اویس محمدی
چکیده
مسألۀ زبان زنانه در نظریههای بسیاری از فمینیستها مطرح شده است. براساس آن، نگارش زنان -به شکلی جوهری- با نگارش مردانه متفاوت است. به همین منظور، نظریهپردازان فمینیست، تلاش کردند که سبک زنانه را در نوشتار بپرورند و در این مورد، آرای پراکنده و متکثری را بیان کردند. با گسترش نظریههای نقدی فمینیستی، بسیاری از زنان نویسنده و شاعر ...
بیشتر
مسألۀ زبان زنانه در نظریههای بسیاری از فمینیستها مطرح شده است. براساس آن، نگارش زنان -به شکلی جوهری- با نگارش مردانه متفاوت است. به همین منظور، نظریهپردازان فمینیست، تلاش کردند که سبک زنانه را در نوشتار بپرورند و در این مورد، آرای پراکنده و متکثری را بیان کردند. با گسترش نظریههای نقدی فمینیستی، بسیاری از زنان نویسنده و شاعر از آن تأثیر پذیرفتند و آثارشان را با زبانی زنانه نوشتند و سرودند. شاعر و نویسندۀ سوری، غادة السمّان به سبب تحصیل در غرب و آشنایی با جنبشهای زنانه، توانست نگارش زنانۀ یگانهای را در نوشتههایش خلق کند. برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه شدهاند. عبدالحسین فرزاد در «غمنامهای برای یاسمنها» و «علیه تو اعلان عشق میدهم» گزیدهای از شعرهای او را به فارسی ترجمه کرده است. در پژوهش حاضر سعی شده تا با استناد به آرای ارائه شده درخصوص نگارش زنانه، ترجمههای فوق نقد شود. برای این منظور، ابتدا آرای متکثری که ناقدان فمینیست در مورد نگارش زنانه مطرح کردهاند، فهم و استخراج و با در نظر گرفتن آن، ترجمههای مدنظر بررسی شده است. نتیجههای تحلیل بیانگر این است که در ترجمههای مورد بحث به مواردی چون واژگان زنانه، سیالیت، انحراف از ساختارهای حاکم بر جمله، شیوۀ نگارش، ساختارشکنی و وارونهسازی ارزشهای مردانه دقت نشده است.