر رتبه اختلاف دارند و یا رابطة کلّ و جزء دارند، ولی در اینجا، «حتّی» به معنای «هیچ و اصلاً» به کار رفته است.

9ـ2ـ1ـ4) کاربرد جار و مجرور به جای مفعول مطلق تأکیدی

در عربی معیار، برای نشان دادن قیدهای بیانی (سخت، بسیار، به‌شدّت، به بهترین شکل، کاملاً، بی‌نهایت، تا حدّی و...) از مفعول مطلق تأکیدی یا نائب مفعول مطلق استفاده می‌شود:

* «فرحتْ أمّی برؤیتی فرحاً (کلّ الفرح): مادرم از دیدن من بسیار خوشحال شد».

در زبان مطبوعات، الگوی دیگری جانشین مفعول مطلق تأکیدی شده است که ترجمة «In The shape of» می‌باشد و ترکیبی از «حرف جر + مصدر یا صفت بیانی» است.

به مثال‌های زیر دقت کنید:

* «لقد احتجّ احتجاجاً شدیداً = لقد احتجّ بشدّة: به‌شدت اعتراض کرده است».

* «شارک محمد فی هذا المشروعمشارکة فاعلة= شارک محمد فی هذا المشروع بشکل فاعل: محمد حضور مؤثّری در این طرح داشت».

کاربرد جار و مجرور به جای مفعول مطلق باعث شده است که همان اسلوب به ترجمه نیز منتقل شود. همچنان‌که در دو جملة فوق، کلمات «بشدّة» و «بشکل» در ترجمه نیز تکرار شده است که برای پرهیز از این تأثیرپذیری، بهتر است که این گونه ترجمه کنیم:

ـ «به‌سختی اعتراض کرده است».

ـ «محمد به گونه‌ای تأثیرگذار در این طرح مشارکت کرد».

9ـ2ـ1ـ5) کاربرد اسم تفضیل (أکثر مِن مرّة، أکبر منها)

* «أکثر مِن مرّة:

در اسم تفضیل، مفضّلٌ‌علیه باید موضوع تفضیل را داشته باشد؛ مثلاً وقتی می‌گوییم «میز از صندلی بزرگتر است»، بزرگی صندلی را پذیرفته‌ایم و حجم بیشتری را برای میز اثبات کرده‌ایم.

«أکثر مِن مرّة: بیش از یک بار» و «أکثر مِن واحد: بیش از یک نفر» دو تعبیری هستند که رواج زیادی در زبان مطبوعات پیدا کرده‌اند و ترجمة More than once وMore than one می‌باشند.

در این دو تعبیر، نمی‌توان بیشتر بودن را برای مفضّلٌ‌علیه، یعنی یک بار و یک نفر اثبات کرد. از این ‌رو، با قواعد عربی معیار سازگار نیست و باید از ترجمة تحت‌اللّفظی آن پرهیز کرد: «تسللّ الجنود إلی الحصن أکثر مِنمرّة: سربازان بارها به قلعه نفوذ کردند» (عبدالعزیز، بی‌تا: 17).

9ـ2ـ1ـ6) کاربرد حروف جرّ جدید

در عربی معیار، هر فعل با حروف جرّ خاصّی می‌آید و معنای مورد نظر را می‌رساند. این حروف جر کاملاً مشهور هستند و در فرهنگ‌های لغت، با ذکر مثال و شواهد برگرفته از قرآن و متون ادبی وارد شده است. در عین حال، زبان انگلیسی در این زمینه نیز تأثیر خود را نهاده است و برخی از پربسامدترین فعل‌های عربی با حروف جرّ تازه‌ای می‌آیند (ر.ک؛ سمیعی، 1375: 162).

فصیح

مطبوعاتی

نظرة إلی القضیة

تَخَرّج فی الجامعة

نظرة علی القضیة

تخرج من الجامعة

9ـ2ـ1ـ7) رواج فعل «یشکّل» به جای «یقف» و «یقوم»

فعل «یشکّل: تشکیل می‌دهد، به وجود می‌آورد» و مشتقات آن که ترجمة «It foms» است در زبان مطبوعات رواج زیادی یافته است:

* معیار: «هذا الموضوع یقف (یقوم) عاتقاً أمامی: این موضوع مانعی در برابر من است».

* مطبوعاتی: «هذا الموضوع یشکل عائقاً أمامی: این موضوع مانعی را در برابر من به وجود می‌آورد».

در تفاوت بین این دو ترجمه، درمی‌یابیم که در زبان معیار، خود این موضوع در مقام یک مانع است، اما در زبان مطبوعات، این موضوع مانعی را به وجود نمی‌آورد. در واقع، فعل گذرا شده است.

9ـ2ـ1ـ8) کاربرد فعل «لعب» به جای «قام» و «مثّل»:

در عربی معیار، برای نشان دادن مفهوم ایفای نقش از «قامَ بدور» یا «مَثَّلَ دورا» استفاده می‌شود، ولی در زبان مطبوعات، اغلب از فعل «لَعبَ بدور: نقشی را بازی کرد» به کار می‌رود:

* معیار: «قام بدور حاسمٍ فی هذه القضیة= مثَّل دوراً حاسماً فی هذه القضیّة: او در این مسئله نقش حساسی را ایفا کرد».

* مطبوعاتی: «لعب دوراً حاسماً فی هذه القضیة: او در این مسئله نقش حساسی را بازی کرد».

در واقع، جایگزینی فعل «لعب» به جای فعل «قام بدور» باعث می‌شود تا با آوردن معنای «بازی کرد» در ترجمه، جمله از معنای مثبت خود خارج شود و به معنای منفی نزدیک گردد؛ چراکه «بازی کرد» از افعال منفی به شمار می‌رود، حال اینکه «نقش مهمی داشتن» یک ویژگی مثبت است نه منفی.

9ـ2ـ1ـ9) عنوان‌های خبری

عنوان‌های خبری در زبان مطبوعات اغلب تحت تأثیر زبان انگلیسی قرار دارند. در اینجا، به دو نمونه از این تأثیرپذیری اشاره می‌کنیم:

الف) کاربرد مضارع اخباری برای زمان گذشته

در عنوان‌های مطبوعاتی عربی تحت ‌تأثیر انگلیسی، برای اشاره به زمان گذشته از مضارع اخباری استفاده می‌شود؛ مانند:

*«أبومازن یلتقی شارون فی شرم الشّیخ: ابومازن با شارون در شرم‌الشّیخ دیدار کرد».

* «الأمین العام للأمم المتّحدة یطالب بموقف دولی حاسم مِن الإرهاب: دبیر کلّ سازمان ملل متّحد موضع‌گیری قاطع جامعة بین‌المللی در برابر تروریسم را خواستار شد».

* «وزیر الخارجیة یصل روماً لإجراء محادثات مع المسؤولین الإیطالیین: وزیر خارجه برای گفتگو با مقامات ایتالیایی وارد رُم شد».

در این سه جمله، به جای آوردن فعل ماضی از فعل مضارع استفاده شده است. اما در ترجمه باید به صورت ماضی ترجمه شوند؛ زیرا تمام آنها به اموری اشاره کرده‌اند که در زمان گذشته اتفاق افتاده است.

ب) کاربرد مضارع اخباری و ظرف زمان برای زمان به آینده

در عنوان‌های خبری عربی، برای اشاره به آینده از «سین» و «سوف» استفاده نمی‌شود، بلکه مضارع اخباری و ظرف زمان آینده به کار می‌رود، اما در ترجمه باید از فعل آینده استفاده کنیم؛ مانند:

* «الرئیس یشهد غدا حفل تخریج دفعة جدیدة من الکلیة الحربیة: رئیس جمهور فردا در جشن فارغ‌التحصیلی گروه جدیدی از فارغ‌التحصیلان دانشکدة هوایی، شرکت خواهد کرد».

* «وزیر الخارجیة یجری محادثات فی الخرطوم السبت المقبل: وزیر امور خارجه شنبة آینده در خارطوم گفتگو خواهد کرد».

9ـ2ـ1ـ10) ترکیب فعل «جعل» + ضمیر مفعول + فعل اصلی

در زبان مطبوعات، ترکیب جدیدی از فعل جعل، ضمیر مفعولی و فعل اصلی وجود دارد که پیش‌ از این سابقه نداشته است. در این حالت، جعل به صورت فعل کمکی درمی‌آید و معنای وادارکردن را می‌دهد:

*«جعله یکتب: او را وادار به نوشتن کرد».

در عربی معیار، برای نشان دادن عمل وادار کردن از فعل‌های أرغم، حمل علی، دفع إلی استفاده می‌شود: أرغمه علی الکتابة، حمله علی الکتابة، دفعه إلی أن یکتب».

9ـ2ـ1ـ11) رواج فعل‌های مرکّب

در زبان عربی، فعل به دلیل اشتقاقی بودن، اغلب بسیط است و فعل‌های مرکّب عربی به عنوان تعبیر اصطلاحی مطرح هستند نه واژه. در یک‌صد سال اخیر، فعل‌های مرکّب از رهگذر ترجمه از زبان انگلیسی و فرانسه وارد زبان عربی شده‌اند؛ مانند:

* نام در زبان معیار: «ذهب إلی النّوم» در ربان مطبوعات که هر دو به معنای «خوابید» است. «أجاب: أعطی الجواب»، «اجتمع الناس: تمّ اجتماع الناس» و... .

در ترجمة این فعل‌های مرکّب، بهتر آن است که از فعل بسیط استفاده کنیم تا میزان تأثیرپذیری متن ترجمه را از ساختارهای وارداتی کاهش بدهیم.

149ـ2ـ1ـ12) ساختارهای برگرفته از زبان محاوره

در مقایسه با تأثیرپذیری از زبان‌های خارجی، تأثیرپذیری زبان مطبوعات از زبان محاوره‌ای کمتر است. در زبان مطبوعات، نفوذ زبان محاوره‌ای در صفحاتی که خوانندة عام دارد، مانند صفحات ورزشی، صفحات مربوط به زنان و خانواده، بیشتر دیده می‌شود.

از واژه‌ها و اصطلاحات محاوره‌ای که بگذریم، برخی الگوهای زبان محاوره به زبان مطبوعات راه یافته است که به نمونه‌هایی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

9ـ2ـ2) کاربرد فعل لازم به جای مجهول

معروف است که مردم در زبان محاوره، برای سهولت بیان، به جای فعل مجهول از باب انفعال استفاده می‌کنند؛ مانند:

* «هذه المَطاعم قَد انفَتَحت هذا الشّهر: این رستوران‌ها در ماه جاری باز شده است».

* «أعلنوا أن مَصایف أخری انضربت هذا الصیف: اعلام کردند که ییلاق‌های دیگر در تابستان امسال بسته شده است».

در زبان معیار، به ‌جای «انفتحت» از «فتحت» و به‌جای «انضربت» از «ضربت» استفاده می‌شود.

9ـ2ـ3) گاه به ‌جای اسم تفضیل مقرون به «مِن» در زبان معیار، از وزن فعیل مقرون به «عَن» در زبان مطبوعات استفاده می‌شود:

* معیار: «لَقد کان أخی أکبَر منّی».

* مطبوعاتی: «لقد کان أخی کبیراً عنّی».

9ـ2ـ4) برای بیان مبالغه، گاه از وزن «فَعیّل» به ‌جای صیغه‌های مشهور مبالغه استفاده می‌شود: «إنّه لَعّیب کبیر: او بازیکن بسیار بزرگی است».

نتیجه‌گیری

1ـ از آنجا که زبان مطبوعات یکی از مصداق‌های زبان معیار و فصیح به‌شمار می‌رود و بر آن تأثیر مستقیم می‌گذارد، باید به دور از خطا و لغزش باشد و اصول و مبانی نگارشی و ساختاری زبان و قواعد در آن رعایت شود، اما متأسفانه این زبان با به‌کارگیری الگوهای غیرمعیار، زنگ خطر و هشداری برای زبان معیار به حساب می‌آید که از جملة این الگوها می‌توان به مواردی از قبیل گسترش دایرة اشتقاق، استفاده از الفاظ و عبارات عامیانه، تأکید به خطاهای شایع و بی‌توجّهی به تصحیح آن‌ها، با استدلال «غلط مشهور بهتر از صحیح محجور» و... اشاره کرد.

2ـ تردیدی نیست که مطبوعات نقش مؤثری در تغییر و تحوّل زبان عربی داشته است. فاصله گرفتن زبان عربی معاصر از زبان خشک، جامد و بی‌تحرک فصیح تا حدود زیادی مدیون مطبوعات است و از آنجا که زبان معیار بر اثر عواملی چون شتابزدگی، دقت نکردن و رساندن مطلب به مخاطبان از هر طریق ممکن و... دچار آسیب‌های جدّی شده است. پس قطعاً تأثیر نامطلوبی بر زبان معیار می‌گذارد و از سویی، تعدادی از مخاطبان زبان عربی تنها با حوزة رسانه، چه مطبوعات و چه رادیو و تلویزیون سروکار دارند. پس نثر مطبوعات، چه در کتابت و چه در تکلم آنان، تأثیر می‌گذارد.

3ـ پایه و اساس زبان عربی معیار، اسلوب‌های نحوی و ساختارهای کلیشه‌ای است؛ یعنی ویژگی آن اسلوبی است و می‌توان آن را یک زبان ساختارمند و اسلوبی تعریف کرد که فراگیری نحو عربی به معنای شناختن همین اسلوب‌ها است؛ اسلوب‌هایی مانند اسلوب تعجّب، مفعول مطلق، نواسخ، افعال مدح و ذم و... ، اما زبان مطبوعات که از زبان انگلیسی تأثیر پذیرفته است، اساساً ساختارمند نیست؛ یعنی سنگ بنای آن، اسلوب نیست، بلکه این کلمه است که مفاهیم را بیان می‌کند؛ به عنوان مثال، افعال قلوب، تعجّب، مدح و ذم یک ساختار ویژه ندارند که همه جا همان باشد، بلکه با کلمات مختلف می‌توان این مفهوم را رساند؛ به عبارت دیگر، به جای اینکه در زبان معیار بگوییم: «ما أجملَ هذه الوردة!»، در زبان رسانه می‌گوییم: «أتعجّب من جمال هذه الوردة!».

4ـ تفاوت‌های ساختاری زبان مطبوعات با زبان عربی معیار را می‌توان در سه بخش ساختارهای سهولت‌آمیز و ساختارهای وارداتی و ساختارهای برگرفته از زبان محاوره جای داد و از مهم‌ترین تفاوت‌های ساختاری بین این دو زبان، مقوله‌هایی چون قرار گرفتن «إلاّ» در جواب «إذا»، متعدّی کردن فعل‌های لازم، کاربرد شرط در معنای استفهام، تکرار کلمات، کاربرد حروف اضافة جدید و شمار زیادی از این موارد است.

5ـ مترجم با شناختن تفاوت‌های ساختاری و نحوی زبان معیار و زبان رسانه، از تأثیرگذاری این ساختارهای وارداتی می‌کاهد و از ورود آنها به متن ترجمه جلوگیری می‌کند.

ایرانی، ناصر. (1375). «زبان فارسی را حفظ کنیم». دربارة زبان فارسی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
حمزاوی، رشاد. (1991م.). المنهجیةالعامةلترجمةالمصطلحات و توحیدها و تنمیطها. بیروت: بی‌نا.
حیدرزاده، توفیق. (1365). «نقش رسانه‌های همگانی در ترویج زبان علم و مشکلات موجود در ترویج زبان علم از رسانه‌ها». مجموعه‌مقالات زبان فارسی زبان علم. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
الخطیب. جریدة «الحیاه»؛ 10/01/2012.
خلیل، محمود وهیبة، محمد منصور. (2002م.). إنتاج اللّغة الإعلامیّة فی النّصوص الإعلامیّة. القاهرة: کلیّة الإعلام.
ذوالفقاری، حسن. (1387). «الگوهای غیرمعیار در زبان مطبوعات». مطالعاتملّی. س 9. ش 33. صص 3ـ 26.
ـــــــــــــــــــــ . (1386). «آسیب‌شناسی زبان مطبوعات». فصلنامة رسانه. س 18. ش 72. صص 9ـ42.
سمیعی گیلانی، احمد. (1375). «زبان محلّی زبان شکسته و بهره‌گیری از فرهنگ مردم در صدا و سیما». دربارة زبان فارسی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
شرف، عبدالعزیز. (بی‌تا). المدخل إلی علم الإعلام اللغوی. بی‌جا: بی‌نا.
عبدالعزیز، محمّدحسن. (بی‌تا). لغة الصّحافة المعاصرة. قاهره: دار المعارف.
عنانی، محمّد. (2009م.). فن التّرجمه. چ 11. بیروت: مکتبة لبنان.
نجفی، ابوالحسن. (1375). «آیا زبان فارسی در خطر است؟». دربارة زبان فارسی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
محمّد، سیّدمحمّد. (1984م.). اللّغة الإعلامیّة. ط1. القاهرة: عالم الکتب.
ناظمیان، رضا. (1394). روش‌هایی در ترجمه از عربی به فارسی. چ 9. تهران: سمت.