ترجمه در زبان و ادبیات عربی
اویس محمدی
چکیده
زبان شعر، افزون بر اینکه ژرف است و معناهای بسیاری در خود دارد با نازککاریهای زبانی و ظرافتهای بیانی بسیاری خلق شده است. واژگانی که به شعر میآیند، ظرفیت معنایی بسیاری دارند؛ این ظرفیت در شعر پویا و متکثر میشود. از این رو، واژگان شعر، معناهای پنهان و سایهوار بسیاری را در خود دارند که فهم آنها نیازمند خوانشی دقیق ...
بیشتر
زبان شعر، افزون بر اینکه ژرف است و معناهای بسیاری در خود دارد با نازککاریهای زبانی و ظرافتهای بیانی بسیاری خلق شده است. واژگانی که به شعر میآیند، ظرفیت معنایی بسیاری دارند؛ این ظرفیت در شعر پویا و متکثر میشود. از این رو، واژگان شعر، معناهای پنهان و سایهوار بسیاری را در خود دارند که فهم آنها نیازمند خوانشی دقیق از شعر است. یکی از راههای فهم معنای واژگان، بررسی آنها از منظر نظریۀ روابط مفهومی است. در این نظریه، سعی میشود با بررسی پیوند میان واژگان، معنی دقیق هر یک فهم شود. هممعنایی یکی از پیوندهایی است که واژگان زبان با یکدیگر دارند. در بررسی معنا براساس هممعنایی، تلاش میشود که واژگان هممعنا جمع و مقایسه شوند و حدود معنایی هر یک با دیگر واژههای مترادف، مشخصتر و روشنتر شود. از اصل هممعنایی میتوان در ترجمۀ شعر و نقد آن بهره برد. در این مقاله با کاربست اصل هممعنایی، معادلیابی واژگان در «تا سبز شوم از عشق» نقد شده است. این کتاب دربردارندۀ گزیدهای از شعرهای عاشقانۀ نزار قبانی است که موسی اسوار آنها را از عربی به فارسی برگردانده است. در تحلیل معادلیابیها، نخست معناهای قاموسی واژگان مورد بحث، استخراج شده، سپس با در نظر گرفتن بافت شعر، معناهای فراقاموسی (عاطفی، سبکی و ..) آنان نیز رمزگشایی شده است. در ادامه با جمع کردن معادلهای هممعنا، همخوانترین معادل با متن مبدأ، برگزیده شده و در ضمن آن معادلیابی مترجم نقد شده است. برآیند پژوهش این چنین است که در مواردی، معادلهای ترجمه از حیث همنشینی همخوان با دیگر واژگان بافت شعر نیستند. همچنین برخی از معادلها در ترجمه، بار عاطفی کمتری از واژگان متن مبدأ دارند و برخی دیگر نیز دلالتی کلیتر و شاملتر از واژگان شعرهای نزار دارند. برخی معادلها نیز متن ترجمه را مبهم گرداندهاند.