علی سعیداوی؛ سید هیمن مهدى
چکیده
تفاوتهای فرهنگی بین جوامع مختلف و نگرشهای گوناگون نسبت به دنیای پیرامون، نه تنها موجب تفاوت در آداب و رسوم و عادات میشود، بلکه در واژگان و ساختار دستوری زبان نیز تأثیرگذار است. این موضوع در زبانشناسی نوین تحت عنوان نسبیت زبانی مطرح و از آن بهعنوان نظریه ساپیر- وورف تعبیر میشود. ترجمه یکی از مباحثی است که میتوان آن را در چارچوب ...
بیشتر
تفاوتهای فرهنگی بین جوامع مختلف و نگرشهای گوناگون نسبت به دنیای پیرامون، نه تنها موجب تفاوت در آداب و رسوم و عادات میشود، بلکه در واژگان و ساختار دستوری زبان نیز تأثیرگذار است. این موضوع در زبانشناسی نوین تحت عنوان نسبیت زبانی مطرح و از آن بهعنوان نظریه ساپیر- وورف تعبیر میشود. ترجمه یکی از مباحثی است که میتوان آن را در چارچوب نسبیت زبانی مورد بحث و بررسی قرار داد. مترجم به منظور هماهنگ کردن ترجمه خود با زبان مقصد باید تفاوتهای واژگانی یا دستوری را مدنظر قرار دهد، چراکه عدم توجه به این تفاوتها در دو زبان مبدأ و مقصد ممکن است باعث ابهام در ترجمه و یا حتی لغزش شود. در این جستار نویسندگان بحث نسبیت زبانی را در ترجمة رمان الشحاذ یکی از آثار برجسته نویسنده نامدار مصری، نجیب محفوظ در دو موضوع تقسیم اوقات شبانهروز و جنسیت مورد بررسی قرار دادهاند. نمونههای ارائه شده در این جستار نشان میدهد که محمد دهقانی در برگردان برخی عبارتهای حاوی اوقات شبانهروز و نیز ساختار جنسیت، نسبیت زبانی را مدنظر قرار نداده است و در نهایت باعث شده ترجمة وی در برخی موارد مبهم و در مواردی دیگر دچار لغزش شود.
علی صیادانی؛ سیامک اصغرپور؛ لیلا خیر اللهی
چکیده
الگوها و مدلهای متفاوتی که از سوی نظریهپردازان ترجمه ارائه شدهاست، به عنوان معیاری مناسب و با کارکرد دقیقتری برای سنجش ترجمهها بهکار میرود. میزان مقبولیت ترجمة یک اثر ادبی زمانی مشخص میشود که طبق این الگوها نقد و بررسی گردد تا جوانب مثبت و منفی ترجمه آشکار شود؛ چراکه جوانب و ویژگیهای مثبت و منفی ترجمه، به میزان کیفی ...
بیشتر
الگوها و مدلهای متفاوتی که از سوی نظریهپردازان ترجمه ارائه شدهاست، به عنوان معیاری مناسب و با کارکرد دقیقتری برای سنجش ترجمهها بهکار میرود. میزان مقبولیت ترجمة یک اثر ادبی زمانی مشخص میشود که طبق این الگوها نقد و بررسی گردد تا جوانب مثبت و منفی ترجمه آشکار شود؛ چراکه جوانب و ویژگیهای مثبت و منفی ترجمه، به میزان کیفی متن ترجمهشده دلالت دارد. در این جستار برآنیم تا بر اساس الگوی پیشنهادی گارسس، ترجمة سه بخش از رمان «قلباللیل» نجیب محفوظ را با عنوان «دلشب» از کاظم آلیاسین، با در نظر گرفتن متن اصلی رمان بررسی نماییم. مدل گارسس شامل چهار سطح «معنایی ـ لغوی»، «نحوی ـ صرفی»، «گفتمانی ـ کارکردی»، «سبکی ـ منظورشناختی (عملی)» و نیز زیرمجموعههای خاص هر سطح میباشد. دستاورد این پژوهش مبیّن آن است که آلیاسین در دو سطح «معنایی ـ لغوی» و «نحوی ـ صرفی (واژهساختی)» نسبت به دو سطح دیگر الگوی گارسس، موفقتر عمل کردهاست؛ به عبارتی ترجمة وی از این لحاظ، کفایت لازم را دارد، به طوری که دو سطح «گفتمانی ـ کارکردی» و «سبکیـ منظورشناختی» نیز تنها از مقبولیت و نه کفایت برخوردار است.
فرامرز میرزایی؛ محمد راسخ مهند؛ سید اسماعیل قاسمی موسوی
چکیده
سادهسازی (Simplification) از همگانیهای ترجمه است که در آن مترجم با بهرهمندی از شگردهای ویژه، زبان ترجمه را ساده و روان میکند. از نظر بیکر، این ویژگی گرایش به ساده کردن مسائل برای خواننده و نیز گرایش به انتخاب یک تفسیر و پیشگیری از دیگر تفاسیر است. در این حالت، مترجم سطح وضوح را با از بین بردن ابهامها بالاتر میبرد. در این مقاله، با ...
بیشتر
سادهسازی (Simplification) از همگانیهای ترجمه است که در آن مترجم با بهرهمندی از شگردهای ویژه، زبان ترجمه را ساده و روان میکند. از نظر بیکر، این ویژگی گرایش به ساده کردن مسائل برای خواننده و نیز گرایش به انتخاب یک تفسیر و پیشگیری از دیگر تفاسیر است. در این حالت، مترجم سطح وضوح را با از بین بردن ابهامها بالاتر میبرد. در این مقاله، با توجّه به تعریف بیکر از همگانیها، بهویژه سادهسازی، و با روش توصیفیـ تحلیلی انواع سادهسازی در ترجمة محمّدرضا مرعشیپور از دو رمان نجیب محفوظ «الطّریق» و «زقاق المدق» واکاوی میشود. البتّه مسئلة اصلی این پژوهش، نقش سادهسازی در انتقال تابوهای فرهنگی است که با در نظر گرفتن تفاوت هنجارهای فرهنگی زبان مقصد نسبت به زبان مبدأ دردسر کمی نیست. یافتههای پژوهش نشان میدهد که حذف ساختارهای پیچیده و جایگزینی آن با ساختارهای سادهتر، سادهسازی ساختار حال، کاهش معنای واژگان مشکل یا حذف برخی واژگان، بهویژه حذف یا کاهش تابوهای فرهنگی که بارزترین آن، توصیف صحنههای جنسی است، ویژگی بارز سبک فردی مرعشیپور بهشمار میرود. اگرچه متن ترجمه در مقایسه با متن مبدأ، از نظر واژگان، دستور و سبک سادهتر شده است، امّا حذف تابوهای فرهنگی متن مبدأ، اشتباههای مترجم و سادهسازیهای گوناگون زمینهای میسازد که نهچندان کم، مقصود نویسنده از دست برود.
فرامرز میرزایی؛ سید اسماعیل قاسمی موسوی
دوره 3، شماره 9 ، دی 1392، ، صفحه 71-84
چکیده
تفاوت ساختار زبان متن با زبان ترجمه یکی از مشکلات مترجم به شمار میرود. تفاوت ساختاری در ضمایر جنسیّتی Gender-specific pronoun)) در زبان فارسی و عربی چنان مایة ابهام است که مترجم ناچار میشود توضیح اضافی دهد. این رفتار مترجم «تصریح» (Explication) نام دارد. در واقع، مترجم اطّلاعاتی را که در متن اصلی نیست، در ترجمة خود میآورد تا معنای متن را روشنتر ...
بیشتر
تفاوت ساختار زبان متن با زبان ترجمه یکی از مشکلات مترجم به شمار میرود. تفاوت ساختاری در ضمایر جنسیّتی Gender-specific pronoun)) در زبان فارسی و عربی چنان مایة ابهام است که مترجم ناچار میشود توضیح اضافی دهد. این رفتار مترجم «تصریح» (Explication) نام دارد. در واقع، مترجم اطّلاعاتی را که در متن اصلی نیست، در ترجمة خود میآورد تا معنای متن را روشنتر سازد. این پژوهش در پی آن است که با روش تحلیل کمّی و کیفی محتوا، کارکرد تصریح را در برگردان ضمایر جنسیّتی (مذکّر و مؤنّث) در ترجمة محمدرضا مرعشیپور از رمان «راه» نجیب محفوظ بررسی کند و نقش آن را در پیشگیری از بروز ابهام در ترجمة این دسته از ضمایر نشان دهد. یافتة این پژوهش بیانگر آن است که گستردگی کاربرد راهکار تصریح در رفع ابهام از ضمایر جنسیّتی، ویژگی سبکی ترجمة مرعشیپور در این اثر به شمار میرود.
کبری روشنفکر؛ هادی نظری منظم؛ احمد حیدری
دوره 3، شماره 8 ، مهر 1392، ، صفحه 13-34
چکیده
ترجمه یکی از مهمترین مسائل فرهنگی معاصر است؛ زیرا وظیفة مترجم تنها جایگزینی الفاظ نیست، بلکه به عنوان یک میانجی، سعی در ایجاد نوعی هماهنگی بین فرهنگ ملّی و فرهنگ مبدأیی دارد که دارای عادات و رسوم خاصّ خود است. این مسأله کار مترجم را دشوار و مأموریّت او را با پیچیدگی همراه میسازد. نیومارک، دانشمند و نظریّهپرداز آمریکایی در حوزة ...
بیشتر
ترجمه یکی از مهمترین مسائل فرهنگی معاصر است؛ زیرا وظیفة مترجم تنها جایگزینی الفاظ نیست، بلکه به عنوان یک میانجی، سعی در ایجاد نوعی هماهنگی بین فرهنگ ملّی و فرهنگ مبدأیی دارد که دارای عادات و رسوم خاصّ خود است. این مسأله کار مترجم را دشوار و مأموریّت او را با پیچیدگی همراه میسازد. نیومارک، دانشمند و نظریّهپرداز آمریکایی در حوزة ترجمه، روشهایی را برای ترجمة عناصر فرهنگی پیشنهاد داده که در محافل علمی مورد قبول واقع شده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر چارچوب نظری نیومارک سعی دارد به بررسی و نقد شیوة ترجمة مفاهیم فرهنگی موجود در رمان «اللّصّ والکلاب» نجیب محفوظ، توسّط دو مترجم ایرانی بپردازد. با وجود تلاشهای دو مترجم، نوعی پیچیدگی و کاستی در ترجمة عناصر فرهنگی دیده میشود. نتایج نشان میدهد که در این دو ترجمه، روش تلفیقی به عنوان یکی از روشهای موفّق ترجمة عناصر فرهنگی، کمتر استفاده شده است.