Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant Professor, Department of Arabic Language and Literature, Bu Ali Sina University, Hamedan, Iran
2 MA in Arabic Language Translation, Bu Ali Sina University, Hamedan, Iran
Abstract
One of the very important topics in the field of translation studies is the translation of the intermediate language. There are different opinions about translation from the intermediate language. Some reject it outright while others accept it in the case of language with a limited range. One of the Persian translations done through intermediaries is the translation of Shokrollah Shojaifar from the Arabic novel Ars-al Zein by Tayeb Salih. Shojaifar translated this novel through the intermediary and from English translation to Persian translation. In this research, the authors investigated the pathology of translation from intermediate language by modeling the translation. Shojaifar’s translation has been analyzed in three circuits of decreasing and increasing vocabulary, lexical accompaniment, and slips. The results show that Shojaifar’s translation has deviated from the intermediating language in terms of decreasing and increasing vocabulary and lexical accompaniment. Furthermore, some of the slips of the English translator have been transferred into his translation.
Keywords
ترجمه از زبان واسطه از دیرباز متداول بوده است. به عنوان مثال، بسیاری از آثار یونان قدیم با واسطه از زبان فارسی و سریانی به زبان عربی برگردانده شد. دربارۀ ترجمه از زبان واسطه، صاحبنظران دیدگاههای متفاوتی دارند؛ رضا سیّدحسینی ترجمه از زبان واسطه را رد میکند. ایشان در مقدمهای که برای ترجمۀ خود از رمان تونیوکروگر[1] اثر توماس مان[2] نوشته از تجربۀ تلخ خود در ترجمۀ این کتاب سخن به میان میآورد. زیرا این رمان را با واسطه از ترجمۀ فرانسه و ترکی به زبان فارسی برگردانده است و به مترجمان جوان توصیه میکند آثار ادبی را از زبان اصلی ترجمه کنند (مان، 1388). طه حسین، نویسندۀ نامدار مصری ترجمه از زبان واسطه را برای زبانهایی که در خاورمیانه گستره کمتری دارند (مانند زبان آلمانی) جایز میداند. به اعتقاد وی، اگر کسی اثری را از یک نویسندۀ آلمانی از زبان فرانسه برگرداند، میتواند ترجمۀ خود را با ترجمۀ انگلیسی همان اثر مقایسه کند و از صحت ترجمۀ خود اطمینان پیدا کند (طه حسین، 1981).
امروزه با وجود گسترش وسایل ارتباطی و در دسترس بودن امکانات برای یادگیری زبانها، باز هم شاهد ترجمه از زبان واسطه هستیم. از جمله کتابهایی که با واسطه به زبان فارسی برگردانده شده، رمان عرس الزین اثر طیب صالح نویسندۀ نامدار سودانی است. این اثر به زبان عربی نگاشته شده و دنیس جانسون دیفز[3]، مترجم مشهور آمریکاییتبار که صاحب چندین جایزۀ ادبی و همچنین دارنده جایزۀ گوگنهایم[4] و کتاب ملی است (http://iranketab.ir/profile/4726-denis-jhonson)، «عرس الزین» را به انگلیسی ترجمه کرده است. این در حالی است که شکرالله شجاعیفر آن را با واسطه و از روی ترجمۀ انگلیسی و نه از روی متن عربی که متن اصلی است به فارسی برگردانده است.
در پژوهش پیشرو، نویسندگان به دنبال آن هستند تا به این سؤال پاسخ دهند که «ترجمۀ شکرالله شجاعیفر از رمان عرس الزین به خاطر واسطه قرار دادن ترجمۀ انگلیسی، دچار چه آسیبهایی شده است؟»
در این جستار، ترجمۀ شکرالله شجاعیفر از رمان عرس الزین برای اولین بار از لحاظ اینکه با واسطه از زبان انگلیسی به فارسی برگردانده شده است، مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد. نگارندگان در نظر دارند با بهرهگیری از روش نقد تطبیقی یا نقد تقابلی دست به مقایسهای سهگانه بزنند و ترجمۀ شکرالله شجاعیفر را از یک طرف با متن عربی رمان عرس الزین و از طرف دیگر با ترجمۀ انگلیسی آن مقایسه کنند و آن را در سه حوزۀ کاهش و افزایش واژگانی، همنشینی واژگانی و لغزشها مورد تحلیل و بررسی قرار دهند، چراکه بررسی یک ترجمه در این سه حوزه تنها از راه بررسی و تحلیل و مقایسه آن با متن اصلی و متن واسطه در کنار یکدیگر میسر میشود.
1. پیشینۀ پژوهش
نقد و بررسی ترجمههایی که از زبان واسطه انجام شده تاکنون چندان مورد توجه قرار نگرفته است. از این رو، نگارندگان در بررسیهای خود تنها به دو مقاله و یک پایاننامه در این زمینه برخورد کردند: مقالۀ اویس محمدی، علی بشیری و زین العابدین فرامرزی با تحت عنوان «تحلیل گفتمانی تغییر عناصر فرهنگی- اجتماعی در ترجمه از زبان واسطه مجموعۀ عشق با صدای بلند»، مقالۀ علی سعیداوی با عنوان «بررسی کیفیت ترجمه از زبان واسطه با رویکرد متنمدارانه» و پایاننامه مهدی ابراهیم با عنوان «بررسی تطبیقی ترجمۀ مستقیم و ترجمۀ واسطهای رمان بیگانه[5] اثر آلبرکامو[6]».
2. چارچوب نظری
اوایل قرن بیستم، زبانشناسی که در آن زمان رشتۀ نوپایی بود، وارد حوزۀ ترجمه شد و این رشته که تا آن زمان جنبۀ هنری آن بسیار پررنگ بود، صبغۀ علمی به خود گرفت. این تغییر و تحول همچنان ادامه داشت تا اینکه در دهۀ 80 قرن گذشته، رشتۀ مطالعات ترجمه تأسیس شد (ر.ک: حقانی، 1386).
مطالعات ترجمه دارای شاخهها و زیرشاخههای متعددی بوده که نقد ترجمه یکی از آنها است. دربارۀ چگونگی نقدوتحلیل متون ترجمه شده دیدگاهها متفاوت است؛ محمود حدادی در کتاب خود با عنوان مبانی نظری ترجمه، نقد ترجمه را در یک شِمای کلی به دو دسته تقسیم کرده است:
الف- نقد ترجمه، مستقل از متن اصلی: در این روش، منتقد ترجمه را به عنوان یک اثر ادبی و نه به عنوان متن ترجمه شده از یک اثر، مورد بررسی قرار میدهد، چراکه ترجمه به میزانی با متن مقصد همسو است که خوانندۀ متنِ ترجمه، رنگ و بویی از ترجمه به مشامش نمیرسد و در چنین وضعیتی، ترجمه در اوج ظرافت و زیبایی قرار دارد. از این رو، منتقد نیز نقدی را که انجام میدهد، مستقل از متن اصلی است و نه نقد واژه به واژه یا نقد محتوا به محتوا. در این حالت منتقد ممکن است سؤالهایی مانند «ترجمه در کشور میزبان چه اندازه کارایی دارد؟ آیا ترجمه زمینه کافی برای تفاهم بهدست میدهد و خوانندۀ میزبان، اطلاعات بنیادین را از آن درمییابد؟ آیا سبک متن با محتوا تناسب دارد و یا قواعد دستوری زبان میزبان در آن رعایت شده است» مطرح کند (حدادی، 1370).
ب- نقد تطبیقی یا تقابلی ترجمه: در این روش، منتقد متن ترجمه را با متن زبان اصلی مقایسه میکند. این مقایسه میتواند در سطح واژگان، جملات، عبارات، پاراگرافها و حتی کل متن صورت گیرد. در نقد تطبیقی، پایۀ کار چنین پرسشهایی هستند: آیا مترجم محتوا را درک کرده یا توانسته است همه ویژگیهای نحوی و واژگانی اصل را پرورش دهد و بازآفرینی کند؟ آیا موارد برابری را عینی سنجیده و درست درجهبندی کرده است؟ (حدادی، 1370).
3. نقد تطبیقی ترجمۀ شکرالله شجاعیفر
3-1. کاهش و افزایش واژگانی
آنتوان برمن[7]، فیلسوف و زبانشناس فرانسوی هرگونه حذف، اضافه، تغییر در سبک نویسنده، تغییر ساختار زبان، اطناب کلام و حتی تغییر در نقطهگذاری و پاراگرافبندی را تحریف متن اصلی شمرده و از آن به عنوان سیستم تحریف متن یاد میکند (مهدیپور، 1389). موارد حذف در ترجمۀ خوب، بسیار محدود و حتی نادر است و مترجم وفادار، جز در مواقع ضروری و اجتنابناپذیر اقدام به حذف مطلبی نمیکند، چراکه حذف بیرویه عمدهترین عیب ترجمه محسوب میشود (کمالی، 1372).
مسأله (حذف و اضافه) که تحت عنوان «کاهش و افزایش واژگانی» از آن تعبیر کردهایم، زمانی مترجم را به چالش میکشاند و انگشت اتهام را در نقد به سوی او روانه میکند که اقدامات وی در این حوزه هیچ کمکی را برای متن مقصد (متن ترجمه شده) به ارمغان نیاورد و تنها منجر به اطناب کلام و یا کاهش متن شود؛ یعنی اضافه و کاهش وی هیچ تأثیر مثبتی را در ترجمه به همراه نداشته باشد.
الف- یضاحکهن کعادته (صالح، 2010)
شجاعیفر: طبق معمول با کارهای مضحک خودش سربهسر آنها میگذاشت
(صالح، 1379)
از رهگذر تطبیق ترجمۀ فارسی با متن عربی درمییابیم که ترجمۀ فارسی با متن عربی همخوانی ندارد، چراکه متن عربی منظور دیگری دارد، اما ترجمۀ فارسی منظور دیگری را به خواننده القا میکند. متن عربی میخواهد بگوید «طبق معمول زنان ده را میخنداند»، اما ترجمۀ فارسی عباراتی را به متن اضافه کرده که باعث شده معنای اصلی با آنچه منظور و مقصود طیب صالح است، تفاوت بسیاری داشته باشد. با نگاهی به ترجمۀ انگلیسی و بررسی آن در کنار ترجمۀ فارسی به اشتباه شکرالله شجاعیفر پی میبریم:
And indulging in his usual antics (Davies, 1968)
هیچ برابری برای واژۀ «Antics» در متن اصلی وجود ندارد و به نظر میرسد که شجاعیفر به دلیل استفاده از زبان واسطه، عبارت «کارها» را به ترجمۀ فارسی انتقال داده است. در این عبارت شاهد اضافه از سوی مترجم فارسی و انگلیسی هستیم. این در صورتی است که عبارت «کارهای مضحک خودش» هیچ کمکی به ترجمه نکرده است و با حذفش در ترجمۀ فارسی، عبارتی روانتر به دست میآید. بنابراین، ترجمه « از روی عادتش آنها را میخنداند» پیشنهاد میشود.
ب- فتابعه حتی وقف فی نصف الطریق (صالح، 2010)
شجاعیفر: و به تعقیب او پرداخت بین راه آشپزخانه و نیمکت مهمانان زین ایستاد (صالح، 1379)
در ترجمۀ فارسی شاهد اضافه شدن عبارت «آشپزخانه و نیمکت مهمانان زین ایستاد» هستیم، حال آنکه هیچ برابری برای آن در متن عربی وجود ندارد. در حقیقت برای ارائه متن قابل قبول در زبان مقصد نیازی نبود که مترجم متوسل به چنین اضافهای شود. با نگاهی به متن انگلیسی درمییابیم که این اضافه حاصل واسطه قرار دادن متن انگلیسی است:
Halfway to the diwan zein stopped (Davies, 1986).
اگر مترجم انگلیسی تنها از عبارت «In halfway» بهره میگرفت، شجاعیفر نیز اضافهای را به ترجمۀ فارسی انتقال نمیداد، اما عبارت «Half to the diwan» باعث شده که شجاعیفر به تبعیت از ترجمۀ انگلیسی، عبارت را به صورت تفسیری ترجمه کند و ترجمهای که به فارسی انتقال پیدا میکند، ترجمه مقبول و خوانندهمحوری نباشد. بنابراین، ترجمه زیر پیشنهاد میشود:
- به تعقیبش رفت تا اینکه زین میان راه ایستاد.
ج- و تشهد محجوب و استغفر (صالح، 2010)
شجاعیفر: محجوب که شوکه شده بود مِنّومِنّی کرد و با گفتن لاالهالاالله حتی از شنیدن چنین مطلب وحشتناکی از خدا طلب مغفرت کرد (صالح، 1379)
در این عبارت ترجمۀ فارسی رنگ و بوی ترجمۀ تفسیری را به خود گرفته است. این در حالی است که فرهنگ دو زبان فارسی و عربی به یکدیگر نزدیک و خوانندۀ فارسیزبان با واژگانی از قبیل «شهادتین» و «استغفار» بیگانه نیست. با تحلیل و بررسی متن انگلیسی به اشتباهی که شجاعیفر بدان دچار شده است، پی میبریم:
Mahjoub was so shocked that he muttered “There is no god but god and Mohammed is his prophet (Davies, 1968)
مترجم انگلیسی برای آنکه مطلب برای خوانندۀ انگلیسیزبان که با اسلام، شهادتین و استغفار آشنا نیست، قابل فهم باشد، دست به ترجمۀ تفسیری زده، اما شجاعیفر بدون توجه به این مهم و با ترجمۀ مستقیم عبارت انگلیسی، ترجمهای تفسیری از خود ارائه کرده و همین مسأله باعث شده که شاهد اضافه در ترجمۀ وی باشیم. این اضافه هیچ رویکرد مثبتی را در ترجمه به ارمغان نیاورده است. بنابراین، ترجمۀ «محجوب شهادتین گفت و طلب استغفار کرد» پیشنهاد میشود.
د- حتی أقرب الناس الیه، عمومه و أخواله، لم یکونوا یأمنونه فی بیوتهم (صالح، 2010)
شجاعیفر: حتی نزدیکترین اقوامش صلاح نمیدانستند که او را به خانههایشان راه دهند (صالح، 1379)
اگر واژۀ «اقوامش» ترجمۀ عبارت «أقرب الناس الیه» باشد، پس ترجمۀ عبارت دیگر؛ یعنی «عمومه و أخواله» چیست؟ عبارت «عمومه و أخواله» که در متن عربی ذکر شده در ترجمۀ فارسی حذف شده در حالی که هیچ دلیلی برای حذف این عبارت وجود نداشته است. با نگاهی به ترجمۀ انگلیسی به این حذف بیدلیل پی خواهیم برد:
His family did not feel safe having him in their homes (Davies, 1968: 72)
شجاعیفر آنقدر درگیر سبک مترجم اول شده که ترجمهاش پر شده از اینگونه حذفهای بیدلیل و این امر باعث شده است که ترجمۀ او ترجمهای درخور و شایسته بهشمار نیاید. بنابراین، ترجمۀ «حتی نزدیکترین اقوامش از جمله عموها و داییهایش صلاح نمیدانستند او را به خانههایشان راه دهند» پیشنهاد میشود.
هـ- و یحصرون التلف الذی أحدثه الفیضان أو السیل (صالح، 2010)
شجاعیفر: و خسارتها را تخمین میزدند (صالح، 1379)
عبارت «الذی أحدثه الفیضان أو السیل» در ترجمۀ فارسی حذف شده است. با تطبیق متن عربی و ترجمۀ فارسی به این موضوع پی میبریم که دلیلی برای حذف این عبارت وجود نداشته و حذف تنها منجر به کاهش معنا شده و امانتداری مترجم را خدشهدار کرده است. اما چه دلیلی برای حذف وجود داشته است؟ پاسخ به این سوال را در ترجمۀ انگلیسی مییابیم:
Finding out how people were faring and making estimate of damage (Davies, 1968)
در این قسمت نیز به مثابه مثالهای قبل، مترجم فارسی تحت تأثیر سبک مترجم انگلیسی دست به چنین حذفی زده است. بنابراین، ترجمۀ «و خسارتهای به بار آمده توسط طوفان و سیل را تخمین میزدند» پیشنهاد میشود.
و- حینئذ أنهم یزدادون قربا من تلک النقطه؟ أم تراهم یدرکون أن النقطه الغامضة الصامتة فی الوسط، أمر تنتهی الحیاة و لا ینتهی الیها المرء (صالح، 2010)
شجاعیفر: ترجمه نشده است (صالح، 1379)
عبارت بالا که در متن عربی آمده در ترجمۀ فارسی حذف شده است. به نظر میرسد که مترجم فارسی تحت تأثیر زبان واسطه چنین حذفی را انجام داده و چنین حذفی از سوی وی نه تنها هیچ کمکی به ترجمه نکرده، بلکه منجر به کاهش معنا شده است:
Don’t translated (Davies, 1968)
بنابراین، ترجمۀ پیشنهادی برای این عبارت به این صورت است: آیا واقعاً گاهی به آن نقطه نزدیک میشدند؟ یا اینکه میفهمیدند آن نقطهای مرموز و خاموش در وسط زندگی است که زندگی به آن پایان داده و این انسان نیست که به آن پایان میبخشد.
نکته مهم و درخور توجه آن است که در مسأله ترجمه، گاهی اوقات حذف و اضافه ممکن است روانی را در متن ترجمه به همراه داشته باشد. همچنان که بسیاری از مترجمین به منظور روانی عبارت در متن مقصد ممکن است جملهای را از متن حذف و یا بدان اضافه کنند، اما در شاهد مثالهای ارائه شده، حذف و اضافههایی که شجاعیفر آنها را تحت تأثیر زبان واسطه به ترجمۀ فارسی انتقال داده نه تنها هیچ کمکی به متن ترجمه نکرده، بلکه منجر به کاهش یا افزایش معنا شده و همین مسأله امانتداری وی را در ترجمه به چالش کشانده است.
3-2. همایش واژگانی
مسأله مهم دیگر که در مباحث ترجمه به چشم میخورد، گزینش جانشین و همنشین مناسب از سوی مترجم در سطوح واژگان و عبارات است. همنشینی واژهها در هر زبان، تابع قواعد خاصی است و در نهایت، جملاتی که در هر زبان بهکار میرود، میتواند معنی یا معانی ویژهای برای خود داشته باشد که در نتیجه انتقال هریک از این جملات بدون دستکاری، حذف برخی از ویژگیها یا اضافه کردن ویژگیهای دیگر امکانپذیر نمینماید (صفوی، 1382). به بیان بهتر، مفهوم جانشینی را میتوان «مجموعه عواملی که ارتباط بین آنها از نوع انفصالی است و قادرند در یک بافت بهجای یکدیگر بنشینند» (شعیری، 1381) تعریف کرد. به عنوان یک نمونه ساده که در بافت زبانی ارائه شده میتوان به این مثال اشاره کرد: «فردوسی، در قرن چهارم زندگی میکرد، خالق شاهنامه از اهالی طوس است». در این بافت در مواردی که با خط مشخص شده هریک میتواند به جای دیگری استفاده شود؛ البته با این توضیح که در ذهن ما باید سابقهای نسبت به واژهها وجود داشته باشد (قرهخانی، 1397).
الف- باکر بعد باکر مایجی یفکر (صالح، 2010)
شجاعیفر: نمیتواند فردا یا بعداً آن را انکار کند (صالح، 1379)
هر فارسیزبانی به خوبی میداند که همنشین مناسب برای واژۀ «فردا» واژه و کلماتی از قبیل «بعداً» نیست، بلکه برای چنین بافتی در زبان فارسی از صورتی اصطلاحی بهره میگیریم که میان فارسیزبانان مرسوم و رایج است. به عنوان نمونه دارایی در ترجمۀ این عبارت چنین آورده است: «نکند فردا یا پسفردا بزند زیر قول و قرارش» (صالح، 1395).
با نگاهی به ترجمۀ انگلیسی درمییابیم که اشکال کار مترجم فارسی (شجاعیفر) در کدام بخش است:
He can’t come along denying it tomorrow or the day after (Davies, 1968: 37-38)
در زبان انگلیسی عبارت «The day after» به معنای «روز بعد یا روز دیگر» است (حییم، 1391). با بررسی ترجمۀ انگلیسی و تطبیق آن با متن عربی و ترجمۀ فارسی میتوان به این موضوع دست یافت که شجاعیفر با ترجمۀ واژه به واژۀ خود از این عبارت و ترجمۀ تحتاللفظی واژه «After» ترجمۀ فارسی را از روانی و خوانشپذیری دور کرده است. همچنین ترجمۀ مستقیم وی باعث شده که صورت اصطلاحی عبارت از بین برود. بنابراین، ترجمه «امروز و فردا نمیتواند آن را حاشا کند» پیشنهاد میشود.
ب- تقول لأخیها و علی وجهها ذلک القناع الکثیف من الوقار (صالح، 2010)
شجاعیفر: با همان چهره مصمم و غیرقابل رسوخ به برادرش میگفت (صالح، 1379)
در ادبیات فارسی برای واژۀ «چهره» از صفتهایی همچون «مصمم»، «با وقار»، «با متانت» و نبا جذبه» استفاده میکنیم. مترجم، صفت «مصمم» را بهدرستی در ترجمه بهکار برده، اما همنشینی که برای این واژه در نظر گرفته، همنشین مناسبی نیست، چراکه یک فارسیزبان برای واژۀ «مصمم» از همنشینی چون «غیرقابل رسوخ» استفاده نمیکند. وقتی نگاهی به ترجمۀ انگلیسی میاندازیم و آن را با ترجمۀ فارسی و متن اصلی تطبیق میدهیم به این موضوع پی میبریم که مترجم در انتخاب همنشین مناسب برای واژۀ «مصمم» دچار اشتباه شده است، چراکه در زبان فارسی واژۀ «غیرقابل رسوخ» با واژۀ «چهره» همایی ندارد.
With that impenetrable mask of gravity on her face (Davies, 1968)
اشتباه مترجم فارسی در ترجمۀ عبارت «Impenetrable mask of gravity» است، چراکه شجاعیفر با ترجمۀ تحتاللفظی از این عبارت، ترجمهای را در متن مقصد ارائه کرده که واژگان آن با یکدیگر همنشینی و همایی مناسب ندارند.
با نگاه به نمونهای از یک متن درمییابیم که مترجم در انتخاب همنشین مناسب برای واژۀ «مصمم»، اندکی بیسلیقگی به خرج داده است: «گیبسون دستش را محکم و مصمم میفشرد، از جایش برمیخیزد، یکی از صندلیهای نزدیکترِ کنار میز را میکشد و از او میخواهد بنشیند» (کوئلیو[8]، 1388). براساس توضیحات و نمونه ارائه شده، ترجمه «با همان چهرۀ باوقار و مصمم به برادرش گفت» پیشنهاد میشود.
ج- الغنی و المتعلم و الوسیم (صالح، 2010)
شجاعیفر: ثروتمند، تحصیلکرده، خوشاندام (صالح، 1379)
هر فارسیزبانی به خوبی میداند که واژه و عباراتی که برای بافتهای اینچنینی باید بهکار برد، عباراتی از قبیل «خوشچهره»، «خوشتیپ» و «خوشهیکل» است، اما مترجم فارسی (شجاعیفر) با بیسلیقگی در کنار واژگانی همچون «ثروتمند» و «تحصیلکرده» از واژۀ «خوشاندام» استفاده کرده و ترجمه را از روانی و خوانشپذیری دور ساخته است، چراکه خوانندۀ فارسی انتظار واژگانی مانند «خوشتیپ»، «خوشهیکل» و «خوشچهره» را دارد، نه «خوشاندام».
با بررسی برابری که در ترجمۀ انگلیسی برای واژۀ «خوش اندام» استفاده شده به اشتباهی که مترجم فارسی دچار شده است، بیش از پیش پی خواهیم برد:
The rich, The educate, The handsome (Davies, 1968)
در زبان انگلیسی، برابری که برای واژۀ «خوش اندام» ذکر شده، واژۀ «Handsome» است. در فرهنگ حییم که فرهنگی انگلیسی به فارسی است از میان معانی متعددی که برای این واژه (Handsome) بیان شده، واژۀ «خوشاندام» به چشم میخورد (حییم، 1388). این در حالی است که در فرهنگ لغت دیگری، این واژه به معنای »خوشتیپ و خوش قیافه» آمده است (جعفری، 1383). در فرهنگ عربی به انگلیسی المورد از میان برابرهای موجود برای واژۀ «الوسیم» واژۀ «Handsome» به چشم میخورد (البعلبکی، 1992). با توجه به اینکه هر دو معنا در زبان فارسی بهکار میرود، برحسب موقعیتی که واژه در آن قرار میگیرد باید یکی از معانی را برگزید. مترجم فارسی در انتخاب همنشین مناسب دچار اشتباه شده و تنها به یک معنا توجه داشته و معنای دوم که در اینجا مدنظر بوده از دید او دور مانده است. این در حالی است که دارابی در ترجمۀ خود (پولدار، تحصیلکرده، خوشتیپ (صالح، 1395)) از واژگان مناسبی در کنار هم استفاده کرده است. بنابراین، ترجمۀ «ثروتمند، تحصیلکرده، خوشچهره (خوشتیپ)» پیشنهاد میکنیم.
د- و هو یری سیف الدین و الامام یمشیان معا ذراعا فی ذراع (صالح، 2010: 256)
شجاعیفر: یکبار موقعی که سیفالدین و امام بازو به بازوی یکدیگر راه میرفتند (صالح، 1379)
به نظر میرسد در متن اصلی، نویسندۀ عرب از لفظ «ذراع» به عنوان مجاز (ر.ک: جواهر البلاغة، 1381) استفاده کرده تا نوشته خود را ادبی کند. این در حالی است که منظور وی از بازو، «شانه» است و عبارت «ذراعا فی ذراع» صورتی اصطلاحی به خودگرفته است که در زبان فارسی عبارت اصطلاحی مناسب برای آن «دوشادوش» یا «شانهبهشانه» است. با نگاهی به ترجمۀ انگلیسی متوجه میشویم که شجاعیفر در کدام قسمت دچار اشتباه شده است:
Once seeing Seif ad- din and the imam walking together arm in arm (Davies, 1968)
در عبارت بالا، مترجم در ترجمۀ عبارت «Arm in arm» دچار اشتباه شده است. واژۀ «Arm» در زبان انگلیسی دارای معانی متعددی است از میان معانیای که برای آن ذکر شده، دو معنا نظر نگارندگان مقاله را به خود جلب کرد که به نظر میرسد اشتباه مترجم فارسی در همین بخش است؛ معنای اول از این واژه، معنای «بازو» و معنای دیگری که مترجم فارسی بدان توجهی نداشته معنای «دست [از بیخ شانه تا نوک انگشتان]» است. همچنین عبارت «Arm in arm» یک عبارت اصطلاحی است که به معنای «دست در دست یکدیگر» یا «شانهبهشانه» بهکار میرود (حییم، 1388).
مترجم فارسی با ترجمۀ تحتاللفظی از این عبارت و بدون در نظر داشتن دو عنصر همسانسازی و تعادلسازی، ترجمۀ خود را دچار خطا و اشتباه کرده و ترجمه، صورت اصطلاحی خود را از دست داده است. هرگاه در ترجمۀ یک متن ادبی، مترجم از دو عنصر همسانسازی و تعادلسازی چشمپوشی کند، ترجمهای که در اختیار مخاطب زبان مقصد قرار میدهد، ترجمهای گنگ، بیمفهوم و بیارتباط با ساختار زبان مقصد است. بنابراین، ترجمه «یک بار امام و سیفالدین را دید که دوشادوش یکدیگر راه میرفتند» پیشنهاد میشود.
3-3. لغزشها
امروزه، اکثر مترجمان تازهکار در ترجمههای خود در بخشهایی از جمله «نسبیت زبانی»، «هممعنایی» و «چندمعنایی» دچار مشکل میشوند (ر.ک: صفوی، 1382). شکرالله شجاعیفر نیز از آن دسته مترجمان است که گاهی در انتخاب واژۀ مناسب از میان معانی متعدد، دچار اشتباه شده و همین مسأله ترجمۀ او را با خطا و لغزش همراه ساخته است.
الف- یولد الأطفال فیستقبلون الحیاة بالصریخ (صالح، 2010)
شجاعیفر: بچهها خوشی و تفریحشان را با جیغ و داد بروز میدهند (صالح، 1379)
در این عبارت، مترجم فارسی به منظور همسانسازی ترجمه با متن اصلی به ورطۀ خطا افتاده و همین امر باعث شده است که ترجمه با منظوری که نویسنده عرب دنبال میکند، بسیار متفاوت باشد. با بررسی ترجمۀ انگلیسی و تطبیق آن با ترجمۀ فارسی و متن عربی میتوان پی به اشکالات موجود در ترجمۀ شجاعیفر برد:
At first, As is well known, Children meet life with screams (Davies, 1968)
در زبان انگلیسی، واژۀ «Meet» به معنای «ملاقات کردن»، «دیدار» و «رویارویی» بهکار میرود (آریانپورکاشانی، 1384). واژۀ »Scream» نیز به معنای «فریاد»، «جیغ»، «فریاد زدن» و «جیغ کشیدن» آمده است (حییم، 1388). از این رو، میتوان گفت قرار گرفتن واژۀ «Meet» در کنار واژۀ «Scream» بافتی را در جمله ایجاد کرده که مترجم فارسی در مرکز خطا و اشتباه قرار گیرد. با مراجعه به متن عربی به این اشتباه پی میبریم، چراکه در متن اصلی، قبل از فعل «یستقبلون» واژۀ «یولد» بهکار رفته است و بافت جمله در متن اصلی به ما کمک میکند که راحتتر به منظوری که نویسنده عرب دنبال میکند، دست یابیم. در حقیقت جملۀ عربی، معنای ضمنی را دنبال میکند که شجاعیفر بدان دقتی نداشته است. با نگاهی به ترجمۀ ادبی از رمان طیب صالح این مسأله بیش از پیش روشن خواهد شد؛ دارابی در این رمان به این صورت ترجمه کرده است: «بچهها تا به دنیا میآیند زندگیشان را با جیغ و فریاد آغاز میکنند» (صالح، 1395). بنابراین، ترجمۀ «کودکان از همان بدو تولد با گریه و شیون به استقبال زندگی میروند» پیشنهاد میشود.
ب- نعرّس لک عزة (صالح، 2010)
شجاعیفر: عزه را میدهیم با تو ازدواج کند (صالح، 1379)
در زبان فارسی، اگر بخواهیم از چنین بافتی استفاده کنیم باید بگوییم «فلانی را به ازدواج تو درمیآورم» یا «فلانی را به عقدت درمیآورم»، اما میبینیم که مترجم جمله را به صورتی ترجمه کرده که با ساختارهای متن مقصد همسو نبوده و حتی صورت اصطلاحی عبارت در ترجمۀ فارسی از بین رفته است. ردپای این اشتباه را باید در ترجمۀ انگلیسی جستوجو کرد:
We’ll give you azza in marriage. (Davies, 1968)
از آنجا که فعل «Give» به معنای «دادن [به]»، «فرض کردن»، «معین کردن»، «بخشش کردن»، «تاب نیاوردن»، «[رو به جایی] باز شدن» است، مترجم بدون در نظر گرفتن معیارهای متن مقصد و همسانسازی و معادلسازی این واژه، آن را به همان صورت که در ترجمۀ انگلیسی آمده به صورت تحتاللفظی ترجمه کرده و مطمئناً به این نکته توجهی نداشته است که یک فارسیزبان هیچگاه در چنین موقعیت یا موقعیتهای مشابهی نمیگوید: «فلانی را میدهیم با تو ازدواج کند». از این رو شجاعیفر با بیتوجهی به صورت اصطلاحی عبارت و ترجمۀ تحتاللفظی و مستقیم خود، صورت اصطلاحی عبارت را از بین برده است. بنابراین، برای این عبارت، ترجمه «عزه را به عقدت در میارم» پیشنهاد میشود.
ج- فی بیت خاله (صالح، 2010)
شجاعیفر: در منزل عمویش (صالح، 1379)
واژۀ «خال» از ریشه «خَوَلَ» در زبان عربی به معنای «صاحب»، «آثار خیر»، «پرچم لشکر»، »خال [بدن]» و «دایی» بهکار برده میشود (قیّم، 1393). با این حال میبینیم که مترجم در برابر لفظ «خال» از واژۀ «عمو» بهره برده است. با نگاهی به ترجمۀ انگلیسی و بررسی آن با ترجمۀ فارسی متوجه خواهیم شد که مترجم فارسی در ترجمة برابری که مترجم انگلیسی برای واژۀ «خال» در نظر گرفته دچار اشتباه شده است:
Seif ad- din spent the night at his uncle’s house (Davies, 1968)
برای واژۀ «خال» در ترجمۀ انگلیسی از معادل «Uncle» استفاده شده است که در زبان انگلیسی این واژه هم برای «عمو» و هم برای «دایی» بهکار میرود (حییم، 1388). برای تفهیم بیشتر این موضوع نگاهی به فرهنگ المورد انداختیم و متوجه شدیم برابری که برای واژۀ «خال» در زبان انگلیسی وجود دارد، واژه «Uncle» است (البعلبکی، 1992). به نظر میرسد که مترجم تحت تأثیر زبان انگلیسی معنای اول را بهکار برده و معنای دوم از نظر او دور مانده است. بنابراین، ترجمۀ «در منزل داییاش» پیشنهاد میشود.
د- دمدم طبل النحاس الکبیر و هدر (صالح، 2010)
شجاعیفر: طبل بزرگ برنجی مثل رعد به غرش درآمد (صالح، 1379)
در این عبارت، مترجم در ترجمۀ چند قسمت دچار اشتباه شده است؛ 1- در متن عربی هیچگونه تشبیهی وجود ندارد، اما در ترجمۀ فارسی، جمله صورت تشبیهی به خود گرفته است. 2- واژۀ «نحاس» به معنای «مس» است و نه به معنای «برنج». در زبان عربی، واژۀ «نحاس» به معنای «مس»، «[تونس] سکه کوچک» است. هرگاه این واژه در کنار واژۀ «أصفر» بیاید، معنای «برنج» میدهد (آذرنوش، 1388).
با نگاهی به ترجمۀ انگلیسی و تطبیق آن با ترجمۀ فارسی و متن اصلی به این نتیجه دست مییابیم که شجاعیفر تحت تأثیر زبان واسطه دچار چنین اشتباهی شده است:
The large brass drum let out a rumbling noise as of thunder (Davies, 1968)
واژۀ «brass» به معنای «برنج» و «برنجین» است (حییم، 1388). در زبان انگلیسی، واژهای که برای «مس» بهکار میبرند، واژۀ «Copper» است (البعلبکی، 1992). عبارت «As of» در ترجمۀ انگلیسی قالبی تشبیهی را ایجاد کرده و مترجم با ترجمۀ تحتاللفظی تشبیه را به متن فارسی منتقل کرده است. مترجم فارسی، بیخبر از آنکه متن اصلی هیچگونه تشبیهی ندارد، این جمله را از انگلیسی ترجمه و آن را به زبان فارسی منتقل کرده است. دارابی در ترجمه این عبارت چنین آورده است: «طبل بزرگ مسی به صدا درآمد» (صالح، 1395). بنابراین ترجمۀ زیر پیشنهاد میشود:
- طبل بزرگ مسی غرشی میکند و به صدا در میآید.
بحث و نتیجهگیری
در مقالۀ حاضر به بررسی کیفیت ترجمه از زبان واسطه پرداخته شد. شکرالله شجاعیفر در شناسنامۀ ترجمۀ خود ادعا کرده که «عرس الزین» را از ترجمۀ دنیز جانسون به فارسی برگردانده است، اما نتیجهای که از این ادعا در مقالۀ پیش رو حاصل شد با گفته وی در تضاد است. هرچند تأثیرپذیری شجاعیفر به مثالهای یاد شده ختم نمیشود و نگارندگان در تطبیق با موارد زیادی از این نوع مثالها روبهرو شدند که حاکی از واسطه قرار دادن زبان واسطه است، اما در این جستار مختصر نمیتوان به همه این مثالها پرداخت. تأثیرپذیری مترجم فارسی از چند حالت خارج نیست:
* شکرالله شجاعیفر در ترجمۀ انگلیسی به فارسی بسیاری از عبارات را بدون توجه به اینکه هر واژه یا عبارت در هر زبان میتواند بار معنایی خاصی را داشته باشد، عیناً ترجمه کرده و این مسأله باعث شده که بسیاری از واژگان، عبارات و جملههایی که به ترجمۀ فارسی انتقال پیدا کند با رویکردهایی که متن مقصد دنبال میکند، همسو نباشد.
* شجاعیفر در ترجمۀ برخی از واژگان دچار اشتباه شده است، چراکه از میان معانی متعدد برای یک واژه، تنها معنای اولیه را برگزیده و معانی دیگر از دید او دور مانده است و این امر خود دلیلی است بر آنکه ترجمه این مترجم از روانی و خوانشپذیری کافی برخوردار نباشد و خواننده را خسته و از خواندن ادامه متن منصرف کند.
* برخی از اصطلاحات، تعابیر و ضربالمثلها به همان شکلی که در ترجمۀ انگلیسی بهکار رفته به ترجمۀ فارسی منتقل شده است بدون آنکه شجاعیفر اقدام به معادلیابی کند و آنها را به همان صورت به ترجمۀ فارسی منتقل کرده است. این در صورتی است که برای بسیاری از اصطلاحات، تعابیر و ضربالمثلها موجود در زبان فارسی معادل مناسب وجود دارد. امروزه یکی از دلایلی که باعث میشود یک ترجمه نسبت به ترجمۀ دیگر خوب و خوانندهمحور باشد، همین مسأله معادلیابی است.
* شجاعیفر در ترجمۀ خود حذف و اضافههایی را صورت داده که ناشی از زبان واسطه بوده و در متن اصلی وجود نداشته است. این حذف و اضافهها که از سوی شجاعیفر صورت گرفته نه تنها هیچ کمکی در ترجمۀ فارسی نکرده، بلکه گاهی منجر به کاهش و یا افزایش معنا شده و مسأله امانتداری مترجم را خدشهدار کرده است، چراکه این کار وی باعث شده که ترجمه به متن اصلی وفادار نباشد و ترجمهای آزاد و تفسیری به حساب آید. این مهم تا جایی پیش رفته که گاهی ترجمۀ فارسی از منظوری که متن عربی دنبال میکند به دور است.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
ORCID
Ali Saedawi |
http://orcid.org/0000-0001-8880-2187 |
|
Sajjad Ahmadi |
http://orcid.org/0000-0002-7005-0439 |