ترجمه در زبان و ادبیات عربی
مجید صالح بک
چکیده
این پژوهش تلاش دارد برگردانهای عربی رباعیات خیام را موردنقد و تحلیل قرار دهد؛ ازاینرو، در آغاز به شرح مختصری از زندگی و جایگاه این شاعر و ریاضیدان ایرانی و دیدگاههای مطرح ازسوی خیامشناسان پرداخته است. سپس اثر سترگ او در برگردان نامداران جهان عرب موردبحث قرار گرفته است. در این بخش ابتدا از تاریخچۀ رباعی، رباعیات خیام، ترجمه ...
بیشتر
این پژوهش تلاش دارد برگردانهای عربی رباعیات خیام را موردنقد و تحلیل قرار دهد؛ ازاینرو، در آغاز به شرح مختصری از زندگی و جایگاه این شاعر و ریاضیدان ایرانی و دیدگاههای مطرح ازسوی خیامشناسان پرداخته است. سپس اثر سترگ او در برگردان نامداران جهان عرب موردبحث قرار گرفته است. در این بخش ابتدا از تاریخچۀ رباعی، رباعیات خیام، ترجمه و چگونگی ورود آن به جهان عرب سخن به میان آمده، سپس از عوامل اثرگذار پیش روی مترجمان عرب تحت عناوینی چون ایدئولوژی، سپهرِ گفتمان زبان مبدأ و مقصد، قالبهای ترجمه، ترجمه از زبان واسطه و سرانجام سازوکارهای مترجمان با آوردن شواهد متنوع بحث شده است. در موضوع ایدئولوژی از تأثیرگذاری ایدئولوژی مترجم و زبان مقصد و در سپهرِ گفتمان از تحول و دگرگونی متن و توفیق یا عدم توفیق مترجم سخن رفته است. پایبندی به قالب اصلی رباعی و یا عدم پایبندی به آن و نتایج حاصل از آن در روند ترجمه و همچنین بهرهگیری از زبان واسطه و تأثیرگذاری مثبت و منفی و احیاناً مخرب آن در ترجمه، مانند دیگر موضوعات از جایگاه ویژهای در این بحث برخوردار است. در این گفتار علاوه بر موارد طرحشده، سازوکارهای شخصی مترجمان و تأثیرگذاری آنان در تصریح، تلطیف، تغییر و حذف به انتقال معنای دریافتی از زبان مبدأ که معمولاً برخاسته از فهم و درک نادرست و یا زبان واسطه و یا اختلاف فرهنگی است به بحث گذاشته شده است. در پایان یادآور میشود که شیوۀ بهکاررفته در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است؛ بدیهی است که برای تبیین و غنای هر چه بیشتر این پژوهش از نمونههای متفاوت مترجمان سرشناس عرب، بهرهگیری و درنهایت یافتههای این پژوهش بهصورت یک جمعبندی بهعنوان نتیجه به خواننده این سطور عرضه شده است.
رضا شیروانی دنیانی؛ رسول بلاوی؛ سید ناصر جابری اردکانی
چکیده
رباعیات خیام دربرگیرنده پرسشهای اساسی دربارۀ انسان و هستی است که توجه مخاطبان را به خود جلب کرده و باعث شده تا به زبانهای بسیاری ترجمه شود. محمد نورالدین از مترجمانی است که رباعیات خیام را به زبان عربی ترجمه کرده است. وی گاهی متأثر از باورها و اندیشههای موجود در جامعۀ خود در انتقال مفاهیم رباعیات به عربی به تغییرات ریختشکنانه ...
بیشتر
رباعیات خیام دربرگیرنده پرسشهای اساسی دربارۀ انسان و هستی است که توجه مخاطبان را به خود جلب کرده و باعث شده تا به زبانهای بسیاری ترجمه شود. محمد نورالدین از مترجمانی است که رباعیات خیام را به زبان عربی ترجمه کرده است. وی گاهی متأثر از باورها و اندیشههای موجود در جامعۀ خود در انتقال مفاهیم رباعیات به عربی به تغییرات ریختشکنانه روی آورده است. آنتوان برمن تأکید دارد که در ترجمۀ هر متن بیگانه باید حالت غریبگیاش در زبان مقصد را حفظ کرد و هرگونه حذف، اضافه و یا تغییر در آن، تحریف متن اصلی بهشمار میرود. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی گرایشهای ریختشکنانه در ترجمۀ محمد نورالدین از رباعیات خیام براساس نظریۀ آنتوان برمن پرداخته است و هفت گرایش ریختشکن که عبارتاند از: منطقیسازی، واضحسازی، اطناب، تفاخرگرایی، تضعیف کیفی متن، تضعیف کمی متن و تخریب شبکۀ معنایی زیرمتنی را بررسی کرده تا میزان پایبندی محمد نورالدین به متن مبدأ و موفقیت وی در انتقال مفاهیم و معنای کلمات را مشخص کند. یافتههای پژوهش نشان میدهد مترجم با ترجمه نکردن بعضی از کلمات یا انتخاب معادلی که از لحاظ غنای معنایی به سطح واژه مبدأ نمیرسد، باعث تضعیف کمی و کیفی متن شده و با تغییراتی که در ساختار جملات و علائم نگارشی به وجود آورده به منطقیسازی دست زده و با افزودن توضیحاتی به متن و گرایش به زیباسازی متن مقصد به واضحسازی و تفاخرگرایی روی آورده و با تغییراتی که در معنا و مفاهیم ایجاد کرده، اندیشههای عرفانی و اجتماعی خود را در آن جای داده است.
زهرا باوندپوری؛ شهریار همّتی؛ تورج زینی وند؛ علی سلیمی
چکیده
یوسف حسین بکّار (1942- تاکنون) نویسنده، محقق و منتقد ادبی از جمله پژوهشگرانی است که به واسطۀ آگاهی از شیوه و فنون ترجمه، اقدام به نقد و بررسی ترجمههای عربی رباعیات خیام کرده است. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن بوده است تا دیدگاههای نقدی وی پیرامون این ترجمهها را براساس 7 مؤلّفه (عقلاییسازی، شفافسازی، اطناب کلام، غناییزداییکیفی، ...
بیشتر
یوسف حسین بکّار (1942- تاکنون) نویسنده، محقق و منتقد ادبی از جمله پژوهشگرانی است که به واسطۀ آگاهی از شیوه و فنون ترجمه، اقدام به نقد و بررسی ترجمههای عربی رباعیات خیام کرده است. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن بوده است تا دیدگاههای نقدی وی پیرامون این ترجمهها را براساس 7 مؤلّفه (عقلاییسازی، شفافسازی، اطناب کلام، غناییزداییکیفی، غناییزداییکمی، تخریب اصطلاحات و تخریب سیستم زبانی) از دیدگاه ریختشکنانۀ آنتوان برمن (1991-1942م) نظریهپرداز مبدأگرای فرانسوی به شیوۀ توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. در این جستار، آرای نقدی بکّار در کتاب الترجمات العربیّة لرباعیات الخیام، مطالعه و سپس از میان دیدگاههای نقدی وی آنچه قابلیت انطباق و همسویی بیشتر را با مؤلفههای نظریۀ آنتوان برمن داشته، گزینش شد و تحت عنوان مربوط به خود مورد بحث و بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بکّار در نقد و بررسیهای خود با بهرهگیری از رویکرد زبانشناختی اغلب دیدگاههایی ذوقی و به دور از استدلال و برهان ارائه داده است. اتخاذ رویکرد زبانشناختی از سوی بکّار دلیل مطابقت روش نقدی وی با مؤلّفههای نظریۀ آنتوان برمن در این مقاله بود؛ با این تفاوت که رویکرد زبانشناختی در روش بکّار، فاقد کاربست مباحث نظری بود و او دیدگاههای خود را در قالب و چارچوب نظری با ساختاری علمی، منسجم و استوار ارائه نداده است.
محمدرضا عزیزی؛ طیبه احمدپور؛ حسن امامی؛ مرادعلی واعظی
چکیده
باده در ادبیات فارسی، نمادی کهن و نیرومند است که طیف گستردهای از افکار متناقض را در خود گرد آورده است. این نماد در فرهنگ ایرانی به مخاطب مجال میدهد تا بنا بر ظن و شخصیت خویش، درکی مادی یا معنوی از آن داشته باشد. پژوهش حاضر میکوشد برگردان رباعیات مشترک میان سه مترجم عرب (ابراهیم عریّض، احمد صافی و احمد رامی) را که در آن، سخن از باده ...
بیشتر
باده در ادبیات فارسی، نمادی کهن و نیرومند است که طیف گستردهای از افکار متناقض را در خود گرد آورده است. این نماد در فرهنگ ایرانی به مخاطب مجال میدهد تا بنا بر ظن و شخصیت خویش، درکی مادی یا معنوی از آن داشته باشد. پژوهش حاضر میکوشد برگردان رباعیات مشترک میان سه مترجم عرب (ابراهیم عریّض، احمد صافی و احمد رامی) را که در آن، سخن از باده و بادهگساری است، گزینش نموده، درک و برداشت مترجمان از آن را بررسی و مقایسه نماید. دعوت به بادهنوشی از آن لحاظ انتخاب شد که شراب در رباعیات خیام، نماد غنیمت شمردن وقت و تصویری از اندیشه و مضمون اصلی شاعر به شمار میرود. لذا اهمیت مییابد که مترجم نسبت به خوشباشی و دعوت به میخوارگی خیام، چه دید و برداشتی داشته است و این رویکرد، چگونه در زبان عربی بازتاب یافته است و چه ظرافتهایی را در ترجمههای آنان به دنبال داشته است؟ هر مترجم با سازوکارهایی مانند تصریح، حذف، تلطیف اندیشه و... به انتقال معنای دریافتی خویش پرداخته است و شخصیت و عواطف خود را به نوعی در زبان مقصد جای داده است؛ چراکه مترجم نمیتواند حتی در ترجمههای تحتاللّفظی، فارغ از شخصیت خود دست به ترجمه بزند. روش تحقیق در این مقاله، تحلیلیـ کیفی با رویکردی لغوی است.
منصوره زرکوب
چکیده
یکی از مهمترین مشکلات پیش رو در نقد ترجمه، نبود روش های علمی و منسجم است که باعث شده مقابله با نقد ترجمه اشتباه گرفته شود. این امر به ویژه در ترجمه متون ادبی بین زبانهای عربی و فارسی بیشتر مشهود است بنابراین لزوم علمی شدن فرایند ترجمه و نقد ترجمه های ادبی از عربی به فارسی و بالعکس به شدت احساس می شود. امروزه پژوهشگران و ترجمه پژوهان رویکردهای ...
بیشتر
یکی از مهمترین مشکلات پیش رو در نقد ترجمه، نبود روش های علمی و منسجم است که باعث شده مقابله با نقد ترجمه اشتباه گرفته شود. این امر به ویژه در ترجمه متون ادبی بین زبانهای عربی و فارسی بیشتر مشهود است بنابراین لزوم علمی شدن فرایند ترجمه و نقد ترجمه های ادبی از عربی به فارسی و بالعکس به شدت احساس می شود. امروزه پژوهشگران و ترجمه پژوهان رویکردهای گوناگونی را در نقد ترجمه های متون مختلف از جمله متون ادبی در پیش می گیرند. برخی از مهمترین دیدگاه فرهنگی، سبک شناختی و ... در این مقاله سعی بر این است تا با رویکرد زبان شناختی به نقد و تحلیل ترجمه احمد صافی نجفی از رباعیات خیام بپردازیم.