مقاله پژوهشی
رضا امانی
دوره 4، شماره 10 ، تیر 1393، صفحه 11-32
چکیده
«تجزیه بر آحاد واژگان» روشی در معنیشناسی است که واژگان یک متن را ـ تا حدّ ممکن ـ به آحاد و اجزای معنایی سازندة آن تجزیه میکند تا از کنار هم گذاشتن آنها مفهوم دقیق و کامل واژهها به دست آید. این روش معنایابی میتواند در فهم و توصیف تفاوتها و مشابهتهای معنایی واژههای قریبالمعنی بسیار به کار آید. توجّه به آحاد معنایی واژگان ...
بیشتر
«تجزیه بر آحاد واژگان» روشی در معنیشناسی است که واژگان یک متن را ـ تا حدّ ممکن ـ به آحاد و اجزای معنایی سازندة آن تجزیه میکند تا از کنار هم گذاشتن آنها مفهوم دقیق و کامل واژهها به دست آید. این روش معنایابی میتواند در فهم و توصیف تفاوتها و مشابهتهای معنایی واژههای قریبالمعنی بسیار به کار آید. توجّه به آحاد معنایی واژگان و تلاش برای بازسازی آنها در زبان مقصد، میتواند به ارائة ترجمهای کامل و دقیق از متن مبدأ انجامد. بر این اساس، در مقالة حاضر تلاش شده است با روش توصیفی ـ تحلیلی و رویکرد انتقادی، از میان واژههای قرآنی سه واژة «ریب»، «ذبح» و «خشیة» در آیات سورة بقره تجزیه به آحاد شده تا معنای کامل آنها مشخّص شود و تفاوتهای آنها و واژگانی که نزدیکی معنایی دارند، تبیین گردد. گفتنی است واژة «ریب» دارای آحاد معنایی «تردید، ترس، دلنگرانی و تهمت» است. واژة «ذبح» نیز از مؤلّفههای معنایی «کُشتن» و «سر بریدن» یا «قربانی کردن» برخوردار میباشد. همچنین «ترس به همراه تعظیم» آحاد معنایی «خشیة» را شکل میدهد. این پژوهش بیانگر آن است که آقایان الهی قمشهای، فولادوند و خرّمشاهی چندان توجّهی به آحاد معنایی واژههای مذکور نداشتهاند و از یک سو، معادلهای تقریبی، ناقص و مختلف ارائه دادهاند و از سوی دیگر، معادلهای ایشان معمولاً با دیگر واژههای قریبالمعنی تفاوت ندارد.
مقاله پژوهشی
محمد ابراهیم خلیفه شوشتری؛ جواد ماستری فراهانی
دوره 4، شماره 10 ، تیر 1393، صفحه 33-60
چکیده
هنجارگریزی، بحثی در نقد صورتگرا و یکی از نظریّههای ادبی معاصر است که مبنای آن بر پایة علم بلاغت استوار میباشد. در رویکردهای جدید زبانشناختی، نظریّهپردازان معاصر هنجارگریزی را ابزار شعرآفرینی معرّفی کردهاند و برای آن انواع گوناگونی برشمردهاند. در این میان، هنجارگریزی معنایی بیش از همه در عرصة شعر بازخورد دارد. شاعر با ...
بیشتر
هنجارگریزی، بحثی در نقد صورتگرا و یکی از نظریّههای ادبی معاصر است که مبنای آن بر پایة علم بلاغت استوار میباشد. در رویکردهای جدید زبانشناختی، نظریّهپردازان معاصر هنجارگریزی را ابزار شعرآفرینی معرّفی کردهاند و برای آن انواع گوناگونی برشمردهاند. در این میان، هنجارگریزی معنایی بیش از همه در عرصة شعر بازخورد دارد. شاعر با به کارگیری این صنعت و طولانی کردن فرایند ادراک مخاطب، پیام هنری خویش را به وی عرضه میکند، چراکه در این نوع از هنجارگریزی، بازی دالها، گریز و سیلان معنا را به دنبال دارد که باعث تعویق معنا و ایجاد خوانشهای متعدّد در ذهن مخاطب میشود. گذری بر شعر سیّاب، گرایش وی به کاربرد رمز و اسطوره را در بازپرداخت مفاهیم شعری خویش، آشکار میسازد. وی با چنین رویکردی، عناصر زیباشناختی کلام خویش را افزوده، کارکرد واژگان زبانی را رنگی مجازی بخشیده است. نمودهای بیانی علم بلاغت در شعر سیّاب، جلوههایی از هنجارگریزی معنایی هستند که نگارندگان به بررسی این عناصر در قالب دو محور جانشینی و همنشینی در قصیدة «رَحَلَ النَّهَار» و کارکرد آنها در بازتاب پیام شعری وی پرداختهاند و از این رهگذر، تبیین نمودهاند که بسامد بهرهمندی وی از عناصر بلاغی و طولانی کردن فرایند ادراک مخاطب، تأثیر شگرفی بر همراهی مخاطب با معانی شعری وی دارد.
مقاله پژوهشی
حبیبالله حلیمی جلودار؛ سیّد مهدی موسوی
دوره 4، شماره 10 ، تیر 1393، صفحه 59-78
چکیده
آیة هفتم سورة مبارکة حمد یا فاتحةالکتاب از جمله آیاتی است که در معنای آن، میان مفسّران و مترجمان قرآن کریم اختلاف است. در این جستار، قسمت پایانی این آیة کریمه، یعنی «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّین» مورد توجّه میباشد که هم در اِعراب و نقش کلمات و هم در تفسیر و ترجمة آنها تفاوت قابل توجّه میان عالمان قرآنی ...
بیشتر
آیة هفتم سورة مبارکة حمد یا فاتحةالکتاب از جمله آیاتی است که در معنای آن، میان مفسّران و مترجمان قرآن کریم اختلاف است. در این جستار، قسمت پایانی این آیة کریمه، یعنی «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّین» مورد توجّه میباشد که هم در اِعراب و نقش کلمات و هم در تفسیر و ترجمة آنها تفاوت قابل توجّه میان عالمان قرآنی مشاهده میشود. پرسش مقالة حاضر این است که آیا «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّین» نقش وصفی برای «الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» دارد، یا عبارتی متمایز از آن است. با بررسی تفاسیر، کُتُب مربوط و تحلیل دادهها این نتیجه حاصل شد که عدّهای معتقدند تعبیر فوق، وصف همان «الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» یعنی کسانی است که مغضوب خداوند نبودهاند و گمراه نشدهاند، ولی غالب آنها، تمایز بین این دو قسمت از آیه را پذیرفتهاند و آیة مبارکه را بدین صورت ترجمه کردهاند: «ما را به راه کسانی که به آنها نعمت دادی، هدایت فرما، نه غضبشدگان و نه گمراهان». این پژوهش با بهرهگیری از روایات تفسیری، بر ترجمه و تفسیر دوم تأکید دارد و آن را ترجیح میدهد.
مقاله پژوهشی
ابراهیم فلاّح
دوره 4، شماره 10 ، تیر 1393، صفحه 79-96
چکیده
قرآن کریم، این معجزة جاودانة الهی و یگانه کتاب ممتاز عالم وجود، از دیرباز همواره مورد اهتمام و در کانون تفکّر و توجّه صاحبان دانش و فرهنگ از مسلمانان و غیرمسلمانان بوده است. حاصل و ثمرة این نگاهها و اندیشهورزیها، میراث بزرگی از آثار گرانسنگ علمی است که در قالب مکتوبات تفسیری، علوم قرآنی و بالأخص ترجمههای گوناگون ارزنده، به ...
بیشتر
قرآن کریم، این معجزة جاودانة الهی و یگانه کتاب ممتاز عالم وجود، از دیرباز همواره مورد اهتمام و در کانون تفکّر و توجّه صاحبان دانش و فرهنگ از مسلمانان و غیرمسلمانان بوده است. حاصل و ثمرة این نگاهها و اندیشهورزیها، میراث بزرگی از آثار گرانسنگ علمی است که در قالب مکتوبات تفسیری، علوم قرآنی و بالأخص ترجمههای گوناگون ارزنده، به ساحت فرهنگ دینی و اسلامی عرضه شده است. یکی از این ترجمهها که نقطة عطف مهمّی در ترجمههای قرآن در حوزة اهل سنّت شبهقارّه هند بوده، ترجمة قرآن به فارسی از شاه ولیالله دهلوی است. از آنجا که این ترجمه، تحتاللّفظی است، همانند سایر ترجمهها، قابل نقد و دارای نقاط قوّت و ضعف میباشد. این پژوهش با عنوان «نقد و بررسی ترجمة شاه ولیالله دهلوی» با روش توصیفی ـ تحلیلی و جمعآوری اطّلاعات به شیوة فیشنگاری و با هدف دستیابی به ترجمة دقیقتر و صحیحتر در صدد کنکاش در آسیبشناسی فنّی ـ ادبی ترجمة شاه ولیالله دهلوی است. لذا نگارنده در این مقاله قصد دارد با ارائة شواهد و ترجمة پیشنهادی خود به نقد و بررسی ترجمة قرآن دهلوی بپردازد. دستاورد حاصل از این تحقیق نشان میدهد که ترجمة شاه ولیالله دهلوی دارای اشتباه و خطاهایی در حوزة صرف و نحو، ترجمة واژگان، عربیزدگی در کاربرد واژگان و ... بوده که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
مقاله پژوهشی
عدنان طهماسبی؛ صدیقه جعفری
دوره 4، شماره 10 ، تیر 1393، صفحه 97-118
چکیده
اصل معادلیابی در حقیقت چیزی است که بخش اعظم از فرایند ترجمه در آن خلاصه میشود. مترجم از ابتدا تا انتهای ترجمه سرگرم یافتن معادلهای مناسب و صحیح از زبان مقصد برای واژهها، مفاهیم و جملههای متن مبدأ است. نظر به اهمیّت این مسئله، مقالة حاضر با دقّت در معادلیابیهای معنایی رمان السّکریّة نجیب محفوظ و تلاش برای حفظ برابری زبان ...
بیشتر
اصل معادلیابی در حقیقت چیزی است که بخش اعظم از فرایند ترجمه در آن خلاصه میشود. مترجم از ابتدا تا انتهای ترجمه سرگرم یافتن معادلهای مناسب و صحیح از زبان مقصد برای واژهها، مفاهیم و جملههای متن مبدأ است. نظر به اهمیّت این مسئله، مقالة حاضر با دقّت در معادلیابیهای معنایی رمان السّکریّة نجیب محفوظ و تلاش برای حفظ برابری زبان مبدأ و مقصد طیّ فرایند ترجمه، در صدد است که با ارائة ترجمهای ارتباطی ـ معنایی، متنی پویا و مأنوس را به خوانندة فارسی زبان ارائه نماید. در این راستا، کوشش بر این است تا گویاترین و درستترین معادلیابی از نظر معنایی صورت پذیرد، بهگونهایکه خوانندة زبان مقصد به سان خوانندة زبان مبدأ با متن رمان تعامل برقرار کند و جمله علاوه بر دقیق بودن در سطح واژگانی، در سطح معنایی نیز از همان رسایی پیام متن اصلی برخوردار باشد. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی بر آن است تا فرایند ترجمه و معادلیابی واژگانی، اصطلاحی، ادبی و نیز معادلیابی اشتراکات لفظی را با دقّت در اصول معادلیابی همچون آحاد معنایی، تنوّع و حذف مورد بررسی قرار دهد.
مقاله پژوهشی
منصوره زرکوب؛ فرهاد امینی
دوره 4، شماره 10 ، تیر 1393، صفحه 119-139
چکیده
یکی از راههای شناخت اندیشهها، علایق و خُلقیّات ملّتها، مطالعة امثال و حِکَم آنهاست، بهویژه اگر با یک پژوهش تطبیقی همراه باشد، میتواند تفاوتها و شباهتهای دو ملّت را که امثال آنها مورد بحث قرار گرفته، از جهتهای مختلف تبیین نماید. هدف از این پژوهش، رسیدن به اشتراکها و اختلافهای واژگانی، معنایی، فرهنگی و سبکی میان دو ...
بیشتر
یکی از راههای شناخت اندیشهها، علایق و خُلقیّات ملّتها، مطالعة امثال و حِکَم آنهاست، بهویژه اگر با یک پژوهش تطبیقی همراه باشد، میتواند تفاوتها و شباهتهای دو ملّت را که امثال آنها مورد بحث قرار گرفته، از جهتهای مختلف تبیین نماید. هدف از این پژوهش، رسیدن به اشتراکها و اختلافهای واژگانی، معنایی، فرهنگی و سبکی میان دو جامعة زبانی فارسی و عربی در سایة امثال آنهاست. پژوهش حاضر ضربالمثلهای عربی و فارسی را از نظر مطابقتهای واژگانی، معنایی و سبکی مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. منظور از مطابقتهای واژگانی، اشتراک در معانی لفظی واژهها، منظور از مطابقت معنایی، اشتراک در مفهوم و کاربرد آنها و نیز منظور از مطابقت سبکی، اشتراک در نوع بیان و استفاده از آرایهها در امثال هر دو زبان است. روش کار در این تحقیق، تحلیلی ـ توصیفی و حجم نمونه، بیست و یک مَثَل از هزار مَثَلِ مورد بررسی است. از تحلیل این ضربالمثلها مشخّص شد که بیشترین مطابقت، مربوط به مطابقتهای معنایی (اعمّ از مطابقت واژگانی کامل و نسبی) است. در پایان، نتیجة آماری به دست آمده از این پژوهش، به صورت جدول و نمودار نشان داده شده است.