آسیه ذوعلم؛ علی حاجی خانی
چکیده
چندمعنایی بهمعنای ارادة همزمان چند معنا از لفظ واحد، یکی از مبانی زبانشناختی مورد اختلاف در قرآن است که به دو نوع واژگانی و نحوی تقسیم میشود. با فرض پذیرش این مبنا، بهدلیل نقش ترجمه در ابلاغ پیام قرآن، چگونگی اعمال آن در ترجمه اهمیت مییابد. این پژوهش درصدد است با روش توصیفی- تحلیلی، علاوه بر یافتن شیوة درست اعمال چندمعنایی ...
بیشتر
چندمعنایی بهمعنای ارادة همزمان چند معنا از لفظ واحد، یکی از مبانی زبانشناختی مورد اختلاف در قرآن است که به دو نوع واژگانی و نحوی تقسیم میشود. با فرض پذیرش این مبنا، بهدلیل نقش ترجمه در ابلاغ پیام قرآن، چگونگی اعمال آن در ترجمه اهمیت مییابد. این پژوهش درصدد است با روش توصیفی- تحلیلی، علاوه بر یافتن شیوة درست اعمال چندمعنایی در ترجمة قرآن، دیدگاه برخی مترجمان را در این موضوع بررسی کند. برای ترجمة عبارات چندمعنا بهمنظور پرهیز از کژتابی و ریزش معنا با لحاظ معیارهایی چون عدم تعارض معانی با یکدیگر و با دلایل قطعی، چند معنا با حرف ربط «و» بیان میشود. از میان مترجمان مورد بررسی، مشکینی و مکارم که به پذیرش چندمعنایی تصریح کردهاند و نیز رضایی، این مبنا را با گسترهها و شیوههای متفاوتی در ترجمه کردهاند. صفوی که براساس المیزان چندمعنایی را نمیپذیرد و معزّی و فولادوند، هیچگاه در ترجمة یک عبارت چند معنا بیان نکردهاند.
الهام مزرعه؛ سید ابراهیم دیباجی؛ رسول دهقان ضاد شهرضا
چکیده
ترجمۀ شعر از مسائل جنجالی و مورد اهتمام در حوزه ترجمه است و در این باره نظرات متفاوتی ارائه شده است. برخی آن را محال دانستند و برخی دیگر در این میان، ترجمۀ شعر به شعر در حوزۀ شعر سنتی را تأیید کرده و نمونههای موفقی ارائه کردهاند. در ترجمۀ شعر نو (شعر نیمایی) شرایط متفاوت است، زیرا شعر نو به موسقی داخلی اهمیت زیادی میدهد. موسیقی ...
بیشتر
ترجمۀ شعر از مسائل جنجالی و مورد اهتمام در حوزه ترجمه است و در این باره نظرات متفاوتی ارائه شده است. برخی آن را محال دانستند و برخی دیگر در این میان، ترجمۀ شعر به شعر در حوزۀ شعر سنتی را تأیید کرده و نمونههای موفقی ارائه کردهاند. در ترجمۀ شعر نو (شعر نیمایی) شرایط متفاوت است، زیرا شعر نو به موسقی داخلی اهمیت زیادی میدهد. موسیقی داخلی بر مبنای شگردهای زبانی (استعارههای نو، تکرار، جناس، طباق، اغراق، توازی و...) و هنرسازههای معنایی (نمادپردازی، کاربرد اسطوره و...) استوار است. بدر شاکر السیاب دارای ابداعات شعری و آفرینشهای زبانی متعددی است و ترجمۀ شعر او به گونهای که کمترین میزان ریزش آوایی و معنایی را داشته باشد، دشوار است. این مقاله سعی کرده است ویژگیهای زبانی شعر او و دشواریهای ترجمۀ اشعارش را واکاوی کند. نتیجه کلی این است که مترجم قادر است با برخی شگردهای زبانی در زبان مقصد و دقت در معادلیابی واژگانی، کمترین ریزش آوایی و معنایی را داشته باشد.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
فاطمه زارعی؛ علی افضلی؛ شهریار نیازی
چکیده
از جمله معضلات پیش روی مترجمان، تطبیق درجات نظامی است و دشواری کار مترجم زمانی دو چندان میشود که تعداد درجات نظامی زبان مبدأ و مقصد یکسان نباشد؛ در نتیجه این اصطلاحات در یکی از دو زبان بدون معادل باقی میماند؛ زیرا تفاوتهایی در ساختار نظامی نیروهای مسلح کشورها به چشم میخورد که نادیده انگاشتن آن میتواند مشکلاتی را برای مترجمان ...
بیشتر
از جمله معضلات پیش روی مترجمان، تطبیق درجات نظامی است و دشواری کار مترجم زمانی دو چندان میشود که تعداد درجات نظامی زبان مبدأ و مقصد یکسان نباشد؛ در نتیجه این اصطلاحات در یکی از دو زبان بدون معادل باقی میماند؛ زیرا تفاوتهایی در ساختار نظامی نیروهای مسلح کشورها به چشم میخورد که نادیده انگاشتن آن میتواند مشکلاتی را برای مترجمان پدید آورد. پژوهش حاضر پس از شرح درجات نظامی ایران و مقایسه آن با کشورهای عربی به بررسی واژهنامههای عمومی و تخصصی و چگونگی معادلیابی آنان با روشی توصیفی- تحلیلی و تطبیقی میپردازد. نتایج حاکی از آن است که اغلب واژهنامههای عمومی دانش کافی از حیطههای تخصصی نداشته و اصطلاحات این حوزه را با دقتنظر مورد بررسی قرار نداده و فرهنگلغتهای تخصصی نیز با توجه به اینکه نگارنده آن افراد نظامی بودند و اطلاعاتی از ساختار کشورهای عربی نداشتند، نتوانستند معادل دقیقی از درجات ارائه کنند. بهترین شیوة گزینش معادل برای اصطلاحات درجات نظامی «معادلگزینی پس از شناخت الگوی درجات نظامی ایران و کشورهای عربی» است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
سودابه ابراهیمی فهرجی؛ روح الله صیادی نژاد؛ علی نجفی ایوکی
چکیده
زبان در اصل ترجمهای از تصورات و مفاهیم ذهنی انسان است؛ بنابراین، ارتباط بین زبان و ترجمه، حقیقتی انکارناپذیر است. کاربردشناسی بهعنوان یکی از زیرشاخههای زبانشناسی به بررسی پارهگفتارها در درون بافت میپردازد. کنشگفتاری از مهمترین مفاهیم کاربردشناسی است که به نوعی به تحلیل گفتمان مربوط میشود؛ از آن روی که گفتمان، سلسلهای ...
بیشتر
زبان در اصل ترجمهای از تصورات و مفاهیم ذهنی انسان است؛ بنابراین، ارتباط بین زبان و ترجمه، حقیقتی انکارناپذیر است. کاربردشناسی بهعنوان یکی از زیرشاخههای زبانشناسی به بررسی پارهگفتارها در درون بافت میپردازد. کنشگفتاری از مهمترین مفاهیم کاربردشناسی است که به نوعی به تحلیل گفتمان مربوط میشود؛ از آن روی که گفتمان، سلسلهای از کنشهای گفتاری است. در پرتو اهمیت مسأله، نگارندگان در این جستار بر آنند تا با در پیش گرفتن روش تحلیل گفتمان و با تکیه بر ترجمههای پنج مترجم همچون الهیقمشهای، خرمشاهی، فولادوند، صفارزاده و مکارمشیرازی از قرآن کریم به همسنجی ترجمه کنشهای گفتاری در سورة مریم بپردازند. از نتایج تحقیق این است که مترجمان در ترجمة کنشهای گفتاری مستقیم، مانند کنشهای امری حقیقی و کنشهای اعلامی و تعهدی درست عمل کردهاند، اما در ترجمة کنشهای اظهاری، عاطفی، ترغیبی و به ویژه استفهامی که گاهی به دلایل بلاغی از معنای اصلی خود خارج میشوند، ضعیف عمل کرده و در مواردی حتی مفهوم را به ذهن مخاطب منتقل نکردهاند و تنها به ترجمة تحتاللفظی بسنده کرده و بیشتر توجهشان به ساختار نحوی آیه بوده است. دیگر اینکه در فرآیند ترجمه به ترجمة بافتمحور و به عناصر مهم در گفتمان از جمله عنصر متکلم، مخاطب و پیام مورد هدف متکلم، عنصر زمان و مکان، اهمیت نداده و از شیوههای مؤثر در رساندن مفهوم کنشهای گفتاری، خصوصاً کنشهای گفتاری غیرمستقیم مانند علائم سجاوندی و بعضی از هنجارهای نحوی و موسیقایی قرآن، بهره نبردهاند.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
جلال عبیدان؛ مرتضی زارع برمی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل گرایشهای تغییر شکلدهندۀ متن مبدأ در ترجمه از فارسی به عربی است تا بدین وسیله اصول و مبانی تعریب به بحث گذارده شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر به دو بخش نظری و تطبیقی تقسیم شده است؛ بخش نظری، دربرگیرندۀ نگرش آنتوان برمن به گرایشهای تغییر شکلدهندۀ متن مبدأ است و بخش تطبیقی، ناظر به تحلیل تعریب وصیتنامۀ ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل گرایشهای تغییر شکلدهندۀ متن مبدأ در ترجمه از فارسی به عربی است تا بدین وسیله اصول و مبانی تعریب به بحث گذارده شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر به دو بخش نظری و تطبیقی تقسیم شده است؛ بخش نظری، دربرگیرندۀ نگرش آنتوان برمن به گرایشهای تغییر شکلدهندۀ متن مبدأ است و بخش تطبیقی، ناظر به تحلیل تعریب وصیتنامۀ سیاسی-الهی امام خمینی(ره) بر اساس الگوی آنتوان برمن است. برمن از سیزده گرایش به عنوان عوامل تغییر شکلدهندۀ متن مبدأ نام برده است. این گرایشها عبارت هستند از: خردپروری، شفافسازی، تطویل، اصالتبخشی، فقرزدگی کیفی، فقرزدگی کمی، همسانسازی، تخریب ضربآهنگها، تخریب شبکۀ دالها و معانی ضمنی، تخریب گرایشهای نظاممند، تخریب یا بدیعسازی شبکههای زبان بومی، تخریب عبارتها و اصطلاحات، و پاکسازی از انباشتگیهای زبانی. هر کدام از این گرایشها جنبههایی از متن اصلی را در نظر گرفته و چشمانداز دقیقی به ترجمه و شناخت تصمیمهای مترجم میدهد. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان داد که تأثیر گرایشهای تغییر شکلدهندۀ متن مبدأ بر فرآیند تعریب وصیتنامۀ سیاسی-الهی امام خمینی(ره) از یکدیگر متفاوت است؛ دامنۀ تأثیر هر یک از آنها بر فرآیند اشاره شده، وابسته به تصمیمهای مترجم و همچنین ژانر متن است؛ در حالی که خردپروری از قویترین تأثیر برخوردار است، فقرزدگی کمی، تخریب عبارتها و اصطلاحات و پاکسازی از انباشتگیهای زبانی فرصتی برای نقشآفرینی به دست نیاوردهاند.
سعیده میرحق جو لنگرودی؛ فاطمه علی نژاد چمازکتی
چکیده
در دهههای گذشته مطالعه و ترسیم نقشههای علمی به عنوان یکی از شاخصهای مطالعات علمسنجی در حوزههای مختلف اهمیت و افزایش یافته است. پژوهش حاضر به بررسی تولیدات علمی در نشریۀ پژوهشهای ترجمه در زبان و ادبیات عربی در پایگاه ISC میپردازد.هدف این پژوهش بررسی و سنجش فعالیتهای علمی نویسندگان در نشریۀپژوهشهای ترجمه در زبان ...
بیشتر
در دهههای گذشته مطالعه و ترسیم نقشههای علمی به عنوان یکی از شاخصهای مطالعات علمسنجی در حوزههای مختلف اهمیت و افزایش یافته است. پژوهش حاضر به بررسی تولیدات علمی در نشریۀ پژوهشهای ترجمه در زبان و ادبیات عربی در پایگاه ISC میپردازد.هدف این پژوهش بررسی و سنجش فعالیتهای علمی نویسندگان در نشریۀپژوهشهای ترجمه در زبان و ادبیات عربی به همراه ترسیم شبکه علمی آنها به منظور رویتپذیری اطلاعات علمی منتشر شده است که از طریق نشان دادن تعاملات میان نویسندگان و دانشگاهها دنبال شده است. این پژوهش از نوع مطالعات علمسنجی است که به همراه روش کمی و تحلیل استنادی انجام شد. جامعه پژوهش، تمامی مقالات نشریۀ پژوهشهای ترجمه در زبان و ادبیات عربی در سالهای 1390 تا 1398 است که در نمایۀ استنادی علوم جهان اسلام نمایه شده است. نقشهها با استفاده از تکنیکهای تحلیل هم استنادی و با کمک نرمافزار VOSviewer ترسیم شد. یافتههای این پژوهش گویای آن است که مشارکتهای علمی نویسندگان نشریه در سطح مطلوبی قرار دارد و بین متغیرهای ارتباطات علمی با تولیدات علمی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد؛ بدین صورت که نویسندگان دارای تولیدات بیشتر، مشارکت بیشتری با سایر نویسندگان در نوشتن مقالات دارند. نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت اهتمام به تألیف مقاله در نشریۀ پژوهشهای ترجمه در زبان و ادبیات عربی و مشارکت علمی بین نویسندگان و دانشگاهها تاکید میکند.
یسرا شادمان؛ محمدنبی احمدی؛ سحر ملکیان
چکیده
نظریۀ استعارۀ مفهومی اصطلاحی در زبانشناسی شناختی است که به دریافت یک ایده یا حوزۀ مفهومی براساس ایده یا مفهومی دیگر میپردازد. به منظور بررسی ارتباط دو سطح استعارۀ مفهومی (استعارههای شباهت و استعارههای خاص) با عمل برگردان و میزان توجه مترجمان بدان، نمونههایی از کتاب صحیفۀ سجّادیه و دو ترجمۀ مشهور و معاصر آن از موسویموسویگرمارودی ...
بیشتر
نظریۀ استعارۀ مفهومی اصطلاحی در زبانشناسی شناختی است که به دریافت یک ایده یا حوزۀ مفهومی براساس ایده یا مفهومی دیگر میپردازد. به منظور بررسی ارتباط دو سطح استعارۀ مفهومی (استعارههای شباهت و استعارههای خاص) با عمل برگردان و میزان توجه مترجمان بدان، نمونههایی از کتاب صحیفۀ سجّادیه و دو ترجمۀ مشهور و معاصر آن از موسویموسویگرمارودی و الهیقمشهای انتخاب شده است. در این نمونهها، عنصر استعاره استخراج و عملکرد هر یک از مترجمان در برخورد با آن سنجیده شده است. محدودیت بررسی استعاره در متون مذهبی همچون صحیفۀ سجّادیه به جنبههای زیباییشناختی آن، موجب شد تا در چارچوب نظریۀ معاصر استعاره، ضمن بررسی اصول این نظریه به تحلیل مفهومی استعارههای صحیفۀ سجّادیه و نقد ترجمه آنها پرداخته شود. نتایج این تحقیق که براساس الگوی جورج لیکاف و مارک جانسون و با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی نوشته شده است، حاکی از آن است که مترجمان در انتقال معانی متن مبدأ رویکرد متفاوتی داشتهاند، اما موفقیت هر دو مترجم در برگردان استعاره به یک میزان بوده است. موسویگرمارودی به عنوان مترجم ادیب از استعارههای خلاقانه استفاده کرده و الهیقمشهای به منظور سهولت ترجمه -در برخی نمونهها- مفاهیم انتزاعی را بدون حالت استعاری برگردانده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
اویس محمدی؛ لاچن علاقی؛ محمد مهدی طاهری
چکیده
زبان شعر حافظ بسیار ظریف و رمزآلود است. در غزلهای او واژگان با دقت و ذوق زیباییشناسانة سرشاری انتخاب شدهاند؛ به نحوی که تمامی واژگان به نوعی با هم پیوند دارند و درهم تنیدهاند. یکی از ویژگیهای زبانی حافظ، همآوری واژگان متقابل با یکدیگر است. واژگان متقابل بیتهای حافظ نه تنها با یکدیگر پیوندهای معنایی آشکار و نهان دارند ...
بیشتر
زبان شعر حافظ بسیار ظریف و رمزآلود است. در غزلهای او واژگان با دقت و ذوق زیباییشناسانة سرشاری انتخاب شدهاند؛ به نحوی که تمامی واژگان به نوعی با هم پیوند دارند و درهم تنیدهاند. یکی از ویژگیهای زبانی حافظ، همآوری واژگان متقابل با یکدیگر است. واژگان متقابل بیتهای حافظ نه تنها با یکدیگر پیوندهای معنایی آشکار و نهان دارند با دیگر واژگان نیز مرتبطند. از این رو، فهم رابطة مفهومی واژگان و به شکل خاص واژگان متقابل، نقش زیادی در کشف معناها و زیباییهای شعر حافظ دارد. به همین خاطر، در این پژوهش سعی شده است که نمونههایی از تقابلهای معنای «مدرج، مکمل، دوسویه، جهتی، ضمنی» در غزلهای حافظ انتخاب، رابطة مفهومی آنها با دیگر واژگان بیت تحلیل و کارکرد معنایی و زیباییشناسانة آن تبیین شود. سپس ترجمة علی عباس زلیخه از تقابلهای معنایی و کارکردهای آن نقد شود. نتایج پژوهش بیانگر این است که تقابلهای مورد بحث -به شکل خاص تقابلهای ضمنی- معانی بلاغی روشن و پنهان بسیاری را در شعر خلق کردهاند و کوچکترین تغییری در تقابل و تعادل واژگان، سبب میشود که معناها و انسجام بیت، تا حد زیادی فروکاسته شود.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
علیرضا عربعامری؛ فرشته افضلی
چکیده
الگوی تحلیل انتقادی ترجمه که ترجمه را بر پایة مفهوم «تصفیه» بازتعریف میکند بر پایۀ نظریۀ زبانشناسی سازگانینقشگرای هلیدی (1978) بنا شده و یک رویداد ارتباطی را از صافیهای زبانی، فرهنگی و ایدئولوژیکی میگذراند. حال به گونة ویژه، هرگاه مترجم نیاز به کاربرد صافی فرهنگی احساس کند، میتوان انتظار داشت که نتیجۀ کار او بهطور ...
بیشتر
الگوی تحلیل انتقادی ترجمه که ترجمه را بر پایة مفهوم «تصفیه» بازتعریف میکند بر پایۀ نظریۀ زبانشناسی سازگانینقشگرای هلیدی (1978) بنا شده و یک رویداد ارتباطی را از صافیهای زبانی، فرهنگی و ایدئولوژیکی میگذراند. حال به گونة ویژه، هرگاه مترجم نیاز به کاربرد صافی فرهنگی احساس کند، میتوان انتظار داشت که نتیجۀ کار او بهطور نسبی به سوی ترجمه پذیرفتنی گرایش پیدا میکند. پژوهش حاضر به شیوة توصیفی-تحلیلی در پی آن است که شیوة کاربرد صافی فرهنگی را در ترجمة عربی سلیم عبدالأمیر حمدان از دو رمان «شازده احتجاب/ الأمیر احتجاب» و «آینههای دردار/ مرایا الذات» هوشنگ گلشیری که سرشار از تعبیرهای اصطلاحی است، ارزیابی کند و نشان دهد نحوۀ کاربرد صافی فرهنگی از سوی مترجم این دو اثر به چه میزان با ویژگیهای بافتی در نظام مقصد تناسب دارد. به این منظور راهکارهای کلی مترجم در ترجمة این دو رمان را به چهار بخش تقسیمکردیم: 1- رویکرد سلبی (حذف عبارت اصطلاحی)، 2-کاربرد صافی فرهنگی با بهکارگیری راهکار «معادلیابی»، 3- کاربرد صافی فرهنگی با بهکارگیری راهکار «معادلسازی» و 4- انتقال لفظگرا (ترجمۀ تحتاللفظی) اصطلاح مبدأ به زبان مقصد. یافتههای پژوهش نشان از آن دارد که مترجم، بافت فرهنگی تقریباً مشابهی را در نظام مقصد پیاده کرده است و از میان راهکارهای بهکار گرفته، معادلیابی فرهنگی (2/59 درصد) پربسامدترین و حذف (3/2 درصد) کمبسامدترین مقدار را به خود اختصاص داده است.
زهره گرجی؛ رقیه رستم پور ملکی
چکیده
نقش زبان در یک متن ادبی، زیباییآفرینی بوده و ترجمۀ ادبی نیز از این منظر از حساسیت ویژهای برخوردار است. در متن ادبی، مترجم نه تنها محتوا و پیام، بلکه آرایهها و صنایع ادبی را نیز باید به میزان مجاز و در قالبی که متن میطلبد، وارد متن ترجمه کند. در میان نظریههای نقد ترجمه، الگوی کارمن والرو گارسس (1994) به نقد ترجمۀ ادبی میپردازد. ...
بیشتر
نقش زبان در یک متن ادبی، زیباییآفرینی بوده و ترجمۀ ادبی نیز از این منظر از حساسیت ویژهای برخوردار است. در متن ادبی، مترجم نه تنها محتوا و پیام، بلکه آرایهها و صنایع ادبی را نیز باید به میزان مجاز و در قالبی که متن میطلبد، وارد متن ترجمه کند. در میان نظریههای نقد ترجمه، الگوی کارمن والرو گارسس (1994) به نقد ترجمۀ ادبی میپردازد. این الگو شامل چهار سطح (معنایی- لغوی، نحوی- واژهساختی، گفتمانی-کارکردی و سبکی- عملی) است. در این الگو، ترجمهها از منظر دو معیار کفایت و مقبولیت نیز ارزیابی میشوند. این پژوهش، ترجمۀ منتخب آثار «جبران خلیل جبران» در کتاب «حمّام روح» سید حسن حسینی (1377) را بر پایۀ نظریۀ نقد ترجمۀ گارسس و در هر چهار سطح مدل پیشنهادی وی با شیوۀ توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه و تحقیق قرار میدهد. دستاورد این جستار، بیانگر آن است که مترجم در زمینه معنایی- لغوی و نحوی- واژهساختی، عملکرد بهتری داشته و در سطوح سبکی و گفتمانی نسبتاً ضعیف ظاهر شده است، اما بهطور کلی این ترجمه از کفایت و مقبولیت لازم برخوردار است. همچنین مترجم بیش از همۀ راهکارها از «بسط یا افزایش» بهره جسته است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
سمیه سلمانیان؛ کیوان احسانی
چکیده
در نهج البلاغه گاه با تعابیر و اصطلاحاتی برمیخوریم که میتوان آن را تعابیر نفرین آمیز نامید. این تعابیر دارای دو کارکرد هستند برخی جنبه نفرین و دشنام دارند و برخی دیگر ظاهری نفرینآمیز دارند؛ اما معنایی کنایی و غیر نفرینی افاده میکنند. شناخت پیشینۀ تاریخی این تعابیر و بافت متنی و موقعیتی آن در تشخیص معنای مورد نظر امام ...
بیشتر
در نهج البلاغه گاه با تعابیر و اصطلاحاتی برمیخوریم که میتوان آن را تعابیر نفرین آمیز نامید. این تعابیر دارای دو کارکرد هستند برخی جنبه نفرین و دشنام دارند و برخی دیگر ظاهری نفرینآمیز دارند؛ اما معنایی کنایی و غیر نفرینی افاده میکنند. شناخت پیشینۀ تاریخی این تعابیر و بافت متنی و موقعیتی آن در تشخیص معنای مورد نظر امام (ع) بسیار ضروری و کارساز است. در پژوهش حاضر که با روش تجویزی (prescriptive) سامان یافته چهارده نفرین جمعی در نهج البلاغه شناسایی و کوشش شده عملکرد پنج مترجم شامل فیض الاسلام، شهیدی، فقیهی، دشتی و انصاریان که هرکدام سبکی متفاوت در ترجمه را نمایندگی میکنند در معادلیابی این لعن و نفرین ها مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. برآیند پژوهش نشان داد برخی از این تعابیر به ظاهر نفرینآمیز کاربرد نفرینی نداشته اند بلکه در موقعیت های مختلف برای مدح، اظهار شگفتی، تعجب، تنبیه و... به کار رفته اند. مترجمان یادشده به این موضوع توجه نداشته و به ترجمه تحت اللفظی از این تعابیر دست زده اند یا معادل کارکردی غیر دقیقی برای آنها ارائه داده و نتوانسته اند به درستی این تعابیر را معادل یابی کنند. از میان سبک های ترجمه نیز به ترتیب سبک وفادار و سبک تحت اللفظی امکان بهتری را برای برگردان این نوع از قالب های ثابت زبان فراهم کردهاند.
محمدنبی احمدی؛ زهرا قنبری
چکیده
الگوها و مدلهای متفاوتی از سوی نظریهپردازان ترجمه، ارائه شده است که به عنوان معیاری مناسب و با کارکرد دقیقتر برای سنجش ترجمهها بهکار میروند. نظریۀ ارزیابی کیفیّت ترجمۀ کارمن گارسس (1994) از مهمترین نظریات حوزۀ زبانشناختی استکه بهمنظور تشخیص سطحکیفی ترجمهها، سازمان یافته و بهتحلیل کیفی متون ...
بیشتر
الگوها و مدلهای متفاوتی از سوی نظریهپردازان ترجمه، ارائه شده است که به عنوان معیاری مناسب و با کارکرد دقیقتر برای سنجش ترجمهها بهکار میروند. نظریۀ ارزیابی کیفیّت ترجمۀ کارمن گارسس (1994) از مهمترین نظریات حوزۀ زبانشناختی استکه بهمنظور تشخیص سطحکیفی ترجمهها، سازمان یافته و بهتحلیل کیفی متون ترجمه شدۀ ادبی میپردازد. در این نوشتار، برآنیم براساس الگوی پیشنهادی گارسس در سطح معنایی– لغوی، ترجمۀ داستان «نهرالذهب» یعقوب الشارونی را با عنوان «رودخانۀ طلایی» از وحید سبزیانپور و حُسیبه وکیلی با در نظرگرفتن متن اصلی داستان بررسی کنیم. مهمترین یافتههای این نوشتار که با روش توصیفی– تحلیلی نگاشته شده، بیانگر آن استکه این ترجمه از لحاظ سطح «معنایی– لغوی» موارد محدودی از دادههای قابل تطبیق با نظریۀ گارسس و زیرگروههای متعدّدآن از قبیل قبض و بسط نحوی، اقتباس، تعریف یا توضیح برحسب اختلافات فرهنگی و ابهام و... را در خود جای داده است. زبانشناسان معتقدند دلالتهای مختلف یک صورت واحد، منجر به ابهام میشود. مطابق نظر گارسس، ابهام ممکن است عمدی یا سهوی باشد. ابهام عمدی یا هنری باید منتقل شود و ابهام غیرعمدی باید برطرف شود. طبق بررسی انجام شده در این ترجمه در کتاب نهرالذهب هیچگونه ابهامی مشاهده نشد. براساس یافتههای این مقاله، «اقتباس» یا همان انتخابِ معناییِ نزدیک جمله یا کلمه در ترجمه دارای بیشترین بسامد و «توضیح»؛ یعنی بیان توضیح دربارۀ کلمه در پاورقی یا پرانتز، کمترین مورد را دارا بوده و قبض نحوی یا همان کاهش واژگان در ترجمه که از نکات منفی اشاره شده به آن در نظریۀ گارسس است، مواردی بیان شده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
اکرم مدنی؛ جواد اصغری
چکیده
پژوهش حاضر با تکیه بر چارچوب نظری نیومارک، کیفیت انتقال واحد فرهنگ و عملکرد مترجمان را در ترجمة رمانهای میرامار، زقاق المدق و ثرثرة فوق النیل از نجیب محفوظ، موسم الهجرة الی الشمال و عرس الزین از الطیب صالح و دروز بلغراد از ربیع جابر، مورد واکاوی قرار داده است تا میزان تطابق ترجمه را با مؤلفههای این نظریه بسنجد. پس از بررسی و تطابق ...
بیشتر
پژوهش حاضر با تکیه بر چارچوب نظری نیومارک، کیفیت انتقال واحد فرهنگ و عملکرد مترجمان را در ترجمة رمانهای میرامار، زقاق المدق و ثرثرة فوق النیل از نجیب محفوظ، موسم الهجرة الی الشمال و عرس الزین از الطیب صالح و دروز بلغراد از ربیع جابر، مورد واکاوی قرار داده است تا میزان تطابق ترجمه را با مؤلفههای این نظریه بسنجد. پس از بررسی و تطابق متن اصلی و ترجمة فارسی بر پایة نظریة نیومارک، مشخص شد که در ترجمة این رمانها شیوههای انتقال، بومیسازی و معادل فرهنگی بیشترین کاربرد را در انتقال واحد فرهنگ داشته است و مترجمان بیشتر به فرهنگ مقصد نظر داشته و در برخی از موارد در انتقال مقولههای فرهنگی موفق نبودهاند. بسیاری از مقولههای فرهنگی شامل نام غذا، لباس، آثار باستانی، نهادها و سازمان ها، آداب و رسوم و... بدون ارائه توضیحی در پانوشت، فقط به فرهنگ مقصد انتقال داده شده و خواننده را برای درک آن به زحمت انداخته که از نقاط ضعف این ترجمهها است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
علی صیادانی؛ یزدان حیدرپور مرند
چکیده
از مهمترین مباحثی که در ترجمة متون دینی و ادبی، مترجم را به چالش میکشاند بحث برگردان و برابریابیهای آرایههای ادبی است. در این بحث واکاوی دو مقولة ترجمة تشبیه و صفات مرکب از اهمیت خاصی برخوردار است. بیشتر چالشها و مشکلات مترجمان در ترجمة چنین آرایههایی به جهت تفاوتهای نوع شناختی و فرهنگی بین دو زبان است. مترجم میتواند با ...
بیشتر
از مهمترین مباحثی که در ترجمة متون دینی و ادبی، مترجم را به چالش میکشاند بحث برگردان و برابریابیهای آرایههای ادبی است. در این بحث واکاوی دو مقولة ترجمة تشبیه و صفات مرکب از اهمیت خاصی برخوردار است. بیشتر چالشها و مشکلات مترجمان در ترجمة چنین آرایههایی به جهت تفاوتهای نوع شناختی و فرهنگی بین دو زبان است. مترجم میتواند با در نظر داشتن این تفاوتها تا حد زیادی بر این چالشها تسلط یابد. پژوهشگران در جستار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی ابتدا به ماهیت، عملکرد و معیارهای طبقهبندی تشبیهات و صفات مرکب در ترجمة خطبهها و نامههای نهجالبلاغه از بهرامپور میپردازند و سپس با استفاده از الگوی پیرینی (2007) به بررسی راهکارهای اتخاذ شده برای حل مشکلات موجود در ترجمة این آرایهها اقدام میکنند. پیرینی برای حل این مسأله از راهکار کلی بومیسازی در معادل ترجمهای استفاده میکند. با در نظر گرفتن این استراتژی، وی در مقولة صفات مرکب دو راهکار و در باب تشبیهات شش روش اساسی پیشنهاد میکند. برآیند پژوهش نشان میدهد که هنگام ترجمه هر نوع صفت مرکب و تشبیهی، روشهای ترجمهای اتخاذ شده براساس بومیگزینی زبانی و فرهنگی مناسب بوده و قابلیت اجرایی دارد، چراکه در ترجمه حاضر، مترجم از روش ادبی بهره برده است. چنین تطبیقی نشاندهنده تقارن فرهنگ در دو زبان مبدأ و مقصد است.
علی بشیری
چکیده
آنتوان برمن نظریهپرداز حوزۀ مطالعات ترجمه بر آن است که در ترجمه بهخصوص ترجمۀ نثر اتفاقاتی میافتد که میتوان آنها را در 13 عنوان جای داد. به اعتقاد وی، با روش تحلیل منفی میتوان این 13 مورد را در متون ترجمه شده مورد بررسی قرار داد. این پژوهش قصد دارد با پیاده کردن این نظریه روی دو ترجمه از رمان بوف کور نوشتۀ صادق هدایت که توسط ...
بیشتر
آنتوان برمن نظریهپرداز حوزۀ مطالعات ترجمه بر آن است که در ترجمه بهخصوص ترجمۀ نثر اتفاقاتی میافتد که میتوان آنها را در 13 عنوان جای داد. به اعتقاد وی، با روش تحلیل منفی میتوان این 13 مورد را در متون ترجمه شده مورد بررسی قرار داد. این پژوهش قصد دارد با پیاده کردن این نظریه روی دو ترجمه از رمان بوف کور نوشتۀ صادق هدایت که توسط الدسوقی و عدس به عربی ترجمه شدهاند، نشان دهد که این نظریه را میتوان جزو جهانیهای ترجمه دانست. بررسی این ترجمهها نشانگر آن است که تمامی این 13 مورد در ترجمۀ این رمان، جز آراستهسازی قابل تطبیق است و علت دست نیافتن به آراستهسازی در ترجمۀ این نثر آن است که نوع این نثر رمان است و آن هم از نوع مدرن و هدف نویسنده و در نتیجه مترجم رمان از زیباسازی و استفاده از آرایهها تا حد زیادی به دور است. در نهایت این نظریه دارای اشکالاتی هنگام پیادهسازی است، اما چارچوب نسبتاً کارآیی در بررسی متون ترجمه شده است و میتوان آن را جزو جهانیهای ترجمه دانست.
حبیب کشاورز
چکیده
مترجم در ترجمة متون به ویژه متون ادبی با چالشهای زیادی مواجه است و باید با انتخاب راهکارهای مناسب، ترجمة با کیفیتی ارائه دهد. یکی از این چالشها مربوط به ترجمة اسامی خاص است. گاهی برخی اسامی خاص در زبانهای مختلف با توجه به ویژگیهای زبانی، فرهنگ، عادات، آداب و رسوم دچار تغییراتی میشوند و مترجم باید بتواند با اتخاذ شیوههای مناسب، ...
بیشتر
مترجم در ترجمة متون به ویژه متون ادبی با چالشهای زیادی مواجه است و باید با انتخاب راهکارهای مناسب، ترجمة با کیفیتی ارائه دهد. یکی از این چالشها مربوط به ترجمة اسامی خاص است. گاهی برخی اسامی خاص در زبانهای مختلف با توجه به ویژگیهای زبانی، فرهنگ، عادات، آداب و رسوم دچار تغییراتی میشوند و مترجم باید بتواند با اتخاذ شیوههای مناسب، معادلهای مناسبی برای نامهای خاص بیابد. تاکنون برخی پژوهشگران در زمینة راهبردهای ترجمة اسامی خاص نظریههایی ارائه دادهاند. نظریهای که ونکویلی ارائه داده و شامل 10 راهبرد است از جدیدترین و کاملترین نظریهها به شمار میرود. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، اسامی خاص موجود در ترجمة عربی رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بررسی شده است. احمد موسی، مترجم این اثر به زبان عربی از راهکارهای متفاوتی برای برگردان اسامی خاص استفاده کرده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که مترجم از راهکار نسخهبرداری و اضافه کردن توضیحات بیش از سایر راهبردها استفاده کرده است. همچنین در برخی موارد عدم تسلط مترجم به فرهنگ ایرانی در تشخیص اسم خاص دچار اشتباه شده و ترجمة نادرستی ارائه کرده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
زهرا خفاجه کریموی؛ حسین شمس آبادی؛ سید مهدی نوری کیذقانی
چکیده
در این دنیای به هم پیوسته، ارتباط مؤثر میان زبانهای مختلف امری بسیار مهم است. با این حال، ترجمۀ متون موجود در زبانها به دلیل تنوع، اغلب چالشهایی را ایجاد میکند که برابر دقیق مفاهیم یا عبارات خاص را دشوار مینماید. همچنین وابستگی دوسویه فرهنگ و زبان با یکدیگر این واقعیت را تبیین میکند که در فرآیند ترجمه همواره با فرهنگ و زبان ...
بیشتر
در این دنیای به هم پیوسته، ارتباط مؤثر میان زبانهای مختلف امری بسیار مهم است. با این حال، ترجمۀ متون موجود در زبانها به دلیل تنوع، اغلب چالشهایی را ایجاد میکند که برابر دقیق مفاهیم یا عبارات خاص را دشوار مینماید. همچنین وابستگی دوسویه فرهنگ و زبان با یکدیگر این واقعیت را تبیین میکند که در فرآیند ترجمه همواره با فرهنگ و زبان مبدأ سروکار داریم. در این صورت مترجم به عنوان واسطۀ فرهنگی باید فرهنگ مبدأ را در کنار زبان قرار دهد. در همین راستا رمان النظارة السوداء اثر احسان عبدالقدوس که حاوی واژگان و جملات زبانی و فرهنگی بسیاری است، انتخاب شد و به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، سطح ترجمهپذیری یا ترجمهناپذیری واژگان و جملات آن مورد بررسی قرار گرفت. پس از تجزیه و تحلیل عبارات دریافتیم موارد بسیاری هم در حوزۀ زبانی و هم فرهنگی وجود دارد که ترجمهناپذیر بوده و مترجم باید واژگان و جملات را بهگونهای ترجمه کند که با زبان و فرهنگ مبدأ (فارسی) همخوانی داشته و برای مخاطب قابل فهم باشد. بنابراین، مترجم برای ترجمۀ عناصر ترجمهناپذیر، شیوۀ «معادل نقشی» را بیشتر از عناصر دیگر بهکار گرفته است.
زهرا باوندپوری؛ شهریار همّتی؛ تورج زینی وند؛ علی سلیمی
چکیده
یوسف حسین بکّار (1942- تاکنون) نویسنده، محقق و منتقد ادبی از جمله پژوهشگرانی است که به واسطۀ آگاهی از شیوه و فنون ترجمه، اقدام به نقد و بررسی ترجمههای عربی رباعیات خیام کرده است. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن بوده است تا دیدگاههای نقدی وی پیرامون این ترجمهها را براساس 7 مؤلّفه (عقلاییسازی، شفافسازی، اطناب کلام، غناییزداییکیفی، ...
بیشتر
یوسف حسین بکّار (1942- تاکنون) نویسنده، محقق و منتقد ادبی از جمله پژوهشگرانی است که به واسطۀ آگاهی از شیوه و فنون ترجمه، اقدام به نقد و بررسی ترجمههای عربی رباعیات خیام کرده است. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن بوده است تا دیدگاههای نقدی وی پیرامون این ترجمهها را براساس 7 مؤلّفه (عقلاییسازی، شفافسازی، اطناب کلام، غناییزداییکیفی، غناییزداییکمی، تخریب اصطلاحات و تخریب سیستم زبانی) از دیدگاه ریختشکنانۀ آنتوان برمن (1991-1942م) نظریهپرداز مبدأگرای فرانسوی به شیوۀ توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. در این جستار، آرای نقدی بکّار در کتاب الترجمات العربیّة لرباعیات الخیام، مطالعه و سپس از میان دیدگاههای نقدی وی آنچه قابلیت انطباق و همسویی بیشتر را با مؤلفههای نظریۀ آنتوان برمن داشته، گزینش شد و تحت عنوان مربوط به خود مورد بحث و بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بکّار در نقد و بررسیهای خود با بهرهگیری از رویکرد زبانشناختی اغلب دیدگاههایی ذوقی و به دور از استدلال و برهان ارائه داده است. اتخاذ رویکرد زبانشناختی از سوی بکّار دلیل مطابقت روش نقدی وی با مؤلّفههای نظریۀ آنتوان برمن در این مقاله بود؛ با این تفاوت که رویکرد زبانشناختی در روش بکّار، فاقد کاربست مباحث نظری بود و او دیدگاههای خود را در قالب و چارچوب نظری با ساختاری علمی، منسجم و استوار ارائه نداده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
معصومه قنبرنژاد؛ ابراهیم اناری بزچلوئی؛ محمد جرفی؛ احمد امیدعلی
چکیده
عدول از چینش واژگانی معمول در هر زبانی، ساختهایی با عنوان ساختهای اطلاعی نشاندار را رقم میزند. ساختهای نشاندار معانی کاربردشناختی و نقش ارتباطی در گفتمان دارند. از آنجاییکه ترجمه کنشی ارتباطی است، اهتمام به این ساختها بهمنظور برقراری تعادل کاربردشناختی و ارتباطی میان گفتمان مبدأ و مقصد ضروری مینماید. در این پژوهش ...
بیشتر
عدول از چینش واژگانی معمول در هر زبانی، ساختهایی با عنوان ساختهای اطلاعی نشاندار را رقم میزند. ساختهای نشاندار معانی کاربردشناختی و نقش ارتباطی در گفتمان دارند. از آنجاییکه ترجمه کنشی ارتباطی است، اهتمام به این ساختها بهمنظور برقراری تعادل کاربردشناختی و ارتباطی میان گفتمان مبدأ و مقصد ضروری مینماید. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری ساخت اطلاع و فرآیند مبتداسازی که جزء مهمترین ساختهای اطلاعی نشاندار است به شیوة توصیفی- تحلیلی به هفت نمونه ترجمه فارسی از رمانهای «الشحاذ» و «الطریق» از نجیب محفوظ، نویسنده سرشناس مصری و برنده جایزه نوبل ادبی 1988، پرداخته شده است. رمان «الشحاذ» را محمد دهقانی با عنوان «گدا» و رمان «الطریق» را محمدرضا مرعشی پور با عنوان «راه» به فارسی برگردان کرده است. در آثار نجیب محفوظ و ازجمله دو رمان یادشده عدول از چینش واژگانی معمول ساختهای اطلاعی نشانداری را رقمزده است که انتقال صحیح آنها به همان صورت نشاندار بهمنظور بیان مقصود نویسنده ضروری مینماید. نتایج حاصل شده از این پژوهش نشان داده است که مترجمان اغلب با شم زبانی خود به ترجمه پرداخته و در نتیجه ساختهای نشاندار را بهصورت بینشان برگردان کردهاند. این امر سبب شده است بخشی از معنای مدنظر نویسنده بیان نشده و تعادل ارتباطی و نقشی میان دو گفتمان حاصل نشود.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
زهرا سلیمی؛ سجاد اسماعیلی؛ علیرضا شیخی
چکیده
عناصر فرهنگی به عنوان یکی از اجزای مهم هر متن، نقش مهمی در انتقال و القای مفاهیم اصلی به خواننده دارند. درک و دریافت این مفاهیم، دغدغه اصلی مترجمان متون مختلف است. بنابراین، مترجم میتواند با بهرهگیری از معادلهای دقیق فرهنگی، معنای متن و افزون بر آن حالات و احساسات نویسنده را نیز به مخاطب منتقل کند. در همین راستا، جستار حاضر بر ...
بیشتر
عناصر فرهنگی به عنوان یکی از اجزای مهم هر متن، نقش مهمی در انتقال و القای مفاهیم اصلی به خواننده دارند. درک و دریافت این مفاهیم، دغدغه اصلی مترجمان متون مختلف است. بنابراین، مترجم میتواند با بهرهگیری از معادلهای دقیق فرهنگی، معنای متن و افزون بر آن حالات و احساسات نویسنده را نیز به مخاطب منتقل کند. در همین راستا، جستار حاضر بر آن است تا به بررسی رمان «خریدار عشق» اثر محمد علی بهزادراد، براساس الگوی فرهنگی پیتر نیومارک بپردازد و چگونگی مواجهة مترجم در برخورد با مؤلفههای فرهنگی موجود در رمان نامبرده و نیز شیوة برابریابی اصطلاحات فرهنگی در زبان عربی و فارسی را کنکاش کند. بیان اهمیت توجه مترجم به عناصر فرهنگی متن برای القای معنا و تجربه نویسنده، هدفی است که این پژوهش میکوشد با روش توصیفی- تحلیلی و با معادلیابی اصطلاحات و مفاهیم زبان مبدأ به آن بپردازد. برخی از یافتهها نشان داد که مترجم این اثر، بیشتر در پی القای معنا بوده و توجهی به احساسات نویسنده نداشته است و در موارد بسیاری به دلیل ترجمة تحتاللفظی عبارات، سبب ابهام ترجمه شده و در مواردی دیگر معنای اصطلاحات یا کنایهها به درستی درک نشده و یا معادلی نامناسب برای ترجمه انتخاب شده است. همچنین از میان مؤلفههای فرهنگی نیومارک به ترتیب مواد و فرآوردههای فرهنگی، ضربالمثلها و بومشناسی پربسامدترین مؤلفة فرهنگی در رمان «خریدار عشق» است.
عبدالباسط عرب یوسف آبادی؛ فرشته افضلی
چکیده
تردیدی نیست که بخش قابلتوجهی از انیمیشنهای مشهور با اهداف آموزشی و سرگرمکنندة ادبی شکل گرفتهاند و پدیدآورندگان این آثار با تکیه بر زﺑﺎن ادﺑﻲ جامعة هدفشان را با دنیای طنز و شیوههای بیان آن آشنا میسازند. هرچه طنز در این ژانرهای تصویری- کلامی ﻫﻨﺠﺎرﺷﻜﻦﺗﺮ باشد، ﻗﺪرت ﺟﺬب ﻣﺨﺎطبش نیز اﻓﺰاﻳﺶ میﻳﺎﺑﺪ. این ویژگی ...
بیشتر
تردیدی نیست که بخش قابلتوجهی از انیمیشنهای مشهور با اهداف آموزشی و سرگرمکنندة ادبی شکل گرفتهاند و پدیدآورندگان این آثار با تکیه بر زﺑﺎن ادﺑﻲ جامعة هدفشان را با دنیای طنز و شیوههای بیان آن آشنا میسازند. هرچه طنز در این ژانرهای تصویری- کلامی ﻫﻨﺠﺎرﺷﻜﻦﺗﺮ باشد، ﻗﺪرت ﺟﺬب ﻣﺨﺎطبش نیز اﻓﺰاﻳﺶ میﻳﺎﺑﺪ. این ویژگی در ارتباط با دوبلة انیمیشن و برجستهسازی طنز کلامی آن نیز صادق است؛ بنابراین هر اندازه گروه دوبله نسبت به ظرافتهای زبان مقصد آگاهی بیشتری داشته باشد، میتواند نقش خود را در تحقق این هدف برجستهتر کند. زوتوپیا (2016م) ازجمله انیمیشنهای موفق کودک است که علاوهبر خلق صحنههای جذاب و هیجانانگیز از زبانی برخوردار است که به زعم بسیاری از منتقدان فیلم کودک نمونة موفق طنز کودک نیز بهشمار میآید. شهرت این انیمیشن سبب شد گروههایی علمی مسؤولیت ترجمه و دوبلة آن را به زبان عربی و فارسی عهدهدار شوند. در این پژوهش تلاش میشود با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به الگوی ترجمة طنز از مگدالناپانِک (2009م)، راهبردهای ترجمة طنز کلامی در دوبلة عربی و فارسی زوتوپیا مورد بررسی تطبیقی قرار گیرد. نتایج نشان میدهد راهکار تحتاللفظی در دوبلة عربی (34 درصد) و دگرنویسی در دوبلة فارسی (32 درصد) پربسامدترین راهکار در ترجمة طنز زبان مقصد است. همچنین تفاوت فاحش میان استفاده از راهکار دگرگونسازی در دوبلة عربی (2 درصد) و دوبلة فارسی (19 درصد) نشان میدهد که گروه ترجمه و دوبلة فارسی تأکید بیشتری بر همسوسازی ساختار طنز انیمیشن با فرهنگ و زبان مقصد داشته است؛ بنابراین دوبلة فارسی در بومیسازی طنز به نسبت دوبلة عربی موفقتر عمل کرده است.
محدثه حدادی؛ علی نجفی ایوکی؛ محسن سیفی
چکیده
در همۀ زبانهای دنیا، واژگان و تعابیر دال بر مفهوم ناخوشایند و غیرمؤدبانه وجود دارد که در اصطلاح به آنها «تابوهای زبانی» یا «دشواژهها» گفته میشود که عموماً از کاربست آشکار و مستقیم آن خودداری میشود. بررسی سریال مختارنامه، نشانگر کاربرد تعداد قابل توجهی از این تابوها است. در پرتو این مسأله آنچه برای نویسندگان ...
بیشتر
در همۀ زبانهای دنیا، واژگان و تعابیر دال بر مفهوم ناخوشایند و غیرمؤدبانه وجود دارد که در اصطلاح به آنها «تابوهای زبانی» یا «دشواژهها» گفته میشود که عموماً از کاربست آشکار و مستقیم آن خودداری میشود. بررسی سریال مختارنامه، نشانگر کاربرد تعداد قابل توجهی از این تابوها است. در پرتو این مسأله آنچه برای نویسندگان این مقاله مهم بوده، آن است که در گام نخست به شناسایی و استخراج تعابیر موردنظر در سریال یادشده بپردازند و در گام بعدی با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی از شگردهای بهکارگرفته شده در ترجمه این دست تعابیر به زبان عربی پرده بردارد و با نقد و بررسی برابر تابوهای فارسی در دوبلۀ عربی سریال به ارزیابی نقاط قوت و ضعف ترجمه بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که ترجمۀ تابوهای بهکار رفته در سریال مورد مطالعه با مهمترین استراتژیهای زبانی در ساخت حسن تعبیر از جمله استلزام معنایی، گسترش معنایی، مجاز، حذف، کمگفت، مضاعفسازی، تضاد یا تناقض و ترجمۀ تحتاللفظی یا معنایی، قابل تعریف، قالببندی و بازشناسایی هستند. همچنین بهرهگیری از شیوۀ کمگفت و تضاد به ترتیب، پربسامدترین و کمبسامدترین استراتژی در ترجمۀ سریال مورد مطالعه بوده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
محمدنبی احمدی؛ یحیی بابایی
چکیده
هر یک از نظریهپردازان ترجمه کم و بیش توانستهاند با آثار و آرای خود بر تاریخ ترجمه مؤثر باشند. از این میان ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال 1958میلادی کتابی را با عنوان «سبکشناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند. این کتاب تکنیکهایی را معرفی میکند که هر مترجمی از آن بهره میبرد و با توجه به تأثیر چشمگیری که این اثر در ...
بیشتر
هر یک از نظریهپردازان ترجمه کم و بیش توانستهاند با آثار و آرای خود بر تاریخ ترجمه مؤثر باشند. از این میان ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال 1958میلادی کتابی را با عنوان «سبکشناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند. این کتاب تکنیکهایی را معرفی میکند که هر مترجمی از آن بهره میبرد و با توجه به تأثیر چشمگیری که این اثر در تاریخ ترجمه داشته به مرجع مهمی برای تکنیکهای ترجمه تبدیل شده است. در پژوهش حاضر پس از ارائۀ تعریفی گذرا برای هر یک از این تکنیکها برای هر کدام نمونههایی ذکر شده است. این نمونهها بعد از کاوش و مقایسۀ متن ترجمه با متن اصلی رمان مشهور «سیدات القمر» و متناسب با همان تکنیک انتخاب شده است تا به واکاوی ترجمۀ این رمان بپردازد که تألیف جوخه الحارثی (2010میلادی) است و محمد حزبائیزاده آن را با عنوان «بانوان ماه» ترجمه کرده است. این مقاله درصدد است که ترجمۀ این رمان را با استناد به آرای نظریهپردازان مشهور ترجمه ارزیابی کند و در یک پژوهش مسألهمحور با روش تحلیلی- توصیفی میزان گرایش و موفقیت مترجم را در بهکارگیری این تکنیکها بسنجد که در پایان نتیجه میگیرد مترجم به خاطر توجه ویژه به فهم خواننده و ارتباط با او، رویکردی مقصدگرایانه داشته است؛ بنابراین، برای خلق یک متن روان و قابل فهم، تکنیکهای مستقیم را کمتر به کار گرفته و بیشتر از روشهای غیرمستقیم بهره برده است تا در نهایت، ترجمهای خواندنی به زبان فارسی ارائه کند که عبارات و اصطلاحات آن برای مخاطبان فارسیزبان آشنا و خالی از ابهام و پیچیدگی بوده و با سطح خوانندگان یک رمان متناسب است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
زهره قربانی مادوانی؛ احیا کماسی
چکیده
نسبیت زبانی همواره یکی از چالشهای فراروی مترجمان بوده است و آن حاصل تجربههای زیستی متفاوت سخنوران زبان است. تجارب جمعی سخنوران زبان مانند آداب و رسوم، باورها و پدیدههای اجتماعی، مبانی فرهنگی است که با مفاهیم زبانی در ارتباط است. نام اندامها یعنی واژگان مربوط به بیان اعضای بدن انسان مانند: چشم، سر، گوش و... ممکن است حاوی مفاهیم ...
بیشتر
نسبیت زبانی همواره یکی از چالشهای فراروی مترجمان بوده است و آن حاصل تجربههای زیستی متفاوت سخنوران زبان است. تجارب جمعی سخنوران زبان مانند آداب و رسوم، باورها و پدیدههای اجتماعی، مبانی فرهنگی است که با مفاهیم زبانی در ارتباط است. نام اندامها یعنی واژگان مربوط به بیان اعضای بدن انسان مانند: چشم، سر، گوش و... ممکن است حاوی مفاهیم فرهنگی و شناختی همچون دانش، ادراک و احساسات و آداب و رسوم باشد. علاوه بر این، بین مفاهیم فیزیولوژیکی (کار اندامشناسی) اعضای بدن انسان و مفاهیم سوسیولوژی (جامعهشناسی) رابطه معنایی وجود دارد. بررسی مبانی فرهنگی و شناختی این واژهها و پرداختن به پیشینۀ تجارب زیستۀ سخنوران همچون ابزاری میتواند مترجم را در فهم درست معنای دقیق سپس انتقال آن به زبان مقصد کمک کند. اهمیت و جایگاه نام اندامها در زبان از یک سو و بسامد بالای نام اندام «دست» در زبان عربی و گویشهای آن از سوی دیگر، ما را بر این داشت تا به بررسی توصیفی- تحلیلی واژۀ «دست» و صورتبندیهای زبانی و مفهومسازیهای فرهنگی آن بپردازیم تا از طریق تحلیل معنایی و زبانی این نام اندام، چگونگی معادلگزینی و ترجمۀ آن را در زبان فارسی مورد بررسی قرار دهیم. از مهمترین نتایج به «دست» آمده این است که گاهی ترجمۀ واژگان و ارائۀ مفاهیم بر مبنای صورتبندی مشترک زبان مبدأ و مقصد شکل میگیرد و گاهی بر مبنای صورتبندی متفاوت؛ در صورتبندی مشترک، ترجمۀ همپوشانی میتواند پیشینۀ فرهنگی و جهانبینی زبان مبدأ را انتقال دهد و در صورتبندی متفاوت، نسبیت زبانی اتفاق میافتد. ترجمۀ همپوشانی در انتقال مفاهیم عاجز است و باید ترجمۀ ناهمسان یا به عبارت دیگر، ترجمۀ مفهومی را که هم متناسب با معیارهای فرهنگی زبان مبدأ است و هم با معیارهای فرهنگی زبان مقصد بهکار گرفت.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
حامد صدقی؛ سید عدنان اشکوری؛ سعداللّه همایونی؛ زهرا مهدوی مهر
چکیده
ساختِ اطلاع و نشانداری از مباحث مهم در زبانشناسی نقشگرا بهشمار میآید که توجه نظریهپردازان ترجمه را به خود جلب کرده است. از جمله ساختارهای نحوی نشاندار، مبتداسازی وکانونیسازی است که در آنها سازة مبتدا وکانون از جایگاه اصلی خود در جمله خارج شده و در جایگاه دیگر مثلاً ابتدای جمله قرار میگیرند. از آنجا که از منظر ...
بیشتر
ساختِ اطلاع و نشانداری از مباحث مهم در زبانشناسی نقشگرا بهشمار میآید که توجه نظریهپردازان ترجمه را به خود جلب کرده است. از جمله ساختارهای نحوی نشاندار، مبتداسازی وکانونیسازی است که در آنها سازة مبتدا وکانون از جایگاه اصلی خود در جمله خارج شده و در جایگاه دیگر مثلاً ابتدای جمله قرار میگیرند. از آنجا که از منظر ساخت اطلاعی، جابهجایی در عناصر جمله و نشانداری، بار معنایی بیشتری را ایجاد میکند، درک این موضوع خصوصاً در ترجمه متون دینی از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و نیازمند دقت بیشتر مترجم و شناخت و رعایت ساختار دو زبان مقصد و مبدأ است؛ زیرا ممکن است دو گزاره به لحاظ ظاهری، معنای یکسانی داشته باشند، اما به لحاظ ارتباطی و کلامی معانی متفاوتی داشته باشند. پژوهش حاضر با شیوة تحلیل محتوا و با رویکرد تطبیقی با تکیه بر نظریة لمبرکت، ترجمة موسوی گرمارودی از خطبة جهاد را از حیث ترجمة ساختارهای نشاندار مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان میدهد مترجم به طور کلی در ترجمة این ساختارها چندان موفق عمل نکرده و اکثر این ساختارها را به صورت بینشان در فارسی ترجمه کرده است. البته این امر به روانی ترجمۀ وی لطمه نزده است، اما بدون شک از منظر ساخت اطلاعی به دلیل تغییر ساختارها از نشانداری به بینشانی، انتقال دقیق بخشی از معانی ارتباطی کلام میسر نشده است.