Document Type : Research Paper
Authors
1 Ph.D. Student in Arabic Language and Literature, Semnan University, Semnan, Iran
2 Associate Professor, Department of Arabic Language and Literature, Semnan University, Semnan, Iran
Abstract
Vocabulary is chosen purposefully in the media to convey specific concepts. A quick look at how words are chosen in the media shows that the meaning of the media is hidden behind the words. Targeted vocabulary selection also includes media translation activities. In this research, we first point out the importance and position of media translation, and then we talk about factors such as politics and ideology and how they imperceptibly penetrate the lower layers of meaning and introduce themselves to the audience in the form of truth. The research method in this research is descriptive and analytical and the statistical population is news texts translated from Arabic to Persian and vice versa. We searched the Arabic and Persian media and collected news texts published in these media in the last few years. And among these news texts, phrases that were in line with the objectives of the research were purposefully selected and examined. The purpose of choosing different media is to say that the technique of using words to convey the hidden meaning in media translation is not limited to specific media and exists in different media. The results show that media translators are subject to their media beliefs and policies in their choice of words. Therefore, they try to cleverly choose a word to convey the meaning in the translation that meets the goals and demands of their media and their desired meaning is conveyed to the audience. Using alternative words, using words with negative semantic load, changing words, and adding adjectives to some words are some of the methods that media translators use to induce their own meanings and concepts in translation.
Keywords
ترجمه، فعالیتی هدفمند است و بسیاری از عبارتها و واژگانی که در ترجمه مورد استفاده قرار میگیرد از صافی باورها و عقاید مترجم عبور میکند. هنگامی که دربارۀ ترجمه در رسانهها صحبت میکنیم -هم باورهای مترجم و هم سیاستهای رسانهای- مترجم را به سوی مداخلۀ ایدئولوژی در ترجمه سوق میدهد.
سیاست و ایدئولوژی دو منبعی هستند که خطمشی فعالیت رسانهها را مشخص میکنند، معانی موردنظر رسانهها یا از آنها نشأت میگیرد و یا با عبور از این دو صافی به مخاطبان منتقل میشوند. رسانهها در جوامع گوناگون براساس ایدئولوژی و سیاستهای مالکان آنها، اداره میشوند و به این دلیل، بخشهایی از رویداد را منعکس میکنند که در چارچوب منافع مالکان آنها باشد. مترجمان رسانهها نیز شاید در ظاهر بیطرف باشند، اما در واقع دارای جهتگیری خاص خود بوده و به شیوههای مختلف در جهت تحقق اهداف رسانهای خود هستند؛ آنها تلاش میکنند سیاستها و باورهای ذهنی خود و مالکان رسانه را در ترجمه دخالت دهند و زبان مقصد را بر همین اساس ترجمه کنند. این موضوع را در پشت پردۀ همه رسانهها حتی رسانههای به اصطلاح «آزاد» میتوان مشاهده کرد و طبیعی است که میزان و شدت این مداخلات در رسانههای مختلف از جمله رسانههای دولتی و خصوصی متفاوت است.
شاید اگر از بیشتر مترجمانی که به صورت عملی اقدام به ترجمه در رسانههای مختلف کردهاند، دربارۀ مداخله سیاست و ایدئولوژی در ترجمه پرسیده شود، هیچیک از آنها، منکر این مداخله نمیشوند، بلکه آن را تأیید میکنند؛ چراکه مأموریت اصلی همه رسانهها انتقال معنا است. رسانهها، نیروهای انسانی و هزینههای هنگفتی را بهکار میگیرند تا اندیشهها و ایدئولوژی موردنظر خود را به مخاطبان خود منتقل کنند؛ برخی از این روشهای انتقال معنا در رسانهها به صورت مستقیم است و برخی دیگر به صورت غیرمستقیم. انتقال معنا با روش مستقیم، هم اثرگذاری رسانه را کاهش میدهد و هم ممکن است رسانهها از سوی مخاطبان خود به سوگیری متهم شوند؛ سوگیری در رسانهها موجب ریزش مخاطبان آنها میشود و به همین سبب رسانهها ترجیح میدهند تا جایی که امکانپذیر است، روش غیرمستقیم را برای انتقال معنای پنهان موردنظر خود بهکار گیرند تا مخاطبان خود را از دست ندهند.
یکی از روشهای غیرمستقیم انتقال معنا در رسانهها از جمله برای مترجمان رسانهها، انتخاب واژگان است؛ واژگان، پویا، زنده و دارای بار معنایی مثبت یا منفی هستند و مترجمان تلاش میکنند در انتخاب واژگان در ترجمه، حساسیت بالایی به خرج دهند. گاهی برای معادلیابی یک واژه در ترجمۀ رسانهای، گزینههای مختلفی دارند، اما آنها سعی میکنند با دقت در انتخاب برخی از واژهها که اهداف موردنظر رسانهای آنها را تأمین میکند، معنای موردنظر خود را به مخاطب القا کنند. این موضوع با استفاده از منابع موجود و به روش توصیفی- تحلیلی، دستمایۀ این پژوهش قرار گرفت؛ بدین صورت که با ذکر شاهد مثالهایی از رسانهها که به مصداقهای عینی سوگیری مترجمان در ترجمه اشاره دارد به چگونگی انتخاب واژگان موردنظر از سوی مترجمان با هدف رسیدن به اهداف موردنظر در رسانه خواهیم پرداخت. شواهد و مثالهای موجود در این پژوهش، از روزنامهها و سایتهای اینترنتی گرفته شد که در پایان مقاله، نام و آدرس سایتها ذکر شده است.
دو پرسش این پژوهش به این شرح هستند که «چه عواملی سبب میشود مترجمان رسانهای در ترجمه، صددرصد بیطرف نباشند؟» و «مترجمان رسانهها چگونه با انتخاب برخی از واژگان، سوگیری خود را پنهان میکنند؟». همچنین دو فرضیه پیرو پرسشهای پژوهش مطرح میشود که به ترتیب عبارتند از: «سیاست و ایدئولوژی دو عاملی هستند که مانع از آن میشوند تا مترجمان در ترجمۀ رسانهای، کاملاً بیطرف باشند» و «هر واژهای بار معنایی مختص به خود را دارد؛ مترجمان رسانهها از بین معانی مختلف کلمات، واژۀ موردنظر خود را زیرکانه انتخاب میکنند تا اهداف خاص آنها در ترجمه محقق شود».
این پژوهش، دریچۀ نوینی را روی پژوهشگران ترجمه و فعالان عرصه رسانه بازگشایی میکند و به مترجمان، مهارت لازم را در تعامل با متون رسانهای میدهد. همچنین آگاهی و مهارت لازم را در استفاده از اخبار رسانهها در اختیار تمام افراد جامعه قرار میدهد و باعث جلوگیری از سوءاستفاده رسانهها در جامعه میشود.
مترجمی که نسبت به تکنیکهای مختلف رسانهای در انتقال معنا از جمله انتخاب زیرکانه واژگان، شناخت بیشتری داشته باشد در ترجمۀ متون خبری و سیاسی حساسیت بیشتری به خرج میدهد و این موضوع کمک میکند تا با چشمان بازتری به ترجمه، اقدام و حق مطلب را در انتقال معنای ترجمه، بهتر ادا کند. همچنین شناخت این تکنیکها به او کمک میکند تا در نقد متون ترجمه شده به و یژه متون ترجمه شده سیاسی و خبری، دقت بیشتری داشته باشد و با موشکافی بیشتر، لایههای پنهان انتقال معنا را بهتر ببیند و در نقد این متون از آن بهره گیرد.
1. پیشینۀ پژوهش
هر چند در حوزۀ ترجمه، پژوهشهای گستردهای انجام شده است، اما با مقاله، پایاننامه یا کتابی که به موضوع این پژوهش پرداخته باشد، مواجه نشدیم؛ البته مقالاتی مشابه این موضوع نوشته شده و برخی از کتابها نیز اشارهای گذرا به آن داشتهاند که از برخی از آنها برای تقویت این پژوهش استفاده کردیم.
محمدمهدی فرقانی و احسان بخشنده در مقالۀ خود با عنوان «قدرت ایدئولوژی و زبان در رسانه؛ نقش ایدئولوژی در فرآیند برگردان متون خبری در مطبوعات ایران» به این نتیجه میرسند که مترجمان مطبوعاتی نیز همچون خبرنگاران، دبیران و سردبیران، تحت تأثیر ایدئولوژی و گفتمان غالب در جامعه قرار گرفته و با بهرهگیری از تکنیکهایی نظیر مسکوت گذاشتن برخی از اخبار، گفتن بخشی از واقعیتها، بزرگ و کوچکنمایی رویدادها و حذف و اضافه کلمات و جملات دلخواه در متن موردنظر، دخل و تصرف میکنند و ایدئولوژی خود را در ترجمه دخالت میدهند. با وجود تشابه فراوان این مقاله با پژوهش حاضر در تأثیرپذیری ترجمه از ایدئولوژی باید دانست که تفاوت این دو مقاله در تکنیکهای مورد استفاده مترجمان در رسیدن به اهداف موردنظر است. تمرکز پژوهش حاضر بر انتخاب واژگان هنگام ترجمۀ عربی به فارسی یا فارسی به عربی و سهم آنها در انتقال ایدئولوژی است.
علیرضا خانجان در مقالۀ خود با عنوان «اثر ایدئولوژی بر ترجمه خبر» به این نتیجه رسید که واکنش مترجم یا تولیدکنندگان متون خبری فارسی در قبال رویدادهای خبری انگلیسی، غالباً رفتاری ایدئولوژیکی بوده است.
هدی زمانی سرزنده در مقالۀ «نقش ایدئولوژی کشور در ترجمه اخبار سیاسی رسانه» معتقد است که مترجم هم میتواند مانند نگارنده متون سیاسی در روند ترجمه، یک ایدئولوژی دلخواه دیگر را وارد متن کند.
فردوس آقازاده و ایلین فیروزیان در مقاله خود با عنوان «بررسی بازنمایی ایدئولوژی در متون ترجمه شده سیاسی انگلیسی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی» به این نتیجه رسیدند که از آنجایی که متون سیاسی اعم از متون زبان مبدأ و از تولید آن -در زبان مقصد- براساس متغیرهای فرازبانی شکل میگیرد، میتوان ادعا کرد که هر یک از انتخابها، دستکاریهای زبانی و راهبردهای بهکارگرفته شده توسط مترجمان، نشأت گرفته از ایدئولوژی نهفتۀ ویژهای است تا از این رهگذر اذهان مخاطبان خود را جهت داده و به سوی پذیرش آنچه مدنظر دارند، هدایت کنند.
در «ترجمه و قدرت» اثر ادوین گنتزلر[1] و ماریا تیموکزکوو[2] (ترجمۀ سیدمحمد کریمی بهبهانی و بیتا عباسپور) به صورت گذرا به موضوع انتخاب واژگان اشاره شده است و اینکه چگونه یکی از مترجمان با انتخاب برخی از واژگان موردنظر از یک ملت مستقل، سلب قدرت کرد و موجب نارضایتی آن جامعه شد.
عیسی متقیزاده و سید علا نقیزاده در مقالۀ خود با عنوان «تأثیر مسائل ایدئولوژیک در کیفیت ترجمۀ اخبار عربی و با بررسی موردی ترجمۀ خبر شبکه الجزیره در خبرگزاری فارس» نشان دادند که چگونه یک متن خبری با دخالتهای مترجم در گفتمان و ایدئولوژی متن مبدأ و تغییر در نوع پردازش آن به صورت متن متناسب با گفتمان و سیاستهای رسانهای خبرگزاری فارس درآمده است.
وجه اشتراک همه مطالعات اشاره شده این است که فقط اشارهای گذرا به اهمیت انتخاب واژگان در ترجمه داشتهاند و هیچیک از آنها به غیر از چند شاهد مثال دربارۀ تکنیکهایی نظیر حذف و تعدیل واژگان، مصداقهای عینی در زمینه انتخاب واژگان ذکر نکردهاند و شیوههایی که در این مقاله برای رسیدن به اهداف رسانهای در ترجمه با انتخاب واژگان ذکر شده است در این پژوهشها وجود ندارد.
2. جایگاه ترجمۀ رسانهای
دربارۀ جایگاه و اهمیت رسانه، دیدگاههای مختلفی نزد پژوهشگران این حوزه وجود دارد؛ برخی از آنها، رسانه را صاحب قدرت و دارای ارادۀ کامل برای تولید و انتقال پیام به حساب میآورند و برخی دیگر، آن را ابزاری در دست سیاستمداران میدانند. علاوه بر این، دیدگاه سومی هم دربارۀ رسانهها وجود دارد که به تعامل دوجانبه قدرت و رسانه معتقد است؛ به این معنا که رسانهها برای خود دارای مأموریتی هستند که اهداف خاص خود را پیگیری میکنند و از صاحبان قدرت و سیاست هم تأثیر میپذیرند. همین دیدگاهها را میشود دربارۀ ترجمه هم داشت؛ چراکه هم کانالی برای انتقال معنا است و هم میتواند ابزاری در دست سیاستمداران باشد و هم میشود به تعامل دوجانبۀ قدرت و ترجمه معتقد بود.
ترجمه فقط برگرداندن واژهها از زبان مبدأ به زبان مقصد نیست؛ در ورای حروف، واژهها و جملات ترجمۀ رسانهای، معنای پنهانی وجود دارد که بهکارگیری هر یک از آنها میتواند حرفهایی برای گفتن داشته باشد و این امر مأموریت مترجم رسانه را دشوار و اهمیت کار او را دو چندان میکند.
صاحبان رسانهها تمایل دارند در کنار پیام آشکاری که از متون ترجمه شده به مخاطبان خود مخابره میکنند، پیامهای پنهان هم به مخاطبان منتقل کنند و به همین سبب است که رسانههای مختلف جهان، بخشی از فعالیت اصلی روزمره خود را به ترجمه اختصاص میدهند و با بهکارگیری مترجمان زبانهای مختلف، تلاش میکنند رأساً به ترجمۀ متون خبری مبدأ اقدام کنند و آن را در قالب و چارچوب موردنظر خود ترجمه کنند. روزانه هزاران اتفاق خبری از رسانههای مختلف به مردم سراسر جهان مخابره میشود، نوع نگاهی که بسیاری از مردم به رویدادهای خبری دارند براساس اطلاعاتی است که رسانهها در اختیار آنها قرار میدهند و یکی از دریچههای انتقال معنا در رسانهها، ترجمه است. در بسیاری از مواقع، رسانهها با انگارهسازی از حوادث و رویدادها به نفع خود بهرهبرداری میکنند و مترجم هم میتواند با مهارت خود دریچۀ نوینی را برای مخاطبان رسانه بازگشایی کند. طبیعی است که هر چه مترجم دارای تجربه، دانش و مهارت بیشتری باشد، میتواند دستاورد بهتری در مأموریت خود داشته باشد و از این ابزار برای انتقال بهینه پیام خود بهره گیرد.
امروزه رسانهها، قدرتمندترین ابزار برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی جامعه هستند؛ آنها توان بالایی در صورتدهی به اندیشه مخاطبان خود دارند. بیجهت نیست که کشورهای قدرتمند جهان، دارای رسانههای قدرتمند هم هستند؛ «بدون تردید اطلاعات از تریبون رسانههای جمعی به صورت تصادفی، بیواسطه و مستقیم به مخاطبان انتقال نمییابد، بلکه اخبار و اطلاعات مختلف به وسیله فرآیندهای مشخص تصمیمگیری و صاحبان صنعت رسانه، پردازش و مهیا شده و به مخاطبان ارائه میشود» (امیدی و رشیدی، 1392).
یکی از فعالیتهای مهم رسانهها، ترجمه است. سختی کار ترجمه در رسانهها در این است که مترجم از میان واژههای متعدد باید واژهای را انتخاب کند که هم حق ترجمه را ادا کند و هم سیاستهای رسانهای در انتخاب او لحاظ شده باشد. «در بسیاری از موارد، معنا و مفهوم موردنظر نویسنده مطبوعات، پشت واژگان او پنهان است» (فرقانی، 1393). به عبارت دیگر، ترجمه در رسانهها این است که مترجم در انتخاب واژگان به تنهایی تصمیمگیری نمیکند، بلکه عوامل دیگری به صورت محسوس یا نامحسوس، خارج از دنیای ترجمه در تصمیم گیری او سهیم هستند. مترجم در ترجمه خود تابع چارچوبهایی است؛ «واژگان و ترکیبها در متون رسانهای به ویژه خبر، صرفاً برای اطلاعرسانی بهکار نمیروند، بلکه نهاد رسانه، نوع رویکرد خود به جریانات سیاسی و فرهنگی را از میان این واژگان و ترکیبها بر افکار لایههای مختلف مخاطبان پرتوافکنی میکند» (شمسآبادی و شاهسونی، 1397).
3. نقش سیاست در انتخاب واژگان
فرقی نمیکند یک مترجم رسانهای قرار است در رسانههای چه کشوری و در چه نوع رسانهای فعالیت داشته باشد -رسانه دولتی باشد یا غیردولتی و خصوصی- در همه این شرایط، سیاست است که خود را در لایههای پنهان فعالیتهای رسانهای نشان میدهد. شاید میزان و نحوۀ دخالت سیاست در فعالیتهای رسانهای از جمله ترجمه از رسانهای به رسانه دیگر مختلف باشد، اما ردپای آن در همه رسانهها موجود است.
در علوم ارتباطات، اصطلاحی به نام «دروازهبان» (یونس شکرخواه،1390) وجود دارد. نخستین کسی که در علم ارتباطات این اصطلاح را بهکار برد کورت لوین[3]، پدر روانشناسی اجتماعی است؛ «به نظر وی، مجراهایی وجود دارد که اخبار از خلال آن میگذرند و در این مجراها نقاطی یافت میشود که همچون درب ورودی تلقی میشود و صرفا برای بعضی از اخبار گشوده میشوند و بعضی دیگر را طرد میکنند» (کاژنو[4]، 1387). مترجمان رسانهها نیز به نوعی دروازه بان هستند و «هرگز نباید مترجم را نوعی ماشین یا ربات فرض کرد، در هر حال او در فرآیند ترجمۀ خود، ویژگیهای شخصی خویش را در اثر ترجمه شده برجای خواهد گذاشت» (گنجیان خناری، 1397).
رسانهها، تکنیک و ترفندهایهای مختلفی را برای انتقال معنا به مخاطبان خود بهکار میگیرند؛ یکی از این شیوهها، استفاده از نمای دوربین است. تصویربرداری از زوایای مختلف میتواند با اغراض خاصی انجام شود تا حاوی پیام پنهان برای مخاطبان باشد. رسانهها گاهی با زوم کردن دوربین روی یک تصویر یا فاصله گرفتن دوربین از آن تصویر، معنای خاصی را القا میکنند. روش دیگر رسانهها برای بهرهگیری از رویدادها به نفع اهداف رسانه خود، استفاده از موسیقی است. موسیقی میتواند پیام خاص و هدفمندی را به شنوندگان القا کند. همچنین استفاده از دکور و نورپردازی مناسب، سهم بسزایی در انتقال معنا و پیام موردنظر رسانهها دارد.
از جمله شیوههای پرکاربرد انتقال معنا در رسانهها، واژگان هستند؛ بسیاری از واژهها در رسانهها به صورت هدفمند و زیرکانه انتخاب میشوند تا سهمی در انتقال معنایی خاص داشته باشند. فعالان عرصۀ رسانه از جمله مترجمان تلاش میکنند از بین واژههای مختلفی که میشود برای انتقال معنا بهکار گرفت از واژههای جایگزین استفاده کنند تا به اهداف رسانهای خود برسند. رسانهها با بهکارگیری این روش، پیام موردنظرخود را زیرکانه به مخاطب منتقل میکنند.
جستوجویی گذرا در سایت خبری بیبیسی فارسی و عربی انجام دادیم؛ شاید هزاران خبر در این دو سایت بارگذاری شده است، اما هرگز با عبارتهایی مثل «رژیم اشغالگر قدس» یا «الکیان المحتل للقدس» مواجه نشدیم در حالی که این واژگان در رسانههای جهان اسلام به وفور یافت میشود. انتخاب یا عدم انتخاب این واژهها اتفاقی نیست، بلکه مصداق عینی هدفمندی واژهها در رسانهها است. «مترجم متون خبری در رسانههای مختلف در مورد پیام و گفتمان موجود در متن بسیار سختگیر است و تلاش میکند آن را به نحوی با گفتمان و ایدئولوژی حاکم بر رسانه خویش هماهنگ کند» (متقیزاده و نقیزاده، 1395). در ورای بیشتر این سوگیریها، ردپای باورهای سیاسی وجود دارد؛ «هرچه مترجم به ظرافتهای معنایی واژه در تراکیبهای مختلف آگاه باشد، تحیر و سرگردانی وی نیز در انتخاب واژه بیشتر خواهد شد» (عنایی، 2004).
شکی نیست که امانتداری یکی از مهمترین اصول ترجمه است و همه مترجمان تلاش میکنند تا در چارچوب این اصل به ترجمۀ متون مختلف اقدام کنند. علاوه بر این، فعالیت در رسانه دارای چارچوبهایی بوده و طبیعی است که رسانهها براساس منافع صاحبان خود اداره شوند، از این رو، نمیشود چشمها را بر واقعیتها بست؛ مترجمی که رسانه به او مأموریت میدهد تا به ترجمۀ متون خبری برای آن رسانه اقدام کند، آزادی عمل یک مترجم خارج از آن رسانه را ندارد و باید در چارچوب سیاستهای آن رسانه فعالیت کند و به همین سبب، او سیاستهای رسانۀ خود را در ترجمۀ متن دخالت میدهد. میزان دخالت رسانهها در ترجمه به ویژه ترجمۀ متون خبری از یک رسانه به رسانه دیگر، مختلف است؛ هر چند که معقول است میزان دخالت جهتگیریهای سیاسی مترجم در یک متن خبری تا جایی باشد که به روح متن آسیبی وارد نشود، اما گاهی و در برخی از موقعیتها کار به دستکاری هم میرسد. «ترجمه صرفاً نوعی بازتولید وفادارانه نیست، بلکه فرآیندی است عالمانه و عامدانه مشتمل بر انتخاب، جمعآوری، مونتاژ، تنظیم، ترکیببندی، سرهمبندی و ساخت و حتی در برخی از موارد، دستکاری و تحریف» (گنتزلر و تیموکزکو، 1392).
این یک واقعیت است که ترجمۀ واحدی برای یک متن وجود ندارد و مترجمان مختلف میتوانند براساس تجربه، سیاستهای رسانهای و باورهای شخصی برای یک متن، ترجمههای مختلفی داشته باشند. علاوه بر این، بسیاری از واژهها در زبان مبدأ یا مقصد دارای چندین معنا هستند و مترجم میتواند از بین معانی مختلف یک واژه، آن واژهای را که به سیاستهای رسانه او نزدیک است، انتخاب کند. مترجمان رسانهها به شیوههای مختلف درگیر محدودیتها و قیدوبندها هستند. یک مترجم رسانهای هرچند امانتدار واقعی هم باشد در برخی از موقعیتها بر سر دوراهی امانت و سیاست قرار خواهد گرفت و چارهای جز انتخاب یکی از آنها ندارد. بیشتر آنهایی که ترجمه در دنیای سیاست را تجربه کردهاند به خوبی میدانند در این دوراهی، کفۀ سنگین ترازو به سمت سیاست است. «مترجم ممکن است به منظور خلق یک اثر از واژگان و ساختار خاصی بهره جوید تا بتواند پیام متن مبدأ را به نحوی که مدنظرش است به خواننده در گفتمان مقصد انتقال دهد، بنابراین، گزینش واژهها و ساختارها در اثر هر مترجم میتواند از یک الگوی فکری و هدف ایدئولوژیکی پیروی کند» (آقاگلزاده و فیروزیان، 1395).
یکی از دلایل اصلی سوگیری در ترجمه، سیاست است، چراکه مترجمان باید تلاش کنند در چارچوب سیاستهای رسانهای فعالیت کنند. حال با توجه به موضوع مقاله در ادامه به نکاتی اشاره میکنیم که یک مترجم چگونه با انتخاب واژگان در راستای سیاستهای رسانهای خود عمل میکند.
3-1. استفاده از واژگان جایگزین و دارای بار معنایی منفی
یکی از مأموریتهای رسانهها، بهرهبرداری سیاسی از رویدادهایی است که همه روزه در گوشهوکنار جهان اتفاق میافتد. آنها تلاش میکنند از کوچکترین رویداد به سود خود بهرهبرداری کنند. البته تلاش دیگر آنها این است که به جانبداری هم متهم نشوند. استفاده از واژههای جایگزین، یکی از روشهای پرکاربرد در رسانهها است؛ رسانهها با بهکارگیری این روش، پیام پنهان موردنظر خود را زیرکانه به مخاطب منتقل میکنند.
پس از روی کارآمدن بن سلمان ولیعهد عربستان، روزنامه «العربی الجدید» خبری دربارۀ دیدار بن سلمان با نخستوزیر اسرائیل منتشر کرد یا برخی از رسانههای عربی مانند روزنامۀ «المنار» فلسطین، شبکۀ خبری «المیادین» به نقل از یکدیگر، خبری را دربارۀ دیدار یکی از وزیران اسرائیلی با ولیعهد عربستان منتشر کردند که مترجمان با انتخاب واژۀ موردنظر خود از آن، بهرهبرداری سیاسی کردند.
«نشرت صحیفة المناربانَّ هناک لقاءَ و فدٍ برئاسةِ و زیرِالاسرائیلیِّ الاسبوعَ الماضی مع و لی العهد السعودی فی ریاض» این عبارت میتواند اینگونه ترجمه شود «روزنامۀ المنار منتشر کرد: یک هیأت اسرائیلی به ریاست نخستوزیر، هفتۀ گذشته با ولیعهد سعودی در ریاض دیدار کرد». اما رسانههای ایرانی برای اینکه بتوانند از واژه «نشرت» در این عبارت بهرهبرداری سیاسی کنند، آن را چنین ترجمه کردند «روزنامۀ المنار فاش کرد» (خبرگزاری تسنیم، 18 مرداد 1396)، «شبکۀ خبری المیادین فاش کرد» (خبرگزاری ایرنا، 8 تیر 1397)، «روزنامۀ العربی الجدید فاش کرد» (باشگاه خبرنگاران جوان، 21 بهمن 1398). استفاده از واژۀ «فاش کردن» یا واژههایی مثل «پرده برداشت» در ترجمه این عبارت؛ یعنی حساس کردن ذهن مخاطب به این موضوع که دیداری در خفا انجام شده و دیدارکنندگان قصد نداشتند دربارۀ آن به مردم اطلاعرسانی کنند، اما روزنامۀ المنار به این دیدار سرّی پی برد و دربارۀ آن افشاگری کرد. این مترجم در حقیقت به دنبال القای این مفهوم است که در ذهن مخاطب سؤالاتی دربارۀ اهداف و چگونگی این دیدار مطرح شود و از همه مهمتر به دنبال چرایی برگزاری مخفیانۀ این دیدار باشد تا از این دیدار به سود سیاستهای خود، بهرهبرداری رسانهای کند.
مترجم این رسانهها در ترجمههای خود دارای سوگیری بودند؛ یعنی سیاست رسانههای خود را در ترجمه این خبر دخالت دادند، اما برای دخالت سیاست رسانهای خود در ترجمه، روش غیرمستقیم را انتخاب کردند و با انتخاب واژهای که در راستای تحقق اهداف آنها بود، تلاش کردند تا با یک تیر، دو نشان را هدف بگیرند؛ هم ایدئولوژی و سیاست رسانهای خود را در ترجمه دخالت دهند و هم سوگیری آنها در ترجمه به صورت پنهان باشد. ترجمه فعل «نشرت» به «فاش کرد» در این عبارت سبب شد مترجم، زیرکانه پیام پنهان خود را که بدنام کردن ولیعهد سعودی به سبب دیدار مخفیانهای که با سران رژیم اشغالگر قدس داشته است را به صورت غیرمستقیم به مخاطبان منتقل کند تا ولیعهد سعودی را خائن به آرمانهای ملت فلسطین معرفی و افکار عمومی را علیه او بسیج کند.
انتخاب واژگان در ترجمه در تنشهای سیاسی بین دو کشور، دارای حساسیت بیشتری است و مترجمان موافق و مخالف تلاش میکنند واژههایی را در ترجمه انتخاب کنند که در ورای انتخاب این واژگان اغراض خاصی نهفته است؛ این خبر در 20 فوریه 2019 از زبان یکی از مقامات کشور عربستان اعلام شد.
«السعودیة تعلن مقتل 16جندیاً سعودیاً فی معارک مع الحوثیین» (قناة الجزیرة، 20 فوریه 2019)؛ این عبارت میتواند اینگونه ترجمه شود: «عربستان از کشته شدن 16 سرباز سعودی در نبرد با حوثیها خبر داد»؛ خبرگزاری مهر، این متن را چنین ترجمه کرد: «عربستان به کشته شدن 16 نظامی خود در جنگ با یمن اعتراف کرد» (خبرگزاری مهر، 2 اسفند 97). این خبرگزاری واژۀ «تعلن» را که به معنای «اعلام کردن یا خبر دادن» است به «اعتراف کرد» ترجمه کرده تا از آن در راستای ایدئولوژی و سیاستهای رسانهای خود بهرهبرداری کند. استفاده از واژه «اعتراف کرد» یعنی مقامات عربستان سعودی تمایلی نداشتند این خبر رسانهای شود و تلاش میکردند تا افکار عمومی از این خبر بیاطلاع باشد، اما اکنون به آن اعتراف کردند؛ مخاطبی که این خبر را میبیند یا میشنود، ممکن است در ذهن او این سؤال ایجاد شود که احتمالاً پیش از این نیز این نوع دیدارها، اتفاق افتاده، اما مقامات عربستان احتمالاً آن را رسانهای نکردند تا مخفی بماند.
در دوازدهم فوریه 2020 خبرگزاری «فلسطین الیوم» این خبر را دربارۀ تمایل کشورهای عربی برای دیدار با نخستوزیر اسرائیل منتشر کرد: «خاخام یهودی یکشف: قادة خلیجیون یریدون لقاء نتنیاهو» (فلسطین الیوم، 12 فبرایر 2020). خبرگزاری بینالمللی قدس تلاش کرد با انتخاب هدفمند واژگان در ترجمۀ این خبر بزرگنمایی و اهداف رسانهای خود را دنبال کند «افشاگری خاخام صهیونیستها دربارۀ اشتیاق کشورهای عربی حاشیۀ خلیجفارس برای دیدار با نتانیاهو» (خبرگزاری قدس، 23 بهمن 1398). مترجم این خبرگزاری میتوانست این عبارت را اینگونه ترجمه کند «خاخام یهودی خبر داد: سران کشورهای عربی خواستار دیدار با نتانیاهو شدند» یا «سران کشورهای عربی خواهان دیدار با نتانیاهو هستند»، اما این مترجم در ترجمۀ خود از واژۀ «اشتیاق» استفاده کرد تا با بهکارگیری زیرکانه این واژه، پیام پنهان او به مخاطبان منتقل شود. او با انتخاب واژۀ «اشتیاق» شور و شوق و رغبت درونی سران کشورهای عربی برای دیدار با مقامات اسرائیل را برجسته و نفاق سران این کشورها را که در ظاهر، دم از آرمانهای فلسطین میزنند، آشکار کرد تا مخاطبان، نسبت به آنها بدبین شوند.
در 23 دسامبر 2017 خبر «انَّ السلطاتِ السعودیةَ تطالبُ الرجلَ الاغنی فی الممکلةِ الولیدَ بنَ طلال بِدفعِ ستةِ ملیارات دولاراً ثمناً للإِفراجِ عنه» (قناة المنار، 23 دسامبر 2017) روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت. رسانههای فارسیزبان در ترجمۀ این خبر از واژه «باجخواهی» استفاده کردند؛ «درخواست باج 6 میلیارد دلاری دولت سعودی برای آزادی ولید بن طلال» (پایگاه خبری فرارو، 2 دی 1396). مترجم این عبارت میتوانست بگوید «مقامات سعودی از ولید بن طلال خواستند برای آزادی خود، شش میلیارد دلار پرداخت کند»، اما او از واژۀ «باجخواهی» استفاده کرد. به علت تنش سیاسی کنونی موجود بین دو کشور ایران و عربستان، رسانههای ایرانی با انتخاب واژۀ «باجخواهی» که دارای بار معنایی منفی است و نوعی زورگیری را تداعی میکند، توانستند هم سوگیری خود را در ترجمه پنهان کنند و هم پیام پنهان آنها که تخریب وجهه کشور عربستان بود به مخاطبان منتقل شد.
پس از حمله به تأسیسات نفتی عربستان، محمد بن سلمان ولیعهد این کشور در واکنش به این حادثه گفت: «إنّ ما حدث هو عملٌ حربیٌّ». رسانههای ایرانی این جمله ولیعهد سعودی را اینگونه ترجمه کردند: «ولیعهد سعودی مدعی شد که حمله به تأسیسات آرامکو اقدام جنگی از طرف ایران است» (خبر فارسی، 8 مهر 1398؛ خبرگزاری دانشجو، 8 مهر 1398 و خبرگزاری ایرنا، 8 مهر 1398)؛ معنای این ترجمه رسانههای ایرانی این است که این گفته ولیعهد سعودی در حد ادعا است و مستند نیست. در صورتی که در این جمله، چهار نشانه تأکید وجود دارد: 1- حرف إنّ، 2- ضمیر فصل، 3- جمله اسمیه و 4- تنوین تفخیم. شاید اگر مترجمی بدون در نظرگرفتن مسائل سیاسی و ایدئولوژی، این جمله را ترجمه میکرد، نزدیکترین ترجمه به این عبارت، این بود که بگوید: «ولیعهد سعودی: بدون شک، حمله به تأسیسات آرامکو اقدام جنگی از طرف ایران است».
وزیر امور خارجه عربستان نیز دربارۀ موشکهای شلیک شده از سوی یمن به خاک عربستان اظهارنظرکرد و چنین گفت: «عادل الجبیر: صاروخُ الحوثیینَ الذی اُطلقَ علی الریاض یَحملُ بصماتٍایرانیةً» این گفتۀ وزیر امور خارجه عربستان را میتوان به اشکال مختلف ترجمه کرد؛ از جمله:
الف: ادعای عادل الجبیر: موشکی که حوثیها به سوی ریاض شلیک کردند، ساخت ایران است.
ب- اتهام عادل الجبیر: موشکی که حوثیها به سوی ریاض شلیک کردند، ساخت ایران است.
ج: فرافکنی عادل الجبیر: موشکی که حوثیها به سوی ریاض شلیک کردند، ساخت ایران است.
د: عادل الجبیر خبر داد: موشکی که حوثیها به سوی ریاض شلیک کردند، ساخت
ایران است.
در سه عبارت نخست، کلام عادل الجبیر ترجمه شده، اما استفاده از سه واژۀ «ادعا، اتهام و فرافکنی» در این ترجمهها سبب خلق معنایی شد که به مخاطب ذهنیت میدهد و سبب میشود تا مخاطب، کلام عادل الجبیر را در حد اتهام و ادعا بداند، مترجمان با انتخاب هر یک از این ترجمهها میتوانند براساس سیاستهای رسانهای خود عمل کنند و رسانهها با بهکارگیری این روش در ترجمه، این پیام را به مخاطبان خود منتقل میکنندکه کلام مطرح شده درحد یک ادعا است و ثابت شده نیست در حالی که از ترجمۀ چهارم چنین برداشتی نمیشود. مترجم عبارت «یحمل بصمات ایرانیة» را به معنای «ساخت ایران» ترجمه کرده است در حالی که این عبارت میگوید «نشانههایی از ایرانی بودن این موشک وجود دارد»؛ یعنی مثلاً احتمال دارد فناوری ساخت آن از ایران باشد یا مثلاً اینکه ایران آموزشهای لازم را برای ساخت این موشک در اختیار یمن گذاشته باشد و یا این احتمال وجود دارد که قطعاتی از این موشک از ایران تهیه شده باشد و جملاتی مشابه آن، اما مترجم در ترجمۀ عبارت از جمله «ساخت ایران است» استفاده کرد که در راستای سیاستهای رسانه اوست. شاید اگر سیاستهای رسانهای در ترجمۀ این عبارت، مداخله نمیکرد، این عبارت اینگونه ترجمه میشد: «عادل الجبیر خبر داد: نشانههایی از ایران در موشکی که حوثیها به سوی ریاض شلیک کردند، وجود دارد» یا «رد پای ایران در موشکی که حوثیها به سوی ریاض شلیک کردند، وجود دارد».
ترجمههای زیر، هم مصداقهای عینی استفاده رسانهها از واژگان جایگزین و دارای بار معنایی منفی است:
- «ادعای سفیرسعودی: ایران در امور عراق دخالت میکند» (خبرگزاری صدا و سیما، 4 مهر 1394)
- «دیپلمات سعودی ادعا کرد: ایران منبع تروریسم است» (روزنامه اقتصاد، 23 اردیبهشت 1395)
- «ادعای عادل الجبیر: اقدامات حزبالله به نفع لبنان نیست، بلکه به نفع ایران است» (افغاننیوز، 8 سرطان 1395)
3-2. تغییر واژگان
رسانهها مانندآینهای نیستند که واقعیتهای جهان را همانطورکه هست به مخاطب منتقل کنند، بلکه آنها تفسیر و برداشت خود از واقعیت را به اطلاع مخاطب میرسانند؛ «هیچ نشریه یا بنگاه سخنپراکنی وجود ندارد که خبر محض را به مردم ارائه کند، بلکه همگی جهتدارهستند» (آقاگلزاده، 1394). مترجمان رسانهها هم در ترجمه مانند آینه عمل نمیکنند، بلکه فعالیت آنها، تحت تأثیر عوامل و شرایطی است که بر ترجمه اثرگذار است و شرایط سیاسی یکی از این عوامل است.
در 13 اردیبهشت 1398 ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران دربارۀ تحرکات ناوهای آمریکایی در خلیجفارس گفت: «هر اتفاق یا سوءتفاهم کوچکی در خلیجفارس و تنگه هرمز میتواند به یک درگیری همهجانبه نظامی منجر شود»، این گفتۀ ظریف در دو رسانۀ عربی؛ یعنی «بغداد الیوم» و «المنار» چنین منتشر شد:
- ظریف: و قوع بعض الأحداث فی الخلیج العربی و مضیق هرمزقدیودّی الی احتمال و قوع الصراع (بغداد الیوم، 3 مای 2019)
- ظریف: و قوع بعض الأحداث فی الخلیج الفارسی و مضیق هرمزقدیودّی إلی احتمال و قوع الصراع (قناة المنار، 3 مای 2019)
انتخاب واژۀ «الخیلج العربی» در پایگاه خبری «بغداد الیوم» به جای «خلیجفارس» که از زبان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نقل شده به و ضوح سیاستهای صاحبان این رسانه را در قبال جمهوری اسلامی ایران بیان میکند. واضح است که وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران هیچگاه از واژۀ خلیج عربی در سخنان خود استفاده نمیکند، اما پایگاه خبری «بغداد الیوم» این واژه را از زبان وزیر امور خارجه ایران بیان و با تغییر این واژه، اهداف رسانهای خود را دنبال کرد.
مدتی قبل کشورهای تحریمکننده قطر، شش شرط خود را برای از سرگیری روابط به دوحه اعلام کردند. رسانههای ایران در تاریخ 28 تیرماه سال 1396 مطلبی از سفیر امارات در سازمان ملل نقل کردند که مضمون آن چنین است: «اگر قطر این شش شرط را رعایت نکند، باقی ماندن دوحه در شورای همکاری خلیجفارس دشوار خواهد بود» (خبرگزاری صدا و سیما ، 28 تیرماه 1396). با اندکی تأمل در ترجمۀ فارسی سخنان سفیر امارات در سازمان ملل میتوان متوجه شد که در این ترجمه از واژه «خلیجفارس» استفاده شده است و قطعاً او از عبارت «الخلیج الفارسی» در سخنان خود، استفاده نکرده است، اما مترجمان فارسی در چارچوب سیاستهای رسانهای خود این عبارت سفیر امارات را اینگونه ترجمه کردهاند. پس از مدتی هیأت دولت عربستان تأکید کرد که «تصمیم به قطع روابط دیپلماتیک کشورهای عربی با قطر به دلیل پایبند نبودن دوحه به قوانین شورای همکاری خلیجفارس است» (پایگاه خبری آفتاب، 16 خرداد 1396)، پایگاه خبری آفتاب هم از واژۀ «خلیجفارس» در ترجمۀ فارسی بیانیۀ هیأت دولت عربستان استفاده کرده که در چارچوب سیاستهای رسانهای این پایگاه خبری است. مترجمی که سیاست برای او چارچوبی را مشخص کرده باید در ترجمۀ خود نسبت به انتخاب این واژگان حساسیت به خرج دهد و در ترجمۀ خود از واژگانی استفاده کند که در راستای سیاستهای آن رسانه باشد.
روابط سیاسی دو کشور دوست و دشمن در انتخاب واژگان ترجمه نقش دارد؛ وقتی روابط دو کشور تحت تأثیر مسائل سیاسی قرار میگیرد، رسانهها، دقت بیشتری در انتخاب واژگان به خرج میدهند و در ورای واژگان آنها حرفهای بیشتری برای گفتن وجود دارد؛ مثلاً نام کشور ایران در عرف بینالملل «جمهوری اسلامی ایران» و نام کشور عربستان «عربستان سعودی» است، اما وقتی روابط این دو کشور بنا به هر دلیلی تحت تأثیر مسائل سیاسی قرار میگیرد، رسانههای عربستان برای معرفی کشور ایران از واژههای دیگری مثل «رژیم ایران، حکومت آخوندی و...» استفاده میکنند و در مقابل، رسانههای ایران به جای استفاده از نام رسمی کشور عربستان از واژههایی مانند «رژیم آلسعود، رژیم سعودی و...» استفاده میکنند که «استفاده از واژۀ «رژیم» نشانۀ عدم اعتراف ایران به مردمی بودن حکومت عربستان است» (سلطانی و مقدسینیا، 1395)
در چهارم بهمن 1393 که روابط ایران و عربستان هنوز دچارتنشهای کنونی نشده بود، رئیسجمهور ایران در نامهای به ملک سلمان، انتصاب او را به عنوان پادشاه عربستان تبریک گفت. «آقای روحانی در نامۀ خود به پیوندهای دینی و تاریخی میان جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی، اشاره کرد و خواستار توسعۀ روابط دوجانبه شد» (خبرگزاری ایرنا، 4 بهمن 1393). شبکۀ «العربیة» در ترجمۀ این نامه رئیسجمهور ایران از واژۀ «جمهوری اسلامی ایران» استفاده کرد: «أعرب الرئیس روحانی فی الرسالة عن أمله بمزیدمن تنمیة العلاقات الثنائیة بین البلدین فی المجالات ذات الاهتمام المشترک، وذلک نظراً إلی الأواصرالدینیة و التاریخیة بین الجمهوریة الإسلامیة فی ایران و المملکة العربیة السعودیة» (قناة العربیة، 25 ینایر 2015). اما این روزها به دلیل تنشهای موجود بین ایران و عربستان، رسانههای این کشور از واژۀ جمهوری اسلامی ایران در متون خبری خود استفاده نمیکنند و یا به ندرت و با اغراض خاص استفاده میکنند تا این پیام را به افکار عمومی جامعۀ خود منتقل کنند که ایران، یک کشور اسلامی نیست. نمونۀ این واژهگزینیها را در فاجعه «منا» میبینیم: «در بررسیهایی که به صورت تصادفی از روزنامههای مختلف عربستان انجام گرفت، حتی در یک مورد از آنها از نام رسمی ایران؛ یعنی «جمهوری اسلامی ایران» استفاده نشده بود (سلطانی و مقدسینیا، 1395)
15 آذر 1397 در جنوب ایران بمبگذاری شد، خبرگزاری تسنیم در محل وقوع حادثه، مصاحبهای با سردار خاکپور، فرماندۀ وقت نیروی زمینی سپاه پاسداران انجام میدهد که او در آن مصاحبه میگوید: «این عملیات تروریستی هیچ حاصلی برای تروریستها نداشته است» (خبرگزاری تسنیم، 15آذر 1397)، این در حالی است که شبکه العربیه به نقل از همین خبرگزاری مینویسد: «قال قائد القوات البریة للحرس الثوری الإیرانی المتواجد فی موقع الانفجارلوکالة تسنیم:إنّ المهاجمین لم یتمکّنوا من تحقیق أهدافهم» (قناة العربیة، 6 دسامبر 2018). این شبکه در ترجمۀ واژۀ «تروریستها» از واژۀ «المهاجمین» استفاده میکند تا با استفاده از واژهای جایگزین در چارچوب باورها و سیاستهای رسانهای خود حرکت کند و ایران را قربانی تروریست معرفی نکند. شبکه العربیه همچنین دربارۀ همین خبر به نقل از خبرگزاری فارس چنین نوشت: «أفادت و کالت فارس بهجوم انتحاری جنوبایران» (قناة العربیة، 6 دسامبر 2018) در حالی که در متن خبرگزاری فارس چنین آمده است: «حملۀ تروریستی به چابهار» (خبرگزاری فارس، 16 آذر 1397). این مترجم برای ترجمۀ «حملۀ تروریستی» از واژۀ «هجوم انتحاری» استفاده کرد نه «هجوم إرهابی» تا در چارچوب سیاستهای رسانهای خود اقدام کرده باشد.
3-3. افزودن صفت به واژگان
افزودن صفت به واژگان یکی از راههایی است که هم متن موردنظر ترجمه میشود و هم مترجم در راستای سیاستهای رسانهای که در آن مشغول است، حرکت میکند؛ «گاهی شرایط ترجمه و برخی از ضرورتهای آن ایجاب میکند که مترجم، عبارت یا جملهای را از متن اصلی حذف کند و یا بر آن بیفزاید و البته این، خاص یک زبان و یک مترجم نیست، بلکه در همۀ زبانها وجود دارد» (محمد عبدالغنی حسن،1376)
مترجمان تلاش میکنند افزودن صفت به واژگان به گونهای باشدکه مخاطب آنها را به سوگیری متهم نکند؛ مثلاً استفاده از صفت «جوان» در عبارت زیر سبب نمیشود تا مخاطب این مترجم را به جانبداری متهم کند.
نائبُ الملک السعودی: لدینا الوثائقُ تَدُلُّ علی دورِ ایرانَ فی تفجیرِ الیمن الیومَ
الف- ولیعهد سعودی: اسنادی داریم که نشان میدهد؛ انفجار امروز یمن کار ایران است.
ب: ولیعهد جوان سعودی: اسنادی داریم که نشان میدهد انفجار امروز یمن، کار
ایران است.
هر دو عبارت بیان شده، متن اصلی را به فارسی ترجمه کردهاند با این تفاوت که مترجم در ترجمۀ دوم، صفت «جوان» را برای ولیعهد بهکار برده است. افزودن صفت «جوان» در حقیقت این پیام را به مخاطب میرساند که این ولیعهد در دنیای سیاست کمتجربه است و سخنان او از پختگی لازم برخوردار نیست.
نگاهی گذرا به چند شاهد مثال که در رسانهها منتشرشده است، نشان میدهد که چگونه افزودن صفت برای ولیعهد عربستان موجب آن شد تا خبر موردنظر، آنگونه که در راستای سیاستهای رسانهای است در اختیار مخاطب قرار گیرد؛ «خط و نشان ولیعهد جوان برای شاهزادگان و امرای سعودی» (سایت خبری بازتاب، 7 آبان 1396)، «سرنوشت عربستان در دستان ولیعهد جنجالی، عجول و جویای نام» (روزنامه دنیای اقتصاد، 14 آبان 1396) و «سایه سنگین قتل خاشقجی بر اصلاحات نمادین دیکتاتور جوان» (پایگاه خبری عصر دیپلماسی، 8 دی 1398) .
«جبهةُ النصرةِ تشعلُ النیرانَ فی مقراتها الموجودةِ بمنطقةِ وادی حمیدوالملاهی بعدتراجُعِها و خُروجِها من مرتفعات عرسال»(قناة المنار،2آگوست 2017)
الف: گروه النصرة در آستانۀ عقبنشینی و خروج از ارتفاعات عرسال، پایگاههای خود را در منطقه وادی حمید والملاهی به آتش کشید. (خبرگزاری مهر، 11 مرداد 1396)
ب: گروه تروریستی النصرة در آستانۀ عقبنشینی و فرار از ارتفاعات عرسال، پایگاههای خود را در منطقه وادی حمید والملاهی به آتش کشید. (خبرگزاری ایران پرس، 11مرداد 1396)
مترجم در ترجمۀ دوم جبهة النصرة را به «گروه تروریستی النصرة» ترجمه کرده است و با افزودن پسوند «تروریستی» در حقیقت در چارچوب سیاستهای رسانه خود اقدام به ترجمۀ این عبارت کرد. علاوه بر این، مترجم در ترجمۀ واژۀ «خروج» هم از واژۀ «فرار» استفاده کرد تا با برجستهسازی و بزرگنمایی عقبنشینی گروه النصرة، معنای موردنظر خود را به مخاطب القا کند.
رسانههای منطقه در تاریخ 27 بهمن 1398 خبر آزادسازی شهر حلب سوریه را اعلام کردند. یکی از اولین رسانههایی که این خبر را مخابره کرد، شبکه الجزیره بود که برای انتشار این خبر نوشت: «قوات النظام السوری تسیطرعلی مدینة حلب بالکامل» (قناة الجزیرة، 16 فوریه 2020). این شبکه خبری سپس دربارۀ آزادسازی این منطقه در متن خبر چنین مینویسد: «إثرمعارک و حصارٍإستمراأشهراًعدّة للفصائل المعارضة». این عبارت را میشود اینگونه ترجمه کرد: «ارتش سوریه پس از چندین ماه نبرد با گروههای معارض این کشور، کنترل شهر حلب را در دست گرفت». رسانههای ایران از جمله سایت خبری عصر ایران و مشرقنیوز (27 بهمن 1398) به نقل از شبکه الجزیره، خبر را اینگونه منتشر کردند: «ارتش سوریه پس از درگیری با تروریستهای جبهه النصره، کنترل کامل شهر حلب را در دست گرفت» منظور شبکه الجزیره از «الفصائل المعارضة» در این عبارت همان «جبهه النصره» است و سایت خبری عصر ایران و مشرقنیوز در ترجمۀ «الفصائل المعارضة» از صفت «تروریست» استفاده کردند تا ترجمۀ این عبارت در چارچوب سیاستهای رسانهای این سایتهای خبری باشد.
4. نقشایدئولوژی در انتخاب واژگان
یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر ترجمه در هر جامعهای، ایدئولوژی حاکم برآن جامعه است. این موضوع به ویژه در متون سیاسی و اخبار، نمود بیشتری دارد؛ «مطبوعات صرفاً بازگوکننده واقعیات پیرامون خود به صورت بیطرفانه نیستند، بلکه کارکرد آنها اساساً ماهیتی ایدئولوژیکی دارد» (سلطانی، 1384).
«ایدئولوژی» مجموعهای از افکار و باورهایی است که انسانها پذیرفتهاند و خود را پایبند به این باورها میدانند، این باورها همراه همیشگی انسانها است و در موقعیتهای مختلف ایفای نقش میکنند. ایدئولوژیها مرزبندی میکنند و به ما میگویند مرزهای ما با دیگران کجاست؛ «در فرآیند ترجمه، مترجم مجهز به راهبردها، تکنیکها و راهبردهای مختلفی است که با بهره گرفتن از آنها -چه آگاهانه و چه ناآگاهانه- میتواند منظور و مقصود متن مبدأ را در متن مقصد به گونهای که تمایل دارد، منعکس کند؛ در نتیجه میتوان اذعان کرد که هر گزینش زبانی مترجم که در متن نمود پیدا میکند، همراه با خود بار ایدئولوژی خاصی را نیز حمل میکند» (فیروزیان و همکاران، 1397).
در 14 سپتامبر 2017 یک هواپیمای جنگندۀ عربستان سعودی در جنوب یمن سقوط کرد. شبکه العربیة دربارۀ آن چنین اطلاعرسانی کرد: «سقوط طائرة حربیة سعودیة و استشهاد قائدها بالیمن» (قناة العربیة، 14 سپتامبر2017). این خبر در رسانههای ایران اینگونه ترجمه شد:
- یک فروند جنگندۀ عربستان سعودی در جنوب یمن سقوط کرد و خلبان آن کشته شد (پایگاه خبری فردا، 23 شهریور 1396).
- عربستان سقوط جنگنده خود در یمن را تأیید کرد و گفت که خلبان این جنگنده نیز کشته شده است (خبرگزاری تسنیم، 23 شهریور 1396).
استشهاد در زبان فارسی به معنای «شهیدن شدن» است، اما دو پایگاه اطلاعرسانی ایران، ایدئولوژی خود را در ترجمۀ این عبارت دخالت دادند و واژۀ استشهاد را به «کشته شدن» ترجمه کردند. بدون شک یکی از دلایلی که سبب شد مترجم در این عبارت «استشهاد» را به «کشته شدن» ترجمه کند، باورها و اندیشههای اعتقادی متفاوتی است که با نویسندۀ این متن دارد، او قصد داشت این خلبان را در خارج از مرزهای عقیدتی خود قرار دهد؛ زیرا از نظر مترجم افرادی که سالها است در یک جنگ نابرابر، مردم عادی اعم از خردسالان و بزرگسالان را مورد هدف قرار می دهند و در جبهه مخالف افکار و اندیشههای اعتقادی او قرار دارند، شایسته مقام والای شهادت نیستند و برای تعبیر مرگ آنها نه از واژۀ شهادت، بلکه باید از واژۀ دیگری استفاده کرد.
در 17 آذر 1394 خبر «استشهاد فلسطینی خلال اقتحام قوات الاحتلال مخیم الدهیشة» (المرکز الفلسطینی للإعلام، 8 دسمبر 2015 و موقع عربی 21، 8 دسمبر 2015) در رسانههای فلسطینی منتشر شد. واژۀ «استشهاد» در رسانههای فارسی اینگونه ترجمه شد: «شهادت یک فلسطینی دیگر در پی یورش نظامیان رژیم صهیونیستی به اردوگاه الدهیشة» (خبرگزاری ایسنا و خبرگزاری دانشجو، 17 آذر 1394). رسانههای ایران در این عبارت در ترجمۀ استشهاد، واژۀ «به شهادت رسیدن» را بهکار بردند تا ایدئولوژی خود را در ترجمۀ این عبارت دخالت دهند. این در حالی است که اگر یکی از شبکههای عرب زبان از وقوع انفجاری در اسرائیل خبر دهد و بگوید «تفجیرُ الیوم فی إسرائیل أدّی الی ضحایا عسکریینَ» و یک مترجم ایرانی بخواهد این عبارت را به فارسی ترجمه کند، او در این ترجمۀ خود، واژۀ «ضحایا» را به معنای «شهادت» ترجمه نخواهد کرد، بلکه در ترجمۀ این عبارت خواهد گفت: «بر اثر انفجار امروز در اسرائیل چند افسر نظامی به هلاکت رسیدند» یا «بر اثر انفجار امروز در اسرائیل چند افسر نظامی به درک واصل شدند».
بدون شک، حضور ایدئولوژی در ترجمۀ این عبارت سبب شد تا این دو عبارت به دو صورت ترجمه شود و انتخاب یکی از واژگان «کشته شدن» یا «شهید شدن» و یا «به هلاکت رسیدن» از سوی مترجم، اتفاقی نیست. ایدئولوژی و محدودیتهای رسانهای است که سبب شده مترجم واژگان مختص به عقاید و رسانههای خود را در ترجمه بهکار گیرد. کسانی بودهاند که به دلیل ارائه دیدگاههای دیگر، کار خود را در رسانهها از دست دادهاند؛ «ری بانر، نویسنده نیویورکتایمز یک نمونه بسیار شناخته شده است، او تلاش میکرد سرمقالات خود را طوری تنظیم کند که بتواند از موانع ایدئولوژی آهسته عبورکند، اما بالاخره از روزنامه نیوریورک تایمز اخراج شد و خبرنگاران زیادی بودهاندکه سرنوشتی بهتر از این نداشتهاند» (میشل و شوفل[5]، بیتا)
ردپای ایدئولوژی را در هر کجا که نشانهای از مفاهیم باشد، میتوان مشاهده کرد و مصداق عینی آن ترجمههایی از قرآن است که مترجمان غربی به شیوههای مختلف، عقاید خود را در ترجمۀ قرآن دخالت دادند، یکی از افرادی که قرآن را به زبان آلمانی ترجمه کرد، ماکس هنینگ[6] است: «او در بخش مقدمۀ ترجمۀ خود تصویری از دورۀ پیش از اسلام ارائه داد که نشان از جهل حاکم بر این دوران دارد که بر عقاید پیش از اسلام سایه افکنده بود، سپس به صورت حساب شده میگوید: مردم آن زمان هرگاه سنگی را میدیدند، پرستش میکردند. وی پس از بیان این مطلب با زیرکی به مباحث حجرالأسود پرداخته که حاجیان هنوز هم هنگام طواف آن را لمس میکنند» (نارنجی و حدادی، 1391). ارتباط جملات فوق با یکدیگر، موجب سوءتفاهم و لغزشهای فکری خواننده خواهد شد، چراکه مخاطبی که این ترجمه را میخواند بین دو عبارت «پرستش سنگ در دوران پیش از اسلام و طواف حجرالأسود» ارتباط برقرار میکند و این مترجم با پیوند این دو موضوع به اهداف پنهان خود که ارتباط دادن طواف حجرالأسود با پرستش سنگ در عصر جاهلیت است، میرسد.
در فرآیند ترجمه، مترجم به طور دائم در محاصرۀ مفاهیمی است که در انتخاب واژگان ایفای نقش میکنند. مترجمی که در دوراهی تصمیم برای انتخاب واژگان قرار میگیرد، واژهای را انتخاب خواهد کرد که به اندیشهها و باورهای او نزدیکتر است؛ «لوفور[7] معتقد است در هر سطحی از فرآیند ترجمه میتوان نشان داد که اگر عوامل زبانی با عوامل ماهیت ایدئولوژی در تعارض باشد، مورد دوم بالاخره پیروز میشود» (جرحی ماندی، 1384).
در 12 مرداد 1396 خبرگزاریهای عربستان، خبری را از درگیریها در منطقه شیعهنشین العوامیة این کشور منتشر کردند: «استشهد الخمیس مواطن سعودی فیما جرح آخر، أثناء عملیة تأمین الأسرالراغبة فی مغادرة بلدة العوامیة، وذلک إثر اعتداء مسلح قام به إرهابیون على الحافلة التی کانت تقلهم» (قناة العربیة، السبق الإخباری، 3 اغسطس2017). پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه (شفقنا) این متن را اینگونه ترجمه کرد: «پایگاه خبری سبق وابسته به مقامات سعودی در این باره مدعی شد که عناصر مسلح ناشناسی به اتوبوس وابسته به یک جمعیت خیریه که در حال خارج کردن مردم عوامیه بود، تیراندازی کردند که منجر به کشته شدن یک تن و زخمی شدن یک تن دیگر شد» (پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه «شفقنا»، 14 مرداد 1396). در این متن عبارت «اعتداء مسلح قام به إرهابیون» به «عناصر مسلح ناشناس» ترجمه شد و در ترجمۀ این عبارت، خبری از ترجمۀ «ارهابیون» یعنی «تروریستها» نیست. همچنین واژۀ «استشهاد» به «کشته شدن» ترجمه شد تا باورهای مترجم در ترجمۀ یک واژۀ دیگر در ترجمه دخالت داده شود. استفاده از فعل «مدعی شد» نیز نشان داد مترجم در تلاش است حمله به یک اتوبوس جمعیت خیریه را در حد یک ادعا بداند و در مخاطب خود، شک و تردید به وجود بیاورد تا محتوای این خبر به راحتی مورد پذیرش مخاطب قرار نگیرد.
پس از حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی، انور قرقاش وزیر مشاور امورخارجه امارات به این حمله و اکنش نشان داد و در صفحه توئیتر خود نوشت: «تبریر الهجوم الإرهابی و الغیر المسبوق علی منشآت أرامکومن باب تطورات حرب الیمن مرفوض تماماً» (@anvargargash، 16 سپتامبر 2019). رسانههای ایران در ترجمه این جمله چنین نوشتند: «توجیه حمله به تأسیسات آرامکو از دریچۀ تحولات جنگ یمن به طور کامل مردود است» (ایرنا، افکارنیوز، عصر خبر و قدس آنلاین، 26 شهریور 1398). در جستوجویی که در رسانههای مختلف خبری ایران داشتیم، هیچیک از این رسانهها در ترجمۀ «الهجوم الإرهابی» واژۀ «الإرهابی» را ترجمه نکردند، بلکه همه آنها در ترجمۀ آن به واژۀ «حمله» اکتفا کردند. در حقیقت، ایدئولوژی و باورهای مترجمان یا مالکان این رسانهها سبب شد تا رسانههای ایران این عبارت را اینگونه ترجمه کنند. هرچند محتوای هر رسانه بازتابی از نگاه مالکان و مدیران آن رسانه است، اما نکته جالب این است که مالکان رسانهها به صورت علنی قائل به پذیرش این موضوع که ایدئولوژی را در انتقال پیام بهکار میگیرند، نیستند؛ «ایدئولوژی رسانهای در لابهلای متن پنهان میشود و به ساخت کلان متن انسجام میبخشد» (زابلیزاده و موسوی، 1394).
بحث و نتیجهگیری
شاید تصور بسیاری از افرادی که اخبار رسانهها را با واسطه یا از طریق مترجمان دریافت میکنند، این باشد که آنچه میبینند و میشنوند، حقیقتی است که آن را به صورت تمام و کمال از رسانه دریافت کرده اند، اما نگاهی به آن روی سکه رسانهها در این تحقیق نشان داد که آنها، واقعیت را براساس اهداف رسانهای خود بازسازی و معنای موردنظرخود را به مخاطبان القا میکنند؛ یکی از این شیوهها، انتخاب زیرکانه واژگان است.
عوامل مختلفی دست به دست هم میدهد تا رسانهها، نگاه جانبدارانه نسبت به رویدادها داشته باشند، سیاست و ایدئولوژی، مؤلفههایی هستند که سبب میشوند رسانهها نسبت به رویدادها بیطرف نباشند. این مؤلفهها به صورت نامرئی در لایههای معنایی نفوذ کرده و خود را به شکل حقیقت به مخاطبان معرفی میکنند. مترجمان رسانهای در چارچوبی که رسانهها برای آنها مشخص کردهاند، حرکت میکنند و به باید و نبایدهای رسانهای که در آن مشغول فعالیت هستند، پایبندند.آنها تلاش میکنند باورها و پیشفرضهای ذهنی خود را در ترجمه دخالت دهند و زبان مبدأ را براساس سیاستهای رسانهای خود ترجمه کنند. اگر جانبداری آنها در ترجمۀ متون رسانهای و دخالتهای سیاست و ایدئولوژی به صورت آشکار باشد، مخاطبان خود را از دست میدهند و به همین سبب باید تلاش کنند شیوههایی را بهکار بگیرندکه سوگیری آنها به صورت پنهانی و غیرآشکار باشد.
در این پژوهش، آمده است رسانهها با بهکارگیری واژگان، سه مأموریت مهم را که در راستای اهداف آنها است، دنبال میکنند:
1- یکی از مأموریتهای اصلی رسانهها، برجستهسازی رویدادها در چارچوب سیاست و باورهای آن رسانه است. در این پژوهش به این موضوع اشاره شد که مترجمان چگونه با استفاده از واژگان، این مأموریت رسانه را محقق میکنند. مترجمی که به جای درخواست کشورهای عربی برای دیدار با نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس از اشتیاق این کشورها برای این دیدار میگوید یا مترجمی که به جای پرداخت شش میلیارد دلار از از باجخواهی استفاده میکند، میخواهد با استفاده از واژگان، برجستهسازی کند و اهداف رسانه خود را به صورت غیرمستقیم، محقق کند.
2- نتایج پژوهش بیانگر آن است که چگونه میشود با انتخاب برخی از واژگان در فعالیتهای رسانهای از جمله ترجمه، پیام پنهانی را به مخاطبان منتقل کرد به طوری که همانطور که در متن پژوهش آمده است: «مترجمی که برای معادلیابی واژۀ «نشرت» از «فاش کرد» استفاده کرده، یا مترجمی که در ترجمۀ واژۀ «تعلن» میگوید «اعتراف کرد» در پی القای معنا و مفهوم موردنظر خود به صورت پنهان است».
3- سیاست و ایدئولوژی همواره تمایل دارند در پشت برخی از واژهها و کلمات پنهان شوند و پیام موردنظر خود را به صورت غیرمستقیم منتقل کنند و به همین منظور است که سیاستهای برخی از شبکههای عربی مثل شبکه العربیه و ایدئولوژی صاحبان آن موجب شد، مترجم برای ترجمۀ واژۀ «تروریستها» که در رسانههای ایران بهکار رفته است از واژۀ «الإرهابیون» استفاده نکند، بلکه واژۀ «المهاجمین» را به جای آن بهکارگیرد تا اهداف رسانهای خود را به صورت غیرمستقیم در ترجمه دنبال کند.
در این پژوهش اشاره شد که مترجمان در ترجمۀ متون رسانهای با ظرافت تمام و با بهکارگیری زیرکانۀ واژگان و معادلیابی آنها میتوانند با یک تیر، دو نشان را هدف بگیرند؛ هم به اهداف رسانهای خود دست یابند و هم سوگیری خود را در ترجمه پنهان کنند.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
سپاسگزاری
از اساتید گروه عربی دانشگاه سمنان که در این پژوهش از مشاوره و همفکری آنها بهره بردهایم، قدردانی میشود.
ORCID
Rezaali Ghaseminasab |
https://orcid.org/0000-0001-5003-0791 |
|
Sadeq Askari |
https://orcid.org/0000-0002-9470-6922 |