Document Type : Research Paper

Authors

1 Assistant Professor, Department of Arabic Language and Literature, University of Kashan, Isfahan, Iran

2 Master of Arabic Language Translation, University of Kashan, Isfahan, Iran

Abstract

Translation critique analyzes and evaluates the quality of translation by expressing the pros and cons. One of the critical methods is the application of theories. The theory used in this study on the translation of Ahmad Saadawi's novel "Frankenstein in Baghdad" is Garces' theory. This theory was proposed in 1994 by Carmen Garces, which is based on four levels (semantic-lexical), (syntactic-word generation), (discourse-functional), and (stylistic-practical), each level having related subgroups. With the help of these subgroups in the proposed model, it is possible to examine the increase, maintenance (retention), decrease of source language information in the target language, and the positive and negative features of translation. Finally, according to Garces' theory, the adequacy and acceptability of any translation depend on its positive and negative features. In fact, the more positive features a translation has, the more reliable and acceptable the translation will be. This article evaluates the translation of "Amal Nabhani" from the novel "Frankenstein in Baghdad" in all four levels of theory. According to this research, in the first level (semantic-lexical) and the second level (syntactic-lexical) of the theory, numerous examples were found in the translation of this novel, and due to having positive features that are more numerous than negative features, this translation is acceptable.

Keywords

برای داشتن ترجمه­های باکیفیت به نقد ترجمه نیاز است. کیفیت در نقد ترجمه با ویژگی‌های مثبت و منفی بررسی می­شود. تحلیل و ارزیابی ترجمه­ها نقش مهمی در ایجاد تعادل بین متن مبدأ و متن مقصد دارد، زیرا با بررسی مسائلی مانند حذف و افزایش­های بی‌‌مورد، تغییرات و معادل­گزینی­های نامتناسب با بافت و فضای متن و همچنین معرفی زیبایی­های ترجمه و پیشنهاد ترجمة مناسب باعث ارائه ترجمه­های باکیفیت و موفق می‌شود. نظریه‌های مطرح شده در مطالعات ترجمه نیز نوعی نقد ‌است با این تفاوت که دارای چارچوبی از ‌اصول و قواعد است.

هر نظریه دارای زیرمجموعه­ها و ویژگی­های مرتبط خود است که گاهی این زیرمجموعه­ها با هم تداخل دارند و گاهی هم با زیرمجموعه­های نظریات دیگر مشترک هستند. بحث دربارۀ کیفیت ترجمه را می­توان به طور تمرکزیافته و تخصصی در همایشی که با همین نام در سال 1959 در پاریس برگزار شد، جست‌وجو کرد. در این زمینه کسانی چون فرحزاد، وادینگ­تون[1]، خمیجانی فراهانی، یارمحمدی و گارسس[2] تلاش‌هایی به خرج داده­اند (رشیدی و فرزانه، ۱۳۹۲).

نظریه­ای که در این پژوهش به‌کار گرفته شده، نظریة گارسس است. این نظریه کیفیت ترجمه را بررسی می­کند. این نظریه در نقد ترجمۀ رمانی با عنوان فرانکشتاین فی بغداد به‌کار گرفته می­شود. رمان یاد شده در سال ۲۰۱4 برندة جایزة بوکر عربی[3] شده است.

پژوهش پیش رو در پی یافتن پاسخ این دو سؤال است که 1- ترجمة أمل نبهانی ازکتاب «فرانکشتاین فی بغداد» با کدام سطح یا سطوح نظریة گارسس تطبیق بیشتری دارد؟ و 2- طبق نظریة گارسس، ترجمة أمل نبهانی از این کتاب از نظر کفایت و مقبولیت چگونه است؟

در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به نقد و ارزیابی همة بخش­های ترجمة رمان «فرانکشتاین فی بغداد» نوشتة احمد سعداوی پرداخته شده است. برای بررسی ویژگی­های معنایی، دستور زبان، گفتمان، سبک و... در ترجمة «أمل نبهانی»، نمونه‌های ترجمة وی از رمان «فرانکشتاین فی بغداد» در زیرگروهای سطوح مختلف نظریة گارسس جای­گذاری شده است تا به کمک این زیرگروه­ها، افزایش، کاهش و حفظ اطلاعات متن مبدأ در متن مقصد و همچنین ویژگی­های مثبت و منفی و در نهایت کیفیت ترجمه مشخص شود. نتایج در این نظریه به کمک جداول و نمودارها به نمایش گذاشته می­شود.

1. پیشینةپژوهش

بر اساس بررسی­های انجام­گرفته، پیشینۀ­ پژوهش­ به این شرح است:

مختاری‌اردکانی (۱376) در مقاله­ای با عنوان «چارچوبی نظری برای ارزیابی ترجمه»  با بیان نمونه­هایی از زبان انگلیسی به معرفی نظریة گارسس به عنوان چارچوبی برای ارزیابی ترجمه­های ادبی پرداخته است.

فرزانه (1387) در پایان­نامۀ خود باعنوان «ارزیابی و مقایسۀ ترجمه­های فارسی رمان انگلیسی شاهزاده وگدا، اثر مارک تواین بی[4] براساس الگوی گارسس (۱۹۹4)» به معرفی نظریة گارسس و نمونه‌هایی از چند ترجمة رمان شاهزاده و گدا پرداخته و جنبه­های مثبت و منفی هر یک از این ترجمه‌ها را بررسی کرده است.

رشیدی و فرزانه (1392) در مقاله­ای با عنوان «ارزیابى و مقایسۀ دو ترجمۀ فارسی از رمان انگلیسی دن کیشوت اثر میگوئل د. سروانتس[5] براساس الگوی گارسس (۱۹۹4)» به بیان درصدهای زیرگروه­های چهار سطح نقدی نظریه به صورت فراوانی داده­ها و اعداد و جداول بسنده کرده‌اند.

علی صیادانی و همکاران (۱۳۹۶) در مقاله­ای با عنوان «نقد و بررسی ترجمة رمان «قلب اللیل» با عنوان «دل شب» براساس الگوی گارسس» ترجمۀ آل‌یاسین به بررسی هر چهارسطح نظریه برای تعیین کفایت و مقبولیت پرداخته و بیان داشته که این ترجمه در ‌دو سطح معنایی-لغوی و نحوی-صرفی نسبت به دو سطح دیگر الگوی گارسس موفق‌تر عمل کرده و در دو سطح اول از کفایت و در دو سطح بعدی فقط از مقبولیت برخوردار است.

سپاسی‌فر (۱۳۹۷) در پایان‌نامة خود با عنوان «نقد ترجمه­های رمان شرق المتوسط عبد الرحمن منیف براساس الگوی ارزیابی گارسس» به بررسی دو ترجمه پرداخته و مشخص کرده که کدام ترجمه از کفایت و مقبولیت برخوردار است.

محمدنبی احمدی و همکاران (1399) در مقالة «نقد ترجمة فارسی داستان «نهرالذهب» براساس نظریة سطح معنایی- لغوی الگوی گارسس» دو سطح از نظریۀ گارسس را در نقد ترجمه به‌کارگرفته‌ و بیشترین و کمترین بسامد ویژگی‌های این ترجمه را در دو سطح نظریه بیان کرده‌اند.

نیازی و همکاران (1399) در مقالة «بررسی کارآمدی الگوی گارسس در ارزیابی ترجمه قرآن (مطالعة موردی ترجمة مکارم شیرازی)» به ‌کارآمدی و عدم کارآمدی مؤلفه‌های نظریه گارسس در ترجمة قرآن کریم پرداخته و به معرفی ویژگی‌های مثبت و منفی این نظریه در نقد ترجمه‌های قرآن کریم پرداخته‌اند.

 طبق بررسی­های پژوهش حاضر، ترجمة رمان «فرانکشتاین فی بغداد» تاکنون در هیچ الگوی نقدی ترجمه مورد بررسی قرار نگرفته است.

2. رمان فرانکشتاین فی بغداد

«فرانکشتاین فی بغداد» نوشتة احمد سعداوی نویسنده، شاعر و روزنامه­نگار عراقی متولد 1973 است که همراه با جنبة داستانی اشاره­ای هم به اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عراق در دوران بحران داخلی این کشور همزمان با حملات آمریکایی­ها به عراق دارد. «رمان از دوره­ای که خشونت­بارترین جنگ­های داخلی در سال­های 2005 تا 2007 رخ داد، سخن می­گوید» (سعداوی، 1396). در این پژوهش از چاپ اول کتاب در سال 2013 استفاده شده است.

3. نظریه‌گارسس

 نظریة گارسس دارای چهار سطح است و هر سطح نیز زیرگروه­های مرتبط به خود را دارد؛ این سطوح گاه با یکدیگر هم­پوشانی دارند. الگوی پیشنهادی گارسس مشتمل بر چهار سطح تحلیلی بوده و در سال ۱۹۹۴ معرفی شده است. «گارسس برای مقایسة شباهت­های میان متن مبدأ و ترجمۀ چهار سطح پیشنهاد می­کند که این سطوح به گفتة او گاه باهم تداخل پیدا می­کنند» (مختاری‌اردکانی، 1376). برآیند ‌نظریة گارسس، بررسی‌ سه مقولة افزایش، مانش (حفظ) و کاهش اطلاعات متن اصلی ‌در‌ متن ترجمه شده است و در نهایت، کفایت و مقبولیت ترجمه، تعیین می­شود. «گارسس (۱۹۹۴) مدل ترکیبی در ارزیابی ترجمه‌ ارائه کرده است که مرکب از مدل پیشنهادی وینه و داربلنه[6] (۱۹۱۸)، آرا و عقاید دیگر صاحب­نظران ترجمه مانند نایدا[7]، نیومارک، [8] دلیسل[9]، وازکه ایورا[10]، مونن[11]، نوبرت[12] و سنتویویاتوری[13] است» (رشیدی و فرزانه، ۱۳۹۲).­ به ­همین دلیل می­توان از دیدگاه دیگر نظریه­پردازان ترجمه برای توضیح بعضی زیرگروه­های نظریة گارسس استفاده کرد. «با ارائة مدل گارسس (۱۹۹۴)، مدل جدید و جامع‌الاطرافی که بدان «سیستم چندگانه» می‌گویند برای ارزیابی ‌ترجمة ادبی از دیدگاه علمی و ادبی معرفی شده تا ناقد ترجمه، گزینه‌های مترجم اعم از تنگناها و آزادی­ها را بشناسد و از اظهارنظرهای ­خام، غیرمستدل و غیرمنطقی پرهیز کند» (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶).

سطوح چهارگانه گارسس عبارتند از: سطح معنایی- لغوی[14]، سطح نحوی- واژه ساختی[15]، سطح گفتمانی- کارکردی[16] و سطح سبکی- عملی[17] که هر سطح دارای زیرگروه­های مربوط به خود است که در جدول (1) ارائه شده است.

 

 

 

 

 

جدول 1. سطوح و زیرگروه‌های سطوح چهارگانه الگوی گارسس

سطح

زیرگروه سطح

معنایی، لغوی

تعریف یا توضیح لغات بر حسب اختلافات فرهنگی، فنی یا زبانی- معادل فرهنگی یا کارکردی- اقتباس (معنی نزدیک)- بسط نحوی- قبض نحوی- عام برابر خاص یا برعکس- ابهام

نحوی، صرفی

ترجمة تحت­اللفظی- تغییر نحو- تغییر دیدگاه- جبران- توضیح و بسط­معنا-

تلویح، تقلیل و حذف- تغییر نوع جمله

گفتمانی، کارکردی

تعدیل محاوره­ای- تغییرساختار درونی متن مبدأ- تغییر لحن- تغییر به علت اختلافات اجتماعی و فرهنگی- حذف حواشی- حذف تعهدات

سبکی، عملی

بسط خلاقه- اشتباه مترجم- حفظ اعلام- حفظ ساختارهای خاص متن مبدأ- بیان نامناسب اصطلاحات- تغییردرصناعات ادبی بالاخص استعاره- پرگویی در برابر ساده گویی

منبع: مختاری‌اردکانی (13۸۶)

4. پیاده­سازی سطوح نظریة گارسس

در این بخش به تطبیق سطوح چهارگانة گارسس با نمونه ترجمة أمل نبهانی از کتاب فرانکشتاین در بغداد پرداخته می­شود.

4-1. سطح اول (معنایی، لغوی)

4-1-1. تعریف و توضیح برحسب اختلافات فرهنگی، فنی و زبانی

تعریف «بیان معنی واژه است به صورت عبارت اسمی یا شبه جمله صفتی» (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶). در واقع معادل­یابی است که به شیوه­های­ مختلف ­از جمله: اسم، عبارات اسمی و شبه‌جمله‌ صفتی در ترجمه صورت می‌گیرد و نیاز به توضیح با شیوه­های گوناگون مثل پاورقی نیست.توضیح «عبارت است از افزودن اطلاعاتی که در پی اختلافات فرهنگی و زبانی و اختلاف سطح دانش بین مخاطب متن اصلی و مخاطب ترجمه ضرورت پیدا می­کند» (مختاری‌اردکانی، ۱۳۷۶).در این زیرگروه، مترجم به توضیح اطلاعاتی می­پردازد که بین دو زبان مبدأ و مقصد مشاهده می­شود.

وان الصراع خرج عن نطاق السیطرة. وها هو یرتد علیه بشکل شخصی (سعداوی، ۲۰۱3)‌

ترجمه: درگیری­ای که از کنترل خارج شده بود و حالا گریبان خودش را می­گرفت (سعداوی، ۱۳۹۶)

در واقع عبارت «ها هو یرتد علیه بشکل شخصی» به معنی «اینک به طور خصوصی به خودش بازمی­گردد» است که این ترجمه در زبان مقصد کاربردی ندارد و مفهوم را به طور کامل نمی­رساند و به همین دلیل مترجم برای ترجمه از عبارت «حالا گریبان خودش را می­گرفت» استفاده کرده است که این معادل­یابی برای انتقال معنی عبارت عربی به خواننده مناسب به نظر می­رسد.

کان الجمیع متحلقین علی طاولة یفطرون گیمر عرب معکاهی واستکانات شای داکن و یثرثرون (سعداوی، ۲۰13)

ترجمه: همه دور میزی نشسته بودند و صبحانه می­خوردند، سرشیر و کاهی و استکان­­­­­­­­­­­­­­هایی پر از چای پررنگ، با هم حرف می­زدند (سعداوی، 1396)

مترجم برای آشنایی مخاطب با واژه «کاهی» از پاورقی استفاده کرده و از آن به عنوان نانی عراقی مخصوص صبحانه یاد کرده است.

4-۱-۲. معادل فرهنگی یا کارکردی[18]

در این زیرگروه، واژگان فرهنگی زبان مقصد جایگزین واژگان فرهنگی زبان مبدأ می­شود. «معادل فرهنگی یک ترجمة تقریبی است، وقتی واژۀ فرهنگی متن مبدأ توسط واژة فرهنگی متن مقصد ترجمه می­شود» (فرزانه، ۱۳۸۷). نیومارک برای توضیح معادل کارکردی می­نویسد: «این فرآیند رایج که برای واژه­های فرهنگی به‌کار می­رود، مستلزم به‌کار بردن یک واژه، مستقل از فرهنگ است که گاهی باید با یک واژة جدید خاص همراه شود؛ از این ­رو، این فرآیند، واژة زبان مبدأ را خنثى یا عام می­سازد و گاهی هم نکته یا جزئیاتی بدان اضافه می­کند. این فرآیند که تحلیل محتوای فرهنگی واژه­ها است، صحیح­ترین روش ترجمه بوده و عبارت است از زدودن مفهوم فرهنگی از واژه­ای که صبغة فرهنگی دارد. زمانی که یک واژۀ تخصصی از زبان مبدأ هیچ معادلی در زبان مقصد نداشته باشد از چنین فرآیندی استفاده می­شود» (نیومارک، ۱۳۸۲).

والدلیل أنها لا تحتفظ فی ذاکرتها لوقت طویل بأسماء الرجال، بعضهم ممن تعرفهم من نصف قرن تنظر إلیهم أحیاناً بذهول وکأنهم أشخاص إنبثقوا فی الحی فجأة
(سعداوی، ۲۰۱3)‌

ترجمه: به این دلیل که نمی­توانست مدتی طولانی اسامی را به یاد بسپرد؛ اسامی کسانی که برخی­شان را بیش از نیم قرن می­شناخت و حالا طوری بهشان نگاه می­کرد انگار ناگهان از زیر زمین سبز شده­اند(سعداوی، ۱۳۹۶)

عبارت مشخص شده یعنی «گویی ناگهان اشخاصی در محله سر بیرون زدند» که این معادل با توجه به فرهنگ زبان مقصد کاربرد کمتری دارد و مترجم از عبارت «ناگهان از زیر زمین سبز شده­اند» استفاده کرده است تا مقصود را بهتر انتقال دهد.

ویقول فی نفسه «الله یأخذک» قاصداً هذا الدلال الجشع الذی جلبه القدر لیکون امامه علی مدار الساعة (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: اما شاید هم دعا می­کرد که: «خدا از روی زمین برت داره». منظورش البته دلال نفرت­انگیزی بود که مدام جلوی چشمانش بود (سعداوی، ۱396)

عبارت «الله یأخذک» در این رمان برای نفرین به‌کار رفته که به نوعی واژه­ای فرهنگی محسوب می­شود و مترجم سعی کرده برای ترجمة این عبارت از جایگزینی استفاده کند که در زبان فارسی مشهورتر است.

فالیلة یمکن أن تکون ضربته الکبری (سعداوی، ۲۰۱3)‌

ترجمه: آن شب می‌توانست شب سرنوشت­ساز او باشد (سعداوی، ۱۳۹۶)

در این نمونه،­ معادل کارکردی در ترجمه نوشته شده است.

 

 

4-۱-3. اقتباس[19]

اقتباس یا «معنی نزدیک به‌کار بردن معادل جاافتاده است. در این شیوه، پیامی از طریق موقعیت مشابه انتقال می­یابد و برای ترجمة اصطلاحات یا نهادهای فرهنگی نافع است» (مختاری­اردکانی، ۱۳۸۶).

تتکوّمبجسدها الضئیل فی کرسی بجوار النافذة (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: با آن بدن ضعیفش در صندلی کنار پنجره مچاله شده بود (سعداوی، ۱396)

«تکوّم» به معنی «کومه­ شدن، تل انبار شدن، روی هم جمع شدن و انباشته شدن» (آذرنوش، 1396) است که در اینجا مترجم برای ترجمة این واژه که نویسنده برای «جسم» به‌کاربرده، واژة مچاله به معنی جمع شدن استفاده کرده که در زبان فارسی جاافتاده‌تر است.

شاهد جثة أخری مقلوبة علی وجهها تسبح فی المیاه أیضاً (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: جنازة دیگری دیدکهدَمَر برسطح آب شناور بود (سعداوی، ۱3۹۶)

واژة مقلوب اسم مفعول از فعل قَلَب به معنی «آن چیز را زیرورو کرد، سروته کرد، پشت ­و رو کرد» (انیس و همکاران، ۱۳۸۶) است که در اینجا نویسنده این واژه را همراه واژة صورت به‌کار برده که همان معنی دمر (روی سینه و شکم خوابیده و درازکشیده) (انوری، ۱۳۸۱) را در زبان فارسی می‌رساند.

4-۱-4. بسط نحوی[20]

در این روش مترجم بنابر ضرورت دستور زبان متن مقصد، واژه یا عبارتی به ترجمه می­افزاید. «این روش عبارت است از افزودن یک یا چند کلمه برحسب ضرورت» (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶). ذکر این نکته ضروری است که «بسط نحوی، آن­گاه که به ضرورت برای برون­رفت از یک چالش ترجمه­ای باشد، پسندیده است (احمدی و همکاران، ۱3۹۹).

کان الضیوف؛ صحیفة ألمانیة شقراء ضامرة ترتدی نظارة طبیة سمیکة تعلو أنفاً دقیقاً و شفتین رفیعتین تجلس مع مترجمها العراقی الشاب و مصوّر فلسطینی بکامیرا محمولة على التخت المقابل لهادی العتاگ بالإضافة إلى صحفی شاب أسمر البشرة هو محمود السوادی القادم فی مدینة العمارة جنوب العراق (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: مهمان­ها عبارت بودنداز:زن خبرنگار مو بور و لاغر آلمانی­ای که لب­هایی باریک داشت و عینکی ته استکانی روی بینی ظریفش گذاشته بود، مترجم عراقی جوانش، عکاس فلسطینی با هندی­کم و یک روزنامه‌نگار سبزة جوان به نام محمود السوادی که از شهر العماره در جنوب عراق آمده بود (سعداوی، ١٣٩۶)

در این نمونه،  مترجم «عبارت بودند» را به دلیل کامل شدن جمله و قابل قبول بودن آن در زبان فارسی افزوده است.

کان العمید سرور یواصل الاعتذار للسعیدی عن أی معلومات قابلة للنشر (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: سرتیپ سرور مرتباً به خاطر ندادن اطلاعاتی که قابل انتشار نبودند از السعیدی عذر‌خواهی می­کرد (سعداوی، ۱۳۹۶)

فاکتسبوا بعض الاتباع الذین سئموا الوضع العام وما یرونه حولهم، ویبحثون عن خلاص ما (سعداوی، 2013)

ترجمه: آن­ها موفق شدند از میان کسانی که از وضعیت عمومی موجود و اتفاق­های اطراف­شان ناراضی بودند و در جست­وجوی راه نجات بودند، پیروانی برای خودشان دست­و­پا کنند (سعداوی، ۱۳۹۶)

در نمونه­های ارائه شده، واژه­ها و عباراتی که مشخص شده­اند بنابر دستورزبان متن مقصد در ترجمه اضافه شده است. اگر این واژه­ها و عبارات در این نمونه­ها اضافه نمی­شد به دلیل حذفی که در متن اصلی است در روانی ترجمه مشکل ایجاد می­شد.

4-۱-5. قبض نحوی[21]

قبض نحوی برعکس‌ روش قبلی ‌است و به معنی «به کار بردن یک واژة زبان مقصد در برابر چند واژة زبان مبدأ» است (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶).

فقادته العجوز الی باب البیت ولم تضف شیئاً علی کلماتها الرافضة، جعلته یخرج الی الزقاق وأغلقت الباب خلفه (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: و پیرزن بی­­‌آنکه کلامی به همان «نه» اضافه کند او را به سمت درِ کوچه هدایت کرده و آن را پشت­سرش بسته بود (سعداوی، ۱396)

در این ترجمه از یک واژه در برابر چند واژة متن مبدأ استفاده شده است.

بینما هو یحتاج الی لقاءات و احادیث و آراء أکثر تفصیلاً من أجل مطبوع أسبوعی. و یحتاج الی صور خاصة بالمجلة (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: درحالی که او به دیدار و مصاحبه و نظراتی با جزئیات بیشتر برای یک داستان هفتگی نیاز داشت، همین­طور عکس­های مخصوص مجلة خودشان (سعداوی، ۱۳۹۶)

در این نمونه، فعل دو بار تکرار شده که در ترجمه از تکرار دوباره خودداری شده است. در زبان عربی چون جملة فعلیه با فعل آغاز می‌شود و در این جمله اجزای آن متعدد هستند و فاصلة بین فعل اول تا فعلی که دوباره تکرار می‌شود، زیاد است بر تکرار فعل ایرادی نمی‌توان گرفت. شاید حتی بهتر باشد که فعل تکرار شود تا در خواندن، خواننده دچار فراموشی فعل نشود و این از آن روی مهم است که فعل حاوی رخداد، مشارکان در آن و زمان است، اما در زبان فارسی چون فعل در آخر می‌آید و در این بخش جملة بعدی هم نسبت به جملة اول کوتاه‌تر است در خواندن مشکلی پیش نمی‌آید، بلکه تکرار فعل، برای خواننده ناخوشایند است.

 

 

4-۱-۶. خاص در برابر عام و برعکس[22]

ترجمۀ لغت خاص (ذات) به عام (معنی) است یا برعکس. این شیوه معمولاً در مورد اقلام بزرگ‌تر از واژه به‌کار می­رود، اما در مورد واژه هم کاربرد دارد (نیازی و قاسمی‌اصل، ۱۳۹۷).

التفت الجمیع بسرعة داخل الباص، وشاهدوا من خلف الزحام، وبعیون فزعة (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: جمعیت داخل ون با نگاه­های ترسان، از ورای ازدحام، به پشت­­سر نگاه کردند (سعداوی، ۱396)

«عیون» اسم ذات است که به اسم عام (نگاه) ترجمه شده است.

4-۱-۷. ابهام[23]

هنگام ترجمه از زبانی به زبان دیگر، مواردی وجود دارند که در آن مفهومی در متن مبدأ به طور غیرصریح و مبهم بیان می­شود و لازم است که این مفهوم مبهم در متن مقصد به صورت واضح بیان شود (فرزانه، ۱۳۸۷) که در این زمینه نمونه­ای یافت نشد.

نمودار (1)، کاربرد سطح یک و زیرگروه‌های این سطح را نمایش می‌دهد.

نمودار 1. میزان کاربرد زیرگروه‌های سطح یک الگوی گارسس در ترجمۀ کتاب فرانکشتاین فی بغداد

 

4-۲. سطح دوم

4-۲-۱. ترجمه ترجمة یک به یک[24]

نوعی ترجمة تحت­اللفظی یا واژه به واژه است. در این نوع ترجمه، وفاداری به متن اصلی بر روانی متن مقصد ارجحیت دارد (فرح­زاد، 1394). در این زیرگروه نمونه­های فراوانی یافت نشد. شاید بتوان گفت که نمونه­های کم در این ویژگی یکی از نقاط قوت ترجمة أمل نبهانی است.

أطل برأسه علی سطح أم دانیال، وعلی أسطح البیوت المجاورة (سعداوی، 2013)

ترجمه: به پشت­بام خانة ام­دانیال نگاه کرد و به پشت­با­م­های دیگر (سعداوی، 13۹۶)

4-۲-۲. تغییر نحو[25]

در این زیرگروه مترجم به تغییر شکل دستوری واژگان و جملات زبان مبدأ در متن مقصد می­پردازد. «تغییر (واژه­ای که کتفورد[26] به‌کار برده است) یا «جایگزینی» (اصطلاحی که وینی و داربلنت از آن استفاده کرده­اند) فرآیندی‌ از‌ ترجمه ‌است‌ که‌ شامل تغییر ‌شکل ­دستورزبان مبدأ به زبان مقصد است (نیومارک، ۱۳۸۲).

أجری الأب یوشیّا محاولة اخیرة یائسة للاتصال بماتیلدا ولکن هاتفها کان خارج التغطیة (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: پدر یوشیا بار دیگر ناامیدانه کوشید با ماتیلدا تماس بگیرد، اما تلفنش در دسترس نبود (سعداوی، ۱396)

توضیح: تبدیل مصدر به فعل در ترجمه

 هما من المخابرات أو الاستخبارات العسکریة أو من جهة امنیة معینة، ومن المؤکد ان لقاءهما مع هادی العتاگسینتهی باعتقاله (سعداوی، ۲۰۱۳)

ترجمه: آن­ها از وزارت اطلاعات یا اطلاعات ارتش یا از یک جبهة امنیتی مشخص بودند و مطمئناً دیدارشان با هادی به دستگیری او منتهی می­شد (سعداوی، ۱۳۹۶)

توضیح: تبدیل فعل مستقبل به فعل ماضی

شاهدها وهی تصلی وتتحدث مع القدیس مارگورگیس (سعداوی، ۲۰۱۳)

ترجمه: دید که دعا می­خواند و با قدیس مارگورگیس حرف می­زند (سعداوی، ۱۳۹۶) توضیح: تبدیل حال به فعل

فز العمید سرور من نومته، وحین شاهد کبیر المنجمین أمامه خمّن بسرعة أنها قضیة ملحّة لاتوجب التأخیر حتی طلوع الشمس (سعداوی، 2013)

ترجمه: سرتیپ سرور از خواب پرید و بادیدنبزرگ پیشگویان به سرعت حدس زد که مسأله مهمی پیش آمده که نمی­توان تا طلوع خورشید صبرکرد (سعداوی، 13۹۶)

توضیح: تبدیل ماضی به مصدر

از یافته­های این پژوهش این‌گونه برمی­آید که زیرگروه تغییر نحو بیشترین نمونه را در این ترجمه دارا است.

4-۲-3. تغییر دیدگاه[27]

وینی و داربلنه و وازکه ایورا بیش از 10 مورد تغییر دیدگاه را برمی­شمارند؛ ازجمله این موارد عبارت است از: بیان اسم ذات به جای اسم معنا، بیان وسیله به جای نتیجه، بیان از طریق یک حس به جای حس دیگر، بیان معلوم به جای مجهول، بیان عبارت دو بار منفی به عبارت مثبت و برعکس، یک جزء به جای یک جزء دیگر، بیان نتیجه به جای وسیله، بیان مکان به جای زمان، بیان زمان به جای مکان (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶). وی در ادامه می­افزاید «البته موارد دیگری از تغییر دیدگاه وجود دارد؛ مثل علائق گوناگون مجاز، کل به جزء، جزء به کل، حال به محل، ظرف به مظروف، خصوص به عموم، عموم به خصوص، مسبب به سبب، ماکان و مایکون، لازم وملزوم و... که برای پرهیز از درازگویی از ذکر آن‌ها درمی‌گذریم» (مختاری‌اردکانی، ۱۳۷۶).

تتدافع الأفکار فی ذهنه بأجزاء من الثانیة ویدهتضغط على زناد البندقیة، ربما قبل أن یحسم امر بشأن الاستجابة الأفضل تجاه هذا المأزق (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: افکار مختلفی در چند ثانیه ذهنش را تسخیر کرد و پیش از آنکه بهترین راه‌حل را برای آن مشکل بیابد، انگشتش ماشه را فشار داد (سعداوی، ۱3۹۶)

قال الساحر ذلک، وهو یعلّق سیجارة فیفمه ویدخن مرتاحاً فارداً ذراعیه علی مساند الاریکة فی الصالة (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: ساحر با سیگاری‌ آویزان میان دو لبش که به راحتی و با بازوانی افتاده بر دسته­های مبل داخل سالن آن را دود می­کرد (سعداوی، ۱3۹۶).

­در ترجمة واژه­های «ید» (دست) و «فم» (دهان)، واژه­های جزئی­تر از این دو؛ یعنی انگشت و لب نوشته شده است.

شاب بقمیص وردی لافت وشعر قصیر لایمکن القبض علیه بالاصابع(سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: جوانی با پیراهن صورتی تند و مویی آن­قدر کوتاه که نمی­شد بادست آن را گرفت (سعداوی، 1396)

در این نمونه «الاصابع» به معنی «انگشتان» است که در ترجمه از واژة کلی­تر «دست» استفاده شده است.

4-۲-4. جبران[28]

این زیرگروه «به معنای جبران از دست رفتن ویژگی­های متن مبدأ در ترجمه است. برای این کار با استفاده از شیوه­هایی غیر از آنچه در متن مبدأ به‌کار رفته است، تأثیراتی مشابه در متن مقصد ایجاد می­شود» (فرح­زاد، 1394) که در این زیرگروه نمونه­ای یافت نشد.

 

 

4-۲-۵. توضیح و بسط معنا[29]

در این روش «قسمتی از متن که باید در ترجمه تصریح شود، توضیح یا بسط و معنایی می­یابد. بسط معنایی به خصوص در ترجمة لغاتی که خاص یک فرهنگ هستند، روشی متداول به حساب می­آید. وقتی در فرهنگی برحسب ­ضرورت­ به ‌موضوعی­ خاص ‌توجه ‌پیدا‌ می­شود.­ «وفور واژگان» ‌‌پیدا‌ می­شود مثلاً انگلیسی­ها لغات زیادی در مورد چوگان دارند. فرانسوی­ها دربارة مشروب و پنیر، آلمانی­ها درمورد سوسیس، اسپانیایی­ها راجع ­به گاوبازی، عرب­ها درخصوص شتر، اسکیمو­ها در مورد برف و...» (مختاری‌اردکانی، ۱۳۷۶). در این زیرگروه نیز نمونه­ای یافت نشد.

4-۲-۶. تلویح، تقلیل و حذف[30]

عکس روش توضیح و بسط معنا است. در اینجا عناصری که در متن اصلی تصریح شده­اند در ترجمه به تلویح بیان می­شوند یا تقلیل می­یابند و یا به طور کلی حذف می­شوند (مختاری‌اردکانی، ۱۳۷۶).

تفهم البنتان أنّ الأم تستعمل ذکری ولدهاالراحل کی تستمر فی العیش لا أکثر (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: دخترها می­دانستند که مادرشان از خاطرة پسرش فقط برای ادامة زندگی استفاده می­کند و نه بیشتر (سعداوی، ۱396)

ینادی علیه داخل المجلة فیجده واقفاً أمام باب مکتبه وهو یحمل حقیبته الجلدیة السوداء وعلی وشک المغادرة (سعداوی، 2013)

ترجمه: صدایش می­کرد و او را می­دید که جلوی دفترش در حالی که کیف چرمی سیاهش را بر شانه دارد، آمادة رفتن است (سعداوی، ۱۳۹۶)

قال له بأنه یعتمد علیه ویثق به کثیراً، وستجری الامور بشکل جید. وان لدیه مطلق الصلاحیة لفعل أی شیء (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: باهر گفته بود که به او تکیه می­کند و اعتماد کامل دارد. در ضمن صلاحیت کامل برای انجام هر کاری را دارد (سعداوی، ۱۳۹۶)

در نمونه­های مشخص شده، حذف مشاهده می­شود. در بعضی از جمله­ها نویسندة متن اصلی به توضیح جزئیات پرداخته که در ترجمه این موارد حذف شده است که در بعضی نمونه­ها بهتر بود که این جزئیات ترجمه شود.

لذا أخذت النظارة الطبیة للعجوز التی وجدتها فی جیب قمیصه العلوی وارتدیتها کنوع من الحاجز الذی یمنع العینین من القفز من مکانهما (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: بنابراین عینک طبی پیرمرد را در جیب پیراهنش پیدا کردم و بر چشم گذاشتم تا چشم­ها نیفتد (سعداوی، ۱۳۹۶)

در این نمونه مترجم از نوشتن جزئیات خودداری کرده است. بهتر بود این عبارت ترجمه می­شد تا خواننده ارتباط بیشتری با ظاهر این شخصیت داستان (شسمه) برقرار کند.

ترجمة پیشنهادی: بنابراین عینک طبی پیرمرد را در جیب پیراهنش پیدا کردم و به عنوان مانعی بر چشم گذاشتم که از بیرون ‌زدن چشم‌ها از جایشان جلوگیری کند.

4-۲-۷. تغییردر نوع جمله[31]

در این زیرگروه از نظریة گارسس «گاهی به ضرورت یا به اشتباه نوع جمله عوض می­شود مثلاً جملة ساده به مختلط یا مرکب یا برعکس ترجمه می­شود یا گاهی وجه جمله عوض می­شود» (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶).

ثم خفّ الضغط لاحقاً علی الأب یوشیّا مع انتشار الهواتف المحمولة، واقتناء الکثیرین لها، ماسوی العجوز إیلیشوا المکتفیة بطقس مکالمة الأحد (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: بعد از گسترش تلفن­های همراه در میان مردم، فشار بر پدر یوشیّا کمتر شد، اما ایلیشوای پیر همچنان به تماس روز­های یکشنبه وفادار مانده بود (سعداوی، ۱396)

 

و لم یعرف صدیقه حازم اسباب ذلک إلّا فی وقت لاحق (سعداوی، ۲۰۱3          

ترجمه: و دوستش، حازم، بعدها علتش را فهمید (سعداوی، ۱3۹۶)

در جمله­های ذکرشده، جمله­های منفی به جملة مثبت در ترجمه تبدیل شده است.

شاهد الساحة فارغة، وحفرة غیرعمیقة بقطر مترین، وبسطات وعربات متفحمة (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: میدان خالی بود، فقط حفره­ای نه­چندان عمیق به قطر دو متر و چرخ­ها و گاری‌های سوخته دیده­ می­شد (سعداوی، ۱3۹۶)

در این نمونه جملة معلوم در ترجمه به جملة مجهول تبدیل شده است.

نمودار (2)، کاربرد سطح دو و زیرگروه‌های این سطح را نمایش می‌دهد.

نمودار 2. میزان کاربرد زیرگروه‌های سطح دو الگوی گارسس در ترجمۀ کتاب فرانکشتاین در بغداد

 

4-3. سطح سوم

4-3-۱.تعدیل­اصطلاحات­محاوره­ای[32]

این زیرگروه به معنای کاهش اصطلاحات محاوره­ای است (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶) که در این زمینه نمونه­ای یافت نشد.

4-3-۲. تغییرساختارهای­درونی متن مبدأ[33]

«در این زیرگروه، ساختار دستوری متن مبدأ در ترجمه دگرگون می­شود» (فرزانه، 1387).

ألیس من المفید ان یشرب هو أیضاً حتی یمتلک شجاعة کافیة لتقیؤ هذه الأخبار السیئة فی وجوه زملائه؟(سعداوی، ۲۰۱۳)

ترجمه: شاید بهتر بود خودش هم می­نوشید و مست می­کرد تا شهامت پیدا می­کرد این خبرهای بد را در صورت رفقایش عق بزند (سعداوی، ۱۳۹۶)

ألیسا یعملان، بصیغة أو باخری، مع الامیرکان؟ لماذا یریدان أن یغدوا أمامی وطنیین جداً (سعداوی، ۲۰۱۳)

ترجمه: اونا با آمریکاییا کار می­کنن، حالا به هر صورتی، چرا می­خوان جلوی من این­قدر خودشونو وطن­پرست نشون بدن (سعداوی، ۱۳۹۶)

در دو نمونة ذکرشده جملة سؤالی منفی به جملة مثبت تبدیل شده است.

4-3-3. حذف منظور نویسنده متن اصلی[34]

گاهی تغییرات در ترجمه ممکن است از هدف اصلی نویسنده دور شود؛ «گاهی ممکن است در ترجمه چنان تغییری ایجاد شود که منظور نویسنده عوض شود» (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶).

لم یکونوا راغبین بابقائه محجوزاً عندهم وقتاً طویلاً (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: نمی­توانستند او را مدت زیادی آن­جا نگه­دارند (سعداوی، ۱۳۹۶)

بهتر بود مترجم برای ترجمه عبارت «لم یکونوا راغبین بابقائه» از عبارت «نمی­خواستند بماند»استفاده می­کرد. با این ترجمه، خواننده مقصود اصلی را متوجه نمی­شود.

4-3-4. تغییر لحن[35]

حفظ لحن در ترجمه بسیار مهم است. «پیداکردن لحن مناسب از وظایف بی‌چون و چرای مترجم است و به کمک همین برداشت­های ذهنی از متن اصلی است که صورت می­گیرد وگرنه این قسمت از کار را نادیده­ گرفتن و به جانشینی معادل بسنده­کردن کاری است که از عهدة ماشین هم بر­می­آید» (امامی، ۱372).

منذ ضرب الأمیرکان لبدالة العلویة بالصورایخ، ثم دخولهم إلی بغداد، وانقطاع الاتصالات الهاتفیة لشهور طویل (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: اما بعد از انفجار مرکز تلفن واشغال بغداد توسط آمریکایی­ها و قطع شدن خطوط تلفن که ماه­ها به طول انجامید (سعداوی، ۱396)

در این نمونه برای ترجمة ورود آمریکایی­ها به عراق برای رعایت گفتمان زبان مقصد از واژة «اشغال» استفاده شده است.

اعطاه صدیقه الجدید، ابن صاحب مطبعة الأنسام، رقم هاتف سمسارة تعمل بشکل سرّی ولزبائن خاصّین ومحددین تسمی «رغائب» (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: دوست جدیدش، پسر صاحب چاپخانه «الانسام» شماره تلفن زنی را داد که به طور مخفیانه برای مشتری­های خاص و مشخص کار می­کرد و نامش «رغائب» (سعداوی، ۱۳۹۶)

مترجم در این نمونه برای رعایت گفتمان متن مقصد از نوشتن ترجمه واژة «سمسار» خودداری کرده است.

 

4-3-۵. حذف حواشی[36]

حذف حواشی عبارت است از حذف ­پانوشت­ها، پیشگفتار، ضمائم، مقدمه، مؤخره، توضیحات، کتاب­شناسی، استدراکات، فهرست، اعلام و...که در ترجمه از زبان­های دیگر به فارسی بسیار رایج است (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶) که در این زیرگروه نمونه­ای یافت نشد.

4-3-۶. تغییر به علت اختلافات فرهنگی و اجتماعی[37]

«نیومارک ۱۲ روش را برای ترجمة موارد مختلف فرهنگی پیشنهاد می‌کند. برخی از مهم­ترین این روش­ها عبارتند از: ۱- انتقال واژة فرهنگی به ترجمه، ۲- استفاده از معادل فرهنگی، ۳- زدودن بار فرهنگی واژه؛ یعنی کاربرد معادل توصیفی، ۴- ترجمة تحت­اللفظی، ۵- بومی کردن واژة فرهنگی، ۶- حذف، ۷- استفاده از واژة پذیرفته شده و معیار، ۸- توضیح دادن، حاشیه زدن و... و ۹- استفاده از اسمی که بیانگر نوع است» (فرزانه، ۱۳۸۷).

ما حاجتک بهذه الانتیکات التی یعود بعضها الی الاربعینات من القرن الماضی؟ لماذا لاتبعینها حتب تخففی علی نفسک مهام التنظیف و نفض الاتربة؟ ذکر العتاگ کلاماً مثل هذا و هوینظر بعینیین جاحظتین إلى غرف بیت العجوز (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: هادی دست­فروش در حالی که با چشمانورقلمبیده­اش به اتاق های خانة پیرزن نگاه کرده بود بارها پرسیده بود چه نیازی به این اشیای قدیمی، که عمر بعضی­شان به دهة چهل قرن گذشته برمی­گشت، دارد؟ چرا آن­ها را نمی­فروشد تا زحمت تمیز کردن و گردگیری را از سرش کم کند؟ (سعداوی، ۱396)

فبامکان رصاصة تنزل من السماء ان تقتله وهو منطرح علی فراشه فی الحوش
(سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: امکان داشت گلوله­ای از آسمان فروبیفتد و او را که روی تخت­خوابش در حیاط ولوشده بود، بکشد (سعداوی، ۱۳۹۶)

واژة «منطرح» از «انطراح» به معنی انداخته شدن یا پرتاب شدن است که مترجم با توجه به بافت جمله و فرهنگ زبان فارسی از واژة «ولو» استفاده کرده است.

خرج منالحانة ووجد ان خطواته کانت تنتظم علی الارض بصعوبة (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: وقتی ازکافه خارج شد، متوجه شد که نمی­تواند گام­هایش را منظم بردارد (سعداوی، ۱۳۹۶)

در این نمونه­ هم مترجم معادلی را به‌کار برده که از نظر فرهنگی به زبان فارسی نزدیک­تر است.

نمودار (3)، کاربرد سطح سه و زیرگروه‌های این سطح را نمایش می‌دهد.

نمودار 3. میزان کاربرد زیرگروه‌های سطح سه الگوی گارسس در ترجمۀ کتاب فرانکشتاین فی بغداد

 

4-4. سطح چهارم

4-4-۱. بسط­خلاقه[38]

بسط خلاقه از نظر گارسس ویژگی­ منفی شمرده می­شود. گاهی «تغییرات ظریف و زیبایی است که مترجم مطابق ذوق و پسند خود به وجود می­آورد. مترجم ممکن است سبکی را نشان دهد که برای او طبیعی­تر است یا میل و ذوق او را اقناع کند» (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶).

ولکنها لم تعلق بشیء. ها هو الاسبوع الثانی ینقضی دون مکالمة (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: اما پیرزن برایش علی­السویه بود. دومین هفته­ای بود که بدون تماس تلفنی و در سکوت گذشته بود (سعداوی، ۱396:۱۵).

انه یتخلص من اثاث فندقه من اجل ان یستمر فی العیش. من اجل یأکل لاأکثر و لاأقل (سعداوی، 2013)

ترجمه: اثاثیة هتلش را می­فروخت تا بتواند به زندگی ادامه دهد. برای آنکه شکمش سیر شود، نه بیشتر نه کمتر (سعداوی، 13۹۶)

4-4-۲. اشتباه مترجم[39]

گاهی اشتباهات مترجم از عدم دقت کافی به معنی واژه یا عبارت است و همیشه مرتبط به کم­دانی و بدفهمی مترجم نیست؛ مانند بعضی از اشتباهات مترجم که در این پژوهش یافت شده است.

حتی فرج الدلال ذو الشهوةالمفتوحة للاستیلاء علی بیوت الأموال المجمّدة التی ترکها اهلها، لم یکترث لما فعله العتاگ (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: حتی فرج دلال که شهرتزیادی در چنگ انداختن به خانه­هایی داشت که صاحبانش ترکش کرده بودند به ‌کاری که دست­فروش کرده بود، اهمیتی نمی­داد (سعداوی، ۱۳۹۶)

ظل المحمود یتابع التلفزیون أثناء انشغال السعیدیبمفاوضاته التی لایمل منها (سعداوی، ۱۳۹۶)

ترجمه: محمود در طول پرچانگی­های خستگی­ناپذیر السعیدی خود را با تلویزیون سرگرم کرد (سعداوی، ۲۰۱3)‌

مفاوضة به معنی «مذاکره، تبادل نظر برای رسیدن به توافق و حل مسأله» (انیس و همکاران ، ۱۳۸۶) است، اما پرچانگی به معنی «پرحرفی کردن و زیاد حرف زدن» (انوری، 1381) است.

4-4-3. حفظ اسامی خاص با معادل متن مبدأ[40]

اسم­خاص را باید ترجمه کرد یا مستقیماً به ترجمه انتقال داد و در بعضی موارد باید آن را با توضیح همراه نمود (مختاری‌اردکانی، ۱۳۷۶).

تم تسلیم أغراض الحارس إلى عائلته؛ ملابسه المدنیة وزوج جواریب لم تفتح بعد وقنینة معطر جسم مع المجلد الأول لقصائد السیابطبعة دارالعودة اللبنانیة (سعداوی، 2013)

ترجمه: لوازم شخصی نگهبان را به خانواده­اش تحویل دادند. لباس­کار، یک جفت جوراب نو، خوش­بوکننده بدن و جلد اول اشعارالسیابچاپ نشر العوده در لبنان (سعداوی، ۱۳۹۶)

فیجد محمود نفسه مع السعیدی یدخلان الی المنطقة الخضراء مثلاً(سعداوی، 2013)

ترجمه: مثلاً محمود ناگهان متوجه می‌شد که به همراه السعیدی وارد منطقةالخضراء می‌شوند (سعداوی، ۱3۹۶)

در نمونه­های ذکرشده مترجم بعد از انتقال اسم خاص در پاورقی به توضیح آن­ها نیز پرداخته است.

ولکنه حین نظر إلیها وجدها مجرد شجرة بلحاء متشقق. شجرة یوکالبتوس أخری من أشجار شارعأبی­نؤاس (سعداوی، 2013)

ترجمه: اما وقتی به او نگاه کرد، دید که فقط درختی است با پوسته­ای پاره­پاره، یک درخت اکالیپتوس در میان درختان بی­شمار خیابان «ابی­نواس» (سعداوی، ۱3۹۶)

در این مورد مترجم فقط به انتقال اسم خاص بسنده کرده است.

4-4-4. حفظ ساختارهای متن مبدأ[41]

اغلب مترجمان کم‌تجربه در جهت نحو زبان مبدأ عمل و آن را در زبان مقصد منعکس می­کنند (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶)     کهدر این زیرگروه نمونه­ای یافت نشد.

4-4-۵. بیان نامناسب در متن مقصد[42]

گاهی مترجم در معادل­یابی اصطلاحات دچار اشتباه می­شود. «در متن مقصد هراصطلاح پنج جنبه مختلف معنایی دارد: ۱- معنای مجازی، ۲- معنای تحت‌اللفظی، ۳- ویژگی‌های عاطفی، ۴- خصوصیات سبکی و ۵- رنگ و بوی ملی وقومی که هر یک در انتخاب معادل مناسب قیودی را بر مترجم تحمیل می­کند» (مختاری‌اردکانی، ۱۳۸۶).

لم یکن فی صورة حسنة، ملابسه غیر نظیفة وشعره غیر مرتب (سعداوی، ۲۰۱۳)

ترجمه: حال و روز خوبی نداشت. لباس­هایش کثیف و موهایش ژولیده بود
(سعداوی، ۱۳۹۶)

 با توجه به جملة بعد، ترجمة «حال و روز خوبی نداشت» برای عبارت «لم یکن فی صورة حسنه» مناسب نیست و «ظاهر یا سر و وضع خوبی نداشت» پیشنهاد می‌شود.

4-4-۶. پرگویی در برابر ساده گویی[43]

این روش آخرین چاره مترجم است. «توری» به این روش را نقل به معنی می­گوید و خاطرنشان می­کند که همیشه مرز میان این روش (که شامل بسط قابل ملاحظه متن اصلی می­شود) و افزایش به طورکلی مشخص نیست (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶) که در این زیرگروه نمونه­ای یافت نشد.

4-4-۷. تغییر صنایع­ادبی[44]

مترجم باید تشخیص دهد که چه تعداد استعاره را نگاه دارد، چه تعداد را حذف کند و چه تعداد را تغییر دهد (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶).

تلمس هادی بحسه الثعلبی هذا الوضع فانتهزه (سعداوی، ۲۰۱3)

ترجمه: هادی چون روباهی مکار از این وضعیت استفاده کرد (سعداوی، ۱۳۹۶)

مترجم در این زمینه بیشتر به حفظ تشبیه و استعاره پرداخته است.

نمودار (4)، کاربرد سطح چهار و زیرگروه‌های این سطح را نمایش می‌دهد. همچنین در نمودار (5) کاربرد هر چهار سطح نشان داده شده است.

نمودار 4. میزان کاربرد زیرگروه‌های سطح چهار الگوی گارسس در ترجمۀ کتاب فرانکشتاین فی بغداد

 

نمودار 5. میزان کاربرد سطوح چهارگانه الگوی گارسس در ترجمۀ کتاب فرانکشتاین فی بغداد

 

4-5. افزایش، مانش (حفظ) و کاهش[45]

در نظریة گارسس افزایش، مانش (حفظ) و کاهش اطلاعات زبان مبدأ در زبان مقصد بررسی می­شود که این اطلاعات به کمک زیرگروه­های سطوح چهارگانة گارسس در دسترس قرار می­گیرد.

در حیطة افزایش، فنونی­که به بسط اطلاعات داده شده در متن مبدأ می‌پردازند، عبارتند از: «تعریف، بسط، دستورگردانی، دگربینی، توضیح، تغییرات ناشی ازاختلافات اجتماعی- فرهنگی، تغییرساختار درونی متن مبدأ و بسط خلاقه و تفصیل».

تکنیک­هایی که در حوزة مانش (حفظ) اطلاعات می‌گنجد، عبارتند از: معادل فرهنگی، اقتباس، ابهام، ترجمه قرضی، ترجمة تحت­اللفظی، ‌جبران، تغییر نوع ‌جمله، نارسایی ‌در‌ معادل، تغییر‌ لحن، حفظ اسامی‌ خاص، حفظ ساختارهای خاص متن مبدأ.

تکنیک­هایی ‌که کاهش را دربر می‌گیرند، عبارتند از: کاهش، حذف، تعدیل اصطلاحات محاوره­ای، حذف قسمتی از متن یا پاراگراف، اشتباه یا ساده‌انگاری مترجم (مختاری­اردکانی، ۱۳۷۶).

نتیجة بررسی افزایش، مانش (حفظ) و کاهش اطلاعات در ترجمة «فرانکشتاین فی بغداد» در جدول (2) و نمودار (6) ارائه شده است.

جدول 2. وضعیت افزایش، مانش و کاهش اطلاعات در ترجمۀ کتاب فرانکشتاین فی بغداد

افزایش

تعداد

مانش (حفظ)

تعداد

کاهش

تعداد

تعریف

۱

معادل فرهنگی

2

کاهش

۲

بسط

۳

همانندسازی

۲

حذف

۴

دستور گردانی

۴

ابهام

۰

تعدیل اصطلاحات محاوره­ای

۰

تغییر دیدگاه

3

ترجمة قرضی

-

حذف قسمتی از متن یا پاراگراف

0

توضیح

۱

ترجمة تحت‌اللفظی

۱

اشتباه یا ساده­انگاری مترجم

۲

تغییرات ناشی از اختلافات

اجتماعی- فرهنگی

3

جبران

0

 

 

تغییر در ساختار درونی متن مبدأ

2

تغییر نوع جمله

3

 

 

بسط خلاقه

2

نارسایی در معادل

۱

 

 

تفصیل

0

تغییر لحن

۲

 

 

 

 

حفظ اسامی خاص

۳

 

 

 

 

حفظ ساختارهای متن مبدأ

0

 

 

جمع افزایش

۱۹

جمع حفظ

۱۴

جمع کاهش

۸

نمودار 6. افزایش، مانش (حفظ) و کاهش اطلاعات در ترجمۀ کتاب فرانکشتاین فی بغداد

 

4-6. ویژگی­های مثبت، منفی و خنثی

ویژگی­های مثبت، منفی و خنثی در ترجمه با زیرگروه­های سطوح نظریة گارسس قابل بررسی است. این ویژگی­ها عبارتند از:

«تکنیک­هایمثبت ترجمه: ۱- معادل فرهنگی، ۲- اقتباس، ۳- بسط، ۴- تعیین، ۵- جبران، ۶- دستورگردانی، ۷- دگربینی، ۸- توضیح، ۹- حذف، ۱۰- تغییر بر حسب اختلافات فرهنگی- اجتماعی و ۱۱- حفظ صناعات ادبی.

تکنیک­های منفی ترجمه: ۱- ابهام، ۲-ترجمۀ قرضی، ۳- ساده‌سازی، ۴- ترجمۀ تحت­اللفظی، ۵- نارسایی، ۶- تغییر لحن، ۷- تغییر ساختارهای­ درونی متن مبدأ، ۸- حذف، ۹- تعدیل اصطلاحات محاوره­ای، ۱۰- کاهش، ۱۱- حفظ ساختارهای متن مبدأ، ١٢- بسط خلاقه، ١٣- پرگویی در برابر ساده‌گویی، ۱۴- اشتباه مترجم، ۱۵- حذف صناعات ادبی و ۱۶- تغییر صناعات ادبی.

تکنیک­های خنثی ترجمه: ۱- تغییر در نوع­ جمله، ۲- حفظ اسامی خاص متن مبدأ و
 ۳- تعریف» (مختاری­اردکانی، ۱۳۸۶).

نتیجة ویژگی‌های مثبت، منفی و خنثی در ترجمة «فرانکشتاین فی بغداد» در نمودار (7) و جدول (3) ارائه شده است.

نمودار 7. ویژگی‌های مثبت، منفی و خنثی در ترجمۀ کتاب فرانکشتاین فی بغداد

 

جدول 3. ویژگی‌های مثبت، منفی و خنثی در ترجمۀ کتاب فرانکشتاین فی بغداد

ویژگی­­های مثبت

تعداد

ویژگی­های منفی

تعداد

ویژگی­های خنثی

تعداد

معادل فرهنگی

اقتباس

بسط

تعین

جبران

دستورگردانی

توضیح

دگربینی

حذف حواشی

تغییربرحسب اختلافات­اجتماعی، فرهنگی

حفظ صناعات ادبی

 

 

 

 

۲

۲

۳

-

-

۴

۱

۳

-

۳

 

۱

 

 

 

 

ابهام

ترجمة قرضی

ساده سازی

ترجمة تحت اللفظی

نارسایی

تغییرلحن

تغییرساختار درونی متن

مبدأ

حذف

تعدیل

کاهش

حفظ ساختارهای متن مبدأ

بسط خلاقه

پرگویی در برابرساده­گویی

اشتباه مترجم

حذف صناعات ادبی

تغییر صناعات ادبی

-

-

-

۱

۱

۲

۲

 

 

۴

 

۲

-

 

۲

-

 

 

-

-

تغییر نوع جمله

حفظ اسامی خاص

تعریف

3

۳

۱

جمع ویژگی­های مثبت

۱۹

جمع ویژگی­های منفی

۱۴

جمع ویژگی­های خنثی

۷

4-7. کفایت و مقبولیت[46]

در مدل پیشنهادی گارسس ترجمه­ها براساس دو معیار کفایت و مقبولیت گروه­بندی شده است که کفایت و مقبولیت ترجمه با شمارش ویژگی­های مثبت و منفی مشخص می­شود. در واقع هرچه تعداد ویژگی­های مثبت نسبت به ویژگی‌های منفی بیش­تر باشد، ترجمه از کفایت و مقبولیت برخوردار است.

کفایت و مقبولیت در این نظریه یعنی «با استفاده از ویژگی­های مثبت و منفی معرفی شده در مدل پیشنهادی، شرایط لازم را برای ارائه ترجمة مناسب و خوب هم از لحاظ انطباق مؤلفه­های وا‌ژگانی و عناصر دستوری دو زبان مبدأ و مقصد و میزان دقت مترجم در رساندن و پیام موردنظر و هم از جهت قابل قبول بودن متن ترجمه­شده در سیستم زبانی مقصد (زبان فارسی) و میزان پذیرش از سوی خوانندگان متن مقصد فراهم می­سازند» (فرزانه، ۱387).

با توجه ویژگی­های مثبت بیشتر ترجمة أمل نبهانی از کتاب «فرانکشتاین فی بغداد» نوشتة احمد سعداوی، کفایت و مقبولیت در این ترجمه مشاهده می­شود.

بحث و نتیجه‌گیری

با توجه به نمونه­های یافت شده در این پژوهش از ترجمة أمل نبهانی در کتاب «فرانکشتاین فی بغداد» و تطبیق آن­ها با نظریة گارسس، این نکته قابل ذکر است که ترجمة وی بیشتر در سطح اول و دوم این الگوی نقدی قابل بررسی است.

مترجم در ترجمة این رمان به افزایش اطلاعات متن مبدأ در متن مقصد روی آورده است و از جملة این ویژگی­­ها می­توان به شمار زیاد تغییر نحو (دستورگردانی) و بسط نحوی اشاره کرد. ذکر این نکته ضروری است که ترجمة وی در حفظ اعلام نیز پرشمار است، زیرا این رمان دارای توصیفات فراوانی از مکان­هایی مثل میدان­ها، خیابان­ها، محله­های قدیمی به ویژه برای اشاره به بمب‌گذاری­ها، قتل­های خیابانی و اتفاقات بعد از آن است که أمل نبهانی بعد از انتقال این اعلام به توضیح بعضی از آن­ها در پاورقی پرداخته است.

ترجمة أمل نبهانی از کتاب «فرانکشتاین فی بغداد» به دلیل ویژگی­های مثبت که پرشمارتر از ویژگی­های منفی است از کفایت و مقبولیت برخوردار است؛ یعنی این ترجمه از نظر رساندن پیام متن اصلی و مقبولیت ترجمه در سیستم زبانی مقصد موفق عمل کرده است. در واقع مترجم در این ترجمة در ویژگی­های واژگانی از جمله استفاده از بعضی اصطلاحات رایج در زبان فارسی و همچنین در ویژگی­های دیگر رمان مثل بازسازی صحنه­ها، انتقال بعضی ویژگی­های سیاسی و اجتماعی رمان، عملکرد مناسبی داشته است.

تعارض منافع

تعارض منافع ندارم.

ORCID

Ali Bashiri

 

https://orcid.org/0000-0001-5401-6049

Zahra Hadavi Khalilabad

 

https://orcid.org/0000-0003-4302-0506



[1]- Waddington

[2]- Carmen Valero-Garcés                                       

[3]- Booker

[4]- Twain, M.                                                                                       

[5]- Cervantes, M.

[6]- Vinay, J-p. and Darblenet, J.

[7]- Nida, E. A.

[8]- Newmark, P.

[9]- Delisle, J.

[10]- Wazquez. A.

[11]- Monin, G.

[12]- Neubert ,A .

[13]- Saintouio Yatouri

[14]- Semantic-Lexical

[15]- Syntactic-Morphological

[16]- Discursive-Functional

[17]- Stylistic-Pragmatic

[18]- Cultural or Functional Equivalent

[19]- Adaptation

[20]- Grammatical Expansion

[21]- Grammatical Reduction

[22]- General Versus Particular

[23]- Ambiguity

[24]- Literal Translation

[25]- Transposition

2- Catford, J. C.

[27]- Modulation

[28]- Compensation

[29]- Explanation

[30]- Implication, Reduction and Omission

[31]- Changes in the Type of Sentences

[32]- Moderation in Conversational Expressions

[33]- Variation in the Internal Structure of ST

[34]- Suppression of Committed Subject

[35]- Tone Variation

[36]- Suppression of Marginal Text

[37]- Changes Owing to Socio-cultural Differences

[38]- Creative Expansion

[39]- Translator's Mistake

[40]- Conservation of Proper Names with Equivalent in TT

[41]- Maintenance of Typical ST Structures

[42]- Nappropriate Expression in TT

[43]- Elaboration Versus Simplification

[44]- Variation in the use of Rhetorical Figures

[45]- Addition, Conservation and Suppression

[46]- Adaequacy and Acceptability

Ahmadi, M. N. and Ghanbari, Z. (2020). Critique of the Persian translation of the story of" Nahr alDhahab "based on the semanticlexical level of the Garces model. Translation Studies in Arabic Language and Literature. 10(22). 147-171. [In Persian].
Anis, I. Montaser, A.H. ALsvalehi, A. and KHalafahmad.M. (2003). Al vasit dictionary. Tanslated in Persian by Mohamad Bandar Rigi. Vol I and II. Tehran: Islami publications. [In Persian].
Azarnoosh, A. (2017). Contemporary ArabicPersian Ditionary. 18th Edition. Tehran: Ney. [In Persian].
 Annani, M. (2000). A Textbook of Translation. fifth edition. Cairo: Longman. [In Arabic]
Anvari, H. (2002). Sokhan Great Dictionary. first edition. second volume. Tehran: Sokhan. [In Persian].
Emami, K. (1993). The Ups and Downs of Translation. first edition. Tehran: Niloufar. [In Persian].
 Farahzad, F. (2015). Comprehensive Dictionary of Translation Studies. Second Edition. Tehran: Elmi. [In Persian].
 Farzaneh, Sh. (2008). Evaluation and comparison of Persian translations of the English novel Prince and Beggar by Mark Twain based on Garcés model (1994). Thesis in Linguistics. Shiraz University. [In Persian].
 Lotfipour Saedi, K. (1995). An Introduction to the Principles and Methods of Translation. Second Edition. Tehran: University Press. [In Persian].
 Mokhtari Ardakani, M. A. (1997). Theoretical Framework Translation Evaluation. Translator Magazine. 6(3). 50-58. [In Persian].
_____________________ . (2007). Translation Metaphor ( ACollection of Articles on Translation). First Edition. Shahid Bahonar University of Kerman. [In Persian].
 Maroof, Y. (2005). A Textbook of Translation (theoretical and practical principles of translation from Arabic to Persian and Persian to Arabic). fifth edition. Tehran: Samt. [In Persian].
 Niazi, Sh. and Ghasemi Asl,Z. (2016). The Patterns Of Translation Evaluation (based on Arabic language). Tehran: University of Tehran. [In Persian].
Niazi, Sh.; Asghari J.; Fouadian M. H.and Hashemi E. S. (2016). Study of the Effectiveness of the Garces Model in Evaluating the Translation of the Qur'an. Translation Studies Of Quran and Hadith. 2(13). 315-356. [In Persian].
 Newmark, P. (2003). A Textbook Of Translation, Training Course. Translator: Mansour Fahim and Saeed Sabzian. Tehran: Rahnama. [In Persian].
 Rashidi, N. and Farzaneh, Sh. (2013).The Evaluation and Comparison of Two Translations of "Don Quixote" by Miguel de Cervantes based on Garces Model (1994) . Persian Language and Literature. 4(15). 41-56. [In Persian].
 Sepasifar, S. (2018). Critique of translations of the Middle Eastern novel by Abdul Rahman Manif based on the evaluation model of Carmen Garces. Arabic translator. AlZahra University. [In Persian].
 Saadawi, A. (2013). Frankenstein in Baghdad. First Edition. Beirut: Jamal. [In Arabic].
 __________.  (2017). Frankenstein in Baghdad. translated by Amal Nabhani. second edition. Tehran: Nimaj. [In Persian].
 Sayadani, A.; Asgharpour A. and Khairollahi, L. (2017). Critique and review of the Persian translation of the novel" Heart of the Night "entitled" midnight "based on the Garces model. Translation Studies in Arabic Language and Literature. 7(16). 87-118. [In Persian].