مقاله پژوهشی
سیدرضا به آفرین؛ مسعود یزدانی مقدم؛ جعفر شریفی گلریز
چکیده
در ترجمة اصطلاحات حقوقی توجه به نکاتی مانند انتقال جنبههای معنایی، متنی و کاربردشناسی ضروری به نظر میرسد. بخشی از متون مقدس، مانند قرآن کریم، حاوی دستورهایی است که غالباً بار حقوقی دارند و از آنجا که این گونه دستورها میتوانند منشاء برخی سوءبرداشتها از سوی خوانندگان شوند، لذا در ترجمة آنها باید دقت فراوانی کرد. از جمله مهمترین ...
بیشتر
در ترجمة اصطلاحات حقوقی توجه به نکاتی مانند انتقال جنبههای معنایی، متنی و کاربردشناسی ضروری به نظر میرسد. بخشی از متون مقدس، مانند قرآن کریم، حاوی دستورهایی است که غالباً بار حقوقی دارند و از آنجا که این گونه دستورها میتوانند منشاء برخی سوءبرداشتها از سوی خوانندگان شوند، لذا در ترجمة آنها باید دقت فراوانی کرد. از جمله مهمترین موضوعات حقوقی در قرآن، میتوان به ارث، ازدواج، طلاق و غیره اشاره نمود که مردم در زندگی روزمرة خود همواره با آنها سروکار دارند و هر گونه ترجمة نادرست آنها و عمل به مفاهیم نادرست که به دلیل علاقة شدید مردم به متون مقدس وجود دارد، میتواند تبعات حقوقی برای خوانندگان در پی داشته باشد. تقریباً سیصد آیه به مسائل حقوقی پرداختهاند. بر همین اساس، ممکن است خوانندگان غیرمتخصص ترجمههای قرآن و یا مترجمانی که از روی ترجمههای ناقص، یک ترجمة نو ارائه میدهند، در فهم اصطلاحات حقوقی اشتباه نمایند و یا اینکه این ترجمههای نادرست بهانهای به دست مغرضان برای به چالش کشیدن مبانی حقوقی اسلام بدهد. ارزیابی کیفی ترجمة 34 نمونه از اصطلاحات حقوقی قرآن کریم در 21 ترجمه نشان میدهد که تنها حدود %34 از ترجمهها موفق به انتقال معنای دقیق اصطلاحات حقوقی قرآن کریم شدهاند. کسانی که میخواهند یک ترجمة قابل اعتماد از اصطلاحات حقوقی قرآن کریم ارائه نمایند، باید از نظرات فقها و علمای دینی و مفسران قرآن بهره برند و با علوم مختلف اسلامی آشنا باشند. توصیه میشود برای فهم بهتر اصطلاحات حقوقی قرآن کریم و جلوگیری از سوءبرداشتها، تا حد امکان توضیحاتی مختصر دربارة این اصطلاحات در پانوشتها و یا پرانتزها ارائه شود.
مقاله پژوهشی
مرضیه ربیعی؛ عبدالعلی آل بویه لنگرودی؛ احمد پاشازانوس
چکیده
عناصر فرهنگی به منزلة شناسنامة یک ملت است و میتواند در صورت انتقال صحیح بر غنای فرهنگی مقصد نیز بیفزاید. لذا مترجم باید ضمن بهرمندی از دانشهای زبانی، بر فرهنگ زبان مبدأ و مقصد تسلط کافی داشته باشد. پژوهش حاضر در نظر دارد معادلیابی عناصر فرهنگی رمان نون والقلم جلال آل احمد را بر اساس تقسیمبندی مقولههای فرهنگی صادق هدایت در ترجمة ...
بیشتر
عناصر فرهنگی به منزلة شناسنامة یک ملت است و میتواند در صورت انتقال صحیح بر غنای فرهنگی مقصد نیز بیفزاید. لذا مترجم باید ضمن بهرمندی از دانشهای زبانی، بر فرهنگ زبان مبدأ و مقصد تسلط کافی داشته باشد. پژوهش حاضر در نظر دارد معادلیابی عناصر فرهنگی رمان نون والقلم جلال آل احمد را بر اساس تقسیمبندی مقولههای فرهنگی صادق هدایت در ترجمة عربی ماجدة العنانی بررسی کند. از آنجا که انتقال همة لایههای معنایی یک واژه از زبانی به زبان دیگر کار دشواری است و نمیتوان برای هر یک از عناصر فرهنگی اجتماعی در زبان مقصد معادل دقیقی یافت، تبیین مفهوم هر واژه متناسب با قلمرو معنایی و مضمون فرهنگی، نیازمند راهکاری مستقل در معادلیابی است. ازاینرو، راهکارهای نیومارک اساس کار این پژوهش قرار گرفتهاست. یافتههای این پژوهش که به روش استقرایی استنتاجی انجام، و نمونههای مهمی که در این پژوهش منعکس شدهاست، نشان میدهد در برگردان عناصر مادّی فرهنگی، مترجم غالباً از شیوة معادل فرهنگی و معادل توصیفی بهره بردهاست که میتوان آن را حاصل همگونی فرهنگی مبدأ و مقصد دانست. در برگردان عناصر معنوی، مترجم علاوه بر شیوة معادل فرهنگی، معادل کارکردی و معادل توصیفی، از شیوة تلفیقی استفاده کردهاست و به توضیح و تفسیر مقولة مورد نظر میپردازد.
مقاله پژوهشی
علی صیادانی؛ یزدان حیدرپور؛ سیامک اصغرپور
چکیده
یکی از الگوهای ارائهشده در پیشبرد سطح کیفی ترجمهها، بهویژه در حوزة ترجمههای معنابنیاد، الگوی لارسن (1998م.) است. وی با طرح یک فرایند در ترجمه، ابتدا به کشف معانی متن اصلی از طریق بررسی ساخت زبانی آن و آنگاه به چگونگی بیان مجدد آن معانی در زبان مقصد توجه دارد. به همین دلیل، رویکرد وی در این تئوری، بیشتر رویکردی زبانشناختی است. لارسن ...
بیشتر
یکی از الگوهای ارائهشده در پیشبرد سطح کیفی ترجمهها، بهویژه در حوزة ترجمههای معنابنیاد، الگوی لارسن (1998م.) است. وی با طرح یک فرایند در ترجمه، ابتدا به کشف معانی متن اصلی از طریق بررسی ساخت زبانی آن و آنگاه به چگونگی بیان مجدد آن معانی در زبان مقصد توجه دارد. به همین دلیل، رویکرد وی در این تئوری، بیشتر رویکردی زبانشناختی است. لارسن ابتدا بر تشخیص شاخصههای تشکیلدهندة معنی در زبان مبدأ تأکید کرده، سپس بهکارگیری آنها را با ساختارهای مشابه در زبان مقصد مهم ارزیابی میکند. از جمله شاخصههای زبان مبدأ میتوان به موضوع تعدد معانی واژگان و اطلاعات صریح یا ضمنی متن اشاره کرد. قرآن کریم که سبکهای بیانی مختلفی مانند کاربردهای استعاری و مجازی واژگان، کنایه، تشبیهات و غیره دارد، حاوی مضامین و اطلاعات ضمنی نیز میباشد. بیشتر این ویژگیها و ساختهای معنایی در تطابق با نظریة معنابنیاد لارسن است. لذا موضوع کشف مضامینِ مورد تأکید در این عناوین و بازگویی آن به مخاطب زبان مقصد، در ترجمة معنیمدار یحیی یثربی (1396) از قرآن نمودهای مختلفی دارد و با نظریة لارسن قابل انطباق و بررسی است. پژوهش حاضر به روش توصیفیـ تحلیلی درصدد تطبیق ترجمة سورة کهف با این نظریه و بیان چالشهای موجود در ترجمه معنیمدار برآمدهاست. نتیجة پژوهش نشان میدهد در ترجمة یثربی علاوه بر کشف معنی، به انتقال اطلاعات صریح و ضمنی موجود در سورة کهف نیز توجه شدهاست.
مقاله پژوهشی
سجاد احمدی؛ حسین گلی
چکیده
استعاره به عنوان یکی از وجوه زیباشناختی کلام، بهویژه در اثر ادبی مانند قرآنکریم، همواره مورد توجه اهل فن و ادب واقع شدهاست و یکی از پرکاربردترین وجوه بلاغی به حساب میآید. برگردان استعاره، در نگاه برخی افراد چنان ناممکن مینماید که گویی امری ناشدنی است. البته نظریهپردازان بزرگی چون نیومارک، تعریف دقیقی برای ترجمة استعاره ...
بیشتر
استعاره به عنوان یکی از وجوه زیباشناختی کلام، بهویژه در اثر ادبی مانند قرآنکریم، همواره مورد توجه اهل فن و ادب واقع شدهاست و یکی از پرکاربردترین وجوه بلاغی به حساب میآید. برگردان استعاره، در نگاه برخی افراد چنان ناممکن مینماید که گویی امری ناشدنی است. البته نظریهپردازان بزرگی چون نیومارک، تعریف دقیقی برای ترجمة استعاره پیشنهاد کردهاند که امروزه کاربست آن را از سوی مترجمان مختلف، بهویژه در علوم دینی شاهد هستیم. در این جستار، پس از نگاهی گذرا به تعریف کلی استعاره و بیان ساختارها و چارچوبهایی که نیومارک برای ترجمة استعاره پیشنهاد میکند، به بررسی مقایسهای سبک ترجمة فولادوند و حلبی از استعارههای جزء یک قرآن کریم میپردازیم. هدف از این مقاله آن است که جهانبینی جدیدی از ترجمة استعاره را پیش روی مخاطب خود بگشاید. روشی که در مقاله اتخاذ شده، بر آن است که از رهگذر تفاسیر مختلف به بررسی سبک ترجمة دو مترجم مذکور پرداخته، در پایان نیز شرح داده خواهد شد که دو مترجم از کدام چارچوب نظری بیشتر بهره گرفتهاند و دلیل بسامد بالا یا پایین برخی از این چارچوبها در کار دو مترجم چیست. هرچند در ترجمههای قدیم، پایبندی مترجم به بازتولید برای حفظ زبان مبدأ نمود دارد، اما امروزه از شیوههای مختلفی برای ترجمة استعاره استفاده میشود که هر یک هدفی خاص را دنبال میکند.
مقاله پژوهشی
فرشته ناصری
چکیده
یکی از بهترین ترجمههای رباعیهای خیام به عربی، ترجمة احمد صافی نجفی است که در سطح بالایی از شاعرانگی قرار دارد. در این ترجمه، جدا از ویژگیهای مثبت، مشاهده میشود که برگردان رباعیها همراه با تغییراتی در گفتمان و دلالتهای شعر خیام انجام شدهاست. مقالة حاضر در پی آن است که با اساس قرار دادن اصل انسجام (Cohesion) و ابزارهای انسجامبخشی ...
بیشتر
یکی از بهترین ترجمههای رباعیهای خیام به عربی، ترجمة احمد صافی نجفی است که در سطح بالایی از شاعرانگی قرار دارد. در این ترجمه، جدا از ویژگیهای مثبت، مشاهده میشود که برگردان رباعیها همراه با تغییراتی در گفتمان و دلالتهای شعر خیام انجام شدهاست. مقالة حاضر در پی آن است که با اساس قرار دادن اصل انسجام (Cohesion) و ابزارهای انسجامبخشی (Cohesive devices) مایکل هالیدی (Michael Halliday) و رقیه حسن (Ruqaiya Hasan) ، به تحلیل ترجمة صافی نجفی از خیام بپردازد. بر اساس اصل انسجام، رابطههای حاضر در متن، در سطحهای مختلف دستوری، اعم از واژگان و ابزارهای ربطی بین جملهها، نقش زیادی در انسجامبخشی به متن و خلق معنا و شکلدهی گفتمان دارند. در رباعیهای خیام نیز برخی عوامل انسجامبخشی، همچون ابزارهای ربطی، واژگانی و ارجاعی نقش اثرگذاری بر شکلگیری مفهوم زمان و دمغنیمی در شعر خیام دارند. در این مقاله، تلاش شده ابتدا عوامل انسجامبخش مرتبط با معنای زمان در شعر خیام تحلیل شود، سپس تغییرهایی که در حین ترجمه در این عوامل اعمال شده، رصد گردد و عنوان شود که این تغییرها چه نقشی در تغییر معنا و گفتمان داشتهاند تا بدین ترتیب، اهمیت نقش فرم در ترجمه به شکلی ملموس بیان شود. طبق تحلیلهای انجامشده، بیتوجهی به ابزارهای انسجامبخشی، مانند عوامل ربطی، واژگانی و حذفها در فرایند ترجمة رباعیها، باعث برهم خوردن دلالتهای چندگانة زمان در این اشعار شدهاست.
مقاله پژوهشی
صادق ابراهیمی کاوری
چکیده
بررسی این نکته که مترجم عملاً در متن بازنویسی یا «بازتولید»، تا چه اندازه توانستهاست مفاهیم مورد نظر نویسنده را در زبان مبدأ «درک» و به زبان مقصد منتقل کند، در تشخیص توفیق مترجم در کار ترجمه بسیار مهم است و نشانة سطح توانایی او در کار ترجمه است. در این مقاله، ترجمة برخی اشعار غادةالسمان به قلم عبدالحسین فرزاد که با نام ...
بیشتر
بررسی این نکته که مترجم عملاً در متن بازنویسی یا «بازتولید»، تا چه اندازه توانستهاست مفاهیم مورد نظر نویسنده را در زبان مبدأ «درک» و به زبان مقصد منتقل کند، در تشخیص توفیق مترجم در کار ترجمه بسیار مهم است و نشانة سطح توانایی او در کار ترجمه است. در این مقاله، ترجمة برخی اشعار غادةالسمان به قلم عبدالحسین فرزاد که با نام در بند کردن رنگینکمان منتشر شدهاست، بر اساس دیدگاه یکی از پژوهشگران ترجمه به نام «ولفرام ویلس» نقد و تحلیل میشود. وی ترجمه را پردازش متن اصلی و بازتولید آن میداند. سعی بر این است که بر مبنای محورهای پیشنهادی ویلس به بررسی طبیعی بودن و صحت متون ترجمهشدة اشعار غادةالسمان بپردازیم تا نشان دهیم آیا مترجم در فرایند پردازش و بازنویسی متن، توفیقی کسب کردهاست یا نه. این محورها عبارتند از: معادلیابی نادرست برای واژگان، توالی و ترتیب نامناسب جملهها و عبارتسازیهای بیشیرازه، ساختار و ترکیب متن، حذف و اضافههای غیرضروری، روان نبودن عبارات و ابهام در بازتولید متن، کاربردهای نامأنوس و غریب. نتیجه اینکه مترجم بهرغم تلاش برای معرفی ادبیات مدرن عربی به خوانندگان ایرانی، گاه در درک متن عربی و گاه در حوزة معادلیابی در بافت جمله و دریافت فضای کلی متن ناموفق بودهاست.
مقاله پژوهشی
احمد حیدری؛ علی اصغر قهرمانی مقبل؛ ناصر زارع؛ مسلم زمانی
چکیده
نظریهپردازان از ترجمة شعر به عنوان دشوارترین نوع ترجمه یاد کردهاند. اصطلاح «ترجمهناپذیر» عنوانی است که گویای وجود چالشی عمیق در ترجمة این نوع اثر ادبی است. این چالش به دلیل تغییرات عمدهای است که در شکل و ساختار ترجمة شعر اتفاق میافتد و آن را از متن اصلی بیگانه میکند. ظرافت و ریزهکاریهای ادبی موجود در شعر، نظریهپردازان ...
بیشتر
نظریهپردازان از ترجمة شعر به عنوان دشوارترین نوع ترجمه یاد کردهاند. اصطلاح «ترجمهناپذیر» عنوانی است که گویای وجود چالشی عمیق در ترجمة این نوع اثر ادبی است. این چالش به دلیل تغییرات عمدهای است که در شکل و ساختار ترجمة شعر اتفاق میافتد و آن را از متن اصلی بیگانه میکند. ظرافت و ریزهکاریهای ادبی موجود در شعر، نظریهپردازان ترجمه را بر آن داشته تا به ارزیابی ترجمه از دریچة برابری و تعادل از حیث شکل و ساختار بپردازند و به صورتهای متفاوت زبانشناختی دو زبان (مبدأ و مقصد) در فرایند ترجمه، توجه ویژهای داشته باشند. در این جستار، به روش توصیفی ـ تحلیلی و مقابلة متن مبدأ و مقصد به بررسی اصل کمّیت به عنوان یکی از اصول مهم در ایجاد تعادل و برابری میان متن مبدأ و مقصد میپردازیم. سپس ارزیابی مفهوم «کمّیت» را در ترجمة نونیة ابوالفتح بُستی (قرن چهارم) از عربی به فارسی مورد توجه قرار میدهیم. این قصیده را بدرالدّین جاجرمی ـ به شیوة نیمهآزاد ـ در قرن هفتم به زبان فارسی برگرداندهاست. نتایج نشان میدهد که با وجود تلاش مترجم در حفظ کمّیت، ویژگیهای نظام زبانی مقصد موجب روی آوردن به افزایش کمّی از سوی مترجم شدهاست. افزایش کمّی در دو سطح واژگانی و معنایی در ترجمه آشکار است.
مقاله پژوهشی
حمیدرضا حیدری
چکیده
مفهوم تغییر بیان در ترجمه از سوی نظریهپردازن مختلفی مورد بحث قرار گرفتهاست و بیشتر ناظر بر تغییر ساختهای دستوری زبان مبدأ و برابریابی در سطح تعابیر و اسلوبهاست. وینه و داربلنه از نظریهپردازانی هستند که به لزوم انتقال پیام و مقولههای فرهنگی از طریق برابریابی و تغییر بیان به عنوان یک ضرورت کاربردیـ معنایی نگریستهاند. بر ...
بیشتر
مفهوم تغییر بیان در ترجمه از سوی نظریهپردازن مختلفی مورد بحث قرار گرفتهاست و بیشتر ناظر بر تغییر ساختهای دستوری زبان مبدأ و برابریابی در سطح تعابیر و اسلوبهاست. وینه و داربلنه از نظریهپردازانی هستند که به لزوم انتقال پیام و مقولههای فرهنگی از طریق برابریابی و تغییر بیان به عنوان یک ضرورت کاربردیـ معنایی نگریستهاند. بر این اساس، مترجم باید خود را از زنجیر ساختارهای زبان مبدأ و توالی و ترتیب واژگان و جملات آن برهاند و آزادانه به انتقال معنا و پیام و یا حتّی تأثیر متن مبدأ در متن مقصد بپردازد. در راستای اجرای این هدف، آشنایی با تعابیر و اصطلاحات زبان مقصد، امری ضروری و اجتنابناپذیر است. از سوی دیگر، در زبانی مانند عربی که زبانی اسلوبمحور است و مفاهیم در قالب اسلوبهایی نظیر نواسخ، حرف جر و موصول، تحذیر و... بیان میشوند، آشنایی با این اسلوبها، دست مترجم را برای تغییر بیان و بیان جایگزین باز میکند و با برخی از فنون تغییر بیان، از جمله: ارائة تعبیر پربسامد و جاافتاده، واژه یا تعبیر فرهنگی مشابه و آرایههای بلاغی مأنوس به همانندسازی جامة عمل میپوشاند.
مقاله پژوهشی
عادل آزاددل؛ جواد گرجامی؛ معصومه بهره ور
چکیده
بافت زبانی مجموعهای از عناصر درونمتنی است که در ارتباط با یکدیگر زمینة دلالتمندی متن را فراهم میکنند و در نتیجه، به انتقال صحیح مفهوم کلام و دریافت گفتمان کلّی متن میانجامد. بافت زبانی، مفهوم کلّی است که چهار لایة لغوی، دستوری (صرفیـ نحوی)، بلاغی و آوایی را شامل میشود. توجه به بافت زبانی حاکم بر آیات قرآن کریم به فهم پیام مقصود ...
بیشتر
بافت زبانی مجموعهای از عناصر درونمتنی است که در ارتباط با یکدیگر زمینة دلالتمندی متن را فراهم میکنند و در نتیجه، به انتقال صحیح مفهوم کلام و دریافت گفتمان کلّی متن میانجامد. بافت زبانی، مفهوم کلّی است که چهار لایة لغوی، دستوری (صرفیـ نحوی)، بلاغی و آوایی را شامل میشود. توجه به بافت زبانی حاکم بر آیات قرآن کریم به فهم پیام مقصود از آنها کمک میکند. سورة «القارعه» از جمله سورههایی است که به دلیل بافت زبانی ویژهای که دارد، مدلولهای خاصی را از حادثة عظیم قیامت بیان میکند. ترجمههای مختلفی که از این سوره انجام شدهاست، در اغلب موارد به بافت زبانی آن به عنوان عنصر دلالتمند در انتقال معنای آیات آن دقت کافی را نداشتهاند. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد تحلیلی و مقایسة دو نمونه از ترجمههای قرآن کریم (فولادوند و مکارم شیرازی) از سورة القارعه را بر اساس اصل همارزی بافت زبانی در متن مبدأ و مقصد بررسی میکند و در پایان، ترجمة پیشنهادی ناظر بر بافت زبانی بر پایة سه عنصر لغوی، صرفی ـ نحوی و بلاغی ارائه میدهد. در نهایت، نتایج پژوهش نشانگر آن است که بهرغم اینکه برخی از مؤلفههای بافت زبانی در بازگردانی تعدادی از آیات مورد توجه قرار گرفته، ولی در مجموع، انتقال دلالتهای ضمنی برخاسته از بافت زبانی کلّ سوره در ترجمة بسیاری از آیات مغفول ماندهاست.
مقاله پژوهشی
رضا ناظمیان؛ صادق خورشا
چکیده
نثر ترجمه در حوزة کتابهای دینی، فرهنگی، داستانی و نیز در رسانهها و متنهای اطلاعاتی که اهداف آموزشی، سرگرمی و اطلاعرسانی را دنبال میکنند، اهمیت بسزایی دارد. ازاینرو، باید علاوه بر تأکید بر آموزش صحیح ترجمه، در پالایش ترجمهها نیز تلاش کرد و به راهکارهایی اندیشید که نثر ترجمه را از ساختارهای طولانی، نامفهوم، بدون انسجام ...
بیشتر
نثر ترجمه در حوزة کتابهای دینی، فرهنگی، داستانی و نیز در رسانهها و متنهای اطلاعاتی که اهداف آموزشی، سرگرمی و اطلاعرسانی را دنبال میکنند، اهمیت بسزایی دارد. ازاینرو، باید علاوه بر تأکید بر آموزش صحیح ترجمه، در پالایش ترجمهها نیز تلاش کرد و به راهکارهایی اندیشید که نثر ترجمه را از ساختارهای طولانی، نامفهوم، بدون انسجام و فاقد زیبایی و روانی برهاند؛ راهکارهایی که مترجمان نوآموز با فراگیری و بهکارگیری آنها بتوانند ترجمهای روان و سلیس ارائه دهند. این مقاله در پی آن است که با مرزبندی شیوههای ترجمه، برخی از مهمترین این راهکارها را در قالب ترجمة ارتباطی ارائه دهد. تبدیل ساختار اسمی و فعلی، افزودن کلمات توضیحی، ویرایش زمان و تقطیع جمله، اظهار مرجع ضمایر و تقدیم جملة پیرو و ذکر معنای ثانوی فعل و معادلیابی برای تعابیر و به لفظ درآوردن برخی اشارهها و تلویحها، از جمله مهمترین این راهکارها به شمار میآیند.
مقاله پژوهشی
زهرا کرم زادگان
چکیده
عوامل انسجام متن به عنوان یکی از دستاوردهای زبانشناسی نقشگرا، از ابزارهای کاربردی برای سنجش و تحلیل متن به شمار میآید. از جمله متونی که از دیرباز مورد توجة جامعة بینالمللی واقع شدهاست و در عین حال، به دشواری و دیرفهمی شهره یافته، الکتاب سیبویه است. نظر به اهمیت این اثر در مطالعات زبانشناسی و ضرورت فهم دقیق و درست آن از یک ...
بیشتر
عوامل انسجام متن به عنوان یکی از دستاوردهای زبانشناسی نقشگرا، از ابزارهای کاربردی برای سنجش و تحلیل متن به شمار میآید. از جمله متونی که از دیرباز مورد توجة جامعة بینالمللی واقع شدهاست و در عین حال، به دشواری و دیرفهمی شهره یافته، الکتاب سیبویه است. نظر به اهمیت این اثر در مطالعات زبانشناسی و ضرورت فهم دقیق و درست آن از یک سو، و اما و اگرهای موجود برای بازگردان این اثر به زبان فارسی از سوی دیگر، این پژوهش میکوشد با روش توصیفیـ تحلیلی و با تکیه بر برشهایی از جلد اول الکتاب، به کمک ابزارهای انسجام دستوری متن، به شناسایی عوامل سازندة ابهام در این کتاب بپردازد. سپس نحوة بررسی انتقال این عوامل را در ترجمة موجود از جلد اول بررسی و تحلیل نماید. یافتههای پژوهش حاکی از این است که استفادة حداکثری از پتانسیل زبان عربی در بهکارگیری ضمایر و عبارتهای اشاری و حذفهای مکرر، آن را تبدیل به یک شاخصة سبکی نزد سیبویه کردهاست و دیریابی مرجوعات در ارجاعات درونمتنی با اسباب مختلف، از جمله چندمرجوعی، احتیاج به دانش پیشزمینهای، تغییر جنسیت مرجوع، وجود فاصلة زیاد بین ارجاع و مرجوع آن و... از سوی دیگر، بسامد بالای ارجاعت برونمتنی و حذفیات به قرینههای معنوی که خود مستلزم حرکت رو به جلو در متن، دانش پیشزمینهای و... است، کتاب سیبویه را تبدیل به یک متن دشوار و سراسر مبهم کردهاست. در فرایند ترجمه، این صورتهای زبانی با مرجوعات آنها جایگزین و از ابهام آن کاسته میشود، هرچند این رویکرد منجر به محو کردن شاخصة سبکی سیبویه در متن مقصد میگردد.
مقاله پژوهشی
مینا عربی؛ رقیه رستم پور ملکی
چکیده
آموزش، موضوع مهمی است و روشهای آموزشی برای تحقق اهداف ترسیمشده باید پیوسته بهروزرسانی و آسیبشناسی شود. یکی از زمینههای موجود در این حیطه، آموزش ترجمه به دانشجویان رشتههای زبان خارجی و از جمله زبان عربی است. در این زمینه، کاربست نظریات زبانشناسی در امر شناخت و تحلیل مشکلات آموزش زبان بسیار کارآمد مینماید. در مقالة پیش ...
بیشتر
آموزش، موضوع مهمی است و روشهای آموزشی برای تحقق اهداف ترسیمشده باید پیوسته بهروزرسانی و آسیبشناسی شود. یکی از زمینههای موجود در این حیطه، آموزش ترجمه به دانشجویان رشتههای زبان خارجی و از جمله زبان عربی است. در این زمینه، کاربست نظریات زبانشناسی در امر شناخت و تحلیل مشکلات آموزش زبان بسیار کارآمد مینماید. در مقالة پیش رو، پژوهشگران درصددند با تکیه بر روش توصیفیـ تحلیلی «تحلیل خطا» (ETA)، آموزش ترجمه در رشتة زبان و ادبیات عربی را تحلیل و بررسی نمایند. در این راستا، در بخش توصیف خطا از روش برگزاری آزمون و در بخش ارائة راهکار از روش میدانی (پرسشنامهای) استفاده، و نتایج حاصله تحلیل شدهاست. نتایج بررسیها نشان میدهد که لازم است نسبت بین اهداف آموزشی ترسیمشده برای دروس ترجمه و زمان اختصاصیافته به این دروس، مناسبسازی شود. بررسیها ضمن تأیید نسبت تقریباً مستقیم بین توفیق در یادگیری نحو و متون نثر و موفقیت در انواع ترجمه، از اختصاص بیشترین درصد خطا از نوع خطاهای میانزبانی و واژگانی در ترجمة متون ادبی از عربی به فارسی، خطاهای نحوی و لغوی میانزبانی در بخش ترجمة فارسیـ عربی و خطاهای لغوی میانزبانی و مشخصاً خطای وامگیری، در ترجمة متون مطبوعاتی گزارش میدهند. در بخش راهکارها، یافتهها حاکی از توصیة متخصصان به تدوین برنامة جامع و راهبردی شامل منبع تدریس استاندارد در گروههای آموزشی، اتخاذ روش تدریس مناسب و فعالیت استاد ترجمه در زمینة ترجمه، خوانش متون مفید و مؤثر در کلاس و تمرین درونکلاسی، نگاهی معنامحور به موضوعات درسی، آموزش روش نگارش انواع جملة عربی، و توجه به آموزش اصطلاحات و تعابیر عربی و جملهنویسی بر مبنای آنهاست.