نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سینا
2 دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشگاه بوعلی سینا
چکیده
«بینامتنی» ابزاری هنری در دست آفریننده متن است که زمینهساز زیبایی و ژرفمعنایی آن میگردد؛ امّا چگونه میتوان در ترجمه، معنا را با حفظ زیبایی این شگرد هنری، انتقال داد؟ زیرا در ترجمه، نشانههای لفظی، به عنوان بهترین علامت برای پیبردن به بینامتنی ودرک معنایی آن، تقریبا از بین میرود واگر این بینامتنی، با متون برجسته دینی مانند قرآن ویا دیگر کتب آسمانی باشد، مشکل دوچندان میگردد. این مقاله با شیوۀ توصیفی - تحلیلی، درصدد است با توجه به مدل «لپیهالم» و نظریۀ بینامتنی، به ترجۀ دو شکل از انواع آن، یعنی «بینامتنی عَلَم» و «بینامتنی لفظی» در اشعار احمد مطر بپردازد و در نهایت به این نتیجه میرسد که راهکار حفظ اسم در بینامتنی علم با تغییر حداقل و توضیح صریح در بینامتنی لفظی، نسبت به دیگر راهکارها، معنای بینامتنی را بهتر منتقل مینماید.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Transferring the Meaning and Intertextuality Based on Leppihalme’s Model: A case study of Ahmad Mattar's poems
نویسندگان [English]
- Faramarz Mirzaei 1
- Sariyeh Sheikhighalat 2
1 Professor of Arabic Language and Literature in Buali Sina University;
2 Master student, Bu Ali Sina University
چکیده [English]
Although translation reduces lexical beauties and expressive settings, it is a science with its principles and rules whose application may help translators to convey the beauty of text. Intertextuality is an artistic tool at the creator’s hands that makes the text formally beautiful and meaningfully rich. But, how is it possible in translation to transfer the meaning while keeping such artistic device? Because in translation, lexical signs, being the most conspicuous realization of intertextuality and semantic reception, are almost lost. The problem is intensified once intertextuality regards the most remarkable texts such as the Qur’an or other holy books.
Appling an analytical-descriptive method and considering Leppihalme’s model and theory of intertextuality, this study tries to examine two kinds of intertextuality, being intertextuality of proper names and lexical intertextuality in Ahmad Mattar's poems. It is concluded that in the intertextuality of proper names, the strategy to keep proper names with the least change, and explicit explanation in the lexical intertextuality convey the meaning of intertextuality better than other strategies.
کلیدواژهها [English]
- Translation
- Intertextuality
- Ahmad Mattar
- Leppihalme
1. مقدمه
1- 1. طرح مسأله
بیتردید ترجمۀ آثار ادبی سخت و طاقتفرسا مینماید، زیرا فعالیتی ذهنی،
پیچیده، آگاهانه و هدفمند است که با توجه به نیازها، باورها و فرهنگ زبان مقصد انجام میگیرد (غضنفری، 1385: 76). بدیهی است که مترجم، بهعنوان انتقال دهندۀ
متن، بایستی با شگردهای زبانی، باورهای فرهنگی هر دو زبان مبدأ و مقصد همآشنا باشد تا بتواند با انتخاب شیوهای مناسب، معنای متن را زیبا و رسا به زبان مقصد انتقال بدهد. اگرچه باور عمومی بر آن است که ترجمه هرگز زیباییهای هنری را نمیتواند انتقال دهد.
این امر، بهویژه در ترجمۀ متون ادبی، که غالباً از بار زیباشناختی بالایی برخوردارند، پیچیدهتر میشود (احمد گلی و منبری، 1390: 5) و مشهور است که متون ادبی
ترجمه ناپذیرند، و نمیتوان آنرا به گونهای دقیق و کامل به زبانی تازه برگرداند (روضاتیان و میر باقریفرد، 1390: 3). «بینامتنی» هم از همان مقولهها و شگردهای ادبی است که ترجمۀ متن را سختتر میکند. از اینرو ترجمۀ متن ادبی، به مترجمی
آگاه و توانا نیاز دارد که در کنار دانش زبانی و ادبی، حساسیت لازم را برای
برگرداندن صحیح ممیزههای بینامتنی اثر داشته باشد (احمد گلی و منبری، 1390: 5). زیرا بینامتنی، که به نوعی ارجاع به دیگر متون به شمار میآید، اغلب در ترجمه چالش برانگیزند.
اگر چه بینامتنی1، به تعابیر گوناگون در متون نقدی قدیم وجدید، آمده است اما نخستین بار، به عنوان یک نظریۀ ادبی، آنرا ژولیاکریستوا ناقد فرانسوی، بلغاری الاصل، چنین تعریف کرد: «هر متن همچون معرقی از نقل قولها ساخته میشود. هر متنی به منزلۀ جذب ودگرگونسازی متنی دیگر است» (کریستوا، 1381: 44). بعد از وی، ژرار ژنت فرانسوی، مفهوم بینامتنی را توسعه داد وی در کتاب «درآمدی به فزون متنی» آنرا «رابطۀ حضور همزمانی بین دو یا چند متن» یا «حضور عملی یک متن در داخل متن دیگر به درجات مختلفی از وضوح وغموض» (ژنت، 1985: 5) میداند که درک آن نیاز به یک هوش نقدی سرشار دارد.
کاربست بینامتنی از زمان ظهور تا الان بیشتر در زمینۀ ادبیات است (شعیری و همکاران، 1391: 131). شاید یکی ازویژگیهای متن ادبی در دوران معاصر همین تداخل متون است، زیرا روزگار کنونی زمینۀ روابط بینامتنی را بیشتر فراهم آورده و شاعران بزرگ، امروزه به بینامتنی، نه به عنوان یک نظریۀ ادبی،که به عنوان شگردی هنری که متن راپیچیده و پرمعنا و رمزآلود میکند، مینگرند ومتونی را میآفرینند که درگیری آن با دیگر متون بسیار بالاست، از اینرو این شگرد ادبی، زبان شاعرانه را متحول کرده است (نامور مطلق، 1390: 131). البته آندسته از روابط بین متونی اهمیت دارد که موجب آفرینش متن جدید میشود (میرزایی و واحدی، 1388: 299) و درخوانش بهتر ودرک عمیقترمتن جدید خواننده را یاری مینماید.
بینامتنی به عنوان یک ابزار هنری برجسته سخت مورد توجه شاعران نوگرای
عرب، از جمله احمد مطر، شاعر عراقی، قرار گرفت. وی شاعری است سیاسی، که به منظور تأثیرگذاری بیشتر، چنان گسترده از آیات قرآنی استفاده کرده که تنها با تحلیل بینامتنی میتوان به زیباییهای آن دست یافت (همان: 301). لذا بینامتنی اشعار وی با قرآن، سخت مورد توجه ناقدان قرار گرفته است. از اینرو اشعارش نمونۀ درخوری جهت بررسی انتقال معنا در بینامتنی به زبان دیگر است. در این زمینه، پرسشهای زیر مطرح میگردد:
1) آیا میتوان درترجمه، زیبایی این شگرد هنری را به زبان فارسی منتقل
کرد؟
2) راهکار مناسب این امر، حسب مدل لپیهالم، چیست ؟
مفروض این است که شگرد بینامتنی اشعاراحمدمطر با قرآن، به خاطر هنرنمایی عالی آن و با توجه به اصل ناسازواری آن، به شکل برجسته قابل ترجمه به زبان فارسی نیست! زیرا موسیقایی کلام عربی ونوع بیان قرآنی دراشعار احمدمطر، که به زبان عربی است، آنرا تقریبا ترجمه ناشدنی نموده است، اما میتوان راهکارهایی برای نزدیکی بهتر به متن اصلی برگزید که این مقاله درصدد ارائۀ آن است.
روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است که با مراجعه به منابع اعم از کتاب، مجله و منابع اینترنتی دادهها، با هدف اثبات یا رد فرضیهها، جمعآوری میگردد. همچنین به شکل کاربردی برخی اشعار احمد مطر، به منظور ارائۀ راهکار مناسب، ترجمه میگردد. در نتیجه ابتدا فرآیند بینامتنی قرآنی در شعر احمد مطر تبیین میگردد و سپس راهکاری مناسب برای انتقال معنا ارائه میگردد.
1-2- پیشینۀ تحقیق
گستردگی پژوهشهای ادبی در حوزۀ بینامتنی، نشاندهندۀ اهمیت آن است. شاید بتوان دو کتاب ارزشمند «استدعاء الشخصیات التراثیة فی الشعر العربی المعاصر» که به یکی از موضوعات مهم بینامتنی یعنی فراخوانی شخصیتهای تاریخی در شعر معاصر عرب میپردازد، به همین دلیل یکی از کتابهای مرجع در این زمینه به شمار میرود (عشری زاید، 1997: 43). ودیگری کتاب «التناص فی شعر الرواد» از احمد ناهم، ناقد عراقی استکه ضمن ارائۀ تعریفی دقیق از این واژۀ نقدی و معادلهای انگلیسی و فرانسوی و عربی آن (ناهم،2004: 14)، آنرا در شعر شاعرانی پیشاهنگ شعر نو عراق مانند بیاتی وسیاب و ... بررسی میکند.
در ایران نیز چندی است که پژوهشگران دانشگاهی به موضوع بینامتنی قرآن با ادب معاصر توجه بسیاری دارند، بهطوری که در همایش قرآن و ادب در دانشگاه کردستان بیش از 20 مقاله در اینباره به زبان فارسی و بیش از ده مقاله به زبان عربی نوشته شده بود!! اگرچه اکثر این مقالهها درک درستی از این موضوع نداشتهاند. با این حال مقالههایی مانند «التناص القرآنی فی شعر محمود درویش»، (فصلنامۀ انجمن ایرانی زبان وادبیات عربی، شمارۀ 3، پاییز1384، سال اول) از سرکار خانم رقیه رستم پور و «استدعاء الشخصیات القرآنیة فی دیوان بدوی الجبل»، (همان - شمارۀ 11، بهار و تابستان1388، سال پنجم) از عبدالغنی ایروانی زاده و احمد نهیرات که هر دو مقاله بیشتر به شخصیتهای قرآن در شعر این دو شاعر پرداختهاند. همچنین مقالۀ «روابط بینامتنی قرآن با اشعار احمد مطر»، (میرزایی وواحدی، 1388) چاپ شده در نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان. شماره 25. پیاپی22، که با تحلیل عملیات بینامتنی شعر احمد مطر با قرآن آنرا عامل مهم زیرمتنی شعر این شاعر دانسته است. مقالۀ یحیی معروف با عنوان «نقد وبررسی وامگیری قرآنی در شعر احمد مطر» ضمن بررسی انواع بینامتنی، آنرا با نظریۀ وامگیری در نقد بلاغی قدیم همسان پنداشته و برخی از موارد آنرا نادرست انگاشته است و جنبههای مثبت و منفی شکل وامگیری قرآنی اشعار وی را نقد مینماید (معروف، 1390: 123-151)، همچنین مقالۀ «التناص القرآنی فی الشعر العراقی المعاصر؛ دراسة ونقد» نوشتۀ علی سلیمی هم با بررسی این موضوع در شعر برخی شاعران معاصر عراق، گمان کرده که برخی نمونههای «این بینامتنی رکیک است و مناسب شأن قران نیست» (سلیمی و طهماسبی، 1391: 81). که به نظر میآید ناشی از عدم درک درست از نظریه بینامتنی است.
اما در زمینۀ ترجمه و بینامتنی و مانند آن تا جاییکه پژوهشگر میداند تنها مقالهای که چاپ شده، مقالۀ آقای کامران احمد گلی و خانم منبری با عنوان (اشعار تی. اس. الیوت در زبان فارسی: بررسی موردی ترجمۀ تلمیحات) این مقاله با بهکارگیری نظریۀ بینامتنی کریستوا و مدل لپیهالم به دستهبندی انواع تلمیح و راهکارهای ترجمۀ آنها در چهار شعر پر تلمیح تی. اس. الیوت پرداخته است.
همچنین در دانشگاه اصفهان پایاننامهای با عنوان : بررسی مقایسهای
ترجمۀ تلمیحات اسامی خاص شخصی و مکانی در شعر حافظ در دو ترجمۀ انگلیسی
و یک ترجمۀ فرانسه: رویکردی توصیفی» توسط آقای علیرضا قانونی انجام گرفته
است که براساس مدل پیشنهادی لپیهالم برای ترجمۀ تلمیحات اسامی خاص بر
اسامی خاص مورد نظربهکار رفت تا راهکار مطلوب و مورد نظر هر مترجم را مشخص کند. و نتیجه گرفته که راهکاریی که از بقیه بیشتر استفاده شده حفظ نام و پاورقی میباشد که بیانگر دغدغۀ مترجم برای خواننده میباشد تا سردرگم نشود» (http://thesis.ui.ac.ir/abstracts/fgn/seventeen15.htm).
با توجه به مقالات نگاشته شده دربارۀ احمد مطر میتوان گفت وی یکی از شاعران موردتوجه پژوهشگران ایرانی است اما در حوزۀ ترجمۀ بینامتنی قرآنی در اشعار احمد مطر تا کنون، مقاله یا پژوهش درخوری انجام نگرفته است و این مقاله در پی انجام پژوهشی برای ارائۀ راهکاری مناسب در این زمینه است.
1-3- اهمیت پژوهش
اهمیت این امر ناشی از آن است که شگرد بینامتنی در اشعار احمد مطر دارای نوعی «طنز ناسازوار» است که از آن با نام «المفارقة الساخرة (طنز ناسازوار)» یاد کردهاند (غنیم،1998: 173). البته بیشترین شکل بینامتنی اشعار وی با آیات قرآنی است به گونهای که از آن، به عنوان ژرف ساخت «طنزناسازوار سیاسی» بهره میبرد، تا آنجا که میتوان طنز ناسزاور با ژرفساخت قرآنی را مهمترین ویژگی شعری احمد مطر بهشمارآورد (همان: 257-233). همین امرشعر وی را برجسته مینماید. از اینرو، شعرش از همان آغاز مورد توجه ناقدان قرارگرفت و خوانندگان فراوانی در جهان عرب یافت.
ارجاعات بینامتنی اغلب در ترجمۀ چالش برانگیزند (احمد گلی و منبری، 1390: 6) به گونهای که حفظ زیبایی ادبی در ترجمه امری سخت و طاقت فرساست، مثلا گاهی احمد مطر با استفاده از مشابهت صوتی و با جابجایی یک حرف در واژهای مانند «بینالنحرین» به جای«بین النهرین»،معناآفرینی بسیار شگفت انگیزی مینماید؛ یعنی با اندک دگرگونی لفظی، معانی زیادی را الغاء میکند. با اینگونه هنرمندیها، کار مترجمان دشوار میگردد. لذا ضروری است که با ارائۀ راهکارهایی در این زمینه، آسیبهای آنرا تاحدود زیادی کاهش داد.
2- راهکارهای ترجمۀ بینامتنی
در مدل «لیپیهالم»، برای ترجمۀ بینامتنی علم و بینامتنی لفظی، که در ذیل به
آنها اشاره خواهدشد، راهکارهایی ویژهای ارائه میگردد. در این مدل، مترجم
بایستی ابتدا «درک درستی از سازو کارهای درونی زبان مبدأ داشته باشد و این
شرط لازم برای عملیات ترجمه است ومسئولیت آن به عهدۀ مترجم است» (Leppihalme,1997:15) از اینرو دومین چالش مترجم «انتقال نیمۀ نهفتۀ متن به مخاطبان زبان مقصد» است (احمد گلی و منبری، 1390: 53). دراین مدل، لپیهالم تلمیحات را به دو دستۀ اسامی عام واسمی خاص تقسیم نموده ودرخصوص انتقال هر کدام از آنها به زبان مقصد، راهکارهایی را برای مترجمان آورده است. در اینجا ضمن اشاره به این راهکارها، آنها را بر بینامتنی علم و لفظی تطبیق داده خواهد شد تا مدل مورد نظر به خوبی تبیینگردد:
2-1. بینامتنی علم: این گروه شامل تمامی نامهای واقعی وساختگی است که به یک فرداشاره دارد. (Leppihalme,1997: 66) اینگونه بینامتنی قرآنی با اشعار شاعران عرب به فراوانی یافت میشود که از آن گاهی به فراخوانی شخصیتهای قرآنی (استدعاء الشخصیات الدینیة) یاد کردهاند «احمد مطر نیز از شخصیتهای قرآنی مانند هابیل و قابیل و یوسف ... استفاده کردهاست» (میرزایی و واحدی، 1388: 318).
راهکارهای ترجمۀ تلمیحات اسم خاص براساس مدل لپیهالم (1997) عبارتند از: حفظ نام(Retention ofthe Name) و حذف نام (Omission of the Name) (احمد گلی و منبری، 1390: 11).
2-1-1. حفظ نام (Retention of the Name): این راهکار شامل سه روش است: 1) مترجم اسم رابه تنهایی استفاده میکند؛ 2)دردرون متن توضیح مختصری دربارۀ
آن اسم میدهد؛ 3) توضیحات مربوط به آن اسم را بهطورمفصل در پاورقی ارائه
میدهد (Leppihalme,1997: 79). بهطور مثال در شعر «الفتنة اللقیطة»2 به یکی
از شخصیتهای دینی به نام «قابیل»، شاره میکند، حال در ترجمۀ این اسم ما
میتوانیم:
الف: اسم خاص را درون گیومه قرار داده و آنرا با استفاده از نشانههای سجاوندی، به شکلی برجسته سازیم.
ب: دردرون متن، مثلا بین دو کروشه یا پرانتز، توضیح مختصری در مورد این اسم، ارائه گردد.
ج: اسم خاص را حفظ کنیم و بینامتنی به کار رفته را با صراحت در پاورقی توضیح دهیم.
«اثنان لاسواکما، والأرض ملک لکما/ لو سار کل منکما بخطوه الطویل لما التقت خطاکما إلاخلال جیل/ فکیف ضاقت بکما فکنتما القاتل و القتیل/ قابیل ... یا قابیل!!!»(مطر، 1996: 6/15).
(دو نفر هستید و نه بیشتر، زمین ملک مطلق شماست؛ اگر هر کدام از شما با گامهای بلند بر روی زمین راه برود، گامهایتان بعد از گذشت یک نسل به هم میرسد/ چهطور زمین بر شما تنگ آمد و قاتل و مقتول شدید... )
الف: «قابیل» ... ای « قابیل»!!
ب: قابیل...ای قابیل!! (قابیل نام یکی ازفرزندان حضرت آدم است)
ج: قابیل... ای قابیل!!3
با استفاده از این روش، مخاطبان زمینۀ بینامتنی به کار رفته را در شعر، که در لفظ قابیل تجلی یافته است، پی میبرند و در نتیجۀ درکشان از زیبایی شعر که در اثر این بینامتنی روی داده آسانتر میگردد.
2-1-2. حذف نام (Omission of the Name): در این راهکار مترجم اسم خاص را حذف کرده و فقط مفهوم آن را انتقال میدهد. به عنوان نمونه، نام ابولهب، در قرآن و ابوجهل در تاریخ صدر اسلام، نماد ثروت و کفر و عناد است. احمد مطر در قصیدۀ «هذا هو السبب»4 نام این دو را، به عنوان نمادی از حاکمان سرکش و ستمگر، بهکار میبرد. حال در ترجمه میتوانیم فقط به مفهوم نمادین این الفاظ اشاره کنیم.
«هاک سلاطین العرب/ دزینتان من أبی جهل ومن أبی لهب/ نماذج من العرب/ أسفلها رأس وأعلاها ذنب!» (مطر، 1996: 6/119).
(این است پادشاهان عرب: دو جین از حاکمان ستمگر و سرکش. نمونههایی
از عربها که مانند مشک آب، پایینترین قسمتشان سر و بالاترین قسمتشان دم
است).
البته در اینجا مخاطبان به بینامتنی بهکار رفته، در متن شعری پی نخواهند برد اما مفهوم ومعنای شعر را به خوبی درک خواهند کرد. نمونۀ دیگر عنوان قصیدۀ «یوسف فی بئر بترول»5است (مطر، 1997: 2/169). این عنوان، با قرآن بینامتنی بالایی دارد؛ یعنی حضرت یوسف، که در قرآن نماد مدیریت پاک، برجسته وبرنامهریزاست، در چاه نفت یعنی درآمدهای نفتی گیر افتاده است وهرگز از آن رهایی نمییابد برخلاف یوسف قرآنی که از چاه آب نجات یافت. لذا میتوان آنرا به «نماد مدیریت در چاه نفت» هم ترجمه نمود، اما این ترجمه، زیبایی بینامتنی به کار رفته در شعر عربی را، منتقل نمیکند هرچند مفهوم شعر را منتقل مینماید.
2-1-3. بینامتنی لفظی: واژهها مهمترین نشانۀ رخداد بینامتنی در متن ادبی است زیرا مهمترین واحد زبانی در دست ادیب زبردست است که تنها با آن، میتواند تصورش را از هستی ارائه کند؛ «درست مانند رنگ در نقاشی که در اختیار همۀ هنرمندان است تا با زبردستی تابلوی زیبایی خود را بیافریند (مرتاض، 370: 1998). یکی از ویژگیهای بارز شعر مطر استفادۀ گسترده از واژهها و اصطلاحات قرآنی است (میرزایی و واحدی، 1388: 309). البته این کاربرد، بازتابی صرف از معانی ظاهری قرآن نیستند «بلکه یادآوری معانی عمیق قرآنی به خواننده استتا تضاد آشکار و خندهآور وضع کنونی مسلمانان را با وضع مطلوب قرآنی نشان دهد» (غنیم، 2004: 269).
لپیهالم، برای ترجمۀ بینامتنی لفظی راهکارهایی مانند ترجمۀ استاندارد
(Standard translation)، تغییر حداقل (minimum change)، راهنمایی فرا – تلمیحی (Extra – aLLusive guidance)، توضیح صریح (Explicitexplanation)، (Internal marking)، جایگزینی (Replacement by a performed TL item)، تقلیل به معنی (Reduce tosense)، بازآفرینی (Re-creation)، حذف (Omission)، ابزار غیر قابل ترجمه بودن تلمیح (State the allusion’s beyond translation) و رها کردن متن بدون ترجمه (Untranslation) ارائه داده است (Leppihalme,1997: 84).
این پژوهش دربرگیرندۀ شش مورد از این راهکارها است که همزمان با معرفی راهکارها به برخی نمونههایی از آنان اشاره شده است.
2-1-4. تغییر حداقل (minimum change):این ترجمه، یک ترجمۀ تحتاللفظی است که بدون توجه به بینامتنی به کاررفته، انجام شده ودرراستای انتقال این بینامتنی هیچ تغییرصریحی صورت نگرفته است و در این روش تنها معنای سطحی متن حفظ می گردد (Leppihalme,1997: 84).
«قرأت فی القرآن: تبت یدا أبی لهب وتب/ فأعلنت وسائل الإذعان/ إن السکوت من ذهب/ ...أحببت فقری/ ... لم أزل أتلو: وتب » (مطر، 1987: 1/11).
(در قرآن خواندم: دو دست ابولهب بریده بادا/ وسایل ارتباط تلقینی اعلام کردند: سکوت طلاست/ ... فقرم را دوست داشتم /... پیوسته میخواندم: و بریده باد).
دراین روش مترجم بی آنکه مقید به انتقال مفهوم ومعنای برخاسته از بینامتنی باشد، میکوشد ترجمهای نزدیک به متن ارائه کند، پس مخاطب برای درک زیبایی که بینامتنی با خود به همراه دارد، نیاز به اطلاعات بیشتری دارد و ممکن است از آن محروم بشود. این ترجمه تنها برای مخاطبان فرهیختهای که نسبت به بینامتنی به کار رفته، آگاهی دارند مثمرِ ثمر خواهد بود.
2-1-5. راهنمایی فراتلمیحی (Extra – allusive guidance): راهنمایی فراتلمیحی، راهنمایی است که مترجم از طریق علایم نگارشی و با توجه به شناختی که از نیازهای خواننده دارد به متن میافزاید، حال آنکه چنین علایمی در متن اصلی وجود ندارد. دراین روش مخاطب درنظرگرفته میشود نه ادیب (Leppihalme,1997:84).
«والعصر . إن الإنسانَ لفی خُسرْ/ فی هذا العصرْ» (مطر، 1987: 1/127).
(سوگند به زمان؛ که هر آینه انسان در زیان است فقط در این زمان!! در زیان است چه مؤمن باشد چه کافر)
توضیح اضافی (چه مؤمن باشد ، چه کافر)، نوعی فراتلمیحی است که خواننده را
در درک زیبایی متن کمک میکند زیرا واژۀ «عصر» یا زمان در اینجا برخلاف قرآن
بهکار رفته و مقصودش، زمانِ کنونی است نه مطلق زمان، لذا در قرآن مؤمنان را از
این زیانکاری استثناء مینماید اما شاعر در اینجا همه را در این زمان، چه مؤمن
و چه غیر مؤمن، در زیان وخسران میبیند. البته گاهی «تغییر حداقل در مواردی با راهنمایی فراتلمیحی (Extra – allusiveguidance) همراه میشود» (احمدگلی ومنبری، 1390: 14).
2-1- 6. توضیح صریح (Explicit explanation): شکلی از برگردان بینامتنی
است که بینامتنی موجود در پاورقی، یادداشت، مقدمۀ مترجم وغیره همراه باتوضیح مفصل آورده میشود (همان:84). مثلا نمونۀ زیر را میتوان با توضیح صریح ترجمه کرد:
«وهربنا نحوبیت الله منکم/ فإذا فی البیت، بیت أبیض/ وإذا آخر دعوانا سلاح أبیض/ هدَّنا الیأس/ وفات الغرض/ لم یعد من أمل رجی سواکم! أیها الحکام بالله علیکم/ أقرضوا الله لوجه الله/ قرضا حسنا/ وانقرضوا!» (مطر، 1989: 3/89).
(ازدست شما به خانۀ خدا فرار کردیم/ ناگهان کاخ سفیدی را در خانۀ خدا دیدیم/ در آن حال آخرین درخواستمان سلاح سردی بود/ ناامیدی ما را از پای درآورد/ بی هدف شدیم/ دیگر تنها امیدمان شما هستید/ ای حاکمان شما را به خدا سوگند، بخاطر خدا، به خدا قرض نیکو بدهید / و نابود شوید!)6.
همانگونه که ملاحظه مینمایید توضیح آشکار در پاورقی، زیر متن این شعر را بیان کرده است. در این روش همۀ مخاطبان به بینامتنی بهکار رفته پی خواهند برد و همچنین موجب تمرکز بیشتر و عدم خارج شدن آنها از مبحث اصلی میگردد، هر چند که استفاده از این روش نیز ممکن است معایبی را به همراه آورد؛ از جمله: طولانی شدن مقدمهها، پاورقیها، یاداشتها و حتی ممکن است مترجم با کمبود پاورقی روبرو شود. «از دیدگاه تیلور معیار این نیست که ترجمه بهطور کامل به متن وفادار باشد، بلکه مخاطبپسند بودن و انتقال شفاف متن اهمیت بسزایی دارد» (مرادی مقدم و قنسولی، 1391: 3) و در این روش به دلیل شفاف ساختن مفاهیم انتزاعی و مبهم، معمولاً ترجمه طولانیتر از متن مبدأ میگردد.
2-1-7. رها کردن متن بدون ترجمه (Leftuntranslated):دراین روش عین واژههای متن مبدأبه متن مقصدانتقال مییابد؛ یعنی عین متن عربی به فارسی منتقل میگردد زیرا زیبایی بینامتنی در این شکل، برای خواننده آگاه، نمایان میشود؛ مانند:
«وله الجواری الثائرات بکلّ حان/وله القیان/وله الإذاعة/ دجّن المذیاع لقّنه البیان:/ الحقّ یرجع بالربابة والکمان/ فبأیّ آلاءالولاة تکذّبان...» (مطر:198: 1/151).
(زنان برافروختۀ هر میکده، از آن اوست/ دختران نوازنده هم مال اوست/ و رادیو از آن اوست/ رادیو رارام کرد و سخن گفتن را به او تلقین نمود:/ حق با رباب و ویلن، نواخته میشود/ فبأیّ آلاء الولاة تکذّبان ....)
تعبیر «فبأیّ آلاء الولاة تکذبان» تقریبا همان آیه «فبأی آلاء ربکما تکذبان» است که بیانگر نعمتهای فراوان الهی است اما در اینجا بیانگر عذابهای بسیار و استبداد وخفقان بسیار زیاد حاکم بر کشورهای عربی است که خود را خدا میپندارند! لذا برای حفظ آهنگ و واژههای بهکار رفته و انتقال نوع طنز ناسازوار موجود در شعر، بهتر است ترجمه نگردد و عینا به زبان فارسی منتقل شود.
همچنین از این راهکار میتوان در ترجمه عبارتی یا واژههایی که بیانگر بینامتنی است اما عینا از زبان دیگری در متن شعر بهکار رفته است، بهره برد. احمدمطر نیز از جمله شاعرانی است که برخی از واژهها و عبارات زبان انگلیسی را در شعر خود به کار برده است. این گونه واژهها به دو دسته تقسیم میشوند:
الف) الفاظ معرب شدهای که با حروف عربی نوشته شده است، مثل (دیالکتیک، دیکور، بیبسی...)
ب) الفاظی که به زبان انگلیسی نوشته شده و از لحاظ وزن و قافیه با قصیده هماهنگ است.
شاعر این پدیده را در پنج جای مختلف بهکار برده است (غنیم،137:1998). مثل:
«أری حول«البیت الأسود»/ بیتاً أبیض/ یجری بثیاب الإحرام/.................... تشجب ذلّ الاستسلام/ وتنادی لجهاد عذری/MADE INUSA/ من سابع ظهر» (مطر، 1997: 2/ 171-170).
(گرد کعبه/ کاخ سفیدی را دیدم/ که بالباس احرام میگردد/...................... ننگ اطاعت را محکوم میکند/ وبه یک جهاد پاک (آسمانی) فرا میخواند/MADE IN USA / از هفت پشت (نسل) ).
چون عموم مردم با عبارت : Made In U.S.A آشنا هستند و این تعبیر با آن فرهنگ اقتصادی بینامتنی دارد، لذا حفظ اصل زبان بهکار رفته در متن شعری، موجب انتقال زیبایی بینامتنی بهکار رفته همراه با طنز آن میگردد.
2-1-8. حذف تلمیح (Omission allusive): در این راهکار مترجم بینامتنی بهکار رفته را حذف میکند؛ درواقع نه به لفظ بینامتنی اشاره میکند و نه به مفهوم آن. بهعنوان مثال در ترجمۀ قطعه شعر زیر از احمد مطر: «الم/ ذلک الشعب لم یبق فی جسمه موضع صالح للألم!» (مطر، 1992: 4/154).
مترجم میتواند با حذف (الم)معنا را چنین ترجمه کند: (در جسم آن ملت جایی
سالم برای درد باقی نمانده است). متن عربی این قطعه به آیۀ 1 و 2 سورۀ بقره
(الم/ ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ) (الم.این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایۀ هدایت تقواپیشگان است) بینامتنی دارد، اما در شعر احمد مطر منظوراز (الم) درد است نه حروف الف، لام ، میم واگر به درد ترجمه گردد بینامتنی آن ترجمه نمیشود. از اینرو اگر مترجم توضیح اضافی ندهد و فقط به حذف واژهای که متن اصلی نشانة بینامتنی بهشمار میرود، بسنده نماید، نتوانسته زیبایی مفهوم شعر را به زبان مقصد منتقل نماید. این امر یکی از ضعفهای مترجمان به حساب میآید و به هنگام استفاده از این روش ممکن است مترجم نتواند معنای حقیقی شعر را بهزبان مقصد انتقال دهد.
2-1-9. جایگزینی تلمیح با تلمیح خاص زبان مقصد (Replacement by a performed TL item): «براساس این روش انگارهای که برای هر دو فرهنگ آشناست، در دو زبان با تصاویری متفاوت ارائه میشود» (احمد گلی و منبری، 1390: 16). یعنی با معادلیابی تقریبی میان مضمونی در زبان مبدأ و مضمونی مشابه یا نزدیک به آن در زبان مقصد میتوان تأثیری مشابه در ذهن خوانندگان ایجاد کرد. در واقع توجه به مخاطب و تفاوتهای فرهنگی و زبانی ملتها، مترجمان را به استفاده از این روش تشویق میکند تا بتوانند در ترجمۀ خود نهایت شفافسازی را به کار ببرند؛ اما بهخاطر ارتباط بین زبان عربی و فارسی وتشابه فرهنگی بین ایرانیان و عربها، در اشعار احمد مطر موردی جهت استفاده از این راهکار یافت نشد.
2-1-10. ترکیب راهکارها (Combination of strategies): گاهی مترجمان برای ترجمۀ بینامتنی لفظی چندین راهکار را به کار میبرند: مثلاً ما میتوانیم راهکار
توضیح صریح و راهکار رها کردن بدون ترجمه را در ترجمۀ یک عبارت بیاوریم. بدین شکل که اگر بینامتنی بهکار رفته در متن مبدأ، غیر از زبان مبدأ (عربی) باشد، آن بینامتنی را با همان زبان، به زبان مقصد انتقال دهیم، و با بهره گرفتن از راهکار توضیح صریح، ترجمۀ فارسی متن و منبع بینامتنی را خارج از متن، در یادداشتی به خواننده انتقال دهیم. مانند:
«فقلت:یامولای/ هذا مذهب اللامذهب/ ومذهب یذهب بالمذهب/ . لا...لن یکون مذهبی/ فهیّأ الفتوی لقتلی عامداً/ وقال لی بالعربی you want to be really happy?/ صل، إذن ، علی النبی!» (مطر، 1989: 3/59).
(گفتم: ای سرورم/ این آیین بی دینی است/ آیینی که این آیین را نابود میکند/ ... / نه...هرگزاین، آیینم نمیشود/ عمداً فتوای قتل مرا داد/ وبه عربی، به من گفت!:you want to be really happy? 7/ پس، بر پیامبر درود بفرست).
عبارت انگلیسی بهکار رفته با فرهنگ عامۀ زبان انگلیسی که بیانگر خوشحالی فراوان از یک حادثه است، بینامتنی دارد. در اینجا واژۀ «happy» با واژۀ «النبی» در متن عربی همآوا است، لذا در متن شعری نوعی تهکم و طنز دارد که در ترجمه با تغییر حداقلی، یعنی؛ گذاشتن علامت تعجب در برابر واژۀ عربی، همچنین ترجمۀ عبارت انگلیسی در پاورقی، چند راهکار با هم در ترجمه استفاده شده است. اضافه بر این موارد میتوان توضیح آشکاری هم داد که از وی خواسته است خوشحال هم باشد وبر پیامبر هم صلوات بفرستد که تازه فتوای قتل او را داده است. ناسازوار بین «به عربی گفت» و عبارت انگلیسی به عنوان گفته، اشاره کرد.
نتیجه گیری
- بررسیها نشان داد که اکثر این راهکارها درصورتی که در فضای مورد نیاز به کاربرده شود، مفید و مناسب است. مترجم باید با آگاهی از نوع بینامتنی بهکار رفته، راهکار مناسب را مشخص نماید.
- به نظر میآید که راهکار حفظ اسم در «بینامتنی علم» و توضیح صریح در «بینامتنی لفظی» از بین راهکارهای ارائه شده، مناسبترباشد. زیرا در این دو راهکار همۀ مخاطبان به بینامتنی بهکار رفته در متن شعری مبدأ، پی خواهند برد و همچنین موجب تمرکز بیشتر و عدم خارج شدن آنها از مبحث اصلی میگردد.
- استفاده از دو راهکار یاد شده ممکن است با معایبی همراه باشد؛ از جمله: طولانی شدن مقدمهها، پاورقیها، یادداشتها. لذا بهتر است مترجم تلاش نماید تا این نقصها را برطرف کند.
- راهکار حذف اسم در «بینامتنی علم» راهکار مناسبی به نظر نمیرسد، مگر در مواردی که مترجم احساس کند که حذف نام خاص آورده شده در متن شعری، هیچگونه تاثیری در معنی وزیبایی آن ندارد.
- راهکارهای «تغییر حداقل»، «جایگزینی تلمیح با تلمیح زبان مقصد»، «حذف تلمیح» و «رها کردن تلمیح به صورت ترجمه نشده» خیلی مناسب نمینماید، زیرا با توجه به نقش کلیدی بینامتنی در اشعار احمد مطر، درک کامل اشعار وی بدون شناخت و فهم بینامتنی به کار رفته در آنها مقدور نیست. بنابراین استفاده از این روشها باعث عدم برداشت منسجم و کامل مخاطبان از متن اصلی میگردد. این امر باعث میشود متن ترجمه شده نتواند درکی مشابه درک خوانندۀ زبان مبدأ را برای خوانندگان زبان مقصد به ارمغان آورد و مترجم نیز در این روشها، بی آنکه مقید به زیبایی کلام باشد، میکوشد ترجمهای دقیق و نزدیک به متن عرضه کند و به آن وفادار باشد. مخاطبان این نوع ترجمهها تنها قشر فرهیختهای را در برمیگیرد که از سطح بالایی از دانش فرهنگی، ادبی و بینامتنی برخوردارند.
پینوشتها
1. Intertextuality
2. این فتنۀ سرراهی.
3. این قصیده به یکی ازداستانهای قرآنی یعنی داستان هابیل و قابیل و کشته شدن هابیل به دست قابیل اشاره دارد.
4. تنها دلیل همین است.
5. یوسف در چاه نفت.
6. مقایسه کنید با آیۀ 10 سورۀ یونس [وآخر دعواهم أن الحمدالله رب العالمین]:آخرین دعایشان این است که ستایش همه از آن خدا، پروردگار جهانهاست.
و نیز آیۀ 20 مزمل [وأقرضوا الله قرضاً حسناً]: و به خدا وامی نیکو بدهید.
7. شما میخواهید واقعا خوشحال شوید؟!!