نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار، گروه زبان و ادبیات عربی ، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران

2 دانش‌آموخته دکتری زبان و ادبیات عربی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

چکیده

نظریه‌پردازان حوزه ترجمه، الگوهای بسیاری را جهت ارزیابی میزان مقبولیت آثار ادبی در زبان مقصد ارائه داده‌اند که هر یک می‌تواند شاخص مناسبی برای بررسی ترجمه‌ها به‌شمار رود. الگوی کارمن گارسس از اساسی‌ترین نظریات در زمینة زبان‌شناسی است که به ارزیابی سطح کیفی ترجمه‌ها در چهار سطح: (معنایی-لغوی)، (نحوی- صرفی)، (گفتمانی- کارکردی) و (سبکی- علمی) می‌پردازد که هر یک خود از زیرمجموعه‌هایی تشکیل شده‌اند. در این جستار، تلاش شده براساس الگوی پیشنهادی گارسس، ترجمة رمان «طشاری»، نوشتة «انعام کجه‌جی» با عنوان «تکه‌پاره‌های من» به تلاش «کریم پورزبید» مورد ارزیابی و نقد قرار گیرد. مهم‌ترین یافته‌های این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و آماری نگاشته شده، نشان می‌دهد که پورزبید به زبان مبدأ متکی نبوده و حتی در پاره‌ای از موارد به مفاهیم اصلی داستان خلل وارد کرده است. همچنین در سطح (سبکی- علمی) بیشترین تراکم موردی را داشته و از آنجایی که زیرمجموعه‌های این سطح در قالب ویژگی‌های منفی گنجانده می‌شوند، می‌توان گفت که این ترجمه از کفایت و مقبولیت لازم برخوردار نیست.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Critique of Karim Pour Zubeid's Translation of the Novel "Tashari" by Anam Kajaji "My Pieces" based on the Pattern of Garcés

نویسندگان [English]

  • Yosra Shadman 1
  • Mina Arabi 2

1 Assistant Professor, Department of Arabic Language and Literature, Ilam University, Ilam, Iran

2 Ph.D. in Arabic Language and Literature, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran

چکیده [English]

In order to improve the quality of translation, theorists have provided many models, each of which shows the acceptability of literary works in the target language. By evaluating the translation in the form of a pattern, the positive and negative features of the translation show themselves, and this indicates the adequacy and acceptability of a translation. In this research, an attempt has been made to evaluate and criticize the translation of the novel "Tashari" written by Anam Kajaji under the title "My Pieces" by the efforts of Karim Pour Zubeid based on the model suggested by Garces. Garcés's model is one of the most basic theories in the field of linguistics, the main purpose of which is to determine the qualitative level of translations. Garcés analyzes four levels to evaluate translation, each of which is formed by subcategories. The most important findings of this research, which have been written by descriptive-analytical and statistical methods, indicate that: Poor Zubeid did not rely on the source language and even in some cases disrupted the main concepts of the story. It also has the highest case density at the (stylistic-scientific) level, and since the subsets of this level are included in the form of negative features, it can be said that this translation does not have the necessary adequacy and acceptability.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Translation Criticism
  • Carmen Garcés Model
  • Al-Tashari
  • Karim Pour Zubeid

اهمیت ترجمه به عنوان ابزار مهم پیوند جوامع بشری، نه تنها در معادل­یابی واژگان، بلکه در انتقال مفاهیم فرهنگی میان ملت­ها نمود می­یابد و نقش مترجم در جایگاه تأمین­کننده بخشی از نیازهای فرهنگی جامعه، نقشی اجتماعی است (لفور و همکاران[1]، 1394: 54). ترجمه؛ یعنی برگردان متنی از زبان مبدأ به زبان مقصد، بی هیچ کاهش و افزایشی در صورت و معنی. این تعریف فقط در چهارچوب نظری قالب اتکا است، چراکه انتقال هر پیامی از زبانی به زبان دیگر، بدون تغییر در صورت و مفهوم، امری ناشدنی است (صفوی، 1397: 9). روژه کاریو[2] عقیده دارد که ترجمة خوب، نه ترجمة لفظ به لفظ است و نه ترجمة ادیبانه، بلکه ابداع متنی است که اگر زبان مادری نویسنده همان زبان مترجم بود، آن را می­نوشت (نجفی،1361: 14).

برخی از نظریه‌پردازان معتقدند که عناصر سازنده متن اصلی باید در متن ترجمه حضور داشته باشند و خواننده هر لحظه بداند که متن ترجمه ­شده­ای را می­خواند (صلح­جو، 26:1 394). در این میان و با وجود اینکه ترجمة رمان در کارکردهای مختلف، دچار نوساناتی از قبیل کاهش، افزایش، حذف و یا حفظ مضمون و ساختار می­شود، اما نظر به اینکه یکی از اهداف ترجمة ادبی، آشناسازی مردم یک فرهنگ با فرهنگی دیگر است، ترجمه نوشته­ها و آثار فرهنگی، امر اجتناب­ناپذیری است (علیزاده، 1389: 55).

 نقد از یک مبنای نظری مشخص خلق می­شود و این یک ضرورت است که به یک گفتمان انتقادی نیازمند هستیم که براساس اصول و قواعد باشد تا بتوان سطح کیفی اثر را بررسی و تبیین کرد (عبدالباسط، 2017: 15). ارزشیابی ترجمه و مترجم، زمینه­ای مناسب فراهم می­آورد تا رقابت مثبت در جهت بهبود کیفیت ترجمه بیشتر شود، در ترجمه­ها روندی صعودی به وجود آید و در نهایت ترجمه­هایی با کیفیت عالی داشته باشیم.

در بررسی و طبقه­بندی آثار ترجمه شده برای ارزیابی کیفیت ترجمه­ها، اقدامات نظام‌مند محدودی صورت گرفته است (رشیدی و فرزانه، 1389: 59). با توجه به فراوانی رمان‌های ترجمه شده از زبان عربی به فارسی، این ضرورت احساس می­شود که با نقد ترجمه و ارزیابی کیفیت کار مترجم براساس اصول و قواعد معین، فرآیند ترجمه به شکل علمی­تر و اصولی­تر انجام پذیرد. برای در امان ماندن از ضعف و نقص در ترجمه، الگوها و مدل­های بسیاری نیز ارائه شده است که باعث می­شود ارزش علمی و دقت ادبی یک اثر بالاتر رود. برای در امان ماندن از ضعف و نقص در فرآیند ترجمه، می‌توان از الگوها و مدل­های بسیاری کمک گرفت که موجب افزایش ارزش علمی و دقت ادبی یک اثر می‌شوند.

رمان «طشاری» اثر «انعام کجه­جی» به قلم کریم پورزبید تحت عنوان «تکه­پاره­های من» به زبان فارسی ترجمه شده است. این رمان توانسته روحیات یک زن فرهیخته را در قالب سیر تاریخی حوادث به نمایش بگذارد و علاوه بر جنبه ادبی از نگاه تاریخی نیز اهمیت یابد. بررسی ترجمة این رمان به عنوان نمونه­ای موردی، گامی در جهت تقویت ترجمه عربی- فارسی محسوب می­شود. برای نیل به این هدف و در جهت ارزیابی عملکرد مترجم از الگوی پیشنهادی کارمن گارسس به عنوان مدلی جامع و دقیق استفاده شده است. پرسش­هایی که در اینجا مطرح می‌شوند، عبارتند از:

- نقاط ضعف و قوت ترجمة کریم پورزبید از رمان «طشاری» از منظر الگوی کارمن گارسس کدام است؟

- کدام­یک از سطوح الگوی گارسس در ترجمة پورزبید پررنگ­تر است؟

  1. پیشینة پژوهش

تاکنون مقاله یا پایان­نامه­ای با موضوع ترجمة رمان «طشاری» نگاشته نشده است، اما در زمینة نقد ترجمة رمان براساس الگوی گارسس[3]، تعداد مقالات قابل ملاحظه­ای با محوریت رمان­های دیگری تالیف شده­اند که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود.

صیادانی و همکاران (1396) در مقاله‌ای با عنوان «نقد و بررسی ترجمة فارسی رمان «قلب اللیل» باعنوان «دل شب» براساس الگوی گارسس»، پس از معرفی رمان به ارائه­ توضیحاتی درخصوص الگوی گارسس و سطوح چهارگانه آن می­پردازند و برای هر زیرمجموعه، نمونه‌هایی را ذکر کرده و با رسم نمودار، ویژگی­های منفی و مثبت اثر را می­سنجند تا بتوانند الگویی مناسب و تفکیک ­شده به نمایش بگذارند؛ درعین حال، برای برخی از زیرمجموعه­ها هیچ­گونه توضیحات تکمیلی ارائه نشده و تنها به برخی کلمات به صورت موجز اشاره شده است.

احمدی و قنبری (1399) در مقالة «نقد ترجمة فارسی داستان «نهر الذهب» براساس نظریة سطحی معنایی – لغوی الگوی گارسس» به تطبیق ترجمة رمان «نهر الذهب» نوشتة یعقوب الشارونی، تنها از لحاظ سطح (معنایی – لغوی) با الگوی گارسس پرداخته‌اند و سایر سطوح نظریه مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است.

رشیدی و فرزانه (1392) در مقاله‌ای با عنوان «ارزیابی و مقایسه دو ترجمه از رمان انگلیسی دن کیشوت[4] اثر میگوئل دُ.سروانتس[5] براساس الگوی گارسس به بررسی موردی رمان نپرداخته و مثال­های عینی و تجزیه و تحلیلی در این راستا بیان نکرده­اند، بلکه تنها به بیان نظریه­های مختلف در این مبحث و بیان اطلاعاتی نظری در رابطه با الگوها بسنده کرده­اند. ایشان (1382) در مقالة دیگری با عنوان «ارزیابی و مقایسة ترجمه­های فارسی رمان انگلیسی شاهزاده و گدا[6]، اثر مارک تواین[7] براساس الگوی گارسس» چهار ترجمه از ترجمه­های فارسی رمان انگلیسی شاهزاده و گدا را براساس الگوی گارسس مورد ارزیابی قرار داده‌اند و نتایج به صورت جدول­های فراوانی ارائه شده است.

  1. مبانی نظری

در مقالة حاضر، پس از ارائة توضیحاتی دربارة الگوی کارمن گارسس، زیر مجموعه­های آن همراه با نمونه­هایی از رمان بررسی می­شوند که این نمونه­ها با رسم نمودارهایی نمود می­یابند. بدین ترتیب، میزان توفیق مترجم و روش کار وی و نقاط ضعف و قوت عمل برگردان مشخص می‌شود.

2-1. «انعام کجه­جی» و رمان «طشاری»

انعام کجه­جی متولد سال 1952در بغداد و دانش­آموخته رشتة روزنامه­نگاری از دانشگاه سوربن فرانسه است. رمان­های کجه­جی به زبان­های مختلفی از جمله انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی و چینی ترجمه شده­اند. از جمله رمان­های او می­توان به «طشاری»، «سواقی القلوب» و «لورنا» اشاره کرد.

رمان «طشاری» که با عنوان «تکه­پاره­های من» توسط کریم پورزبید ترجمه شده است، نامزد جایزه بزرگ بوکر جهان عرب شد و درسال 2016 به جایزه بزرگ لاگاردر فرانسه دست یافت. وی در این رمان به واکاوی زندگی سه نسل از مردم عراق پرداخته است؛ مردمی که جنگ و ناامنی بخشی از آنان را به سوی مهاجرت­های اجباری سوق داده است. نویسنده از دریچة نگاه قهرمان داستان که پیرزنی 80 ساله به نام «وردیه» است، درد و رنج­های دل کندن از وطن و زادگاه را ترسیم می­کند.

2-2. الگوی نقد ترجمة کارمن گارسس

نقد ترجمه از جمله روش­هایی است که به ارتقای سطح کیفی ترجمه میان زبانی کمک می­کند. از آنجا که برای ارزیابی ترجمه، الگوهای متعددی معرفی شده است، تطبیق ترجمه براساس الگوهای علمی ثبت شده، لازم و ضروری می‌نماید، چراکه فضایی مثبت در راستای بهبود کیفیت ترجمه به وجود می­آورد و باعث می­شود، ترجمه در روندی صعودی و سالم قرار گیرد (رشیدی و فرزانه، 1389: 59). درمیان الگوهای ارزیابی ترجمه، الگوی گارسس مرکب از چندین نظریه است. او از مدل پیشنهادی وینه و داربلنه[8] (1958) و نیومارک[9] (2011)، ونن[10] (1933)، نایدا[11] (1914)، دلیسل[12] (1973)، نوربرت[13] (1990) و یاتوری[14] (1946) بهره جسته و توانسته براساس آن‌ها، الگوی جدید و جامعی را ارائه دهد. گارسس برای مقایسه شباهت­های میان متن مبدأ و ترجمه­ها، چهار سطح پیشنهاد می­کند که این سطوح به گفتة وی گاهی با هم تداخل دارند. این سطوح عبارتند از: «معنایی- لغوی»، «نحوی- صرفی»، «گفتمانی-کارکردی» و «سبکی- منظورشناختی» (همان: 44). هرکدام از این سطوح متشکل از چند زیرمجموعه است که در جدول (1) ارائه شده است.

مطابق نظریه گارسس، ترجمه­ها براساس ویژگی­های مثبت و منفی، بیانگر کیفیت و مقبولیت هستند. در واقع، ترجمه­ها را علاوه بر سطوح چهارگانه که پیشتر بیان شد از طریق کفایت و مقبولیت نیز می­توان بررسی و رده­بندی کرد (رشیدی و فرزانه، 1389: 47). در جدول نمودار (1)، ویژگی­های منفی و مثبت در ارزیابی ترجمه ذکر شده است.

جدول 1. سطوح الگوی نقد ترجمه کارمن گارسس

سطح الگو

معیارها

 

معنایی- لغوی

1- تعریف یا توضیح برحسب اختلافات فرهنگی، 2- معادل فرهنگی، 3- اقتباس، 4- بسط نحوی، 5- قبض نحوی، 6- عام برابر خاص و 7- ابهام

 

نحوی- صرفی

1- ترجمة تحت‌اللفظی، 2- ترجمه از طریق تغییر نحو، 3- ترجمه از طریق تغییر دیدگاه، 4- ترجمه از طریق جبران، 5- ترجمه از طریق توضیح معنی، 6- ترجمه از طریق تلویح، تقلیل و حذف و 7- ترجمه از طریق تغییر نوع جمله

 

گفتمانی- کارکردی

1- حذف منظور متن اصلی، 2- حذف حواشی، 3- تغییر به علت اختلافات اجتماعی، 4- تغییر لحن، 5- تغییر ساختار درونی متن مبدأ و 6- تعدیل اصطلاحات محاوره‌ای

 

سبکی- علمی

1- بسط خلاقه، 2- اشتباه مترجم، 3- حفظ اعلام، 4- حفظ ساختار متن مبدأ، 5- بیان نامناسب در متن مقصد، 6- پرگویی در برابر ساده‌گویی و 7- تغییر در صناعات ادبی

نمودار 1. ویژگی­های مثبت و منفی ترجمه از منظر الگوی گارسس

 

 

اکنون به بررسی هر سطح و زیرگروه­های آن می­پردازیم.

2-2-1. سطح اول: معنایی- لغوی

این سطح شامل زیرمجموعه­هایی است که در این قسمت با ذکر نمونه­هایی از رمان به بررسی و تحلیل آن خواهیم پرداخت.

2-2-1-1. تعریف یا توضیح برحسب اختلاف فرهنگی، فنی یا زمانی

هنگامی که مترجم با واژه­ای بومی که مختص فرهنگ زبان مبدأ است، روبه‌رو می­شود باید برای شفاف­سازی و درک بیشتر خواننده به توضیح آن واژه در متن بپردازد، چراکه عدم آگاهی خواننده نسبت به برخی واژگان، باعث می­شود که مفهوم به درستی رسانده نشود.

متن اصلی: «کان لواء الدیوانیة من حظ وردیة» (کجه­جی، 2013: 30).

ترجمه: لواء دیوانیه شانس وردیه بود (پورزبید، 1397: 33).

در نمونة ارائه شده، مترجم در توضیح واژة «لواء» در پاورقی آورده است: یکی از تقسیمات جغرافیایی که از دورة عثمانی به جای مانده و به معنای شهرستان است. مترجم با توضیح این واژه، گنگی و ابهام را در کلام زدوده است. هرچند بهتر بود همان معادل شهرستان یا شهر را به‌کار می­برد و دیگر توضیحی اضافه نمی­کرد.

2-2-1-2. معادل فرهنگی یا کارکردی

معادل فرهنگی بدین معناست که مترجم برای ترجمة واژه­ای در زبان مبدأ به ترجمة تحت‌اللفظی آن بسنده نکند و پا را فراتر نهد و برای آن، جایگزینی در زبان مقصد پیدا کند (نیومارک، 1988: 32) که گاهی با یک واژۀ جدید خاص همراه می­شود. این فرآیند، واژۀ زبان مبدأ را خنثی یا عام می­سازد و گاهی هم نکته­ای را اضافه می­کند؛ در واقع این فرآیند، زدودن مفهوم فرهنگی از واژه­ای است که صبغۀ فرهنگی دارد (فهیم و سبزیان مرادآبادی، 1372: 106).

متن اصلی: «کان کهلا أشیب متأنقا علی اربع و عشرین حبة یرتدی بدلة سوداء ذات ذیل یتدلی خلفه» (کجه­جی، 2013: 12).

ترجمه: پیرمردی بسیار خوش­پوش بود و کت مشکی دم­داری پوشیده بود که دمش از پشت آویزان بود (پورزبید، 1397: 14).

 در نمونة ارائه شده، مترجم عبارت «علی اربع و عشرین حبه» را «بسیار خوش پوش» ترجمه کرده است، چراکه ترجمة تحت‌اللفظی آن می‌شود: «بر 24 دانه خوش پوش است» که در زبان مقصد هیچ کاربرد و مفهومی ندارد.

متن اصلی: «نهضت واقفة علی حیلها وحیته وتبادلت معه عبارات قلیلة» (کجه­جی، 2013: 15).

ترجمه: با تمام توان بلند شد و به رئیس‌جمهور سلام داد و با او جمله­های کوتاهی آمیخته با کلمات چندین زبان رد و بدل کرد (پورزبید، 1397: 17).

 در نمونه بالا، ترجمة تحت‌اللفظی ترکیب «علی حَیْلها»، «بر توانش» و معنای اصطلاحی آن «صاف» است و مترجم می­توانست در ترجمه­اش بگوید: بلند شد و صاف ایستاد ... .

2-2-1-3. اقتباس

برای اقتباس نمونه یافت نشد.

2-2-1-4. بسط نحوی

بسط نحوی بدین معناست که مترجم ضمایر و اشارات مجازی و کنایی را که در زبان مبدأ به صورت تقدیری حذف شده است در ترجمه، تصریح و بیان کند (سیاحی و دیگران، 1395: 43). این تصریح باعث می­شود که اطلاعات به شکل واضح به زبان مقصد منتقل شود. این زیرمجموعه چهار مورد را دربر می­گیرد که به دلیل ظرفیت محدود به بیان یک مورد اکتفا می­کنیم. در این نمونه، مترجم کلمة «مهمان» را که در متن مبدأ به قرینه حذف شده است به صورت آشکار در زبان مقصد بیان میکند تا بتواند اطلاعات دقیقی را در اختیار مخاطب قرار دهد.

متن اصلی: «یسیر خطوات علی السجادة الزرقاء» (کجه­جی، 2013: 14).

ترجمه: مهمان روی فرش آبی راه می­رود (پورزبید، 1397: 16).

2-2-1-5. قبض نحوی

زمانی که مترجم در ذکر معادل مناسب برای برخی واژگان در زبان مبدأ، کاهلی و سستی می‌کند و برای چند واژه تنها یک واژه را به‌کار می­گیرد در شرف قبض نحوی ترجمه قرار گرفته است (متقی­زاده و نقی­زاده، 1396: 178). برای قبض نحوی 13 مورد یافت شد که تنها به بررسی 3 مورد می­پردازیم.

متن اصلی: «ارتقاء المنصة الواطئة» (کجه‌جی، 2013: 14).

ترجمه: بالارفتن از تریبون (پورزبید، 1397: 16).

نویسنده برای سکو، صفتی بیان کرده که پورزبید با حذف آن صفت، تصویر دقیق سکو را مخدوش کرده است.

ترجمة پیشنهادی: بالارفتن از سکوی کوتاه.

متن اصلی: «یاسمین قد تتصل بها...» (کجه‌جی،2013: 19).

ترجمه: یاسمین با او تماس می‌گیرد (پورزبید، 1397: 21).

پورزبید تأثیر معنایی حرف «قد» بر سر فعل مضارع را نادیده گرفته و آن را ترجمه نکرده است. حال آنکه این حرف در کنار فعل مضارع به معنی تقلیل است.

ترجمة پیشنهادی: یاسمین ممکن است به او زنگ بزند.

متن اصلی: «مضت إلیها ما مضت بکثیر من التهیب» (کجه‌جی، 2013: 31).

ترجمه: اولین بار که به این شهر رفت با ترس رفت (پورزبید، 1397: 33).

واژة «بکثیر» در ترجمه نادیده گرفته شده است. در صورتی که ترجمة دقیق آن، میزان ترس و وحشت وردیه را نشان می­داد و به هدف نویسنده نیز نزدیک­تر بود.

ترجمة پیشنهادی: در اولین سفرش به این شهر بسیار ترسیده بود.

2-2-1-6. عام برابر خاص یا برعکس

منظور از این عنوان، ترجمة لغت خاص به صورت عام و برعکس آن است (فرهادی، 1392: 124). در ادامه دو نمونه از عام برابر خاص یا برعکس ارائه شده است.

متن اصلی: «ورغم انحناء قامتها الطفیف فوق العصا» (کجه­جی، 2013: 15).

ترجمه: و به رغم اندک خمیدگی هیکلش (پورزبید، 1397: 17).

مترجم برای ترجمة واژة «قامتها» معادلی چون «هیکل» برگزیده است. حال آنکه این کلمه در عربی به معنای قد و قامت است.

ترجمة پیشنهادی: و به رغم اندک خمیدگی قامتش.

متن اصلی: «یحجزن أماکنهن فی الحافلة الصغیرة المستأجرة» (کجه­جی، 2013: 23).

ترجمه: صندلی‌های خود را در مینی‌بوس کرایه­ای رزرو می‌کنند (پورزبید، 2013: 24).

واژة «اماکن» در زبان فارسی با معادلی چون «صندلی‌ها» جایگزین شده است، اما «اماکن» واژه­ای عام و در زبان فارسی معادل جا و مکان است و هرچند صندلی هم معنا را منتقل می­کند، اما ترجمة دقیق نوشتة مبدأ نیست.

ترجمة پیشنهادی: برای خود در مینی­بوس کرایه­ای جا رزرو می­کنند.

2-2-1-7. ابهام

 از جمله عوامل ابهام در کلام در نظر گرفتن دلالت­های گوناگون برای یک صورت واحد است. براساس نظریة گارسس، ابهام ممکن است عمدی یا سهوی باشد. درصورت عمدی بودن باید آن را به زبان مقصد انتقال داد، اما اگر سهوی باشد باید آن را برطرف کرد (Newmark, 1988: 206-207). منظور این است که در برخی موارد نویسنده، عامدانه ابهامی را در متن ایجاد کرده و از آن ابهام غرضی دارد که در این صورت لازم است مترجم نیز آن بخش را به گونه­ای ترجمه کند که ابهام عامدانه در ترجمة اثر دیده شود و غرض نویسنده از ایجاد ابهام حفظ شود. البته گاهی ترجمه به گونه­ای صورت می­پذیرد که ابهامی در متن ایجاد می­شود که مورد نظر نویسنده اثر نیست. در مثال زیر، غرض کجه­جی ایجاد ابهام نیست، اما مترجم به دلیل عدم درک دقیق جمله و یا ناتوانی در نگارش جمله فارسی، آن را به گونه­ای برگردانده که خوانندة اثر ترجمه شده ممکن است این برداشت را داشته باشد که ما گم شدن گذرنامه را جرم می­دانیم. حال آنکه منظور نویسنده این است که این اتفاق در کشور او یک جرم تلقی می­شده است. او در حال مقایسه بین عراق و فرانسه است. بنابراین، جملة فارسی باید گویای این امر باشد.

متن اصلی: «کان فقدان جواز السفر عندنا جریمة» (کجه­جی، 2013: 27).

ترجمه: گم کردن گذرنامه پیش ما جرمی بود که... (پورزبید، 1397: 29).

مترجم برای «عندنا» از ترجمة یک به یک استفاده کرده است. این در حالی است که مرجع ضمیر «نا» نامعلوم بوده و نوعی ابهام و سردرگمی برای مخاطب به وجود می­آورد.

ترجمة پیشنهادی: گم کردن گذرنامه در کشور ما جرمی بود که ...

نمودار 1. پراکندگی زیرمجموعه­های سطح معنایی- لغوی

 

2-2-2. صرفی- نحوی

زیرمجموعه­های این سطح شامل موارد ترجمة تحت‌اللفظی، ترجمه از طریق تغییر نحو یا دستور گردانی، ترجمه از طریق بسط و توضیح معنا، ترجمه از طریق تلویح-تقلیل و حذف و ترجمه از طریق تغییر نوع جمله است که در ادامه به شرح و ارائه نمونه برای هر یک پرداخته می‌شو.

2-2-2-1. ترجمة تحت­اللفظی

نخستین و اساسی­ترین اصل در ترجمه، وفاداری به متن مبدأ است (قلی­زاده، 1380: 23). در ترجمة تحت­اللفظی ساختار یک به یک با معادل­هایی در زبان مقصد جایگزین می‌شود؛ در نتیجه شاهد تجلی ساختار نحوی جمله در زبان مقصد خواهیم بود (حقانی، 1386: 152). در این رمان، 22 مورد ترجمة تحت­اللفظی یافت شد که به ذکر 6 نمونه بسنده می­کنیم.

متن اصلی: «قال یا مولای کن لی.... عیشتی صارت مملة» (کجه­جی، 2013: 29).

ترجمه: گفت ای مولای من با من باش ...زندگی خسته‌کننده شده... (پورزبید، 1397: 31).

این عبارت در بافت اصلی رمان نیست، بلکه بیت شعری است که سلیمان در توضیح دوست داشتن نامش بدان اشاره کرده است که در آن هدهد به سلیمان می‌گوید سرورم مرا دریاب و از من حمایت کن. با توجه به شعر بودن این قسمت به نظر می­رسد شاعرانه ترجمه کردن آن به صواب نزدیک­تر است.

ترجمة پیشنهادی: سرورم مرا دریاب! زندگی خسته‌کننده شده...

متن اصلی: «ثم تستدیر الکامیرا لتتوقف فی لقطة مقربة» (کجه­جی، 2013: 27).

ترجمه: سپس دوربین می­چرخد تا در تصویر نزدیک .....درنگ کند (پورزبید، 1397: 32).

مترجم برای ترجمة جار ومجرور «فی لقطة مقربة» از ترجمة تحت­اللفظی «در تصویر نزدیک» بهره گرفته است. او می­توانست از معادلی واضح­تر چون «از نمایی نزدیک» که معادل فارسی «کلوز آپ» است، بهره گیرد.

ترجمة پیشنهادی: سپس دوربین می­چرخد، تا از نمایی نزدیک ... .

متن اصلی: «المدینة کلها فی ورطة وجودیة» (کجه­جی، 2013: 31).

ترجمه: همة شهر در مخمصة وجودی است (پورزبید، 1397: 22).

مترجم در این عبارت از ترجمة تحت­اللفظی «در مخمصة وجودی» استفاده کرده است. حال آنکه با توجه به عبارت «مخمصة وجودی»، «فی» در این عبارت معنایی ورای ظرفیت را افاده می­کند. از این منظر، مترجم می­توانست عبارت را به صورت (گرفتار بحران اگزیستانسیالیستی) ترجمه کند تا شرایط حاکم بر شهر و فضای داستان را بهتر ترسیم کند.

ترجمة پیشنهادی: همة شهر گرفتار بحران اگزیستانسیالیستی است.

متن اصلی: «کانت الحقائب قد بدأت تظهر وتدور علی الحزام المتحرک» (کجه­جی، 2013: 25).

ترجمه: چمدان­ها در حالی که روی کمربند متحرک می‌چرخید، بالاخره نمایان شد (پورزبید، 1397: 28).

ساختار «کمربند متحرک» ترجمة تحت­اللفظی است و در فرودگاه به وسیله­ای که چمدان­ها را از قسمت بار به سالن مسافران هدایت می­کند، «تسمه گردان» گفته می­شود.

ترجمة پیشنهادی: کم کم چمدان­ها معلوم شدند و شروع به چرخیدن روی تسمه گردان کردند.

متن اصلی: «الساعة هی الآن السابعة صباحاً فی باریس» (کجه­جی، 2013: 17).

ترجمه: الان ساعت 7 صبح است در پاریس (پورزبید، 1397: 19).

پورزبید با این ترجمة تحت­اللفظی از دستور زبان فارسی فاصله گرفته است، بدون اینکه این به­هم­ریختگی ترتیب کلمات، معنای ثانوی را به ذهن متبادر سازد.

ترجمة پیشنهادی: الان به وقت پاریس، ساعت 7 صبح است.

متن اصلی: «ما الضرر فی قلیل من الرسوم المتحرکة؟» (کجه­جی، 2013: 17).

ترجمه: کمی نقاشی متحرک چه ضرری دارد؟ (پورزبید، 1397: 19).

منظور نویسنده از «الرسوم المتحرکة» کارتون است. کاربرد و ترجمة تحت­اللفظی این واژه در یک متن داستانی نه تنها درست نیست، بلکه به غموض و نامتعارف بودن متن ترجمه نیز می­انجامد.

ترجمة پیشنهادی: یک کم کارتون چه ضرری دارد؟

2-2-2-2. ترجمه از طریق تغییر نحو یا دستور گردانی

دستور و قواعد هر زبانی با زبان دیگر متفاوت است. از این رو، مترجم برای معادل­سازی صحیح و مناسب باید با تعدیل قواعد نحوی و دستوری زبان مبدأ آن را به زبان مقصد نزدیک­تر کند (صیادانی و دیگران، 1396: 102). در حقیقت، برگردان قالب و ساختار جمله از زبان مبدأ به مقصد شرط اصلی ترجمه است و این امر تنها با تجزیه و تحلیل دستور زبانی واحد ترجمه میسر می­شود (طهماسبی و دیگران، 1392: 166). پورزبید در 7 مورد دستورگردانی ترجمة خود را نمایان ساخته است که در این مجال، به ذکر 2 مورد از آن می­پردازیم.

متن اصلی: «أجساد ملفوفة بأقمشة صناعیة رخیصة تمنع الهواء مثل رقائق النایلون الشفافة التی یغلفون بها الأطعمة» (کجه­جی، 2013: 22).

ترجمه: بدن­هایی که با پارچه­های صنعتی ارزان‌قیمت که از ورود هوا جلوگیری می­کنند، مانند کیسه­های نایلونی شفاف که با آن غذاها را بسته­بندی می­کنند، پوشیده می­شود (پورزبید، 1397: 24).

مترجم در ترجمة این عبارت، فاصلة زیادی میان مبتدا و خبر یا همان نهاد و گزاره ایجاد کرده است. همچنین خبر مفرد «ملفوفة» را به صورت فعل ترجمه کرده و همین امر بر فاصله زیاد میان نهاد و فعل تأثیر گذاشته است.

ترجمة پیشنهادی: بدن­های پیچیده در پارچه­های مصنوعی ارزان‌قیمت و شبیه به کیسه‌های نایلونی نازک مخصوص بسته­بندی مواد غذایی که هوا از آن‌ها رد نمی­شود.

متن اصلی:‌ «لوحت لی بیدها الیسری، بینما کانت أصابع الیمنی تتوزع مثل المروحة للتشبث بالحقیبة وجواز السفر» (کجه­جی، 2013: 25).

ترجمه: با دست چپش در حالی که انگشت­های دست راستش مانند پره­های یک پنکه تقسیم شده بود تا کیف و گذرنامه را محکم بگیرد برایم دست تکان داد (پورزبید، 1397: 28).

در این عبارت، بی­توجهی به ضرورت دور نشدن زیاده از حد نهاد و گزاره و رعایت ترتیب عبارات جملة عربی در ترجمة فارسی آن از روانی متن کاسته است. حال آنکه دستور زبان فارسی ایجاب می­کند، مترجم ابتدا جملة ظرفیه و سپس جملة اصلی را ذکر کند.

ترجمة پیشنهادی: در حالی که انگشتان دست راستش برای گرفتن چمدان و گذرنامه مثل پره­های یک بادبزن دستی پخش شده بودند با دست چپش برایم دست تکان داد.

2-2-2-3. ترجمه از طریق بسط و توضیح معنا

در این مورد، مترجم برای جلوگیری از هرگونه گنگی و ابهام به شرح و توضیح بیشتری در زبان مقصد می­پردازد (طهماسبی و دیگران، 1392: 169). در 4 مورد از ترجمة پورزبید بسط معنا خودنمایی کرده است که به بیان 2 مورد بسنده می­کنیم.

متن اصلی: «تراجع فیه عن زیارة أور...» (کجه‌جی، 2013: 14).

ترجمه: نظرش .... عوض شد و پا پس کشید (پورزبید، 1397: 5).

پورزبید برای ترجمة یک فعل از دو معادل استفاده کرده است و به نظر می‌رسد این استفاده در جهت تأکید بیشتر بر تغییر نظر فاعل کلام است؛ به نحوی که با تغییر لحن از طریق تآکید در ترجمه، مقصود خود را رسانده است.

 

متن اصلی: «وسمعته یذکر العراق بشیء ما» (کجه­جی، 2013: 15).

ترجمه: زن شنید که چیزهایی دربارة عراق می­گوید (پورزبید، 1397: 17).

مترجم در این عبارت، نشانه تأنیث را با ذکر لفظ زن آشکار می­کند تا نهاد کلام به درستی نمایان شود. در اینجا زن مورد نظر قبلاً با اسم مشخص شده است و از آنجا که او در این بخش در یک جمع متشکل از زنان و مردان حضور دارد، استفاده نکردن از نام وردیه، خواننده را به شک می­اندازد که آیا آن زن وردیه بوده است یا دیگری. همچنان که با توجه به ذکر اسم قهرمان داستان در بخش­های قبلی، بهتر است به جای کلمه «زن» از نام او استفاده شود.

ترجمة پیشنهادی: وردیه شنید که چیزهایی دربارة عراق می­گوید.

2-2-2-4. ترجمه از طریق تلویح، تقلیل و حذف

برخی از عناصری را که در متن اصلی رمان به آن تصریح شده است، می­توان با تلویح بیان یا آن را به طور کلی حذف کرد. در واقع ترجمه از طریق حذف؛ یعنی اینکه مترجم براساس زبان مقصد می­تواند برخی جملات یا کلمات را در ترجمه حذف کند تا ترجمه به زبان مقصد نزدیک­تر شود، هرچند که مترجم در برابر هر کلمه­ای که حذف می‌کند، تعهد دارد. «اقلامی که مترجم مجاز به حذف آن­ها در متون است، عبارتند از: زبان حرفه‌ای، مشروط بر آنکه به قصد تأکید به­کار نرفته باشد؛ تبدیل افعال مرکب به ساده در جاهایی که اختلاف معنا جزئی باشد؛ کلیشه­ها اعم از: قیودی مثل «طبعاً»، «البته»، «احتمالاً»، «اساساً»، «اصولاً» و...» (نیازی و قاسمی‌اصل، 1397: 135). در بررسی انجام شده، موردی برای این عنوان یافت نشد.

2-2-2-5. ترجمه از طریق تغییر نوع جمله

در این نوع ترجمه، مترجم نوع جملات اصلی را در زبان هدف، تغییر می­دهد؛ مثلاً جملات خبری زبان مبدأ را در زبان مقصد به صورت انشایی ترجمه می‌کند یا اینکه جملات ساده را به صورت مرکب ترجمه کند که در این پژوهش فاقد نمونه است.

 

 

نمودار 2. پراکندگی زیرمجموعه­های سطح صرفی- نحوی

 

2-2-3. گفتمانی- کارکردی

زیرمجموعه‌های این سطح شامل حذف منظور از متن اصلی، حذف حواشی، تغییر به علت اختلافات فرهنگی و اجتماعی، تغییر لحن، تغییردر ساختمان درونی متن مبدأ و تعدیل یا کاهش اصطلاحات محاوره‌ای است که در ادامه نمونه‌های آن‌ها بررسی خواهند شد.

2-2-3-1. حذف منظور از متن اصلی

متن اصلی: «أسعدنی خروجها من البلد، أخیراً» (کجه‌جی، 2013: 13).

ترجمه: بیرون آمدنش از کشور خوشحالم کرد (پورزبید، 1397: 28).

واژه «أخیراً» در عبارت عربی در ترجمة فارسی آن حذف شده است.

ترجمة پیشنهادی: از اینکه بالاخره از کشور خارج شده بود، خوشحال بودم.

2-2-3-2. حذف حواشی

نمونه برای «حذف حواشی» در ترجمة پورزبید یافت نشد.

2-2-3-3. تغییر به علت اختلافات فرهنگی و اجتماعی

گاه ممکن است کاربست یک واژه از منظر فرهنگ مبدأ بدون اشکال و پذیرفته شده باشد، اما فرهنگ زبان مقصد کاربرد آن را نپسندد. ممکن است تشبیهی در زبان مبدأ گویای امری باشد و نویسنده از آن برای تبیین موضوعی استفاده کرده باشد، اما همان تشبیه در زبان مقصد از این وجه تببین‌کنندگی برخوردار نباشد. در این شرایط مترجم ناگزیر است با هدف حفظ ارزش و سطح متن، دست به تغییراتی بزند. مثال زیر یکی از این موارد است؛ هر چند که به نظر می­رسد مترجم در این مورد موفق عمل نکرده است.

متن اصلی: «حجارة اللی ما تعجبک تفجخک.. تشج رأسک» (کجه‌جی، 2013: 30).

ترجمه: از هر چی بدم می­آید، سرم می­آید (پورزبید، 1397: 17).

ضرب­المثل­های هر ملتی در بافت فرهنگی همان کشور شکل می­گیرند و معنا می­یابند، اما به همان شکل نزد ملتی با فرهنگی متفاوت معنا نمی­یابند و برای ادای حق آن‌ها در ترجمه باید به دنبال معادل مناسب با معنای ضرب­المثل در متن مقصد بود. پورزبید تلاش کرده این کار را کند، اما از معادل درستی استفاده نکرده است؛ زیرا با توجه به جملات پیشین، مادر از دکتر شدن دخترش خوشحال است و با وجود اینکه دیگران توقع چنین اتفاقی را نداشته­اند، او پیش­بینی کرده که دخترش همه را متعجب خواهد ساخت و این ضرب­المثل را به عنوان شاهد ادعای خود گفته است، اما ضرب­المثلی که پورزبید به­کار برده؛ یعنی مادر از دکتر شدن وردیه ناراحت است.

ترجمه پبشنهادی: «فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه!» یا «ای بسا سنگ که مینا شد از اقبال گداز!»

لازم به توضیح است که هر چند لفظ عبارت عربی ممکن است غلط‌انداز باشد و از قضا ترجمة پورزبید نیز ترجمة نزدیک به لفظ عبارت عربی است، اما با توجه به سیاق عبارت، تناسبی میان ضرب‌المثل فارسی «از هر چی بدم میاد سرم میاد» با حس مادر که می­خواهد به همه بگوید «دیدید دخترم را به حساب نمی­آوردید ولی خانم دکتر شد!» وجود ندارد. مادر برای دخترش جشن می­گیرد و ساز و آواز به راه می‌اندازد و دختر با عزت و احترام و با حمایت خانواده راهی شهر محل طبابتش می­شود و همة اینها نشان می­دهد که این ضرب‌المثل باید گویای این مطلب باشد.

2-2-3-4. تغییر لحن

حفظ لحن یکی از ارکان تأثیر ارتباطی است و باید از طریق زمان (Tense)، وجه (Mood) و بنا (Voice)، واژگان (Lexis) و نحو (Grammar) آن را حفظ کرد (ر. ک: متقی‌زاده و نقی‌زاده، 1396: 17). به عبارت دیگر، این پنج عنصر اعم از زمان، تم، آوا، واژگان و نحو جمله، لحن متن را می­سازند و مترجم باید از این عناصر به گونه­ای استفاده کند که فضای حاکم بر جمله و متن را به درستی به خواننده القا کند.

متن اصلی: «خیب أملها ولم یأت بالجبة المذهبة التی ... لا بأس. إنه البابا وها هی فی حضرته» (کجه‌جی، 2013: 14).

ترجمه: .... ای بدک نیست... (پورزبید).

در این بخش وردیه در حضور پاپ اعظم است. آرزویش برآورده نشده و پاپ آن جُبه طلایی­ را که وردیه دوست داشته او را در آن ببیند، نپوشیده است. با این حال وردیه به همین که توانسته پاپ را از نزدیک ببیند، راضی شده و می­گوید: «اشکالی ندارد». هر چند این‌ها افکار وردیه است با این حال کاربرد عبارت «ای بدک نیست» -چنان که پورزبید به کار برده است- با لحن جملات و بند مربوطه همخوانی ندارد. وردیه در حال نظر دادن دربارة لباس پاپ نیست که بتوان در برگردان عبارت «لا بأس» گفت: ای.. بدک نیست.

2-2-3-5. تغییردر ساختمان درونی متن مبدأ

متن اصلی: «و أزاحت قنانی السبیرتو...» (کجه‌جی، 2013: 18).

ترجمه: بطری‌های اسپرتو...را از بین برد (پورزبید، 1397: 20).

نویسنده در این بخش از داستان در حال توصیف وردیه در مطبش است. حال آنکه استفاده از بطری، مخاطب را به یاد نوشیدنی می­اندازد؛ خصوصاً که اسپرتو یک نام تجاری است. در زبان عربی به الکل، سبیرتو یا اسبرتو می‌گویند (ر. ک: وحدتی شبیری، 1389: 27 و معجم المعانی و قاموس الترجمان)، اما همانطور که ملاحظه می­شود، مترجم اسبرتو را به اسپرتو تغییر داده و در کار خود وارد کرده است.

ترجمة پیشنهادی: شیشه­های الکل...را دور انداخت.

2-2-3-6. تعدیل یا کاهش اصطلاحات محاوره­ای

متن اصلی: «لم یکذب الشعراء الملاعین الغاوون اصدقاء اخیها سلیمان و ندماءه...» (کجه‌جی، 2013: 31).

ترجمه: شاعران لعنتی فریبه‌کار دوستان برادرش و ندیمان او زمانی گمان می‌کردند... (پورزبید، 1397: 34).

مترجم فعل «لم یکذب» را ترجمه نکرده و بدین صورت از مفهوم اصلی جمله فاصله گرفته است. حال آنکه می­توانست بگوید: «شاعران... بیراه نگفته بودند که ...»، چراکه واژة «غاوی» به معنای گمراه است و نه فریبه‌کار.

متن اصلی: «هات صورتین و طابعاً مالیاً و خذ جواز سفرک» (کجه‌جی، 2013: 26).

ترجمه: دوعکس و یک تمبر بیاور وگذرنامه‌ات را ببر (پورزبید، 1397: 29).

«تمبر مالیاتی یا برچسب عوارض» بهترین جایگزین برای ترکیب «طابعاً مالیاً» است، اما مترجم با حذف ترجمة واژة «مالیا» به مقصود اصلی نویسنده، خلل وارد کرده است.

ترجمة پیشنهادی: دوعکس و یک تمبرمالیاتی بیاور و گذرنامه­ات را ببر.

متن اصلی: «تلک المخصصة للعملیات الدقیقة...» (کجه‌جی، 2013: 17).

ترجمه: همان که مخصوص عمل جراحی است (پورزبید، 1397: 19).

نویسنده می­داند که عمل جراحی کار ظریفی است، با این حال کلمة «دقیقة» را ذکر کرده است، زیرا طبیعتاً عمل­های جراحی از نظر دقت و ظرافت با هم متفاوتند و پزشکان از چاقوهای مختلفی در این کار استفاده می­کنند، اما مترجم معادلی برای کلمه «الدقیقة» نیاورده و با حذف آن به توصیفات جزئی نویسنده اثر خلل وارد کرده است.

ترجمة پیشنهادی: همان که مخصوص عمل­های جراحی ظریف است.

متن اصلی: «تتأمل الثریات و النقوش الذهبیة و الرسوم البدیعةالتی تطرز سقف القاعة» (کجه‌جی، 2013: 25).

ترجمه: در لوسترها و نقاشی‌های بی‌نظیری که سقف سالن را مزین کرده بود، تأمل می‌کرد (پورزبید، 1397: 18).

مترجم برای دو واژۀ «الثریات و الرسوم البدیعة» معادلی ذکر کرده، اما برای واژة «النقوش الذهبیة» که میان دو کلمه آمده، معادلی بیان نکرده است. در حقیقت نقش و نگارهای طلایی که بهترین معادل برای این واژة محذوف است در بطن واژۀ «الرسوم البدیعة» مخفی شده و هویت خود را از دست داده است. .در صورتی که نویسنده با هدف توصیف جزئیات مکان، خواستار بسترسازی زیبا و جذاب برای به تصویر کشیدن اتفاقات داستان بوده و حذف بی‌مورد این واژه به غرض نویسنده خلل وارد کرده است.

ترجمة پیشنهادی: در لوسترها و نقش و نگارهای طلایی و نقاشی­های بی­نظیری که سقف سالن را مزین کرده بود، تأمل می­کرد.

متن اصلی: «کهلا اشیب متأنقا علی اربع و عشرین حبة» (کجه‌جی، 2013: 12).

ترجمه: پیرمردی بسیار خوش پوش (پورزبید، 1397: 14).

مترجم برای واژة «اشیب» هیچ‌گونه معادلی بیان نکرده است؛ گویی که آن را در کلمه «پیرمرد» نهان کرده تا از اطناب جلوگیری کند. حال آنکه ترجمة دقیق این عبارت به تصویرسازی برای مخاطب در جریان شخصیت‌پردازی کمک شایانی خواهد کرد.

ترجمة پیشنهادی: پیرمردی با موهای سفید و بسیار خوش پوش.

متن اصلی: «یسیر خطوات علی السجادة الزرقاء...» (کجه‌جی، 2013: 14).

ترجمه: مهمان روی فرش آبی راه می‌رود (پورزبید، 1397: 16).

مترجم برای واژة «خطوات» هیچ معادلی ذکر نکرده است و تنها به ترجمة فعل بسنده می­کند.

ترجمة پیشنهادی: مهمان چند قدمی روی فرش آبی راه می‌رود.

متن اصلی: «حیاة کتبت علیهم فی سجل مجهول...» (کجه‌جی، 2013: 19).

ترجمه: زندگی که برای آن‌ها در شناسنامه­ای مجهول نوشته شده... (پورزبید، 1397: 21).

نویسنده برای اینکه مفهوم زندگی پررنج و مشقت را به تصویر بکشد، از ترکیب: «کتب + علی» استفاده کرده است. از این رو، مترجم باید در ترجمه این عبارت از معادل درستی در زبان مقصد بهره بگیرد.

ترجمة پیشنهادی: زندگی پرمشقتی که در شناسنامه­ای مجهول به آن محکوم شده بودند... .

 

 

نمودار 3. پراکندگی زیرمجموعه­های سطح گفتمانی-کارکردی

 

2-2-4. سبکی- علمی

زیرمجموعه‌های این سطح شامل بسط خلاقه، اشتباه مترجم، حفظ اعلام وحفظ ساختار خاص متن مبدأ است که در ادامه نمونه‌های آن‌ها بررسی خواهند شد.

2-2-4-1. بسط خلاقه

متن اصلی: «یسیر خطوات علی السجادة الزرقاء» (کجه‌جی، 2013: 14).

ترجمه: مهمان روی فرش آبی راه می‌رود (پورزبید، 1397: 16).

مترجم کلمة «مهمان» را که در متن مبدأ تقدیراً حذف شده است به صورت آشکار در زبان مقصد بیان می‌کند تا بتواند اطلاعات دقیقی را در اختیار مخاطب قرار دهد.

متن اصلی: «وقف یرتجل کلمة ترحیب لم تفهم منها شیئا...» (کجه‌جی، 2013: 14).

ترجمه: ایستاد تا سخنرانی خوشامدگویی را ایراد کند که وردیه هیچ چیز از آن نفهمید (پورزبید، 1397: 16).

نام وردیه در زبان مبدأ از طریق ضمیر مستتر بیان شده است، اما مترجم به درستی و وضوح با ذکر نام بدل از ضمیر توانسته هرگونه گنگی در زبان مقصد را از بین ببرد و مخاطب را متوجه فاعل کلام سازد.

 

متن اصلی: «افهم منها أن وزیر الخارجیة جاء بنفسه...» (کجه‌جی، 2013: 27).

ترجمه: از حرف­های این زن می­فهمم که وزیر خارجه شخصاً آمده (پورزبید، 1397: 29).

ضمیر «ها» در حرف جر «من» با لفظ مناسبی در زبان مقصد مانند «حرف­ها» نمایان شده است تا بتواند معنا را به بهترین صورت تکمیل سازد.

2-2-4-2. اشتباه مترجم

مترجم در 23 نمونه دچار اشتباه در ترجمه شده است که به بررسی 13 نمونه در این مقاله خواهیم پرداخت.

متن اصلی: «الله یحفظک لشبابک» (کجه‌جی، 2013: 15).

ترجمه: خدا تو را حفظ کنه جوون (پورزبید، 1397: 17).

این عبارت دعایی را وردیه در تشکر از سارکوزی[15] که برای دست دادن به او از سکو پایین آمده است، می­گوید. این دعا در جُرگه اصطلاحات محاوره­ای استفاده می­شود، اما مترجم آن را به درستی ترجمه نکرده است، چرا که به نظر می­رسد حرف «ﻟ» در کنار «شباب» را نادیده انگاشته و در ترجمه نیاورده است.

ترجمة پیشنهادی: خدا تو را برای جوانانت حفظ کند.

متن اصلی: «متصرف اللواء و قائد الفرقة الاولی و العلویة شذرة...» (کجه‌جی، 2013: 16).

ترجمه: استاندار، سرلشکر، فرماندة تیپ یکم، سیده شذره... (پورزبید، 1397: 18).

«لواء» در این متن، اصطلاح نظامی نیست، بلکه به تقسیمات کشوری عراق اشاره دارد.

ترجمة پیشنهادی: استاندار، فرماندة لشکر یکم، سیده شذره...

متن اصلی: «لو جاء أهالی الدیوانیة الذین کانت تعرفهم... لو وقفوا کلهم معها ظهرا و سنداً» (کجه‌جی، 2013: 17).

ترجمه: چه می­شد اگر اهالی دیوانیه که آن‌ها را می­شناخت می­آمدند... چه می­شد اگر همه آن­ها پشت و رو کنارش می­ایستادند (پورزبید، 1397: 18).

مترجم دراین عبارت با ترجمة تحت­الفظی، مقصود نویسنده را اشتباه ترجمه کرده و از آن فاصله گرفته است.

ترجمة پیشنهادی: ای کاش همه آن­ها پشت او می­ایستادند (حامی و پشتیبان او بودند).

متن اصلی: «تتعامل یداها بخفة مع اجساد شابة او مترهلة» (کجه‌جی، 2013: 21).

ترجمه: دستانش به آرامی روی بدن­های جوان یا شل و ول کار می­کرد (پورزبید، 1397: 24).

«بخفة» به معنی سرعت است که مترجم به خطا، آن را «به آرامی» ترجمه کرده است.

ترجمة پیشنهادی: دستانش روی بدن­های جوان یا شل­ و ول، سریع کار می­کرد.

متن اصلی: «الحواجب الموشومة» (کجه‌جی، 2013: 22).

ترجمه: ابروهای برداشته (پورزبید، 1397: 24).

مقصود از «موشومة» «خالکوبی شده» است؛ نه تمیز و اصلاح شده. این اسم مفعول از ریشه «وشم» به معنی به جا گذاشتن اثر و نشانه روی چیزی است (آذرنوش، 1391: 1189).

ترجمة پیشنهادی: ابروهای خالکوبی شده.

متن اصلی: «هویة یمکن لأهل البلاد الحصول علیها آلیاً» (کجه‌جی، 2013: 26).

ترجمه: هویتی است که مردم کشور می­توانند آن را به شکل خودکار به دست آورند (پورزبید، 1397: 29).

معادل «هویة» در زبان فارسی شناسنامه است که مترجم به اشتباه آن را عیناً در متن مقصد ذکر کرده است .

ترجمة پیشنهادی: شناسنامه­ای است که مردم هر کشوری می‌توانند آن را به صورت مکانیزه دریافت کنند.

متن اصلی: «... لکنها یبتسم ووجهها صاف» (کجه­جی، 2013: 28).

ترجمه: ... اما لبخند می­زند و صورتش بدون چروک است (پورزبید، 1397: 30).

مقصود نویسنده از لفظ «صاف»، «شفاف» است، اما مترجم آن را بدون چین و چروک تعبیر کرده است. در این بخش، نویسنده در مورد پیرزنی صحبت می‌کند که با اینکه روی ویلچر نشسته، اما سر حال است و صورتش از شادی برق می­زند.

ترجمة پیشنهادی: «صورتش شفاف است» یا «چهره­اش باز است».

متن اصلی: «إنه الابن البکر، حاد و نحیل وقوی ومنتصب القامة مثل الألف، و علیه یعلقون الآمال» (کجه‌جی، 2013: 29).

ترجمه: او پسربزرگ خانواده، حساس و ترکه­ای و قوی است و مانند الف شق و رق. به او امید زیادی دارند (پورزبید، 1397: 32).

در این بخش نویسنده برای پسر بزرگ خانواده، صفات برجسته­ای ذکر می­کند، اما پورزبید به اشتباه صفت «حاد» را به «حساس بودن» تعبیر کرده است. حال آنکه از سیاق عبارات چنین برمی­آید که مقصود از «حاد»، تیزهوش و تیزبین بودن سلیمان است.

ترجمة پیشنهادی: او پسر ارشد، باهوش... .

متن اصلی: «شقیقتها السافرة» (کجه‌جی، 2013: 30).

ترجمه: خواهر مسافرش...(پورزبید، 1397: 33).

لفظ «سافرة» در عربی برای «زنان بی­حجاب» استفاده می­شود، اما مترجم به خطا این لفظ را به صورت مسافر ترجمه کرده است .

ترجمة پیشنهادی: خواهر بی حجابش... .

متن اصلی: «زعموا أن هناک مساقط للرؤوس و أخری للأفئدة» (کجه‌جی، 2013: 31).

ترجمه: گمان می­کردند که آنجا زادگاه تن­ها و قلب­ها است (پورزبید، 1397: 34).

در این عبارت، پورزبید به سیاق جملات بی‌توجه بوده است، چراکه وردیه در فضای شهری جدید قدم گذاشته و سخنی را از زبان دوستان شاعر سلیمان در ذهن مرور می‌کند که این نقل قول، معادل درستی در زبان فارسی دارد که می‌گوید: «می­گویند، تن آدم یک جا زاده می‌شود و دلش جای دیگر». به عبارت دیگر، انسان یک زادگاه جسمی دارد و یک زادگاه روحی. این نقل قول که از سوی شاعران گفته شده نوعی ذوق ادبی دارد که باید با همان ذوق ادبی ترجمه شود.

 

متن اصلی: «کأن موظفی الداخلیة یتسلون بألقابنا وسلالتنا» (کجه‌جی، 2013: 25).

ترجمه: انگار کارمندان وزارت کشور با لقب­ها و دودمان ما تسلی پیدا می­کنند (پورزبید، 1397: 28).

فعل «تسلی» در صورت کاربرد به همراه دو حرف «عن ﺑ» به معنای تسلی یافتن است، اما وقتی فقط با حرف جر «ﺑ» به­کار می­رود، به معنای سرگرمی است. از این رو، ترجمه پورزبید در این جمله نادرست است.

ترجمة پیشنهادی: انگار نام‌خانوادگی و دودمان ما، سرگرمی کارمندان وزارت کشور است.

متن اصلی: «تلک التی یقال إن الطرازات تشتغلن علیها عشرات الساعات» (کجه‌جی، 2013: 14).

ترجمه: لباسش همان بود که گفته می­شود زنان بافنده ده­ها ساعت روی آن کار می­کنند (پورزبید، 1397: 16).

منظور نویسنده از کاربرد ضمیر اشاره، اشاره به نوعی از لباس است که در ادامه درباره‌اش توضیح می­دهد، نه لباسی خاص، اما عبارت به­گونه­ای ترجمه شده است که گویی به لباس خاصی اشاره دارد.

ترجمة پیشنهادی: از آن لباس­هایی تنش بود که می­گویند زنان سوزن­دوز، ساعت­ها رویش کار می­کنند.

متن اصلی: «لم تغفر له أنه...» (کجه‌جی، 2013: 14).

ترجمه: او را هرگز نمی بخشید زیرا... (پورزبید، 1397: 15).

مترجم با اضافه کردن قیدی چون «هرگز» در متن مقصد بار دیگر مفهومی تأکیدی بر لحن کلام خود افزوده است. در حالی که حرف جزم «لم» معنای نفی مؤکد ندارد و این حرف «لن» است که بدین مفهوم، معادل‌یابی می‌شود.

2-2-4-3. حفظ اعلام

بیان نام‌ها در زبان فارسی و عربی به دو صورت مطرح می­شوند: 1- در دو زبان به یک شکل نوشته می­شوند؛ مانند «حسین، محمدو ...»، یا 2- مختلف هستند و باید در زبان عربی معرب شوند؛ مانند: «گوروباچف» که معرب آن می­شود: «غرباتشوف». گاهی باید اسم خاص را ترجمه کرد و گاهی باید آن را مستقیماً انتقال داد و در مواردی نیز باید به همراه توضیح آورد (متقی­زاده و نقی­زاده، 1396: 187).

متن اصلی: «اهالی الدیوانیة التی کانت تعرفهم» (کجه‌جی، 2013: 14).

ترجمه: اهالی دیوانیه که آن­ها را می‌شناخت (پورزبید، 1397: 18).

مترجم اسم خاص شهری را مستقیماً منتقل کرده است.

2-2-4-4. بیان نامناسب در متن مقصد

در بررسی‌های انجام شده، نمونه‌ای برای «حفظ ساختار خاص متن مبدأ» یافت نشد.

این مورد از 11 نمونه تشکیل شده است که به ذکر 3 مورد اکتفا می­کنیم.

متن اصلی: «بصوت ناعم و خافت» (کجه­جی، 2013: 14).

ترجمه: با صدایی نرم وآرام (پورزبید، 1397: 16).

معادل واژه «ناعم» در زبان فارسی نرم است، اما در زبان مقصد این صفت برای صدا مستعمل نیست. در نتیجه مترجم باید از صفتی مناسب در زبان فارسی برای توصیف صدا استفاده کند.

ترجمة پیشنهادی: با صدایی دلنشین و آرام.

متن اصلی: «اما البنت الصغری المنطوبة الهزیلة الخجول التی لم یکن أحد یحسب له حسابا» (کجه­جی، 2013: 29).

ترجمه: اما دختر کوچک منزوی لاغر مردنی خجالتی که هیچ‌کس او را آدم به حساب نمی­آورد (پورزبید، 1397: 32).

مترجم در ترجمة جملة «لم یکن أحد یحسب له حسابا» کمی زیاده‌روی کرده است، چراکه مقصود نویسنده اثر، تنها این بوده که کسی روی آن دختر کوچک خجالتی حساب باز نمی‌کرده است، اما مترجم در کوچک شمردن شخصیت آن دختر افراط کرده و این عبارت را به صورت «هیچ‌کس او را آدم حساب نمی‌کرد» معادل­سازی کرده است.

ترجمة پیشنهادی: اما دختر کوچک منزوی لاغر مردنی خجالتی که هیچ­کس رویش حسابی باز نمی­کرد.

متن اصلی: «نحیلة هی لکنها لیست علیلة و لا مسلولة» (کجه­جی، 2013: 28).

ترجمه: نحیف است؛ ولی علیل و مسلول نیست (پورزبید، 1397: 31).

مترجم هیچ معادلی برای دو واژة «علیل و مسلول» به کار نبرده و عیناً آن‌ها را تنها بدون تاء تأنیث ذکر کرده است؛ حال آنکه «علیل» در زبان فارسی به معنی «ناتوان و از کار افتاده» است. این در حالی است که نویسنده در پی تصویرسازی شرایط است و باید از معادلی چون «بیمار» به جای «علیل» بهره می­برد.

ترجمة پیشنهادی: لاغر است، اما بیمار و مسلول نیست.

2-2-4-5. پرگویی در برابر ساده‌گویی

در پرگویی در برابر ساده‌گویی، مترجم برای عبارت کوتاهی در زبان مبدأ چندین عبارت بلند به همراه توضیح و شرح در زبان مقصد ذکر می‌کند. این بخش طبق نظریة گارسس با برخی زیر گروه‌ها چون: تعریف و توضیح، بسط معنا و بسط خلاقه تداخل دارد (گارسس، 1994: 82).

اطناب مترجم درقالب 12 مورد خودنمایی می­کند که دراین پژوهش به بیان 3 مورد خواهیم پرداخت.

متن اصلی: «لقد أرادت وداعاً یلیق بابنتها الصغری وردیة و هی تذهب لتعمل طبیبة فی الریاف» (کجه­جی، 2013: 28).

ترجمه: می­خواست مراسم خداحافظی در شأن دختر کوچکش وردیه درحالی که به عنوان پزشک به روستاها می­رود، برگزار کند (پورزبید، 1397: 31).

مترجم با استفاده از ترجمة تحت­اللفظی به پرگویی در کلام دچار شده است؛ در حالی که ضرورتی ندارد که جمله حالیه حتماً به صورت میان جمله و با عبارت «درحالی که» آغاز شود. همچنین لزومی ندارد، کلمة جمع عربی به صورت جمع ترجمه شود.

ترجمة پیشنهادی: می­خواست برای دختر کوچکش وردیه که برای طبابت عازم روستا بود، مراسم خداحافظی در خوری برگزار کند..

 

متن اصلی: «تفرکین جبهتک تأملا او ربما مللاً من صداع الحکایة» (کجه­جی، 2013: 24).

ترجمه: پیشانی­ات را به نشانة تفکر می­مالی، یا چه­بسا از ملالی که در اثر سردرد از بازگویی داستان به وجود آمده این کار را می‌کنی (پورزبید، 1397: 26).

اطناب و زیاده گویی در ترجمه و معادل‌یابی این عبارت به اوج خود رسیده تا حدی که نگارش فارسی نیز دچار اشکال شده است.

ترجمة پیشنهادی: پیشانی­ات را می­مالی؛ حال، یا داری فکر می­کنی، یا از شنیدن قصه­ام سر درد گرفته­ای.

متن اصلی: «علی المقعد الکبیر المخصص له» (کجه­جی، 2013: 14).

ترجمه: روی صندلی بزرگی که برایش در نظر گرفته بودند (پورزبید، 1397: 16).

مترجم برای صفت «المخصص له» جمله­ای جایگزین کرده است.

ترجمة پیشنهادی: روی صندلی بزرگ و مخصوصش.

2-2-4-6.تغییر در صناعات ادبی بالاخص استعاره

متن اصلی: «یترک جمرة فی کیانها» (کجه­جی، 2013: 34).

ترجمه: شراره­ای در وجودش به­جای می­گذارد (پورزبید، 1397: 37).

«جمره» به معنی شراره آتش است، اما ترجمة جمله به این صورت تحت­اللفظی، آن معنای کنایی موردنظر از این عبارت را در فارسی منتقل نمی­کند. این عبارت باید طوری ترجمه شود که کنایه از اندوه بسیار و جگرسوز باشد.

ترجمة پیشنهادی: «که جگرش را می­سوزاند» یا «که دلش را آتش می­زند».

 

 

نمودار 4. پراکندگی زیرمجموعه­های سطح سبکی- علمی

 

 

نمودار 5. مقایسه فراوانی نمونه­ها در سطوح چهارگانه الگوی گارسس

 

 

نمودار 6. مقایسه نسبت ویژگی­های مثبت و منفی و خنثی

 

بحث و نتیجه‌گیری

بررسی­های انجام­شده از رمان «طشاری» و ترجمة آن با عنوان «تکه­پاره­های من» در قالب نمودارهایی به نمایش درآمده که بیانگر نقاط ضعف و قوت این ترجمه هستند. مترجم به تمامی سطوح الگوی گارسس به یک اندازه توجه نداشته و در این میان، شاهد غلبه و برتری سطح چهارم؛ یعنی سطح سبکی- علمی هستیم.

طبق پژوهش انجام شده، ترجمة پورزبید از«طشاری»، 23 مورد اشتباه مترجم، 11 مورد بیان نامناسب در متن مقصد و 12مورد پرگویی دارد. علاوه بر این، ویژگی­های منفی دیگری چون 22 مورد ترجمة تحت­اللفظی، 13 مورد قبض نحوی، 3 مورد تلویح، 9 مورد تعدیل اصطلاحات محاوره­ای، 3مورد تغییر لحن و 3 مورد بسط خلاقه را دربر گرفته­ است. دریک نگاه کلی می­توان چنین نتیجه گرفت که ویژگی­های منفی این ترجمه بالغ بر 103 مورد است که باعث مقبولیت پایین ترجمه شده است. همچنین زیرمجموعه­های سطح سبکی- علمی در قالب ویژگی­های منفی قرار می­گیرند و این امر بیانگر این حقیقت است که مترجم در حفظ سبک نویسنده قدم برنداشته و با اشتباهاتی در ترجمه، بیان نامناسب برخی عبارات و اطناب و پرگویی در مواردی دیگر از متن مبدأ فاصله گرفته است. در عین حال که در موارد متعدد، مفهوم به شکل دقیق به زبان مقصد منتقل نشده و شاهد ترجمة تحت‌اللفظی هستیم. همچنین با وجود دشواری انتقال زوایای نهان و آشکار متن مبدأ -که شامل سبک نویسنده و ساختار مضمون اصلی متن است- باید بگوییم مترجم در این زمینه توفیقی نداشته است.

تعارض منافع

تعارض منافع ندارم.

 

[1]. Lefevere, A.  

[2]. Carrion, R.

[3]. Garses model

[4]. Don Quijote

[5]. De Cervantes, M.

[6]. The Prince and the Pauper

[7]. Twain, M.

[8].Vinay, J,. Darbelnet, J.

[9]. Newmark, P.

[10]. Venan,B.

[11]. Nida, E.

[12]. Delisle,G.

[13]. Norbert, E.

[14]. Yatouri, V. 

[15]. Sarkozy, N.

آذرنوش، آذرتاش. (1391). فرهنگ معاصر عربی-فارسی. تهران: نی.
پورزبید، کریم. (1397). تکه­پاره­های من. تهران: مروارید.
حقانی، نادر. (1386). نظرها و نظریه­های ترجمه. تهران: امیر کبیر.
رایس، کاترینا و‌هاوس، جولیان. (2011). نقد ترجمه در پرتو رویکرد زبانشناسی نقش‌گرا. ترجمة گلرخ سعیدنیا. تهران: قطره.
رشیدی، ناصر و فرزانه، شهین. (1389) .ارزیابی و مقایسه ی ترجمه‌های فارسی رمان انگلیسی شاهزاده و گدا اثر مارک تواین براساس الگوی گارسس. زبان پژوهی، (3)2، 58-108.
صفوی، کوروش. (1397). هفت گفتار د رمورد ترجمه. تهران: مرکز.
صلح‌جو، علی. (1394). ازگوشه وکنار ترجمه. تهران: مرکز.
طهماسبی، عدنان، همایونی ، سعدالله و صابری، شیما. (1392). لایه‌های زبانی و بافت بیرونی در تعادل ترجمه­ای. پژوهش­های ترجمه درزبان و ادبیات عربی، 3(7)، 152-176.
عبدالباسط عبد، محمد. (2017). الخطاب النقدی التراث و التأویل. ط1. بیروت: الانتشار العربی.
عصفور، محمد. (2009). دراسات فی الترجمه و نقدها. ط1.بیروت: المؤسسة العربیة للدراسات و النشر.
فرهادی، پروین. (1392). بررسی نقد و ارزیابی ترجمه متون عربی (مطالعه نقد و ارزیابی آثار ترجمه­شده غسان کنفانی در سه بخش قصص، روایات و مسرحیات). پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
قلی‌زاده، حیدر. (1380). مشکلات ساختاری ترجمه قرآن. چ 1. تبریز: دانشگاه تبریز.
کجه­جی، انعام. (2013). طشاری. ط1. بیروت: الجدید.
لفور، آندره، بسنت، سوزان و هورنبی، مری اسنل. (1394). چرخش فرهنگی در مطالعات ترجمه. ترجمة مزدک بلوری. چ 2. تهران: قطره.
متقی­زاده، عیسی و نقی­زاده، سیدعلاء. (1396). ارزیابی ترجمه متون ادبی فارسی به عربی براساس مدل کارمن گارسس (پیام رهبر انقلاب به مناسبت موسم حج 1395 برای نمونه. پژوهش­های ترجمه در زبان وادبیات عربی، 7(16)، 169-193.
ناتل خانلری، پرویز. (1380). مسأله امانت در ترجمه. تهران: نشر دانش.
نجفی، ابوالحسن. (1361). غلط ننویسیم: فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
نیازی، شهریار و قاسمی اصل، زینب. (1397). الگوهای ارزیابی ترجمه با تکیه بر زبان عربی. چ 2. تهران: دانشگاه تهران.
نیومارک، پیتر. (2006). الجامع فی الترجمه. ترجمة حسن غزاله. بیروت: دار ومکتبه الهلال.
ــــــــــــــــــــ. (2008). دورة آموزش فنون ترجمه. ترجمة منصور فهیم و سعید سبزیان. تهران: رهنما.
وحدتی شبیری، حسن. (1389). الکل و فرآورده‌های آن در فقه اسلامی. تهران: بوستان کتاب.
www.Almaany.com
www.Tarjoman.com