نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار، گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه خوارزمی، کرج، ایران

2 دانشیار، گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران

چکیده

تکواژها در هر زبانی موضوع اصلی علم «ساخت‌شناسی واژگانی» به‌شمار می‌روند و به دوگروه وابسته و غیروابسته (آزاد) تقسیم می‌شوند. تکواژ وابسته «غیر» از تکواژهای معروف و پرکاربرد زبانی و از زمرۀ ادوات رایج استثنا در علم نحو عربی است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی بر آن است تا ساختارهای مختلف جدید و قدیم زبانی این تکواژ را شناسایی و معادل‌های ترجمه‌ای آن‌ها را ارائه کند و کاربرد اختصاصی هر یک را برای زبان‌آموزان عربی و مترجمین این زبان تبیین کند. این بررسی نشان داد تکواژ وابسته «غیر» از 10 ساختار و به تبع آن 10 معادل ترجمه‌ای در زبان عربی برخوردار است و ساختارهای «غیر + من + اسم جنس» و «غیر أنّ»، ساختار «غیر + ضمیر + من + اسم جنس/ اسم جمع» وساختار «من + غیر + مصدر موول / صریح» از جمله ساختارهای معاصر برای این تکواژ محسوب می‌شوند و هر یک معادل ترجمۀ خاص خویش را دارد. همچنین مشخص شد برخی ساختارهای جدید، جایگزین ساختارهای قدیمی این تکواژ هستند.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

The Dependent Morpheme "GHAIR" and its Translation Equivalents in Persian

نویسندگان [English]

  • Ali Asvadi 1
  • Sayyed Mohammad Mirhosseini 2

1 Assistant Professor, Department of Arabic Language and Literature, Kharazmi University, Karaj, Iran

2 Associate Professor, Department of Arabic Language and Literature, Imam Khomeini International University, Qazvin, Iran

چکیده [English]

Morphemes in any language are the main subject of the science of "lexical construction" and are divided into two groups of dependent and non-dependent (free). This research with a descriptive-analytical approach aims to identify different new and old linguistic structures of the morpheme, provide their translation equivalents, and explain the specific application of each for Arabic learners and translators of the language. This study showed the dependent morpheme "GHAIR" has 10 structures and, of course, 10 equivalents of translation in the Arabic language. These (non + I + noun + gender), (non-noun), (non + pronoun + I + noun / gender noun), and (I + non + infinitive) are considered as contemporary structures for the morpheme and each has its own translation equivalent. It was also found that some new structures were substituted for the old ones of the morpheme.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Dependent Morpheme
  • Other
  • Translation Equivalent
  • Persian Language

تکواژ وابستۀ «غیر» یکی از ادوات اسمی پرکاربرد در زبان عربی است که کاربرد اصلی آن بیان مفهوم مغایرت است. این تکواژ به لحاظ تنوع استعمال و کاربرد در زبان عربی
-و به ویژه دورۀ معاصر- کاربردهای متنوعی دارد؛ اما زبان‌آموزان عربی و مترجمین زبان عربی بیشتر به مفهوم مغایرت توجه داشته‌اند و به تنوع کاربردی این تکواژ توجهی ندارند. ارائۀ یک مجموعه ساختارهای مورد کاربرد این تکواژ از یک سو، زبان‌آموز و مترجم را به دقت در اشکال مختلف ساختاری و معادل ترجمه‌ای آن واداشته و از سوی دیگر به مصادیق و معادل‌های ترجمه‌ای درست هر ساختار به صورت مستقل آگاهی می‌یابد، چراکه یکی از مشکلات حوزۀ ترجمه، تک‌انگاری معادل ترجمه‌ای و به عبارت دیگر، تک‌معنایی است؛ حال آنکه درخصوص تکواژهای زبان عربی به دلیل ظرفیت بالای این زبان در توسعه معنایی و چند معنایی، نقش بسزایی داشته است و غفلت از آن موجبات ترجمه‌های نادرست و احیانا مخالف را فراهم می‌کند. این بررسی برآن است تا با معرفی تکواژ وابسته «غیر» و جایگاه آن در زبان عربی به ارائه اشکال مختلف ساختاری کاربرد آن بپردازد و معادل‌های ترجمه‌ای هر یک را مشخصاً برای زبان‌آموزان عربی به ویژه دانشجویان ایرانی رشته زبان وادبیات عربی و مترجمی عربی ارائه کند. همچنین ضمن بررسی مستند ساختارها در منابع نحوی، ادبی و لغوی، جایگاه و تغییرات احتمالی در برخی ساختارها را نیز در دورۀ معاصر تبیین کند.

این پژوهش در پی پاسخگویی به سه سؤال است: 1- تکواژ وابسته «غیر» شامل کدام مفاهیم و ساختارها در زبان فارسی می‌شود؟ ،2- تکواژ وابسته «غیر» دارای چه معادل‌های ترجمه‌ای در فارسی است؟ و کدام‌یک از کاربردهای تکواژ وابسته «غیر» از کاربردهای جدید آن به‌شمار می‌روند؟

1. پیشینۀ پژوهش

سارا رضایی و همکاران (1397) در بررسی مقایسه‌ای ساخت واژه فعّال عربی و وندِ «گر» در زبان فارسی به رابطۀ خطی دو قالب در تولید صفت و ساختار آن در دو زبان رسیدند.

شکری و همکاران (2012) در بررسی برابریابی ادات «إنّ» در زبان فارسی به روش زایشی گشتاری معادل‌های این ادات ترجمه‌های فارسی ابتدای برخی آیات به عدم مطابقت برخی موارد به‌کاررفته دست یافته و نوعاً یکسان‌نمایی ترجمۀ این ادات را مشاهده کرده‌اند.

علیرضا نظری و همکاران (2015) در بررسی تداخل زبانی و تأثیر آن در ترجمه، برخی ترکیب‌ها و ساختارهای برگرفته از زبان مبدأ، به معضل فارسی‌زبانان در ترجمه ‌این ترکیب‌ها اشاره و راهکارهایی برای برون‌رفت از آن‌ها ارائه کرده‌اند.

برخی بررسی‌ها درخصوص معادل‌یابی‌های واج‌ها  در زبان عربی نیز یافت شد، اما درخصوص تکواژهای وابسته، پژوهشگران مواردی درخصوص معادل‌یابی تکواژهای وابسته نیافت.

2. مبانی نظری پژوهش

2-1. تکواژ و انواع آن

ساخت‌شناسی واژگانی، دانشی است که تکواژهای یک زبان را مورد بررسی قرار می‌دهد. تکواژ که در زبان عربی با المقطع الصرفی یا المورفیم[1] کوچک‌ترین یکای (واحد) زبان است که دارای نقش دستوری و معنایی مستقل است که برخی اوقات علامت نیز خوانده می‌شود (شقاقی، 1386). تکواژ کوچک‌ترین واحد معنی‌دار در هر زبان است. بدین ترتیب باید میان «واژه» و «کوچک‌ترین واحد معنی‌دار» تفاوت قائل شد. برای مثال، «آموزگاران» یک واژه و سه تکواژ است؛ 1- «آموز» (بن مصدری آموزش)، 2- پسوند «گار» (گار، نشانۀ انجام کاری از سوی کسی است؛ مثل آفریدگار یا گناهکار که در اصل گناهگار بوده است) و 3- علامت جمع «ان» مانند درختان، معلمان، دوستان (شریعت، 1367).

در زبان‌شناسی، تک‌واژشناسی؛ یعنی بازشناسی، تحلیل و توصیف ساختار تکواژها و دیگر واحدهای معنایی در زبان از قبیل کلمات، وندها و هویت دستوری و همچنین تکیه/ استرس و بافتار ضمنی (کلمات در واژه‌نامه، موضوع اصلی واژه‌شناسی است). گونه‌شناسی مرتبط به شکل و ساختار به نوعی دسته‌بندی زبان‌ها طبق سبک‌هایی است که به‌وسیله آن، تکواژها در زبان استفاده می‌شوند؛ یعنی از تحلیلی که تنها تکواژهای مجزا از طریق زبان‌های آمیخته (به هم چسبیده) و ترکیبی استفاده می‌شود که تکواژهای وابسته (وندها) و تا حدودی چند ترکیبی را که تعداد زیادی از تکواژهای جداگانه را به کلمات مجزا خلاصه می‌شود، استفاده می‌کند و به دو دستۀ تکواژ وابسته و تکواژ آزاد دسته‌بندی می‌شود:

الف - تکواژ وابسته: تکواژی است که تنها می‌تواند در پیوستگی با دیگر تکواژها رخ دهد و هیچ‌گاه به‌ تنهایی نمایان نمی‌شود؛ مانند آنه، -ی، -مند.

تکواژ وابسته بر دو نوع است: 1- وند که خود شامل زیرشاخه‌های پیشوند و پسوند می‌شود؛ مانند: باز-، نا-، -گر، -ور در «بازگشت»، «ناآرام»، «آهنگر» و «نامور». 2-واژه‌بست؛ مانند: ـَم، ـی، ـیم، ـید و ـَند در انتهای فعل‌های فارسی.

ب- تکواژ آزاد: تکواژی است که تکیه می‌گیرد و می‌تواند به‌تنهایی و به‌سان واژه‌های مستقل به‌کار برود؛ مانند: خواب، زر، گُل، گِل و افسون (شریعت، 1386).

2-2. تکواژ وابسته «غیر» در زبان عربی

کلمة «غیر» اسم بوده و دارای تمام خصوصیات یک تکواژ وابسته و از جرگۀ «وندها» در زبان عربی است. این کلمه از اسماء دائم‌الاضافه است و به جهت وجود ابهام ذاتی معنوی آن باید برای رفع این ابهام همواره از حیث معنا اضافه شود؛ چه لفظ آن معنا در کلام ذکر شده باشد و چه ذکر نشده باشد (سیوطی،1390؛ ابن‌هشام، 1427 و بدیع‌یعقوب، 2006). کلمة غیر از ادات اسمی استثنا نیز به‌شمار می‌آید (ابن‌هشام، 1428 و حسن، 1388).

2-3. وجوه استعمالی تکواژ وابسته «غیر» در نحو عربی

کلمه «غیر» با اضافه شدن -هرچند مضاف‌الیه آن معرفه باشد- معرفه نمی‌شود؛ زیرا این کلمه ذاتاً شدیداً ابهام دارد به طورى‌که اگر اضافه نشود در نهایت ابهام بوده و مطابق اصطلاح نحوی، «غیر»، یکی از اسماء متوغله در ابهام است که در صورت اضافه شدن نیز معرفه نمى‌شود، هرچند مضاف‌الیه آن معرفه باشد. کلماتی نظیر مثل، شبه و سوی نیز از این دسته‌اند. از همین رو، «غیر» کلمه‌اى است که هر چه به اسمی معرفه اضافه شود، نکره  و مبهم خواهد شد (ابن‌هشام، 1421 و ابن‌عقیل، 1389).

همچنین کلمه «غیر» که اضافه شده و در عبارات به صورت مضاف استعمال شود، داراى یکى از این دو عنوان است: 1- اصل و مطابق وضع و معناى غیر؛ به این معنا که از لحاظ نحوی صفت بوده و دلالت بر تغایر موصوف با مضاف‌الیه مى‌کند و موصوف آن مى‌تواند نکره و معرفۀ قریب به نکره (معرفة غیرمحضه) باشد. 2- در موضع ادات استثناء واقع شده و در این صورت، غیر به جای ادات استثنای معروف عربی «إلا» به‌کار می‌رود. به عنوان نمونه، به آیه 3 سورۀ فاطر توجه کنید: ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ  هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ﴾ (ابن‌هشام، 1428؛ ابن‌عقیل، 1389؛ حسن، 1388 و استرآبادی، 1389). در واقع می‌توان گفت اصل وضع تکواژ «غیر» معنای مغایرت را بیان می‌کند؛ مغایرتی که می‌تواند در ذات یا صفت باشد و تغایر مجرورش (مضاف‌إلیه آن) با موصوف خود (کلمۀ منتسب به آن در جمله) را تبیین می‌کند. به عنوان نمونه «محمد غیرُ إبراهیم» معنایش مغایرت ذات محمد با ابراهیم است، اما در آیه 95 سورۀ نساء ﴿لَّا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ﴾ مغایرت در صفت اراده شده است (سامرائی، 2012).

2-4. اختصاصات تکواژ وابسته «غیر»

این تکواژ از واژگان منحصربه‌فرد زبان عربی است و در زبان‌های سامی دیگر به چشم نمی‌خورد (برگشتراسر، بی‌تا). کاربرد این تکواژ در مقام استثنا به دلیل تناسب مفهوم مغایرت با استثنا است، چراکه استثنا نوعی مغایرت است. در کتاب مغنی اللبیب در مبحث دو ادات «غیر» و «إلا» درخصوص تفاوت لفظی و ساختاری این دو واژه، مطالب دقیقی آورده شده است و از این حیث تکواژ «غیر» دارای چهار تفاوت با تکواژ وابسته «إلا» در مفهوم استثنا است. این چهار تفاوت به این شرح هستند:

1- مغایرت در «غیر» مربوط به ذات و صفت است، اما مغایرت در تکواژ «إلا» تنها مربوط به اثبات امر یا نفی آن است؛ هر چند ممکن است تکواژ «غیر» در مفهوم اثبات یا نفی به‌کار رود (رضی استرآبادی، 1389) و هر کجا که «إلا» برای غرض نفی کردن یا اثبات به‌کار رود، می‌توان «غیر» را جایگزین آن کرد (سیبویه، 2004 و ابن‌سراج، 2008). همچنین در همۀ حالات استثنا، اعم از تام و مفرغ موجبه، سلبیه، متصل و منقطع، این جایگزینی متصور است (رضی استرابادی، 1389).

2- مفهوم استثنای مفرغ با تکواژ «غیر» به لحاظ معنایی با وجه مستعمل با «إلا» متفاوت است؛ برای مثال، در عبارت‌های «ما قام غیر سعید» و«ما قام إلا سعید» معنای متفاوتی وجود دارد، چراکه «غیر» در این موارد در واقع جانشین موصوف مقدر خویش شده و معنای مغایرت را دارد و اصل این جمله «ما قام رجل غیر سعید» بوده است. در جملۀ نخست مقصود دو احتمال دارد؛ یکی حصر «قیام به سعید» و دوم آنکه «غیر سعید قیام نکرده‌اند»، اما در جملۀ دوم، مقصود حصر «قیام به زید» است (سامرائی، 2012).

3- واقع شدن در جملۀ مثبت از اختصاصات «غیر» نسبت به «إلا» است، چراکه نمی‌توان گفت «قام إلا سعید»، اما می‌توان گفت «قام غیر سعید» (همو، 2012) و این امر به این علت است که «غیر» در این موارد در واقع جانشین موصوف مقدر خویش شده و این عبارت در اصل «قام رجل غیر سعید» بوده است و تعبیر به استثناء مفرغ در این کلام که مثبت است، نوعی مسامحه در تعبیر محسوب می‌شود.

4- قصر و انحصار در تکواژ «إلا» با تصریح است، اما با تکواژ «غیر» مفهوم قصر تضمنی است. مثلاً در عبارت «لا تعبد إلا الله» تصریح به حصر «عبادت برای خدا است»، اما در عبارت «لا تعبد غیر الله» ابتدا نفی عبودیت از غیر خدا بیان شده و از آن مفهوم حصر عبودیت برای خدا استنباط و متضمن جمله می‌شود (همو، 2012). هر چند صاحب ایضاح بر این باور است که این دو تکواژ در این مسأله با هم از کاربردی یکسان برخوردارند (خطیب قزوینی، بی‌تا).

3. کاربست‌های تکواژ وابسته «غیر» در زبان عربی و معادل‌های ترجمه‌ای آن در زبان فارسی

همانگونه که ذکر شد این تکواژ کاربرد بسیاری در زبان عربی دارد و درک درست این کاربردها کمک شایانی در کاربست‌های مختلف و گاه نزدیک به هم آن دارد؛ در این خصوص تقسیم‌بندی متداول در نحو عربی بیشتر به وصفی و «غیرِ» وصفی بودن (ادات استثنا) محدود می‌شود، اما با رویکرد کاربردشناسی، اشکال مختلفی از وجوه استعمال با معنای مستقل و متفاوت به چشم می‌خورد که در ادامه به آن‌ها
اشاره می‌شود.

3-1. «غیر» استثنائیه

معمولاً این نوع از کاربرد برای تکواژ «غیر» هنگامی متصور است که این ادات در جمله به جای ادات استثنای «إلا» به‌کار رفته باشد. همانگونه در «ألفیه» ابن مالک این‌چنین معرفی شده است:

وَاسْتَثْنِ مَجْرُورًا بِغَیْرٍ مُعْرَبَا بِمَا لِمُسْتَثْنًى بِإِلاَّ نُسِبَا

وَلِسِوًى سُوًى سَوَاءٍ اجْعَلاَ عَلَى الأَصَحِّ مَا لِغَیْرٍ جُعِلاَ (ابن مالک، 1379)

اصل در کاربرد «غیر» این است که برای توصیف نکره و یا شبه‌نکره به‌کار رود. منظور از شبه‌نکره، معرفه‌ای است که از آن، جنس (حسن، 1388) واقع شود و فائدۀ آن مغایرت مجرور آن با موصوف است (‌رضی استرآبادی، 1389). اما گاهی با این اصل مخالفت شده و متضمن معنای «إلا» (در کاربرد «إلا» و «غیر» تفاوت‌هایی وجود دارد که بعضی از عالمان نحو به آن اشاره کرده‌اند (حسن، 1388)) و از ادات اسمی استثناء به حساب می‌آید (ابن‌هشام، 1428). مستثنای به «غیر» به سبب اضافۀ «غیر» به آن دائماً مجرور است، اما «غیر» همان اعراب مستثنای به «إلا» را دارد (ابن‌هشام، 1428). مانند این قول شاعر:

کلُّ المصائب قد تمر على الفتى وتهونُ غیر شماتةِ الحساد (المهلبی، 2002)

ترجمه: جوانمرد با انواع مصائب روبه‌رو می‌شود و بجز شماتت حسودان، تحمل همه آن‌ها آسان است.

تفاوت این نوع با «غیرِ» وصفی در این است که «غیرِ» وصفی در پس خود یک صفت دارد و عملاً منفی‌ساز آن صفت است. همچنین پیش از «غیرِ» وصفی، کلمه‌ای که «غیر» در مقام توصیف آن است به چشم می‌خورد. به نمونه‌های زیر توجه کنید:

لیست عند نا غیر هذه الکتب

ترجمه: ماتنها همین کتاب‌ها را داریم.

 

لیست لدینا کتب غیر هذه الکتب

ترجمه: ماتنها همین کتاب‌ها را داریم.

در هر دو مثال، «غیر» در معنای «إلا» است؛ بیشتر علمای نحو در پاره‌ای از اوقات عبارتی مانند مثال دوم را لفظاً صفت تعبیر می‌کنند (ابن‌هشام، 1998)، اما استثناء را نیز در این مثال می‌توان جاری کرد. پس در اعراب، وصف است، اما معنای عبارت بر همان استثناء، تکیه دارد.                 در نمونه‌های:

لیست هذه الکتب غیر جدیدة

ترجمه: این کتابها قدیمی نیستند.

الوجبات السریعه وجبات غیر صحیة 

ترجمه: فست‌فودها وعده‌هایی مضر (ناسالم) هستند.

همانگونه که مشهود است، عملاً تکواژ «غیر» پیشوند منفی‌ساز صفت پس از خود است. بنابراین، این دو شکل از تکواژ «غیر» دو کارایی متفاوت دارند؛ «غیرِ» استثنایی «تنها» ترجمه می‌شود و «غیرِ» وصفی به اشکال مختلفی معادل‌های فارسی خود را می‌یابد.

از مثال‌های قرآنی برای استعمال تکواژ «غیر» در معنای ادات استثنا به آیات ذیل می‌توان اشاره کرد:

﴿هل من خالق غیر الله﴾

ترجمه: آیا خالقی جز خداوند یکتا (الله) وجود دارد؟! (فاطر/ 3)

﴿ومن یبتغ غیر الإسلام دینا فلن یقبل منه﴾

ترجمه: و هر کس مرامی جز تسلیم امر الهی شدن را در پیش گیرد از وی پذیرفته نیست (آل‌عمران/ 85)

همچنین از مثال‌های قرآنی برای مفهوم وصفی تکواژ «غیر» می‌توان به آیات ذیل اشاره کرد:

﴿صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم﴾

ترجمه: راه کسانی که از نعمت تو برخوردارند و مورد غضبت نیستند (حمد/7)

﴿فیها أنهار من ماء غیر آسن﴾

ترجمه: در آن بهشت رودهایی است گوارا(محمد/15)

البته در متون معاصر عربی غالباً این نوع از «غیر» در جمله‌های منفی همراه با «لم یکن، لیس، ما و... » به چشم می‌خورد. موارد زیر نمونه‌هایی از این امر هستند:

لیست هی غیر حملة انتخابیة

ترجمه: این‌ها تنهانوعی تبلیغات انتخاباتی است.

لم تکن هذا الفکره غیر ردة فعل الأفکار نیشه

ترجمه: این نگرش تنها واکنشی به افکار نیچه بود.

ما هذه الدراسات التمهیدیة غیر دراسات أولیة

ترجمه: این بررسی‌ها تنها بررسی‌های ابتدایی است.

3-2. «غیرِ» وصفی (پیشوند منفی‌ساز عربی برای صفات)

این نوع از «غیر» به همراه کلمه‌ای توصیف‌گر (صفات مشتق عربی اسم فاعل و اسم مفعول و صفت مشبهه) به‌کار می‌رود و معمولاً منفی‌ساز مفهوم صفت ما بعد خود است که در صورت مثبت بودن صفت (صفات مثبت مفهومی) آن را به صفت منفی و در صورت منفی بودن صفت (صفات منفی مفهومی) آن را به صفت مثبت تبدیل می‌کند. به عنوان مثال، عبارت «غیر» در اضافه شدن به دو کلمه «جید» و «سیء» عربی که به ترتیب صفاتی مثبت و منفی به لحاظ مفهومی هستند، معنای متقابل آن‌ها را ارائه می‌کند. بنابراین، تعیین قصد نویسنده یا متن از کاربرد یک صفت به همراه غیر، بسیار در ترجمۀ ‌این نوع از «غیر» تعیین‌کننده است.

تکواژ «غیر» به همراه مشتقات در مفهوم‌سازی منفی آن پیش از اسم فاعل، صفت مشبهه و اسم مفعول در کلام عربی و قرآن کریم کاربرد قابل توجهی داشته است و در کلام عربی معاصر نیز این کاربرد بسیار به چشم می‌خورد. از مثال‌های قرآنی همراهی تکواژ وابسته غیر با اسم مفعول می‌توان به آیات ذیل اشاره کرد.

 

اسم مفعول در آیات قرآن

﴿فلولا إن کنتم غیرَ مدینین﴾ (واقعه/ 86)

                        بدون دین

﴿وإنا لَمُوفّوهم نصیبهم غیرَ منقوصٍ ﴾ (هود/ 109)

                               غیرناقص (کامل)

در متون معاصر نیز نمونه‌هایی ذکر می‌شود:

اسم مفعول در متون معاصر

﴿بینة غیر مطلاة   بالإسمنت      شاهدت أبنیة غیر مطلاة بالإسمنت

       سیمان‌کاری نشده             

هولاء الطبة غیر مستعدین وجدت الطلبة غیر مستعدین

                 آماده نیستند

هذه الأطعمة غیر مطبوخة         تناولت أطعمة غیر مطبوخة

                       نپخته

از مثال‌های قرآنی همراهی تکواژ وابسته غیر با صفت مشبهه می‌توان به آیات ذیل اشاره کرد:

 

صفت مشبهه در آیات قرآن

﴿وأزلفت الجنة غیر بعید﴾ (ق/31)

                         نزدیک             

﴿فمکث غیر بعید﴾ (نمل/22)

              نزدیک  

در متون معاصر نیز نمونه‌هایی ذکر می‌شود:

صفت مشبهه در متون معاصر

هذا الکلام غیر صحیح سمعت کلاما غیر صحیح.

                 نادرست             

هذا الطعام غیر صحی          لا أتناول طعاما غیرصحی.

                غیربهداشتی

هذا الزی غیر مناسب لک         لایروقنی الزی غیر المناسب.

              نامناسب

 

از مثال‌های قرآنی همراهی تکواژ وابسته غیر با اسم فاعل می‌توان به آیات ذیل اشاره کرد:

اسم فاعل در آیات قرآن

﴿فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فلا إثم علیه﴾ (بقره/173)

                 ناپیشه ظلم

﴿فمن اضطر فی مخمصة غیر متجانف لإثم فإن الله غفور رحیم﴾ (مائده/3)

                                       بی‌تمایل

 

 

 

در متون معاصر نیز نمونه هایی ذکر می‌شود:

اسم فاعل در متون معاصر

الغداء غیر حاضر        أخذت غداء غیر حاضر معی إلی الرحلة.                             

         آماده نشده

اسم فاعل:

هذا الحدیث غیر صادر عن الامام لاآخذ الأحادیت غیر الصادرة عن الموثوقین بعین الاعتبار

               صادر نشده

هذا الکلام غیر نافع          سمعت کلاما غیر نافع.

             بی‌فایده

 

همانگونه که مشاهده می‌شود منفی‌ساز‌های پیشوندی «نا»، «غیر»، «بی»، «نَ» و وند صفت مفعولی منفی «نشده» معادل‌های مختلف ترجمه‌ای این تکواژ از دیدگاه استعمال زبانی فارسی هستند. همچنین برخی اوقات در معادل‌یابی ترجمه‌ای تکواژ «غیرِ» وصفی با رویکرد استفاده از مفهوم منفی آن، در تلقی و اراده گوینده، مفهومی مثبت ایجاد می شود. به عبارت دیگر، گوینده با استفاده از منفی‌ساز بودن «غیر»، صفتی منفی تلقی شده یا منفی‌نما مطابق با سیاق جمله را به صفتی مثبت مبدل می‌کند. این دسته از حالات استعمال «غیر» به اشکال ذیل تقسیم می‌شود:

1- شمارشگرهای عددی و کمیتی: ممکن است در مقام کمیت و تعداد یک موضوع به جای نشان دادن مفهوم کثرت با صفت مخصوص آن از ترکیب «غیر+ صفت کمیتی محدود» استفاده شود. موارد زیر، نمونه‌هایی از این حالت هستند:

وقد تطرق إلی هذا الموضوع غیر قلیل من العلماء

 بسیاری از دانشمندان به این موضوع پرداخته‌اند.

ورکز المدرب علی هذه الملاحظة غیر مرة

مربی به این مسألهبسیار تأکید داشته است.

شاهدت طلابا غیر معدودة فی الباحة

دانشجویان بسیاریرا در محوطه دیدم.

این نوع از کاربست در قرآن کریم و زبان عربی از دیر باز مشهود بوده است؛ خداوند تبارک و تعالی در آیۀ 22 سورۀ نمل می‌فرماید: ﴿فَمَکَثَ غیرَ بعیدٍ﴾. «غیر» که در معنای مکث کوتاه‌مدت و غیرطولانی است (طبری، 1992) یا به کرات عبارت: «غیرِ ممنون» به‌کار رفته که «غیرِ ممنون» به معنای «مقطوع» است؛ مانند آیۀ 25 سورۀ انشقاق، آیۀ 3 سورۀ قلم، آیۀ 6 سورۀ تین و... که تعبیر «غیرِ ممنون» به معنای «دائم» که معادل مثبت از حالت نفی صفت منفی «ممنون» به معنای مقطوع است. تفاوت این قسم با قسم قبلی در این است که مرجع تکواژ «غیر» در این عبارات محذوف بوده و در جمله ذکر نشده است، اما به لحاظ مفهومی همان مفهوم قسم اول را دارد.

2- محدودکنندۀ شاخص‌های بازۀ زمانی: برخی اوقات برای تأکید بر گسترۀ زمانی و حتی استمرار زمانی یک فعل و رخداد و نیز نو پیدا بودن یا قدیمی بودن یک پدیده از تأثیر منفی تکواژ «غیر» بر ساخت واژۀ وصفی مرتبط با مفهوم زمان بهره جسته می‌شود و ساختار ترکیبی «غیر + اسم مشتق دال بر مفهوم باز زمانی» به‌کار می‌رود. موارد زیر،‌ نمونه‌هایی از این بحث هستند:

قام المنقح ببعض التعدیلات غیر المسبوقة

ویراستار برخی اصلاحات جدید را انجام داد.

هذه الظاهره غیر جدیدة فی عصرنا الحاضر

این پدیده، پدیده‌ای نوپیدا در دورۀ معاصر است.

انشغالاتی بالدراسة هنا غیر دائمة

مشغولیت‌های تحصیلی من اینجاموقت است.

انتظرت قدوم الطلاب المستجدین لفترة غیر قصیرة

مدت زمان بسیاری منتظر آمدن دانشجویان جدید بودم.

در واقع در این عبارات به جای واژه‌های «جدید»، «قدیم»، «موقت » و «دائم» از صفاتی که زیر آن‌ها خط کشیده شده، استفاده شده و مفهوم موجود در مضاف‌الیه آن‌ها به طریقۀ معکوس و شکل مثبت ترجمه می‌شود. ترجمه درست این ساختار، ترجمۀ صفت همراه «غیر» به شکل معکوس آن و عدم بازتاب مفهوم منفی‌ساز تکواژ «غیر» است.

3- «غیر» + شاخص مرتبط با اندازه یا محدوده: برخی اوقات تکواژ «غیر» به صفاتی اضافه می‌شود که دارای مفهوم اندازه یا بیانگر محدوده هستند؛ همآیی «غیر» با این دسته از صفات مفهومی نظیر مورد گذشته خواهد داشت، یعنی معنای منفی‌ساز «غیر» در ترجمه منعکس نمی‌شود و شکل منفی آن صفت به کار رفته همراه غیر یا افزوده قید «نه چندان» معادلی صحیح برای آن است. موارد زیر، نمونه‌هایی از این معادل است:

أقیمت الحفلة فی بنایة غیر کبیرة بالجامعة

مراسم در ساختمان نه چندان بزرگی برگزارشد.

شارک فی هذه الندوة جماعة غیر محدد من طلابنا

در این سمینار تعداد غیر معینی از دانشجویان شرکت کرده بودند.

أخذ العلماء عینة غیر محدودة منهم کنموذج للاختبار

دانشمندان نمونه‌های غیر معینی را به عنوان نمونه آزمایشگاهی انتخاب کردند.

4- شاخص‌های مرتبط با مفهوم ارزش و بها: ممکن است در ساختار‌های متداول معاصر تکواژ غیر به همراه صفاتی دال بر مفهوم بهاء و ارزش همراه شود که در این صورت نیز مفهومی مخالف مفهوم موجود در آن صفت قابل برداشت است که معانی برخاسته از سیاق جملات بوده و از آن دریافت می‌شوند. مثلاً کلماتی همچون «رخیص»، «ثمین»، «باهظ» و... و افزوده قیدی «نه چندان» به صفت یا ترجمه، شکل معکوس آن رهیافتی مناسب در ترجمۀ این نوع ساختار است. موارد زیر، نمونه‌هایی از این موضوع است:

اشترینا فی رحلتنا سلعا غیر رخیصة من کندا

در سفر خود به کانادا کالاهای گران‌قیمتی را خریدیم.

تدخر الحکومة سلعا غیر باهظة لتعدیل الأسعار فی الأسواق

دولت کالاهای کم قیمت را برای تنظیم بازار ذخیره‌سازی می‌کند.

أضاعت أمی سوارا غیر ثمین فی محطة الحافله

مادرم النگوی کم قیمتی را در ایستگاه اتوبوس گم کرد.

در واقع به جای استفاده از صفات «غالیة» و «رخیصة» از ساختار‌های بیان شده، استفاده شده که تأثیر منفی تکواژ «غیر» در این نوع از صفات، ضرورت ارائه مفهومی متقابل از آن را در ترجمه‌ ایجاب می‌کند.

5- غیر + صفات منفی با «ساختار اسم مفعول»: برخی از صفات در دایره معنایی خود دلالتی منفی و ناخوشایند را در ذهن گویشوران آن زبان ترسیم می‌کند به عنوان نمونه بن مایه‌های «رفض» و «ذکر» و «نکب» در زبان عربی نوعا در جملاتی که ناخوشایندی مخاطب را در پی دارد به‌کار می‌روند و در عبارت ذیل به همین شکل به‌کار گرفته شده اند:

هذه الرویة غیر مرفوضة من قبل العلماء الجدد

           مورد قبول/پذیرفته شده.

حذرت منظمة الأنواء الجویة المواطنین من الرحلة إلی المناطق المنکوبة و غیر المنکوبة

     مناطق سالم

یشیر ظهور هذه الجماعات المتطرفة إلی حقیقة غیر منکرة

حقیقتی مسلم

در ترجمۀ ‌این دسته صفات نیز شکل مثبت معادل ترجمه‌ای انتخاب می‌شود؛ بنابراین، ترجمۀ عبارت‌های «غیرمرفوضة»، «غیر المنکوبة» و «غیر منکرة» به ترتیب «مورد قبول»، «مناطق سالم» و «حقیقت مسلم» خواهد بود.

6- توجه به اسمیه و فعلیه بودن جمله و نقش آن در ترجمه «غیرِ» وصفی: اگر «غیرِ» وصفی به همراه یک صفت (اسم فاعل، صفت مشبهه و اسم مفعول) به‌کار رود، ممکن است در جملۀ اسمیه (به عنوان خبر) به‌کار روند که در این صورت ساختار (غیر +  صفت مشبهه) تنها به شکل یک صفت ترجمه نمی‌شود، بلکه مفهوم شکل منفی عبارتی فعلی (ربطی است و هست یا می‌باشد) هم در ترجمه منعکس می‌شود؛ یعنی استفاده از فعل (نیست یا نمی‌باشد) به همراه صفت، ترجمه‌ای درست از این ساختار است و یا افزودن پیشوند منفی‌ساز «بدون» و «غیر» به همراه فعل ربطی است. به نمونه‌های زیر توجه کنید:

هذه القضایا غیر مطروحة للنقاش الیوم

قابل طرح نیست

هذه المنطقه غیر مسموحة بالدخول

ورود به آن ممنوع است

الطلاب غیر مستعدین للمحاضرة العلمیة

آماده نیستند

کلام الرئیس الفرنسی غیر مقبول

پذیرفتنی نیست

تناول الماء بعد الطعام سلوک غیر صحی

غیربهداشتی است

الدراسة دون التخطیط منهج غیر صحیح

نادرست است

حال اینکه همین عبارات در شکل به‌کار رفته در جملات غیر اسمیه (جملۀ فعلیه) تنها از معادل پیشوند منفی‌ساز (نا، بی و غیر) به همراه صفت، برون‌رفت مناسبی برای ترجمه خواهد بود. به نمونه‌های زیر توجه کنید:

راینا قضایا غیر مطروحة طرحت الیوم

غیرقابل طرح

حصلنا علی أدویة غیر مسموحة للاستخدام

   غیرمجاز

وجد الاستاذ طلابه غیر مهتمین للمحاضرة

   بی‌تفاوت

اعتبرالرئیس کلام نظیره الفرنسی غیر مقبول

نادرست

نری الیوم کثیرا من العادات غیر الصحیة

 غیربهداشتی

یعتبر المسلمون تدخل البلدان الأروبیه غیر صحیحة

    نادرست

7- ساختار غیر + ضمیر (ه، هما، هم، ... و نا)/ ذلک + من+ اسم جنس/ جمع: چنانچه تکواژ «غیر» به همراه یک ضمیر به‌کار رود به سه شکل قابل بررسی است:

الف- اسم + غیر+ ضمیر؛ مانند: جاء رجل غیره

ب- غیر+ ضمیر (بدون مرجع اسمی برای غیر)؛ مانند: و قد درسه غیره من العلماء

ج- و+ غیر+ ضمیر/ اسم اشاره؛ مانند: درست هذه المواضع و غیر‌ها من الموضوعات.

به جملات زیر دقت کنید:

ناقشنا القضایا الجدیدة وغیرها من القضایا الاقتصادیة

ما مسائل جدید و دیگر مسائل بررسی نشده را بررسی کردیم.

اخترنا قماشا غیره

   پارچه دیگری

 

رأینا طلابا غیرکم

     دانشجویان دیگری

عُنی بهذا الامر کل من سیبویه و ابن السراج و غیرهما من النحاة

    دیگر علمای نحو

إن الأستاذ درس المنصوبات والمرفوعات وغیرها من القضایا اللغویة

  مسائل زبانی دیگر

قرأنا کتبا نحویة وصرفیة وغیرذلک من الکتب الدرسیة

                           کتاب‌های درسی دیگر

معادل ترجمه‌ای «دیگر» و «دیگری» گزینه‌های مناسبی برای ترجمه ‌این نوع کاربرد از «غیر» است. موضوع مهم در این ساختار، این است که وجود «من» بیانیه یا نبود آن، دو مفهوم متفاوت را بیان می‌کند:

و غیر ذلک من القضایـــا  وغـــیر ذلک

         مسائل دیگر    و دیگر موارد

و غیــر‌هــــا وغــیـــــر‌ها من القضایا

و موارد دیگر     دیگر مسائل

8- ساختار «غیر+ ما/ موصولات خاص/ اسم» در معنای متفاوت با...: یکی از کاربردهای دیگر «غیر» در زبان عربی همآیی آن با موصولات خاص یا موصول عام (ما) و حتی یک اسم است و معادل ترجمه‌ای «متفاوت بودن»، «مغایر بودن» و «مخالف بودن» را در پی دارند که مترجم ناگزیر باید به این مسأله توجه ویژه داشته باشد. به نمونه‌های زیر توجه کنید:

هذا غیر ما ورد فی کتب حدیث الشیعة

متفاوت با

و قصد المولف معنی غیر الذی یتلقاه القارئ من النص

چیزی متفاوت با

هذه العصمة فی المصطلح الدینی غیر العصمة التی یعرفها الناس

     متفاوت با

همانگونه که ملاحظه می‌شود تکواژ «غیر» در این عبارات در معنای «متفاوت با...»، «مخالف با....» و یا «مغایر با ...» است و این عبارات رهیافت‌هایی مناسب برای معادل‌یابی این شکل از کاربرد «غیر» در زبان عربی است. این کاربرد از تکواژ «غیر» در قرآن کریم نیز به‌کار رفته است که حکایت از ریشه‌دار بودن این کاربرد و استمرار آن در زبان عربی معاصر دارد.

﴿قال الذین لا یرجون لقاء نا ایت بقرآن غیر هذا او بدّله﴾ (یونس/15)

﴿فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِکَ بَیَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَیْرَ الَّذِی تَقُولُ وَاللَّهُ یَکْتُبُ مَا یُبَیِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا﴾ ( نساء/81)

9- ساختار «و لا غیرُ»/ «لا غیرُ»/ «لیس غیرُ»: این حالت که در علم نحو عربی از آن به بناءعرضی یاد می‌شود که در آن به دلیل حذف لفظ مضاف‌الیه و در نیت گرفتن معنای آن، برخی ظروف نظیر «مثل» و «بعد» و برخی اسامی نظیر «نحو» و «غیر» مبنی بر ضم می‌شوند و این همواره در حالت مبنی برضم به همراه «لا» و «لیس» به‌کار می‌رود (الحمد، 1997). این ساختار در زبان عربی عیناً با همان شکل و ساختار به زبان فارسی منتقل شده و تاکنون نیز کاربرد قابل توجهی داشته و معادل ترجمه‌ای آن در متون عربی «همین و بس» و «همین است و بس» برای شکل معطوف و معادل ترجمه‌ای «تنها» یا «فقط» برای شکل غیرمعطوف هستند. موارد زیر، نمونه‌های از این مبحث است:

کتب سعید واجباته المدرسیة لاغیرُ

              فقط

طلب سعید من أخیه القیام بمساعدته ولاغیر

      فقط

الدراسات الجامعیة تبحث عن قضایا معاصره لاغیر

            فقط

حصل الفلسطنیون علی حقوق معدودة فی حیاتهم لیس غیرُ

          فقط

10- غیرَ + أنَّ: این ساختار یکی از ساختارهای پرکاربرد در زبان عربی معاصر است و تقریباً در مفهوم ساختارهای «إلاّ + أنّ» و «بید أنّ» در معنای مفهوم «اما»ی فارسی کاربرد دارند، این «غیر» همواره منصوب و مضاعف به جمله پس «أنّ» در این معنا به‌کار می‌رود. «أنّ» از حروف مصدری است و پس از آن مصدر مؤول می‌آید. به نمونه‌های زیر توجه کنید:

و قد رفض الرئیس الامریکی اجراء مفاوضات مع الکوریا غیرَ أنه لم یستبعدها

اما

طالب المتظاهرون تلبیه دعوتهم غیر أنّ الحکومه لم تردّ علیهم بشئی

اما

هذا الطعام شهی غیر انّه یملک سعرة حراریة بالغة

اما

قدم المذیع عناوین الأنباء فی هذه الفقرة غیر انّه لم یقدم تفاصیل الأنباء

اما

تفاوت این ساختار و ساختار «الا + أنّ و بید أنّ» با حرف استدراک لکن (و لکنّ) در این است که پس از این ساختارها، مصدر مؤول از أنّ و جملۀ اسمیه بعد از آن می‌آید، اما پس از «لکن» و «ولکن» جمله‌ای مستقل که در تأویل مصدر نیست و حتی عبارت «غیر کامل» نیز به‌کار می‌رود که در نزد نحویان با تقدیر گرفتن تأویل به جمله می‌رود. به نمونه‌های زیر توجه  کنید:

تکلّم عن مطالباتک ولکن بهدوء

تحّدث وزیرالخارجیة عن موقف البلاد غیر أنّه لم یصرح بالموقف الدولی

حمل التظاهرون لافتات لکنّ الشرطه منعتهم من دخول مبنی الوزارة

شکّک الامین العام لحزب لله فی تلیبة هذه الدوه بید أنه لم یستبعدها عاجلا

پر واضح است که در جملۀ نخست تنها عبارت آمده و نه جمله و تنها مصداق مفهوم «اما» در چنین حالتی (اما + عبارت قیدی) استفاده از «ولکن» است و برای مفهوم «اما + جمله کامل» ناگزیر باید از تکواژهای «لکن»، «بیدانّ» و «غیر انّ» و یا از ادوات «لکنّ» و «ولکن» بهره برد. از آنجایی که «لکن» و «ولکنّ» دلالت بر مغایرت ما بعد آن با ما قبل آن دارد و معادل با «اما» ترجمه می‌شود و «غیر انّ» و «بید انّ» و «الاّ انّ» نیز در نزد نحویین منصوب و عنوان استثناء منقطع را دارد و معادل ترجمۀ آن در فارسی «اما + جمله» است، این قابلیت را یافته است. در بلاغت در مبحث «محسنه المدح بما شبیه الذم و العکس ادات استدراک لکن و لکن» معادل «بید انّ» و «غیر انّ» آورده شده است. استدلال بالا در توجیه این امر آمده است، اما در زبان فارسی نیز همین امر مغایرت در استدراک و استثناء منقطع را می‌رساند.

11-تفاوت ترجمه‌ای ساختار «غیر + اسم مفعول» در عبارات اسمیه و نواسخ فعلی ربطی و فعلیۀ «غیرِ» ربطی: همایندی تکواژ «غیر» با ساختار اسم مفعول از وجوه پرکاربرد در زبان عربی معاصر است و می‌تواند به یکی از سه صورت ذیل به‌کار رود:

الف- در جملۀ اسمیه

ب- درجملۀ همراه با نواسخ (کان، لیس، صار، مازال، مابرح، مافتئ و ما انفک)

ج- در جمله‌ای که دارای فعل حرکتی باشد.

معادل ترجمه‌ای ساختار اول و دوم به ترتیب به صورت «ساختار فعلی مجهول» و «ساختار مفعولی» است و موارد زیر نمونه‌هایی برای این دو ساختار است.

هذاه القضایا غیر مطروحة الآن

    غیرقابل طرح است                       

لیست هذه القضایا غیر مدروسة

غیرقابل بررسی است  

کانت المطالبات غیر معقولة  

غیرمعقول بود           

مازالت الأمور غیر مطروحة

همچنان غیرمعقول است

اما در جمله‌های فعلیه، ترجمۀ ‌این ساختار به صورت صفت است:

تلقینا طلبات غیر مدروسة

غیر قابل بررسی

واجه الطلاب مسائل غیر مطروحة فی الصف

غیر قابل طرح

بلغت المدیریة رسائل غیر مکتوبة

نامه‌های نانوشته

بلغت المدیریة رسائل غیر مدروسة

بررسی نشده

12- ساختار «غیر + ذی + اسم»: اگر تکواژ (غیر) به همراه «ذو» صاحبیۀ مضاف به‌کار رود، پیشوند منفی‌ساز است و ترکیب اضافی «ذو» تبدیل به یک صفت منفی می‌شود؛ مثل «غیر ذوی العقول» معادل «غیر عاقل» یا «غیر ذی أهمیة» معادل تعبیر «غیر هامّ» است، چراکه «ذو» صاحبیه در معنای توصیفی، صفت است. در کتب نحوی در معرفی صفات جامد مؤول به مشتق از «ذو» صاحبیه نیز نام برده‌اند که مؤول به «صاحب» می‌شود. همانگونه که مشهود است این ترکیب اضافی در مقام ترجمه با مترادف‌های پیشوندی منفی‌ساز «غیر» و «بی» (بدون + اسم) ترجمه می‌شود. موارد زیر نمونه‌هایی برای این موضوع است:

بات الیمنیون غیر ذی حق فی الذب عن وطنهم من منظور السعودیة

غیرمشروع/ غیر محق

الجموع غیر ذوی العقول یتعامل معها معاملة المفرد المؤنث

غیرعاقل

صارت الأمور المعیشیة للحکومة الأردنیة غیر ذات أهمیة

بی‌اهمیت

هذا الجهاز وفق تقدیر المصممین غیر ذی خلل

بدون نقص

این ساختار در قرآن کریم به همراه «ذو» صاحبیه و تکواژ «اولوا» به‌کار رفته است؛ مانند «غیر ذی زرع». آیات زیر، نمونه‌هایی از این ساختار هستند که همگی حاکی از اصالت این ساختار در مقام کاربرد در زبان عربی است.

غیر ذی زرع: ﴿ربنا انی اسکنت من ذریتی بوادِ غیر ذی زرع﴾ (ابراهیم/ 37)

غیر ذی عوج: ﴿قرآنا عربیاً غیر ذی عوج﴾ (زمر/ 28)

غیر أولی الاربة: ﴿فلایبدین زینتهن إلا ماظهر منها. . . . والتابعین غیرأولی الإربة﴾ (نور/ 31)

غیر أولی الضرر: ﴿لایستوی القاعدون من المومنین غیر اولی الضرر والمجاهدون فی سبیل الله﴾ (نساء/ 95)

13-ساختار(ب+غیر+ما/ مصدر نکره یا معرفه):برخی کاربردهای زبان عربی برای تکواژ «غیر» ناظر بر ساختار مجروری «ب + غیر + مای موصوله» است که تکواژ «غیر» در این ساختار در معنای واژه «دون» عربی و با همایندی حرف باء معادل قید «بدون» است. در قرآن کریم این کاربست به وفور به چشم می‌خورد؛ نظیر آیۀ 85 سورۀ احزاب: ﴿والذین یؤذون المومنین و المومنات بغیر ما اکتسبوا فقط احتملوا بهتاناً و إثما مبیناً﴾. تعبیر «بغیر علمٍ» در آیات بسیاری با این مفهوم به‌کار رفته است؛ از جمله: آیات 100، 108، 119 و 144 سورۀ انعام، آیۀ 25 سوره نحل، آیۀ 8 سورۀ حج، آیۀ 291 سورۀ روم، آیۀ 61 سورۀ لقمان و آیۀ 25 سورۀ فتح. همچنین عبارت «بغیرالحق» نیز از موارد پرکاربرد این ساختار در قرآن کریم است که موارد بسیاری از آن به چشم می‌خورد؛ از جمله: آیۀ 61 سورۀ بقره، آیات 33 و 146 سورۀ اعراف، آیۀ 23 سورۀ یس، آیۀ 39 سورۀ قصص، آیۀ 75 سورۀ غافر، آیۀ 15 سورۀ فصلت، آیۀ 42 سورۀ شوری و آیۀ 20 سورۀ احقاف.

این ساختار در زبان عربی معاصر به صورت ترکیب جری زیر تغییر یافته است:

من+ «غیر»:

مصدر صریح معرفه بال من غیر الاهتمام.

نکره من غیر الاهتمام.

 مصدر مؤول نکره غیر أن یهتم.

 

وألقی الرئیس المصری کلمة أمام الجمهور من غیر الاشارة إلی خطة الحکومة فی مکافحة الفقر تحدث الاستاذ عن معالجة القضایا الاجتماعیه من غیر أن یتطرق إلی حلول بدیلة

         بدون اینکه به راهکارهای جایگزین بپردازد.

در این ساختار نوپیدا نیز معادل ترجمه‌ای «بدونِ»، رهیافتی مناسب برای ترجمه آن است.

14- ساختار ک + «غیر» + ضمیر + من + اسم جنس جمع: یکی دیگر از کاربردهای تکواژ «غیر» در زبان عربی همآیی با حرف جر «ک» و پسامدی ضمیر است که در آن کاف معنای تشبیه را داشته و چون تکواژ «غیر» به دلیل همآیی با ضمیر معادل ترجمه‌ای «دیگر» را دارد در نتیجه معادل ترجمه‌ای این ساختار (مانند دیگر...) خواهد بود.

این ساختار، ساختاری معاصر و نوپیدا است و ساختار قدیمی «کَ + أحد» تقریباً در شکل کاربردی فعلی آن بوده است؛ مانند آیۀ 32 سورۀ احزاب ﴿یا نساء النبی لستن کأحد من النساء ان اتقیتنّ﴾. تعبیر «کأحد» در این آیه به جای کواحدة، حاکی از دلالت تکواژ «أحد» است که برای نفی مذکر و مؤنث و یک تن و یک جماعت کاربرد دارد (قرطبی، 1990).

 کاربست «أحد» در جملۀ منفی، مفهوم نفی مطلق را ایجاب می‌کند و به جای «مانند دیگر، همچون و همانند دیگر» به صورت «همانند هیچ‌یک از ...» ترجمه می‌شود.

هذه التقنیة تعمل کغیرها من التقینات بالتیار الکهربائی

مانند دیگر/ همچون

إنّ قضیه الحال کغیرها من القضایا النحویه تحتاج إلی تحر شامل فی أشکالها

مانند دیگر/ همچون

قال الرئیس فی کلمته أنّ إیران کغیرها من البلدان تحظی بحقوق دولیة متساویة

 مانند دیگر/ همچون

لیست هذه القضیة کغیرها من القضایا الدولیة

همچون هیچ‌یک از/ مانند هیچ‌یک از

بحث و نتیجه‌گیری

1- تکواژ وابستۀ «غیر» از واژه‌های پرکاربرد و چند معنا در زبان عربی است و این تعدد وجوه استعمال، هم در نحو عربی و هم در متون معاصر عربی به وفور کاربرد دارد. هر چند بیشتر کاربردهای تکواژ «غیر» کاربردهای مصطلح و متداول در علم نحو و مستعمل در متون عربی است، اما برخی ساختارهای جدید نیز با توجه به نیازهای جدید زبانی توسط گویشوران زبان عربی بازتولید شده است و به‌کار می‌رود.

2- تکواژ وابسته «غیر» با توجه به ساختارهای به‌کار رفته آن دارای 14 ساختار متفاوت در زبان عربی است که در این میان ساختارهای «غیرِ» استثنائی (در مفهوم ادات إلاّ)، «غیرِ» وصفی در معنای پیشوند منفی‌ساز عربی (غیر + ذی + مصدر) و ترکیب «لاغیر و ولاغیر» از کاربردهای متداول از دیرباز تاکنون در زبان عربی هستند.

3- تکواژ وابستۀ «غیر» علاوه بر مفهوم استثنا در شکل وصفی خود دارای 6 نوع از معادل‌های ترجمه‌ای شامل معادل‌های شمارشگری (غیرقلیل و بسیار)، محدودکننده بازۀ زمانی(غیرمسبوقه و جدید)، نامشخص بودن (غیرمحدد و نامشخص)، قیمتی (غیررخیص و ارزشمند)، معادل‌های پیشوندی منفی‌ساز (بی، نا و غیر)، معادل‌های تکواژهای صفتی (دیگر، متفاوت، غیرقابل) و معادل‌های قیدی (فقط، اما، بدون و همچون) است.

4- از مجموع این ساختارها، چهار ساختار «غیرأنّ»، «غیر + اسم اشاره + من + اسم جنس»، ساختار «غیر + ضمیر + من + اسم جنس/ اسم جمع» و ساختار «من + غیر + مصدر موول/ صریح» از جمله ساختارهای معاصر برای این تکواژ به‌شمار می‌روند که به ترتیب معادل‌های ترجمه‌ای «اما» برای ساختار نخست، «دیگر» برای ساختار دوم و سوم و «بدون» برای ساختار چهارم است.

5- ساختارهای جایگزینی نیز در عربی معاصر برای برخی کاربردهای تکواژ «غیر» وجود دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به ساختار «من + غیر + مصدر»  به جای «ب + غیرمصدر» در معنای قیدی «بدون» و نیز ساختار «ک + غیر + ضمیر + من + اسم جنس» به جای «ک + أحد + من + اسم جنس» است که معادل ترجمه‌ای ساختار اول «بدون» و ساختار دوم «همانند دیگر...» است.

تعارض منافع

تعارض منافع ندارم.

ORCID

Ali Asvadi

 

http://orcid.org/0000-0001-9462-740X

Sayyed Mohammad MirHosseini

 

http://orcid.org/0000-0002-2286-8367



1- Orpheme

قرآن کریم
ابن سراج، ابوبکر. (2008). الأصول فی النحو. بیروت: دارالعلم للملایین.
ابن‌عقیل، عبدالله بن عبدالرحمن. ( 1389). شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک. قم: انتشارات ذوی القربی.
ابن‌مالک، محمد بن عبدالله. (1379). ألفیه ابن مالک. قم: ذوی القربی.
ابن‌هشام انصاری، ابومحمد عبدالله. (1428). مغنی اللبیب عن کتب النحو والأعاریب. بیروت: دارصادر.
بدیع یعقوب، إمیل، (2006). موسوعة الصرف والنحو الإعراب. بیروت: دارالعلم للملایین.
برگشتراسر، بوتهلف. (بی تا). تطور النحو العربی. ترجمه رمضان عبدالتواب. بغداد: مکتبة الخانجی.
حسن، عباس. (1388). النحو الوافی. قاهره: دارالمعارف.
الحمد، علی توفیق. ( 1993). المعجم الوافی فی أدوات النحو. بیروت: دارالأمل.
خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن. (بی تا). الإیضاح فی علوم البلاغه. بیروت: دارالکتاب العربی.
رضی استرآبادی، محمد بن حسن. (1389). شرح الکافیة ابن حاجب. بیروت: دارالکتب العلمیة.
سامرائی، فاضل صالح. (2012). معانی النحو. اردن: دارالفکر.
سیبویه، ابو بشر عمرو بن عثمان بن قنبر. ( 2004). الکتاب. بیروت: دارالمستقبل.
سیوطی، جلال الدین. (1391). البهجة المرضیة فی شرح الألفیة. بیروت: دارالعلم للملایین.
شریعت، محمدجواد. (1367). دستور زبان فارسی. تهران: انتشارات اساطیر.
شقاقی، ویدا. (1386). مبانی صرف. تهران: انتشارت سمت.
طبری، محمد بن جریر. ( 1992). جامع البیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دارالکتب العلمیة.
قرطبی، محمد بن أحمد. (1990). تفسیر قرطبی. بیروت: دارالعلم للملایین.
مهلبی، ابوعینیة. ( 2002). دیوان مهلبی. اسکندریه: دارالمعرفة.