Document Type : Research Paper
Authors
1 Ph.D. Student in Arabic Translation Studies, University of Tehran, Tehran, Iran
2 Associate Professor of Arabic Language and Literature, University of Tehran, Tehran, Iran
Abstract
Each profession has its own rules, limits, and restrictions, and for each profession, its boundaries and rules must be defined. Adherence to the standards, values, and limitations of each discipline can be defined as the professional ethics of that discipline. Due to the special position of the translator in the translation process, the present article has tried to express the ethics of the translator's profession and the prerequisites of the translation profession while using the descriptive-analytical method. Understanding the prerequisites and challenges and slips of the translation profession, as well as work experience in specific fields, makes the translator specialize in a field of translation techniques, and the process of finding expertise provides an important part of professional ethics in the field. Hussam al-Din Mustafa in his book "Basics and rules of the translation industry" has referred to the subject of professional ethics of translation and to various issues in this field, which is the basis of this article. The authors have come to the conclusion that: Familiarity with the culture of the source language, specialization in translation, familiarity with the technique of translation, context in translation, and translation process, are the most important prerequisites that a translator should consider, to be able to provide a more acceptable translation.
Keywords
Main Subjects
اخلاق حرفهای به معنای اخلاق کار و اخلاق مشاغل است. اصطلاحاتی همچون « Work Ethics» یا «Professional Ethics» معادل «اخلاق کاری یا اخلاق حرفه ای» در زبان فارسی است (صبحی قراملکی، ۱۳۹۸: 6). نخستین و مهمترین وظیفة اخلاق حرفهای، رشد و توسعة قوانینی متنی بر اخلاق در شغل مورد نظر است (حسینیان، ۱۳۹۹: ۲۴). مترجمان، طی فعالیتهای حرفهای خود همواره با چالشهایی در زمینه اخلاق حرفهای روبرو هستند و همانند اعضای هر مجموعه تخصصی دیگری، ممکن است با مجموعهای از مسائل اخلاقی در مراحل انجام کار خود مواجه شوند. اخلاق حرفهای به ویژه امروزه که انتظارات افراد از خدمات ارائه شده در حرفه ترجمه افزایش یافته، اهمیت ویژهای پیدا کرده است. میزان اعتمادی که مشتریان نسبت به مترجمان دارند و مسئولیت سنگین آنان در این زمینه، ضرورت وجود استانداردهای اخلاقی یکسان را که منجر به هدایت مترجمان و همچنین حمایت متخصصان این حرفه در فرآیند ترجمه شود، حتمی میسازد.
کتاب «أسس و قواعد صنعه الترجمه» از حسامالدین مصطفی، شیوه و الگویی سامان یافته را ارائه میدهد که حاصل بیست سال فعالیت علمی و عملی وی در حوزة ترجمه وخلاصهای از تجارب علمی و نتایج پژوهشهای نظری و بررسی فنون مختلف ترجمه به زبانهای گوناگون است. این کتاب برای تبیین و تفهیم موضوعات مختلف از روشها و تعابیر سادهای استفاده کرده تا خواننده بهتر بتواند از مطالب استفاده کند. نویسنده در این کتاب تلاش کرده راه روشنی را برای مترجم تازهکار بگشاید تا بتواند به مسائل اساسی ترجمه و اصول آن در حوزة نظری آگاهی یابد.
به اعتقاد حسامالدین مصطفی، ترجمه را میتوان سفری به مناطق مختلف دانست. هر متنی مانند منطقهای جدید، دارای ویژگیها و جغرافیای خاص خود است. مترجم باید برای ترجمة متونی که به وی واگذار میشود، نقشهای کاملاً واضح و مشخص داشته باشد که برآمده از شناخت فرهنگ و ویژگیهای زبانی آن منطقه است تا امنیت راهی را که میخواهد در آن گام بگذارد تامین کند.
بیان مسئله
کار و حرفه با یکدیگر تفاوت دارند، زیرا هر حرفهای کار است، اما هرکاری حرفه نیست. حرفه بر خلاف کار، مستلزم داشتن شناخت دقیق است. گاهی انسان کاری را پیش میگیرد که از عهده آن خوب برنمیآید و در فرصت بعدی سعی میکند اشتباهاتش را تصحیح کند، اما حرفه به کاری گفته میشود که شخص پس از آموزش عملی و فکری در مراکز یا مدارس یا دانشگاهها بدان دست می یابد تا بتواند مهارتها و معارف نظری و قواعد را به خوبی بیاموزد. از کسی که حرفهای را آموخته انتظار میرود براساس دانشی که اندوخته و مهارتهایی که به دست آورده است، حرفه خود را به خوبی انجام بدهد و اخلاق حرفهای را رعایت کند. اهمیت این موضوع و حساسیت آن بر کسی پوشیده نیست. مترجمان نیز با توجه به نوع کار و مؤسسه و نهادی که برای آن فعالیت میکنند باید در انجام کار به اخلاق حرفهای و منشور اخلاقی توجه ویژهای داشته باشند. رعایت اخلاق حرفهای و توجه به آن در حرفة ترجمه، بیشتر به پیشنیازهای ترجمة یک متن بازمیگردد. به عبارت دیگر، مترجم باید علاوه بر ویژگیهای کلی مترجم؛ یعنی آشنایی به زبان مبدأ و تسلط به زبان مقصد که کتابهای ترجمه از آن یاد کردهاند به موارد دیگری نیز توجه کند که در این مقاله براساس کتاب «أسس و قواعد صنعته الترجمه» از حسام الدین مصطفی به آنها میپردازیم.
این مقاله در پی پاسخ گفتن به این دو سؤال است:
- برای رعایت اخلاق حرفهای، پیشنیازهای حرفة ترجمه براساس کتاب أسس و قواعد فن الترجمه چیست؟
- فن ترجمه در زمینة موضوعات مختلف دارای چه ویژگیهایی است و چه شرایطی را اقتضا میکند؟
به منظور پاسخگویی به سؤالات این پژوهش، فرضیههای به صورت زیر در نظر گرفته شده است:
- رعایت پیشنیازهای حرفهة ترجمه در آشنایی با فرهنگ زبان مبدأ و پیدا کردن تخصص دقیق در ترجمه و آشنایی کامل با فن ترجمة متون مورد نظر، محقق میشود که میتواند بخش مهمی از اخلاق حرفهای را تامین کند.
- متنمحور بودن یا خوانندهمحور بودن متن زبان مبدأ، مبنای فن ترجمة آن متن قرار میگیرد که ملزوماتی دارد.
پیشینة پژوهش
گنجیان (۱۳۹۷) در مقالة «واکاوی چالشهای ترجمة ادبی: بررسی تحلیلی نوع متن، اجزای متن و چالش خواننده» به چالشهایی که مترجم متون ادبی با آنها روبهرو است، پرداخته و چالش نوع متن، چالش خواننده و چالش اجزای متن را بررسی کرده است. هر کدام از این چالشها به تفصیل توضیح داده شده، اما اصول ترجمة متون ادبی را که مقالة حاضر به آن میپردازد، توضیح نداده است.
محمودزاده (1385) در مقالة «نگاهى به عملکرد مترجم شفاهى» کوشیده است به بیان این نکته بپردازد که چرا عملکرد برخى از مترجمان ضعیف است. همچنین تلاش شده نکاتى برای دانشجویان ترجمه و احتمالاً مترجمان تازهکار تبیین شود تا این دو گروه بتوانند با کمک این نکات بر مشکلات خود فائق آیند. این مقاله در واقع، نقد عملکرد مترجمان است، نه پیشنیازهای اخلاق حرفهای در ترجمه که مقالة حاضر به آن پرداخته است.
ساری و همکار (1391) در مقالة «مطالعة توصیفی فرآیند ترجمة مترجمان انگلیسی تازهکار ایرانی» در چهارچوب مطالعات توصیفى ترجمه به توصیف و مقایسة فرآیندهای بهکار گرفته شده توسط مترجمین تازهکار و حرفهای پرداختهاند که این مقاله نیز به حوزة ارزیابی ترجمه مرتبط است و با موضوع مقالة حاضر فاصله دارد.
همانگونه که ملاحظه میشود بیشتر پژوهشهای انجام شده با محوریت مترجم بر پایة نقد عملکرد مترجمان و راهکارها و فرآیندهای بهکار گرفته شده توسط آنان صورت گرفته است. تاکنون هیچ پژوهشى به صورت مجزا به شرح و تبیین پیشنیازهای مترجم حرفهای و تبیین فن ترجمة انواع متون و موضوع بافت در ترجمه نپرداخته است که این امر ضرورت پژوهش حاضر را دو چندان میکند.
یافتهها
- پیشنیازهای ترجمه
پیشنیازهای ترجمه، همان مقدمات نظری و تمهیداتی است که مترجم پیش از ترجمه هر متنی باید از آنها آگاهی داشته باشد و تواناییهای خود را در قالب این مقدمات نظری، ارزیابی کند و چالشهای این مسیر را بشناسد، سپس دست به ترجمه بزند. این مقدمات نظری براساس کتاب حسامالدین مصطفی عبارتند از: «آشنایی با فرهنگ زبان مبدأ»، «تخصص در ترجمه»، «آشنایی با فن ترجمه»، «بافت در ترجمه» و «فرآیند ترجمه».
1-1. آشنایی با فرهنگ زبان مبدأ
حسامالدین مصطفی در فرآیند ترجمه، ابتدا آشنایی قابل قبول با فرهنگ متن مبدأ را ضروری میداند و معتقد است مترجم باید منابع فرهنگی زبان مقصد را به خوبی مطالعه کند تا بتواند ویژگیهای فرهنگی را که نویسنده خواسته یا ناخواسته در متن خود بازتاب داده است در متن ترجمه بازنمایی کند. وی خواندن را نخستین گام برای رسیدن به سرچشمههای فرهنگ و معرفت میداند که طبعاً موضوع خواندن در اینجا به مطالعه کتاب اختصاص ندارد و اطلاع از سایر رسانههای گروهی اعم از حقیقی و مجازی را شامل میشود. وی معتقد است «مترجم باید سه ویژگی اساسی در زمینة خواندن را دارا باشد: آگاهی یافتن، پیگیری و نقد. مترجم واقعی سرچشمههای فرهنگی اهل زبان مبدأ را میشناسد و زیرشاخههای آن را مطالعه میکند. تغییرات و تحولاتی که در زمینههای زبان و فرهنگ کشور و سرزمین مورد نظرش اتفاق میافتد را رصد میکند. چنین مترجمی قادر خواهد بود بین فرهنگ زبان مبدأ و مقصد تمایز قایل شود و در موقع لزوم، نمادها و پدیدههای فرهنگی متن اصلی را به طور مستقیم به متن ترجمه منتقل کند یا برابرهای فرهنگی مناسبی برای آن بیابد تا ارتباط مخاطب با متن ترجمه را در حد مطلوبی قرار دهد» (ر. ک: مصطفی، ۱۱۹۹: 302).
1-2. تخصص در ترجمه
صاحب کتاب أسس و قواعد صنعة الترجمة بر ضرورت تخصص در موضوع متن اصلی تأکید ویژهای دارد و تسلط مترجم بر چالشهای زبانی متن مبدأ را بسیار مهم میداند. «او مترجم را براساس تخصص به سه نوع تقسیم میکند: 1- مترجم عام یا همة فن حریف؛ چنین مترجمی تواناییهای لازم برای ترجمة هر نوع متنی را در خود احساس میکند و دست به ترجمة متون مختلف از متون علمی و حقوقی گرفته تا متون ادبی میزند [که] نمیتواند کارایی لازم را داشته باشد. 2- مترجم متخصص؛ این نوع از مترجمان به علم خاصی توجه نشان میدهند و در آن حیطه دست به ترجمه میزنند و از ترجمه در حیطههای دیگر میپرهیزند. به عنوان مثال، مترجم متخصص در متون حقوقی به ظرایف کار در این نوع متون آگاه است و سعی دارد با تداوم کار در این زمینه، مهارت و آگاهی خود را همواره بالاتر ببرد و به ترجمة این نوع متون شناخته شود. چنین مترجمی به سراغ ترجمة متون ادبی یا صنعتی نمیرود؛ زیرا تخصص لازم را در خود نمیبیند. 3- مترجمِ دارای تخصص دقیق؛منظور از مترجمان داری تخصص دقیق کسانی هستند که به یک رشتة محدود از علمی خاص گرایش پیدا میکنند و فقط در همان زمینه قلم میزنند؛ مانند کسی که در متون حقوقی فقط در زمینة حقوق بینالملل ترجمه میکند یا کسی که در میان متون ادبی فقط رمان، آن هم رمانهای مدرن را ترجمه میکند و دیگر به سراغ ترجمة شعر نمیرود یا کسی که فقط به ترجمة اشعار کلاسک میپردازد و ترجمه سایر متون ادبی را به مترجمان متخصص آن حیطه واگذار میکند» (مصطفی، ۱۱۹۹: 303).
جالب توجه است که در ایران، ترجمه به تدریج به سوی برجسته شدن مترجمان دارایِ تخصص دقیق میرود؛ زیرا میبینیم که برخی مترجمان رمان، فقط رمانهای عربی برندة جایزه بوکر عربی یا نامزد دریافت این جایزه را ترجمه میکنند یا مترجمانی که در طول زندگی خود فقط اشعار یک شاعر را ترجمه کردهاند؛ از این رو، میتوانیم بگوییم او مثلاً مترجم اشعار ادونیس است یا فقط مترجم اشعارغادةالسمان است.
در برخی دارالترجمهها حوزة ترجمه مترجمان کاملاً تفکیک شده است؛ مثلاً یک مترجم فقط وکالتنامه ترجمه میکند و دیگری فقط به سراغ ترجمة قرارداد میرود و به همین ترتیب. این نوع نگاه به ترجمه و پرورش دادن مترجمان دارای تخصص دقیق، میتواند ترجمه را در ایران حرفهای کند و طبعاً در پی آن اخلاق حرفهای مترجم معنا پیدا میکند.
بنابر اندیشههای مؤلف کتاب أسس وقواعد صنعة الترجمة از زاویه دیگر میتوان مترجمان را به سه دسته تقسیم کرد (ر. ک: مصطفی، 1199: 242):
1- مترجمان کارِ گِل: کسانیکه در اداره یا شرکتی مشغول به کار ترجمه هستند و متون خاصی را ترجمه میکنند که در انتخاب متن اصلی آنها هیچ دخالتی ندارند. این افراد ممکن است متونی که ترجمه میکنند را دوست نداشته باشند و با آنها ارتباط برقرار نکنند. در واقع، ماهیت کارآنان اقتضا میکند به طور مداوم مشغول ترجمة این متون باشند؛ زیرا درآمد آنان از این راه تأمین میشود. چنین مترجمانی متخصص نیستند و مطالب و موضوعات مربوط به فنون ترجمه و شیوههای ارتقا بخشیدن به کار ترجمه را دنبال نمیکنند، اما در فرآیند کار و در طول زمان در آن نوع متن یا موضوع، تخصص پیدا میکنند. مترجم حرفهای نیستند و ترجمه، حرفة آنان شده است. رساندن به موقع ترجمه به کارفرما یا سرعت کار ترجمه در این دسته از مترجمان باعث پایین آمدن کیفیت ترجمه میشود. مثلاً، مترجمی که در یک خبرگزاری کار میکند و هر روز باید حجم خاصی از اخبار یا تحلیلهای سیاسی را ترجمه کند از این دسته محسوب میشود.
2- مترجمان کارِ گِل و دل: این دسته از مترجمان، این شانس را دارند برخی از متون را با انتخاب خودشان ترجمه کنند. سفارش ترجمه به گونهای است که دست آنان را برای انتخاب نوع متن باز میگذارد، اما در عین حال، محدودة انتخاب، محدود است. به عنوان مثال، یک ناشر به چنین مترجمی سفارش میدهد متون تاریخی دورهای خاص از تاریخ قدیم را انتخاب و ترجمه کند.
3- مترجمان کاردل: نوع سوم از مترجمان آنانند که ترجمه را به عنوان منبع درآمد نمیبینند و برای دلِ خودشان ترجمه میکنند و از این کار لذت میبرند. این افراد فلسفة خاصی برای ترجمه دارند و همین باعث میشود برای درک دقیق مفهوم و پیام متن اصلی و بالا بردن سطح زبانی متن ترجمه، زحمت زیادی متقبل شوند. اینان در فرآیند ترجمه، دست به ابتکار و آفرینشهای زبانی و هنری میزنند و دقیقاً همین افراد هستند که سطح ترجمة کشور را مثلاً در زمینة ترجمة رمان از عربی به فارسی یا در زمینة ترجمة شعر نو از فارسی به عربی ارتقا میبخشند. نام این افراد در تاریخ ادبیات کشور، مطرح شده و ماندگار میشود. مترجمانی همانند احمد آرام و نجف دریابندری از این دست هستند.
1-3. فن ترجمة متون مختلف
مترجم برای آن که به تخصص در ترجمه برسد ابتدا باید از فنون ترجمة متون مختلف آگاهی و اطلاع یابد تا اولا علاقه خود به متونی خاص را دریابد و در آن زمینه تجربه کسب کند و ثانیا تمهیدات ترجمه آن نوع متون را بشناسد.انواع متون را میتوان به شش شاخه اصلی تقسیم کرد:
1-3-1. فن ترجمة متون مطبوعاتی
متون مطبوعاتی از جمله متون اطلاعاتی به شمار میروند که فقط در پی انتقال اطلاعات و ارائه مطلب هستند. «زبان متون مطبوعاتی باید واضح و روشن و بیطرفانه و واقعبینانه باشد و از تعابیر مجازی و اشارات کنایی پرهیز کند» (مصطفی، ۱۱۹۹: ۱۷۸). میتوان گفت ترجمة متون مطبوعاتی، یک تخصص است و کسی که دست به ترجمة چنین متونی میزند باید پیشنیازهای آن را بشناسد که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
- تفاوت زبان مطبوعات با زبان عربی رسمی: زبان عربی رسمی به زبان مکاتبات اداری و یاداشتهای رسمی و بیانیهها و زبان نویسندگان بزرگ گفته میشود. زبان مطبوعات تفاوتهای برجستهای با زبان رسمی دارد. در واقع، ساختهای واژگانی و اصطلاحی و بافتهای نحوی و اسلوبهای جدیدی که معمولاً از رهگذر ترجمه از زبانهای خارجی وارد زبان مطبوعات میشوند به این زبان، ویژگی خاصی دادهاند. بنابراین، زبان مطبوعات، زبانی بین زبان قاموسی و زبان مردم کوچه و بازار است و مترجم باید از طریق مطالعه مطبوعات مختلف عربی و آشنایی با سایتهای خبری جهان عرب با این زبان آشنا شود و تفاوتهای آن را با زبان معیار که چهارچوبدار و ضابطهمند است، درک کند. این زبان اغلب، اسلوبمحور است و اسلوبهای کهن عربی با اسلوبهای وارداتی جایگزین میشوند و زبان به سمت سادگی و تسهیل میرود.
- آشنایی با اوضاع معاصر کشورهای عربی: مترجم متون مطبوعاتی باید با تاریخ معاصر کشورهای عربی، تحولات سیاسی- اقتصادی جهان، نهضتهای مردمی و اخبار سیاسی روزمره جهان آشنا باشد و تحولات را به طور مداوم رصد کند.
- آشنایی با اصطلاحات: متون مطبوعاتی سرشار از اصطلاحات هستند و هر روز اصطلاح تازهای در دل محافل سیاسی متولد میشود و در مطبوعات بروز پیدا میکند. مترجم باید این اصطلاحات و تعابیر را بشناسد و معادل فارسی برای آنها پیدا کند. چالش دیگری که در این زمینه وجود دارد اشتراکهای دو زبان فارسی و عربی در سطح واژگان و اصطلاحات است. «ویژگیهای این دو زبان و برخی اشتراکاتی که در وامگیری واژگان دو زبان از یکدیگر وجود دارد و همچنین اشتراکات و تفاوتهای فرهنگی دو زبان، مشکلاتی را برای مترجمان فارس زبان ایجاد میکند» (نقیزاده، 1394: 232).
- شناخت تفاوت انواع متون مطبوعاتی: متون مطبوعاتی انواعی دارد که از جمله میتوان به «متون خبری و سیاسی، متون نظامی، متون اقتصادی، متون ورزشی، متون علمی، متون پزشکی- بهداشتی، متون فرهنگی، متون هنری، متون فناوری اشاره کرد. متون خبری و سیاسی نیز به خبر و ارکان آن، گزارش خبری، مصاحبه خبری، عملیات روانی در رسانه تقسیم میشود» (همان: 241). ماهیت خبر و تفسیر سیاسی و گزارش با هم متفاوت است و مترجم باید از شیوههای خبرنویسی در زبان مقصد و ساخت جملات تفسیرهای سیاسی و متون گزارشی آگاهی داشته باشد. علاوه بر این، مترجم متون مطبوعاتی باید با خبرگزاریها و سایتهای خبری عربی آشنایی داشته باشد.
1-3-2. فن ترجمة متون دینی
حساسیت ترجمة متون دینی بر کسی پوشیده نیست و طبعاً چالشهای ترجمة این نوع متون، مهمتر و حساستر است؛ زیرا با اعتقادات مرتبط است. در ترجمة متون دینی باید بین ترجمة قرآن و سایر متون دینی تفاوت قائل شد؛ زیرا ترجمة قرآن، ویژگیها و حساسیتهای خاص خودش را دارد. متون دینی غیرقرآنی نیز به متون حدیثی که وحیانی هستند و از معصوم علیهم السلام صادر شدهاند و متون غیروحیانی شامل شرح و توضیح احادیث و متون فقهی و کلامی تقسیم میشود. تفاوت اصلی بین ترجمة متون مثلاً مطبوعاتی با متون دینی این است که «در متون مطبوعاتی، خواننده موردنظر است و در متون دینی، گویندة کلام و همین تفاوت اساسی است که بر فرآیند ترجمه و رسالت مترجم تأثیر میگذارد» (انوشیروانی، ۱۳۸۴: ۱۹).
در زمینه ترجمة متون دینی به ترجمة صوری یا همتراز و ترجمة تفسیری اشاره میشود که این موضوع نیز بر حساسیت ترجمة این متون صحه میگذارد.
1-3-3. فن ترجمة متون حقوقی
متون حقوقی چنان که از نام آن پیداست به حقوق اشخاص حقیقی و حقوقی مرتبط است و ترجمة صحیح و دقیق آن از اهمیت بالایی برخوردار است و به تسلط و مهارت ویژهای نیاز دارد. در یک متن حقوقی، این زبان است که اطلاعات موجود در ذهن قانونگذار را انتقال میدهد و فهم این زبان، ممارست و مهارت زیادی را میطلبد. «ترجمة ضعیف متون حقوقی باعث برداشتهای متفاوت و چندگانه میشود. مفهوم متن حقوقی در نتیجه خواندن آن به دست میآید و خواننده است که متن را در ذهن خود تحلیل کرده و معنی آن را میفهمد» (محمدزاده یاغچی، ۱۳۸۵: ۵۱).
چالشهای مهم ترجمة متون حقوقی در دو نوع خلاصه میشود: یکی چالش های زبانی و نحوی و دیگری، چالش درآگاهی از فن ترجمة متون حقوقی. در مواردی، ترجمههای ضعیف متون حقوقی به اختلاف نظر دربارة ماهیت آنها و مشکلات حقوقی منجر میشوند. «سبک نگارش، الفاظ و اصطلاحات در متون حقوقی و قانونی حائز اهمیت بسیارند و فرض این است که نویسنده یا قانونگذار حکیم و دانا در نحوة نگارش متون و استخدام کلمات در آنها به ویژه در متون قانونی، دقت زیادی به خرج میدهد و تعمداً شیوههای خاص را به کار میبرد تا متن از کلیت مناسبی برخوردار باشد. این دقت و توجه باید هنگام ترجمه نیز مدنظر مترجم قرار گیرد. حال اگر این رویکرد به عمد توسط نویسندگان و طرفین معاهدات یا کنوانسیونها استفاده شود، مترجم باید این توجه و هوشیاری را داشته باشد که هنگام ترجمة چنین سندی به هیچ نحو برای واضح کردن و شرح مفاهیم آن تلاش نکند و اجازه دهد که متن با همان میزان ابهام یا کلیت باقی بماند».
1-3-4. فن ترجمة شعر و متون ادبی
ترجمة شعر و متون ادبی ازاهمیت ویژهای در مطالعات ترجمه برخوردار است؛ زیرا این نوع متون بسیار صیقل یافته است و کلمات و ترکیبها با محدودیتها و سلیقة خاصی انتخاب شده و در دل جمله قرار میگیرند. در این میان، ترجمة شعر بسیار جنجالبرانگیز بوده و صاحبنظران آرای متفاوت و گاه متناقضی در این زمینه دارند. نکتة مهمتر اینکه شعر به دو نوع کلاسیک و نو تقسیم میشود که هر کدام دشواریها و مسائل خاص خودش را دارد. منظور ما از شعر در اینجا همان شعر کلاسیک است که وزن و قافیه داشته و علاوه بر عاطفه و خیال بر پایه موسیقی قرار دارد و متشکل از مجموعه بیتهاست.
«آمیختگی زبان شعر با احساس شاعر و بهرهمندی آن از ابهام و پیچیدگی و وجود عناصری نظیر موسیقی، عاطفه و خیال، شعر را در مرتبة بالاتری از نثر قرار میدهد و به همان میزان بر اهمیت ترجمة آن میافزاید. مترجم شعر علاوه بر بهرهمندی از سایر ویژگیهای یک مترجم ادبی باید با زبان شعر معاصر و ویژگیهای آن از جمله بافتار و فضای حاکم بر متن، کار برد زبان نماد، توجه به عنصر تکرار، موسیقی درونی شعر و کاربردهای اسم خاص آشنا باشد» (آلبویه، ۱۳۹۲: ۱۳).
در ترجمة ادبی، مترجم نخست باید دارای احساس و خلاقیت ادبی و ذوق و قریحة شاعرانه باشد. با این وصف، شاید بتوان گفت فن ترجمة شعر و متون ادبی از فنون ترجمة سایر متون، گستردهتر و مهمتر است. کاترینا رایس از نظریهپردازانی است که بر نوع متون و فن ترجمة متفاوت آنها تأکید ویژهای دارد. وی متون را به چهار دسته تقسیم میکند که عبارتند از: متون محتوامحور، متون فرممحور، متون خطابی و متون شنیداری. در این تقسیم، مقصود رایس از متون فرممحور، همان متون ادبی است؛ چراکه مقصود وی از فرم، شیوة بیان نویسنده از مضمونی مشخص یا کیفیت ارائه محتوا از سوی مؤلف است (گنجیان خناری، ۱۳۹۷: ۱۰۲).
به هر حال، فن ترجمة شعر و متون ادبی، تفاوتهای بسیار مهم و اساسی با قواعد ترجمه در سایر متون دارد که مترجم باید آنها را به خوبی بشناسد و سپس دست به ترجمة چنین متونی بزند.
1-3-5. فن ترجمة متون تاریخی و جغرافیایی
متون تاریخی تفاوتهای قابل ملاحظهای با متون جغرافیایی دارد؛ زیرا متون تاریخی اغلب با روایت تاریخ و گاهشمارهای مختلف سروکار دارد، اما متون جغرافیایی بر پایة نقشه و نمودار و اطلاعات آماری شکل میگیرد. عدم آشنایی با اصول فن ترجمة متون تاریخی و جغرافیایی باعث میشود نکتههای ریز و جزئی در این متون مغفول بماند و مترجم، چنین متونی را مانند متون مطبوعاتی یا متون داستانی ترجمه کند. وجود اسامی خاص مرتبط با اماکن مختلف در دورههای تاریخی یا تمدنهای باستانی و یا حتی تاریخ کشورهای مختلف، ترجمة این متون را دشوار میکند. دربارة اهمیت ترجمة متون تاریخی باید گفت «اسناد و مکتوباتی که در خلال فعالیتهای باستانشناسی یا کشفیات تاریخی به دست آمده و یا کتیبههای عیلام، بابل،آشور و ایران و پاپیروسهای مصر یا اسناد تورفان و... به مدد ترجمه در اختیار متخصصان قرار گرفته است» (حسینزاده شانهچی، ۱۳۸۷: ۲۹).
عواملی که باعث میشود مترجمان متون تاریخی در ترجمة آثار به اشتباه بیفتند را میتوان در پنج عامل خلاصه کرد:
- نداشتن تخصص و بیتوجهی ناشران. مترجمی که اثری تاریخی را ترجمه میکند و ناشری که یک اثر تاریخی را به مترجمی غیرمتخصص میسپارد در ورود خطاهای تاریخی به زبان فارسی به یک اندازه سهیم هستند.
- تشابه نام اشخاص و اماکن مختلف. این تشابه باعث میشود مترجم غیرمتخصص دچار اشتباه شود؛ به ویژه اینکه این اسامی به زبان عربی و یا ترکی و یا سایر زبانهای کهن است.
- سهلانگاری مترجمان در زمینة پژوهش در ضبط درست اسامی خاص مانند نام اشخاص، اماکن، قبایل، فرقهها و نامهای جغرافیایی. مترجمان سهلانگار و غیرمتخصص که با کتابهای اصلی و مهم این حوزه آشنایی ندارند و به اینترنت و سایتهای غیرتخصصی مراجعه میکنند دچار این اشتباهات میشوند.
- تفاوت حروف الفبای زبانهای اروپایی با زبانهای اصلی اسلامی؛ یعنی عربی، فارسی و ترکی. تلفظ و آوانگاری برخی کلمات، دشواریهایی را برای مترجمان این حوزه به وجود میآورد. در واقع مترجم چنین متونی علاوه بر مترجم بودن باید محقق و پژوهشگر نیز باشد.
- تبدیل تاریخهای قمری و میلادی و برعکس. «تقویم قمری و میلادی ماهیت متفاوتی دارند و تبدیل این دو به یکدیگر تابع شیوههای خاصی است. تقویم هجری قمری ده روز از تقویم میلادی کوتاهتر بوده و برخلاف تقویم میلادی، یک تقویم متغیر و غیر ثابت است» (همان: 31).
در مجموع باید گفت به دلیل دشواری فهم برخی از متون تاریخی و سایر چالشهای این حوزه، کسی که به سراغ ترجمة متون تخصصی همچون تاریخی و جغرافیایی میرود باید دانشآموخته این رشتهها باشد و یا اینکه متن ترجمة خود را برای مقابله به دانشآموختگان آن رشته تخصصی بدهد تا مثلاً اسامی اشخاص و اماکن به اشتباه وارد زبان مقصد نشود.
1-3-6. فن ترجمة متون علمی
فن ترجمة متون علمی به حوزههای مختلفی تقسیم میشود و زیرشاخههای زیادی دارد. به عنوان مثال، علم مکانیک بخشی از متون علمی است و به زیرشاخههای سینماتیک، ترمودینامیک، دانش مواد، تحلیل سازهها و الکتریسیته و... تقسیم میشود. مهندسی رشتههای مختلف نیز به شاخههای مختلفی چون مهندسی کشاورزی، مهندسی دریا، مهندسی خودرو، مهندسی ماشینهای ریلی، مهندسی پزشکی و مهندسی نفت و... تقسیم میشود که طبعاً آشنایی با همة این رشتهها ممکن نیست و کارشناس خاص خود را میطلبد. به هر حال، مترجم در ترجمة متون علمی باید:
- به فرهنگ اصطلاحات تخصصی دسترسی داشته باشد، زیرا در متون علمی و صنعتی، اصطلاحات تخصصی حرف اول را میزند.
- مطالعات خود را پیرامون موضوع متن اصلی آغاز کند یا آن راگسترش دهد و به طور کلی اطلاعات عمومی خود را در این زمینه افزایش دهد. به عنوان مثال، مترجمی که برآن است تا بروشوری را برای یک شرکت صنایع غذایی که به دنبال صادرات است، ترجمه کند باید اصطلاحات مورد نظر در فارسی و عربی را بشناسد و به حافظه خود در این زمینه تکیه نکند.
- روان و سلیس بودن متن ترجمه باید مدنظر باشد. در ترجمة متون علمی به ویژه متنهای اقتصادی که منافع شرکتهای سفارشدهنده ترجمه را دربر دارد نباید متن ترجمه، ابهامآلود باشد؛ به خصوص اگر این ابهام از ناتوانی مترجم از فهم متن اصلی ناشی شود.
1-4. بافت در ترجمه
موضوع مهم دیگری که از چالشها و لغزشگاههای مترجم محسوب میشود و اخلاق حرفهای او را تهدید میکند، سیاق یا بافت متن است. توجه نکردن به موضوع سیاق یا بافت جمله موضوعی است که مترجمان نوآموز و گاه مترجمان حرفهای را به اشتباه میاندازد. مترجم باید کلمه را در جمله ببیند و بتواند چالشهای مختلفی را که بافت در جمله به وجود میآورد، درک کند و ترجمة خود را با عنایت به آنها انجام دهد. «برخی از تعریفهای بافت از زبان حسام الدین مصطفی چنین است:
- همة مناسبتها و شرایط حاکم بر متکلم یا مخاطب یا شرکتکنندگان در یک حادثة زبانی.
- مجموعهای از کلمات مرتبط با یکدیگر؛ به طوری که نه تنها بر معنی واژگان، بلکه بر معنای جمله و پارگراف سایه انداختهاند.
- معنای مورد نظر در هر سازه متنی یا زبانی.
به نظر میرسد تعریف اول، جامعتر است. به هر حال، معنیشناسان وقتی از بافت، سخن میگویند دو بافت مختلف را در نظر میگیرند. حسامالدین مصطفی نیز تأکید زیادی بر آگاهی مترجم از بافت دارد. او همین دو بافت مختلف را بافت داخلی و بافت خارجی مینامد» (ر. ک: مصطفی، ۱۱۹۹: ۱۱۴). البته به این دو بافت، بافت زبانی و غیر زبانی نیز گفته میشود.
بافت داخلی مجموعهای از دادههای زبانی و روابط آنهاست که متن را تشکیل میدهند. بافت خارجی به عوامل غیرزبانی و مناسبتهایی اطلاق میشود که متن را دربر گرفتهاند. بافت داخلی از یک دیدگاه، «کلیة واژههایی است که قبل و بعد از یک واژه در متن یا جمله بهکار رفتهاند» (باطنی، ۱۳۷۴: ۱۴۷-۱۴۶).
«بافت، محیطی است که پیرامون یک جمله قرار دارد. اگر این بافت واژهها یا جملههایی باشند که قبل یا بعد از جمله مورد نظر ما آمدهاند، این بافت را درونزبانی مینامیم. اگر نامهای به دست ما رسیده باشد و نویسندة نامه برای ما نوشته باشد که تصادف کرده و چند جای بدنش شکسته است، وقتی به جملة «شانهام شکست» برسیم، فوراً درمییابیم که کتف او شکسته است. در چنین شرایطی، تعبیر یکی از دلالتهای چندگانه «شانه» از طریق بافت درون زبانی میسر شده است (چون شانه به معنی شانة موی سر هم معنا میدهد).
بافت دیگری نیز وجود دارد که بافت برونزبانی یا بافت موقعیتی نامیده میشود. این بافت تمامی اشیا و اعمالی را که پیرامون گوینده و شنونده قرار دارند دربر میگیرد. به نمونههای زیر توجه کنید:
۱. پدری در حال تعمیر اتومبیلش است و پسرش در کنارش بازی میکند. پدر به پسرش میگوید: مراقب آن پیچ باش.
۲. پدری کنار پسرش در اتومبیل نشسته است و پسر با سرعت رانندگی میکند. پدر به پسرش میگوید: مراقب آن پیچ باش.
جمله «مراقب آن پیچ باش» به دلیل دلالت چندگانه پیچ دو مفهوم مختلف دارد، اما اگر با توجه به نمونههای ۱ و ۲ بافت برونزبانی حاکم بر این جمله را در نظر بگیریم، جملة تولید شده یعنی «مراقب آن پیچ باش» فقط از یک مفهوم برخوردار خواهد شد. به این ترتیب میبینیم که به کمک بافت درونزبانی و برونزبانی میتوان به تعبیر معنی رسید» (صفوی، ۱۳۸۵: ۴۸-۴۹).
اهمیت بافت در این است که اولاً معنای کلمة مورد نظر نویسنده را در جمله تعیین میکند و ثانیاً معناهای مشترک لفظی را از یکدیگر تفکیک کرده و مفهوم دقیق کلمه را مشخص میکند.
بافت یکی از عوامل مهم و مؤثر در ایجاد معنی متن است؛ به طوری که معنای کلمه جز در بافت جمله مشخص نمیشود. باطنی مینویسد: «ما زبان را همیشه در زمان و مکان معینی به کار میبریم؛ این زمان و مکان روی هم بافت غیرزبانی یا بافت موقعیتی را تشکیل میدهند. در هر موقعیت، عواملی وجود دارند که میتوانند به تعبیر زبان کمک کنند. گاهی در یک موقعیت پدیدههایی وجود دارند که چون گوینده اطلاع از آنها را بین خود و شنونده بدیهی فرض میکند، صریحاً از آنها نام نمیبرد و بهطور ضمنی به آنها اشاره میکند. مثلاً در جملة «این را بده به من» تعبیر کلمة «این» فقط با مراجعه به موقعیتی که این جمله در آن به کار رفته، امکانپذیر است.
گاهی یک عنصر زبانی حوزه معنایی وسیعی را دربرمیگیرد، اما موقعیت خارج مشخص میکند که کدام گوشه از این حوزة معنایی مورد توجه بوده است؛ مثلاً: «آتش کردن» در اشاره به سماور یا اجاق یا در اشاره به جوخهای که دست به اسلحه برای اعدام محکومی ایستاده است، فرق میکند.
به تمامی چیزهایی که در موقعیت وجود دارد و به کاربرد زبان مربوط میشود، بافت غیرزبانی گفته میشود (باطنی، ۱۳۷۴: ۱۴۹).
گاهی نیز تغییر بافت موقعیت باعث میشود که یک جمله واحد دو معنا یا دو تعبیر متفاوت پیدا کند. مثلاً این جمله را در نظر بگیرید: «هوا رو به گرمی میرود». از این جمله در زمستان بعد از یک برف و سرمای شدید استنباط میشود که از شدت برف و سرما کاسته خواهد شد و درجه حرارت به چند درجه بالای صفر خواهد رسید؛ در حالی که مفهوم این جمله در اوایل تابستان این است که درجه حرارت احتمالاً از ۳۰ درجه تجاوز خواهد کرد و به زودی باید از وسایل خنککننده مانند پنکه و کولر استفاده کرد» (باطنی، ۱۳۷۱: ۳۳- ۳۲).
کتاب اسس و قواعد صنعة الترجمة برای اینکه تغییرات معنای کلمه را در بافتهای مختلف نشان دهد، کلمه «عین» را ذکر کرده و معانی آن را در بافتهای مختلف بررسی میکند:
«عین الماء: چاه / عین: جاسوس / عین المؤجرة: مکان / عین بها کل داء: کسی که عیوب بسیار دارد / عمد عین: به صورت عمدی / عبد عین: تحت کنترل / عین من الأعیان: یکی از بزرگان / أثر بعد عین: نابودی / قلیل العین: جمعیت اندک / عین حرّ: پرنده / عین بعین: انتقام..» (مصطفی، ۱۱۹۹: ۱۱۶)
چنان که پیداست ناآگاهی از بافت یا سیاق متن و بیتوجهی به آن باعث عدم فهم معنا یا کجفهمی آن و یا دست کم به وجود آمدن ابهام در متن ترجمه میشود و اخلاق حرفهای مترجم را زیر سؤال میبرد، زیرا بدون برآورده شدن پیشنیازهای ترجمه، به سراغ ترجمه متن رفته است.
1-5. فرآیند ترجمه
دربارة مراحل مواجهه با متن اصلی و پردازش و ترجمه آن، دیدگاهها و نظرات گوناگونی تحت عنوان مراحل ترجمه ارائه شده است (ر. ک: ناظمیان، 1399: 12). این مراحل را میتوان در سه نوع پردازش خلاصه کرد: «پردازش واژگانی»، «پردازش مفهومی» و «پردازش بلاغی».
پردازش در سطح زبان و واژگان عبارت است از مواجهه مترجم بـا زبـان متن در روند خطی و زبانی. به عنوان مثال، مـشخص کـردن معنـای واژگـان ناآشـنا و یـا تحلیل صرفی و نحوی و واژگانی متن مبدأ با بهرهگیری از فرهنـگ لغت و فرهنگ اصطلاحات مناسب.
پردازش مفهومی؛ یعنی درک معنا و مفهوم مـتن اصلی. در واقع مترجم دراین مرحله معنای متن مبدأ را قبل از اجـرای ترجمـه بـه دسـت میآورد. به عنوان مثال، درک موضوع اصلی متن مبدأ و درک ارتباط منطقی بین اجـزاء مـتن و ارائه همان موضوع و ایجاد ربط منطقی در متن مقصد.
پردازش در سطح بلاغی عبـارت است از تحلیل بلاغی متن که شامل تحلیل متنی بلاغی و تحلیل بافتی بلاغی متن مبـدأ و مـتن مقصد بوده که قرار است تولید شود. تحلیل متنی بلاغی به معنای تحلیل کارکرد بلاغـی اجـزاء متن است. به عنوان مثال، به دست آوردن استدلال متن، اطلاعات پیش زمینهای و آغـاز کـردن ترجمه و تحلیل بافتی بلاغی به معنای تشخیص بافت و شرایط پیرامونی متن، بـه عنـوان مثـال نویسنده، خواننده و شرایط اجتماعی که متن در آن ایجـاد شـده و شـرایط اجتمـاعی کـه مـتن مقصد قرار است در آن ایجاد شود (ر. ک: ساری و همکاران،1391: 45).
بحث و نتیجهگیری
از این مقاله نتایج زیر به دست میآید:
- مسائل اخلاقی به ویژه امروزه که انتظارات افراد از خدمات ارائه شده در حرفة ترجمه افزایش یافته، اهمیت ویژهای دارد. میزان اعتمادی که مشتریان نسبت به مترجمان دارند و مسئولیت بسیار سنگین آنان، لزوم وجود استاندارد اخلاقی یکسان را ضرورت میبخشد. باید در انجام کار به اخلاق حرفهای و منشور اخلاقی توجه ویژه ای داشته باشند.
- در این مقاله مجموع نظرات و آراء «حسام الدین مصطفی» به عنوان مؤلف کتاب «أسس و قواعد صنعة الترجمه» مورد توجه قرارگرفته است. وی خلاصهای از تجارب علمی و نتایج پژوهشهای نظری دو دهه و حاصل بررسی انواع مختلف فنون ترجمه به زبانهای گوناگون را به رشته تحریر درآورده است.
- آشنایی با فرهنگ زبان مبدأ و پیدا کردن تخصص در حوزهای خاص و جزئی در ترجمه از پیشنیازهای مهم ترجمه به شمار میرود. شناخت تفاوت زبان عربی رسمی با زبان مطبوعاتی و نیز آشنایی با اوضاع معاصر کشورهای عربی و نیز تفاوت انواع متون مطبوعاتی برای مترجم متون مطبوعاتی یک ضرورت است.
- متون دینی و متون حقوقی، اصطلاحمحور هستند و سبک نگارش، شکل و نوع کلمات و اصطلاحات بسیار حائز اهمیت است. متن ادبی، نویسندهمحور یا فرممحور است و شیوة بیان نویسنده در درجة اول اهمیت است و خواننده در آنها در نظر گرفته نمیشود.
- عدم تخصص مترجمان و بیتوجهی ناشران، تشابه نام اشخاص و اماکن مختلف، سهل انگاری در زمینة ضبط درست اسامی خاص، تفاوت حروف الفبای زبانهای اروپایی با زبانهای اصلی اسلامی، تبدیل تاریخهای قمری و میلادی و برعکس از چالشها و آسیبهای ترجمة متون تاریخی و جغرافیایی است.
- مترجم باید بافت داخلی؛ یعنی روابط بین کلمات وبافت خارجی؛ یعنی مناسبتهای حاکم بر متن را دریابد، زیرا تغییر بافت باعث میشود یک جمله واحد دو معنا یا دو تعبیر متفاوت پیدا کند. عدم آگاهی از بافت باعث میشود معنا به درستی درک نشود و این از مصادیق زیر پا نهادن اخلاق حرفهای است.
- مترجم در روند ترجمه باید پردازشهای واژگانی، مفهومی و بلاغی را انجام دهد تا به این اطمینان برسد که اخلاق حرفهای درعملیات ترجمه را رعایت کرده است.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
ORCID
Fatemeh Dini |
|
http://orcid.org/0000-0002-1613-7736 |
Javad Asghari |
|
http://orcid.org/0000-0002-3825-4802 |