ترجمه در زبان و ادبیات عربی
فاطمه اکبری زاده؛ یسرا شادمان
چکیده
بر اساس نظریه باختین؛ رمان بهعنوان نوع ادبی، متناسب با روح عصر و جامعه بشری، دارای روابط مکالمهگون در ابعاد زبانی است. رمان تصویری گفتگومند، حاصل درهمتنیدگی زبانهای برآمده از شخصیتهاست؛ که هرکدام با جهانبینی، سطح اجتماعی و فرهنگی مختلف، در رمان حضورداشته و در تعامل باهم هستند. رمان «پست شبانه» در دنیایی ...
بیشتر
بر اساس نظریه باختین؛ رمان بهعنوان نوع ادبی، متناسب با روح عصر و جامعه بشری، دارای روابط مکالمهگون در ابعاد زبانی است. رمان تصویری گفتگومند، حاصل درهمتنیدگی زبانهای برآمده از شخصیتهاست؛ که هرکدام با جهانبینی، سطح اجتماعی و فرهنگی مختلف، در رمان حضورداشته و در تعامل باهم هستند. رمان «پست شبانه» در دنیایی چندآوا، با ترسیم آواهای مختلف، از ویژگی چند زبانی برخوردار است و زبان هر شخصیت، در هر بخش از رمان، در تعامل گفتگومند با سایر زبانهاست. این چندگانگی در زبان، آوا و سبک رمان، قابلمشاهده بوده و برگردان آن در ترجمه، بسیار حائز اهمیت است که این مقاله به ترسیم و تحلیل این ویژگی خواهد پرداخت. رمان «پست شبانه» برگردان فارسی از رمان عربی «برید اللیل» اثر هدی برکات است که مقاله حاضر تلاش دارد با روش توصیفی- تحلیلی، به نقد ترجمههای فارسی آن بپردازد تا چگونگی برگردان ویژگی چندزبانی این رمان در ترجمهها، واکاوی شود. سه ترجمه از این اثر صورت گرفته که به قلم حمیدرضا مهاجرانی، منصوره احمدی جعفری و سها بعنونی و با عنوان «پست شبانه» به چاپ رسیده است. در بررسی بیش از 60 نمونه از ترجمهها در چند زبانی متجلی در لحن و زبان شخصیت و دوصدایگی گفتمان، به نظر میرسد هرکدام از مترجمان در برگردان ویژگی چند زبانی تا حدّی موفق بودهاند. بعنونی در این زمینه، عملکرد ضعیفی داشته و اغلب ترجمۀ قابل قبولی ارائه نکرده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
یسرا شادمان؛ مینا عربی
چکیده
نظریهپردازان حوزه ترجمه، الگوهای بسیاری را جهت ارزیابی میزان مقبولیت آثار ادبی در زبان مقصد ارائه دادهاند که هر یک میتواند شاخص مناسبی برای بررسی ترجمهها بهشمار رود. الگوی کارمن گارسس از اساسیترین نظریات در زمینة زبانشناسی است که به ارزیابی سطح کیفی ترجمهها در چهار سطح: (معنایی-لغوی)، (نحوی- صرفی)، (گفتمانی- کارکردی) و ...
بیشتر
نظریهپردازان حوزه ترجمه، الگوهای بسیاری را جهت ارزیابی میزان مقبولیت آثار ادبی در زبان مقصد ارائه دادهاند که هر یک میتواند شاخص مناسبی برای بررسی ترجمهها بهشمار رود. الگوی کارمن گارسس از اساسیترین نظریات در زمینة زبانشناسی است که به ارزیابی سطح کیفی ترجمهها در چهار سطح: (معنایی-لغوی)، (نحوی- صرفی)، (گفتمانی- کارکردی) و (سبکی- علمی) میپردازد که هر یک خود از زیرمجموعههایی تشکیل شدهاند. در این جستار، تلاش شده براساس الگوی پیشنهادی گارسس، ترجمة رمان «طشاری»، نوشتة «انعام کجهجی» با عنوان «تکهپارههای من» به تلاش «کریم پورزبید» مورد ارزیابی و نقد قرار گیرد. مهمترین یافتههای این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و آماری نگاشته شده، نشان میدهد که پورزبید به زبان مبدأ متکی نبوده و حتی در پارهای از موارد به مفاهیم اصلی داستان خلل وارد کرده است. همچنین در سطح (سبکی- علمی) بیشترین تراکم موردی را داشته و از آنجایی که زیرمجموعههای این سطح در قالب ویژگیهای منفی گنجانده میشوند، میتوان گفت که این ترجمه از کفایت و مقبولیت لازم برخوردار نیست.
یسرا شادمان؛ محمدنبی احمدی؛ سحر ملکیان
چکیده
نظریۀ استعارۀ مفهومی اصطلاحی در زبانشناسی شناختی است که به دریافت یک ایده یا حوزۀ مفهومی براساس ایده یا مفهومی دیگر میپردازد. به منظور بررسی ارتباط دو سطح استعارۀ مفهومی (استعارههای شباهت و استعارههای خاص) با عمل برگردان و میزان توجه مترجمان بدان، نمونههایی از کتاب صحیفۀ سجّادیه و دو ترجمۀ مشهور و معاصر آن از موسویموسویگرمارودی ...
بیشتر
نظریۀ استعارۀ مفهومی اصطلاحی در زبانشناسی شناختی است که به دریافت یک ایده یا حوزۀ مفهومی براساس ایده یا مفهومی دیگر میپردازد. به منظور بررسی ارتباط دو سطح استعارۀ مفهومی (استعارههای شباهت و استعارههای خاص) با عمل برگردان و میزان توجه مترجمان بدان، نمونههایی از کتاب صحیفۀ سجّادیه و دو ترجمۀ مشهور و معاصر آن از موسویموسویگرمارودی و الهیقمشهای انتخاب شده است. در این نمونهها، عنصر استعاره استخراج و عملکرد هر یک از مترجمان در برخورد با آن سنجیده شده است. محدودیت بررسی استعاره در متون مذهبی همچون صحیفۀ سجّادیه به جنبههای زیباییشناختی آن، موجب شد تا در چارچوب نظریۀ معاصر استعاره، ضمن بررسی اصول این نظریه به تحلیل مفهومی استعارههای صحیفۀ سجّادیه و نقد ترجمه آنها پرداخته شود. نتایج این تحقیق که براساس الگوی جورج لیکاف و مارک جانسون و با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی نوشته شده است، حاکی از آن است که مترجمان در انتقال معانی متن مبدأ رویکرد متفاوتی داشتهاند، اما موفقیت هر دو مترجم در برگردان استعاره به یک میزان بوده است. موسویگرمارودی به عنوان مترجم ادیب از استعارههای خلاقانه استفاده کرده و الهیقمشهای به منظور سهولت ترجمه -در برخی نمونهها- مفاهیم انتزاعی را بدون حالت استعاری برگردانده است.