فاطمه محمدنسب؛ فرشته افضلی
چکیده
در ترجمه میان زبان و فرهنگ، نقاط مشترک بسیاری وجود دارد، اما تفاوتهای فرهنگی، گاهی مترجم را وادار به تغییر در متن اصلی میکند. کاربرد زبان عامیانه به شکل شکستن واژهها، تخفیف و تکرار، ابدال، قلب، افزایش و کاهش واجواژه، واژگان محاورهای، دعا، سوگند، نفرین و... خود را نمایان میکند. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی سازمان ...
بیشتر
در ترجمه میان زبان و فرهنگ، نقاط مشترک بسیاری وجود دارد، اما تفاوتهای فرهنگی، گاهی مترجم را وادار به تغییر در متن اصلی میکند. کاربرد زبان عامیانه به شکل شکستن واژهها، تخفیف و تکرار، ابدال، قلب، افزایش و کاهش واجواژه، واژگان محاورهای، دعا، سوگند، نفرین و... خود را نمایان میکند. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی سازمان یافته است، برآنیم تا مؤلفههای زبان عامیانه در حوزۀ واژگان و نحو؛ یعنی اصطلاحات، کنایهها، همگونسازی، واژگان کوچهوبازاری، دشواژهها، دعا و نفرین، شکستهنویسی و... را در برابر هر یک از واژهها و تعبیرهای عربی در ترجمۀ فارسی آن، برابریابی و جایگزینسازی کنیم تا بتوانیم زبان نوشتار را به زبان گفتار شخصیتهای داستان نزدیک کنیم و باعث باورپذیری در حقیقتنمایی بیشتر آن شویم. با مطالعۀ آثار «نجیب محفوظ» نویسنده نامدار عرب، مجموعه داستان «الحب فوق هضبة الهرم» را برگزیدیم؛ زیرا یکی از بهترین داستانهایی بود که با خواندن متن آن دریافتیم میتوانیم بسیاری از مؤلفههای زبان عامیانه را همچون اصطلاحات، کنایه، همگونسازی، واژگان کوچهوبازاری، دشواژه، شکسته نویسی و... در ترجمۀ فارسی آن پیاده کنیم. نتایج نشان میدهد در پیادهسازی مؤلفههای بیان شده در ترجمه این مجموعه از «جملههای نیمهتمام» (آن هم به سبب وجود فراوانی اینگونه در متن مبدأ)، «جابهجایی ارکان جمله» و تعابیر و واژگان عامیانه بیشتر بهره بردیم. نتایج همچنین بیانگر آن است که از مؤلفههای «سوگندواژه» (به سبب کم کاربرد بودن آن در متن مبدأ) و «حذف» به میزان اندکی استفاده شد.