ترجمه در زبان و ادبیات عربی
نیکو نیک راه؛ علیرضا نظری؛ علی اصغر شهبازی
چکیده
ترجمه به عنوان فرایند انتقال دادههای زبانی در بسیاری از متون ادبی به ویژه آثار داستانی به عنوان پل تعاملات فرهنگی عمل میکند. از اینرو، تسلّط مترجم بر عناصر فرهنگی موجود در متن مبدأ و توانمندی وی در گزینش معادل صحیح یا صحیحتر در متن مقصد میتواند به عنوان مقولهای در سنجش توفیق یا عدم توفیق مترجم محسوب شود. «پیتر نیومارک» ...
بیشتر
ترجمه به عنوان فرایند انتقال دادههای زبانی در بسیاری از متون ادبی به ویژه آثار داستانی به عنوان پل تعاملات فرهنگی عمل میکند. از اینرو، تسلّط مترجم بر عناصر فرهنگی موجود در متن مبدأ و توانمندی وی در گزینش معادل صحیح یا صحیحتر در متن مقصد میتواند به عنوان مقولهای در سنجش توفیق یا عدم توفیق مترجم محسوب شود. «پیتر نیومارک» بیش و پیش از دیگر نظریهپردازان متوجه اهمیت این مقوله بود و علاوه بر دستهبندی مقولات به ارائه راهکارهایی در معادلگزینی عناصر فرهنگی پرداخت. رمان «سفر» اثر محمود دولتآبادی با توجه به درونمایه آن و حرکت داستانی آن در بستر فرهنگ سنتی ایران برخوردار از کلیه عناصر فرهنگی مد نظر نیومارک است و مترجم این اثر به زبان عربی با چالشهای متعددی در این امر مواجه شده است. مقاله حاضر با روش توصیفیـ تحلیلی و با اتکا به نظریه نیومارک سعی میکند ضمن اشاره به راهکارهای مترجم در مواجهه با عناصر فرهنگی به تحلیل و نقد چگونگی گزینشهای مترجم بپردازد و از این رهگذر به ارزیابی و حتی سبکشناسی عملکرد مترجم در بهرهگیری از راهکارهای نیومارک بپردارد. نتایج حاصل نشان میدهد که پربسامدترین عناصر فرهنگی، مربوط به فرهنگ مادی و ضربالمثلها بوده است و نیز مترجم در ترجمۀ عناصر فرهنگی، از راهکار تلفیقی بیشتر از سایر روشها بهره برده است و میتوان گفت علت استفاده زیاد مترجم از این روش، تعداد زیاد برخی مقولات فرهنگی از جمله فرهنگ مادی و ضربالمثلها و نیز جهت رفع ابهام و توضیح در پاورقی برای آشنایی بیشتر مخاطبان عرب زبان بوده است.
علیرضا نظری؛ لیلا جلالی حبیب آبادی
چکیده
متون داستانی از معدود انواع ادبی است که بیش از انواع دیگر حاوی عناصر فرهنگی و بومی است و این امر جایگاه خاصی در پژوهشهای ترجمه از منظر نظریهپردازی و راهکارهای ترجمه یافتهاست. از جمله متون ادبی، رمان بوف کور یکی از آثار ادبیات معاصر فارسی است که مؤلفههای فرهنگی بسیاری را در جایجای آن میتوان دید که در امر ترجمه، مترجم را با ...
بیشتر
متون داستانی از معدود انواع ادبی است که بیش از انواع دیگر حاوی عناصر فرهنگی و بومی است و این امر جایگاه خاصی در پژوهشهای ترجمه از منظر نظریهپردازی و راهکارهای ترجمه یافتهاست. از جمله متون ادبی، رمان بوف کور یکی از آثار ادبیات معاصر فارسی است که مؤلفههای فرهنگی بسیاری را در جایجای آن میتوان دید که در امر ترجمه، مترجم را با چالشهای فراوانی روبهرو میکند. این رمان برجسته در سال 1976 میلادی به قلم ابراهیم الدسوقی به زبان عربی ترجمه شد. «ایویر» از جمله نظریهپردازانی است که برای ترجمة عناصر فرهنگی، رویکرد خاص خود را ارائه کردهاست که شامل وامگیری، تعریف، ترجمة تحتاللفظی، جایگزینی، واژهسازی، حذف و اضافه کردن میشود. در این پژوهش، قصد داریم با روش توصیفیـ تحلیلی، شیوههای ترجمة عناصر فرهنگی رمان بوف کور را به زبان عربی با تکیه بر رویکرد ایویر بررسی کنیم. با تحلیل شیوة ترجمه بوف کور مشخص میشود که مترجم در بیشتر موارد فرهنگی ترجیح دادهاست با شیوة جایگزینی به معادلیابی بپردازد که در برخی موارد با کاستی همراه بودهاست و صرفاً زمانی توفیق یافتهاست که از روش تلفیقی، بهویژه در افزودن به پاورقی بهره جستهاست.
علیرضا نظری
چکیده
در رابطة زبان و تفکر، هنوز هم سخن از فرضیة نسبیت زبانی میتواند بحثبرانگیز باشد. این فرضیه که بیشتر به نام ادوارد ساپیر و لی وورف شناخته میشود، بر کیفیت تأثیر زبان بر تفکر استوار است. در نوع افراطی آن، این «زبان» است که تعیینکننده و جهتدهندة اندیشه است و در نوع خفیف آن، زبان در بخشهایی از تفکر اثر میگذارد. مبنای فرضیه ...
بیشتر
در رابطة زبان و تفکر، هنوز هم سخن از فرضیة نسبیت زبانی میتواند بحثبرانگیز باشد. این فرضیه که بیشتر به نام ادوارد ساپیر و لی وورف شناخته میشود، بر کیفیت تأثیر زبان بر تفکر استوار است. در نوع افراطی آن، این «زبان» است که تعیینکننده و جهتدهندة اندیشه است و در نوع خفیف آن، زبان در بخشهایی از تفکر اثر میگذارد. مبنای فرضیه این است که گویشوران هر زبان از دریچة زبان خود با جهان مواجه میشوند و آن را ادراک میکنند. لذا تفاوتهای زبانی بعضاً منجر به تفاوت در جهانبینی نیز میشود. طبیعتاً ترجمه نیز که انتقال دادهها از زبانی به زبان دیگر است، از چنین نسبیتی متأثر خواهد بود. این مقاله، با روش توصیفی ـ تحلیلی به دنبال مقولهبندی نسبیتهای متمایز در زبان عربی و تأثیر آن بر ترجمة متون عربی، بهویژه متون کهن به فارسی است. به نظر میرسد که بر اساس خاستگاه متمایز عربی از فارسی و ابعاد متفاوت فرهنگی پیش از اسلام، بتوان مقولههایی از نسبیت را در نوع خفیف ملاحظه کرد که فهم و ترجمة متون عربی را با چالشهای خاصی مواجه سازد. سؤال مبنایی این پژوهش، تبیین مقولههای دستوری و قاموسی نسبیت و چگونگی تأثیر آن بر ترجمه از عربی خواهد بود و سرانجام بدین نتیجه میرسیم که مقولههای زمان، عدد و جنسیت در افعال، برخی ساختهای صرفی، رنگ، توصیفات و اعمال و نیز برخی پدیدههای طبیعی از جمله مواردی هستند که نشان میدهند زبان عربی خصوصاً در دورههای اولیه آن، به مراتب جزئینگرتر از فارسی است و به عبارت دیگر، جهان خارج را با برشهای بیشتری تقطیع میکند و توجه خاص مترجمان را در این زمینه میطلبد.
علیرضا نظری؛ زهره اسدپور عراقی
چکیده
تداخل زبانی یا به عبارتی، آمیختگی دو زبان از ویژگیهای متمایز ارتباط زبان فارسی با زبان عربی است. ورود اسلام به ایران، نوع عمیقی از ارتباط بین دو زبان فارسی و عربی را ایجاد نمود؛ ارتباطی که منجر به تأثیرگذاری بین آن دو، بهویژه از جنبة واژگانی گردید؛ بدین معنا که واژگان دخیل یا وامواژههای بسیاری بین دو زبان مبادله شد که سهم وامواژههای ...
بیشتر
تداخل زبانی یا به عبارتی، آمیختگی دو زبان از ویژگیهای متمایز ارتباط زبان فارسی با زبان عربی است. ورود اسلام به ایران، نوع عمیقی از ارتباط بین دو زبان فارسی و عربی را ایجاد نمود؛ ارتباطی که منجر به تأثیرگذاری بین آن دو، بهویژه از جنبة واژگانی گردید؛ بدین معنا که واژگان دخیل یا وامواژههای بسیاری بین دو زبان مبادله شد که سهم وامواژههای عربی در فارسی به مراتب بیشتر و قابل توجّه است. واژگان متعدّدی که علیرغم حفظ فرم واجی و نوشتاری، تعداد فراوانی از آنها در طول قرنها دچار تحوّل معنایی و کاربردی شدهاند، بهطوری که در برخی مواقع، فقط صورت نوشتاری یکسانی دارند و دو نشانة زبانی کاملاً متفاوت محسوب میگردند. این مسئله در ترجمة بین دو زبان مشکلاتی را برای مترجمان به وجود میآورد. در این جستار، با روش تحلیلی و آزمایش میدانی موضوع تلاش میشود با ارائة دستهبندی جدید و کلّی واژگان دخیل عربی، جنبههای اثرگذار هر دسته، در ترجمه را مشخّص نموده است و نشان داده شود که ترجمه از عربی با وجود واژگان دخیل فراوان، گرچه از سویی ممکن است یاریگر باشد، امّا با توجّه به تحوّلات معنایی بسیاری از این واژگان و تفاوت کاربردی و یا تفاوت ابعاد نشانداری دستة دیگر، میتواند باعث کجروی در معادلیابی شود.