مقاله پژوهشی
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
علی حاجی خانی؛ احمد سلیمانی
چکیده
یکی از چالشهای مهم در ترجمۀ قرآن کریم، انتخاب معادلهای مناسب برای واژگان قرآنی است که در عین دقت معنایی با زبان معیار همخوانی داشته و قابل درک برای مخاطب فارسیزبان باشد. ترجمهای که از زبان معیار فاصله گرفته و شامل واژگان غیرمتداول و مهجور باشد، ممکن است زمینه را برای دوری مخاطب از مفاهیم قرآن فراهم آورد. بنابراین، استفاده از ...
بیشتر
یکی از چالشهای مهم در ترجمۀ قرآن کریم، انتخاب معادلهای مناسب برای واژگان قرآنی است که در عین دقت معنایی با زبان معیار همخوانی داشته و قابل درک برای مخاطب فارسیزبان باشد. ترجمهای که از زبان معیار فاصله گرفته و شامل واژگان غیرمتداول و مهجور باشد، ممکن است زمینه را برای دوری مخاطب از مفاهیم قرآن فراهم آورد. بنابراین، استفاده از معانی نزدیک به مفهوم و قابل درک، هم به انتقال پیام الهی کمک میکند و هم زمینۀ پذیرش و عمل به معارف قرآن را تقویت مینماید. این تحقیق با هدف بررسی معادلهای واژگان قرآن کریم در ترجمۀ قرآن حداد عادل و ارزیابی تناسب آنها با زبان معیار انجام شده است. در این پژوهش که با روش تحلیلی- مقایسهای انجام شده، ابتدا واژگانی که در ترجمۀ حداد عادل به کار رفته، مورد تحلیل قرار گرفته و واژگان مهجور و منسوخ شناسایی شدند. همچنین، معادلهای پیشنهادی برای این واژگان ارائه شده است تا ضمن حفظ دقت معنایی، فهم مخاطب عمومی از آیات قرآن تسهیل شود. نتایج این تحقیق نشان میدهد که استفاده از واژگان غیرمتداول در برخی معادلها میتواند منجر به کاهش درک و فهم آیات گردد. در عوض، معادلهای نزدیکتر به زبان معیار، باعث تسهیل فهم مفاهیم قرآنی و ارتباط بهتر با مخاطب میشود. این پژوهش همچنین بر اهمیت استفاده از معادلهای ساده، دقیق و قابل درک تأکید دارد تا فرآیند انتقال معانی قرآن به طور مؤثرتر صورت پذیرد.
مقاله پژوهشی
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
پرستو مومنی؛ علی اکبر نورسیده؛ سید رضا میراحمدی
چکیده
استعارۀ مفهومی اصطلاحی جدید و نوظهور در حوزه زبانشناسی شناختی است که منجر به فهم یک موضوع و حوزه مفهومی بر حسب حوزۀ مفهومی دیگر میشود. این جستار قصد دارد استعارههای مفهومی صحیفۀ سجادیه و نحوۀ بازتاب آن را در دو برگردان مشهور از این کتاب -حسین انصاریان و عبدالمحمد آیتی- در بستر مبدأگرایی و مقصدگرایی بررسی کند. 296 استعارۀ مفهومی ...
بیشتر
استعارۀ مفهومی اصطلاحی جدید و نوظهور در حوزه زبانشناسی شناختی است که منجر به فهم یک موضوع و حوزه مفهومی بر حسب حوزۀ مفهومی دیگر میشود. این جستار قصد دارد استعارههای مفهومی صحیفۀ سجادیه و نحوۀ بازتاب آن را در دو برگردان مشهور از این کتاب -حسین انصاریان و عبدالمحمد آیتی- در بستر مبدأگرایی و مقصدگرایی بررسی کند. 296 استعارۀ مفهومی بر اساس اصول تعریف شده لیکاف و جانسون در این کتاب یافت شد که تنها به بررسی نمونههایی خواهیم پرداخت که تفاوت روش مترجمان در برگردان استعارههای مدنظر از منظر مبدأگرایی و مقصدگرایی بارزتر بوده است. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر محورهای نظریۀ استعارۀ مفهومی که توسط لیکاف و جانسون ارائه شده است. نتایج حاکی از آن است که مفاهیم مجرد موجود در زبان دعا در صحیفۀ سجادیه، اغلب از استعارههای وجودی به عینیت رسیدهاند. مترجمان برای انتقال استعارههای مفهومی از زبان مبدأ به زبان مقصد از هر دو روش مبدأگرایی و مقصدگرایی استفاده کردهاند، اما نگاه و رویکرد آیتی به گونهای بوده است که در برخی موارد مترجم سعی در ارائۀ ترجمهای کاملاً وفادار به ساختار زبان مقصد داشته است و یا گاهی عبارات مدنظر را بدون ترجمه و عین لفظ مبدأ ذکر کرده است و همین امر باعث شده است تا ترجمۀ وی در برخی از نمونهها نتواند استعارههای مفهومی را به درستی منتقل کند، اما روشی که انصاریان در انتقال این عبارات اتخاذ کرده است، منجر به نمود بهتر استعارههای مفهومی در زبان مقصد شده است.
مقاله پژوهشی
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
عبداله حسینی؛ حسین ابویسانی؛ علی پیرانی شال؛ رضا بیات
چکیده
خوانش تأثیر معیارهای نظریۀ اسکوپوس (skopos) در ترجمۀ فارسی کلیله و دمنه از موضوعات زبانشناسی است و معیارهای آن، تأثیری فراوان در رساندن معنا و حفظ استقلال دو زبان دارد. طبق هدف هانس ورمیر آلمانی، هر مترجمی باید طبق این نظریه، ترجمه کند تا به شایستگی، معنا را رسانده و استقلال و انسجام هر دو زبان نیز حفظ گردد. در این جستار، بر اساس این ...
بیشتر
خوانش تأثیر معیارهای نظریۀ اسکوپوس (skopos) در ترجمۀ فارسی کلیله و دمنه از موضوعات زبانشناسی است و معیارهای آن، تأثیری فراوان در رساندن معنا و حفظ استقلال دو زبان دارد. طبق هدف هانس ورمیر آلمانی، هر مترجمی باید طبق این نظریه، ترجمه کند تا به شایستگی، معنا را رسانده و استقلال و انسجام هر دو زبان نیز حفظ گردد. در این جستار، بر اساس این الگو و با روش توصیفی- تحلیلی، ترجمۀ فارسی مرعشیپور از کلیله و دمنه ارزیابی شده است. از جمله نتایج این بررسی آن است که انگیزۀ مترجم برای ترجمه، شخصی بوده و به دنبال ارائۀ ترجمهای امین و نیز بهروزرسانی ترجمه و پوشاندن جامۀ فارسی امروز بر تن ترجمه است. مترجم از روشهایی همچون ترجمه بر اساس دستور زبان حالت، بافت و موقعیت واژگان و عبارات، توجه به ساختار زبان مقصد، پایبندی همزمان به متن مبدأ و ساختار معاصر زبان مقصد و نیز ادبیت متن استفاده کرده است. همچنین در بیشتر موارد، ارزش و اهمیت فرهنگی متن اصلی و ترجمه در ارتباط و نزدیک است و همان ارزش و اهمیت، مستقیماً یا در قالبهایی همچون، استعاره و ضربالمثل، منتقل گردیده است. مترجم، این ترجمه را با توجه به سطح همۀ مخاطبان و تا حد امکان، نزدیک به سطح آنان انجام داده و هنجارهای آن را رعایت کرده است.
مقاله پژوهشی
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
زهرا هژبری؛ فرشته افضلی
چکیده
نظریة ادب را، ادب زبانشناختی نامیدهاند که در حوزۀ علوم کاربردشناسی و تحلیل گفتوگو قرار دارد؛ این نظریه را براون و لِوینسون در سال ۱۹۷۸ مطرح و در سال ۱۹۸۷، بازنگری و اصلاح کردند. در این پژوهش، تلاش میشود با تکیه بر نظریۀ ادب براون و لِوینسون، شماری از زوایای پنهان ترجمۀ گفتار مؤدبانه در فیلم فصل آخر (1387) و زیرنویس عربی آن بررسی ...
بیشتر
نظریة ادب را، ادب زبانشناختی نامیدهاند که در حوزۀ علوم کاربردشناسی و تحلیل گفتوگو قرار دارد؛ این نظریه را براون و لِوینسون در سال ۱۹۷۸ مطرح و در سال ۱۹۸۷، بازنگری و اصلاح کردند. در این پژوهش، تلاش میشود با تکیه بر نظریۀ ادب براون و لِوینسون، شماری از زوایای پنهان ترجمۀ گفتار مؤدبانه در فیلم فصل آخر (1387) و زیرنویس عربی آن بررسی شود تا بفهمیم که کاربرد هر یک از واژهها و عبارتها در زبان فارسی بر کدام یک از راهبردهای ادب این دو نظریهپرداز سازگار است؛ این راهبردها عبارت است از: بیان مستقیم، غیرمستقیم، ادب مثبت و منفی. سبب گزینش این فیلم، وجود حجم بالای گفتارهای مؤدبانة غیرمستقیم، تعارفهای فرهنگی و خطابهای احترامآمیز در دیالوگهای آن است. از همین رو، با روش توصیفی- تحلیلی، واژهها و عبارتهای مربوط به موضوع ادب را در این فیلم گزینش کردهایم، آنگاه زیرنویس عربی آن را استخراج، جدولبندی و پس از آن بر پایۀ نظریۀ نامبرده، تحلیل کردهایم. نتایج، حاکی از آن است که گوینده در بخشهای گوناگون فیلم میکوشد بهصورت غیرمستقیم، مفهوم سخن خود را به مخاطب انتقال دهد و بهگونهای ضمنی و کنایی او را نسبت به درونمایة سخنش آگاه کند. همچنین مترجم تلاش کرده است ابزارهای غیرمستقیم را جهت ادبمند کردن ساختار زبانی دیالوگهای شخصیتهای فیلم به کار ببرد؛ به طوری که و در برخی از بخشهای زیرنویس، گوینده نمیتواند درخواست خود را ارائه دهد و هیچ یک از کُنشهای تهدیدکنندة وجهه را به کار نمیبرد.
مقاله پژوهشی
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
صلاح الدین عبدی؛ شکوفه سلگی
چکیده
ارزیابی ترجمه، بررسی سطوح و واحدهای متن، سنجش و بررسی میزان توفیق مترجم در یافتن ترجمه این واحدها است. واژه نیز ابتداییترین و تأثیرگذارترین واحد ترجمه است که قابلیت برخورداری از سطوح مختلف معانی را داشته است؛ به همین دلیل معادلیابی دقیق آن اهمیت بسزایی دارد. برگردان واژه باید متناسب و همسو با بافت متن باشد، گاهی برگردان واژه و ...
بیشتر
ارزیابی ترجمه، بررسی سطوح و واحدهای متن، سنجش و بررسی میزان توفیق مترجم در یافتن ترجمه این واحدها است. واژه نیز ابتداییترین و تأثیرگذارترین واحد ترجمه است که قابلیت برخورداری از سطوح مختلف معانی را داشته است؛ به همین دلیل معادلیابی دقیق آن اهمیت بسزایی دارد. برگردان واژه باید متناسب و همسو با بافت متن باشد، گاهی برگردان واژه و بار معنایی آن قابل ترجمه نیست. برای رفع یا کاهش درصد این چالشها در ترجمه، میتوان شیوههای مختلفی را به کار گرفت. لادمیرال نظریهپرداز مقصدمحور فرانسوی مؤلفههایی را در این خصوص مطرح میکند که مترجم با گزینش واژههایی به عنوان معادل، بین متن ترجمه شده و متن اصلی تعادل نسبی برقرار سازد. پژوهش حاضر درصدد است که با روش توصیفی- تحلیلی، ترجمۀ ستار جلیلزاده از داستان «حبیبی داعشی» نوشتۀ هاجر عبداصمد را بر اساس نظریههای کاربردی لادمیرال که عبارتاند از: جابهجایی اجزای جمله، حق انتخاب مترجم، ابهامزدایی، تکرار، ناهمگونسازی، حذف، افزودهسازی، تفسیر حداقلی، چیستی ترجمانی و خوانایی، نقد و ارزیابی نماید. مقالۀ حاضر با پذیرش این اصل که مناسبترین شیوه برای برگردان کتاب «حبیبی داعشی»، شیوهای مقصدگرا و آزاد است، نظریۀ لادمیرال را منطبقترین نظریه با این اصل دانسته و آن را معیار اصلی سنجش و بررسی ترجمۀ جلیلزاده قرار داده است. برآیند پژوهش نشان میدهد که ترجمۀ جلیلزاده مطابق با این اصل، همسویی چشمگیری با نظریۀ لادمیرال به خصوص در مؤلفههای ابهامزدایی، خوانایی، افزودهسازی و تفسیر حداقلی دارد و مترجم توانسته، اثری متناسب با بافت فرهنگی و ادبی زبان مقصد ارائه نماید.
مقاله پژوهشی
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
اعظم دریادل موحد؛ سید مهدی مسبوق؛ محمد طاهری
چکیده
عطار نیشابوری، شاعر برجسته و عارف نامدار سدۀ ششم و هفتم هجری، مضامین متعالی عرفانی را با بهرهگیری از نماد و رمز در آثار خویش بازتاب داده است. از مهمترین این آثار، منظومۀ فاخر منطقالطیر است که با شبکهای پیچیده از تلمیحات دینی و عرفانی در پیوند است. از آنجا که تلمیح نقشی محوری در انتقال مفاهیم عرفانی دارد، عطار آن را در قالب رمز ...
بیشتر
عطار نیشابوری، شاعر برجسته و عارف نامدار سدۀ ششم و هفتم هجری، مضامین متعالی عرفانی را با بهرهگیری از نماد و رمز در آثار خویش بازتاب داده است. از مهمترین این آثار، منظومۀ فاخر منطقالطیر است که با شبکهای پیچیده از تلمیحات دینی و عرفانی در پیوند است. از آنجا که تلمیح نقشی محوری در انتقال مفاهیم عرفانی دارد، عطار آن را در قالب رمز و نماد به کار میگیرد تا پیامهای تربیتی و حکمی او در جان مخاطب نفوذ کند. این شاهکار ادبی به زبانهای متعددی از جمله عربی ترجمه شده است. تاکنون سه ترجمۀ عربی از این منظومه به قلم احمد ناجی القیسی، بدیع محمد جمعه و علی عباس زلیخه منتشر شده که بازگردانی صحیح تلمیحات و رموز آن، مهمترین چالش مترجمان به شمار میآید. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس مدل لپیهالم به بررسی کیفیت بازگردانی تلمیحات نمادین در این سه ترجمه پرداخته است. برای دستیابی به نتایج، ۶۵ بیت آغازین با عنوان «سخنی با مرغان» به دلیل فراوانی تلمیحات بهعنوان پیکرۀ پژوهش انتخاب شد. یافتهها نشان میدهد که تنها ناجی القیسی به لایههای نهفته در تلمیحات نمادین توجه داشته و کوشیده است معادلهای مناسبی برای آنها ارائه دهد. در مقابل، بدیع جمعه صرفا به برخی تلمیحات داستانی یا قرآنی در پانویس اشاره کرده و زلیخه بدون هرگونه توضیح، به بازگردانی تحتاللفظی بسنده کرده است. بر این اساس، میتوان گفت، بر پایه مدل لپیهالم، ترجمه ناجی القیسی در مقایسه با دو ترجمه دیگر از کارآمدی و دقت بیشتری در انتقال ابعاد نمادین تلمیحات برخوردار است.
مقاله پژوهشی
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
حسام حاج مومن
چکیده
این مقاله، با هدف معرفی روشی برای آموزش ترجمۀ متون حقوقی میان فارسی و عربی به بررسی قابلیتهای «متون حقوقیِ موازی» میپردازد؛ یعنی متونی حقوقی که در ژانر و موضوعاتِ مشابه به دو زبان فارسی و عربی نوشته شدهاند. مطالعه با بهرهگیری از روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر تحلیل مقایسهایِ متون حقوقیِ موازی به دنبال ارائۀ یک چارچوب ...
بیشتر
این مقاله، با هدف معرفی روشی برای آموزش ترجمۀ متون حقوقی میان فارسی و عربی به بررسی قابلیتهای «متون حقوقیِ موازی» میپردازد؛ یعنی متونی حقوقی که در ژانر و موضوعاتِ مشابه به دو زبان فارسی و عربی نوشته شدهاند. مطالعه با بهرهگیری از روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر تحلیل مقایسهایِ متون حقوقیِ موازی به دنبال ارائۀ یک چارچوب آموزشی است که در آن دانشجویان در فرآیند یادگیریِ ترجمه نقش فعالتری بیایند. در ابتدا، متون حقوقی از منظر ترجمه بررسی و در چهار دستۀ «قانونگذار، قضایی، خصوصی و علمی» دستهبندی میشوند. سپس با تحلیل و مقایسۀ نمونههایی از این متون به فارسی و عربی، مزایای استفاده از آنها در آموزش ترجمه تشریح میگردد. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که متون حقوقی موازی میان فارسی و عربی بر اساس میزان شباهت به سه دسته تقسیم میشوند: متونی با مطابقت حداکثری، متونی با ساختار اطلاعاتی مشابه و متونی با تشابه محتوایی. این مطالعه همچنین مجموعه تمرینهای متنوعی را متناسب با هر یک از این دستهها پیشنهاد میکند که موجب میشوند دانشجویان با مقایسه و تحلیل این متون، مهارتهای ترجمۀ خود را به طور فعالانه ارتقا دهند. این رویکرد، با محوریت قرار دادن دانشجویان و تأکید بر یادگیری از طریق عمل، میتواند گامی مؤثر در جهت بهبود آموزش ترجمۀ حقوقی میان فارسی و عربی باشد.
مقاله پژوهشی
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
ملیکا افروز؛ علی بشیری؛ زهره قرائی
چکیده
اسامی خاص در متون ادبی، بهویژه در متون سفرنامهای، تنها ابزارهای ارجاعی به افراد، مکانها یا نهادها نیستند، بلکه میتوانند کارکردهایی فراتر از شناسایی داشته باشند و لایههایی از معنا، هویت، ایدئولوژی و حافظۀ فرهنگی را منتقل کنند. پژوهش حاضر با تمرکز بر رمان «سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ» و بر اساس نظریۀ دو عمل گیبکا (2018)، به ...
بیشتر
اسامی خاص در متون ادبی، بهویژه در متون سفرنامهای، تنها ابزارهای ارجاعی به افراد، مکانها یا نهادها نیستند، بلکه میتوانند کارکردهایی فراتر از شناسایی داشته باشند و لایههایی از معنا، هویت، ایدئولوژی و حافظۀ فرهنگی را منتقل کنند. پژوهش حاضر با تمرکز بر رمان «سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ» و بر اساس نظریۀ دو عمل گیبکا (2018)، به بررسی نقشهای ثانویهای پرداختهاست که اسامی خاص در متن اصلی ایفا میکنند. این نقشها شامل نقش اجتماعی، بومیسازی، معنایی، طنز، تعلیمی، کنشی، تلمیحی، آشکارسازی، بیانگری، آرزومندی، شاعرانه، مخفیگری و یادبودی هستند. در ادامه، ترجمۀ عربی این اثر با استفاده از چارچوب راهبردهای فرناندز (2006) تحلیل شدهاست تا میزان موفقیت هر یک از راهبردها در انتقال این نقشها ارزیابی شود. یافتهها نشان داد که راهبرد «نسخهبرداری» بیش از سایر راهبردها در انتقال برخی نقشها، مانند نقش اجتماعی و بومیسازی، موفق عمل کردهاست، اما در بازنمایی سایر نقشهای اسامی اشخاص و نقشهای چندوجهیِ اسامی مکانها، ناکارآمد ظاهر شدهاست. تحلیل نهایی بر اساس نظریۀ «فضای سوم» سوجا (1996) نشان داد که بسیاری از مکانهای فرهنگی که کارکردی فراتر از موقعیت جغرافیایی دارند، در ترجمه دچار تقلیل معنایی شده و به فضاهایی صرفاً جغرافیایی تبدیل شدهاند. این پژوهش بر لزوم رویکردی نقشمحور و بافتمحور در ترجمۀ اسامی خاص تأکید دارد.
مقاله پژوهشی
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
نرگس انصاری؛ طیبه سیفی
چکیده
رابطه میان زبان و فرهنگ دوسویه است و عناصر فرهنگی در زبان به صورت واژه، عبارت و اصطلاح تجلی پیدا میکند. واژگان فرهنگی به مفاهیم، روابط، پدیدهها، ابزارها و... به طور کلی جنبههای مادی و معنوی جامعهای خاص مربوط میشوند که در زبان دیگر ناشناخته هستند و چالشی جدی در تعامل میان فرهنگها و زبانها به وجود میآورد.کتاب خار و ...
بیشتر
رابطه میان زبان و فرهنگ دوسویه است و عناصر فرهنگی در زبان به صورت واژه، عبارت و اصطلاح تجلی پیدا میکند. واژگان فرهنگی به مفاهیم، روابط، پدیدهها، ابزارها و... به طور کلی جنبههای مادی و معنوی جامعهای خاص مربوط میشوند که در زبان دیگر ناشناخته هستند و چالشی جدی در تعامل میان فرهنگها و زبانها به وجود میآورد.کتاب خار و میخک سنوار به دلیل پرداختن به ابعاد مختلف زندگی مردم فلسطین حاوی عناصر فرهنگی است که مترجم برای ارائۀ ترجمۀ رسا و قابل فهم باید عناصر خاص آن را به خوبی شناخته و در زبان خود معادلیابی کند تا فرهنگ به درستی منتقل شود. پژوهش حاضر تلاش دارد ترجمۀ شنی از این کتاب را براساس انواع عناصر فرهنگی و راهکارهای مترجم مورد بررسی قرار دهد. ارزیابی کلی اثر حاکی از آن است که با وجود ماهیت سیاسی روایت و پرداختن به موضوعات نظامی به دلیل نزدیک شدن به زندگی مردم، اشکال مختلفی از عناصر فرهنگی را در خود دارد و با توجه به جایگاه و هدف آن در انتقال معنی و بیان حقایق تاریخی فلسطین، ترجمه نقش مهمی در انتقال بینافرهنگی دارد. مترجم نیز در ترجمۀ اثر در دوراهی بیگانهسازی و بومیسازی بوده و تلاش دارد هم اصالت زبان مبدأ را به ترجمه منتقل کند و هم با روشهای تلفیقی اعم از یادداشت، معادلهای توصیفی و فرهنگی و... به فهم مخاطب کمک کند، اما متن ترجمه را به خصوص با آوردن دو نوع معادل متفاوت (عربی و فارسی) در متن اصلی از روایی و رسایی دور ساخته است.
مقاله پژوهشی
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
علی خالقی؛ جمال طالبی قره قشلاقی
چکیده
در فرآیند ترجمه، انتخابهای واژگانی (انتخاب کلمات و عبارات خاص) و ساختاری (انتخاب نحوۀ سازماندهی جملات و عبارات) هر دو نقشی کلیدی ایفا میکنند و بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. مترجم باید با در نظر گرفتن اهداف ارتباطی متن، ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی هر دو زبان مبدأ و مقصد و همچنین نیازهای مخاطب، بهترین انتخابها را انجام دهد تا پیام ...
بیشتر
در فرآیند ترجمه، انتخابهای واژگانی (انتخاب کلمات و عبارات خاص) و ساختاری (انتخاب نحوۀ سازماندهی جملات و عبارات) هر دو نقشی کلیدی ایفا میکنند و بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. مترجم باید با در نظر گرفتن اهداف ارتباطی متن، ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی هر دو زبان مبدأ و مقصد و همچنین نیازهای مخاطب، بهترین انتخابها را انجام دهد تا پیام اصلی به شکلی مؤثر منتقل شود. این دقت و مهارت مترجم به طور مستقیم بر کیفیت نهایی ترجمه تأثیر میگذارد و در بازآفرینی متن و انتقال مؤثر پیام نقش حیاتی دارد. انتخابهای واژگانی به ویژه میتوانند درک و تفسیر خواننده از متن را عمیقاً تحت تأثیر قرار دهند. رمان «ارواح کلیمانجارو» نوشته ابراهیم نصرالله و با ترجمۀ سید حمیدرضا مهاجرانی، اثری مهم است که به تجارب و احساسات فلسطینیها میپردازد. این رمان به مضامین هویتی، فرهنگی و اجتماعی فلسطینیها میپردازد و صعود آنها به قلۀ کلیمانجارو را به عنوان نمادی از اراده و تلاش برای رساندن پیام و هویتشان به جهانیان نشان میدهد. این صعود نمادی از ارتقای روحی و معنوی و عزم فلسطینیها در مواجهه با سختیها است. این جستار ادبی با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس بنمایههای تراسازگازی و نظریۀ لانس هیوسن به بررسی رمان «ارواح کلیمانجارو« و ترجمۀ آن توسط سید حمیدرضا مهاجرانی با تمرکز بر سطوح گزینش ساختاری و واژگانی در ترجمه میپردازد.