Document Type : Research Paper

Authors

1 Master of Arabic Translation, Kashan University, Isfahan, Iran

2 Associate Professor, Department of Arabic Language and Literature, Kashan University, Isfahan, Iran

3 Assistant Professor, Department of Arabic Language and Literature, Kashan University, Isfahan, Iran

Abstract

In all the languages of the world, some words and expressions indicate an unpleasant and impolite concept, which are called "linguistic taboos" or "rhetoric" and are generally avoided from their obvious and direct use. Examination of the "Mokhtarnameh" TV series indicates the use of a significant number of these taboos; In light of this, what is important for the authors of this article is to identify and extract the desired interpretations in the series in the first step, and in the next step, the authors identify techniques used in the translation of this series by a qualitative approach and descriptive-analytical method, evaluate the strengths and weaknesses of the translation by criticizing and examining the inputs of Persian taboos in the Arabic dubbing of the TV series, and present the result to the audience. The result indicates that the translation of the taboos used in the TV series under study can be defined, formatted, and recognized by the most important linguistic strategies in constructing euphemism, including semantic implication, semantic expansion, permissible, omission, reduction, duplication, contradiction, and literal or semantic translations. Another conclusion is that using the method of reduction and contradiction, respectively, has been the most frequent and least frequent strategies in translating the studied TV series.

Keywords

در بسیاری از جوامع، برخی از رفتارهای کلامی و غیرکلامی، ممنوع و قدغن شمرده شده که اصطلاحاً به آن‌ها «تابو»[1] یا «دش‌واژه» می­گویند؛ بنابراین، کاربران زبان برای ایجاد روابط کلامی هنجار در جامعه -به جای بهره­گیری از واژه­های ناخوشایند- از واژ­های جایگزین، شگردها و استراتژی­هایی بهره می­گیرند که ضمن انتقال مفهوم موردنظر از کاربست صریح آن دش‌واژه پرهیز شود. بر این مجموعه از شگردهای مورد استفاده می­توان «حسن تعبیر» نام نهاد.

به باور پژوهشگران، «حسن تعبیر از جمله ابزارهای زبانی قدرتمندی­ هستند که به طور گسترده­ در زبان­های مختلف وجود دارد» (موسوی، ۱۳۹۱) و کاربرد آن برای انگیزه­هایی همچون اخلاقی، روانی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و زیبایی‌شناختی است (نوروزی، ۱۳۸۹).

 ترجمۀ تابوها از زبان مبدأ به زمان مقصد، یکی از چالش­های پیش­روی مترجمان است و در فیلم­های تاریخی بیشتر رخ می‌نماید که یکی از دلایل آن می‌تواند منسوخ شدن برخی از اصطلاحات و کلمات باشد. وظیفۀ مترجم در این­ شرایط ضمن حفظ و انتقال میزان توهین در محتوای زبان مبدأ به زبان مقصد، حفظ امانت­داری در فرآیند ترجمه است. بنابراین، نقش مترجم در اینجا به‌عنوان ناقل فرهنگ زبان مبدأ به زبان مقصد، اهمیت بسزایی دارد. بر این اساس، واکاوی و تحلیل نحوۀ عملکرد مترجم یا گروه مترجمان در ترجمۀ یک متن یا دوبلۀ فیلم از زبان مبدأ به زبان مقصد و توجه یا عدم توجه به آن موضوع از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و این امکان را فراهم می‌کند تا ضمن شناخت بهتر نسبت به اثر ارائه شده از احتمال تکرار اشتباه­های پیشین جلوگیری کند و موجب شود تا مترجم با آگاهی بیشتر به سراغ برگردان یک متن یا فیلم برود. 

  1. 1. بیان مسأله

تابوهای زبانی از جمله مسائلی است که در برگردان اثر، مترجم را به چالش می­کشاند. یک مترجم در ترجمۀ آثار تابوشکن باید تمام تلاش خود را به‌کار گیرد تا با خواست و سلیقة عموم همسو شود. در چنین حالتی، بهترین ابزاری که می­تواند به کمک وی بیاید، استفاده از شگرد «حسن تعبیر[2]» است.

«حسن تعبیر» بیانی است مجازی که از جهاتی به کنایه شباهت دارد و در مورد کلمات یا اصطلاحاتی به‌کار می­رود که از نظر اجتماعی قابل پذیرش نیستند و همۀ زبان­ها این‌گونه اصطلاحات را به جای کلمات یا عبارات خاصی جایگزین می­کنند خصوصاً در مقوله­های جنسی، مرگ، ماوراء الطبیعه و... (ر.ک: کبیری، ۱۳۷۹). کاربرد واژه‌ای خوشایند به جای واژه‌ای که دارای معنای ضمنی ناخوشایند است را حسن تعبیر یا بـِه‌گویی می‌گویند. به بیان ساده­تر، واژه‌ای با معنای خوشایند که به جای واژه‌ای با معنای ناخوشایند به‌کار برود را «به‌واژه» می‌گویند. استفاده از اصطلاحاتی نظیر «سرویس بهداشتی» به جای «توالت» یا «فلان فلان شده» به جای «دشنام» یا «روشن‌دل» به جای «نابینا» نمونه‌هایی از این فرآیند زبانی هستند (جمشیدی‌نژاد، 1398).

حسن تعبیر به معنای خوب سخن گفـتن اسـت و در اصـطلاح بدیع، استفاده از واژگان و عبارت خوش‌آهنگ، خوشایند و مؤدبانه، ملایم و غیرمحـاوره‌ای به جای کلمات و اصطلاحات ثقیل، ناخوشایند، بی‌پرده، سخیف و کریـه، خشـن، گسـتاخانه و محاوره‌ای است (نوروزی، 1389). «به‌گویی» نوعی فرآیند زبانی است که در آن عبارات و واژه‌های ناخوشایند، توهین‌آمیز یا دشوار، جای خود را به جملات و کلماتی می‌دهند که بار معنایی منفی کمتری دارند. برخی حسن تعبیرها به منظور سرگرمی و برخی دیگر برای مثبت جلوه دادن یک رویداد منفی استفاده می‌شود.

به‌گویی، ابزار گفتمانی قدرتمندی است که برای تقویت و افزایش نزاکت اجتماعی و حفظ خودانگارۀ اجتماعی طرفین گفت‌وگو به‌کار می‌رود و سازگاری روابط بین‌فردی را آسان می‌کند. بیشتر واژه‌های به‌گویانه در زبان فارسی در حوزۀ مسائل مربوط به مرگ، مسائل جنسی، مواد زاید بدن، تبلیغات، ناتوانایی‌های جسمی، اعضای بدن، بیماری‌های روانی، مواد مخدر، ناسزاها و تجارت به‌کار می‌روند.

ابزارهای زبانی به‌کار رفته در ساخت به‌گویی‌ها در زبان فارسی عبارت‌اند از: تکرارشوندگی، حذف، وام‌گیری واژگانی، استلزام معنایی، استعاره، مجاز، تضاد معنایی، کم‌گفت، مبالغه، اطناب، رَدّ خُلف، واژه‌های مبهم، گسترش معنایی و عبارات اشاره‌ای است (موسوی، 1391). این شگرد به عنوان یک راهبرد کلامی در مطالعات مربوط به ممنوعیت‌های زبانی مورد استفاده قرار می­گیرد.

بررسی‌ها نشان می­دهد سریال مختارنامه دوبله شده به عربی از جهت استفاده از راهکارهای حسن تعبیر در ترجمۀ تابوهای این سریال، شاخص و چشمگیر است. این سریال که هم از جنبۀ تاریخی و هم از جهت دینی پر اهمیت است با وجود اینکه عمدتاً فضای عربی دارد و قهرمانان آن هم شخصیت­های عربی هستند به نوعی با فرهنگ و مذهب ما ایرانیان سخت گره خورده است و جایگاه ویژه­ای بین ما دارد. این مجموعه تلویزیونی که در قیاس با سایر سریال­های مشابه تاریخی- دینی از استقبال گسترده­ای در دو جامعۀ عربی و ایرانی برخوردار شده است با نام «مسلسل المختار الثقفی» به عربی برگردان شده و توسط شبکۀ «آی­فیلم» پخش شده است که بنا به گواهی این شبکه با استقبال بسیار گسترده­ای در تمامی کشورهای عربی و اسلامی روبه‌رو بوده است.

با توجه به اهمیت مسأله، نگارندگان این مقاله می­کوشند تا به شناسایی و استخراج تابوهای موجود در متن فارسی مختارنامه -که بیشتر در بُعد الفاظ و واژه­های رکیک و ناشایست است- به نحوۀ ترجمه و ارزیابی آن بپردازد تا ببیند که آیا مترجم یا گروه مترجمان در فرآیند برگردان برای عبارت متن فارسی، معادل مناسب عربی آورده­اند یا اینکه به هر دلیل، صرفاً ترجمه­اش کردند. آیا از لحاظ بافت و سیاق، معادل­های عربی با بافت و فضای کلی متن اصلی همسو هستند یا خیر و... .

۲. روش پژوهش

این پژوهش با اتخاذ رویکرد کیفی و روش تحلیلی– توصیفی، پس از استخراج تابوها از سریال فارسی مختارنامه، جهت روشن­سازی مراد گوینده از کاربرد تعبیر یا اصطلاح خاص موردنظر با استفاده از لغت­نامه­های معتبر به تشریح معنای لغوی و کنایی آن می‌پردازد. در مرحلۀ بعدی، ترجمه ارائه شده را با اصل فارسی آن تطبیق داده و به هم‌سنجی، آسیب‌شناسی و بیان نقاط قوت و ضعف برابر نهاده­ها اقدام می‌کند.

برای بررسی داده­ها و دستیابی به نتیجة مناسب از روش تحلیل محتوا استفاده شد؛ بنابراین، تمام واژگان، جمله‌ها و گفتارها، تحلیل و بررسی شد و براساس انواع تابوها و راهکارهای مناسب برای حسن تعبیرسازی تابوها، داده‌ها در جدول‌های مخصوص دسته‌بندی شده‌اند تا بستری مناسب برای بررسی موضوع و محتوای آن‌ها فراهم شود. برای عینی‌تر شدن تحلیل و امکان بررسی سنجیده­تر، بسامد داده­های برگرفته از این سریال اندازه‌گیری و به کمک فنون آمارگیری توصیفی و استنباطی، نتایج پژوهش تفسیر شد.

  1. پرسشها و فرضیه­های پژوهش

دو پرسش اصلی که در این جستار در پی پاسخ به آن‌ها هستیم از قرار زیر است:

- کدام‌یک از استراتژی­­ها بیشترین و کمترین کاربرد را در برگردان تابوها داشته است؟

- از زاویۀ ترجمه تابوها، مهم­ترین نقطه قوت و ضعف دوبلۀ عربی سریال مورد مطالعه چیست؟

                پژوهش حاضر بر پایۀ این فرضیات شکل گرفته است:

- به نظر می­آید استراتژی تحت‌اللفظی و حذف به ترتیب عهده­دار بیشترین و کمترین کارکرد در فرآیند برگردان بوده­اند.

- چنین گمان می­رود که شناخت مفاهیم تابوهای زبان مبدأ مهم­ترین نقطه قوت مترجم و استفاده از استراتژی حذف، مهم­ترین ضعف مترجم در فرآیند برگردان باشد.

  1. پیشینۀ پژوهش

تاکنون پژوهش­های زیادی در رابطه با ترجمه تابو صورت پذیرفته است که در ادامه به مهم­ترین آن‌ها اشاره می­شود.

عبدی (1386) در پایان­نامۀ خود با عنوان «استراتژی­های مترجم برای برخورد با تابوها در فیلم­های دوبله شده از انگلیسی به فارسی» کوشیده ضمن شناسایی مشکل خلأهای واژگانی در ترجمۀ آثار ادبی، مشکلات پیش روی مترجمان را در برخورد با تابوها بررسی کند و راهکارهای مناسب برای آن‌ها ارائه دهد.

شریفی و دارچینیان (1388) در مقاله‌ای با عنوان «بررسی نمود زبانی تابو در ترجمه به فارسی و پیامدهای آن» به بررسی نمونه­هایی از ترجمه‌های زبان­های دیگر به زبان فارسی و مشکلاتی که مترجم فارسی‌زبان با آن مواجه است، پرداخته‌اند و این نتیجه حاصل شده که راهکارهای حذف، وام‌واژه و ابداع بیشترین راهکار در بین مترجمان بوده است.

نوروزی و عباس‌زاده (1389) در پژوهشی با عنوان «حسن تعبیر در زبان و ادبیات عربی، شیوه‌ها و انگیزه‌ها» به جایگاه مقولۀ حسن تعبیر در زبان‌شناسی و انگیزه‌ها و شیوه‌های ساخت آن پرداخته و به این نتیجه رسیده‌اند که پژوهشگران عرب­زبان کوشیده‌اند با طرح و پیگیری موضوع حسن تعبیر، نگرش­های نادرست به آن موضوع را اصلاح کنند. دیگر اینکه اصطلاحاتی چون التلطف، 

تحسین القبیح و الکنایة، برابر نهاده‌های حسن تعبیر در نزد عرب‌هاست.

قاضی‌زاده و مردانی (1391) در مقالۀ «بررسی راهبردهای مترجمان در ترجمۀ تابوهای غربی در دوبلۀ فیلم­های انگلیسی زبان به فارسی» با بررسی توصیفی فیلم­های انگلیسی دوبله شده به زبان فارسی راهبردهای مترجمان را در برخورد با تابوهای فرهنگی، مورد واکاوی قرار داده و چنین نتیجه‌گیری کرده‌اند که راهبرد جایگزینی، جبران، دستکاری و تعدیل از جمله راهبردهای مترجمان بوده است.

طالب‌نیا (1392) در پایان‌نامۀ خود با عنوان «راهبردهای ترجمۀ تابو در دوبلۀ فیلم­های پلیسی» 10 فیلم سینمایی با ژانر پلیسی را از زاویۀ استراتژی ترجمۀ تابو مورد مطالعه قرار داده و به این نتیجه رسیده است که راهکار افزایش، حذف، تخفیف و جایگزینی بیشترین کارکرد را در مجال ترجمۀ تابو داشته­ است.

میرزایی و دیگران (1394) در مقالۀ «شگرد ساده‌سازی در تابوهای فرهنگی در برگردان­های مرعشی‌پور از رمان‌های راه و کوچۀ مدق نجیب محفوظ» به شیوه‌های ساده‌سازی مرعشی‌پور در برخورد با تابوهای رمان نجیب محفوظ پرداخته و از مهم‌ترین راهکارهای آن را حذف، جایگزینی و کاهش برشمرده است.

یوسف‌آبادی و افضلی (1399) در مقالۀ «بررسی تطبیقی طنز کلامی در دوبلۀ عربی و فارسی انیمیشن زوتوپیا[1] براساس مدل مگدالنا پانِک[2]» کوشیده­اند طنزهای کلامی انیمیشن یادشده را براساس مدل پاتک مورد بررسی قرار دهند و در پایان به این نتیجه رسیده­اند که راهکار تحت‌اللفظی در دوبلۀ عربی و راهکار دگرگون­سازی در دوبلۀ فارسی پربسامدترین راهکار در ترجمۀ طنز مورد مطالعه بوده­اند.

با توجه به پیشینۀ یاد شده علاوه بر اینکه دوبلۀ عربی سریال­های فارسی زبان مورد توجه قرار نگرفته است، اثری نیز یافت نشد که به شگردهای حسن تعبیر در برگردان­های زبان فارسی به عربی بپردازد. بنابراین، می­توان ادعا کرد که این پژوهش برای اولین بار به بررسی شگردهای حسن تعبیر در سریال فاخر و دینی مختارنامه دوبله شده به زبان عربی می­پردازد که نقش چشمگیری در ترویج فرهنگ فارسی دارد و گاه با فرهنگ عرب آمیخته شده است که خود اهمیت این پژوهش را دوچندان می­کند.

  1. کاربست شگرد حسن تعبیر در دوبلۀ تابوهای مختارنامه

یکی از چالش­های مهم مترجمان در تمامی جوامع در برخورد با تابو یا پرهیزه شکل می­گیرد، چراکه برخی از مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ادبی، مذهبی، عوامل درونی (حیاء، ترس، سوء ظن و...)، عامل زبانی و لهجه‌ها، اصطلاحات یا واژه­هایی وجود دارد که برای آن جامعه ناخوشایند، غیرمؤدبانه یا نامطلوب تلقی می­شود (أبو زلال، ۲۰۰۱). در چنین موقعیتی، مترجم باید تمام تلاش خود را به‌کار گیرد تا در برخورد و برگردان کردن آن پرهیزه­ها، بهترین عملکرد را داشته باشد و ضمن رعایت امانت­داری، متن خود را با سلیقۀ مخاطب خود همسو گرداند. در چنین حالتی استفاده از راهکارهای حسن تعبیر می­تواند بهترین گزینه باشد تا با زیباسازی کلام، مفهوم نیز به درستی انتقال یابد. در پرتو اهمیت مسأله این پژوهش با تکیه بر مهم­ترین استراتژی­های زبانی در ساخت حسن تعبیر از جمله استلزام معنایی، گسترش معنایی، مجاز، حذف، کم­گفت، مضاعف­سازی، تضاد یا تناقض و ترجمۀ تحت‌اللفظی یا معنایی، عهده­دار بررسی ۱۴۴ نمونه از جملات ۴۰ قسمت سریال مختارنامه است که دارای دش‌واژه­ها و ناسزاواژه­ها هستند که البته راهکارهای مورد استفاده در برخورد با آن‌ها را به‌صورت جدول­های جداگانه مورد بررسی قرار داده و شرح داده است.

 

5-1. استلزام معنایی[3]

«استلزام» در لغت یعنی به چیزی مشروط‌ بودن، چیز دیگری را لازم‌ داشتن و به چیز دیگر وابسته‌ بودن است. به بیان ساده­تر، مفهوم یک جمله، مستلزم مفهوم جملۀ دیگری است؛ یعنی اگر جملۀ الف به وقوع پیوسته باشد، جملۀ ب نیز وقوع یافته است. به باور اصحاب نظر، این فرآیند یکی از برجسته­ترین پدیده­هایی است که زبان طبیعی را مشخص می­کند؛ زیرا در اکثر مواقع طی فرآیند ارتباط، شاهد آن هستیم که چنانچه ارتباط جملات با سیاق در نظر گرفته شود، آن وقت به معنای ظاهری و اولیه آن‌ها بسنده نمی­شود و معنای جدیدی از آن‌ها برداشت می‌شود و این همان انتقال از معنای صریح به معنای غیرصریح و استلزامی است (أدراوی، ۲۰۱۱).

استلزام معنایی از جمله شگردهایی است که به مترجم این امکان را می­دهد در عین حال که از بار معنایی منفی تابوها می­کاهد، پیام را به مخاطب برساند. این استراتژی در ۲۲ مورد از دش‌واژه­های مختارنامه به‌کار گرفته شده است. به عنوان نمونه کاربست استراتژی موردنظر را در جملات ارائه شده در جدول (1) می­بینیم.

جدول 1. کاربست استراتژی استلزام در ترجمۀ فیلم مختارنامه به عربی

جملۀ فارسی

ترجمه

ارجاع

من با هر لباسی جز لباس حسین به کوفه می­آمدم تکه بزرگم گوشم بود.

 لو دخلتُ الکوفةَ فی أیةِ هیئة غیرِ هیئةِ الحسینِ لـَقطَّعنی أهلُها.

قسمت ششم

به جای لاشه این گراز، لاشۀ سگ بود باز هم هوس می­کردی فیله­اش را کوفت کنی؟

لو کانت میتة کلب بدلا من هذا الخنزیر هل کنت ترغب فیها؟

قسمت اول

سر قصۀ حسین هم، خر شدم.

تصرفتُ فی قضیة الحسین کالأحمق

قسمت دهم

 باید مغز خر خورده باشی تا چنین خیال خامی به سرت بزند.

 اللهم إلا إذا کنتَ قد جـُننتَ!

قسمت سوم

عجب حرام لقمه­ایست ابن زبیر و عجب خری است مختار.

یاله من مخادع إبن زبیر هذا ویاله من أحمق هذا المختار

قسمت سیزدهم

 

در عبارت ارائه شده در جدول (1)، عبارت­های رکیکی همچون «کوفت کردن»، «خر شدن»، «مغز خر خوردن» و «حرام لقمه بودن» از جملۀ دش‌واژه­هایی هستند که تندی و شدت بیشتری نسبت به عبارت «تکه بزرگ و گوش بودن» دارند و به اصطلاح از نزاهت در گفتار و تهذیب کلامی دورترند. از منظر استراتژی استلزام معنایی، عملکرد مترجم نسبتاً قابل قبول بوده است، چراکه کوشیده است با در نظر گرفتن سیاق کلی متن و القای هوشمندانه معنا از بار منفی و ناخوشایند متن نخستین بکاهد.

توضیح بیشتر اینکه مترجم در نمونۀ اول؛ یعنی «تکه بزرگم گوشم بود» هم حالت شرطی جمله را حفظ کرده است و هم با جایگزینی «لـَقطَّعنی أهلُها» رسمیت بیشتری به متن بخشیده و آن را از حالت عامه­پسند بودن خارج ساخته است. ضمن اینکه با عبارت جایگزین مورد اشاره، بار دیگر به فاعل آن (اهل کوفه) توجه کرده است. در عبارت دوم؛ یعنی «هوس کردن» و به‌ویژه «کوفت کردن» تا حد زیادی زننده و رکیک است که البته مترجم بی­آنکه مفهوم متن را خدشه­دار کند با عبارت «هل کنت ترغب فیها؟» نزاهت را به متن برگردانده است.

در نمونۀ سوم، اقدام مترجم از دو منظر قابل ستایش است: نخست اینکه به جای واژه نسبتاً زشت و بی­ادبانه «خر شدن» از تعبیر نسبتاً معمولِ «احمق» استفاده کرده که نازیباییِ کمتری با خود دارد و دوم اینکه با این جایگزینی، پاسداشت و احترام بیشتری برای نام «حسین» قائل شده است و آن را از هم­نشینی با منفی­واژه دور ساخته است.

در نمونۀ چهارم، عبارت عامیانه و کوچه بازاریِ «مغز خر خوردن» که در شمار تابوست با عبارت «مگر اینکه دیوانه شده باشی= إلا إذا کنتَ قد جـُننتَ!» جایگزین شده که هم القاگر «سبک‌َّ مغزی» است و هم با «خیال خام داشتن» همخوانی دارد؛ بنابراین، مفهوم متن با رعایت ادب به صورت کامل به مخاطب عرب زبان القا می­شود.

در نمونۀ پنجم، «حرام لقمه بودن» و «خر بودن» جزو تابو هستند که البته رکیک بودن عبارت نخست بیش از عبارت دوم است. مترجم با در نظر گرفتن فضای کلی متن سریال کوشیده مفهوم را به مخاطب انتقال دهد؛ هر چند که باید گفت «نیرنگ­باز بودن= مخادع» با «حرام لقمه بودن» تا حد زیادی از لحاظ معنایی فاصله دارد و بهتر بود از تعابیر دیگری همچون «بغیض» استفاده شود.

5-2. گسترش­ معنایی[4]

گسترش معنایی در زبان‌شناسی شناختی یکی از رویکردهای جدید زبان‌شناسی محسوب می­شود؛ شناخت‌گرایان معتقدند ساختار زبانی انعکاس مستقیم شناخت است که هر عبارت زبانی با شیوه­ای خاص از مفهوم­سازی با یک موقعیت خاص مرتبط است. همچنین از نظر آن‌ها میان تفکر، معنا و ساختار زبانی پیوندی تنگاتنگ وجود دارد (نقی‌زاده، 1390).

در زبان‌شناسی شناختی پنج عامل «استعاره، مجاز، تعمیم، تخصیص و طرح‌وارة تصویری» به‌عنوان مهم­ترین عوامل گسترش معنایی واحدهای زبانی شناخته می­شوند (بهرامی، 1398).

گسترش معنایی از رایج­ترین استراتژی­هایی است که در برخورد با دش‌واژه­ها کاربرد دارد؛ بدین شکل که با استفاده از آن در حالی که معنی یک واژه حفظ شده، معنی یا معانی دیگری نیز به آن افزوده می­شود.

مجاز و استعاره دو فرآیند مهم در گسترش معنایی محسوب می­شوند این دو راهکار معنای هسته را به معنای گسترش یافته بدل می­کنند و روابط چند معنا شکل می‌گیرد (همان). بررسی‌ها نشان می­دهد مترجم در فرآیند ترجمه، ۱۹ مرتبه از این استراتژی کمک گرفته است که تعدادی از آن‌ها در جدول (2) ارائه شده است.

جدول 2. کاربست استراتژی گسترش معنایی در ترجمۀ فیلم مختارنامه به عربی

جملۀ فارسی

ترجمه

ارجاع

عجب پدر سوخته­ایست عمر.

کم هو ملعون عمر هذا.

قسمت اول

خدا طالعم را بسوزاند.

 ألا لعنة الله علیّ.

قسمت سوم

ناریه جان! دستم به دامنت، تو می­توانی مختار را رام کنی.

 ناریة عزیزتی، أتوسّل إلیک، أنتِ تقدرین علی إیقافه!

قسمت دوم

مردکِ دمدمی مزاجِ عیاش، گَندَش را درآورده.

هذا الماجن متلون المزاج قد أفسد کل شئ.

قسمت دهم

تو همیشه فَکَت اِنقدر میجنبد نرهِ خر؟! چرا شِر و وِر می­بافی؟

ألا تری أنک تثرثر کثیراً، أیها الغبی، ما کل هذا التهریج؟

قسمت هشتم

در نمونۀ نخست، تعبیر «پدرسوخته» در زبان فارسی هم دشنام محسوب می­شود و هم به شخص زیرک و موذی اطلاق می‌شود (نجفی، 1378) که در اینجا با توجه به بافت کلام، معنی دوم مدنظر است؛ یعنی مجازاً بر شخص بدجنس اطلاق شده است. جایگزینی واژه «ملعون» در پرتو شناخت معنای مجازی «پدرسوخته» بوده و توانسته است از تندی تعبیر فارسی بکاهد و در همان حال مفهوم را با توسع معنایی به مخاطب القا کند.

در نمونۀ دوم، تعبیر «سوزاندن طالع» به نوعی نفرین بر خویشتن است که مترجم آن را به نوعی لعنت بر خویش فرض کرده و از عبارت رایج «لعنة» بهره برده است که البته نسبت به سوزاندن طالع ملایم­تر و معمول­تر است.

در نمونۀ سوم، تعبیر «رام کردن» که در لغت به نوعی از سرکشی درآوردن و اهلی کردن است با عبارت «از حرکت واداشتن= الإیقاف» معادل­یابی شده است که البته در این معادل، دیگر مفهوم منفی مورد اشاره به مخاطب القا نمی­شود و می­توان گفت مترجم در اینجا حسن تعبیر یا بـه‌گویی داشته است.

در نمونۀ چهارم، معادل­های ارائه شده برای دش‌واژه­های «عیاش» و «دمدمی مزاج» درجۀ نازیبایی خود را در زبان مقصد حفظ کرده است؛ با این حال، عبارت «گندش را درآورده» -که به معنای کار اشتباهی کردن و رسوایی به بار آوردن و باعث آبروریزی شدن است- با عبارت ملایم­ترِ «قد أفسد کل شئ» جایگزین شده که عموماً در زبان عربی به معنای کار را خراب کردن است. 

در نمونۀ پنجم، تعبیر «شر و ور بافتن» که در زبان فارسی به معنای سخنان بیهوده و بی­معنی و حرف مفت بر زبان جاری کردن است؛ از جمله تعابیری است که در عرف عام، منفی­واژه تلقی می­شود و به‌کارگیری آن در متن با جانب ادب و نزاهت کلامی همخوانی ندارد. مترجم به منظور رعایت ادب و پرهیز از تکرار مفهوم ناشایست در زبان مقصد با به‌کارگیری استراتژی گسترش معنایی یا همان توسع معنایی، معادل «مسخرگی درآوردن و خوشمزگی کردن= التهریج» را برای آن قرار داده است و از رهگذر آن توانسته مفهوم منفی را با ملایمت به مخاطب عرب­زبان انتقال دهد.

5-3. مجاز[1]

اگر یک واژه یا کلام در معنای غیرحقیقی خود به‌کار گرفته شود، مجاز است (الجرجانی، ۱۹۹۱) و این معنای ثانویه را زمانی مخاطب درمی­یابد که «با یکی از علایق مشخص از حاضری به غایبی برسد» (شمیسا، ۱۳۸۹). این شگرد می­تواند در برخورد با دش‌واژه­ها پرکاربرد باشد؛ چراکه درخصوص واژگان و جملاتی استفاده می­شود که در معنای اصلی به‌کار نرفته­اند و القاگر معنای دیگری هستند که البته باید با وجود قرینه­ای دلالت ثانوی دریافته شود. همچنین باید بین معنای حقیقی (اولیه) و معنای مجازی (ثانویه) رابطه­ای برقرار شود که به اصطلاح به آن «غیر ما وضع له» می­گویند. در دوبلۀ سریال مختارنامه، شاهد بهره­گیری 18 مرتبه­ای این استراتژی توسط مترجم هستیم. در جدول (3)، نمونه‌هایی از  کاربست این استراتژی در دوبلۀ عربی سریال مختارنامه ارائه شده است.

 

 

جدول 3. کاربست استراتژی مجاز در ترجمۀ فیلم مختارنامه به عربی

جملۀ فارسی

ترجمه

ارجاع

کارد به شکم خورده هوس کباب گراز کرده

هذا الشَّرِهُ المهووس یشتهی شواء لحم الخنزیر.

قسمت اول

چشمتان روز بد نبیند، مرا از پاچه آویزانم کردند.

عندما علقونی من ریش لی.

قسمت دوم

خوردی کچل؟ این بود عدالتی که خودت را برایش تکه پاره می­کردی!؟

ذقتها یا أبله؟! أهذه هی العدالة التی ترید أن تقتل نفسک من أجلها؟

قسمت سوم

همان معروفۀ عرب است.

آکلةِ الأکبادِ یا مختار .

قسمت ششم

پوستم کلفت بوده که نمردم.

لو لم یکن قلبی حجراً لمُتُّ

قسمت نهم

در نمونۀ نخست، عبارت «کارد به شکم خوردن» تعبیری نسبتاً ناخوشایند و توهین­آمیز است و مترجم با توجه به مفهوم مجازی آن با تک‌واژۀ «الشرِه» معادلی دقیق برای آن جایگزین کرده است که البته نمی­توان گفت بار منفی واژه جایگزین شده کمتر از عبارت به‌کار گرفته شده در زبان مبدأ است، چراکه معادل عربی نیز معنای شکم­بارگی، شکم‌پرستی، حرص و ولع داشتن برای خوردن را تداعی می­کند.

در نمونۀ دوم، عبارت «از پاچه آویزان شدن» اصطلاحی محاوره­ای و غیرمؤدبانه است که معنای کنایی آن، «حساب کسی را رسیدن« و به نوعی تنبیه کردن است. مترجم با توجه به مفهوم کنایی و مجازی تعبیر مورد بحث از عبارت «علّق» استفاده کرده که تداعی­گر آویزان شدن است.

در نمونۀ سوم، مترجم واژۀ توهین­آمیز «کچل» را که با حس بینایی قابل درک است با صفت «أبله» جایگزین کرده که از دو منظر قابل نقد است؛ نخست اینکه آن نقص را از حوزۀ عینی به حوزۀ عقلی انتقال داده و از شدت ناخوشایندی تعبیر و بی­پردگی آن کاسته است و از رهگذر آن به حسن تعبیر و به­گویی رسیده است. دوم اینکه کچل بودن لزوماً به معنای ابله بودن نیست و این دو صفت نسبت به یکدیگر رابطۀ لازم و ملزومی ندارند؛ بنابراین، چنین برمی­آید که مترجم با در نظر گرفتن بافت و سیاق کلام، معنای مجازی آن را در نظر گرفته است.

در نمونۀ چهارم، مراد از «معروفه» زن خودفروش و زناکار است که میزان ناخوشایندی و بی­پردگی و ناپسندی در آن بسیار بالاست که البته در فرهنگ عربی، این اصلاح با مضمون یادشده کاربرد ندارد. مترجم کوشیده بیان مؤدبانه­ای در فرآیند برگردان داشته باشد و به همین دلیل معادل «جگرخوار= آکلة الأکباد» را جایگزین آن کرده است. البته باید گفت آلوده دامن بودن با جگرخوار بودن که نماد سنگدلی و قساوت قلب است از لحاظ معنایی با هم متفاوت هستند.

در نمونۀ پنجم، «پوست کلفت بودن» از لحاظ لغوی به معنای پوست ستبر داشتن است، اما مجازاً به معنای گران­جان و سخت­جان بودن است و برای کسی به‌کار می­رود که تحملش در سختی­ها زیاد باشد. مترجم با شناخت مفهوم مجازی این دش‌واژه، عبارت «سنگدلی= لو لم یکن قلبی حجراً» را جایگزین کرده است که در قلب و جان با هم اشتراک دارند، اما معادلی چندان دقیق برای عبارت فارسی نیست. به هر روی، مترجم کوشیده در فرآیند برگردان به کلام خود تهذیب بخشد و از بار منفی و ناشایست عبارت بکاهد.

 5-4. حذف[1]

یکی از روش­هایی که ممکن است مترجم در برابر دش‌واژه­ها به‌کار برد، روش حذف است که معمولاً این روش به منظور گزیده‌گویی، جلوگیری از تکرار، رعایت ادب و گاه نداشتن معادل در زبان مقصد است. ممکن است مترجم برای ایجاد ارتباط فرهنگی میان دو زبان، دست به حذف بزند که گاه به این دلیل که با شیوه­های دیگر مفهوم را انتقال می­دهد و گاه ممکن است از روی حس تشخیص خود از این روش استفاده کند. به هر روی، این روش مخاطب را از درک پیام دور می­کند (ایویر،۱۳۷۰).

معمولاً روش حذف زمانی مورد قبول است که مترجم آن را برای مخاطب خود ملال‌آور یا واضح بداند (زرکوب، ۱۳۹۲). بررسی‌ها نشان می­دهد مترجم در فرآیند برگردان، 12 مرتبه از این استراتژی بهره برده است که چند نمونه آن در جدول (4) ارائه شده است.

در نمونۀ­های ذکر شده تعابیر «گور به گور شده، بی­بخار، خاله خرسه، خیکی، خیره سر» همگی بار توهین دارند و در شمار واژگان ناشایست و زننده به حساب می­آیند که مترجم در برگردان متن با بهره­گیری از استراتژی حذف از ذکر معادل عربی برای آن‌ها سرباز زده است تا از رهگذر کاربست آن ترفند، مراعات ادب و نزاکت کند و به حسن تعبیر برسد.

 

جدول 4. کاربست استراتژی حذف در ترجمۀ فیلم مختارنامه به عربی

جملۀ فارسی

ترجمۀ

ارجاع

آخ تف به قبر میتت ناریه، کاش پدر گور به گور شده من مغضوب پیامبر نبود.

آخ، تباً لکِ یا ناریة لهذا الأب، إنّ غضب النبی علیه یتابعنا!

قسمت دوم

یک موی این ایلیاتی­ها می­ارزد به کرور کرور جماعت بی‌بخار کوفی.

فشعرةٌ من هؤلاءِ أبناءِ الصحراءِ تُعادِلُ الآلافَ من هؤلاء الکوفیین

قسمت ششم

باید مراقب دوستی خرس خاله‌ها باشیم.

یجب اتخاد الحیطة من الأصدقاء.

قسمت سوم

عجب خری است این خلیفۀ خیکی حجازی!

یالجهل هذا الخلیفة الحجازی!.

قسمت سیزدهم

بیچاره دخترم عمره، چطور با این خیرهِ سرِ دیوانه سر کرده.

المسکینة ابنتی عمرة،کیف یمکنها أن تتحمل العیش مع هذا الرجل؟

قسمت چهارم

نکته قابل توجه در اینجا آن است که در فرآیند برگردان متن، جانب ادب رعایت شد، اما استفاده از استراتژی مورد بحث موجب نقص در معنا شده است؛ به عنوان مثال، در معادل نمونۀ دوم، مشخص نیست که چرا کوفیان در نظر متکلم بی­ارزشند، حال آنکه در عبارت فارسی این موضوع به خاطر بی­بخاری آن‌ها بوده است. یا در معادل عربی نمونۀ سوم، مشخص نیست که چرا باید از «الأصدقاء» پرهیز کرد؛ حال آنکه در زبان مبدأ مشخص است که آنان دوستی خاله خرسه دارند.

در دو نمونۀ آخر نیز همین نقص به چشم می­آید؛ در زبان مبدأ، خیکی بودن خلیفه مدنظر متکلم بوده که البته اثری از آن در در زبان مقصد نیست و این ویژگی برای مخاطب عرب­زبان تداعی نمی­شود و مسأله آنجا اهمیت پیدا می­کند که مخاطب هم­زمان با گفتار، تصویر وی را نیز به چشم می­بیند. در معادل نمونه آخر، مشخص نیست که چرا زندگی با آن مرد برای «عمره» سخت است؛ در حالی که در زبان مبدأ این علت بیان شده است.

5-5. کم‌گفت[1]

یکی دیگر از روش­های حسن تعبیر در برابر تابوها، بهره­گیری از تکنیک کم‌گفت در فرآیند ترجمه است؛ یعنی «مطلبی از حد خود ضعیف­تر و ملایم­تر بیان شود» (شمیسا، ۱۳۸۹). به بیان ساده­تر، می­توان در فرآیند برگردانِ برخی از کلمات یا جملات و حتی عباراتی که بار منفی دارند، ملایم­تر عمل کرد تا از تندی و تیزی تعبیر کاسته شود و درنهایت با سلیقۀ مخاطب همسویی داشته باشد. در جدول (5) نمونه‌هایی از کاربست این استراتژی در دوبلۀ عربی سریال مختارنامه مورد بررسی قرار گرفته است.

جدول 5. کاربست استراتژی کم‌گفت در ترجمۀ فیلم مختارنامه به عربی

جملۀ فارسی

ترجمه

ارجاع

من مردم فروشم یا شما که یک روده راست در شکمتان نیست؟!

هل أنا خائن أم انتم الذین تخفون الحقائق.

قسمت دوم

و لاالضالین و درد پدرم! و لاالضالین و حُنّاق!

و أنت من الضالین یا عمر، یا لک من رجل مخادع.

قسمت چهارم

نماز به کمرت بزند، حق مردم را پایمال نکن.

صلاتک هذه لن تقبل یا آکل حقوق الناس.

قسمت هفتم

چه رویی، دِ برو تا اون روی سگم بالا نیامده.

یا لک من وقح، إذهب من هنا قبل أن أغیّر رأیی.

قسمت دهم

من به گور پدرم می­خندم با کعبه دربیفتم.

وهل أنا مجنون لأعلن الحرب علی الکعبة؟!.

قسمت دوازدهم

در نمونۀ نخست، مراد از «یک روده راست در شکم نداشتن» این است که فرد کاملاً دروغگوست؛ این تعبیر تا حد زیادی محاوره­ای و در شمار واژگان ناخوشایند و توهین‌آمیز است که البته مترجم با بهره­گیری از تکنیک کم­گفت برایش معادل «پوشاندن حقائق= اخفاء الحقائق» را به‌کار بسته و با کاستن از تندی و تیزی سخن، آن را غیرمحاوره‌ای ارائه داده است.

در نمونۀ دوم، مترجم توجهی به بافت و ساختار نفرینی کلام نداشته است؛ زیرا روی سخن متکلم با کسی است که مشغول نماز خواندن بوده و در پایان سورۀ حمد، عبارت «والظالین» بر زبان آورد؛ بنابراین، براساس همان برداشت آورده است: «أنت من الظالین...».

صرف‌نظر از بی­توجهی مترجم به ساختار کلام، دو عبارت «درد پدرم» و «حناق» توهین‌آمیز و ناخوشایند هستند که متکلم از خدا می­خواهد آن دو را نصیب عمر گرداند. مترجم با استفاده از شگرد کم­گفت، عمر را از گمراهان دانست و از فریبکاری وی اظهار شگفتی کرد.

در نمونۀ سوم، عبارت «نماز کمرت را بزند» از جمله عبارت­های غیرمؤدبانه و محاوره‌ای است که مترجم با تغییر ساختار و شیوۀ بیانی، آن را به جملۀ خبریه تبدیل کرده است و عبارت موردنظر را با دخالت­دهی شگرد کم­گفت به «نمازت هرگز قبول نیست» برگردان کرده و از رهگذر آن، نزاهت گفتاری متن را تقویت کرده است.

در نمونۀ چهارم، عبارت «آن روی سگم را بالا نیار» نیز عبارت محاوره­ای و نسبتاً تند و بی­ادبانه است که به وقت عصبانیت شدید بر زبان جاری می­شود و به این معناست که عصبانی­ام نکن! مترجم با استفاده از همان شگرد و با تغییر لحن کلام برای آن عبارت، معادل «قبل از اینکه نظرم را تغییر دهم» جایگزین کرده است.

در عبارت پایانی نیز مترجم با استفاده از شگرد کم‌گفت از تعبیر ناخوشایندِ «به گور پدر خندیدن» گذشته است و معادل «مگر من دیوانه­ام که...» را جایگزین کرده است.

شیوه کم‌گفت در ۲۹ مورد از ترجمۀ تابوهای سریال به‌کار گرفته شده است و به نوعی پرکاربردترین شیوۀ مورد استفادۀ مترجم بوده است که به وسیلۀ آن علاوه بر کاهش بار منفی عبارات به روانی کلام و زیباسازی آن کمک کرده است؛ با این حال در مواردی موجب شده تا مخاطب از معنای اصلی کلام بدور افتد و در بسیاری از موارد مقتضای حال رعایت نشده است.

نکتۀ دیگر اینکه استفاده از این راهکار موجب شده است که گاه جنبۀ دیداری اثر با جنبه شنیداری مطابقت نداشته باشد، چراکه این دش‌واژه­ها عموماً در مواقع خشم و عصبانیت بیان شده که حرکات و اشارات دیداری با الفاظ بیان شده در زبان مقصد همخوانی ندارد و به نوعی ناهمسویی بین حرکات دست و صورت و گفتار پیش می­آید.

5-6. مضاعف‌سازی[2]

مضاعف‌سازی، بسط یا اطناب به دو صورتِ اطناب ابهام یا اطناب واضح می­آید. اطناب ابهام؛ یعنی کلمه­ای مبهم را بیان می‌کنند و بعد به توضیح آن می­پردازند و اطناب ایضاح عکس آن است (تفتازانی، ۱۳۷۰). این بسط در صورتی مورد پذیرش است که مخاطب از آن موضوع خالی‌الذهن باشد و مترجم به ناچار به تفصیل آن می­پردازد تا در ذهن شنونده جاگیر شود، اما اگر بیش از حد صورت گیرد، ملال‌آور خواهد بود و از عیوب ترجمه به‌شمار می­رود (شمیسا، ۱۳۸۹). این درحالی است که اگر سیاق سخن دارای عبارات ناپسند و زننده باشد، مترجم براساس تشخیص خود برای اینکه آن کلمه یا عبارات را دلپذیر و خوشایند کند با به‌کارگیری کلمات اضافه در متن خود و گاه تکرار آن به این مهم دست می­یازد. بررسی‌ها نشان می­دهد که مترجم در فرآیند ترجمه، 13 مرتبه از شیوه مضاعف‌سازی بهره برده است که در جدول (6) به برخی از آن‌ها اشاره شده است.

جدول 6. کاربست استراتژی مضاعف‌سازی در ترجمۀ فیلم مختارنامه به عربی

جملۀ فارسی

ترجمه

ارجاع

یک بار دیگر ببینمتان مادرتان را به عزایتان می­نشانم.

ولکن إن رأیتکم ثانیهً لن أرحمکم و سأثکل أمهاتکم

قسمت دوم

می­دانم از ترس کدام شوم نفسِ سگ چشم به فکر من و دُل دُل افتاده­ای.

 

أعرف من هو صاحب العین المالحة و النفس اللئیمة، فتخافین علینا من عمر بن سعد هو نحس و شئوم بعینهما.

قسمت چهارم

ملامتم نکن که مثل سگ پشیمانم، شیطان در جلدم فرو رفت.

 

و أنا نادم، ندمت ندامة لو أن نفسی/ تطاوعنی إذاً لقطعت خمسی ولعل شیطان قد استغل ضعفی.

قسمت هجدهم

او از آن ابن‌الوقت­هایی است که سر بزنگاه بلانسبت پیشابشان می­گیرد...

هو شخص طمّاع لئیم، شرور إنتهازی، جبان روّاغ، خوّان أیضاً.

قسمت سی و دوم

دق دلی کدام مرضت را می­خواهی سر ما خالی کنی؟ شیخ ابومرض!.

أیها العاجز، أخبرنی هل جئت تشفی ما توغل فی صدرکَ من أمراض ماضیة وقاتلة.

قسمت دوم

مترجم در نمونۀ­ نخست برای آنکه لحن خشم وعصبانیت را بیشتر القاء کند با بهره‌گیری از استراتژی مضاعف­سازی عبارت «لن أرحمکم» را به متن افزوده است. در نمونۀ دوم، علاوه بر کاهش بار منفی متن برای واضح شدن مراد سخن به بسط و تفصیل کلام پرداخته است. در نمونۀ سوم، برای آنکه مترجم بتواند لحن کلام «مثل سگ پشیمانم» را به تصویر بکشد از شعری مشهور دربارۀ شخصی به نام ندامة الکسعی -که پشیمانی او برای کسانی که به دست خود کار نادرستی را مرتکب می­شوند ضرب‌المثل شد- (الزرکلی، 2002) استفاده کرده است؛ بهره­گیری از این بینامتنی ضمن اینکه سبب شد از کاربست عبارت زننده و ناپسند پرهیز شود، موجب زیبایی کلام و تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب عرب زبان شده است.

در نمونۀ چهارم مترجم به‌جای تعبیر ناخوشایند «سر بزنگاه پیشابش می­گیرد» با قرار دادن صفاتی پی در پی سعی در انتقال مفهوم داشته است، گرچه می­توانست با استفاده از تعابیر و اصطلاحات منطبق از زبان مقصد ترجمه­ای متناسب­تر با گفتار فارسی بیان کند.

در نمونۀ پنجم، تعبیر «دق دل خالی کردن» به معنای خشم و کینه است که مترجم سعی کرده با اطناب، مفهوم موردنظر زبان مبدأ را به مخاطب عرب زبان انتقال دهد. البته امکان ساده­تر مفهوم متن با رعایت جانب ادب نیز وجود داشته است. به عنوان مثال، می‌توانست گفته شود: «یا أبا المرض! ترید أن تصبّ علینا نقمة أی مرضک».

5-7. تضاد یا تناقض[3]

کاربست روش تضاد یا تناقض از جمله راهکارهای مترجمان در برخورد با دش‌واژه­هایی است که بار معنایی منفی و نامطلوب دارند. توضیح اینکه کلمات مخالف نوعی متضاد هستند. تمامی زبان­ها کلمات مخالف دارند که در برخی از زبان­ها برای مفاهیم مثبت، لغت دارند، اما منفی آن را با اضافه کردن کلمۀ نفی می­سازند؛ مثلاً در زبان انگیسی با اضافه کردن not به free مقصود خود را می­رسانند (کبیری، ۱۳۷۹). تضاد به این معنی است که «واژه­ای درست در معنای ضد آن به‌کار برند و مثلاً به جای کلمۀ افتضاح بگویند: عالی!» (شمیسا، ۱۳۸۹)؛ این‌گونه گذشتگان تضاد را استعارۀ تهکمیه یا همان استعارۀ ریشخند نامیده­اند؛ زیرا برای استهزا و سخریه به‌کار می­رود (همان).

بررسی‌ها نشان می­دهد که استراتژی تضاد یا تناقض، ۴ مرتبه برای ترجمۀ تابوها به‌کار گرفته شده که به نوعی کمترین بسامد را به خود اختصاص داده است. در نگاه کلی، مترجم کوشیده با بهره­گیری از این شگرد، معادلِ دش‌واژه­ها را ملایم­تر و پذیرفتنی‌تر انتقال دهد. در 

در جدول (7) نمونه‌هایی از کاربست استراتژی تضاد یا تناقض ارائه شده است.

در نمونۀ نخست، تضاد شکل گرفته در زبان مقصد، نسبت به جملۀ فارسی علاوه بر کاهش بار معنایی ناخوشایند سخن با صنعت تضاد توانسته حالت استهزا به متن بیفزاید؛ چراکه تعبیر محاوره­ای «به قیمت خون پدر»؛ یعنی بسیار با قیمت بالا و گران در حالی که در معادل ارائه شده آمده است «به مبلغ ناچیز= بثمن رخیص».

 

 

جدول 7. کاربست استراتژی مضاعف‌سازی در ترجمۀ فیلم مختارنامه به عربی

جملۀ فارسی

ترجمه

ارجاع

مَنی چند؟ به قیمت خون پدرشان.

ما ثمن المن الواحد؟ بثمن رخیصٍ جداً!

قسمت هفتم

جایی می­روم مثل این کن فیکون شده نباشد.

سوف أذهب إلی أی مکان خیرٌ من هذه المدینة.

قسمت هشتم

گنده­تر از دهانت حرف می­زنی.

لا تتفوهی بکلمات اکبر من قدرکِ

قسمت دوم

خر نشو مختار، ما می­توانیم موضوع را مرد و مردانه حل کنیم.

جننت یا مختار؟ فعالج الموضوع بالعقل والترویة

قسمت دوم

         

در نمونۀ دوم، مترجم مفهوم خراب­آباد و ویران­شهر نهفته در تعبیر «کن فیکون شده» را از وضعیت منفی و بدبینانه به وضعیت مثبت و خوشبینانه «خیرٌ من هذه المدینة» تبدیل کرده و از رهگذر کاربست استراتژی تضادسازی، هم بار منفی کلام را کاهش داده و هم درخصوص انتقال معنا اقدام کرده است. با این حال باید پذیرفت که کاهش معنایی اعمال شده در زبان مقصد، موجب کاهش القای کراهت مورد نظر متن مبدأ شده است.

در نمونۀ سوم، کل جمله بار توهین دارد که مترجم ساختار مثبت کلام را تبدیل به ساختار منفی کرده است؛ با این حال نمی­توان گفت بار توهین معادل ارائه شده کمتر از بار منفی موجود در زبان مبدأ است. به نظر می­آید اگر مترجم به جای معادل ارائه شده از تعبیر «تجاوز عن حدِّک فی کلامک» استفاده می‌کرد، هم ساختار اولیۀ جمله حفظ می­شد و هم بار منفی موجود در متن کاهش می­یافت. در نمونة چهارم نیز انشاء نهی­محور با رعایت جانب ادب به انشاء استفهام محور تبدیل شه است.

5-8. ترجمه تحت‌اللفظی[1]

ترجمۀ تحت‌اللفظی؛ یعنی ترجمۀ واژه یا عبارت زبان مبدأ به واژه یا عبارت زبان مقصد (یعنی ترجمۀ جزء‌به‌جزء یک ترکیب یا تعبیر فرهنگی) با رعایت قواعد نحوی زبان مقصد (ایویر، ۱۳۷۰). این شیوه از لحاظ متمایل بودن به زبان مبدأ، پرچم امانتداری را برافراشته است. ترجمۀ تحت‌اللفظی «ترجمه­ای است که معنای دقیق متن مبدأ را با نزدیک‌ترین ساخت­های دستوری و معنایی زبان مقصد منتقل می­کند» (ناظمیان، ۱۳۹۷).

روش ترجمة تحت اللفظی در ۲۷ مورد از دش‌واژه­های سریال مورد مطالعه به‌کارگرفته شده که جایگاه دوم را در میان استراتژی­های مورد مطالعه دارد و از پربسامدترین راهکارها بوده است. در جدول (8)، نمونه‌هایی از کاربست استراتژی ترجمۀ تحت‌اللفظی بررسی شده است.

جدول 8. کاربست استراتژی ترجمۀ تحت‌اللفظی در ترجمۀ فیلم مختارنامه به عربی

جملۀ فارسی

ترجمه

ارجاع

تارک صلات خودتی و هفت پشتت نامسلمانِ دزدِ گردن کلفت.

یا قاطع الطریق، أنت وأجدادک تارک الصلاة یا کافر یا زندیق.

قسمت هفتم

بن حریث! این پیر سگ را زنده می­خواهم.

یا بن حریث أرید هذا الکلب العجوز حیّا.

قسمت نهم

همۀ این دودها از گور تو برمی­خیزد. نمک به حرام!

کل هذا الدخانیات یسطع من قبرک یا نکیر المعروف.

قسمت دهم

بخدا قسم سگش، می­ارزد به صدتا یزید و امثال آن.

والله کلبه أشرف من یزید ومن أمثاله.

قسمت دوازدهم

غلط می­کنند! چشمان تک تکشان را از کاسه درمی­آوردم.

فلتخسأ بنات العرب، سأقتلع عیونهن من أحداقها.

قسمت دوم

همانطور که در نمونه‌‌های جدول (8) شاهد هستیم برای عبارات دشنام‌گونه یا به دور از ادب با نزدیک‌ترین واژه یا عبارتی از زبان مقصد معادل­یابی شده است که برخی را می­توان پذیرفت و برخی را از جنبۀ راهبردهای ترجمه­ای قابل پذیرش نیست. به عنوان مثال، در نمونۀ نخست مترجم کوشیده برای هر واژه معادلی ذکر کند با این ­همه جابه‌جایی بی­مورد داشته و برای یکی از صفت­های بیان شده معادل­یابی نکرده است. مترجم می‌توانست با همان رویکرد تحت‌اللفظی و بدون جابه‌جایی و حذف این‌گونه معادل­یابی کند: «أنت تارک الصلاة وأجدادک السالفین أیها الکافر السارق المُتعنّت».

بحث و نتیجه‌گیری

 از بررسی به عمل آمده درخصوص عملکرد مترجم یا گروه مترجمان در برگردان تابوهای به‌کار رفته در سریال مختارنامه می­توان به این نتیجه رسید که 1- آنان به تابوهای موجود در زبان فارسی شناخت کامل داشته­اند. 2- کوشیده­اند با کاربست شگردهای متعدد -که ذکر آن در این پژوهش گذشت- از کاربست دش‌واژه­ها و واژگان ناخوشایند و زننده در متن مقصد بپرهیزند و به نوعی با حسن تعبیر در فرآیند برگردان، مؤدبانه، ملایم، غیرمحاوره­ای و با نزاهت، مفاهیم موردنظر را به مخاطب عرب زبان ارائه دهند. بنابراین، باید پذیرفت حسن تعبیر به عنوان یکی از مهم­ترین و کاربردی­ترین ابزار گفتمانی برای تقویت و دوچندان کردن نزاکت و ادب اجتماعی، مورد توجه مترجم بوده است.

نتیجه تحقیق القاگر این نکته مهم است که رویکرد کلی مترجم (یا گروه مترجمان) رعایت جانب ادب و عدم ترویج واژگان و تعابیر ناشایست و رکیک بوده است؛ با این حال نمی­توان ادعا کرد که دوبلۀ عربی سریال مختارنامه خالی از پرهیزه یا دش‌واژه است؛ زیرا همچنان ردپای تابوها در زبان مقصد دیده می­شود. در عین پذیرش مسأله قبلی باید پذیرفت که واژه یا تعبیری در زبان مقصد دیده نشده است که از لحاظ بار مفهومی، تندتر و زننده­تر از معادل فارسی آن باشد.

با وجود ارزش فراوان دوبلۀ ارائه شده، این اثر از منظر نحوۀ تعامل با تابوها دارای چند عیب است؛ توجه مترجم به مسأله ادب و نزاکت در بعضی از موارد موجب لطمه دیدن متن شده است و انتقال مفهوم از زبان مبدأ به زبان مقصد به درستی صورت نپذیرفته است؛ به‌ویژه آنچه در بخش استراتژی حذف اتفاق افتاده است. آنچه عیب یادشده را چشمگیرتر می­کند شاید در این مسأله باشد که عموماً تابوها با حالت عصبانیت و خشمگینی بر زبان جاری می­شوند و اینکه مترجم دست به حذف آن‌ها می­زند، نوعی ناهماهنگی و ناهمسویی بین حرکات دست و صورت و کلام گفتاری پیش می­آید. عیب دیگر در موقعیت­هایی رخ داده است که مفهوم تابو در زبان فارسی با معادل ارائه شده آن در زبان عربی همخوانی ندارند؛ معادل­های ارائه شده درخصوص «معروفه» و «حرام لقمه بودن» از این نمونه هستند.

در پایان ضمن ارائۀ نمودار تعداد مرتبه هشت استراتژی مورد بحث (نمودار (1)) باید گفت که شگرد کم­گفت با 29 مرتبه و شگرد تضاد با 4 مرتبه کاربرد به ترتیب بیشترین و کمترین کارکرد را در فرآیند برگردان تابوها از زبان مبدآ به زبان مقصد داشته­اند.

 

 

 

نمودار 1. تعداد کاربست هشت استراتژی به‌کار گرفته شده در دوبلۀ عربی سریال مختارنامه

 

 

 

 

[1]- Literal Translation

 

[1]- Understatement

[2]- Reduplication

[3]- Contradiction

[1]- Elision

[1]- Trope

[1]- Zootopia

[2]- Magdalena Panek’s

[3]- Implication

[4]- Extension of Meaning

 

[1]- Taboo

[2]- Euphemism

Abu Zalal, M. I. (2001). Interpretation of the Lexical and the lLiteral in the Holy Qur'an. Presented by the Doctor of the Cairo University.
Al-Jarjani, A. Q. (1991). Secrets of Rhetoric. Commentary by Abu Fahd Mahmoud Muhammad Shakir. Cairo: Civil Press.
Al-Taftazani, S. (1370). Summary of Meanings. Qom: Dar al-Fikr. [In Persian]
Al-Zarqali, K. (2002). Dictionary Translation of the City of Men and Women from the Arabs, The Arabs and the Orientalists. Beirut. Lebanon: Dar Al-Alam for the Muslims.
Bahrami, F., Sheikhanianpour, B. (1398).  The Semantic Expansion of the Verb to hit a Permissible Product or a Metaphor? An Analysis in the Framework of a Four-Category Polysyllabic Model. Journal of Linguistic Research, University of Isfahan. 11 (2). 187-214. [In Persian]
Ivor, V. (1370). Methods of Translating Different Cultural Elements, Translated by Seyyed Mohammad Reza Hashemi. Translator Quarterly. 1 (2). 3-14. [In Persian]
Jamshidi Nejad, H. (1398). A Study of the Innovative Composition of Hassan Ta'bir, Educational-Analytical. Journal of the Development of Persian Language and Literature Education. 2 (33). [In Persian]
Kabiri, G. (2000). Principles and Method of Translation. Tehran: Rahnama Publications. [In Persian]
 Mousavi, S., Badakhshan, E. ( 2012). Hassan Taabir Aspasand. Linguistic Research in Foreign Languages. 2 (2). 171-187. [In Persian]
Naghizadeh, M., Tavangar, M., Amouzadeh, M. (2011). A Study of the Structuring Process of the Spatial Concept of Persian Language in the Framework of Cognitive. Linguistics, Journal of Khorasan Linguistics and Dialects. 3(1). 1-28. [In Persian]
 Najafi, A. (1999). Folk Persian Culture (1 and 2). Tehran:  Niloufar Publications. [In Persian]
Nazemian, R. (2016). Methods in Translation from Arabic to Persian. Tehran: Samat Publications. [In Persian]
 Nowruzi, A., Abbaszadeh, H. (2010). Hassan Ta'bir in Arabic Language and Literature: Methods and Motivations. Journal of Arabic Language and Literature. 2(3). 149-174. [In Persian]
 [1]  
 
 
 
 
 
 
استناد به این مقاله: حدادی، محدثه، نجفی­ایوکی، علی، سیفی، محسن. (1400). بررسی استراتژی‌های
به‌کار گرفته شده در دوبلۀ عربی تابوهای سریال مختارنامه. پژوهشهای ترجمه در زبان و ادبیات عربی، 11  (24)، 217-241. .doi: 10.22054/rctall.2021.61862.1571
 Translation Researches in the Arabic Language & Literature is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License.