مقاله پژوهشی
عبدالعلی آل بویه لنگرودی
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1392، صفحه 13-40
چکیده
ترجمۀ شعر، یکی از مهمترین مباحث در مطالعات ترجمه محسوب میشود، و همواره مورد توجه و اهتمام صاحبنظران بوده و هست. آمیختگی زبان شعر با احساس شاعر، و بهرهمندی آن از ابهام و پیچیدگی و وجود عناصری نظیر موسیقی، عاطفه و خیال، شعر را در مرتبۀ بالاتری از نثر قرار میدهد. و به همان میزان بر اهمیت ترجمۀ آن میافزاید. مترجمِ شعر ...
بیشتر
ترجمۀ شعر، یکی از مهمترین مباحث در مطالعات ترجمه محسوب میشود، و همواره مورد توجه و اهتمام صاحبنظران بوده و هست. آمیختگی زبان شعر با احساس شاعر، و بهرهمندی آن از ابهام و پیچیدگی و وجود عناصری نظیر موسیقی، عاطفه و خیال، شعر را در مرتبۀ بالاتری از نثر قرار میدهد. و به همان میزان بر اهمیت ترجمۀ آن میافزاید. مترجمِ شعر باید نسبت به مترجمان دیگر متون از آزادی بیشتری برخوردار باشد. ترجمۀ موفق و زیبای شعر در واقع نوعی باز آفرینی است که در ترجمههای منظوم بیشتر خود را نشان میدهد. مترجم شعر علاوه بر بهرهمندی از سایر ویژگیهای یک مترجمِ ادبی باید با زبان شعر معاصر و ویژگیهای آن ازجمله بافتار و فضای حاکم برمتن، کاربرد زبان نماد، توجه به عنصر تکرار، موسیقی درونی شعر، کاربردهای اسم خاص آشنا باشد. هدف از این مقاله تبیین دشواریها و پیچیدگیهای ترجمۀ شعر بهویژه شعر معاصرِ عربی از دو منظر نظری و کاربردی است. در مبحث نظری از عناصر ترجمهپذیر و ترجمهناپذیر شعر سخن به میان میآید و به اهمیتِ لفظ، معنا، موسیقی ، عاطفه و خیال پرداخته میشود. و دشواریهای ترجمۀ آن مورد بررسی قرار میگیرد. درمبحث کاربردی با ذکر نمونههایی از اشعار شاعران عرب نظیر نزار قبانی، بدر شاکر السیاب ونازک الملائکه مهمترین چالشهای پیش روی مترجم شعر معاصر بررسی میگردد. روشِ پژوهش توصیفی - تحلیلی و روش جمعآوری دادهها کتابخانهای است.
مقاله پژوهشی
فرامرز میرزایی؛ سریه شیخی قلات
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1392، صفحه 41-58
چکیده
«بینامتنی» ابزاری هنری در دست آفریننده متن است که زمینهساز زیبایی و ژرفمعنایی آن میگردد؛ امّا چگونه میتوان در ترجمه، معنا را با حفظ زیبایی این شگرد هنری، انتقال داد؟ زیرا در ترجمه، نشانههای لفظی، به عنوان بهترین علامت برای پیبردن به بینامتنی ودرک معنایی آن، تقریبا از بین میرود واگر این بینامتنی، با متون برجسته ...
بیشتر
«بینامتنی» ابزاری هنری در دست آفریننده متن است که زمینهساز زیبایی و ژرفمعنایی آن میگردد؛ امّا چگونه میتوان در ترجمه، معنا را با حفظ زیبایی این شگرد هنری، انتقال داد؟ زیرا در ترجمه، نشانههای لفظی، به عنوان بهترین علامت برای پیبردن به بینامتنی ودرک معنایی آن، تقریبا از بین میرود واگر این بینامتنی، با متون برجسته دینی مانند قرآن ویا دیگر کتب آسمانی باشد، مشکل دوچندان میگردد. این مقاله با شیوۀ توصیفی - تحلیلی، درصدد است با توجه به مدل «لپیهالم» و نظریۀ بینامتنی، به ترجۀ دو شکل از انواع آن، یعنی «بینامتنی عَلَم» و «بینامتنی لفظی» در اشعار احمد مطر بپردازد و در نهایت به این نتیجه میرسد که راهکار حفظ اسم در بینامتنی علم با تغییر حداقل و توضیح صریح در بینامتنی لفظی، نسبت به دیگر راهکارها، معنای بینامتنی را بهتر منتقل مینماید.
مقاله پژوهشی
فرشید ترکاشوند
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1392، صفحه 59-78
چکیده
ترجمه بهعنوان فرآیندی پیچیده، نیاز به شناخت همه جانبۀ زبان دارد چه زبان مبدأ و چه زبان مقصد. شناخت زبان از رهگذر زبانشناسی فرمالیستی و معناشناسی در نگرش سنتی یا مدرن، شرط لازم است نه کافی. در این راستا زبان شناسی کاربردی (البته در کنار نوع فرمالیستی آن) میتواند راهگشا باشد. نگرش کاربردی، زبان را به عنوان گفتمان و نه متن در ...
بیشتر
ترجمه بهعنوان فرآیندی پیچیده، نیاز به شناخت همه جانبۀ زبان دارد چه زبان مبدأ و چه زبان مقصد. شناخت زبان از رهگذر زبانشناسی فرمالیستی و معناشناسی در نگرش سنتی یا مدرن، شرط لازم است نه کافی. در این راستا زبان شناسی کاربردی (البته در کنار نوع فرمالیستی آن) میتواند راهگشا باشد. نگرش کاربردی، زبان را به عنوان گفتمان و نه متن در نظر میگیرد. شناخت بافت غیر زبانی و بهویژه نوع موقعیتی آن از زاویۀ نگاه کاربردشناختی، به مراتب شناخت زبانی فراتر و عمیقتری به مترجم میدهد. مترجم با شناخت بافت موقعیتیِِ متن مبدأ میتواند چنین بافتی را در زبان مقصد در قالب واژگان و سبک متناسب به وجود آورد. و در نهایت به عنوان آفرینندۀ متنی جدید و فرستندۀ پیام به تعادل ترجمهای برسد. نگارنده در مقالۀ حاضر سعی بر آن نموده است تا با رویکرد کاربردشناختی به ترجمه از عربی به فارسی بپردازد. در این راه با فرض مثالهایی که بیشتر جنبۀ آموزشی دارند مطلب را در سطح عملی دنبال کرده است و در پایان مقاله به این نتیجه رسیده است که نگرش سنتی (فرمالیستی) باعث میشود تا مترجم با نگاهی جزئی در چهارچوب متن محصور شود و همۀ پیام را از زبان مبدأ دریافت نکرده و انتقالندهد حال آنکه در نگرش گفتمانی جنبههای فرامتنی پیام هم قابل انتقال است.
مقاله پژوهشی
غلامحسن محبی؛ بتول علوی
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1392، صفحه 79-104
چکیده
جمال الدین بن هشام انصاری (761م) در تاریخ نحو عربی و تحول و پیشرفت و احیای این علم، سهمی بسزا و نقشی عظیم دارد. او که خالق اثر «مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب» است، نحوی مبتکر و صاحبنظری است که در فهم، بررسی، مقایسه، استنباط و بیان مسائل و قضایای نحوی از شیوهها و اسلوبهای بدیع و منحصربهفرد خود استعانت میگیرد. حرف جر «باء» ...
بیشتر
جمال الدین بن هشام انصاری (761م) در تاریخ نحو عربی و تحول و پیشرفت و احیای این علم، سهمی بسزا و نقشی عظیم دارد. او که خالق اثر «مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب» است، نحوی مبتکر و صاحبنظری است که در فهم، بررسی، مقایسه، استنباط و بیان مسائل و قضایای نحوی از شیوهها و اسلوبهای بدیع و منحصربهفرد خود استعانت میگیرد. حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام دارای چهارده معناست که یک معنای آن زائد و سایر معانی غیر زائد است. از جملۀ این معانی میتوان به الصاق، تعدیه، استعانت، سببیت، مصاحبت، ظرفیت، بدل، مقابلة، مجاوزت، استعلاء، تبعیض، قسم، غایت، تفدیة و تأکید اشاره نمود. نگارندگان در این مقاله میکوشند به بررسی و نقد مقولۀ حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام انصاری از طریق قرائن مقالیه و حالیه بپردازند.
مقاله پژوهشی
عباس اقبالی؛ زینب رحیمی
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1392، صفحه 105-130
چکیده
قرآن مجید متنی است با لایههای شگرف که خوانش و بیان دلالتهای آیاتش از راه ترجمه درنگی بایسته لازم دارد. بدین روی ترجمههای قرآن با نقدهای بسیاری روبرو شده است. ولی با عنایت به بسامد مجازهای مرسل قرآن و دلالتهای ظریف آنها، ترجمههای این مجازها بررسی و نقدی مستقل میطلبد.در این جستار به مثابۀ گامی در نقد ترجمۀ ...
بیشتر
قرآن مجید متنی است با لایههای شگرف که خوانش و بیان دلالتهای آیاتش از راه ترجمه درنگی بایسته لازم دارد. بدین روی ترجمههای قرآن با نقدهای بسیاری روبرو شده است. ولی با عنایت به بسامد مجازهای مرسل قرآن و دلالتهای ظریف آنها، ترجمههای این مجازها بررسی و نقدی مستقل میطلبد.در این جستار به مثابۀ گامی در نقد ترجمۀ این قبیل تعابیر و متناسب با مجال یک مقاله، از میان ترجمههای فراوان فارسی، به چهار ترجمۀ (آیتی، الهی قمشهای، خرمشاهی و فولادوند) که از اشتهار و تفاوت با یکدیگر برخوردارند پرداخته شده است. بدین جهت با بهرهگیری از مراجع تفسیری المیزان فی التفسیر، جوامع الجامع ومفاتیح الغیب ...، مجازهای مرسل در 10 جزء اول قرآن مشخص گشته و به روش استقرایی ـ استنتاجی ترجمۀ تعابیری مانند: «أصابع» با علاقه کلّیّت، «ایتام» با علاقه ماکان و «لباس» با علاقه سببیّت ، بررسی و نقد شده است. حاصل این پژوهش معلوم ساخته، ترجمههای مجازهای مرسل یکنواخت نیست، هر یک از مترجمان سبک خاصی را دنبال نکرده است ، گاه از تعابیر مجازی زبان مقصد استمداد جسته و گاهی با بهرهگیری از ترجمۀ توضیحی دلالت تعبیرات را رساندهاند. در مواردی، برخی آرایۀ بلاغی نهفته در تعبیرات مجازی را فرونهاده به ترجمۀ تحتاللفظی (حرفی) مجازها بسنده کرده اند، ترجمهای که مفهوم مورد نظر تعبیر مجازی را نمیرساند. در پایان نیز ترجمۀ این چهار مترجم با یکدیگر مقایسه و به بیان رویکرد انتخاب شده از سوی هر یک پرداخته شده است.
مقاله پژوهشی
شهریار گیتی؛ حسن نریمانی؛ حسین محسنی
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1392، صفحه 131-150
چکیده
این مقاله ضمن اشاره به برخی از تواناییها و روحیات لازم برای حرفۀ مترجمی، به نقد ترجمۀ کتاب "العبرات" منفلوطی با عنوان "سیل سرشک"و خطاهای شایع در این کتاب پرداخته است که به دنبال عدم تسلط به زبان مبدأ و مقصد پیش میآیند. ترجمۀ این کتاب را قاسم مختاری، محمود دهنوی و نوذر عباسی برعهدهداشتهاند. بهطور کلی این نوشته دربر گیرنده دو ...
بیشتر
این مقاله ضمن اشاره به برخی از تواناییها و روحیات لازم برای حرفۀ مترجمی، به نقد ترجمۀ کتاب "العبرات" منفلوطی با عنوان "سیل سرشک"و خطاهای شایع در این کتاب پرداخته است که به دنبال عدم تسلط به زبان مبدأ و مقصد پیش میآیند. ترجمۀ این کتاب را قاسم مختاری، محمود دهنوی و نوذر عباسی برعهدهداشتهاند. بهطور کلی این نوشته دربر گیرنده دو بخش میباشد. بخش اول شامل تسلط به زبان مقصد و خطاهای ناشی از عدم تسلط بر آن (ترجمهای نامتناسب با سبک متن مبدأ، انتقال ساختار زبان مبدأ به زبان مقصد و کاربرد نامناسب عبارتها و واژگان و اشتباه در جملهبندی) وبخش دوم شامل تسلط بر زبان مبدأ وخطاهای ناشی از عدم تسلط به آن (ترجمۀ اشتباه، حذف ترجمه، جعل ترجمه، ترجمۀ تحتاللفظی و انتقال نامأنوس) میباشد.
مقاله پژوهشی
عدنان طهماسبی؛ سعدالله همایونی؛ شیما صابری
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1392، صفحه 151-176
چکیده
جُستار حاضر به این اصل اساسی میپردازد که در فرآیند ترجمه رابطه و پیوند زبان و معنا، چه رابطه و پیوندی است؟ به عبارتی آیا این زبان است که با ظرافتهای خاص، ابعاد و دایرۀ معانی را تعیین میسازد یا اینکه زبان همچون مرکبی برای معانی بهشمار میرود؟در حوزۀ مطالعات ترجمه بحثهای فراوانی پیرامون ترجمۀ تحتاللفظی، فرا تحتاللفظی، ...
بیشتر
جُستار حاضر به این اصل اساسی میپردازد که در فرآیند ترجمه رابطه و پیوند زبان و معنا، چه رابطه و پیوندی است؟ به عبارتی آیا این زبان است که با ظرافتهای خاص، ابعاد و دایرۀ معانی را تعیین میسازد یا اینکه زبان همچون مرکبی برای معانی بهشمار میرود؟در حوزۀ مطالعات ترجمه بحثهای فراوانی پیرامون ترجمۀ تحتاللفظی، فرا تحتاللفظی، ارتباطی، معنا گرا، آزاد و ... صورت گرفته است که هر کدام از منظری خاص، ترجمه و فرآیند آنرا مدّ نظر قرار داده است. نگارندگان در این پژوهش ضمن بررسی سطوح مختلف زبانی- واژگانی، دستوری، معنایی- بافت بیرونی و دیگر عوامل تاثیرگذار بر فرآیند ترجمه، در تلاشند که نشان دهند برای ارئۀ یک ترجمۀ روان (ارتباطی)، ودقیق (معنایی)، مترجم علاوه بر شناخت کامل زیر و بمهای سه سطح مختلف زبانی در زبان مبدأ و مقصد؛ بایستی با فرهنگ، زبان و تفکرات مردمان زبان مبدأ آشنایی کافی داشته باشد بهطوریکه بتواند به زبان آنان بیندیشد، به خوبی متن ترجمه شده را درک کرده و با توانش زبانی خود و دقت در سطوح مختلف معنایی، واژگانی، ترکیبی و دستوری واحدهای زبان و عبور آن از شبکههای پیچیده و در هم تنیدۀ ترجمه، آنرا به سر منزل مقصود (زبان مقصد) منتقل کند.