ترجمه در زبان و ادبیات عربی
علی صیادانی؛ سامان رحیم خانی؛ سمیه آقامحمدی
چکیده
طی دهههای مختلف، زبان و ترجمه ارتباط گسترده و متقابلی باهم داشته و ترجمه با بهرهگیری از علم زبانشناسی و مدنظر قرار دادن بافتهای زبانی در برقراری ارتباطی پویا و ملموس با مخاطب به پیشرفتهای بسیاری دست یافته است. کریستین نورد (۱۹۷۷) نظریهپرداز حوزه مطالعات ترجمه با ارائه مؤلفههای الگوی نقش زبانی خاص خود سبب بهبودی هرچه ...
بیشتر
طی دهههای مختلف، زبان و ترجمه ارتباط گسترده و متقابلی باهم داشته و ترجمه با بهرهگیری از علم زبانشناسی و مدنظر قرار دادن بافتهای زبانی در برقراری ارتباطی پویا و ملموس با مخاطب به پیشرفتهای بسیاری دست یافته است. کریستین نورد (۱۹۷۷) نظریهپرداز حوزه مطالعات ترجمه با ارائه مؤلفههای الگوی نقش زبانی خاص خود سبب بهبودی هرچه بیشتر ارتباط میان گوینده و شنونده یا نویسنده و مخاطب شده است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی درصدد است دو ترجمه رضا عامری و عطاءالله مهاجرانی از رمان موسم الهجرة إلى الشمال را بر اساس الگوی کریستین نورد موردنقد و بررسی قرار دهد تا به میزان بازتاب نقشهای زبانی مدل نورد و تأثیر آنها در ترجمههای موردبررسی دست یابد و سطح کیفی عملکرد هرکدام از مترجمان را مشخص سازد. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که ترجمه رضا عامری در زمینه نقش ارجاعی و نقش بیانی بیشترین بازتاب را داشته و همینطور عملکرد رضا عامری در مقایسه با عطاءالله مهاجرانی در ترجمه رمان موسم الهجرة إلى الشمال مقبولتر بوده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
علی صیادانی؛ سامان رحیم خانی؛ سمیه آقامحمدی اهل ایمان
چکیده
یکی از الگوهای ارائه شده جهت تحقق ترجمهای شفاف و برجسته به ویژه در حوزۀ مطالعات ترجمه، الگوی لارنس ونوتی (1995) است. وی ابتدا با طرح مؤلفههایی تحت عنوان آشناییزدایی و غرابتزدایی به چگونگی انتقال پیام در چارچوبی شفاف و واضح خاصه در شرایطی استثنائی میپردازد، سپس با در نظر گرفتن روابط فرهنگی- تاریخی و ساختاری میان دو زبان، اقدام ...
بیشتر
یکی از الگوهای ارائه شده جهت تحقق ترجمهای شفاف و برجسته به ویژه در حوزۀ مطالعات ترجمه، الگوی لارنس ونوتی (1995) است. وی ابتدا با طرح مؤلفههایی تحت عنوان آشناییزدایی و غرابتزدایی به چگونگی انتقال پیام در چارچوبی شفاف و واضح خاصه در شرایطی استثنائی میپردازد، سپس با در نظر گرفتن روابط فرهنگی- تاریخی و ساختاری میان دو زبان، اقدام به سادهسازی مفاهیم پیچیده میکند؛ که مترجم در این مرحله با تکیه بر منطق و استدلال از طریق عواملی چون تعدیل، تفسیر، اشتراک و نهایتاً انتقال، فرآیند سادهسازی را در متن ترجمه اعمال میکند. در مفهوم کلیتر، سادهسازی به معنای شکستن جملات یا عبارتهای طولانی و جانشینسازی جملات کوتاه به جای آنها و کاهش دادن عبارات تکراری است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی درصدد است دو ترجمۀ مهدی سرحدی و موسی اسوار از رمان عیسی إبن الإنسان از آثار جبران خلیل جبران را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد تا به میزان بازتاب الگوی بیان شده در ترجمههای مورد بررسی دست یابد و ترجمۀ دقیقتر و مقبولتر را معرفی کند. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که نظریۀ لارنس ونوتی با همه مؤلفهها (آشناییزدایی، غرابتزدایی، آشناییزدایی دستوری- نحوی و آشناییزدایی معنایی) مطابقت داشته و ترجمۀ موسی اسوار در زمینه آشناییزدایی و ترجمۀ مهدی سرحدی در حوزۀ غرابتزدایی، بیشترین بازتاب را داشته است.