رضا ناظمیان
چکیده
تدویر یک پیوند وزنی است که مصداق آن در شعر نو با شعر سنتی متفاوت است. بدین صورت که در شعر قدیم کلمه ناتمام می ماند و بخشی از آن به مصراع بعدی منتقل می شد. اما در شعر نو، کلمات تمام و کمال می آیند و این تفعیله ها هستند که ناقص و ناتمام اند و بخشی در یک سطر شعری و بخش دیگر در سطر بعدی می آیند. این شگرد شاعری چه خودآگاه به کار رفته باشد چه ناخوداگاه ...
بیشتر
تدویر یک پیوند وزنی است که مصداق آن در شعر نو با شعر سنتی متفاوت است. بدین صورت که در شعر قدیم کلمه ناتمام می ماند و بخشی از آن به مصراع بعدی منتقل می شد. اما در شعر نو، کلمات تمام و کمال می آیند و این تفعیله ها هستند که ناقص و ناتمام اند و بخشی در یک سطر شعری و بخش دیگر در سطر بعدی می آیند. این شگرد شاعری چه خودآگاه به کار رفته باشد چه ناخوداگاه بیانگر معنا و مفهومیست که می توان آن را در دو سطح ساختار و معنا تحلیل و بررسی کرد و برای آن انواعی در نظر گرفت.
عباس اقبالی؛ زینب رحیمی
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1392، ، صفحه 105-130
چکیده
قرآن مجید متنی است با لایههای شگرف که خوانش و بیان دلالتهای آیاتش از راه ترجمه درنگی بایسته لازم دارد. بدین روی ترجمههای قرآن با نقدهای بسیاری روبرو شده است. ولی با عنایت به بسامد مجازهای مرسل قرآن و دلالتهای ظریف آنها، ترجمههای این مجازها بررسی و نقدی مستقل میطلبد.در این جستار به مثابۀ گامی در نقد ترجمۀ ...
بیشتر
قرآن مجید متنی است با لایههای شگرف که خوانش و بیان دلالتهای آیاتش از راه ترجمه درنگی بایسته لازم دارد. بدین روی ترجمههای قرآن با نقدهای بسیاری روبرو شده است. ولی با عنایت به بسامد مجازهای مرسل قرآن و دلالتهای ظریف آنها، ترجمههای این مجازها بررسی و نقدی مستقل میطلبد.در این جستار به مثابۀ گامی در نقد ترجمۀ این قبیل تعابیر و متناسب با مجال یک مقاله، از میان ترجمههای فراوان فارسی، به چهار ترجمۀ (آیتی، الهی قمشهای، خرمشاهی و فولادوند) که از اشتهار و تفاوت با یکدیگر برخوردارند پرداخته شده است. بدین جهت با بهرهگیری از مراجع تفسیری المیزان فی التفسیر، جوامع الجامع ومفاتیح الغیب ...، مجازهای مرسل در 10 جزء اول قرآن مشخص گشته و به روش استقرایی ـ استنتاجی ترجمۀ تعابیری مانند: «أصابع» با علاقه کلّیّت، «ایتام» با علاقه ماکان و «لباس» با علاقه سببیّت ، بررسی و نقد شده است. حاصل این پژوهش معلوم ساخته، ترجمههای مجازهای مرسل یکنواخت نیست، هر یک از مترجمان سبک خاصی را دنبال نکرده است ، گاه از تعابیر مجازی زبان مقصد استمداد جسته و گاهی با بهرهگیری از ترجمۀ توضیحی دلالت تعبیرات را رساندهاند. در مواردی، برخی آرایۀ بلاغی نهفته در تعبیرات مجازی را فرونهاده به ترجمۀ تحتاللفظی (حرفی) مجازها بسنده کرده اند، ترجمهای که مفهوم مورد نظر تعبیر مجازی را نمیرساند. در پایان نیز ترجمۀ این چهار مترجم با یکدیگر مقایسه و به بیان رویکرد انتخاب شده از سوی هر یک پرداخته شده است.
محمود واعظی؛ قاسم فائز؛ محمدرضا رسولی راوندی
چکیده
قرآن کریم مشتمل بر انواع روشهای تأکید از جمله قَسَم است. قَسَم با شیوههای گوناگونی بیان میشود که در این بین، ساختار «لا أقسم» موردی است که به لحاظ ساختاری، محل تضارب آراء است. بررسی این ساختار به عنوان یک مقولة نحوی ـ تأکیدی در ترجمههای انگلیسی قرآن میتواند اختلاف و نارسایی معادلهای آنها را بر اساس نظریات موجود در ...
بیشتر
قرآن کریم مشتمل بر انواع روشهای تأکید از جمله قَسَم است. قَسَم با شیوههای گوناگونی بیان میشود که در این بین، ساختار «لا أقسم» موردی است که به لحاظ ساختاری، محل تضارب آراء است. بررسی این ساختار به عنوان یک مقولة نحوی ـ تأکیدی در ترجمههای انگلیسی قرآن میتواند اختلاف و نارسایی معادلهای آنها را بر اساس نظریات موجود در این علم نشان دهد. با توجه به موقعیت و کارکرد این ساختار در زبان مبدأ، نقد و ارزیابی معادلهای آن بر اساس الگوی متنگرایی هاوس میتواند راهگشای ترجمهای دقیقتر در این زمینه باشد. از بین شش وجه تفسیری ذکر شده برای این ساختار، احتمال اینکه اکثر مترجمان «لا» را زائد و «أقسم» را قَسَم، و یا کلّ ساختار «لا أقسم» را به عنوان یک صیغة قَسَم در نظر گرفته باشند، بیشتر از وجوه تفسیری دیگر است؛ زیرا نوع معادلیابی آنها هماهنگ با نظرات مفسّران این دو نظریه است. اما به طور کلّی، علیرغم عملکرد بهتر در زمینة ایجاد تعادل واژگانی، نقص عمدة معادلهای اکثر مترجمان با گرایشهای مختلف تفسیری، نداشتن همارزگرایی ساختاری و معادلیابی تأکیدی خود جملة قَسَم (أقسم) است که در اکثر موارد، با ساختار تأکیدی دستور زبان مقصد مطابقت ندارد. گرچه اعجاز بیانی قرآن، تفاوتهای دستوری دو زبان و نقش خود مترجم در ترجمة متعادل و یا نامتعادل این ساختار، تأثیر مشهودی دارد، اما با توجه به موقعیت زبانی این ساختار در متن مبدأ، میتوان با استفاده از روش ترجمة آشکار هاوس و عبارت «I do swear by» برگردانی همارز با متن مبدأ ارائه نمود.
مرتضی قائمی؛ رسول فتحی مظفری
دوره 4، شماره 11 ، دی 1393، ، صفحه 113-154
چکیده
یکی از چالشهای کنونی ترجمه، برگرداندن عبارتهای کنایی زبان مبدأ به زبان مقصد است. در حوزة مهارتهای زبانی، نقش بیبدیل آرایههای ادبی، بهویژه تصاویر خیالانگیزی مانند تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز و نیز اهمیّت این صنعتپردازیها در تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب، بر کسی پوشیده نیست. با این حال، مسئلة ترجمة عبارتهایی که معنای ...
بیشتر
یکی از چالشهای کنونی ترجمه، برگرداندن عبارتهای کنایی زبان مبدأ به زبان مقصد است. در حوزة مهارتهای زبانی، نقش بیبدیل آرایههای ادبی، بهویژه تصاویر خیالانگیزی مانند تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز و نیز اهمیّت این صنعتپردازیها در تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب، بر کسی پوشیده نیست. با این حال، مسئلة ترجمة عبارتهایی که معنای ضمنی دارند، نیازمند توجّه و عنایت ویژهای است. امروزه مترجم در رویارویی با چالشهای پیش رو، نیازمند تسلّط کامل بر هر دو زبان مبدأ و مقصد در ترجمه میباشد. خطبههای نهجالبلاغه نمونة کاملی از بهترین تعابیر ادبی و تصویرپردازیهای هنری هستند که در این جستار به واکاوی پنج ترجمة فارسی معروف نهجالبلاغه پرداختهایم که این ترجمهها عبارتند از: ترجمة مرحوم دشتی، آیتی، مکارم شیرازی، شهیدی و فیضالإسلام. در این مقاله، پس از آشنایی مختصر با مفاهیم کنایه و دیدگاههای ترجمه، به روشهای مختلف ترجمة عبارتهای کنایی میپردازیم و آنها را مورد مقایسه قرار میدهیم، سپس به بررسی تطبیقی ترجمة کنایههای «دنیا» بر اساس ترجمههای مذکور میپردازیم. نتایج نشان میدهد که به طور مطلق نمیتوان یک ترجمه را بر بقیّه ترجیح داد، بلکه به صورت موردی میتوان تا حدّی به علّت برتری ترجمة عبارتهای کنایی برخی ترجمهها نسبت به دیگر ترجمهها دست یافت، امّا اجمالاً میتوان گفت که مترجمان در ترجمة جملههای کنایه از صفت، به دلیل امکانات زبانی خاصّ زبان مقصد، بیشتر به ترجمة معنایی و تحتاللّفظی گرایش داشتهاند و در ترجمة واژههای کنایه از موصوف نیز اغلب به ترجمة تحتاللّفظی روی آوردهاند و به این وسیله، معادل مناسب و گویا را انتخاب کردهاند و در برخی موارد، به علّت عدم توجّه به ساختار نحوی و بلاغی جمله، ترجمة نسبتاً ضعیفی ارائه کردهاند.
علی ابوالحسنی؛ محمود بشیری
چکیده
با توجه به اهمیّت پژوهشهای مبتنی بر مقایسة زبانهای مختلف و تأثیر آن در کشف حلقههای ارتباطی زبان و نیز رشد فکری و فرهنگی کاربران آن، پژوهش حاضر با اتخاذ روش تحلیلی و تقابلی، مباحث جملة تابع در زبان فارسی و مقابله و شیوة بیان آن در زبان عربی را بررسی کردهاست و آنگاه از منظر دستور تطبیقی به بیان جایگاه جملة تابع در زبان فارسی و مقایسة ...
بیشتر
با توجه به اهمیّت پژوهشهای مبتنی بر مقایسة زبانهای مختلف و تأثیر آن در کشف حلقههای ارتباطی زبان و نیز رشد فکری و فرهنگی کاربران آن، پژوهش حاضر با اتخاذ روش تحلیلی و تقابلی، مباحث جملة تابع در زبان فارسی و مقابله و شیوة بیان آن در زبان عربی را بررسی کردهاست و آنگاه از منظر دستور تطبیقی به بیان جایگاه جملة تابع در زبان فارسی و مقایسة شیوه بیان آن در زبان عربی پرداختهاست تا بدین وسیله، چگونگی بیان و نقش جملات تابع در زبان فارسی و معادل آن در زبان عربی و نیز وجوه افتراق و اشتراک، بهویژه در ترجمة دو زبان آشکار شود. دستاوردهای مقالة حاضر آن است که نوع بیان جملة تابع در زبان فارسی و عربی با وجود شباهتهای چشمگیر، اختلافاتی نیز دارند، به گونهای که جملهوارة تابع در زبان فارسی با همان شیوة بیان در زبان عربی از منظر دستورپژوهان زبان فارسی و نحویون زبان عربی با دو نام مختلف بیان میشود. نتیجة مطالب این پژوهش، در ترجمة متون عربی به فارسی یا برعکس میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
علی صیادانی؛ سیامک اصغرپور؛ لیلا خیر اللهی
چکیده
الگوها و مدلهای متفاوتی که از سوی نظریهپردازان ترجمه ارائه شدهاست، به عنوان معیاری مناسب و با کارکرد دقیقتری برای سنجش ترجمهها بهکار میرود. میزان مقبولیت ترجمة یک اثر ادبی زمانی مشخص میشود که طبق این الگوها نقد و بررسی گردد تا جوانب مثبت و منفی ترجمه آشکار شود؛ چراکه جوانب و ویژگیهای مثبت و منفی ترجمه، به میزان کیفی ...
بیشتر
الگوها و مدلهای متفاوتی که از سوی نظریهپردازان ترجمه ارائه شدهاست، به عنوان معیاری مناسب و با کارکرد دقیقتری برای سنجش ترجمهها بهکار میرود. میزان مقبولیت ترجمة یک اثر ادبی زمانی مشخص میشود که طبق این الگوها نقد و بررسی گردد تا جوانب مثبت و منفی ترجمه آشکار شود؛ چراکه جوانب و ویژگیهای مثبت و منفی ترجمه، به میزان کیفی متن ترجمهشده دلالت دارد. در این جستار برآنیم تا بر اساس الگوی پیشنهادی گارسس، ترجمة سه بخش از رمان «قلباللیل» نجیب محفوظ را با عنوان «دلشب» از کاظم آلیاسین، با در نظر گرفتن متن اصلی رمان بررسی نماییم. مدل گارسس شامل چهار سطح «معنایی ـ لغوی»، «نحوی ـ صرفی»، «گفتمانی ـ کارکردی»، «سبکی ـ منظورشناختی (عملی)» و نیز زیرمجموعههای خاص هر سطح میباشد. دستاورد این پژوهش مبیّن آن است که آلیاسین در دو سطح «معنایی ـ لغوی» و «نحوی ـ صرفی (واژهساختی)» نسبت به دو سطح دیگر الگوی گارسس، موفقتر عمل کردهاست؛ به عبارتی ترجمة وی از این لحاظ، کفایت لازم را دارد، به طوری که دو سطح «گفتمانی ـ کارکردی» و «سبکیـ منظورشناختی» نیز تنها از مقبولیت و نه کفایت برخوردار است.
علی سعیداوی؛ سجاد احمدی
چکیده
یکی از مباحث حوزه مطالعات ترجمه، ترجمه از زبان واسطه است که بسیار اهمیت دارد. دربارۀ ترجمه از زبان واسطه، نظرات مختلفی وجود دارد؛ برخی آن را به طور کامل رد میکنند و برخی دیگر آن را در مورد زبانهایی که گسترۀ محدودی دارند، جایز میدانند. از جمله ترجمههای فارسی که با واسطه انجام شده، برگردان شکرالله شجاعیفر از رمان عربی «عرس ...
بیشتر
یکی از مباحث حوزه مطالعات ترجمه، ترجمه از زبان واسطه است که بسیار اهمیت دارد. دربارۀ ترجمه از زبان واسطه، نظرات مختلفی وجود دارد؛ برخی آن را به طور کامل رد میکنند و برخی دیگر آن را در مورد زبانهایی که گسترۀ محدودی دارند، جایز میدانند. از جمله ترجمههای فارسی که با واسطه انجام شده، برگردان شکرالله شجاعیفر از رمان عربی «عرس الزین» اثر طیب صالح است. شجاعیفر این رمان را با واسطه و از طریق ترجمۀ انگلیسی به فارسی برگردانده است. در این جستار، نگارندگان با الگو قرار دادن این ترجمه به آسیبشناسی ترجمه از زبان واسطه پرداختهاند. ترجمۀ شجاعیفر در سه حوزۀ کاهش و افزایش واژگانی، همایش واژگانی و همچنین لغزشها مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصله نشان میدهد که ترجمۀ شجاعیفر به خاطر واسطه قرار دادن ترجمۀ انگلیسی هم در حوزۀ کاهش و افزایش واژگانی و هم از نظر همایش واژگانی دچار انحراف شده است. همچنین برخی از لغزشهای مترجم انگلیسی به ترجمۀ وی منتقل شده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
احمد لامعی گیو
چکیده
ترجمه از مهمترین راههای انتقال فرهنگ در میان جوامع بشری و از مؤثرترین مؤلفههای ایجاد پیوند میان ملل مختلف برای تعالی ارزشهای انسانی و تضارب اندیشههای جهانی بهشمار میآید. این پدیده به شکلهای گوناگونی صورت میگیرد و جانب هر یک از دو زبان مقصد یا مبدأ، دچار برجستگی یا فرورفتگی میشود و یا با تعادل ساختاری و معنایی، انجام ...
بیشتر
ترجمه از مهمترین راههای انتقال فرهنگ در میان جوامع بشری و از مؤثرترین مؤلفههای ایجاد پیوند میان ملل مختلف برای تعالی ارزشهای انسانی و تضارب اندیشههای جهانی بهشمار میآید. این پدیده به شکلهای گوناگونی صورت میگیرد و جانب هر یک از دو زبان مقصد یا مبدأ، دچار برجستگی یا فرورفتگی میشود و یا با تعادل ساختاری و معنایی، انجام میگیرد. آنتوان برمن از نظریهپردازان ترجمه است که به معرفی مؤلفههای تحریفی ترجمه پرداخت و عدم تعادل متن مبدأ و مقصد را نشان داد. ترجمه آثار دو ملت ایران و عرب از این مؤلفهها خالی نیست. از جمله مهمترین آثار ادبی در زمینه داستان، نون و القلم جلال آلاحمد است که داستانی تمثیلی با رویکرد اجتماعی محسوب میشود. این داستان را ماجده العنانی، مترجم و پژوهشگر مصری ترجمه کرد و به جهان عرب معرفی کرد. بررسی عناصر ریختشکنانه برمن در این ترجمه، میزان پایبندی مترجم به ساختار و مفهوم متن مبدأ را میرساند و نمایانگر میزان جذب مخاطب به این ترجمه است. پژوهشگر با روش توصیفی- تحلیلی، شخصیتهای داستان را در متن مبدأ و مقصد وارسی کرد و به بازخوانی غنازدایی کمّی و کیفی اقدام کرد. برای این کار، نمونههایی را به طور تصادفی ساده از هر شخصیت برگزید و ترجمة پیشنهادی برای متون منتخبه نیز ارائه شد. یافتههای پژوهش نشان داد که العنانی در ترجمة اوصاف شخصیتها، اغلب قصد حفظ ساختار نحوی زبان مبدأ را دارد، اما این امر سبب ریزش کیفیّت ترجمه شده و مفهوم والای متن مبدأ را به زیر کشیده است. در برخی موارد، وی به تضعیف کمّی و حذف برخی واژگان و عبارات پرداخته که موجب تزلزل در بار معنایی و پیام متن مبدأ شده است.
بیژن کرمی؛ عسگر بابازاده اقدم؛ سحر مطلوبی
دوره 3، شماره 8 ، مهر 1392، ، صفحه 121-144
چکیده
موضوع مسندٌإلیه به عنوان یکی از مباحث علم معانی دارای ظرفیّتهای معنوی خاص میباشد که لازم است از سوی مترجم مورد عنایت ویژه قرار گیرد. حال اگر متن مورد ترجمه کلامی همچون نهجالبلاغه باشد، این عنایت باید دوچندان گردد. در رهگذر بررسیهایی که از برخی ترجمههای فارسی این اثر گرانسنگ انجام گردید، نویسندگان با گزینش آن احوال مسندٌإلیه ...
بیشتر
موضوع مسندٌإلیه به عنوان یکی از مباحث علم معانی دارای ظرفیّتهای معنوی خاص میباشد که لازم است از سوی مترجم مورد عنایت ویژه قرار گیرد. حال اگر متن مورد ترجمه کلامی همچون نهجالبلاغه باشد، این عنایت باید دوچندان گردد. در رهگذر بررسیهایی که از برخی ترجمههای فارسی این اثر گرانسنگ انجام گردید، نویسندگان با گزینش آن احوال مسندٌإلیه که کارکرد مفهومی و معنایی خاصّی در کلام دارند، بدین نکته دست یافتهاند که غالباً این مفاهیم در ترجمه مورد توجّه قرار نگرفتهاند. لذا در این گفتار سعی بر آن است با روش توصیفی ـ تحلیلی این مفاهیم عرضه شود تا در حدّ امکان در ترجمههای بعدی از سوی مترجمان رعایت گردد.
علیرضا نظری
چکیده
در رابطة زبان و تفکر، هنوز هم سخن از فرضیة نسبیت زبانی میتواند بحثبرانگیز باشد. این فرضیه که بیشتر به نام ادوارد ساپیر و لی وورف شناخته میشود، بر کیفیت تأثیر زبان بر تفکر استوار است. در نوع افراطی آن، این «زبان» است که تعیینکننده و جهتدهندة اندیشه است و در نوع خفیف آن، زبان در بخشهایی از تفکر اثر میگذارد. مبنای فرضیه ...
بیشتر
در رابطة زبان و تفکر، هنوز هم سخن از فرضیة نسبیت زبانی میتواند بحثبرانگیز باشد. این فرضیه که بیشتر به نام ادوارد ساپیر و لی وورف شناخته میشود، بر کیفیت تأثیر زبان بر تفکر استوار است. در نوع افراطی آن، این «زبان» است که تعیینکننده و جهتدهندة اندیشه است و در نوع خفیف آن، زبان در بخشهایی از تفکر اثر میگذارد. مبنای فرضیه این است که گویشوران هر زبان از دریچة زبان خود با جهان مواجه میشوند و آن را ادراک میکنند. لذا تفاوتهای زبانی بعضاً منجر به تفاوت در جهانبینی نیز میشود. طبیعتاً ترجمه نیز که انتقال دادهها از زبانی به زبان دیگر است، از چنین نسبیتی متأثر خواهد بود. این مقاله، با روش توصیفی ـ تحلیلی به دنبال مقولهبندی نسبیتهای متمایز در زبان عربی و تأثیر آن بر ترجمة متون عربی، بهویژه متون کهن به فارسی است. به نظر میرسد که بر اساس خاستگاه متمایز عربی از فارسی و ابعاد متفاوت فرهنگی پیش از اسلام، بتوان مقولههایی از نسبیت را در نوع خفیف ملاحظه کرد که فهم و ترجمة متون عربی را با چالشهای خاصی مواجه سازد. سؤال مبنایی این پژوهش، تبیین مقولههای دستوری و قاموسی نسبیت و چگونگی تأثیر آن بر ترجمه از عربی خواهد بود و سرانجام بدین نتیجه میرسیم که مقولههای زمان، عدد و جنسیت در افعال، برخی ساختهای صرفی، رنگ، توصیفات و اعمال و نیز برخی پدیدههای طبیعی از جمله مواردی هستند که نشان میدهند زبان عربی خصوصاً در دورههای اولیه آن، به مراتب جزئینگرتر از فارسی است و به عبارت دیگر، جهان خارج را با برشهای بیشتری تقطیع میکند و توجه خاص مترجمان را در این زمینه میطلبد.
علی سلیمی؛ صلاحالدین موحدی
دوره 2، شماره 5 ، دی 1391، ، صفحه 126-101
چکیده
پس از اعلامیهی بالفور که دولت انگلیس در آن، وعدهی تشکیل یک دولت یهودی در سرزمین فلسطین را داده بود، یهودیان به پیاده کردن نقشهی خود در این سرزمین پرداختند. از جمله اقدامات آنان در این زمینه، خرید زمین از اعراب و تشویق یهودیان جهان برای کوچ به سرزمین فلسطین بود. برخی از شاعران و متفکران عرب، این خطر را بهخوبی احساس میکردند. ...
بیشتر
پس از اعلامیهی بالفور که دولت انگلیس در آن، وعدهی تشکیل یک دولت یهودی در سرزمین فلسطین را داده بود، یهودیان به پیاده کردن نقشهی خود در این سرزمین پرداختند. از جمله اقدامات آنان در این زمینه، خرید زمین از اعراب و تشویق یهودیان جهان برای کوچ به سرزمین فلسطین بود. برخی از شاعران و متفکران عرب، این خطر را بهخوبی احساس میکردند. ابراهیم طوقان، شاعر مبارز فلسطینی، از جمله شاعرانی است که سهم بهسزایی در شعر پایداری و بیداری مردم این سرزمین داشته است، از او قصاید زیادی در مقابله با یهودیان و اهداف صهیونیستی آنها برجای مانده است. وی در یکی از قصاید خود، به معارضه ی شعری با یک شاعر یهودی به نام رَئُوبین (Reuben or Reuben) پرداخته است. این شاعر یهودی، قصیدهای در دفاع از تجاوزات سربازان اسرائیلی در سرزمین فلسطین سروده است، طوقان با استفاده از تورات و قرآن کریم در بیان سابقهی تاریخی یهود، ادعاهای این شاعر یهودی را به نقد و چالش کشیده است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی در متن دو قصیده، معارضهی شعری ابراهیم طوقان با شاعر یهودی را بررسی نموده است.
هدیه قاسمی فرد؛ رسول بلاوی؛ ناصر زارع
چکیده
سپهرگفتمان به مجموعهای از هنجارها، دانش، آداب و رسوم، مفاهیم و ایدئولوژیِ مورد پذیرش شاعر یا نویسنده اطلاق میشود که در آثارش نمود مییابد. در ترجمة اثر ادبی، بررسی کیفیت بازنماییِ سپهر گفتمان در زبان مقصد علاوه بر درنوردیدن مرزهای زبانی و ادبی بر اهمیت چگونگی این بازنمایی نیز تأکید دارد؛ زیرا رویکرد مترجم به عناصر سپهر گفتمانِ ...
بیشتر
سپهرگفتمان به مجموعهای از هنجارها، دانش، آداب و رسوم، مفاهیم و ایدئولوژیِ مورد پذیرش شاعر یا نویسنده اطلاق میشود که در آثارش نمود مییابد. در ترجمة اثر ادبی، بررسی کیفیت بازنماییِ سپهر گفتمان در زبان مقصد علاوه بر درنوردیدن مرزهای زبانی و ادبی بر اهمیت چگونگی این بازنمایی نیز تأکید دارد؛ زیرا رویکرد مترجم به عناصر سپهر گفتمانِ متن مبدأ و چگونگی ترجمة آن به زبان مقصد، نیازمند دقت و توجهای بایسته است. رباعیات خیام نیشابوری (439- 526هـ) شاعر پرآوازة ایرانی، یکی از آثار ادبی ارزشمند است که بعد از ترجمة فیتز جرالد مورد اهتمام جهانیان قرار گرفت. محمد عبدالله نورالدین شاعر و ناقد معاصرِ اماراتی (1976م.) نیز از مترجمانی است که به ترجمة مفهومی رباعیات خیام پرداخته است. او بعد از ذکر یک رباعی از خیام و بیان ترجمة مفهومی خود، دیگر ترجمههای عربیِ این رباعی را نیز به منظور برجستهسازی و تشخص ترجمة خود در مقایسه با دیگر آثار انجام شده در این زمینه، بیان میدارد. نورالدین با برگردان این رباعیات به زبان عربی و با تغییر قالب رباعی به شعر سپید و تلفیق ایدئولوژیهای جدید به منظور گنجاندن جوهر اندیشههای عرفانی و اجتماعی خود ترجمهای مفهومی را به دست میدهد. پژوهش حاضر بر این است تا با رویکرد هرمنوتیکی عناصر سپهر گفتمان در رباعیات خیام و تغییرات مشهود آن را در خوانشِ عربیِ نورالدین بررسی و شیوة ترجمة آزاد آن را بر عناصر بوطیقای این رباعیات شرح و تبیین کند. بررسی وتحلیل این خوانش از رباعیات خیام نشان میدهد که این ترجمهگونه نیز بسان هر ترجمة مفهومی نتوانسته از بافت موقعیتی و فرهنگیِ مقصد مصون ماند؛ از این رو، بخشی از واژگان رباعیات خیام در برگردان نورالدین حذف شده و واژگان و ترکیباتی دیگر جانشین آنها شده تا به فراخور زمانه گفتمانی دیگر پدید آرد، اما با وجود این تغییرات، ترجمة مفهومی نورالدین به محتوای رباعیات خیام بیش و کم وفادار مانده است.
علیرضا نظری؛ لیلا جلالی حبیب آبادی
چکیده
متون داستانی از معدود انواع ادبی است که بیش از انواع دیگر حاوی عناصر فرهنگی و بومی است و این امر جایگاه خاصی در پژوهشهای ترجمه از منظر نظریهپردازی و راهکارهای ترجمه یافتهاست. از جمله متون ادبی، رمان بوف کور یکی از آثار ادبیات معاصر فارسی است که مؤلفههای فرهنگی بسیاری را در جایجای آن میتوان دید که در امر ترجمه، مترجم را با ...
بیشتر
متون داستانی از معدود انواع ادبی است که بیش از انواع دیگر حاوی عناصر فرهنگی و بومی است و این امر جایگاه خاصی در پژوهشهای ترجمه از منظر نظریهپردازی و راهکارهای ترجمه یافتهاست. از جمله متون ادبی، رمان بوف کور یکی از آثار ادبیات معاصر فارسی است که مؤلفههای فرهنگی بسیاری را در جایجای آن میتوان دید که در امر ترجمه، مترجم را با چالشهای فراوانی روبهرو میکند. این رمان برجسته در سال 1976 میلادی به قلم ابراهیم الدسوقی به زبان عربی ترجمه شد. «ایویر» از جمله نظریهپردازانی است که برای ترجمة عناصر فرهنگی، رویکرد خاص خود را ارائه کردهاست که شامل وامگیری، تعریف، ترجمة تحتاللفظی، جایگزینی، واژهسازی، حذف و اضافه کردن میشود. در این پژوهش، قصد داریم با روش توصیفیـ تحلیلی، شیوههای ترجمة عناصر فرهنگی رمان بوف کور را به زبان عربی با تکیه بر رویکرد ایویر بررسی کنیم. با تحلیل شیوة ترجمه بوف کور مشخص میشود که مترجم در بیشتر موارد فرهنگی ترجیح دادهاست با شیوة جایگزینی به معادلیابی بپردازد که در برخی موارد با کاستی همراه بودهاست و صرفاً زمانی توفیق یافتهاست که از روش تلفیقی، بهویژه در افزودن به پاورقی بهره جستهاست.
فرشته ناصری
چکیده
یکی از بهترین ترجمههای رباعیهای خیام به عربی، ترجمة احمد صافی نجفی است که در سطح بالایی از شاعرانگی قرار دارد. در این ترجمه، جدا از ویژگیهای مثبت، مشاهده میشود که برگردان رباعیها همراه با تغییراتی در گفتمان و دلالتهای شعر خیام انجام شدهاست. مقالة حاضر در پی آن است که با اساس قرار دادن اصل انسجام (Cohesion) و ابزارهای انسجامبخشی ...
بیشتر
یکی از بهترین ترجمههای رباعیهای خیام به عربی، ترجمة احمد صافی نجفی است که در سطح بالایی از شاعرانگی قرار دارد. در این ترجمه، جدا از ویژگیهای مثبت، مشاهده میشود که برگردان رباعیها همراه با تغییراتی در گفتمان و دلالتهای شعر خیام انجام شدهاست. مقالة حاضر در پی آن است که با اساس قرار دادن اصل انسجام (Cohesion) و ابزارهای انسجامبخشی (Cohesive devices) مایکل هالیدی (Michael Halliday) و رقیه حسن (Ruqaiya Hasan) ، به تحلیل ترجمة صافی نجفی از خیام بپردازد. بر اساس اصل انسجام، رابطههای حاضر در متن، در سطحهای مختلف دستوری، اعم از واژگان و ابزارهای ربطی بین جملهها، نقش زیادی در انسجامبخشی به متن و خلق معنا و شکلدهی گفتمان دارند. در رباعیهای خیام نیز برخی عوامل انسجامبخشی، همچون ابزارهای ربطی، واژگانی و ارجاعی نقش اثرگذاری بر شکلگیری مفهوم زمان و دمغنیمی در شعر خیام دارند. در این مقاله، تلاش شده ابتدا عوامل انسجامبخش مرتبط با معنای زمان در شعر خیام تحلیل شود، سپس تغییرهایی که در حین ترجمه در این عوامل اعمال شده، رصد گردد و عنوان شود که این تغییرها چه نقشی در تغییر معنا و گفتمان داشتهاند تا بدین ترتیب، اهمیت نقش فرم در ترجمه به شکلی ملموس بیان شود. طبق تحلیلهای انجامشده، بیتوجهی به ابزارهای انسجامبخشی، مانند عوامل ربطی، واژگانی و حذفها در فرایند ترجمة رباعیها، باعث برهم خوردن دلالتهای چندگانة زمان در این اشعار شدهاست.
محمدحسن امرایی؛ یحیی معروف؛ جهانگیر امیری؛ مجید محمدی
چکیده
اصل در ترجمه، رعایت امانت، حفظ معنا و سلیس بودن است که این موضوعی ثابت در اصل ترجمة غلامعلی حدّاد عادل است. یقیناً ترجمة فارسی شیوا و ادبی وی، توانسته است بخش عمدهای از این ضرورتها و انتظارها را تحقّق بخشد، لیکن مسئلة این تحقیق، میزان و چگونگی این تعادل و مطابقت معنا با الفاظ قرآنی است. مترجم برخی ساختارهای صرفیـ نحوی و بلاغی ...
بیشتر
اصل در ترجمه، رعایت امانت، حفظ معنا و سلیس بودن است که این موضوعی ثابت در اصل ترجمة غلامعلی حدّاد عادل است. یقیناً ترجمة فارسی شیوا و ادبی وی، توانسته است بخش عمدهای از این ضرورتها و انتظارها را تحقّق بخشد، لیکن مسئلة این تحقیق، میزان و چگونگی این تعادل و مطابقت معنا با الفاظ قرآنی است. مترجم برخی ساختارهای صرفیـ نحوی و بلاغی را در ترجمه نادیده انگاشته، در مواردی نیز ترجمة واژگان (اسم، فعل و حرف)، ترکیبها و اصطلاحات در مقابل هم قرار نگرفته است. بنابراین، لازم معنا یا معنای تبعیِ واژگان، ترکیبها و اصطلاحات در ترجمه لحاظ شده است، نه معنای اصلی و دقیق آنها. این پژوهش درصدد است تا با مطالعة موردپژوهانة «سورة نمل»، ترجمة ایشان را از زوایای مختلف واژگانی، صرفیـ نحوی، بلاغی و ویرایشی، به بوتة نقد، تحلیل و تطبیق بسپارد تا مواردی که در ترجمة این سورة مبارکه نیازمند بازنگری دقیقتری هستند، بازشناسی نماید. دستاورد حاصل از این پژوهش نشان میدهد که ترجمة مترجم، در عین برخورداری از امتیازهای فراوان، از جمله نوآوری در شیوة ترجمة وفادار و معنایی، التزام به پیام و محتوای زبان قرآن، شیوایی بیان و استفاده از واژههای فارسی روان، پرهیز از زیادهنویسی و فارسیگرایی افراطی و... در حوزههای صرف و نحو، بلاغت، ترجمة واژگان و... نیاز به بازنگری دقیقتری دارد که برخی از آنها در این پژوهش موردی، واکاوی و تحلیل توصیفی شده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
گل محمد باسل؛ سید عظیم الله عصمتی
چکیده
در این پژوهش از روش تحلیلی- آماری استفاده شده است. هدف بنیادی ما در تحقیق حاضر نشان دادن میزان استفاده از فرایند ترجمه در نظام آکادمیک افغانستان بوده است. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که سال (1399) در مقایسه با سالهای پسین، بیشترین رقم از ثبت موضوعات را برای ترجمه در خود داشته است. طوری که یک تفاوت در حدود 30% میانسال (1399) و سال ...
بیشتر
در این پژوهش از روش تحلیلی- آماری استفاده شده است. هدف بنیادی ما در تحقیق حاضر نشان دادن میزان استفاده از فرایند ترجمه در نظام آکادمیک افغانستان بوده است. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که سال (1399) در مقایسه با سالهای پسین، بیشترین رقم از ثبت موضوعات را برای ترجمه در خود داشته است. طوری که یک تفاوت در حدود 30% میانسال (1399) و سال قبل از آن قابلمشاهده میباشد. هرچند با وصف اینکه تعداد آثار ترجمهشده تاکنون چشمگیر نبوده، ولی یک گام خوب و ارزنده در راستای تقویت مواد و منابع برای تحقیقات و پژوهشهای نظام آکادمیک کشور بهحساب میآید. پرسش اصلی که بدان پرداختهشده چگونگی راهاندازی فرایند ترجمه در نهادهای تحصیلات عالی افغانستان بهمنظور استفاده از کارها و پژوهشهای ملتهای دیگر بوده است. چنانکه به ملاحظه میرسد روند بازگردانی درسال (1399) نسبت به دهه 90 در نهادهای آموزش عالی افغانستان بیپیشینه بوده است.
علی صابری
چکیده
در قرآن کریم واژگانی وجود دارد که مترجمان برای برگردان آنها به دیگر زبانها، نیاز به دقّت و تأمّل ویژهای دارند. نمونهای از این واژگان، ادوات تقلیل و تکثیر است که حضور این واژگان در متن گاهی باعث ایجاد نوعی ناهمگونی یا اشتباه در ترجمه میشود و گاهی نیز دیده میشود که مترجمان آنها را نادیده میگیرند. این نابسامانی در برگردانها ...
بیشتر
در قرآن کریم واژگانی وجود دارد که مترجمان برای برگردان آنها به دیگر زبانها، نیاز به دقّت و تأمّل ویژهای دارند. نمونهای از این واژگان، ادوات تقلیل و تکثیر است که حضور این واژگان در متن گاهی باعث ایجاد نوعی ناهمگونی یا اشتباه در ترجمه میشود و گاهی نیز دیده میشود که مترجمان آنها را نادیده میگیرند. این نابسامانی در برگردانها ممکن است به دلیل دلالت این واژگان بر مفاهیم گوناگون باشد؛ مانند دلالت حرفِ «قَد» بر تأکید، تحقیق، تقریب، تقلیل، و تکثیر. گاهی نیز به سبب شباهت به واژگان دیگر است، چون شباهتِ «کَمِ» تعجّبی به «کَمِ» پرسشی، و یا ممکن است به علّت دلالت بر مفاهیم متضاد رخ دهد؛ مانند حرف «رُبَّ» که گاهی برای دلالت بر فزونی بهکار میرود و گاهی برای دلالت بر کاستی. همین امر باعث میشود مترجمان در تعیین نوع این ادوات یا مفهوم درست آن، و یا گاهی در تعیین آن رکن جمله که امر فزونی و یا کاستی به آن تعلّق دارد، دچار لغزش شوند. ما بر آن شدیم که بدانیم شیوههای مناسب در برگردان این ادوات چیست و چه راهکاری میتواند مترجمان را از لغزش در امان نگه دارد؟ در این پژوهش، نخست موارد ناهمسویی برخی مترجمان با مفسّران و نحویان تبیین شده است. سپس راه انتخاب برابرنهادة درست این واژگان، در برگردان متون و اصول آن، همچون تعیین نوع ادواتی مانند «رُبَّ»، یا «قَد» که برای تقلیل، تکثیر یا مفاهیم دیگر است و یا تشخیص رکن مقیّد جمله، چون تمییزِ «کَم» و «کأیّن»،در حین بررسی هر یک بیان شده است. بنابراین، یک مترجم نیاز است که از قواعد دستور زبان و واژهشناسی آگاهی کامل داشته باشد.
کاووس روحی برندق؛ علی حاجی خانی؛ محسن فریادرس
دوره 5، شماره 12 ، شهریور 1394، ، صفحه 158-133
چکیده
انتقال علوم و معارف از هر زبانی به زبان دیگر، از راه ترجمه ممکن و میسّر است. امّا این جریان انتقال، با وجود نقاط مثبت، نقاط ضعف نیز دارد. توجّه و حسّاسیّت پیرامون این امر در قرآن کریم بسیار حائز اهمیّت است؛ زیرا از منبعی برتر از مادّه سرچشمه میگیرد. یکی از این موارد ضعف، در معناشناسی و معادلیابی واژة «حشر» و مشتقّات آن دیده میشود. ...
بیشتر
انتقال علوم و معارف از هر زبانی به زبان دیگر، از راه ترجمه ممکن و میسّر است. امّا این جریان انتقال، با وجود نقاط مثبت، نقاط ضعف نیز دارد. توجّه و حسّاسیّت پیرامون این امر در قرآن کریم بسیار حائز اهمیّت است؛ زیرا از منبعی برتر از مادّه سرچشمه میگیرد. یکی از این موارد ضعف، در معناشناسی و معادلیابی واژة «حشر» و مشتقّات آن دیده میشود. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و تحلیلی جامع و کامل دربارة معادلیابی این واژه پرداخته است و بدین نتیجه دست یافته است که معادل حقیقی و جامع این واژه، «جمع نمودن و سوق دادن به سوی قیامت» همراه با قید «اجبار» است، امّا این معنای جامع در ترجمههای فارسی معاصر از جمله، ترجمههای آیتی، الهی قمشهای، رضایی، صفّارزاده، فولادوند، کاویانپور، مجتبوی، مشکینی، مصباحزاده، معزّی و مکارم شیرزای رعایت نشده است و تنها الهی قمشهای در یک مورد، آن هم به صورت ناقص، بدان اشاره کرده است.
علی زائری وند
چکیده
قد واجهت اللغة العربیة کإحدى اللغات المهمة فی العالم تحدّیاتٍ کثیرةً منذ زمن بعید ومن أهم هذه التحدیات هی العولمة وما تُمثّله من تحدّیات فی الحاضر والمستقبل. رغم کل الجهود الحثیثة التی کان ومازال یبذلها علماء اللغة والأدباء فی دراسة اللغة العربیة، نجد أن معالجة ظاهرة العولمة ومدى تأثیرها فی اللغة العربیة لم تحظَ باهتمام بالغ کما ...
بیشتر
قد واجهت اللغة العربیة کإحدى اللغات المهمة فی العالم تحدّیاتٍ کثیرةً منذ زمن بعید ومن أهم هذه التحدیات هی العولمة وما تُمثّله من تحدّیات فی الحاضر والمستقبل. رغم کل الجهود الحثیثة التی کان ومازال یبذلها علماء اللغة والأدباء فی دراسة اللغة العربیة، نجد أن معالجة ظاهرة العولمة ومدى تأثیرها فی اللغة العربیة لم تحظَ باهتمام بالغ کما ینبغی، وهذا أدّى إلى تحدیات کبیرة تواجهها اللغة العربیة فی العصر الحدیث.
تهدف هذه الدراسة إلی معالجة ظاهرة العولمة ومدى تأثیرها فی اللغة العربیة وذلک بالترکیز على مسألتی الازدواجیة والثنائیة.
حمیدرضا حیدری
چکیده
التعابیر الاصطلاحیه هی عباره عن مجموعه تراکیب او عبارات قد تجاوزت معناها الوضعی او اللغوی الی معنی او معان ثانویه یتوقف فهمها علی سیاقها فی الجمله. و التعابیر الاصطلاحیه تنقسیم من الجانب الدلالی الی الکنایه و الاستعاره و التمثیل الا ان بعض التعابیر کسائر مکنونات اللعه لم تسلم من التطور الدلالی علی مر العصور و للمجاز دور مهم فی هذا ...
بیشتر
التعابیر الاصطلاحیه هی عباره عن مجموعه تراکیب او عبارات قد تجاوزت معناها الوضعی او اللغوی الی معنی او معان ثانویه یتوقف فهمها علی سیاقها فی الجمله. و التعابیر الاصطلاحیه تنقسیم من الجانب الدلالی الی الکنایه و الاستعاره و التمثیل الا ان بعض التعابیر کسائر مکنونات اللعه لم تسلم من التطور الدلالی علی مر العصور و للمجاز دور مهم فی هذا التطور. و التعابیر الاصطلاحیه تشارکت المفرده فی ظاهر تین هما ظاهر تا الترادف و الاشتراک اللفظی فثمه تعابیر ترد مترادفه فتانی فی اکثر من صوره لفظیه مع الاتفاق فی المعنی کما ان لبعض التعابیر صوره لفظیه واحده و اکثر من معنی حسبما یقتضیه السیاق.
سیمین ولوی؛ طاهره تیزغم
دوره 3، شماره 9 ، دی 1392، ، صفحه 103-118
چکیده
قرآن کریم در ایجاز و بیان اسلوبی بینظیر دارد و به دلیل برخورداری از ویژگیهای بلاغی و بیانی، ترجمة آن به دیگر زبانها بسیار دشوار است. لذا مترجم قرآن علاوه بر آشنایی با اسباب نزول و سیاق آیات، لازم است ویژگیهای بلاغی زبان عربی را به خوبی بشناسد تا بتواند با رعایت دقّت، امانت و بدون حذف و تغییر معنا به ترجمة صحیح آیات بپردازد، امّا ...
بیشتر
قرآن کریم در ایجاز و بیان اسلوبی بینظیر دارد و به دلیل برخورداری از ویژگیهای بلاغی و بیانی، ترجمة آن به دیگر زبانها بسیار دشوار است. لذا مترجم قرآن علاوه بر آشنایی با اسباب نزول و سیاق آیات، لازم است ویژگیهای بلاغی زبان عربی را به خوبی بشناسد تا بتواند با رعایت دقّت، امانت و بدون حذف و تغییر معنا به ترجمة صحیح آیات بپردازد، امّا برخی از مترجمان بدون توجّه به ویژگیهای بلاغی قرآن کریم به ترجمة آن می پردازند. در این پژوهش ضمن شرح و توضیح شیوههای قصر، ترجمههای قرآن کریم در آیاتی که در آنها قصر به شیوة تعریف مسند و مسندٌالیه و یا به شیوة تقدیم مسندٌالیه مسبوق به نفی بر مسند فعلی صورت گرفته، بررسی شده است و دشواریهای انتقال مفهوم قصر در این دو شیوه نشان داده شده است و مشخّص گردیده که میتوان برای بازتاب مفهوم قصر در تعریف دو جزء، زمانی که قصر بهوسیلة «ال جنس» باچند تأکید مانند ضمیر فصل و ادات تأکید همراه است، از چند مؤکّد استفاده کردو برای بازتاب مفهوم قصر با تقدیم مسندٌالیه مسبوق به نفی بر مسند فعلی میتوان مفهوم قصر را داخل پرانتز ذکر کرد.
منصوره زرکوب؛ حسین عباسی
دوره 3، شماره 6 ، فروردین 1392، ، صفحه 113-139
چکیده
نجیب محفوظ (1911 – 2006) یکی از بزرگترین نویسندگان جهان عرب، تنها مسلمان برندة نوبل ادبی (1988) است. رمان، داستان کوتاه، اتوبیوگرافی و سناریو از حوزههای نگارش محفوظ به شمار میآیند. داستان کوتاه «خمارة القط الأسود» از کارهای ارزشمند نجیب محفوظ است که میتوان آن را برشی از برهههای تاریخی زادگاه نویسنده (مصر) دانست. خوانندة این ...
بیشتر
نجیب محفوظ (1911 – 2006) یکی از بزرگترین نویسندگان جهان عرب، تنها مسلمان برندة نوبل ادبی (1988) است. رمان، داستان کوتاه، اتوبیوگرافی و سناریو از حوزههای نگارش محفوظ به شمار میآیند. داستان کوتاه «خمارة القط الأسود» از کارهای ارزشمند نجیب محفوظ است که میتوان آن را برشی از برهههای تاریخی زادگاه نویسنده (مصر) دانست. خوانندة این داستان، حتی اگر با وضعیت آن زمان و سامان آشنا نباشد، باز هم از خواندن یک داستان جذاب لذت میبرد و آن را که با تاریخ معاصر مصر آشنایی باشد، تلنگر این نمادهای باستانی به تأمل وامی دارد و البته این نمادپردازی کار را بر هر مترجمی سخت میکند. در این جستار، ترجمة «محمدرضا مرعشی پور» از این داستان مورد ارزیابی قرار گرفته، پیش از آن به جایگاه نماد و نمادهای به کار رفته در داستان «میکدة گربة سیاه» اشاره شده است، تا کلیدی باشد برای حل مشکلات ترجمة داستانهای رمزآلود. ترجمة نادرست عبارتها و جملهها، به کارگیری واژگان نامأنوس، ابهام برخی از سطور ترجمه، عدم عنایت به ترجمة دقیق شعر و ناآشنایی با فرهنگ و زبان عامیانة مردم امروز مصر، از کاستیهای ترجمة این داستان نمادین است.
شکوه سادات حسینی
دوره 1، شماره 1 ، دی 1390، ، صفحه 115-130
چکیده
بررسی همسانیها و تفاوتهای ادبیات عربی و فارسی، همچنین تأثیرپذیری این دو ادبیات از یکدیگر همواره دستمایهی بسیاری از پژوهشهای حوزهی ادبیات تطبیقی بوده است.
از آنجا که در دهههای اخیر ارتباط این دو ادبیات کاهش چشمگیری یافته است، به نظر میرسد توجه به اشتراکات فرهنگی این دو، از یک سو، و نیز تأثیری که از غرب به عنوان خاستگاه ...
بیشتر
بررسی همسانیها و تفاوتهای ادبیات عربی و فارسی، همچنین تأثیرپذیری این دو ادبیات از یکدیگر همواره دستمایهی بسیاری از پژوهشهای حوزهی ادبیات تطبیقی بوده است.
از آنجا که در دهههای اخیر ارتباط این دو ادبیات کاهش چشمگیری یافته است، به نظر میرسد توجه به اشتراکات فرهنگی این دو، از یک سو، و نیز تأثیری که از غرب به عنوان خاستگاه نقد ادبی نوین گرفتهاند، از سوی دیگر، زمینه را برای بررسی نمونههای نقد عملی در حوزههای مختلف فراهم آورد و خلأ ناشی از فقدان یا کمبود ارتباط مستقیم میان ادبیات عربی و فارسی را پُر کند.
در این بررسیها همچنین تفاوت دیدگاه ایرانی و عربی و نیز اختلاف نظر در برداشت از نظریات غربی و نِمود آن در آثار نویسندگان ایرانی و عرب، میتواند در نوع نگاه منتقدانه به این دو حوزه مؤثر باشد.
در پژوهش حاضر شماری از نقدهای عملیِ صورت گرفته در ایران و سوریه، به عنوان بخشی از حوزهی گستردهی ادبیات عربی، در ادبیات داستانی (به ویژه داستان کوتاه) به منظور آشنایی با شباهتها و تفاوتهای نگاه منتقدان ِ هر دو حوزه به نقد ادبیات داستانی بررسی شده است و میزان موفقیت هر کدام از منتقدان با توجه به نوع پرداختن به داستان کوتاه و روند آن در ایران و سوریه مورد ارزیابی قرار گرفته است.
منصوره زرکوب؛ فرهاد امینی
دوره 4، شماره 10 ، تیر 1393، ، صفحه 119-139
چکیده
یکی از راههای شناخت اندیشهها، علایق و خُلقیّات ملّتها، مطالعة امثال و حِکَم آنهاست، بهویژه اگر با یک پژوهش تطبیقی همراه باشد، میتواند تفاوتها و شباهتهای دو ملّت را که امثال آنها مورد بحث قرار گرفته، از جهتهای مختلف تبیین نماید. هدف از این پژوهش، رسیدن به اشتراکها و اختلافهای واژگانی، معنایی، فرهنگی و سبکی میان دو ...
بیشتر
یکی از راههای شناخت اندیشهها، علایق و خُلقیّات ملّتها، مطالعة امثال و حِکَم آنهاست، بهویژه اگر با یک پژوهش تطبیقی همراه باشد، میتواند تفاوتها و شباهتهای دو ملّت را که امثال آنها مورد بحث قرار گرفته، از جهتهای مختلف تبیین نماید. هدف از این پژوهش، رسیدن به اشتراکها و اختلافهای واژگانی، معنایی، فرهنگی و سبکی میان دو جامعة زبانی فارسی و عربی در سایة امثال آنهاست. پژوهش حاضر ضربالمثلهای عربی و فارسی را از نظر مطابقتهای واژگانی، معنایی و سبکی مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. منظور از مطابقتهای واژگانی، اشتراک در معانی لفظی واژهها، منظور از مطابقت معنایی، اشتراک در مفهوم و کاربرد آنها و نیز منظور از مطابقت سبکی، اشتراک در نوع بیان و استفاده از آرایهها در امثال هر دو زبان است. روش کار در این تحقیق، تحلیلی ـ توصیفی و حجم نمونه، بیست و یک مَثَل از هزار مَثَلِ مورد بررسی است. از تحلیل این ضربالمثلها مشخّص شد که بیشترین مطابقت، مربوط به مطابقتهای معنایی (اعمّ از مطابقت واژگانی کامل و نسبی) است. در پایان، نتیجة آماری به دست آمده از این پژوهش، به صورت جدول و نمودار نشان داده شده است.
ربابه رمضانی
چکیده
اسطوره حلقه ی وصل میان انسان معاصر با انسان نخستین است. پیوند میان خواست های درونی و رفع نیازهای ناشناخته ی انسان معاصر و همتای نخستین او، با اسطوره مفهوم پیدا می کند. شناخت اسطوره و دریافت دقیق هویت آن به سادگی امکان پذیر نیست؛ به همین سبب نمی توان تعریف دقیقی از اسطوره ارائه کرد. وجود دهها تعریف متفاوت از دیدگاه های دین شناختی، روان ...
بیشتر
اسطوره حلقه ی وصل میان انسان معاصر با انسان نخستین است. پیوند میان خواست های درونی و رفع نیازهای ناشناخته ی انسان معاصر و همتای نخستین او، با اسطوره مفهوم پیدا می کند. شناخت اسطوره و دریافت دقیق هویت آن به سادگی امکان پذیر نیست؛ به همین سبب نمی توان تعریف دقیقی از اسطوره ارائه کرد. وجود دهها تعریف متفاوت از دیدگاه های دین شناختی، روان شناختی، فلسفی و غیره دلیل روشنی بر این مدعا است. نوشته ی حاضر بر آن است تا با بررسی برخی تعاریف اسطوره وارد این عرصه شود و نهایتا به تعریفی نو از اسطوره دست یابد. ورود به اسطوره شناسی خود مقدمه ای است برای ورود به دنیای اسطوره پژوهانی که با بهره گرفتن از این دانش به پژوهش در علوم مختلف از جمله شناخت ادیان می پردازند.