شهریار نیازی؛ انسیه سادات هاشمی
چکیده
تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای ارزیابی ترجمة قرآن طراحی نشده است. به منظور دستیابی به چنین الگویی میتوان ابتدا کارآمدی الگوهای ارزیابی موجود را بررسی کرد. در همین راستا، مقالة حاضر به بررسی کارآمدی الگوی گارسس در ارزیابی ترجمة قرآن پرداخته و از میان چهار سطح این الگو، سطح نحوی- واژهساختی این الگو را مورد مطالعه قرار داده است. با ...
بیشتر
تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای ارزیابی ترجمة قرآن طراحی نشده است. به منظور دستیابی به چنین الگویی میتوان ابتدا کارآمدی الگوهای ارزیابی موجود را بررسی کرد. در همین راستا، مقالة حاضر به بررسی کارآمدی الگوی گارسس در ارزیابی ترجمة قرآن پرداخته و از میان چهار سطح این الگو، سطح نحوی- واژهساختی این الگو را مورد مطالعه قرار داده است. با توجه به اینکه الگوی گارسس به متن مقصد توجه دارد و اولویت را به مخاطبِ ترجمه میدهد، ترجمة مکارم شیرازی که در این دیدگاه با الگوی مورد نظر همراستا است به عنوان مطالعة موردی انتخاب شده است. دادههای تحقیق را ترجمة سورههای انفال، توبه، احزاب، حجرات و تحریم تشکیل میدهند که فضای گفتمانی مشابهی دارند و به تاریخ اسلام مربوط میشوند. مطالعة کارآمدی این سطح در ارزیابی ترجمة قرآن نشان میدهد که سطح نحوی-واژهساختی الگوی گارسس با توجه به تفاوتهای ساختاری زبان فارسی و عربی و ضرورت ایجاد تغییرات نحوی در ترجمة قرآن در ارزیابی ترجمة قرآن کارآمد است، اما تقسیم کلی مؤلفهها به مثبت و منفی باید با توجه به جایگاه و ضرورت آنها مورد بازبینی قرار گیرد. از میان مؤلفههای این سطح «تغییر نحو»، «تغییر مقوله» و «بسط معنایی» بیشترین کارکرد را در ترجمة قرآن دارند. «جبران» با توجه به گسترة صنایع بلاغی در قرآن، مؤلفة کارآمدی برای سنجش میزان موفقیت مترجم در انتقال زیباییهای قرآن است. مؤلفههای منفی «ترجمة تحتاللفظی» و «تلویح، تقلیل و حذف» و تکنیک خنثای «تغییر نوع جمله» در ترجمة مکارم به عنوان نمونة یک ترجمة مقصدگرا کمترین کارکرد را داشتهاند.