Document Type : Research Paper

Authors

1 Professor of Arabic Language and Literature, Allameh Tabataba’i University, Tehran, Iran

2 Assistant Professor of Arabic Language and Literature, Allameh Tabataba’i University, Tehran, Iran;

Abstract

Translation prose is of great importance in the field of religious, cultural and fiction books, as well as in the media and information texts that pursue educational, entertainment, and informational purposes. He also tried to refine translations and think of ways to lift translation prose from long, meaningless structures without coherence and lack of aesthetics. Solutions that novice translators can provide with fluent and fluent translators by learning and applying them. This article seeks to present some of the most important of these in the form of relational translation by delineating translation practices. Converting the nominal and current structure and adding explanatory words and editing the time and sentence segmentation and pronouns and pronouncing the following sentence and mentioning the secondary meaning of verbs and equivalents for interpreting and taking into account some gestures, including important. These are the most common solutions.

Keywords

زبان فارسی رمان‌های ترجمه‌شده و نیز زبان رسانه‌های همگانی، به‌ویژه مطبوعات، «به دلیل موضع انفعالی در برابر زبان‌های انگلیسی، عربی و فرانسوی و به دلیل نیاز به سرعت در ترجمة اخبار، علوم و... به سوی ابهام و نارسایی کشیده شده‌است» (صفوی، ۱۳۹۴: ۵۵). نبودن ابزاری برای پالایش زبان ترجمه در کتاب‌ها و رسانه‌ها و نیز نبودن سازوکار جدّی از سوی سازمان‌های مسئول برای نظارت و ارزیابی زبان، باعث آسیب‌های جدی به زبان فارسی شده‌است. البته باید گفت تعامل و ارتباط زبان فارسی با دیگر زبان‌ها، از جمله انگلیسی و عربی، اجتناب‌ناپذیر است و در هر تعاملی باید منتظر تأثیر متقابل باشیم. بنابراین، تأثیر متقابل عربی بر فارسی امری کاملاً طبیعی است و «آنچه موجب اثرات مخرب در ترجمه به زبان فارسی است، نداشتن مهارت و تسلط کافی برخی از مترجمان است، وگرنه زبان عربی می‌تواند باعث غنی‌تر شدن زبان شیرین فارسی شود» (نعمتی، ۱۳۸۴: ۱۱۸). نداشتن تسلط کافی مترجمان به زبان فارسی و نبودِ اعتماد به نَفْس در نویسندگی باعث می‌شود خود را به متن اصلی نزدیک‌تر کنند. آفت تأثیرپذیری از زبان مبدأ و انعکاس ویژگی‌های واژگانی و دستوری زبان مبدأ به زبان فارسی، با گذر زمان و گسترش ترجمة کتاب‌های حوزة ادبیات داستانی و حوزة دین و فرهنگ، خود را بیشتر نشان می‌دهد. در توضیح این مطلب، ابتدا باید موضوع این تأثیرپذیری و موارد آن را در فرایند ترجمه روشن کنیم تا بدانیم ساختارهای زبان مبدأ چگونه به زبان فارسی نفوذ می‌کنند و راه‌های جلوگیری از آن چیست؟

فرایند ترجمه دو پایة اصلی دارد: یکی درک و دیگری بیان. «درک» همان فهم متن و استخراج معنا یا پیام از دل آن است. هرچه آشنایی مترجم با زبان مبدأ (در اینجا، زبان عربی) بیشتر باشد، توانایی وی در درک متن و استخراج پیام بیشتر خواهد بود. اما «بیان» مقولة دیگری است و اهمیت بیشتری دارد. بیان آن است که مترجم پیامی را که از متن مبدأ می‌گیرد، در زبان مقصد (در اینجا، زبان فارسی) ارائه کند؛ یعنی بتواند برای قالب بیانی زبان عربی، معادلی شایسته و درخور در زبان فارسی پیدا کند که مخاطبان ترجمه، یعنی فارسی‌زبانان با خواندن متن ترجمه، احساس غرابت نکنند و متن ترجمه را مولودی کامل در زبان خود بدانند، نه آنکه بدنه از زبان فارسی و ساختار آن از زبان عربی باشد.

تأثیرهای منفی زبان‌های خارجی بر زبان فارسی بیشتر از همین جا نشأت می‌گیرد؛ زیرا مترجمان، ظرافت‌ها و دقت‌های دستوری و بیانی زبان فارسی را نمی‌شناسند و نمی‌دانند که صِرف فارسی‌زبان بودن «به کسی تسلط و مهارت کافی در زبان مادری نمی‌بخشد» (پازارگادی، ۱۳۶۲: ۲).

بیان مسئلة پژوهش

طولانی بودن جمله‌های نثر ترجمه در رسانه‌ها و متن‌های اطلاعاتی که هدف آن‌ها رساندن پیام به خواننده است، با اصل اطلاع‌رسانی که کار اصلی رسانه‌هاست، تناسب ندارد. از‌این‌رو، ساختارهای طولانی  نباید به نثر ترجمه راه یابد. پس باید راهکارهایی برای روان‌سازی متن ترجمه پیدا کرد که مترجمان نوآموز بتوانند با به‌کارگیری آن‌ها ترجمه‌ای روان و سلیس ارائه دهند. این مقاله در پی آن است که برخی از مهم‌ترین این راهکارها را ارائه نماید.

پرسش‌های پژوهش

این پژوهش بر آن است تا به پرسش‌های زیر پاسخ دهد:

۱ـ انتخاب شیوة ترجمه چه ارتباطی با روان‌سازی متن ترجمه دارد؟

۲ـ چگونه می‌توان توالی و ترتیب جملات و برخی از ویژگی‌های ساختاری متن مبدأ را تغییر داد، بی‌آنکه در محتوا و پیام جمله تغییری ایجاد شود؟

پیشینة پژوهش

در زمینة راهکارهایی برای روان‌سازی متن ترجمه و معادل‌یابی واژگانی و دستوری در ترجمة عربی به فارسی پژوهش‌هایی صورت گرفته‌است؛ از جمله مقالة عدنان طهماسبی و صدیقه جعفری با عنوان «جستاری در ترجمه از عربی به فارسی با تکیه بر فرایند معادل‌یابی معنوی» و نیز مقالة منصوره زرکوب و عاطفه صدیقی با عنوان «تعدیل و تغییر در ترجمه، چالش‌ها و راهکارها» و پژوهش های دیگری که موضوع معال‌یابی را دستمایة کار خود قرار داده‌اند. تفاوت و برجستگی این مقاله در آن است که به راهکارهایی برای روان‌سازی متن ترجمه و چالش معادل‌یابی برای نقش‌های دستوری دارای متمم از فارسی به عربی پرداخته‌است.

روش پژوهش

شیوة این پژوهش، توصیفی‌ـ تحلیلی همراه با جستجو و استقرا می‌باشد؛ بدین معنا که بر اساس تجربة عملی نویسندگان در امر ترجمه و استقرای ترجمه‌های مترجمان، موارد استنباطی حاصل می‌شود که بر همان اساس، اصول و قوانینی به دست می‌آید که می‌تواند برای مترجمان در کار عملی ترجمه راهگشا باشد.

مبانی نظری

نثر ترجمه حاصل بازتولید پیام و اندیشه یا محتوای احساسی است که در دل متن اصلی نهفته‌است؛ یعنی مترجم در یک فرایند ذهنی که قوة تحلیل و منطق مترجم در آن دخیل است، پیام یا محتوای احساسی را از متن مبدأ می‌گیرد و آن را در یک ساختار دستوری زبان مقصد می‌ریزد که خود مناسب می‌داند. این فرایند، «ترجمه» نام دارد؛ به دیگر سخن، ترجمه، درک معنا و پیام از ساختارهای بیانی متن مبدأ و ارائة آن معنا و پیام در زیان مقصد به بهترین و مناسب‌ترین شکل ممکن است، به طوری که خواننده یا شنوندة ترجمه با میل و رغبت متن ترجمه را دنبال کرده، آن را به پایان برساند. حال، موضوع این است که گاه مترجم برای انتقال دقیق معنا یا پیام و یا ایجاد صراحت و وضوح بیشتر، باید از شیوه‌ها و تکنیک‌هایی استفاده کند که کشش لازم برای ادامة متن را در خواننده به وجود آورد. گاه مترجم برای رسیدن به این هدف، وادار به افزایش یا کاهش حجم می‌شود. تجربه نشان داده‌است که کوتاهتر شدن ترجمة یک عبارت معمولاً به تفاوت قالب بیانی عربی با فارسی بازمی‌گردد، اما طولانی‌تر شدن آن که برای توضیح بیشتر متن مبدأ است، اغلب به دلیل رعایت حال خواننده و ایجاد شرایط مناسب برای درک بهتر وی از متن صورت می‌گیرد؛ به عبارت دیگر، گاه مترجم عبارتی را به منظور توضیح سخن نویسنده به متن می‌افزاید یا مقصود وی را که به صورت خلاصه و مبهم بیان شده‌است، به‌روشنی می‌رساند و یا از ابزارهای ارتباط بین جمله‌ها استفاده می‌کند تا ارتباط منطقی گویاتری بین اجزای یک جمله یا چند جمله برقرار کند1. از سوی دیگر، «ایجاز متن، تأثیر زیادی در روان‌سازی آن دارد. طبیعی است که هرچه واژه‌های یک جمله کمتر باشد، مخاطب آن را بهتر و سریع‌تر درک می‌کند و زمان کمتری را برای فهم آن جمله می‌گذارد» (بدیعی، ۱۳۸۱: ۱۴۸)، در حالی که جمله‌های طولانی، علاوه بر اینکه ابهام و نارسایی ایجاد می‌کند، زمان بیشتری از مخاطب می‌گیرد و سرانجام، باعث خستگی او می‌شود. فرایند توضیح و ابهام‌زدایی از متن ترجمه را در قالب «تکنیک‌های روان‌سازی متن ترجمه» بیان می‌کنیم، به طوری که نثر ترجمه خوشخوان شود و خواننده به‌راحتی آن را بخواند و به پیش ببرد. متن ترجمه مانند جاده است و خواننده همچون راننده‌ای است که روی این جاده می‌راند. اگر این جاده، آسفالت و صاف باشد، راننده آن را بدون هیچ دشواری طی می‌کند و به مقصد می‌رسد، اما اگر این جاده، قدم به قدم، دست‌انداز وگودال‌های کوچک و بزرگ داشته باشد، راننده به‌زودی از آن خسته شده، عطایش را به لقایش می‌بخشد. فرض ما این است که در بهترین ترجمه، خواننده بوی ترجمه را از متن احساس نکند و فرایند ترجمه را از یاد ببرد و گمان کند متنی که می‌خواند به وسیلة یک نویسنده به رشتة تحریر درآمده‌است. برای رسیدن به این هدف باید از تکنیک‌های مختلفی استفاده کرد که این مقاله به مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازد. لازم به ذکر است که این تکنیک‌ها ضمن تجربه در کار ترجمه به دست آمده‌است و ممکن است برخی از آن‌ها در دیگر نوشته‌ها (ر.ک؛ ناظمیان، ۱۳۹۰) آمده باشد، ولی اغلب آن‌ها جدید است. از سوی دیگر، وفاداری مصرانه و بی‌مورد به ساختار دستوری عربی و رعایت توالی و ترتیب جمله‌های عربی، یکی از مهم‌ترین آفت‌های ترجمه از زبان عربی به فارسی به حساب می‌آید؛ به عبارت دیگر، مترجمان نوآموز و تازه‌کار نمی‌دانند همان طور که برای واژه‌ها و کلمات عربی در فارسی معادل پیدا می‌کنیم، برای ساخت دستوری و قالب نحوی عربی نیز باید در فارسی معادل پیدا کرد که به آن «معادل‌یابی دستوری» گفته می‌شود. مترجم نباید اجازه دهد جملة عربی او را به هرجا که می‌خواهد بکشاند، بلکه باید جمله را بخواند، بفهمد و جملة مناسبی را در فارسی پیدا کند که معادل جملة عربی باشد. البته آزادی مترجم در انتخاب معادل‌های واژگانی و دستوری به نوع ترجمه بستگی دارد. از‌این‌رو، دو روش مهم ترجمه، یعنی ترجمة معنایی و ارتباطی را بررسی می‌کنیم که نظریه‌پرداز مشهور، «نیومارک» آن را ارائه کرد و نشان می‌دهیم که انتخاب شیوة ترجمه چه نقشی در آزادی‌های مترجم در ساخته و پرداخته کردن نثر ترجمه دارد.

1. روش‌های ترجمه

1ـ1. ترجمة معنایی

ترجمة معنایی، معنا و مفهوم متن مبدأ را با نزدیک‌ترین ساخت‌های دستوری و معنایی زبان مقصد منتقل می‌کند (ر.ک؛ نیومارک، ۱۳۸۶: ۳۷). در این روش، مترجم بی‌آنکه تغییرهای دستوری یا لغوی در متن ایجاد کند، آن را لفظ به لفظ به زبان مقصد برمی‌گرداند. ترجمة معنایی به متن وفادار است و ویژگی‌های ترجمة تحت‌اللفظی را نیز دارد و به زبان مبدأ متمایل است. از ترجمة معنایی برای ترجمة متون توصیفی یا عناصر توصیفی متن‌های اطلاعاتی و نیز ترجمة متون مقدس استفاده می‌شود. کاربرد دیگری که برای ترجمة معنایی در نظر گرفته می‌شود، مقاصد آموزشی است؛ به عنوان مثال، برای آموزش صرف و نحو عربی، طبیعی است که باید از این روش ترجمه استفاده شود؛ زیرا در علم صرف، ساختمان کلمه و در علم نحو، عناصر جمله و نقش آن‌ها در ارتباط با یکدیگر بررسی و تحلیل می‌شود.

1ـ2. ترجمة ارتباطی (پیامی)

ترجمة ارتباطی، ترجمه‌ای است که پیام متن مبدأ را با متداول‌ترین کلمات، عبارات و ساخت‌های دستوری به زبان مقصد برمی‌گرداند (ر.ک؛ همان: ۳۸). در ترجمة ارتباطی، مترجم بر اساس معنای اولیه کلمات، معادل‌یابی نمی‌کند، بلکه تلاش می‌کند بر اساس معنای کلمه در بافت متن، معادل‌یابی نماید. بنابراین، نقش اساسی در انتخاب شیوة ترجمه را «کلمه» دارد.

2. کلمه در ترجمه

کلمه در ترجمه اهمیت بسزایی دارد و تعیین‌کننده نوع ترجمه است. در ترجمة معنایی که به ترجمة تحت‌اللفظی نیز نزدیک می‌باشد، کلمه اهمیت ذاتی دارد و نباید آن را تفسیر کرد و معنای آن را به زبان مقصد انتقال داد، بلکه باید معنای مستقیم کلمه را در ترجمه آورد. تفاوت ترجمة معنایی با ترجمة تحت‌اللفظی این است که در ترجمة معنایی، دستور زبان مقصد رعایت می‌شود، ولی در ترجمة تحت‌اللفظی، قواعد و ساختارهای دستوری زبان مبدأ وارد زبان مقصد می‌شود؛ به عنوان مثال در جملة «المُتابع لِمُنافسات الموندیال الحالی یری مَدی التطوّر الکبیر الّذی طرأ علی مستوی الکرة الآسیویة و مُجاراتها للمدارس الکرویة الأخری مثل الأمریکیة و الأوروبیة»، نوع الف و لام در «المتابع»، موصول است و باید «الّذی» ترجمه شود تا جملة فارسی روان شود. «طرأ» به معنای «عارض شد و رخ داد» است، اما به اقتضای جملة فارسی بهتر است آن را «به وجود آمد یا رسیده‌است» ترجمه کنیم. «مدرسه» به معنای «مکتب» است، ولی به نظر می‌رسد واژة «مکتب»، اغلب برای مکاتب ادبی و هنری به‌کار می‌رود و در فارسی، تعبیر «مکتب فوتبال» نامأنوس است. به همین دلیل، در ترجمة دوم که شیواتر است، این کلمه را حذف کرده‌ایم. برای جملة فوق دو ترجمه را نوشته‌ایم که ترجمة دوم از کلمات متن مبدأ فاصلة بیشتری گرفته‌است و به سبک و سیاق نثر فارسی نزدیک‌تر شده‌است:

m ترجمة تحت‌اللفظی

«دنبال‌کنندة مسابقات جام جهانی کنونی می‌بیند میزان تحول بزرگی که عارض شده‌است، بر سطح توپ آسیایی و رقابت آن با مدارس توپی دیگر، مانند آمریکایی و اروپایی».

m ترجمة معنایی

«کسی که رقابت‌های جام جهانی کنونی را پیگیری کند، تحول بزرگی را که در سطح فوتبال آسیا به وجود آمده‌است و رقابت شانه‌به‌شانۀ آن با مکتب‌های دیگر فوتبال، نظیر مکتب آمریکایی و اروپایی را درخواهد یافت».

m ترجمة ارتباطی

«هر کس رقابت‌های کنونی جام جهانی فوتبال را دنبال کند، درخواهد یافت که سطح فوتبال آسیا به چه درجه‌ای از پیشرفت رسیده‌است و چگونه با سطح فوتبال در آمریکا و اروپا رقابتی شانه‌به‌شانه دارد (و دوشادوش فوتبال در آمریکا و اروپا حرکت می‌کند)».

3. تکنیک‌های روان‌سازی متن مبدأ

3ـ1. تبدیل ساختار اسمی به فعلی

تبدیل ساختار اسمی به ساختار فعلی از مهم‌ترین شیوه‌های روان‌سازی متن ترجمه به شمار می‌آید. پرکاربردتریناین ساختارهای اسمی در جملة عربی، «مصدر» و «اسم مفعول» است؛ مانند:

مصدر:

«بدلاً مِنمُعالجة الأمور بموضوعیة، زاد القذافی من غطرسته»2.

ـ «قذافی به جای آنکه واقع‌گرایانه با مسائل برخورد کند، (به جای برخورد کردن،) بر تکبر خود افزود».

«معالجه» به معنای «پرداختن و برخورد کردن» است، اما در این جمله، به مضارع التزامی ترجمه شده‌است.

اسم مفعول:

ـ «فرنسا و معها أوروبا مَدعُوّة لإعادة الرّوح لهذا المؤتمر و إلزام اسرائیل بما تقرّر فیه».

ـ «از فرانسه و همراه آن اروپا انتظار می‌رود تا دوباره به این کنفرانس روح ببخشند و اسرائیل را ملزم به اجرای تصمیماتی کنند که در این کنفرانس گرفته می‌شود».

«مدعوّة»، اسم مفعول و «اعادة» و «إلزام» مصدر هستند، اما برای روان شدن و طبیعی کردن متن ترجمه، به صورت فعل ترجمه شده‌اند.

ـ «و أشارت صحیفة الدیلی تلغراف إلی التکالیف الباهظة لِغَزو العراق و التی جعلت الأمریکیین یتراجعون عن وعودهم لإسرائیل».

ـ «روزنامة دیلی‌تلگراف به هزینه‌های گزاف جنگ عراق اشاره کرد که آمریکایی‌ها را وادار نمود از وعده‌هایی که به اسرائیل داده بودند، عقب‌نشینی کنند».

اگر پس از فعل «جعل»، مفعول و آنگاه فعل مضارع قرار گیرد، به معنای «وادار کرد» است. به ترجمه نشدن لام در «لغزو العراق» و تبدیل ساختار اسمی به ساختار فعلی در «وعودهم لإسرائیل» توجه کنید.

گاهی توالی و پی‌درپی آمدن دو یا چند مصدر در کنار یکدیگر باعث دشواری و نامأنوس شدن جمله می‌شود. در جملة زیر به ترجمة «رفض الإستماع» و ترجمة فعل‌های «تُکذِّب» و «تُزاید علی = زیاد شدن بر کسی» و نیز چگونگی انتقال از زمان ماضی استمراری به التزامی (ر.ک؛ ادامة مقاله) در ترجمة این دو فعل دقت کنید:

ـ «فالعناد الأمریکی فی الفترة الماضیة بِرفض الإستماع إلی أسباب خارجیة للعُنف الّذی یجتاح منطقتنا، خَلقَ طبقة مِنَ الکتاب و الصحافیین تکذّب کلّ من یتحدث عن أسباب خارجیة للإرهاب و تُزایدُ علی الأمریکیین فی هذه القضیة».

ـ «زیرا لجاجت آمریکا در دورة گذشته که نمی‌خواست بپذیرد خشونت حاکم بر منطقة ما دلایل خارجی دارد، باعث شد قشری از نویسندگان و روزنامه‌نگاران پدید آیند که سخن هر کس را که از عوامل خارجی تروریسم سخن بگوید، دروغ بپندارند و در این زمینه، گوی سبقت را از آمریکایی‌ها بربایند».

4. تبدیل ساختار فعلی به ساختار اسمی

m «لما أصبحَ الصباحُ اصطفَّت العَساکر و برَزَ من الأعداء فارساً بالحدید غاطسٌ».

r «صبح هنگام (به جای «وقتی صبح فرارسید») به مصاف هم رفتند و از میان دشمنان، سوارکاری بیرون آمد که سراپا مسلح بود».

m «یجیء إعلان وزیر داخلیة العدو الصهیونی عن بناء ملیون وحدة سکنیة فی القدس و الضفة الغربیة خلال العشر سنوات المقبلة بمثابة نسف للعملیة السلمیة من جذورها».

r «اعلان وزیر کشور رژیم صهیونیستی مبنی بر ساخت یک ملیون واحد مسکونی در قدس و کرانة باختری در دَه سال آینده به منزلة از ریشه درآوردن روند صلح است» (به جای «می‌آید» یا «قرار می‌گیرد»).

5. افزودن کلمات توضیحی

یکی از اختیارات مترجم برای ساده و روان‌سازی نثر ترجمه این است که از کلمات توضیحی استفاده کند. کلمات توضیحی را می‌توان به توضیح ساختاری و توضیح تفسیری تقسیم کرد:

5ـ1. توضیح ساختاری

منظور از توضیح ساختاری آن است که کلمه‌ای را به متن اضافه کنیم؛ مثلاً یک مضاف را پیش از مضافٌ‌إلیه قرار ‌دهیم:

m«الحیاة اللندنیة: الحیاة چاپ لندن».

m «المستوطنون: یهودیان شهرک‌نشین».

m «أقبل ابن سینا علی دراسة الطب و ما تُرجم عن الیونان».

r «ابن‌سینا به فراگیری طب و کتاب‌هایی که از زبان یونانی ترجمه شده بود، روی آورد».

5ـ2. توضیح تفسیری

توضیح تفسیری به معنای تفسیر مترجم از واژه‌های متن است. این توضیح نیز دو نوع است: یکی اینکه معنا و مفهوم یک یا چند واژه را می‌آوریم؛ مثلاً «ما»ی موصول را در مثال قبلی به «کتاب‌هایی که» تفسیر می‌کنیم. دوم اینکه فعل، فاعل یا مفعول ذکرشده در جمله را دوباره تکرار می‌کنیم؛ مانند: «آنان سعی دارند» در مثال زیر که «آنان» تکرار «قوی» و «سعی دارند» تکرار مفهوم «محاولات» است:

m «وتجسیدا لما سبق أعلنت روسیاً دعمها لسوریة ووقوفها إلی جانبها فی مواجهة محاولات قوی غربیة وإقلیمیة فرض أجِندات تتعارض مع القانون الدّولی ومصالح الشعب السوری واستقلالیة الدولة السوریة وتستخدم مجموعات إرهابیة مسلحة وسیلة لذلک».

r «در تأکید بر مواضع قبلی، روسیه اعلام کرد که در برابر تلاش‌های کشورهای غربی و منطقه‌ای از سوریه حمایت می‌کند. آنان سعی دارند برنامه‌هایی را تحمیل کنند که با قوانین بین‌المللی و منافع ملت سوریه و استقلال نظام آن منافات دارد و در این زمینه از گروه‌های تروریستی مسلح استفادة ابزاری می‌کنند».

«تجسید» به معنای «محقق ساختن» و «پیاده کردن» است که با توجه به بافت جمله، معنای تأکید و تثبیت از آن فهمیده می‌شود. ترکیب «مصدر + لام جر + مای موصول + فعل ماضی»، یک اسلوب عربی است که معنای مستقیم آن می‌شود: «با تأکید بر آنچه گذشت». در ترجمة پیشنهادی ما، کلمة «مواضع» برای روان‌سازی متن ترجمه اضافه شده‌است. «در این زمینه» نیز به جمله اضافه شده‌است تا رابطة بین دو جمله محکم شود.

m «لماذا بات الرئیس الأسد مُقلا فی اطلالاته الخطابیةفی الفترة الأخیرة؟».

r «چرا رئیس‌جمهور بشّار اسد وقتی در برابر دوربین ظاهر می‌شود، کم سخن می‌گوید؟».

کلمة «مُقِلّ» اسم فاعل در باب افعال از مادّة «قلّ» می‌باشد، به معنای کسی است که کاری را کم و اندک انجام می‌دهد. پس در کلمة «مُقِلّ»، سخنی از «حرف» به میان نیامده‌است، ولی ما آن را کم‌حرف ترجمه کرده‌ایم. «اطلالة» به معنای «بیرون آمدن»، «ظاهر شدن غافلگیرانه»، و «خطابیة» به معنای «سخنرانی و مصاحبه» است. ترکیب این دو واژه، مفهوم سخنرانی و گفتگوی تلویزیونی یا مطبوعاتی را می‌رساند، ولی برای روان و مفهوم بودن متن از تعبیر «ظاهر شدن در برابر دوربین» استفاده شده‌است که مفهوم غافلگیری نیز در آن نهفته‌است و توضیح تفسیری است.کلمات «جمهور» و «بشّار» نیز برای روان شدن نثر ترجمه افزوده شده‌است که توضیح ساختاری هستند و مفهومی را به جمله اضافه نمی‌کنند.

6. به لفظ درآوردن برخی اشاره‌ها و تلمیح‌ها

در ترجمة ارتباطی، مترجم برای ابهام‌زدایی از متن مبدأ باید تلمیح یا اشاره را توضیح دهد تا خواننده در درک مفهوم با هیچ مشکلی مواجه نشود:

m«ثَمَّة نکتة رائجة فی مصر تقول إنّ الرئیس مبارک التقی الرئیسین جمال عبدالنّاصر والسادات فی السماوات العُلی، فسألاه: سُمّ أم مِنَصَّة؟ فردَّ علیهم باقتضاب قائلاً: فیس بوک».

r «لطیفه‌ای در مصر بر سَرِ زبان‌هاست که می‌گوید رئیس‌جمهور مبارک در جهان آخرت با رؤسای جمهور پیشین مصر، جمال عبدالنّاصر و انور سادات دیدار کرد. آن دو از او پرسیدند: زهر خوردی یا ترور شدی؟ وی به‌اختصار پاسخ داد: فیس‌بوک».

ترجمة تحت‌اللّفظی جمله این است: «زهر یا تریبون؟!». انتظار اینکه خواننده از این جمله درکی داشته باشد، دشوار است. بنابراین، مترجم سعی کرده با افزودن چند کلمه، توضیح کوتاهی به خواننده بدهد. کسانی که با تاریخ معاصر مصر آشنایی دارند، می‌دانند جمال عبدالنّاصر که انقلاب افسران آزاد را رهبری کرد و به پادشاهی ملک فاروق پایان داد، سرانجام، به دست دشمنانش مسموم شد. انور سادات نیز در حال سخنرانی بود که هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد، اما عامل سرنگونی حسنی مبارک، اتحاد مردم و تظاهرات مداوم آنان بود که فضای مجازی، به‌ویژه فیس‌بوک، این زمینه را فراهم کرد.

7. ترجمة مفصل‌های متن

زبان عربی جدید که اغلب در مطبوعات و سایر رسانه‌های گروهی شکل می‌گیرد و در شبکه‌های اجتماعی گسترش می‌یابد و در رمان و گونه‌های دیگر ادبیات داستانی تثبیت می‌شود، ویژگی‌هایی دارد که این ویژگی‌ها در زبان عربی قدیم دیده نمی‌شود، یا کمتر به چشم می‌خورد. یکی از این ویژگی‌ها، استفادة زیاد و گسترده از حروف ربط و کلمه‌ها و تعبیر‌های تأکیدی است که مفاصل جمله‌ها یا ادوات پیوندی محسوب می‌شوند و جمله‌های معترضه را به جملة اصلی پیوند می‌زنند؛ به عبارت دیگر، در بسیاری از مواقع، جملة عربی به نقطه ختم نمی‌شود، بلکه با یک عبارت یا واژه به جملة بعد متصل می‌شود و این تسلسل آن‌قدر ادامه پیدا می‌کند که گاه طول جمله به یک بند می‌رسد. این ویژگی برای مترجمان نوآموزی که ممکن است با متون جدید عربی آشنایی نداشته باشند، مشکلاتی در معادل‌یابی این حروف و واژگان ایجاد می‌کند و نثر ترجمة آنان را دچار سکته می‌کند. این حروف و تعبیرها از نظر ظاهری کوچک هستند و معمولاً ناچیز انگاشته شوند، اما تأثیر شگرفی بر اتصال معنایی و روانی ساختاری متن ترجمه می‌گذارند. برخی از این حروف و تعبیرها و معادل آن‌ها را در اینجا ذکر می‌کنیم که مترجم باید این معادل‌ها را در بافت جمله قرار دهد و مناسب‌ترین آن‌ها را برگزیند:

ـ «فیما: در حالی که، این در حالی است که/ فیما لو: در صورتی که، چنانچه/ بما فیها: از جمله/ بینما: در حالی که/ ما إذا کان: اینکه آیا/ إذا ما: در صورتی که/ إلاّ أن، غیر أن، بید أن: اما در عین حال، البته/ اللّهم إلا: مگر اینکه/ لایتعدّی کونه، لا تعدو کونها: از این فراتر نمی‌رود که، چیزی جز... نیست/ من شأنه: می‌تواند، در نوع خود/ هذا و أن: از سوی دیگر، همچنین/ علی النّحو: آن طور که، همان گونه که، همچون/ کونها: زیرا، به دلیل اینکه/ بما: به طوری که، از جمله/ ذلک أن: زیرا/ ممّا: از جمله، به طوری که، تا آنجا که، که/ مثلما: همان طور که، همچنان که، همچون/ إذ: زیرا، به طوری که، اینکه، زمانی که/ إذ ما: اگر/ و فی السیاق نفسه: در همین راستا/ ما یعنی: این بدان معناست که».

m «معادلة سَتُهیمِن علی مقاربة اسرائیل العدائیة وشرکائها تجاه حزب الله فی مُقبل الأیام، ما یعنی توقّع المزید من الفبرکات و رفع الصوت بالتحذیرات».

r «معادله‌ای که بر همکاری خصمانة اسرائیل و شرکای آن در مواجهه با حزب‌الله در روزهای آینده سایه خواهد انداخت و این بدان معناست که باید سناریوهای بیشتر و فریادهای هشدارآمیز بلندتری را انتظار داشت».

8. معادل‌یابی برای تعابیر

اصطلاحات و تعبیرها در همة زبان‌ها از دو ویژگی برخوردارند: اول اینکه معمولاً بر پایة مجاز و کنایه شکل گرفته‌اند و دوم اینکه با بار فرهنگی و دینی آن زبان عجین شده‌اند. از‌این‌رو، معادل‌یابی برای تعابیر از بزرگترین چالش‌های مترجم است؛ زیرا نخست باید معنای حقیقی تعابیر را تشخیص دهد و آنگاه باید معادلی پیدا کند که با بافت متن همخوانی داشته باشد و خواننده آن را بفهمد و بپذیرد. مثال‌های زیر تلاش مترجم برای روان‌سازی متن ترجمه از طریق معادل‌یابی برای تعابیر را نشان می‌دهد:

8ـ1. تعبیر مجازی

m «قبل الدّخول فی دهالیز مؤتمر وارسو و ما نتج عنه، نستعرض بلمحة سریعة سبب هذه الإندفاعة لهذا الحشد و تخصیصه لمواجهة ایران».

r «پیش از آنکه به موضوع کنفرانس ورشو و نتایج آن بپردازیم، نگاهی گذرا می‌اندازیم به اینکه چرا این مجموعه از کشورها چنین حرکتی انجام دادند و چرا به مبارزه با ایران تخصیص یافت؟» (چرا هدف اصلی آن‌ها از این کنفرانس، رویارویی با ایران بود؟).

«دهالیز» جمع «دهلیز»، به معنای «راهرو و سالن» است که در این جمله، ذکر محل (دهالیز) و ارادة حالّ (موضوع مورد بحث) می‌باشد و کاربرد مجازی دارد. «اندفاعة» نیز به معنای «روانه شدن و انگیزش» است که در اینجا معادل «حرکت» را برای آن قرار دادیم و سعی کردیم ترجمه‌ای روان و درخور فهم عموم خوانندگان ارائه دهیم.

8ـ2. تعبیر استعاری

m «تشکیل الحکومة و لو بعد مخاض، یُفقد اسرائیل تعقیدات و "لایقین" کان یشهدها لبنان».

r «تشکیل کابینه، هرچند با دشواری‌های زیادی همراه است، اما آن پیچیدگی‌ها و بلاتکلیفی حاکم بر لبنان را از اسرائیل می‌گیرد».

تشکیل دولت یا کابینه، استعاره‌ای از زایمان است؛ زیرا سختی‌ها و مشقت‌های زیادی دارد و سرانجام، وزرا معرفی می‌شوند. پایان سختی‌های زایمان نیز ولادت انسان است، اما کلمة زایمان با این متن تناسب ندارد و برای طبیعی شدن متن ترجمه و روان‌سازی آن از تعبیر «دشواری‌های زیاد» که وجه‌شبه یا علاقة استعاره است، استفاده کرده‌ایم.

8ـ3. تعبیرکنایی

m «تحاول بکین تدویر الزّوایا فی مشکلاتها الناشئة مع الولایات المتحدة».

r «پکن سعی می‌کند در مشکلاتی که با آمریکا دارد، جانب احتیاط را رعایت کند».

«تدویر الزوایا» به معنای «چرخاندن گوشه‌ها» است. این تعبیر به یک بازی روی صفحه اشاره دارد که گیر افتادن در گوشة صفحه و محاصره شدن به معنای باختن است. پس بازیکن سعی می‌کند دائماً گوشه‌ها را بچرخاند تا در گوشه قرار نگیرد. ما مفهوم «احتیاط» را معادل آن قرار داده‌ایم تا با بافت متن تناسب پیدا کند و خواننده به‌خوبی آن را درک کند.

9. ذکر معنای ثانوی فعل

معنا و معادل مستقیم برخی از افعال نمی‌تواند جایگزین خوبی برای کلمة عربی در نثر ترجمه باشد. از‌این‌رو، مترجم به سراغ معانی ثانوی می‌رود تا تناسب  متن ترجمه و روانی آن حفظ شود. معنای ثانوی، همان معادلی است که با تطبیق معنای اصلی کلمه در بافت جمله پیدا می‌شود؛ به عنوان مثال، کلمة «یُرشّح» در جملة زیر به معنای «نامزد یا کاندید کردن» است، ولی این معنا هیچ تناسبی با سایر اجزای جمله ندارد و به همین دلیل، فعل «باعث می‌شود» را به‌کار برده‌ایم:

m «وهکذا یعود بحر قزوین لدائرة الضوء مرة ثانیة مرتبطاً بزیادة مخاوف واشنطن من التغلغل الروسی فی بعض جمهوریات الإتحاد السوفییتی السابق، الأمر الّذی یرشح هذه المنطقة لتصبح مسرحاً لنزاعات تکون فیها روسیاً والولایات المتحدة طرفاً مباشراً أو غیر مباشر».

r «بدین ترتیب، بار دیگر دریای خزر مورد توجه قرا می‌گیرد؛ زیرا آمریکا می‌ترسد روسیه در برخی از جمهوری‌های اتحاد جماهیر شوروی سابق نفوذ کند و همین امر باعث می‌شود این منطقه صحنة درگیری‌هایی باشد که آمریکا و روسیه به طور مستقیم یا غیرمستقیم در آن حضور خواهند داشت».

10. تقدیم جملة پیرو

جمله‌های معترضه، اعم از جملة وصفی، حالیه، دعایی و... در زبان عربی کاربرد زیادی دارند و همین ویژگی باعث شده‌است که جمله‌های عربی، ساختاری طولانی داشته باشند. در متون مطبوعاتی عربی، این ویژگی نمود بیشتری دارد. برای روان ساختن نثر ترجمه، بهتر است ابتدا جملة پیرو را ترجمه کنیم و آنگاه جملة پایه را بیاوریم. در واقع، رعایت توالی و ترتیب جملة عربی باعث سنگینی نثر ترجمه و سخت‌خوانی آن می‌شود. در مثال زیر، دو ترجمه ارائه شده که در ترجمة دوم، تقدیم و تأخیر صورت گرفته‌است. میزان روانی و سلاست نثر ترجمه را در دو ترجمه مقایسه کنید:

m «تحاول الجماعات التکفیریة الإحتفاظ بأجندتها الخاصة، رغم التأثیر الکبیر للولایات المتحدة وأدواتها، وذلک للحفاظ علی موقعها فی بیئتها الإستقطابیة وفعالیتها السیاسیة».

r الف) «گروه‌های تکفیری سعی می‌کنند برنامه‌های ویژة خود را حفظ کنند، با وجود تأثیر زیادی که از آمریکا و ابزارهای آن می‌گیرند و آن برای حفظ موقعیت خود در محیط مرکزی و فعالیت‌های سیاسی خود است».

r ب) «گروه‌های تکفیری با وجود حمایت‌های مادّی و معنوی که از سوی آمریکا می‌شوند، سعی دارند استقلال خود را در برنامه‌ریزی حفظ کنند، تا مبادا جایگاه خود را در محیط مرکزی و فعالیت‌های سیاسی از دست بدهند».

m«وقد تکثّفت محاولات الطعن بإیران وتشویه صورتها، بعد سلسلة الإنتصارات الّتی حققتها المقاومة علی الکیان الصهیونی».

r «پس از سلسله پیروزی‌هایی که مقاومت در رویارویی با رژیم صهیونیستی به دست آورد، تلاش برای ضربه زدن به ایران و زشت جلوه دادن تصویر آن دوچندان شد».

11. تقدیم ظرف زمان

برای روان‌تر شدن متن ترجمه، بهتر است در فارسی، قید زمان و مکان را در ابتدای جمله قرار دهیم. به ترجمه‌های پیشنهادی این جمله توجه کنید که جای قید «ماه مارس گذشته» و شهر «رفح» تغییر یافته‌است و جملة وصفی «الّتی سحقتها...» به صورت جمله‌ای مستقل آمده‌است. به ترجمة جملة حالیه «و هی تتصدی...» دقت کنید:

m«هذه العبارة وردت فی رسالة الناشطة الأمریکیة "راشیل کوری" الّتی سحقتها جرافة اسرائیلیة فی رفح فی شهر آذار الماضی و هی تتصدی لقوات الاحتـلال فی محاولة لِمَنْعها مِن هَدْم البیوت الفلسطینیة».

r «این عبارت در نامة خانم "راشل کوری"، فعال آمریکایی آمده‌است. وی در ماه مارس گذشته، در حالی که سعی داشت در شهر رفح مانع از تخریب خانه‌های فلسطینیان به دست نیروهای اشغالگر شود، (زیر چرخ‌های) یک بولدوزر اسرائیلی کشته شد».

12. اظهار مرجع ضمایر

یکی از شیوه‌های ایجاز در زبان عربی آن است که از تکرار اسم خودداری شده‌است و به جای آن از ضمایر استفاده شود که این ویژگی در متون کهن نمودِ بیشتری دارد. البته این امر به نوبة خود باعث ایجاد ابهام می‌شود و به معماگونگی متن کمک می‌کند. علاوه بر معلوم نبودن مرجع ضمایر، گاهی جابه‌جایی اجزای جمله و نشاندن آن‌ها در جای نامناسب، اضافه کردن پی‌درپی کلمات به یکدیگر، آوردن افعالی که معانی دوپهلو دارند و عواملی از این دست نیز باعث مبهم‌نویسی شده‌است و مخاطب را در دریافت معنا و مفهوم جمله با مشکل روبه‌رو می‌کند. البته علاوه بر دلایل زیبایی‌شناسی چنین کاربردی، مبهم‌نویسی، شاید نوعی شگرد بوده تا کسانی که اهل فن نبوده‌اند، به ساحت معنای این متون دست نیابند (گفتنی است که در عربی جدید، این ویژگی جای خود را به تکرار اسم، صراحت بیان و مفهوم، و پرهیز از ضمایر متعدد داده‌است).

m«و رکّزت انتباهها علی معامل تولید الطاقة و معامل تکریر النفط و هما وراء زهاء أربعین فی المئة من الإنبعاثات فی الولایات المتحدة».

r «این دولت همة توجه خود را به کارخانه‌های تولید انرژی و پالایشگاه‌های نفت معطوف کرده‌است که عامل انتشار چهل درصد از گازهای گلخانه‌ای در آمریکا هستند».

m«فبعد أن کانت فی الموندیالات السابقة صیداً سهلاً للمنتخبات الأخری لاتَتَعدَّی مشارکتها الشَّرَفیة الدور الأول و الخروج منه و شُبَّاکها مُتّخمة بالأهداف أثبتت فی جنوب إفریقیا أنها لم تَعُد ذلک الحَمَل الودیع».

r «زیرا همین تیم‌های آسیایی که در دوره‌های گذشتة جام جهانی فوتبال، طعمه‌ای آسان برای سایر تیم‌ها به شمار می‌آمدند و شرکت افتخاری آن‌ها در جام، از دور مقدماتی تجاوز نمی‌کرد و با دروازه‌ای پُرگل، جام را ترک می‌کردند، در جنوب آفریقا ثابت کردند که دیگر آن برّة مطیع و رام نیستند!».

۱3. تبدیل مثبت به منفی

به‌کارگیری تعبیرها یا عبارت‌های مثبت و منفی در زبان‌های مختلف و یا حتّی در شیوة نویسندگان مختلف با یکدیگر تفاوت دارد؛ به عنوان مثال در زبان عربی از عبارت «باید تأثیر نداشته باشند» و در فارسی از عبارت «نباید تأثیر داشته باشند» استفاده می‌شود:

m«فقد ذکرت مصادر إعلامیة أنّ موسکو استطاعت إقناع شرکائها فی المنطقة بأن أیة دولة من خارج حوض بحر قزوین یجب ألا تؤثر علی القرارات المتعلقة بهذا البحر».

r «منابع تبلیغاتی اعلام کردند مسکو موفق شده‌است شرکای خود را در منطقه قانع کند که هیچ کشوری خارج از حوزة دریای خزر.

ـ قبل از تبدیل: باید بر تصمیم‌گیری‌های مربوط به این دریا تأثیر نگذارد.

ـ بعد از تبدیل: نباید بر تصمیم‌گیری‌های مربوط به این دریا تأثیر بگذارد».

m«لماذا لانستفید من النموذج المجرب و نلهث وراء نظریات لاتقبل التطبیق؟».

r «قبل از تبدیل: چرا از الگوی آزموده استفاده نکنیم و به دنبال نظریه‌هایی له‌له بزنیم که قابل اجرا نیستند؟

     بعد از تبدیل: چرا الگوی آزموده‌شده را رها کنیم و بر نظریه‌هایی اصرار کنیم که قابل اجرا نیستند؟».

۱4. تقطیع جمله

برای تقطیع جمله، یعنی شکست جمله‌های طولانی و تبدیل آن‌ها به جمله‌های کوتاه‌تر باید ابتدا جملة اصلی را تشخیص داد و آن را ترجمه کرد و آنگاه به سراغ ترجمة جمله‌های معترضه و پیرو رفت:

m «إنّ قمّة أوبک التی تَنعقد فی الذّکری الخمسین لتشکیل المُنظّمة و وسط إعلام غربی مُکثَّف یُلقی اللؤم علی المُنظمة فی إرتفاع الأسعار، تَتَحمَّل مسؤولیة کبیرة فی صیانة ثروة شعوبها».

r «کنفرانس اُپک که در پنجاهمین سالگرد تأسیس سازمان اُپک برگزار می‌شود، مسئولیت بزرگی را در حفظ ثروت مردمکشورهای نفت‌خیز بر عهده دارد. برگزاری این کنفرانس با تبلیغات گستردة غربی‌ها همزمان است که تقصیر بالا رفتن بهای نفت را بر گردن این سازمان می‌اندازند».

در این جمله، «إنّ» و اسم و خبر آن، جملة اصلی را تشکیل می‌دهند که در متن ترجمه مقدم شده‌است. جملة «وسط إعلام غربی..» جملة پیرو است که ترجمة آن در جمله‌ای جداگانه آمده‌است. معمولاً وقتی یک جمله را به دو جمله یا بیشتر تقطیع می‌کنیم، برای جملة دوم باید یک توضیح اضافی بیاوریم که اغلب نهاد یا فعلِ جمله محسوب می‌شود. در واقع، باید از دل جملة پیرو، یک توضیح بیرون بکشیم که بتواند جملة دوم را به جملة اول پیوند بزند. در مثال بالا، «برگزاری این کنفرانس» همین وظیفه را انجام می‌دهد. از برخی تعبیر‌های کلیشه‌ای مانند: در این راستا، گفتنی است که، شایان ذکر است که، این در حالی است که، در چنین شرایطی و... نیز می‌توان برای این پیوند استفاده کرد.

۱5. ویرایش زمان

تفاوت ساخت زمان جمله یا یکسان نبودن قالب بیانی، یکی از تفاوت‌هایی است که بین زبان مبدأ و مقصد وجود دارد؛ به دیگر سخن، زبان‌ها برای ارائة مفاهیم، از قالب‌های بیانی متفاوتی بهره می‌برند و مترجم باید ویژگی‌های بیانی زبان مقصد را به‌خوبی بشناسد، تا بتواند برای زمان‌های ارائه‌شده در متن مبدأ و اسلوب‌های بیانی و تعبیری جمله، معادل مناسبی را در زبان مقصد پیدا کند؛ به عنوان مثال، به جملة زیر و ترجمة آن دقت کنید:

m «ففی أثناء القرن المنصرم حلّت حوالی۲۰۰ دولة و وحدة سیاسیة محلّ الامبراطوریة المُرکَّبة والشاسعة الّتی کان عددها القلیل یملأ الأرض و یتقاسمها».

r «در طول قرن گذشته، حدود دویست کشور و کیان سیاسی، جایگزین امپراتوری‌های به‌هم‌پیوسته و پهناوری شده‌اند...

قبل از ویرایش: که اگرچه تعداد آن‌ها اندک بود، اما سراسر جهان را فرامی‌گرفت و آن را بین خود تقسیم می‌کردند.

بعد از ویرایش: که اگرچه تعداد آن‌ها اندک بود، اما سراسر جهان را فرامی‌گرفت و آن را بین خود تقسیم کرده بودند».

نکتة این جمله، معادل‌یابی زمانی است. ماضی استمراری در این جملة فارسی چندان مأنوس و شیوا به نظر نمی‌آید. ازاین‌رو و از آنجا که نویسنده از گذشتة دور (قرن گذشته: قرینه لفظی) سخن می‌گوید، ماضی بعید را جایگزین ماضی استمراری کرده‌ایم؛ چراکه تغییری در مفهوم ایجاد نمی‌کند و به پیام جمله خللی وارد نمی‌سازد.

نکتة درخور توجه اینکه در این صورت، اگر خبر مربوط به گذشته باشد، آن را ماضی مطلق و اگر مربوط به آینده باشد، آن را مضارع اخباری ترجمه می‌کنیم؛ مانند:

m «وَصَلَ رئیس الوزراء السودانی إلی طهران الیوم: نخست‌وزیر سودان امروز وارد تهران شد».

m «سَیُسَافِر الرئیسُ غداً إلی سوریا: رئیس‌جمهور فردا به سوریه می‌رود».

۱6. ترجمة کامل «إذا»ی فجائیه

برای ترجمة «إذا»ی فجائیه باید فعل «دیدن» یا «متوجه شدن» را در متن ترجمه به‌کار ببریم، تا نثری روان داشته باشیم:

m «دخلت النیابة العامةفإذا بالشباب یتنافسون علی المثول امام المحکمة و الإدلاء بالشهادة».

r «وارد دادستانی کُل شدم. ناگهان دیدم جوانان برای حضور در دادگاه و ادای شهادت با یکدیگر رقابت می‌کردند».

۱7. قرار دادن نام کشور به جای پایتخت

در این تکنیک، به جای نام پایتخت که در متن عربی آمده‌است، نام کشور را ذکر می‌کنیم تا میزان شفافیت موضوع و برجستگی متن افزایش یابد:

m «لیس سرّا القول بأنّ واشنطن اعتادت التدخل فی شؤون جیرانها فی الجنوب».

r «پنهانی نیست اگر بگوییم آمریکا عادت کرده‌است در امور داخلی همسایگانش در کشورهای آمریکای جنوبی دخالت کند».

واضح است که در این جمله، به جای «واشنگتن» که پایتخت آمریکاست، «آمریکا» را در متن ذکر کرده‌ایم. به‌علاوه از تکنیک تبدیل ساختار فعلی به اسمی («بگوییم» به جای «گفتن») و افزودن توضیحی (کشورهای آمریکای جنوبی) و نیز افزودن توضیحی کلمة داخلی به امور و تکنیک ویراش زمان (فعل ماضی ساده «اعتادت» به ماضی نقلی ترجمه شده‌است،) استفاده کرده‌ایم.

نتیجه‌گیری

مهم‌ترین داده‌های این پژوهش عبارتند از:

۱ـ نثر ترجمه حاصل بازتولید پیام و اندیشه یا محتوای احساسی است که در دل متن اصلی نهفته است؛ یعنی مترجم در یک فرایند ذهنی که قوة تحلیل و منطق مترجم در آن دخیل است، پیام یا محتوای احساسی را از متن مبدأ می‌گیرد و آن را در یک ساختار دستوری زبان مقصد می‌ریزد که خود مناسب می‌داند. این فرایند، «ترجمه» نام دارد.

۲ـ مترجم در ترجمة ساخت دستوری نباید یک نقش را در جملة فارسی نشانه برود و به دنبال همان نقش در زبان عربی بگردد. ممکن است روابط معنایی او را به نقشی مشابه در زبان مقصد برساند که نقش‌های مشابه در دو زبان فارسی و عربی فراوانند و یا آنکه رابطة معنایی، مثلاً به جای نقش متمم، نقش مفعول را در عربی تولید کند. مترجم باید در جملة فارسی، رابطة معنایی بین دو یا چند واژه را تشخیص دهد، سپس به دنبال همان رابطة معنایی میان واژه‌ها در زبان عربی بگردد که این موضوع، تبدیل ساختار اسمی به فعلی یا برعکس را تفسیر می‌کند.

۳ـ ترجمه، درک معنا و پیام از ساختارهای بیانی متن مبدأ و ارائة آن معنا و پیام در زبان مقصد به بهترین و مناسب‌ترین شکل ممکن است، به طوری که خواننده یا شنونده ترجمه با میل و رغبت، متن ترجمه را دنبال کرده، آن را به پایان برساند. مترجم برای انتقال دقیق معنا یا پیام و یا ایجاد صراحت و وضوح بیشتر باید از شیوه‌ها و تکنیک‌هایی استفاده کند که کشش لازم برای ادامة متن را در خواننده به وجود آورد.

۴ـ گاه مترجم برای انتقال صحیح معنا وادار به افزایش یا کاهش حجم می‌شود. تجربه نشان داده‌است که کوتاهتر شدن ترجمة یک عبارت معمولاً به تفاوت قالب بیانی عربی با فارسی بازمی‌گردد، اما طولانی‌تر شدن آن که برای توضیح بیشتر متن مبدأ است، اغلب به دلیل رعایت حال خواننده و ایجاد شرایط مناسب برای درک بهتر وی از متن صورت می‌گیرد؛ به عبارت دیگر، گاهی مترجم عبارتی را به منظور توضیح سخن نویسنده به متن می‌افزاید و یا مقصود وی را که به صورت خلاصه و مبهم بیان شده‌است، به‌روشنی می‌رساند و یا از ابزارهای ارتباط بین جمله‌ها استفاده می‌کند تا ارتباط منطقی گویاتری بین اجزای یک جمله یا چند جمله برقرار کند.

۵ـ ایجاز متن تأثیر زیادی در روان‌سازی متن دارد. طبیعی است که هرچه واژه‌های یک جمله کمتر باشد، مخاطب آن را بهتر و سریع‌تر درک می‌کند و زمان کمتری را برای فهم آن جمله می‌گذارد، در حالی که جمله‌های طولانی، علاوه بر اینکه ابهام و نارسایی ایجاد می‌کنند، زمان بیشتری از مخاطب می‌گیرند و سرانجام، باعث خستگی او می‌شود. فرایند توضیح و ابهام‌زدایی از متن ترجمه را در قالب «تکنیک‌های روان‌سازی متن ترجمه» بیان می‌کنیم، به طوری که نثر ترجمه خوشخوان شود و خواننده به‌راحتی آن را بخواند و به پیش برود. متن ترجمه مانند جاده است و خواننده همچون راننده‌ای است که روی این جاده می‌راند. اگر این جاده آسفالت و صاف باشد، راننده آن را بدون هیچ دشواری طی می‌کند و به مقصد می‌رسد، اما اگر این جاده قدم‌به‌قدم دست‌انداز وگودال‌های کوچک و بزرگ داشته باشد، راننده به‌زودی از آن خسته شده، عطایش را به لقایش می‌بخشد.

۶ـ بهترین ترجمه آن است که خواننده بوی ترجمه را از متن احساس نکند و فرایند ترجمه را از یاد ببرد و گمان کند متنی که می‌خواند به دست یک نویسنده به رشتة تحریر درآمده‌است. برای رسیدن به این هدف، باید از تکنیک‌های مختلفی استفاده کرد که این مقاله به مهم‌ترین آن‌ها پرداخته‌است.

پی‌نوشت‌ها:

1ـ لازم به توضیح است که این ویژگی‌ها به ترجمة ارتباطی یا پیامی اختصاص دارد و عموماً در ترجمة معنایی مجاز نیست.

2ـ این جمله و سایر مثال‌های این مقاله از صفحات مختلف روزنامة الوفاق شماره‌های 3840 و 9271 انتخاب شده‌اند.

بدیعی، نعیم و حسن قندی. (۱۳۸۱). روزنامه‌نگاری نوین. چ 3. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی.
پازارگادی، علاءالدّین. (۱۳۶۲). اصول و روش ترجمه. تهران: امیرکبیر.
خزایی‌فر، علی. (1389). ترجمة متون ادبی. چ 8. تهران: سمت.
دُلیل، ژان. (1381). تحلیل کلام روشی برای ترجمه.ترجمة اسماعیل فقیه. چ 2. تهران: انتشارات رهنما.
زرکوب، منصوره و عاطفه صدیقی. (1392). «تعدیل و تغییر در ترجمه، چالش‌ها و راهکارها با تکیه بر ترجمة کتاب الترجمة و‌أدواتها». پژوهش‌های ترجمه در زبان و ادبیات عربی. د 3. ش 8. صص 35ـ43.
صفوی، کورش. (۱۳۹۴). از زبان‌شناسی به ادبیات. تهران: سورة مهر.
صلح‌جو، علی. (1377). گفتمان و ترجمه. تهران: نشر مرکز.
طهماسبی، عدنان و صدیقه جعفری. (1393). «جستاری در ترجمه از عربی به فارسی با تکیه بر فرایند معادل‌یابی معنوی». پژوهش‌های ترجمه در زبان و ادبیات عربی. د 4. ش 10. صص 98ـ118.
طهماسبی، عدنان و علاء نقی‌زاده. (1390). ورشةالتعریب. تهران: مؤسسة انتشارات دانشگاه تهران.
ناظمیان، رضا. (1390). ترجمة متون مطبوعاتی.تهران:انتشارات سخن.
نعمتی، مجید. (۱۳۸۴). «تأثیر منفی زبان انگلیسی بر زبان فارسی از طریق ترجمه‌های غلط و متون مطبوعاتی».پژوهش زبان‌های خارجی. د 10. ش ۲۳. صص ۱۰۷ـ۱۱۸.
نیومارک، پیتر. (1386). دورة آموزش فنون ترجمه. ترجمة منصور فهیم و سعید سبزیان. چ2. تهران: انتشارات رهنما.